گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام بچه ها با چه بدبختی تونستم آن شم 1 ساعت دارم تلاش میکنم بالاخره جواب داد نمیدونم چرا این سایت با من درگیره.
سلام سودا خانوم......
خوبی؟
خسته نباشی دلاور
عبادتت قبول
سلام بروبچز خوشتیپ و با حال م.شیمی
سلام داداش حامد.......
چطوری؟
عبادت قبول
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به بقیه برو بچ مهندس شیمی.داداش حامد و سودا جون و اونایی که حاضرن.خوبین؟
 

mehrdad.k.r

عضو جدید
کاربر ممتاز
شمع

باز امشب جلوه بخش بزم مستانم چو شمع


در میان سوز و ساز خویش خندانم چو شمع


رقص مرگ است اینکه می پیچم بخود از تاب درد


کس چه می داند که می سوزد تن وجانم چو شمع


با که گویم درد بی درمان خود را زان که من


در میان جمع ، تنها و پریشانم چو شمع


با خیالش با نگاهش با فراقش با غمش


گاه گریان، گاه سوزان، گاه لرزانم چو شمع


بس که با شب زنده داری های خود خو کرده ام


از نسیم صبحگاهی هم گریزانم چو شمع


گفتمت از سوز و ساز عشق ننشینم ز پای


تا وجودی باشدم بر عهد و پیمانم چو شمع


علی اطهری کرمانی
 
آخرین ویرایش:

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به برو بچ باحال شیمی.

بابا یه قرار بذارید هم ببینیم مردیم از دلتنگی

سلام مهندس.......خوبی دوست خوب و عزیزم؟؟؟؟؟؟
الهی.......:redface:
شما سرتون شلوغه......بچه ها هر از گاهی میان.....جای شما خالیه واقعا اینجا.....
میدونی ک اولین دوستم تو بودی شهرام جون و راهنماییم کردی....:redface:هر وقت بیای قدمت رو چشم....
موفق باشی;)
 

R.E.Z.A

عضو جدید
سلام به همگی

http://www.www.www.iran-eng.ir/show...یی-لیان-پرتال-و-کارگروه-های-تخصصی-مهندسی-شیمی

انتظار داشتم این تاپیک حد اقل یه هفته ای رو تو قسمت مهندسی شیمی باشه تا کمکی به تحقق اهداف ما و شما (ایجاد مسیری هموار برای برقراری ارتباط بین مهندسان شیمی سراسر کشور و انتشار هر چه بیشتر و رایگان دانش) باشه.ولی انگار مدیران محترم صلاح ندونستند که این اهداف به تحقق بپیوندد.
به هر حال ممنون.ببخشید اگه مزاحم شدم.
 

mahz

کاربر حرفه ای
سلام
باز من اومدم و تنها موندم
یعنی این فیلمها اینقدر جالب هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشتاق شدم برم منم نگاهشون کنم:razz:
 

sana.68

عضو جدید
شب است
در دو قدمی تو ماهی است
که این ماه ......
نوازشش از نگاه تو دور نیست
و بارش نورش را از تو دریغ نمی کند
ماه این روزها چراغ خانه ی توست
مهربانم دوستیت با او اجباریست
دستانت را به من بسپار.
من سردی دستانت را لمس می کنم
وسرمای سبلان را که به تو رسیده در وجودت می فهمم
من شب ها با تو می گریم
و ناله هایت را از سرزمینی دور تر از خودم می شنوم!
و صدای گرگان که تو را به وحشت انداخته اند را میشنوم!
مهربانم نترس!
تو خدایی داری که در این نزدیکی است
من نگرانم که از جاده هایت بگذرم و
روستاهیت ویران باشد
خانه ات را باید باز بسازی
و می دانم روزی می اید
که درختانت را می کاری
گل های باغچه ات را اب می دهی
پروانه هایی را می بینی که روی گل ها می رقصند
زمین را می بینی که دیگر.....
نمی لرزد
دستانم می لرزد
نگاهم نکن!
جای عزیزانت را که رفته اند را پیدا نمی کنی؟؟
مهربانم!
تو که می دانی همه میرویم
نازنینم !
همه می رویم
شاید او یک روز زودتر و ما یک روز دیرتر
تو باید امید را زنده کنی
این روزها را خوب گریه کن
من هم هر روز با تو می گریم
اما فردایت را باید بسازی
مسئول یادت باشد
خانه ها را این بار باید مقاوم بسازید تا دیگر نلرزد
این بار دلمان تاب لرزیدن ندارد
و اینک تنها یاد خداست که اراممان می بخشد.
 
بالا