چرا توقع داریم؟.

[mihua]

موریس مترلینگ میگه:

براي چه توقع داريد كه خيالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگي ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود مي بينيم كهكشانهاي بزرگ كه منظومه خورشيدي ما در برابر آنها هيچ است، در حركات خود آزاد نيستند و مجبور شده اند كه خط سير ويژه اي را پيموده و از قوانين خاصي پيروي كنند.

پ.ن: البته منظور از این جملات این نیست که انسان اختیار نداره. البته اختیار فرع بر وجوده. یعنی باید ابتدا خلق میشد و بعد دارای اختیار میشد.
به هر حال در قالب یک موجود مختار و در برابر قوانین (درست و منطقی) این دنیا، مهم این هست که چه راهی رو انتخاب کنه و چگونه عکس العمل نشون بده، تا خللی بر جای نگذاره.
پس اگر خودش رو خیلی آزاد ببینه و بخواد با یاغی گری در این نظام هوشمند کاری رو انجام بده، نتایج خوبی به بار نمیاد.

 

[ayja]

موریس مترلینگ میگه:

براي چه توقع داريد كه خيالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگي ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود مي بينيم كهكشانهاي بزرگ كه منظومه خورشيدي ما در برابر آنها هيچ است، در حركات خود آزاد نيستند و مجبور شده اند كه خط سير ويژه اي را پيموده و از قوانين خاصي پيروي كنند.

پ.ن: البته منظور از این جملات این نیست که انسان اختیار نداره. البته اختیار فرع بر وجوده. یعنی باید ابتدا خلق میشد و بعد دارای اختیار میشد.
به هر حال در قالب یک موجود مختار و در برابر قوانین (درست و منطقی) این دنیا، مهم این هست که چه راهی رو انتخاب کنه و چگونه عکس العمل نشون بده، تا خللی بر جای نگذاره.
پس اگر خودش رو خیلی آزاد ببینه و بخواد با یاغی گری در این نظام هوشمند کاری رو انجام بده، نتایج خوبی به بار نمیاد.

این آقای موریس خان اشتباه میگه.قیاس انسان با کهکشان درست نیست.انسان حق انتخاب داره و این قدرت رو داره که میتونه هم نه بگه و هم بله.
پس نباید با اتکاء به این مهملات جناب مودیس ، آزادی انسان رو زیر سئوال برد.مگه اینکه خودش بخواد محدود زتدگی کنه ، که البته حق داره .

 

[mihua]

این آقای موریس خان اشتباه میگه.قیاس انسان با کهکشان درست نیست.انسان حق انتخاب داره و این قدرت رو داره که میتونه هم نه بگه و هم بله. پس نباید با اتکاء به این مهملات جناب مودیس ، آزادی انسان رو زیر سئوال برد.مگه اینکه خودش بخواد محدود زتدگی کنه ، که البته حق داره .

توضیحات لازمه رو دادم!.

 

[mihua]

...

آزادی دارای معانی متعددی است و محدوده آزادی با توجه به معانی مختلف آن متفاوت است:
1. آزادی به معنای استقلال وجودی که مربوط به وجود مطلق و منحصر در ذات خداوند متعال است که هیچ گونه محدودیت وجودی ندارد.
2. آزادی به معنای اختیار که یک بحث فلسفی و کلامی است؛ یعنی انسان در انجام افعال ارادی دارای اختیار است. هر چند ممکن است از نظر حقوقی و شرعی دارای محدودیت و ممنوعیت باشد.
3. آزادی حقوقی (آزادی در انتخاب مسکن، لباس، شغل، همسر و آزادی بیان و عقیده و...) که از نظر اسلام و تشیع محدوده آن عدم مزاحمت با مصالح مادی و معنوی و دنیایی و آخرتی انسان است.

......

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2485#

http://www.mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=79126
http://mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=79037

 

[mihua]

خداوند راه کمال انسان و آزادی حقیقی را در بندگی و اطاعت خود قرار داده است.
آزادی حقیقی و عبودیت خداوند در یک تناسب مستقیم قرار دارند و درحقیقت دو روی یک سکه‌اند.
بندگی خدا یعنی اقرار به توحید و اطاعت امر او و آزاد شدن از غیر خدا.
بندگی خدا یعنی پذیرش حقیقت مطلق، نور مطلق و زیبایی مطلق.
بندگی خدا یعنی کنار نهادن خود خواهی ها و گرایشات حیوانی، قدرت طلبی ها و تجاوز ها و تسلیم حق و عدالت و عشق و کمال بودن،
و این چنین است که انسان آزادی حقیقی خود را به دست می‌آورد، رشد می یابد و صفات الهی در او متجلی می شود .
به دیگران عشق می ورزد، به برپایی عدالت قیام می کند. از هیچ قدرت و تهدیدی نمی هراسد و از مظلومان دفاع می کند.
در چنین محیطی، آزادی هیچ کس مزاحم آزادی دیگری نیست.
تزاحم و درگیری مختص آزادی مادی و حیوانی است.
جوهر همه ادیان الهی و جوهر عبودیت و آزادی واقعی دوری از ستمگران و ظالمان و در مقابل عبادت پروردگار و اطاعت از خدایی است که؛
– به همه چیز عالم است، پنهان و آشکار را می داند و مهربان و رحیم است.
– همه موجودات در برابر عظمت او متواضعند و همه چیز تسلیم قدرت اوست.
– زنده و برپادارنده عالَم است و حیات از او نشات می گیرد.
– بندگانش را دوست دارد و جز خوبی و خیر و کمال برای آنان نمی خواهد و با زورگویی، بی عدالتی، خودخواهی و برتری جویی مخالف است

 

[reza_19933]

به نظرم جبر جغرافیایی، خودش اغاز و پایان جبره.
درسته که الان تو دلت میگی خب بعدش که همه چی دست خودته! البته نه همه چی یچیزایی، ولی واقعا حس میشه اون جبر و خیلیا زیر فشارش شکست میخورن و بعضیام پیروز میشن. و ما همچنان باید یاد بگیریم فقط "قضاوت" نکنیم شکست خورده هارو.

 

[mihua]

به نظرم جبر جغرافیایی، خودش اغاز و پایان جبره.
درسته که الان تو دلت میگی خب بعدش که همه چی دست خودته! البته نه همه چی یچیزایی، ولی واقعا حس میشه اون جبر و خیلیا زیر فشارش شکست میخورن و بعضیام پیروز میشن. و ما همچنان باید یاد بگیریم فقط "قضاوت" نکنیم شکست خورده هارو.

جبر جغرافیایی دقیقاً یعنی چی؟. یعنی مثلاً اگر یک آفریقایی بخاطر سیاه پوست بودنش و اینکه در منطقه خشکی متولد شده، تحت ظلم عده ای نژادپرست خودخواه قرار بگیره، باید در ذهن خودش جبر جغرافیایی رو مقصر بدونه و ظلمی که بهش میشه رو بپذیره؟.
هر جایی روی کره زمین پتانسیل های خودش رو داره... هر انسانی هم بخاطر دلایل مختلف ظرفیت های متفاوتی داره. بنابراین باید طبق ظرفیت های وجودی خودش عمل کنه. البته منظور این هست که وقتی تمام تلاش خودش رو در زمینه های مختلفی که امکانش هس به کار گرفت و خودش رو ارتقا داد و آگاهی و مهارت کسب کرد، نه اینکه یک جا نشسته باشه و گوش و ذهن خودش رو گرفته باشه، بعد بگه من همینم که هستم.

 

[reza_19933]

جبر جغرافیایی یعنی دقیقا "جبر جغرافیایی" فکر کنم وضوحی به روشنی یه پروژکتور ورزشگاه داره خودش.

و اینکه در راستای حرفت منم همینو گفتم، یکی میتونه پیروز شه بر اون جبر بدی که توش بوده و یکی نمیتونه با اینکه تلاششو کرده و این جبره که شکستش داده!! و چرا؟؟؟؟؟ و تو نباید بگی کسی که شکست خورده تلاششو نکرده چون جاش نیستی ، و فکر میکنم من حق ندارم بگم نتیجه ی تلاش حتما پیروزیه یا اینکه "خداوند عزیز به هرکسی توانایی لازم برای پیروزی تو زندگیش رو داده".
چون حق ندارم بگم! فقط کافیه سرمونمو از برف بکشیم بیرون و دید وسیع تری بدیم به دیدمدن..

 

[bobat]

جبر جغرافیایی یعنی دقیقا "جبر جغرافیایی" فکر کنم وضوحی به روشنی یه پروژکتور ورزشگاه داره خودش.

و اینکه در راستای حرفت منم همینو گفتم، یکی میتونه پیروز شه بر اون جبر بدی که توش بوده و یکی نمیتونه با اینکه تلاششو کرده و این جبره که شکستش داده!! و چرا؟؟؟؟؟ و تو نباید بگی کسی که شکست خورده تلاششو نکرده چون جاش نیستی ، و فکر میکنم من حق ندارم بگم نتیجه ی تلاش حتما پیروزیه یا اینکه "خداوند عزیز به هرکسی توانایی لازم برای پیروزی تو زندگیش رو داده".
چون حق ندارم بگم! فقط کافیه سرمونمو از برف بکشیم بیرون و دید وسیع تری بدیم به دیدمدن..

ایندوتا my هایی که در امضات نوشتی نشون میده هم زندگی رو برای خودت میدونی و هم قوانین خاص خودتو داری.

این میدونی و داری که قرمزش کردم هر دو تاش اختیار تو رو میرسونه و حاکمیت تو رو.

همین که اختیار زندگیتو داری و قوانین خودتو ، همین اختیار بزرگیه و در کنار جبر های موجود بی نهایت در برابر اپسیلونه

 

[reza_19933]

فکر کنم جفتمون میدونیم که اختیار داریم. بحث سر چیز دیگه ای بود. سر قدرت جبر! و نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه. امیدوارم نرسونده باشم. چون اگه رسونده باشم و جوابم اینایی که گفته باشه خیلی .. خیلی خوب نیست! اینجوری بگم بهتره.

 

[mihua]

جبر جغرافیایی یعنی دقیقا "جبر جغرافیایی" فکر کنم وضوحی به روشنی یه پروژکتور ورزشگاه داره خودش.

و اینکه در راستای حرفت منم همینو گفتم، یکی میتونه پیروز شه بر اون جبر بدی که توش بوده و یکی نمیتونه با اینکه تلاششو کرده و این جبره که شکستش داده!! و چرا؟؟؟؟؟ و تو نباید بگی کسی که شکست خورده تلاششو نکرده چون جاش نیستی ، و فکر میکنم من حق ندارم بگم نتیجه ی تلاش حتما پیروزیه یا اینکه "خداوند عزیز به هرکسی توانایی لازم برای پیروزی تو زندگیش رو داده".
چون حق ندارم بگم! فقط کافیه سرمونمو از برف بکشیم بیرون و دید وسیع تری بدیم به دیدمدن..

کلی نوشته بودم ولی پرید!. سایت جدیداً چرا اینجوری شده.
بنظر من همه قدرت پیروزی رو دارن. اما این پیروزی یعنی چی؟.همیشه به معنای رسیدن به تمام خواسته هامون یا داشتن یک زندگی آرام و بی مشکل و یک مرگ خیلی ریلکس و عادی نیست.
همینکه انسان منفعل نباشه و یه حرکتی بکنه، اون حرکت (به شرط مثبت بودن و انسانی بودن) در راستای پیروزی و کمال هست.
و هم خودش هم دیگران و آیندگان از اون حرکت منفعت دنیوی و اخروی میبرن.
هر خلقتی جایگاه ویژه خودش رو داره. یه اثرگذاری ویژه داره. و همه خلایق هم حرکاتشون و تلاششون رو هم اثر میگذاره.
به خاطر همینه کلی ضرب المثل، کلی درس اخلاق، کلی قوانین مختلف، کلی پیامبر و راهنما اومدن، تا بشر تخطی نکنه و اثرات منفی از خودش بر هستی به جا نذاره.

 

[reza_19933]

میدونی برادر مشکل ما "خودبینی" می باشد..
خودمونو میبینیم خیلی ریلکس و راحت هر حرفی که دلمون میخاد رو میگیم.. خیلی تفکر باید.. خیلی.،

اها راستی چرا از روش استدلال خودت میری جلو و حرفامو هرجاشو دلت میخاد بولد میکنی و یجاهاییش رو حذف!!
و اینکه پیروزی به معنی داره: پیروزی! اینکه تعریف تو از پیروزی میتونه شکست باشه خب استدلال توئه ولی پیروزی ینی پیروزی. حالا صد تاتصویر ذهنی و عرفانی بساز شما..
اگه از نظر تو پیروزی ینی زایش به اجبار زیر بار مشکلات، مرگ از گرسنگی، مرگ از فقر، مرگ از ظلم مرگ از هر کصافت دیگه ای که منو شما خبر نداریم چون الان رو صنولی نشستیم داریم میلیونها نفر رو سرزنش میکنیم و علت رنجش بی شمار و اشک هاشونو تلاش نکردن خودشون میدونیم، این قطعا مشکل تفکر غلط ماست. تو معتقدی اونی که الان داره از فقر میگیره یا تلاش کافی نکرده یا اگه کرده که خب پیروز شده حکمت داره. حکمت رو نگی توجیهی نمیمونه.



اینا همه رو گفتم که بدونی جبر، میتونه یکیو از زندگی ساقط کنه. ولی نه همیشه. خیلی ها هم پیروز میشن تو این جنگ.


برادر باز میای جمله ی اخر رو اول رو بولد کنی قسمت دومش رو سانسور. ادم اختیار داره و منم میدونم. ولی همیشه اختیار بر جبر پیروز نیست. کافیه تعصب نسبت به عقاید رو بذاریم کنار و فقط فکر کنیم!

 

[mihua]

میدونی برادر مشکل ما "خودبینی" می باشد..
خودمونو میبینیم خیلی ریلکس و راحت هر حرفی که دلمون میخاد رو میگیم.. خیلی تفکر باید.. خیلی.،

اها راستی چرا از روش استدلال خودت میری جلو و حرفامو هرجاشو دلت میخاد بولد میکنی و یجاهاییش رو حذف!!
و اینکه پیروزی به معنی داره: پیروزی! اینکه تعریف تو از پیروزی میتونه شکست باشه خب استدلال توئه ولی پیروزی ینی پیروزی. حالا صد تاتصویر ذهنی و عرفانی بساز شما..
اگه از نظر تو پیروزی ینی زایش به اجبار زیر بار مشکلات، مرگ از گرسنگی، مرگ از فقر، مرگ از ظلم مرگ از هر کصافت دیگه ای که منو شما خبر نداریم چون الان رو صنولی نشستیم داریم میلیونها نفر رو سرزنش میکنیم و علت رنجش بی شمار و اشک هاشونو تلاش نکردن خودشون میدونیم، این قطعا مشکل تفکر غلط ماست. تو معتقدی اونی که الان داره از فقر میگیره یا تلاش کافی نکرده یا اگه کرده که خب پیروز شده حکمت داره. حکمت رو نگی توجیهی نمیمونه.



اینا همه رو گفتم که بدونی جبر، میتونه یکیو از زندگی ساقط کنه. ولی نه همیشه. خیلی ها هم پیروز میشن تو این جنگ.


برادر باز میای جمله ی اخر رو اول رو بولد کنی قسمت دومش رو سانسور. ادم اختیار داره و منم میدونم. ولی همیشه اختیار بر جبر پیروز نیست. کافیه تعصب نسبت به عقاید رو بذاریم کنار و فقط فکر کنیم!

من چی رو تحریف کردم؟.
هر کی تلاش نکنه آره مقصر هست، اما در درجه دوم (یعنی بعد از ظالم در صورت وجود ظلم)!. ولی نمیگم کسی که مشکل داره، یعنی تلاش نکرده. شما اشتباه متوجه میشید حرفای من رو.
منم بخاطر همین این حرفا رو زدم. اصلاً یکی از دلایل ایجاد این تاپیک همین بود که شما داری اشاره میکنی بهش. یعنی ظلم.
کسی که ظالمه، یعنی خودخواه و خودآزادپنداره دیگه... نیست؟؟.... پس آزادی در این قالب خیلی بده!. بنابراین نباید به هر بهایی و به هر بهانه ای از کلمهء صرفِ آزادی دفاع کنیم. اگر اون مطالبی که صفحه قبل فرستادم بخونید، معانی آزادی و... رو بهتر توضیح داده.

 

[ayja]

اگه از نظر تو پیروزی ینی زایش به اجبار زیر بار مشکلات، مرگ از گرسنگی، مرگ از فقر، مرگ از ظلم مرگ از هر کصافت دیگه ای که منو شما خبر نداریم !

دوست عزیز ، این آدما شرطی شدن ، شاید اصن متوجه نباشن که شما چی بهشون میگی .

 

[ayja]

و هم خودش هم دیگران و آیندگان از اون حرکت منفعت دنیوی و اخروی میبرن.
هر خلقتی جایگاه ویژه خودش رو داره. یه اثرگذاری ویژه داره. و همه خلایق هم حرکاتشون و تلاششون رو هم اثر میگذاره.
به خاطر همینه کلی ضرب المثل، کلی درس اخلاق، کلی قوانین مختلف، کلی پیامبر و راهنما اومدن، تا بشر تخطی نکنه و اثرات منفی از خودش بر هستی به جا نذاره.

این که میگی ، کلی ضرب المثل ، کلی درس اخلاق و اینا اومدن ، برای ما اومدن ؟پس چرا هیچی درست نمیشه؟
ژاپنی ها و آلمانی ها که اینقد پاک و درستکارند ، با ضرب المثل به اون پایه از فرهنگ رسیدن؟
شما یه جا کشت و کشتار دیدی که یه طرفش مسلمونا نباشن؟ همش یاد گرفتی بگی ، دنیوی ، اخروی، این چه جور دنیوی اخروی هستش که هر روز که میگذره ، عمق سقوط اخلاقی و فرهنگی همین مسلمونا بیشتر میشه؟

 

[ayja]

خداوند راه کمال انسان و آزادی حقیقی را در بندگی و اطاعت خود قرار داده است.
آزادی حقیقی و عبودیت خداوند در یک تناسب مستقیم قرار دارند و درحقیقت دو روی یک سکه‌اند.
بندگی خدا یعنی اقرار به توحید و اطاعت امر او و آزاد شدن از غیر خدا.
بندگی خدا یعنی پذیرش حقیقت مطلق، نور مطلق و زیبایی مطلق.
بندگی خدا یعنی کنار نهادن خود خواهی ها و گرایشات حیوانی، قدرت طلبی ها و تجاوز ها و تسلیم حق و عدالت و عشق و کمال بودن،
و این چنین است که انسان آزادی حقیقی خود را به دست می‌آورد، رشد می یابد و صفات الهی در او متجلی می شود .
به دیگران عشق می ورزد، به برپایی عدالت قیام می کند. از هیچ قدرت و تهدیدی نمی هراسد و از مظلومان دفاع می کند.
در چنین محیطی، آزادی هیچ کس مزاحم آزادی دیگری نیست.
تزاحم و درگیری مختص آزادی مادی و حیوانی است.
جوهر همه ادیان الهی و جوهر عبودیت و آزادی واقعی دوری از ستمگران و ظالمان و در مقابل عبادت پروردگار و اطاعت از خدایی است که؛
– به همه چیز عالم است، پنهان و آشکار را می داند و مهربان و رحیم است.
– همه موجودات در برابر عظمت او متواضعند و همه چیز تسلیم قدرت اوست.
– زنده و برپادارنده عالَم است و حیات از او نشات می گیرد.
– بندگانش را دوست دارد و جز خوبی و خیر و کمال برای آنان نمی خواهد و با زورگویی، بی عدالتی، خودخواهی و برتری جویی مخالف است

به تظر تو بندگی همان آزادیه؟یه مطالبی رو کپی کردی و میخوای ثابت کنی که اینا یعنی آزادی؟اینا ربطی به آزادی ندارن چون توشون بازم جنگ و دعوا بیداد میکنه.

 

[reza_19933]

من چی رو تحریف کردم؟.
هر کی تلاش نکنه آره مقصر هست، اما در درجه دوم (یعنی بعد از ظالم در صورت وجود ظلم)!. ولی نمیگم کسی که مشکل داره، یعنی تلاش نکرده. شما اشتباه متوجه میشید حرفای من رو.
منم بخاطر همین این حرفا رو زدم. اصلاً یکی از دلایل ایجاد این تاپیک همین بود که شما داری اشاره میکنی بهش. یعنی ظلم.
کسی که ظالمه، یعنی خودخواه و خودآزادپنداره دیگه... نیست؟؟.... پس آزادی در این قالب خیلی بده!. بنابراین نباید به هر بهایی و به هر بهانه ای از کلمهء صرفِ آزادی دفاع کنیم. اگر اون مطالبی که صفحه قبل فرستادم بخونید، معانی آزادی و... رو بهتر توضیح داده.

میشه دوباره کامنت ها رو بخونی و فقط جواب سوالایی که پیش اومده بدین لطفا؟ ببین من هیچ جا نگفتم کسی که تلاش نکرده مقصر نیست. این رو دقیقا کجای حرفای من پیدا کردین؟ بازم میگم لطفا کامنت ها رو دوباره بخونین و فقط به شبهات پیش اومده از نظری که اینجا نوشتین دفاع کنین و حرف مخاطب رو تحریف نکنین لطفا!
شما توی نظراتتون دوتا ایده دارین در برابر کسی که در برابر جبر شکست میخوره: اول میگین نه شکست میتونه معنی پیروزی داشته باشه و نمیدونم طبق چه استدلالی میگین اینو و یجا دیگه میگین نه اونی که شکست خورده تلاش نکرده! درحالی شما حتی جای یک نفر هم نبودین که دارین یک تنه از جبر دفاع میکنین و انسان رو مقصر همه ی ناکامی ها و شکست های پیش روش میدونین. چرا؟ چون فقط خودتون رو میبینین نه بیشتر..

 

[mihua]

ayja بندگی خدا یعنی اسارت؟!. چه جالب.
بعد بندگی افکار کسانی مثل داوکینز لابد آزادی و استقلال اندیشست.
در مورد این حرفای کلیشه ای و یه طرفه ای هم که میگی: یه طرف جنگا همیشه مسلمونا بودن، اولا جواب بهش بحث تاپیک رو عوض میکنه!.
غیر مسلمونا هم که از نظر شما هیـــچ نوع مشکلی ندارن، اگر بعضی مشکلاتشونم کمتر از ما باشه، بله به خاطر عمل کردن به قوانین سفت و سختشونه، بخاطر اینه که من ندیدم یه خارجی وجود داشته باشه که مثل بعضی از ایرانی ها به همـــــه چی خودش بتازه و همیشه خودش رو بد و دیگران رو خوب بدونه ولی هیچ تلاشی هم در بهبود کمترین تفکرات یا عملکردهاش نکنه.


آقای رضا؛ با چه استدلالی میگی من فقط خودم رو میبینم؟!.
واقعا چه جوابی میخواید بدم؟. حرفام رویایی نیست. امکان هم نداره کسی تو دنیا باشه و سختی نکشه. نشنیدید عروس هزارداماد. هر کسی به نوعی سختیهایی میکشه. اما ما باید همیشه شکرگزار نعمت هایِ خدا باشیم.
شما داری به من میگی: انسان رو مقصر همه ی ناکامی ها و شکست های پیش روش میدونین.
پس بنظر شما کی مقصر ناکامی و شکست های بشره؟. کسی غیر از خود بشر؟.


خانم ها و آقایون. صحبت تاپیک واضح بود. بحث رو عوض نکنید. والسلام.

 

[ayja]

ayja بندگی خدا یعنی اسارت؟!. چه جالب.
بعد بندگی افکار کسانی مثل داوکینز لابد آزادی و استقلال اندیشست.
در مورد این حرفای کلیشه ای و یه طرفه ای هم که میگی: یه طرف جنگا همیشه مسلمونا بودن، اولا جواب بهش بحث تاپیک رو عوض میکنه!.
غیر مسلمونا هم که از نظر شما هیـــچ نوع مشکلی ندارن، اگر بعضی مشکلاتشونم کمتر از ما باشه، بله به خاطر عمل کردن به قوانین سفت و سختشونه، بخاطر اینه که من ندیدم یه خارجی وجود داشته باشه که مثل بعضی از ایرانی ها به همـــــه چی خودش بتازه و همیشه خودش رو بد و دیگران رو خوب بدونه ولی هیچ تلاشی هم در بهبود کمترین تفکرات یا عملکردهاش نکنه.


آقای رضا؛ با چه استدلالی میگی من فقط خودم رو میبینم؟!.
واقعا چه جوابی میخواید بدم؟. حرفام رویایی نیست. امکان هم نداره کسی تو دنیا باشه و سختی نکشه. نشنیدید عروس هزارداماد. هر کسی به نوعی سختیهایی میکشه. اما ما باید همیشه شکرگزار نعمت هایِ خدا باشیم.
شما داری به من میگی: انسان رو مقصر همه ی ناکامی ها و شکست های پیش روش میدونین.
پس بنظر شما کی مقصر ناکامی و شکست های بشره؟. کسی غیر از خود بشر؟.


خانم ها و آقایون. صحبت تاپیک واضح بود. بحث رو عوض نکنید. والسلام.

قانع نشدم.نتونستی جواب بدی.فقط انشاء نوشتی.

 

[سیّد]

ادم تا جووونه دوست داره دنیا رو تغییر بده ... بعد کم کم میفهمه باید کشورشو تغییر بده ... بعدش شهرشو ---- بعدش محلشو --- بعدش اعضای خونوادشو و اخراش میفهمه که اول باید خودشو تغییر میداد

 

[mihua]

راه امام حسین (ع) راه آزادگی ست. و این با آزادی تفاوت داره.

 

[nazila_sh]

حرفتون درست
اما بستگی داره از این موضوع چ نتیجه ای بخواید بگیرید

 

[mihua]

حرفتون درست
اما بستگی داره از این موضوع چ نتیجه ای بخواید بگیرید

ممنون. ولی نتیجه رو گرفتم از نظر خودم.
تو پستهای قبلی یه سری توضیحات دادیم که مثلا آزادی چه معانی مختلفی داره....در چه صورتی خوب یا بده. . . و غیره...

 

[ayja]

...

آزادی دارای معانی متعددی است و محدوده آزادی با توجه به معانی مختلف آن متفاوت است:
1. آزادی به معنای استقلال وجودی که مربوط به وجود مطلق و منحصر در ذات خداوند متعال است که هیچ گونه محدودیت وجودی ندارد.
2. آزادی به معنای اختیار که یک بحث فلسفی و کلامی است؛ یعنی انسان در انجام افعال ارادی دارای اختیار است. هر چند ممکن است از نظر حقوقی و شرعی دارای محدودیت و ممنوعیت باشد.
3. آزادی حقوقی (آزادی در انتخاب مسکن، لباس، شغل، همسر و آزادی بیان و عقیده و...) که از نظر اسلام و تشیع محدوده آن عدم مزاحمت با مصالح مادی و معنوی و دنیایی و آخرتی انسان است.

......

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2485#

http://www.mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=79126
http://mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=79037

اینا که همش کپی ست.

 

[ayja]

من چی رو تحریف کردم؟.
هر کی تلاش نکنه آره مقصر هست، اما در درجه دوم (یعنی بعد از ظالم در صورت وجود ظلم)!. ولی نمیگم کسی که مشکل داره، یعنی تلاش نکرده. شما اشتباه متوجه میشید حرفای من رو.
منم بخاطر همین این حرفا رو زدم. اصلاً یکی از دلایل ایجاد این تاپیک همین بود که شما داری اشاره میکنی بهش. یعنی ظلم.
کسی که ظالمه، یعنی خودخواه و خودآزادپنداره دیگه... نیست؟؟.... پس آزادی در این قالب خیلی بده!. بنابراین نباید به هر بهایی و به هر بهانه ای از کلمهء صرفِ آزادی دفاع کنیم. اگر اون مطالبی که صفحه قبل فرستادم بخونید، معانی آزادی و... رو بهتر توضیح داده.

اینا یا قاطی پاتی شده و یا جمله بندی هاش درست نیست.من هر چی میخونم متوجه نمیشم چی میگی؟

 

[ayja]

موریس مترلینگ میگه:

براي چه توقع داريد كه خيالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگي ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود مي بينيم كهكشانهاي بزرگ كه منظومه خورشيدي ما در برابر آنها هيچ است، در حركات خود آزاد نيستند و مجبور شده اند كه خط سير ويژه اي را پيموده و از قوانين خاصي پيروي كنند.

پ.ن: البته منظور از این جملات این نیست که انسان اختیار نداره. البته اختیار فرع بر وجوده. یعنی باید ابتدا خلق میشد و بعد دارای اختیار میشد.
به هر حال در قالب یک موجود مختار و در برابر قوانین (درست و منطقی) این دنیا، مهم این هست که چه راهی رو انتخاب کنه و چگونه عکس العمل نشون بده، تا خللی بر جای نگذاره.
پس اگر خودش رو خیلی آزاد ببینه و بخواد با یاغی گری در این نظام هوشمند کاری رو انجام بده، نتایج خوبی به بار نمیاد.

اختیار فرع بر وجود که میگی یعنی چی؟همش یه چیزایی میگی که اصن معنی نداره.