من خودم بودم و يک حس غريب...
من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من...
من خودم بودم و يک حس غريب
که به صد عشق و هوس مي ارزيد...
من به دنبال نگاهي بودم
که مرا از پس ديوانه گي ام ميفهميد...
وخدا مي داند...
سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود...
من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من...
من خودم بودم و يک حس غريب
که به صد عشق و هوس مي ارزيد...
من به دنبال نگاهي بودم
که مرا از پس ديوانه گي ام ميفهميد...
وخدا مي داند...
سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود...