جایی زندگی میکنم ک مردمانش در ماه محرم عذاداری میکنند و ده روز اول محرم رو تعزیه میگیرند (تعزیه حکایت کربلا را با تصویر نمایش میدن) همه علاقه زیادی دارن و حتی در
گرمترین و سرد ترین روزها جمع میشن تا تماشا کنند و سینه بزنند.
حکایت مال چند سال پیش هستش وقتی که مادری بعد از چندین سال(مادر زادی) فلج بودن علاقه داشته بیاد به پای این مراسم ولی فرزنداش و برادراش و..... نمیزاشتن بیاد
چون خجالت میکشیدن بین مردم (اخه بی چاره با هیچ وسیله ای نمیومد خودش رو روی زمین میکشید)
هر ساله تاسوعا و عاشورا می امد هرچند ک فامیل دعواش میکردن..............
تا اینکه ی سال محرم بچه هاش توی خونه همه چیز عذاداری رو فراهم میکنند ک دیگه بیرون نیاد ,,اون سال تنهایی توی خونه عذاداری میکنه تا روز تاسوعا ,اما روز تاسوعا دیگه
طاقت نمی اره و با اینکه دلش خیلی گرفته بود از خونه بیرون میزنه و میره سمت مسجد (تعزیه رو توی حیاط مسجد میگیرند)
توی مراسم تعزیه یه جایش هست که غریبی ابوالفضل رو به تصویر میکشه, زمانی رو ک حضرت علمش رو روی زمین میندازه و دو زانو کنارش میشینه و پرچم رو توی دو
دستش میگیره و با هاش درد و دل میکنه ...
این زن دقیقا توی این لحظه به مسجد میرسه ,دیگه کنار نمی ایسته ,,,,,,,,و مستقیم خودش رو به وسط تعزیه میکشه , مستقیم میره سمت پرچم حضرت ابوالفضل ,,,
تعزیه خان ک چشمهاشو بسته و داره با سوز با پرچمش درد و دلهای حضرت رو بازگو میکنه,, ی لحظه با هم همه مردم چشماشو باز میکنه,,,زن فلجی رو میبینه ک سر روی
پرچم گذاشته و داره گریه میکنه ,,,,شوکه میشه ولی تعزیه رو ادامه میده ,,,پسرای زنه میان مادرشون رو به خونه میبرند و هرچه ک فکرش رو بکنی دعواش میکنند.......
این زن سختی اون روز رو ب شب میرسونه
نیمه های شب خواب میبینه,,,,,, حضرت به خوابش میاد و بهش میگه پاشو شفا گرفتی
زن ,,میگه نمیتونم من فلجم
چند بار حضرت میگه پاشو و زن این جواب رو میده ,,حضرت محکم علمی ک توی دستش بوده رو از غضب به زمین میزنه ......زن از ترس بلند میشه و از خواب بیدار میشه
با فریاد مادر بچه ها سریع به اتاقش میرن و وقتی میرسن و توی گریه های مادر,,, مادر رو ایستاده می بینندش خوشکشون میزنه .
اره__ این زن شفا گرفت و الان هر ساله ایام محرم چایی پخش میکنه و اون اتاقش رو تبدیل به سقاخونه کرده و خودش از عذاداران پذیرایی میکنه
اما یه چیز عجیب ک الان هم هستش اینه که دقیقا جایی که اون زن خواب میبینه که حضرت ایستاده و ته علمش رو ب زمین میکوبه جای علم حدود 40سانتیمتر
سوراخ شده !!!
من خودم از خاک اون علم دارم و به خدا از عطرش لذت میبرم
تا حالا هیچ دلیل علمی برای این قضیه پیدا نکردم !!!
شما هم اگه دوست دارید میتونید به این روستا بیایید و از نزدیک مشاهده کنید زیاد باشما فاصله نداره .....
از این نمونه ها زیاد شنیدم اما این یکی از اونهای بود ک خودم با چشمهای خودم دیدم ........