کارگردانان بزرگ تاریخ سینما

چوبین

عضو جدید
فرانسیس فورد كاپولا

فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان امریکایی است. مشهورترین اثر او سه‌گانه پدرخوانده است.

وی در چند جشنواره بزرگ جوایز متعدد گرفته است که می‌توان جوایز نخل طلایی فستیوال کن و چندین جایزه اسکار نام برد. فرانسیس فورد کاپولا با ساخت پدرخوانده بسیار مهشور گردید. پدرخوانده، نام مارلون براندو را که چند سالی بود که در فیلم مهمی بازی نکرده بود و به فراموشی سپرده شده بود، دوباره به سر زبانها انداخت.

خانواده کاپولا هنرمندان دیگری نیز دارد. پدر فرانسیس فورد کاپولا که «کارمینا» نام دارد نیز به عنوان آهنگساز فیلم پدرخوانده: قسمت سوم جایزه اسکار گرفت. سوفیا کاپولا دختر فرانسیس فورد کاپولا که در فیلمهای پدرخوانده (فیلم)و پدرخوانده: قسمت سوم به عنوان بازیگر بازی کرده، دو فیلم ساخته‌است. سوفیا با ساختن فیلم «گمشده در ترجمه» در سال ۲۰۰۴ به عنوان نویسنده این فیلم جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اوریجینال را گرفت. نیکولاس کیج بازیگر بزرگ هالیوود برادر زاده فرانسیس فورد کاپولاست که جایزه اسکار بهترین بازیگری را برای فیلم ترک لاس‌وگاس گرفته‌است.

فیلم‌ها:
مردم بارانی (۱۹۶۹)
پدرخوانده (فیلم) (۱۹۷۲)
پدرخوانده: قسمت دوم (۱۹۷۴)
مکالمه (فیلم) (۱۹۷۴)
اینک آخرالزمان (۱۹۷۹)
غریدن ماهی (۱۹۸۳)
پدرخوانده: قسمت سوم (۱۹۹۰)
دراکولای برام استوکرز (۱۹۹۲)
جک (۱۹۹۶)
باران‌ساز (۱۹۹۷)
 

چوبین

عضو جدید
مارتین اسکورسیزی



اسکورسیزی در جشنواره کن، سال ۲۰۰۲.مارتین اسکورسیزی (به انگلیسی : Martin Scorsese) ( زاده ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲) در نیویورک، کارگردان شهیر سینمای امریکا است.

هویت امریکایی-ایتالیایی‌ها و مفاهیم بنیادی مسیحیت کاتولیک چون گناه و رستگاری، رفاقت و خشونت مردانه و تاکید زیاد بر روی قدرت مردان در آدمهایی غالباً ضدجامعه، جزو بن‌مایه‌های آثار او شناخته می‌شوند. وی با وجود شهرت و مقبولیت میان منتقدین و تماشاگران، تا به امروز جایزه اسکار را دریافت نکرده است. امروزه بسیاری وی را برجسته‌ترین کارگردان زندهٔ امریکایی می‌شمارند.

فیلم‌شناسی
داستانی
خیابان اشرار (۱۹۷۳)
آلیس دیگر اینجا زندگی نمی‌کند (۱۹۷۳)
راننده تاکسی (۱۹۷۶)
نیویورک، نیویورک (۱۹۷۷)
گاو خشمگین (۱۹۸۰)
سلطان کمدی (۱۹۸۳)
بعد از ساعت‌ها (۱۹۸۵)
رنگ پول (۱۹۸۶)
آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸)
بخشی از قصه‌های نیویورکی (۱۹۸۹)
رفقای خوب (۱۹۹۰)
تنگه وحشت (۱۹۹۱)
عصر معصومیت (۱۹۹۳)
کازینو (۱۹۹۵)
احیای مردگان (۱۹۹۹)
دار و دسته‌های نیویورکی (۲۰۰۲)
هوانورد (۲۰۰۴)
داستان کوسه (۲۰۰۴) (گوینده)

مستند
سفری شخصی همراه ماتین اسکورسیزی میان فیلم‌های آمریکایی (۱۹۹۵)
سفر من به ایتالیا (۱۹۹۹)
راهی به خانه نیست: باب دیلان (۲۰۰۵)


جوایز
۲۰۰۵ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم هوانورد
۲۰۰۳ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم دار و دسته‌های نیویورکی
۱۹۹۴ - نامزد اسکار فیلمنلمه اقتباسی برای فیلم عصر معصومیت به همراه جی کوکس
۱۹۹۱ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم رفقای خوب
۱۹۹۱ - نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم رفقای خوب به همراه نیکولاس پیلگی
۱۹۸۹ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم آخرین وسوسه مسیح
۱۹۸۱ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم گاو خشمگین
۱۹۹۲ - نامزد خرس طلای جشنواره برلین برای فیلم تنگه وحشت
۱۹۸۵ - برنده بهترین کارگردانی جشنواره کن برای فیلم بعد از ساعت‌ها
۱۹۸۵ - نامزد نخل طلای جشنواره کن برای فیلم بعد از ساعت‌ها
۱۹۸۳ - نامزد نخل طلای جشنواره کن برای فیلم سلطان کمدی
۱۹۷۶ - برنده نخل طلای جشنواره کن برای فیلم راننده تاکسی
۱۹۷۵ - نامزد نخل طلای جشنواره کن برای فیلم آلیس دیگر در اینجا زندگی نمی‌کند
 
آخرین ویرایش:

چوبین

عضو جدید
استنلی کوبریک


استنلی کوبریک (۲۶ ژوییه ۱۹۲۸ - ۷ مارس ۱۹۹۹) کارگردان و تهیه‌کننده امریکایی به عنوان یکی از بهترین و شناخته‌شده‌ترین کارگردانان جهان در قرن بیستم به حساب می‌آید. بیشتر فیلم‌های کوبریک اقتباسات ادبی هستند و سعی کرده است که در تمام گونه‌های معروف و محبوب در سینما فعالیت سینمایی داشته باشد.

زندگی‌نامه
استانلی کوبریک کارگردان امریکایی در سال ۱۹۲۸ در محله برانکس نیویورک به دنیا آمد. او اولین فرزند خانوادهٔ ژاک کوبریک و همسرش گرتورد بود. اجداد کوبریک از مهاجران یهودی ساکن اتریش بودند.از کودکی به‌عنوان یک نابغه شناخته می‌شد، پدرش در ۱۲ سالگی شطرنج را به او آموخت و در سن ۱۳ کار با دوربین عکاسی و فیلم‌برداری به صورت آماتور فرا گرفت. در نوجوانی به موسیقی جاز علاقه پیدا کرد و می‌خواست که یک نوازندهٔ درام شود.

نوجوانی و جوانی
در دوران دبیرستان کوبریک او شروع به عکس‌برداری جدی به وسیلهٔ دوربینی که پدرش به او هدیه داده بود کرد و به زودی به عنوان عکاس رسمی مدرسه شناخته شد و بعد از فارغ‌التحصیلی عکس‌های خود را برای مجلهٔ نیویورکی لوک فرستاد و بعد از مدتی شروع به بازی‌های حرفه‌ای در شطرنج کرد و در همین حال فروش عکس به مجلهٔ لوک را نیز ادامه می‌داد تا این‌که در سال ۱۹۴۶ به عنوان یکی از خبرنگاران تمام وقت مجله شناخته شد. در شش سال فعالیت کوبریک در مجلهٔ لوک او عکس‌های بسیاری از مناظر و وقایع در آمریکا گرفت. او در این سال‌ها با توبا متز ازدواج کرد و به دهکدهٔ گرنویچ واقع در نیویورک نقل مکان کردو همچنین شروع به دیدن فیلم در سینماهای نیویورک کرد و تحت تأثیر کارگردانی Max Ophlus قرار گرفت.

دوران فیلم‌سازی
در سال ۱۹۵۱ "آلن سینگر" دوست کوبریک او را تشویق کرد که یک فیلم مستند کوتاه برای شرکت March of Time بسازد. کوبریک موافقت کرد و با هزینهٔ شخصی فیلم «روز دعوا» را ساخت. اگرچه پخش‌کننده در همان سال کارش را تعطیل کرد اما کوبریک توانست فیلم را به قیمت ۱۰۰ دلار به شرکت RKO بفروشد. کوبریک کار در مجله لوک را رها کرد و دومین مستند کوتاهش را با نام Flying Padre در همان سال و با سرمایه‌گذاری RKO ساخت. سومین فیلمش «ملوان» اولین فیلم رنگی او به مدت ۳۰ دقیقه، تبلیغی برای «اتحادیه جهانی ملوانان» بود. این فیلمها همراه با چند فیلم کوتاه دیگر که اکنون باقی نمانده‌اند. تنها آثار او در ژانر(گونه) سینمای مستند بودند. او همچنین دستیار کارگردان یکی از قسمت‌های برنامه تلویزیونی «اتوبوس همگانی» درباره زندگی آبراهام لینکلن بود.

«ترس و تمایل [علاقه]» در سال ۱۹۵۳ اولین فیلم داستانی کوبریک بود. ترس و تمایل داستان گروهی سرباز بود که در جنگی خیالی پشت خطوط دشمن گیر افتاده بودند. در پایان آنها درمی‌یافتند که تصویر دشمنان درواقع همان تصویر خودشان است (بازیگران دو نقش یکی بودند). کوبریک و همسرش توبا متز تنها عوامل فیلم بودند و داستان را دوست کوبریک «هوارد ساکلر» نوشته بود که بعدها نویسنده موفقی شد. فیلم با برخورد خوبی مواجه شد اما توفیق تجاری نیافت. بعدها وقتی کوبریک کارگردان مهمی شد آن را اثر یک تازه کار که باعث خجالت او است می‌دانست و نگذاشت که در هیچ جا به عنوان آثار قبلی او نمایش داده شود. بعدها به شکل غیررسمی به صورت DVD منتشر شد و دانشجویانی که آن را دیدند معتقد بودند واقعاً کار جالبی نبوده است.

زندگی مشترک او با «توبا» دوست دوران مدرسه‌اش هم‌زمان با ساخت ترس پایان یافت. او با «روت سوبوتکا» رقصنده اتریشی در سال ۱۹۵۴ ازدواج کرد. او باید در فیلم بعدی کوبریک با نام «بوسهٔ قاتل» (۱۹۵۵) هنرنمایی می‌کرد. بوسه قاتل،‌همانند «ترس و تمایل» فیلمی کوتاه با زمان کمتر از یک ساعت بود. و همانند آن با توفیق تجاری و انتقادی کمی مواجه شد. فیلم داستان مشت‌زن سنگین‌وزنی است که در پایان دوران حرفه‌ای خود درگیر یک جنایت می‌شود. این دو فیلم با سرمایه خانوادگی خود کوبریک تهیه شدند.

کشتن
آلکس سینگر کوبریک را به تهیه‌کننده جوانی به نام «جیمز بی هریس» معرفی کرد و آن دو برای تمام عمر دوست هم باقی ماندند. شرکت مشترک آن دو هریس-کوبریک تهیه کننده سه فیلم بعدی او بود. آن دو حقوق کتاب «شکست کامل» (Clean Break) نوشته «لیونل وایت» را خریدند و کوبریک و «جیم تامپسون» آن را به داستانی درباره سرقت از یک مسابقه که پایان وحشتناکی دارد تبدیل کردند. با بازی «استرلیگ هیدن». «کشتن» اولین فیلم کوبریک با بازیگران و دست‌اندرکاران حرفه‌ای بود. فیلم به‌خوبی از روش داستانگویی غیرخطی استفاده کرده بود که در ده ۵۰ نامتداول بود و اگرچه توفیق تجاری نیافت ولی با تحسین منتقدان مواجه شد. تحسین زیاد از فیلم توجه استودیوی متروگلدین مه‌یر را جلب کرد و به او پیشنهاد ساخت دو فیلمنامه که در اختیار آنها بود داده شد کوبریک داستان «رازهای آشکار» نوشته نویسندهٔ آلمانی «اشتفان تسوایگ» را انتخاب کرد. اما پیش از سخت آنها به توافق نرسیدند.

راه‌های افتخار
به کوبریک پیشنهاد ساخت فیلم از روی رمان «همفری کاب» با نام «راه‌های افتخار» داده شد.

فیلم‌شناسی
۱۹۹۹ -چشمان کاملاً بسته
۱۹۸۷ -غلاف تمام فلزی
۱۹۸۰ -درخشش
۱۹۷۵ -بری لیندون
۱۹۷۱ -یک پرتقال کوکی
۱۹۶۸ -۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
۱۹۶۴ -دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم
۱۹۶۲ -لولیتا
۱۹۶۰ -اسپارتاکوس
۱۹۵۷ -راه‌های افتخار
۱۹۵۶ -قتل
۱۹۵۵ -بوسه قاتل
۱۹۵۳ -ترس و علاقه
[ویرایش]گونه‌های سینمایی فیلم‌ها
گونه‌های سینمایی که کوبریک در آنها فعالیت داشته است:

سینمای وحشت:درخشش

سینمای علمی تخیلی:۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
سینمای مجهول (راز): چشمان کاملاً بسته
سینمای گناه و جنایت: قتل، بوسه قاتل، ِکپرتقال کوکی
سینمای جنگ: غلاف تمام فلزی، بری لیندون، دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم، راه‌های افتخار، ترس و علاقه
سینمای کمدی:لولیتا و دکتر استرنجلاو..
سینمای رمانتیک:اسپارتاکوس، لولیتا، بری لیندون
سینمای اکشن:اسپارتاکوس
سینمای هیجانی: چشمان کاملاً بسته، درخشش و قتل

جوایز
۱۹۸۸ -نامزد اسکار فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم غلاف تمام فلزی به همراه مایکل هر و گوستاو هاسفورد
۱۹۷۶ -نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم بری لیندون
۱۹۷۶ -نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم بری لیندون
۱۹۷۶ -نامزد اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم بری لیندون
۱۹۷۲ -نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم یک پرتقال کوکی
۱۹۷۲ -نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم یک پرتقال کوکی
۱۹۷۲ -نامزد اسکار فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم یک پرتقال کوکی
۱۹۶۹ -برنده اسکار جلوه‌های ویژه برای فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
۱۹۶۹ -نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
۱۹۶۹ -نامزد اسکار فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی به همراه آرتور سی کلارک
۱۹۶۵ -نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم
۱۹۶۵ -نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم
۱۹۶۵ -نامزد اسکار فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم دکتر استرنجلاو: چگونه یاد گرفتم که از بمب نترسم و آن را دوست داشته باشم به همراه پیتر جرج و تری ساترن
 

چوبین

عضو جدید
آلفرد هیچکاک



سر آلفرد جوزف هیچکاک (زاده ۱۸۹۹ میلادی - درگذشته ۱۹۸۰). کارگردانی انگلیسی که فعالیت عمده‌اش در امریکا بود. هیچکاک بیشتر در زمینه فیلم‌های معمایی و دلهره‌آور فعالیت داشت.


آلفرد هیچکاکاو که در آلمان تحت تأثیر سبک هیجان‌نمایی (اکپرسیونیسم) قرار گرفته بود در انگلیس آغاز به کارگردانی نمود و از سال ۱۹۳۹ در امریکا به فعالیت پرداخت. هیچکاک طی شش دهه در ساخت بیش از پنجاه فیلم شرکت داشت (از فیلم‌های صامت تا فیلم‌های تکنی‌کالر) تا امروز به عنوان یکی از سرشناسترین و محبوبترین کارگردانان فیلم‌های سینمایی شناخته می‌شود.

زندگی‌نامه
وی پسر یک سبزی فروش به اسم ویلیام هیچکاک‎ بود و خانواده‌اش به شدت کاتولیک بودند. سال ۱۹۱۵ کارش را توی یک استودیوی فیلمسازی در انگلستان، با سمت طراح تیتراژ فیلم شروع کرد. در کارنامه سینمایی ۵۳ ساله‌اش، ۶۴ فیلم صامت و ناطق را کارگردانی کرد. [نیاز به ذکر منبع]


فیلم‌شناسی
کارگردانی
توطئه خانوادگی (۱۹۷۶)
جنون(۱۹۷۲)
توپاز (۱۹۶۹)
پرده پاره (۱۹۶۶)
مارنی (۱۹۶۴)
پرندگان (۱۹۶۳)
روانی (۱۹۶۰)
شمال از شمال غربی (۱۹۵۹)
سرگیجه (۱۹۵۸)
مرد عوضی (۱۹۵۶)
مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶)
دردسر هری (۱۹۵۵)
‌ برای گرفتن دزد (۱۹۵۵)
پنجره عقبی (۱۹۵۴)
ام را نشانه قتل بگیر (۱۹۵۴)
اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳)
غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱)
وحشت در صحنه (۱۹۵۰)
طناب (۱۹۴۸)
بدنام (۱۹۴۶)
طلسم شده (۱۹۴۵)
قایق نجات (۱۹۴۴)
سایه یک شک (۱۹۴۳)
خرابکار (۱۹۴۲)
سوظن (۱۹۴۱)
آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱)
خانه کنار جزیره (۱۹۴۰)
خبرنگار خارجی (۱۹۴۰)
ربکا (۱۹۴۰)
خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸)
مأمور مخفی (۱۹۳۶)
۳۹ پله (۱۹۳۵)
مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۳۴)
والس وینی (۱۹۳۴)
شماره هفده (۱۹۳۲)
غریب و غنی (۱۹۳۱)
ماری (۱۹۳۱)
قتل (۱۹۳۰)
حق السکوت (۱۹۲۹)
همسر دهقان (۱۹۲۸)
شامپانی (۱۹۲۸)
سرازیری (۱۹۲۷)
تقوای آسمان (۱۹۲۷)
حلقه (۱۹۲۷)
عقاب کوهستان (۱۹۲۶)
مستاجر (۱۹۲۶)
باغ تفرجگاه (۱۹۲۵)
شمارهٔ سیزده (۱۹۲۲) ناتمام

بازیگری
توطئه خانوادگی (۱۹۷۶)
جنون(۱۹۷۲)
توپاز (۱۹۶۹) مردی که در فرودگاه روی صندلی چرخدار نشسته بود
پرده پاره (۱۹۶۶)
مارنی (۱۹۶۴) مردی که دفتر را ترک می‌کند
پرندگان (۱۹۶۳) مردی که سگها را از مغازه خارج می‌کند
روانی (۱۹۶۰) مردی که کلاه گاوچرانی دارد
شمال از شمال غربی (۱۹۵۹) مردی که به اتوبوس نمی‌رسد
سرگیجه (۱۹۵۸) مردی که از کنار دفتر الستر عبور می‌کند
مرد عوضی (۱۹۵۶)‍ گویندهٔ مقدمه
مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶)
دردسر هری (۱۹۵۵)
‌ برای گرفتن دزد (۱۹۵۵) مردی که در اتوبوس کنار جان رابی نشسته‌است
پنجره عقبی (۱۹۵۴) مردی که در آپارتمان ترانه‌نویس ساعت کوک می‌کند
اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) مردی که از بالای پله‌ها عبور می‌کند
غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱)
وحشت در صحنه (۱۹۵۰) مردی که در خیابان به ایو خیره می‌شود
طناب (۱۹۴۸) مردی که بعد از تیتراژ فیلم در خیابان راه می‌رود
طلسم شده (۱۹۴۵) مردی که آسانسور را ترک می‌کند
سایه یک شک (۱۹۴۳) مردی که در قطار با کارتها بازی می‌کند
خرابکار (۱۹۴۲) مرد جلوی داروخانه‌ٔ نیویورک
سوظن (۱۹۴۱) مردی که نامه پست می‌کند
آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱) مردی که در خیابان از کنار دیوید اسمیت عبور می‌کند
خبرنگار خارجی (۱۹۴۰) مردی که در خیابان روزنامه به دست دارد
ربکا (۱۹۴۰) مرد کنار باجهٔ تلفن
خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸) مرد داخل ایستگاه قطار لندن
۳۹ پله (۱۹۳۵)
قتل (۱۹۳۰) مردی در خیابان
حق السکوت (۱۹۲۹) مردی در مترو
او از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲ مجموعه سریالی تحت عنوان «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» را کارگردانی کرد که در این فیلم‌ها او به عنوان راوی داستان در فیلم حاضر می‌شد
 

چوبین

عضو جدید
استیون آلن اسپیلبرگ

استیون آلن اسپیلبرگ (Steven Allan Spielberg) متولد ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶ کارگردان معروف آمریکایی. برنده ۴ جایزه اسکار و یکی از موفقترین کارگردانان تاریخ سینما هم در میان منتقدان و هم در بین مردم عادی. با این حال بعضی از منتقدین او را نمونه فیلمسازان بلک‌باستر (اهمیت وجه تجاری بر وجه هنری) می‌دانند.

او ابتدا فیلمهای حادثه‌ای می‌ساخت اما امروز او را به خاطر چالشهایش در ساخت فیلمهایی با مضامین هولوکاست (نسل‌کشی)، برده‌داری، جنگ و تروریزم می‌شناسیم. او اکنون موفقترین کارگردان سینما در زمینه تجاری (فروش فیلم) است. او کارگردان یا تهیه‌کننده موفقترین فیلمها در گیشه سینما بوده است و کارگردانان بسیاری از او تأثیر پذیرفته‌اند. در سال ۲۰۰۴ از دید مجله پریمیر و دیگر نشریات او قدرتمندترین و پرنفوذترین شخص در صنعت سینما بوده است. و در پایان قرن بیستم مجله لایف او را پرنفوذترین شخص در این زمینه شناخت. او ۶ بار نازد جایزه اسکار برای بهترین کارگردان شده که دو بار برنده آن شده است (برای فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان). هفت فیلم او نامزد بهترین فیلم شده‌اند و یک فیلم (فهرست شیندلر) برنده شده است.

کودکی و جوانی
اسپیببرگ در یک خانواده یهودی در سینسیناتی در اوهایو بدنیا آمد و در هادون، نیوجرسی و اسکاتدسدال رشد کرد. اسپیلبرگ نام شهری در اتریش است که اجداد یهودی مجارستانی او در قرن ۱۷ می‌زیستند. او همدوره جرج لوکاس، فرانسیس فورد کاپولا، مارتین اسکورسیزی، جان میلوش و برایان دی‌پالما است. او با فیلمسازی بزرگ شده است. در نوجوانی با دوستانش فیلمهای ۸ میلیمتری می‌ساخت. و اولین فیلم کوتاهش را برای نمایش در سینماها در سن ۲۱ سالگی و در سال ۱۹۶۸ ساخت. پس از پایان دوره دبیرستان در سال ۱۹۶۴ او به دانشگاه کالیفرونیا به نام لانگ‌بیچ رفت تا ادبیات انگلیسی بیاموزد چون این دانشگاه در آن زمان رشته سینما نداشت. در سال ۱۹۶۸ دانشگاه را رها کرد . در سال ۲۰۰۲ بیست و پنج سال پس از آغاز تحصیلات او تحصیلاتش را با پروژه‌ای مستقل در CSULB پایان داد.

فیلم شناسی
ایندیانا جونز چهار ۲۰۰۸
مونیخ ۲۰۰۵
جنگ دنیاها ۲۰۰۵
ترمینال ۲۰۰۴
اگه می‌تونی منوبگیر ۲۰۰۴
گزارش اقلیت ۲۰۰۲
هوش مصنوعی ۲۰۰۱
نجات سرباز رایان ۱۹۹۸
دنیای گمشده: پارک ژوراسیک ۱۹۹۷
آمیستاد ۱۹۹۷
فهرست شیندلر ۱۹۹۳ (اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی)
پارک ژورایسک ۱۹۹۳
هوک ۱۹۹۱
ایندیاناجونز و آخرین جنگ صلیبی ۱۹۸۹
همیشه ۱۹۸۹
امپراتوری خورشید ۱۹۸۷
رنگ ارغوانی ۱۹۸۵
ایندیاناجونز ۱۹۸۴
اعماق ۱۹۸۳
ای‌تی موجود فرازمینی ۱۹۸۲
مهاجمان صندوقچه گمشده ۱۹۸۱
۱۹۴۱
برخورد نزیک از نوع سوم ۱۹۷۷
آرواره‌ها ۱۹۷۵
شوگرلند اکسپرس ۱۹۷۴


منبع: سایت گنجینه دانش
 

چوبین

عضو جدید
دیوید لینچ



دیوید کیت لینچ (به انگلیسی: David Keith Lynch) (زاده ۲۰ ژانویه ۱۹۴۶ در ایالت مونتانا) کارگردان معاصر آمریکایی است. اگر چه فیلم‌های لینچ موفقیت بزرگی در گیشه کسب نکرده‌اند، ولی همیشه محبوب منتقدان و فیلم‌دوستان بوده‌اند. در سال ۲۰۰۳ در نظر سنجی که از منتقدان فیلم در سراسر دنیا توسط روزنامه گاردین انجام شد، دیوید لینچ به عنوان بزرگ‌ترین فیلم‌ساز زنده دنیا برگزیده شد.[۱] فیلم‌های وی پر است از نمادهای سورئالیستی، سکانس‌های رویاگونه و نظایر آن. وی در نقاشی و مجسمه‌سازی نیز آثاری دارد.

آثار:

جوایز:

 

چوبین

عضو جدید
ارول موریس



ارول موریس متولد 5 فوریه درهیولت نیویورک است .او دوره لیسانس تاریخ را دردانشگاه ویسکانسین-مدیسون گذراند و سپس برای دوره کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه در دانشگاه پرینستون و دانشگاه کالیفرنیا-برکلی نام نویسی کرد.او آنگاه به فراگیری سینما نزد ورنر هرتزوگ پرداخت که در عبارت مشهوری گفته بود اگر دانش آموزاو بتواند فیلمی که مدت هاست درباره اش صحبت می کند را تمام کند کفش خود را خواهد خورد.این فیلم که به شهرت هم رسید اولین کار بلند موریس بود: درهای بهشت.
هرتزوگ به عهد خود وفا کرد و در فیلم کوتاه لس بلانک که عنوان مناسبی هم دارد و در سال 1980ساخته شده به گفته خود عمل کرد.عنوان این فیلم چنین است:
ورنرهرتزوگ کفشش را می خورد
فیلم شناسی
مه جنگ:یازده درس از زندگی رابرت س.مک نامارا/2003
اول شخص،مجموعه تلویزیونی/2000
جناب مرگ:ظهور و سقط فرد آ.لوشر/1999
سریع،ارزان و بدون نظارت/1997
تاریخچه زمان/1991
باد تاریک/1991
خط نازک آبی/1988
ورنون،فلوریدا/1981
دروازه های بهشت/1978
جوایز مهم
اسکار بهترین مستند 2004 برای فیلم مه جنگ
جشنواره فیلم ساندنس
جایزه بزرگ هیات داوران برای بهترین مستند،1992برای فیلم تاریخچه زمان
جایزه بهترین مستند از سوی فیلم میکرز ترافی،1992برای فیلم تاریخچه زمان
نهاد جهانی مستند
جایزه آی دی ای،1988برای فیلم خط نازک آبی
 

چوبین

عضو جدید
عباس کیارستمی





عباس کیارستمی (زادهٔ ۱ تیر ۱۳۱۹، تهران) فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایرانی است که آثار وی اغلب با استقبال فراوان منتقدان روبه‌رو شده است. کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در عرصهٔ سینما فعالیت می‌کند و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه یا مستند را ساخته، نوشته، یا تهیه کرده‌است. از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به سه‌گانه زلزله، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد اشاره کرد.
کیارستمی علاوه بر سینما در عرصه‌های دیگر هنری از جمله شعر عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک و طراحی نیز فعال است. او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمه شخصیت‌ها در خودرو برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است.


کیارستمی در سال ۱۳۱۹ متولّد شد. او دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. عباس کیارستمی از سال ۱۳۴۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در «آتلیه ۷» و یکی دو مؤسسهٔ دیگر به کار طراحی جلد کتاب و آفیش پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در «سازمان تبلیغاتی نگاره» به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم «وسوسهٔ شیطان» ساختهٔ محمد زرین دست بود.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C#cite_note-14

طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به «کانون» رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم «مسافر» در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایه‌گذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شده‌اند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کرده‌است.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C#cite_note-15


کیارستمی تجربه‌های متفاوتی در زمینه‌های مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشته‌است ، وی همچنین عکاسی شناخته شده‌است همچنین به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساخته‌است.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C#cite_note-19




 

چوبین

عضو جدید
سایر آثار و جوایز عباس کیارستمی

نویسندگی:


جوایز:

  • جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان تهران ۱۹۷۰
  • جایزه اول بخش روایی چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم تجربه ۱۹۷۴
  • جایزه ویژه هیات داوران نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
  • جایزه تلویزیون ملی ایران در نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
  • دیپلم افتخار منتقدان، یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم لباسی برای عروسی ۱۹۷۶
  • جایزه اول جشنواره فیلم‌های آموزشی مکزیکو برای فیلم دو راه حل برای یک مسئله ۱۹۷۶
  • نامزد نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴
  • برنده نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷
  • نامزد شیر طلایی جشنواره ونیز برای فیلم باد ما را خواهد برد ۱۹۹۹
  • برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ونیز برای فیلم باد ما را خواهد برد ۱۹۹۹
  • نامزد نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم ده ۲۰۰۲
  • دریافت دکترای افتخاری دانشسرای عالی پاریس (اکول نرمال سوپریور)[۲۷]
  • دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه تولوز فرانسه
  • دریافت نشان شوالیه ادب و هنر وزارت فرهنگ فرانسه[۲۸]
 

Similar threads

بالا