کمک کردن بجای محکوم کردن.

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تفاوت بین تردیدdoubt و منفی بودن negativity زیاد است. مثل هم به نظر می رسند؛
در سطح همرنگ هستند، ولی در ژرفا، تفاوتشان غیرقابل پل زدن است.
نخست: تردید، منفی بودن نیست، مثبت بودن هم نیست. تردید، یک ذهن باز است، بدون هیچ تعصب. تردید یک رویکرد جست و جوگرinquiring approach است. تردید خودش چیزی نمی گوید، فقط پرسشی را مطرح می کند. آن پرسش برای شناختن است، برای دریافتن اینکه حقیقت چیست.
تردید یک زیارت است. تردید داشتن یکی از مقدس ترین ترین ارزش های انسانی است. تردید داشتن
به معنی نفی کردن نیست، فقط می گوید، "من نمی دانم، و آماده هستم که بدانم. آماده هستم تاجای ممکن پیش بروم، ولی تازمانی که خودم به شناخت نرسم، چگونه می توانم آری بگویم؟"
منفی گرایی، از پیش "نه" را گفته است. این رویکردی جست و جوگرانه نیست. به یک نتیجه گیری رسیده است، به همان ترتیب که شخصی به آری گفتن رسیده است. یک نفر می گوید که فلان چیز هست:
جمله ی او مثبت است. دیگری می گوید که نیست؛ جمله اش منفی است. ولی هردو سوار یک قایق هستند، این ها مردمانی متفاوت نیستند. اینان جست و جو نکرده اند. نه انسان اولی و نه دومی ، هیچکدام تردید نکرده اند، هردو دانش وام گرفته شده را پذیرفته اند. تردید می گوید، "من خودم مایلم بدانم، و تا زمانی که برای خودم ندانسته ام، شناختی وجود ندارد. تنها تجربه ی من است که تعیین کننده است." او خودبینarrogant نیست، او چیزی را انکار نمی کند. او فقط برای جست و جو کردن باز است.
پس بیائید از از این پس به انها که تردید میکنند کمک کنیم نه اینکه اونا رو محکوم کنیم.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باورآوردن ارزان است، باورنداشتن ارزان است. ولی راه شناخت، سفری خطرناک است. من دوست دارم شما نه منفی باشید و نه مثبت، بلکه باز باشید، در دسترس، با یک جستار، یک علامت سوال؛
و به جستن ادامه دهید. ذهن بارها خواهد گفت که باورآوردن خوب است__ زیرا این سفری طاقت فرساست، و فرد هرگز نمی داند به کجا می رود، آیا فرد چیزی خواهد یافت یا نه. ولی به ذهن گوش ندهید.. این ذهن است که تمام این فلسفه های "آری" و "نه" را ساخته است.
تردید هرگز فلسفه ساز نبوده است؛ تردید علم را ساخته است. و تردید دیانت را خواهد ساخت. این دو دقیقاٌ مانند هم هستند
 
بالا