من دوس ندارم بمیرم
من هم خيال ميكردم سخت مردن و اسون مردن با هم فرق دارن اما بعدا فهميدم مردن مردنه هيچ فرقي نميكنه موقع جدا شدن روح از بدن اونقدر ادم زجر ميكشه كه نگو چه تصادف باشه چه نشسته باشي يهو سكته كني چه بمب بزارن شايد در ظاهر با هم تفاوت داشته باشن اما در باطن اصلا هيچ تفاو تي نداره من دوست دارم بميرم به هر راهي فرقي نميكنه مهم اينه كه زنده نباشم تنها چيزي كه مرگرو اسون ميكنه فقط و فقط يه چيزه اونم داشتن اعمال خوبه كه من يكي ندارم پس به اميد يه مرگ تلخ انتظار ميكشم
دوست دارم زمانی بمیرم که به هیچ کس محتاج نباشم روی پاهای خودم باشم....... یه روز بارونی میون اعضای خونوادم
وقتی از مرگ خودم حرف میزنم اعصابم میریزه بهم. ............ خیلیغصه میخوره میمیره.حتی الان که دارم مینویسم اشکم ریخت
سه ماه پیش بود که فکر مردن به سرم زد دوس داشتم شب که میخوابم دیگه بیدار نشم
اینجوری مردن اینش خوبه که بقیه کمتر اذیت میشن