وروود مـــــمنوع

sareh joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرررررررسی بابت دعووووووووووووووووووت.....................:biggrin:
 
آخرین ویرایش:

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
پارمهر بَده
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ بود .......... اما آخرش متوجه نشدم ......... که تو دختری یا پسر .......... یه بار از لحن اونا صحبت میکنی ........... یه بار برعکسش ..........
 

omran1

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از دید دخترا : شوهر چیز مزخرفی است مگر آنکه پیدا شود !


ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﻡ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻴﺸﻦ :
ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻭﻝ
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﭼﻮﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﺷﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ
ﺗﻮ ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﺎ ﻧﻤﻴﺸﺪﻥ
ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﯿﻤﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ !





دوسـتـای واقـعـی پشت سر هم حـرف نـمیـزنـن
جمع میشن با هـم پشت سر بـقیـه حرف میـزنن !!
( از کتاب اصول زن بودن – جلد ۸ – پـاورقی صفحه ۲۰۱۳ )


 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام
ممنون خانم پار مهر
یه سری هاش جدی جدی خنده دار بود
:w15::w15::w15:
یسری هاش هم..........
 

9356769

عضو جدید
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ
ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﮕﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ﺑﻬﺶ
ﻧﺦ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ
ﺑﺎﻟﻬﺎﺷﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪﻡ ﻣﯿﺒﺴﺘﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺳﺮ ﻧﺦ, ﺑﻌﺪ ﻣﮕﺲ
ﺳﺎﻟﻤﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﮑﺴﻞ
... ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ
|: ﻻﻣﺼﺐ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ
ﭘﺮﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ
ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﮕﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ﺑﻬﺶ
ﻧﺦ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ
ﺑﺎﻟﻬﺎﺷﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪﻡ ﻣﯿﺒﺴﺘﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺳﺮ ﻧﺦ, ﺑﻌﺪ ﻣﮕﺲ
ﺳﺎﻟﻤﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﮑﺴﻞ
... ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ
|: ﻻﻣﺼﺐ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ
ﭘﺮﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ
خعلی باحال بود...:biggrin:
لااااااااااااایک
 

9356769

عضو جدید
پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست.
دختر: چشم ولی تو هم محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم..
(شیطان سرپا ایستاده بود سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دختر زد)
... پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش را واسه دختر فرستاد.
(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شیشه)
دختر: وای مرسی عزیزم.. الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرشو دید..
(هیچی دیگه داستان این چت باعث شد شیطان ادامه تحصیل بده، بعد از ظهرها هم کلاس تقویتی گرفته
 

9356769

عضو جدید
ﭘﯿﺎﻡ ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻏﺮﺿﯽ :
ﺷﺐ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﯿﺎﯾﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ
 

9356769

عضو جدید
دوست دختر غضنفر:عزیزم این شارژی که فرستادی شارژ نشد.
.
.
.
.
... .
.
.
.
غضنفر:گوه نخور من زدم؛ داشت:)))))))))‬
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رفتم داروخونه دختره اومد یه شامپو خرید چهل هزار تومن یه نرم کننده خرید بیس هزار تومن .

بعد من وقتی میخوام برم حموم بابام میگه شامپو شبنم شده دونه هزار تومن درست مصرف کن !!! اصلا وضعیه :smile:
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستان تلویزیون شمام تا این حد هوشمنده و ورود پدر یا مادر رو تشخیص میده ؟!:surprised:


تا وقتی تنهایی ، همه شبکه ها روضه و مداحی دارن . . .


حالا کافیه جلو دو تا مهمون کنترلو برداری خدا نصیب گرگ بیابون نکنه هر شبکه ای بزنی یه فیلم صحنه دار داره لامصب همون لحظه تنها صحنه ی فیلمه رو میذاره.


پیشنهاد من : تو مهمونی ها کلا طرف کنترل نرید - کنترل رو بدید باباتون:D
.
.
.
.
شدم که میگما:cool:
 

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان تلویزیون شمام تا این حد هوشمنده و ورود پدر یا مادر رو تشخیص میده ؟!:surprised:


تا وقتی تنهایی ، همه شبکه ها روضه و مداحی دارن . . .


حالا کافیه جلو دو تا مهمون کنترلو برداری خدا نصیب گرگ بیابون نکنه هر شبکه ای بزنی یه فیلم صحنه دار داره لامصب همون لحظه تنها صحنه ی فیلمه رو میذاره.


پیشنهاد من : تو مهمونی ها کلا طرف کنترل نرید - کنترل رو بدید باباتون:D
.
.
.
.
شدم که میگما:cool:

آره واقعا:biggrin:
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قابل توجه دوست گرامی ...

درد آورترین لحظه زندگی وقتیه که داری توی یک جمع با ذوق خاطره خوشمزه تعریف میکنی بعد یک دفعه وسط خاطره یکی میپره وسط حرفت و جمع متلاشی میشه.:razz:

حالا چیزی که بیشتر دردآورترش میکنه اینه که یکی از اهالی جمع هنوز داره نگات میکنه و ی خنده شیطانی روی صورتش نقش میبنده. :smile:

آدم دوست داره تو اون لحظه ساعت برنارد رو داشت میرفت ی مشت میزد تو دهن خر مگس معرکه واااااااااالا


بعله ما ی همچین دردهایی رو تجربه کردیم:cool:
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من سوباسام :D

من كاكروئم :D

من تاروئم :D

تو ايشي زاكي هستي :D

ايشي زاكي باباته :mad:

باباي توام كاشيروئه ... بعدشم زد و خورد :cool:

اينم داستان فوتبال بازي كردن ما تو زميناي خاكي با توپ پلاستيكي

آخرشم هيچي نشديم :w05:
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امروز از پله ها داشتم میومدم بالا که دختر همسایه کناریمونو دیدم بهم گفت آقا محمد میشه بیاین ماشینمو از پارک در بیارین ؟

منم تو رودربایستی قبول کردم.دوباره این پله ها رو پایین اومدم و رفتم سراغ ماشینش.چشمتون روز بد نبینه.انگار پراید بدبخت رو از جنگ جهانی دوم بیرون کشیده بود.

داخلش خاک و با 4 تا استارت روشن شد.اومدم کلاچ بگیرم دیدم لامصب چقدر سفته.دنده رو هم که خدا بیامرزه.

دنده مینی بوس راحت تر از این جا میخوره.خلاصه با هزار بدبختی ماشین رو عقب جلو کردم.این همسایه ها هم انگار همشون مهمون داشتن و همشون هم ماشین داشتن !!

تو پارکینگ صحرای محشر بود !! خلاصه با هزار بدبختی ماشینو از پارکینگ در اوردم یه دفعه بهم گفت ببخشید الان بابام اومد باهاش میرم بیرون.

دستتون درد نکنه.اگه میشه ماشینو بذارین سر جاش کلیدشم بدین مامی.ممنون.

منو میبینی ؟؟ بهم چاقو میزدی خونم در نمیومد.تو این گرما ماشینو دوباره بردم سر جاش.تو این راه هم 4-5 بار کوبوندم به بقیه ماشینا ( فدا سرم ) .:D

اومدم قفلش کنم دیدم قفل مرکزی هم ندارههههه . !!!!!!!
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بعضـــی ها شبــــا با موهای عشقشون بازی میــــکنن تا خوابشـــون ببـــره...

بعضـــی ها هـــم مث من با چراغ قوه ی موبایلـشــــــون ... :| :|

نـور میندازم تو چشــم پشــه ها :(((((
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میدونید از کجای تبلیغ این کرم حلزون متنفرم؟؟؟؟:razz:

یعنی تا این تصویر این یارو که لپاش گل انداخته نشسته پشت میز مدیریت میگه:

من هر روز صبح پا میشم میرم جلو اینه خودمو نگا میکنم و هرروز صبح دوباره تعجب میکنم خخخخخخخخخخ

اخه مررررررررررررد مومن یهو بیا جلو دوربین بگو من کم دارم دیگه هروروز صبح تعجب میکنم چیه:))))))))))))))))))
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینم ببینید سوتی خودم از سریال مادرانه گرفتم شمام فیلم میبینید منم میبینم


سکانس اول نشون میده دختره میخواد پرستاررو تو اتاق زندانی کنه
به پاهاش نگاه کنید!!!!



سکانس دوم نشون میده دختره شماره تلفنو برداشته میخواد فرار کنه
میره سر کمدش کفششو در میاره بپوشه:D
به پاهاش نگاه کنید!!!!




آخه این چه فیلمیه همش سوتی یه سوتی دیگه هم تا همینجا کشف شده توسط دوستان دیگمون برعکس گرفتن گوشی توی دستش


 
آخرین ویرایش:

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم ببینید سوتی خودم از سریال مادرانه گرفتم شمام فیلم میبینید منم میبینم


سکانس اول نشون میده دختره میخواد پرستاررو تو اتاق زندانی کنه
به پاهاش نگاه کنید!!!!



سکانس دوم نشون میده دختره شماره تلفنو برداشته میخواد فرار کنه
میره سر کمدش کفششو در میاره بپوشه:D
به پاهاش نگاه کنید!!!!




آخه این چه فیلمیه همش سوتی یه سوتی دیگه هم تا همینجا کشف شده توسط دوستان دیگمون برعکس گرفتن گوشی توی دستش



اشتباه میکنی عزیزم :D
از همون اول کفش داشت و بعد فیلم نشون نداد ولی بعد در اورد و گرفت دستش و دوباره گذاشت زمین :D
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
parmehr وروود مـــــمنوع 2 زنگ تفريح 146

Similar threads

بالا