هنر مدرن (جدید)

Data_art

مدیر بازنشسته
خداییش اینا خوراک ایرانه...
چون هر چی دلت بخواد خرابه توش داره واسه بداهه کشیدن....

سلام دوست خوبم :gol:
اتفاقا ترم قبل یکی از واحد های درسی ما نقاشی دیواری و اجرا ارائه طرح برای بداهه و ...بود.
بله مخصوصا تهران که خیلی جاهاش این قابلیت را دارد.:D
ممنون که وقت گذاشتید.
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
خیلی جالب بود! مرسی
خوبه یاد بگیریم به اطرافمون دقیقتر نگاه کنیم!
 

Data_art

مدیر بازنشسته
هنر جدید یا هنر قدیم ؟ چرا؟

هنر جدید یا هنر قدیم ؟ چرا؟


:gol:سلام بر تمامی دوستان خوبم:gol:


با توجه به چند تاپیک قبلی
متوجه شدیم که عده‌ای از دوستان
با هنر جدید موافق و یا به عبارتی دیگر
به بعضی از گرایش های آن علاقه
نشان می‌دهند
و
بلعکس بعضی از دوستان
با هنر قدیم و گرایش‌های سنتی‌تر
موافق هستند
و
بخشی دیگر نیز به هر دو دسته
(جدید و قدیم) گرایش دارند.

به
همین سبب در این تاپیک قصد بر این است

تا
با کمک شما عزیزان آماری کلی
از میزان علاقه دوستان در این باشگاه
نسبت به هنر
و گرایش‌های آن بدست آوریم
تا
در تنظیم و ارائه مطالب هنری بهتر و دقیق‌تر عمل کنیم.

اگر شما
دوستان نظرات خود را با بیان علت آن ذکر کنید
سبب ارزشمندتر و مفیدتر شدن
تاپیک خواهید شد.


:gol:با سپاس فراوان
از
همکاری شما عزیزان:gol:

 

Data_art

مدیر بازنشسته
میشه بگی منظورت از هنر جدید و قدیمی چیه؟

سلام عزیز دل :gol:
ممنونم از اینکه وقت گذاشتید.


[FONT=&quot]در عالم هنر شکی نیست که مدرنیسم تمام شده است هرچند که بعضی از جوامع هنوز به مدرنیسم نرسیده اند.
[/FONT][FONT=&quot]مدرن بودن امروز به معنی روزآمد بودن نیست در حقیقت به معنی کلاسیک بودن است. عصر مدرن تمام شده حتی اگر مفاهیم آن را به طور کامل درک نکرده باشیم.
[/FONT][FONT=&quot]غالبترین نظر معتقد است که مدرنیسم پس از رمانتیسم آمده است. امپرسیونیستها در مسیر غالب هنر نوعی انقطاع بوجود آوردند، آنها آرام آرام نه فقط در مورد مفهوم نقاشی بلکه در مورد خود نقاشی درک نوینی داشتند.
[/FONT][FONT=&quot]نمایشگاه « المپیا» ی ادوارد مونه در دهه ی شصت نقطه ی آغازین هنر مدرن است. وی دو تحول را در « فرم » و « محتوا » بوجود آورد. او تلاش کرد که موضوع رنگ و نور را مستقل از اثر مطرح کند. برای[FONT=&quot] اولین بار ما در یک اثر نقاشی رنگ را مستقل از فرم می دیدیم و حتی جای قلم مو را روی بوم می دیدیم و در این حالت بود که نقاشی، نقاشی بودن خود را نشان می داد.[/FONT]
[/FONT][FONT=&quot]در حقیقت هنرمندان آن روز شآن نقاشی را بالاتر از آن می دیدند که دریچه ایی باشد از طبیعت یا جامعه. نقاشان و خود اثر نقاشی سعی کرد به مسائل مطلقا نقاشانه بپردازد.
[/FONT][FONT=&quot]گفتن درد و رنج جامعه و چیزهای دیگر مسائلی نبود که نقاشی بخواهد به آن بپردازد.
[/FONT][FONT=&quot]ادوارد مونه در نقاشی هایش این کار را کرد از نظر او و هم قطارانش نقاشی بسیار والاتر از ادبیات بود.
[/FONT][FONT=&quot]همین جریان جریان پیشرویی را در قلمرو هنر نقاشی بوجود آورد که می توان از آن به عنوان شروع مدرنیسم نام برد.
[/FONT][FONT=&quot]در حقیقت ادراک پیشرفته تر شیئی ( در دوره ی قبل از مدرن ما اول محتوا و موضوع را می دیدیم بعد رنگ را اما در این دوره اول رنگ بود و بعد محتوا اول آبی را دریاب بعد آسمان آبی اما نه اینکه آبی مستقل از آسمان باشد...) و علاقه به دیدن اشیاء نه آنطور که بقیه می بینندبلکه علاقه به دیگر گونه دیدن محیط پیرامون اصلی شد که تا آن روز مطرح نبود.
[/FONT][FONT=&quot]چیزی که کوبیسم به ما یاد داد اینکه اطراف یک شئی حرکت کنیم و همزمان آنرا بکشیم حتی می توانیم به درون اشیاء برویم و از درون آنها را ببینیم. کوبیسم به ساختار دیدن می پردازد. بیشتر نحوه ی دیدن را به هنرمند می آموزاند. کوبیسم هنری صرفا تصویری نیست بلکه دگرگون کردن فرایند دیدن است.
[/FONT][FONT=&quot]مدرنیته از زمانی شروع شد که دیدگاه مطلق خدا محوری به انسان محوری گرایید. در هنر مدرن ما بیشتر سطح گرا هستیم اما در رنسانس نقاشی وفادار به پرسپکتیو است.
[/FONT][FONT=&quot]ون گوگ و گوگن و سزان مسیر هنر مدرن را در سه شاخه باز کردند.
[/FONT][FONT=&quot]« ون گوگ»
[/FONT][FONT=&quot]برداشت امپرسیونیستی را به ما یاد داد. اینکه نقاش چطور می تواند با ضرب قلمهای خودش و با شور وعشق خودش ،هیجان را در نقاشی[FONT=&quot] نشان دهد. او اولین و مهمترین نقاش اکسپرسیونیسم است.[/FONT]
[/FONT][FONT=&quot]« گوگن»
[/FONT][FONT=&quot]شاخه ی دیگری از نقاشی که به سراغ سمبلیسم و نشانه ها و استعاره ها رفت. او شاخصترین هنرمند سمبلیسم است.
[/FONT][FONT=&quot]« پل سزان»
[/FONT][FONT=&quot]وی مطلقا بر مسئله ی تکنیک تاکید داشت. او بیشتر از همه به تمام هنرمندان آموخت که نقاشی چقدر از ریاضی و هندسه بهر می گیرد.محتوا و مضمون در نقاشی های او کاملا کم اهمیت است .نقاشی او چیزی نیست جز آنالیز شئی.
[/FONT][FONT=&quot]سزان بدنبال عمق نبود. تا حد زیادی عمق را کاهش داد او در حقیقت آغازگر سطح گرایی است.
[/FONT][FONT=&quot]راه سزان را هنرمندان کوبیسم دنبال کردند.کسانی که آموزه های او را در درک شیئی و فرم و محتوا بیشتر عمق بخشیدند. مثل پیکاسو...

[/FONT][FONT=&quot]مدرنیسمها بر عنصر خلاقیت و ابداع تاکید و تکیه فراوانی دارند.
[/FONT][FONT=&quot]کشفیات جدید علمی راه گشای ابداع هنر پست امپرسیونیست بود. اینکه فرم و فضا را در یک هندسه ی جدید ببینیم. اینکه همه چیز نسبی است هم مکان و هم زمان. پس هنرمندان باید تصور و تصویر جدیدی از زمان و مکان داشته باشند و آنرا متفاوت تر به نمایش بگذارند( چیزی که کوبیسم به تمامی آنرا تجربه کرد)
[/FONT][FONT=&quot]مدرنیسم با جنبش اکسپرسیونیست و بعد از جنگ جهانی دوم به اوج می رسد زمانی که بخاطر شرایط بحرانی اروپا پایتخت هنری از پاریس به نیویورک منتقل می شود...
[/FONT][FONT=&quot]کلا به تمامی آثار قبل از این دوران در حیطه هنرها هنر جدید (مدرن) اتلاق می گردد که البته همین هنر مدرن نیز در طی پروسه زمانی خود از جهات مختلف تغیراتی در آن ایجاد شده گاهی به کلی از سنت قدیم خود دور می شود و آنرا رد می کند و گاهی به آن نزدیک و برای خلق آثار خود از آنها ایده می گیردو......

[/FONT][FONT=&quot]کلا بدون وارد شدن به جزئیات تاریخ هنر

[/FONT][FONT=&quot] ما در تاریخ هنر دارای سه بخش کلی با این عناوین ذیل در نظر می گیریم :
[/FONT][FONT=&quot]1- دنیای کهن( از دیرینه سنگی تا آخر هنر بیزانس و هنر اسلامی)
[/FONT][FONT=&quot]2- دنیای یا سده ی میانه (از هنر رومانسک تا سده آخر 18 هنر باروک)
[/FONT][FONT=&quot]3- دنیای نوین (از سده 19م به بعد..)(رمانتیسیسم تا حال حاضر مدرنیسم و پست مدرنیسم و.....)

[/FONT][FONT=&quot]ما در این تاپیک بیشتر بر آن می باشیم تا ببینیم دوستان و مخاطبان آثار هنری از بین این گرایشها و تقسیم بندی ها در تاریخ هنر و نیز با دیدن بعضی از آثار هنری و باتوجه به تبلیغ و ترغیب های که در دوران معاصر برای تمایل به این هنرها حال چه جدید و چه قدیم صورت می گیرد به کدام گرایشها تمایل بیشتری نشان می دهند.


[/FONT]
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعيتش نميدونم چرا بايد جواب بدم.. چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده و با سير تاريخي هنر از بدو پيدايش تا بحال , آشنايي كامل ندارم..
و از نظر علاقه بايد بگم كه بيشتر به نوشته هايي كه با توصيف حالات و روحيات حاكم بر عناصر داستان يا شعر همراه است علاقه دارم نوشته اي كه قابل اجرا با پانتوميم نيز باشد... تا اينكه بخواهد فقط رئوس حادثه اي رو بيان كند..
و ديدن نقاشي هايي با مضمون هاي كليدي و مستور رو كه يافتن جواب رو به بيننده محول ميكنه رو بيشتر ميپسندم. تا يك اثري از طبيعت يا پرتره انساني
و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه...
چون اولي رونشانه عمومي بودن و دومي رو از غرور معني ميكنم
---------
آقا ما هر چي كرديم نتونستيم راهي به اين پروفايل شما پيدا كنيم با ايميل اينام كه كلا مخالفم...
شما يه چيزي گفتيد ماهم اين وسط گير افتاديم... مجبور شدم كه اينجا بگم اين قسمت رو
 

Data_art

مدیر بازنشسته
واقعيتش نميدونم چرا بايد جواب بدم.. چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده و با سير تاريخي هنر از بدو پيدايش تا بحال , آشنايي كامل ندارم..
و از نظر علاقه بايد بگم كه بيشتر به نوشته هايي كه با توصيف حالات و روحيات حاكم بر عناصر داستان يا شعر همراه است علاقه دارم نوشته اي كه قابل اجرا با پانتوميم نيز باشد... تا اينكه بخواهد فقط رئوس حادثه اي رو بيان كند..
و ديدن نقاشي هايي با مضمون هاي كليدي و مستور رو كه يافتن جواب رو به بيننده محول ميكنه رو بيشتر ميپسندم. تا يك اثري از طبيعت يا پرتره انساني
و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه...
چون اولي رونشانه عمومي بودن و دومي رو از غرور معني ميكنم
---------
آقا ما هر چي كرديم نتونستيم راهي به اين پروفايل شما پيدا كنيم با ايميل اينام كه كلا مخالفم...
شما يه چيزي گفتيد ماهم اين وسط گير افتاديم... مجبور شدم كه اينجا بگم اين قسمت رو


سلام دوست خوبم :gol:
ممنون از اینکه وقت گذاشتید
درجایی فرمودید:
(چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده)
باید این را خدمتتان عرض کنم که تا اینجای فرمایش شما درست است که هنر قدیم طبیعی گرایی و بکار بردن قوه تخیل است ولی ذهن آنی بیشتر و می توان گفت به طور کلی متعلق به تعریف هنر جدید و شیوه اجرایی آن است.
و دیگر اینکه در فرمایشات شما کمی تناقض است مثلا در این فرمایش شما (و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه..)
ولی باید بدانید که مستور بودن و ایهما م در آثار هنر ی و محول کردن برداشنت به مخاطب از اصول و مشخصه ها هنر و هنر جدید است که در خیلی از مواقع از در ک عموم خارج است و نمی توان آن را نشانه ای از هنر مردمی و عمومی دانست در صورتی که همان پرتره و طبیعت که فرمودید بیشتر درحیطه هنرعمومی و مردمی پسند قرار می گیرد و نسبت دادن کلمه غرور زیاد مناسب نیست.
موفق و شاد باشید دوست خوبم.
 

Data_art

مدیر بازنشسته
واقعيتش نميدونم چرا بايد جواب بدم.. چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده و با سير تاريخي هنر از بدو پيدايش تا بحال , آشنايي كامل ندارم..
و از نظر علاقه بايد بگم كه بيشتر به نوشته هايي كه با توصيف حالات و روحيات حاكم بر عناصر داستان يا شعر همراه است علاقه دارم نوشته اي كه قابل اجرا با پانتوميم نيز باشد... تا اينكه بخواهد فقط رئوس حادثه اي رو بيان كند..
و ديدن نقاشي هايي با مضمون هاي كليدي و مستور رو كه يافتن جواب رو به بيننده محول ميكنه رو بيشتر ميپسندم. تا يك اثري از طبيعت يا پرتره انساني
و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه...
چون اولي رونشانه عمومي بودن و دومي رو از غرور معني ميكنم
---------
آقا ما هر چي كرديم نتونستيم راهي به اين پروفايل شما پيدا كنيم با ايميل اينام كه كلا مخالفم...
شما يه چيزي گفتيد ماهم اين وسط گير افتاديم... مجبور شدم كه اينجا بگم اين قسمت رو
[FONT=&quot]سلام دوست خوبم [/FONT][FONT=&quot]:gol:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ممنون از اینکه وقت گذاشتید[/FONT]
[FONT=&quot]درجایی فرمودید:[/FONT]
[FONT=&quot](چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده[/FONT][FONT=&quot]) [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]باید این را خدمتتان عرض کنم که تا اینجای فرمایش شما درست است که هنر قدیم طبیعی گرایی و بکار بردن قوه تخیل است ولی ذهن آنی بیشتر و می توان گفت به طور کلی متعلق به تعریف هنر جدید و شیوه اجرایی آن است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و دیگر اینکه در فرمایشات شما کمی تناقض است مثلا در این فرمایش شما[/FONT][FONT=&quot] ([/FONT][FONT=&quot]و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه..[/FONT][FONT=&quot])[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ولی باید بدانید که مستور بودن و ایهما م در آثار هنر ی و محول کردن برداشنت به مخاطب از اصول و مشخصه ها هنر و هنر جدید است که در خیلی از مواقع از در ک عموم خارج است و نمی توان آن را نشانه ای از هنر مردمی و عمومی دانست در صورتی که همان پرتره و طبیعت که فرمودید بیشتر درحیطه هنرعمومی و مردمی پسند قرار می گیرد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوست خوبم :gol:
ممنون از اینکه وقت گذاشتید
درجایی فرمودید:
(چون تمايز بين هنر قديم و جديد , براي من در طبيعي و طبيعت گرايي هنر قديم و بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه هنر جديد, معني شده)
باید این را خدمتتان عرض کنم که تا اینجای فرمایش شما درست است که هنر قدیم طبیعی گرایی و بکار بردن قوه تخیل است ولی ذهن آنی بیشتر و می توان گفت به طور کلی متعلق به تعریف هنر جدید و شیوه اجرایی آن است.
و دیگر اینکه در فرمایشات شما کمی تناقض است مثلا در این فرمایش شما (و در كل هنري رو كه براي مردم باشه دوست دارم نه اينكه تنها براي هنر باشه..)
ولی باید بدانید که مستور بودن و ایهما م در آثار هنر ی و محول کردن برداشنت به مخاطب از اصول و مشخصه ها هنر و هنر جدید است که در خیلی از مواقع از در ک عموم خارج است و نمی توان آن را نشانه ای از هنر مردمی و عمومی دانست در صورتی که همان پرتره و طبیعت که فرمودید بیشتر درحیطه هنرعمومی و مردمی پسند قرار می گیرد و نسبت دادن کلمه غرور زیاد مناسب نیست.
موفق و شاد باشید دوست خوبم.
واقعيتش منظورم اينه كه تعريف هنر قديم به گمان من مساوي است با:"طبيعي و طبيعت گرايي"
و تعريف هنر جديد:"
بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه"
البته اين چيزاييه كه برداشت من بوده نه يك امر حتمي و ثابت شده...
بله درست ميفرماييد من متاسفانه در قسمت تناقضي كه فرموديد,يك ديد كلي از اخلاق هنري رو گفتم كه بيشتر در بحث آواز خواني مشاهدش كردم.. وحق داشتيد ايراد بگيريد..
و جا داره از كساني چون ايرج و شجريان هم تقدير بشه كه هر چي خوندن براي مردم بوده و بارها هم اين رو ثابت كرده اند..
فقط يه خواهش كوچولو داشتم كه تعريف عامه فهمي از بحث " هنر براي هنر " رو بفرماييد ..فكر ميكنم جايي با اين مطلب برخورد داشته ام..
----------
من نميتونم به نوشته هاي يكنفر جواب بدم چون در قسمت تنظيمات شخصي , جلوي ارسال پيام رو براي عموم بسته... و مشكل اينجاست كه پيام ها بي پاسخ مي مونند!

 

Data_art

مدیر بازنشسته
واقعيتش منظورم اينه كه تعريف هنر قديم به گمان من مساوي است با:"طبيعي و طبيعت گرايي"
و تعريف هنر جديد:"
بكار بردن قوه تخيل و ذهن آني و بدون سابقه فكريه"
البته اين چيزاييه كه برداشت من بوده نه يك امر حتمي و ثابت شده...
بله درست ميفرماييد من متاسفانه در قسمت تناقضي كه فرموديد,يك ديد كلي از اخلاق هنري رو گفتم كه بيشتر در بحث آواز خواني مشاهدش كردم.. وحق داشتيد ايراد بگيريد..
و جا داره از كساني چون ايرج و شجريان هم تقدير بشه كه هر چي خوندن براي مردم بوده و بارها هم اين رو ثابت كرده اند..
فقط يه خواهش كوچولو داشتم كه تعريف عامه فهمي از بحث " هنر براي هنر " رو بفرماييد ..فكر ميكنم جايي با اين مطلب برخورد داشته ام..
----------
من نميتونم به نوشته هاي يكنفر جواب بدم چون در قسمت تنظيمات شخصي , جلوي اريام رو براي عموم بسته... و مشكل اينجاست كه پيام ها بي پاسخ مي مونند



سلام دوست خوبم :gol:
بحث هنر برای هنر خیلی طولانی است
و نظریات مختلفی در مورد آن مطرح است
که سعی می کنم در یک تاپیک از آن صحبت کنم
ولی چون شما فرمودید کمی به آن اشاره می کنیم


زيبايي‌شناسي افراطي كانتي در پديدارشناسي روان هگل مورد انتقاد شديد تئوفيل گوتي است. او نظر كانتيان و نحله‌ي رمانتيك را كه بر رهايي في‌نفسه هنر و گريز از ارتباط با ساير حوزه‌هاي علوم اصرار مي‌ورزيد، و نظر كانت را كه به شعار هنر براي هنر رسيده بود، ناموجه و بي‌معنا تلقي مي‌كرد.
شعار هنر براي هنر در اوايل قرن نوزدهم در فرانسه رايج گرديد. تئوفيل گوتيه نخستين بار در رأس جماعتي بود كه چنين شعاري را سر دادند. به اعتقاد وي «تنها چيزي زيباست كه به درد هيچ‌كاري نمي‌خورد. هر چيزي كه سودي دارد زشت است، چون يكي از نيازمندي‌ها را دنبال مي‌كند و نيازمندي‌هاي انسان همه پست و نفرت‌انگيزند.» در نظر گوتيه زيبايي در خالص‌ترين جلوه‌ي خود، يعني در هنر، پيش از قرن هجدهم هنوز قابل تصوّر نبود.تفكّر نويسندگان اين عصر كه نحله‌ي پارناس و هنر براي هنر را به‌وجود آوردند، نوعي واكنش افراطي در مقابل نظريه‌هاي سودانگارانه و ماترياليستي حاكم بر آن دوران، از خود نشان دادند، كه هنر را از عالم واقع و انضمامي دور مي‌كرد و صرفاً ارزش زيبايي‌شناسانه‌ي آثار هنري، صرف‌نظر از موردِ استفاده‌ي اصلي آن‌ها، ملاك اعتبار قرار مي‌گرفت. آن‌ها با تفسير ابزاري آثار هنري مخالفت مي‌كردند و به اين باور داشتند كه ارزش هنر از درون هنر مي‌تراود، چنانكه ارزش دين و اخلاق از درون دين و اخلاق ظهور و بروز مي‌كند. مي‌توان گفت ريشه اين نظر در انديشه‌ي كانت و وجهه‌نظر او درباره‌ي زيبايي هنري است. او كه غايت هنر را در نفس هنر تلقي مي‌كرد و حكم ذوقي بشر را از هر سود و غرضي مبرا و رها مي‌دانست. به هرحال حكم زيبايي‌شناسي در مورد هنر و زيباييِ اثر هنري از هرگونه منفعت و بهره‌اي به دو است. بنابراين زيبايي غايتي است، بدون غايت و اين اساس شعار «هنر براي هنر» است....

(برگرفته از كتاب «آشنايي با آراء متفكران»، نوشته دكتر محمد مددپور)


[FONT=&quot]البته نظریات کانت، هگل علاوه بر تئوفیل گوتیه نیز هست که باید مطالعه کرد نویسندگان این دوره با نگرش ابزاری به آثار هنری مخالف بوده و تفکرات کانت را دربارة زیبایی هنری و این که غایت هنر نفس هنر می‌باشد را می‌پذیرند اما تفسیر آثار هنری مورد تأیید آنها قرار نمی‌گرفت و آنان بر این باور بودند که ارزش هنر از درون هنر سرچشمه می‌گیرد
نوشته و نظریات کانت هم خیلی در این زمینه می تواند به شما کمک کند.

موفق و شاد باشید:gol:

[/FONT]
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعا زيباست كه هر كاري رو به اسم وتاريخش بشناسيم.. اينجوري هر كاري چه كوچك و چه بزرگ داراي ارزش ميشه..
ممنون كه اين هنر رو به اسم, شناسونديد.. كار زيبايي كرديد دوست عزيز!
البته ناخواسته اين نوشته ها و نقاشي هارو به مناسبت هاي مختلفي ميشد روديوار ها و البته در اينترنت ديد.. گروههاي فكري, اعتراضات مردمي و غيره.. و حالا كه اين خودش يك هنر مستقل بشمار مياد ... هيجان تعقيب و بررسي بيشترش , براي آدم ميمونه..

به نظرتون , نقاشي هاي روي ماشين ها و اتوبوس ها هم كه حالت غير تجاري دارند جزو اين هنر به حساب مياد؟ و همچنين به خاطر نبود مقبوليت جمعي - فكر كنم كمتر مورد توجه نقاشان بزرگ باشه- چه گروه هاي فكري اي بيشتر به اين قسمت سوق داده ميشند و جايگاهش تو ايران چيه!؟

باز هم متشكر و خسته نباشيد
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی زیباست واقعا که کار زیادی میبره ایا توی ایران هم این نوع نقاشی اجرا شده است؟
چرا نباشه! البته بصورت سبزه عيد و يا سبزه عروسكي كه با تخم شاهي يا گندم انجام ميشه..
-----
با تشكر از كار زيباتون... من فكر ميكنم اين نور دادن باعث تغيير رنگ قسمت هاي نور خورده در اثر گاندي شده باشه و اينكه همه اين اثر ها كه احتياج به اين نوردهي ندارند... درست حدس زدم؟
مثلا اون ميدان بزرگ و قشنگ سبز ... از قرار دادن چند گياه با رنگهاي مختلف بوجود اومده باشه...
ولي كار جالبي ميتونه باشه..." تابلويي كه بايد هر روز بهش آب داد"
 

Data_art

مدیر بازنشسته
نقاشی روی زمین با پاستل

نقاشی روی زمین با پاستل

:gol:سلام بر دوستان عزیزم:gol:





[FONT=&quot]در این تاپیک شما شاهد آثاری[/FONT]

از نقاشی روی زمین

با
[FONT=&quot]متریالی با نام پاستل گچی می باشید.[/FONT]​




[FONT=&quot]اینگونه از آثاربیشتر توسط هنرمندان و گاهی توسط مردم عادی [/FONT]​

[FONT=&quot]جهت تفریح صورت می گیرد که بعد ازمدت کوتاهی از بین می‌روند[/FONT]​

[FONT=&quot]در این گونه آثا هنرمند یا به صورت بداهه و یا با طرح از قبل مشخص[/FONT]​

[FONT=&quot]شده [/FONT][FONT=&quot]بروی زمین و یا دیوار شروع به اجرای اثر خود می کند. [/FONT]​

[FONT=&quot]هدف اصلی[/FONT][FONT=&quot]هنرمند دراین[/FONT][FONT=&quot]گونه آثار ایجاد فضایی غیرواقعی همراه [/FONT]​

[FONT=&quot]عمقی کاذب می باشد که خطا بصری در چشم [/FONT][FONT=&quot]مخاطب که به [/FONT]​

[FONT=&quot]موقعیت و وضعیت قراگیری آن نسبت به این آثار [/FONT]​

[FONT=&quot]بسیار بستگی دارد [/FONT][FONT=&quot]و از شرایط لازم برای درک اثر می باشد.[/FONT]​

[FONT=&quot]این آثار را تا حدودی می توان در حیطه هنرهای زمینی و نقاشی [/FONT]​

[FONT=&quot]دیواری قرار داد با [/FONT][FONT=&quot]این تفاوت که در این آثار توجهی به هماهنگی[/FONT]​

[FONT=&quot]اثربا محیط اطراف نمی شود و فقط ما[/FONT][FONT=&quot]شاهد نقاشی بسیار قوی از [/FONT]​

[FONT=&quot]لحاظ طراحی و پرسپکتیوی مجازی می باشیم.[/FONT]​



[FONT=&quot]شما شاهد تعدادی از این آثار در این تاپیک می باشید.[/FONT]​
















[FONT=&quot]
[/FONT]​

























:gol:موفق و شاد باشید:gol:

درپناه خدا



 
آخرین ویرایش:

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
خییییییییییییییییلیییییییییییییییییی جالبهههههههههههههه
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قشنگ بودن
یه سری از اینها رو منم قبلا گذاشتم تو باشگاه
مرسی
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قبلا خيلي توي تاپيك هاي ديگه نمونه هاي زيادي ديده بودم ولي نمي دونستم چي هست خيلي ممنون از توضيحاتي كه دادين
ضمنا همه اين عكس ها جديد بود :)
از مدير تالار درخواست دارم اگه امكانش هست بقيه عكسايي با اين موضوع تو تاپيك ها است به اينجا منتقل كنه :)
 

Data_art

مدیر بازنشسته
قبلا خيلي توي تاپيك هاي ديگه نمونه هاي زيادي ديده بودم ولي نمي دونستم چي هست خيلي ممنون از توضيحاتي كه دادين
ضمنا همه اين عكس ها جديد بود :)
از مدير تالار درخواست دارم اگه امكانش هست بقيه عكسايي با اين موضوع تو تاپيك ها است به اينجا منتقل كنه :)


سلام عزیز دل
ممنون که وقت گذاشتید و دیدید.
از پیشنهاد شما ممنونم :smile:
خیلی خوب بود.
باعث انسجام بیشتر مطالب هنری در باشگاه می شود.:gol:
موفق و شاد باشید
در پناه خدا:gol:
 

aminbeiranvand

عضو جدید
به به

به به

ولی یه چیزی که خیییلی جالبه قدرت تجسم و تخیل هنری نقاشاست،
راستی شما تو نقاشی ریاضی هم می خونین واسه تقویت ذهن و تجسم و تخیل؟
مثلا نقشه کشی مهندسی ما هم یه چیزی تو همین مایه هاس،من که خیییلی خوشم میاد،
راستی!چه طور می شه این قدرت تجسم و تخیل و پرورش داد؟(یعنی چه تمرینایی باید انجام بدی؟)
 

aminbeiranvand

عضو جدید
؟

؟

راستی یه کم بیشتر توضیح می دین که کار با این متریاله چه طوریه؟مثه رنگ و روغنه یا آبرنگ یا مداد رنگی ؟...
 

Data_art

مدیر بازنشسته
ولی یه چیزی که خیییلی جالبه قدرت تجسم و تخیل هنری نقاشاست،
راستی شما تو نقاشی ریاضی هم می خونین واسه تقویت ذهن و تجسم و تخیل؟
مثلا نقشه کشی مهندسی ما هم یه چیزی تو همین مایه هاس،من که خیییلی خوشم میاد،
راستی!چه طور می شه این قدرت تجسم و تخیل و پرورش داد؟(یعنی چه تمرینایی باید انجام بدی؟)


سلام دوست خوبم :gol:
ممنون که وقت گذاشتید
بله ما در اوایل ترم لیسانس هندسه و.. میگذرانیم و هم در سوالات کنکور آن فیزیک چهار سال دبیرستان و ... خواص و مواد آن که تقریبا همان شیمی دبیرستان و.. است دارد
که به حال من زیاد فرقی نمی کرد چون من رشته دیپلم ریاضی فیزیک بوده است و مشکلی با هیچ کدوم نداشتم ...
برای قوی کردن این مورد که فرمودید تنها تجسم یک موضوع در ذهن کافی نیست تمرین و قوی کردن طراحی و شناخت رنگ و پرسپکتیو و.... لازم است که همه با تمرین حاصل می شود...
و بعد تخیل قوی آن را تکمیل می کند (چون الان هم ممکن است شما تخیل و یا ایده ای در ذهن داشته باشید ولی به علت عدن توانایی در طراحی نتوانید آن را جرا کنید.)


راستی یه کم بیشتر توضیح می دین که کار با این متریاله چه طوریه؟مثه رنگ و روغنه یا آبرنگ یا مداد رنگی ؟...

بستگی داره که آیا شمااین متریال را از نزدیک دیده باشید تا من بتوان کامل تر برای شما توضیح دهم .
بطور کلی میتوانم بگویم که اول آسفالت و یا مکان مورد نظر را پاک می کنند و بعد با این متریال که مثل گچ تخته سیاه می باشد ولی با تنوع رنگی زیاد روی طرحی خطی که با یک رنگ از همان پاستل ها قبل پیاده کرده اند می کشند و ا چند مرحله رنگ می گذارند تا به رنگ و پوشش مورد نظر خود برسند....
امیدوارم تا حدودی متو جه شده باشید
موفق و شاد باشید عزیز
در پناه خدا:gol:
 

Data_art

مدیر بازنشسته
واقعا زيباست كه هر كاري رو به اسم وتاريخش بشناسيم.. اينجوري هر كاري چه كوچك و چه بزرگ داراي ارزش ميشه..
ممنون كه اين هنر رو به اسم, شناسونديد.. كار زيبايي كرديد دوست عزيز!
البته ناخواسته اين نوشته ها و نقاشي هارو به مناسبت هاي مختلفي ميشد روديوار ها و البته در اينترنت ديد.. گروههاي فكري, اعتراضات مردمي و غيره.. و حالا كه اين خودش يك هنر مستقل بشمار مياد ... هيجان تعقيب و بررسي بيشترش , براي آدم ميمونه..


به نظرتون , نقاشي هاي روي ماشين ها و اتوبوس ها هم كه حالت غير تجاري دارند جزو اين هنر به حساب مياد؟ و همچنين به خاطر نبود مقبوليت جمعي - فكر كنم كمتر مورد توجه نقاشان بزرگ باشه- چه گروه هاي فكري اي بيشتر به اين قسمت سوق داده ميشند و جايگاهش تو ايران چيه!؟​

باز هم متشكر و خسته نباشيد

سلام دوست خوبم :gol:
ممنون که وقت گذاشتید.
اول اینکه بله خوب است که هر اثری را با نام هنرمندآن بشناسیم .
هنرمند معروف در این گرایش بنکسی=Banksy
است که معروفیت خاصی در جهان دارد.
ولی یکی از مشکلات این گرایش همین است که به علت شیوه اجرای و سرعت . بداهه بودن آن که خود شما هم به آن اشاره کردید گاهی برای اعتراض و... توسط بعضی از گروه ها در آمریکا و... صورت می گرفته است اکثر هنرمندان در این گرایش را بسختی می توان شناخت و حتی اکثر آنها اصلا هنرمند به معنای اصلی آن نبوده اند و..
خود من در ترمی که تازه تمام شد این واحد و گرایش دیواری داشتیم .....
در ایران عده ای از هنرمندان جوان گروههایی را تشکیل داده اند که این نوع از اجرا را دارند
ولی این هنر زیاد در ایران جا نیفتاده است و یه جورایی با مواردی که خودم در جریان آن بودم...... و بعضی از دوستان می گویند این کار توهین و خارج از هنر است و..... با فرهنگ ایران جور در نمی آید و کاری آدم های معمولی و... نیست ...که توضیح آن خارج از مبحث این تاپیک است
درمورد نقاشی روی وسایل نقلیه در ایران شاید نتوان عنوان هنر را به آن اتلاق کرد چون نباید هم اتلاق شود زیرا اصلا این کار در ایران با رعایت اصول و قواعد هنری و هماهنگی آن با ...... صورت نمی گیرد و فقط صرف
پر کردن بدنه اتوبوس ها و تبلیغات محض وسایل تجاری است ...
ولی در غرب این هنر است و برای اجرای آن دقیقا مراحل و مطالعت علمی ای که برای یک نقاشی دیواری بزرگ انجام می شود را انجام می دهند و فقط تبلیغ محض نیست بلکه تعامل و هماهنگی با مخاطب و محیط را در نظر دارند..
و گروه های آنها شاید از هنرمندا خیلی شاخص نباشند و بیشتر ار هنرمندان جوان و یا کسانی است که از طریق تجربی کار هنری انجام می دهند نه آکادمیک ...
موفق و شاد باشید
در پناه خدا:gol:
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خيلي ممنونم بابت زحمتي كه كشيديد و جوابي كه داديد...
مطمئنا اگر اين هنر با فرهنگ و خواسته مردم كشورمون آميخته بشه, ميتونيم اميدي براي پيشرفتش داشته باشيم.. تقليد در اين زمينه ها بيشتر مرگ آور بوده و بي ميلي بوجود آورده... مخصوصا اگر مقلد بقول شما خارج از قواعد و اصول بخواد اثري رو بوجود بياره...
اين ,حفظ اصالت يك سبك هست كه ميتونه جهاني شدنش رو تضمين كنه..
و اينكه فرموديد كه هنرمندان اين سبك, زياد شاخص نيستند ميتونه به خاطر اين باشه كه اين سبك, ريسك پذيري بالايي رو مي طلبه.. هم از اين جهت كه سود آوري نداره ...واينكه, نگاه, بيشتر تجاري هست ...
موفق باشيد..
 

Data_art

مدیر بازنشسته
هنر مفهومی

هنر مفهومی

هنر مفهومی

هنر مفهومی نحوه ای از ارائه اثر با اندیشه پیچیده فردی بصورتی انتزاعی و غیر قاعده مند ، بدون در نظر گرفتن زیبایی شناسی کلاسیک و مدرن بصورت متنوع و بدون محدودیت است .
اگرچه در دهه های نخست قرن بیستم ، مدرنیسم با پایه گذاری هنری خود مختار و کاملا انتزاعی بنیان گرفت ، اما در پس قدرت و خود کفایی ظاهری آن تزلزلی مفهومی نهفته بود؛ ضعفی که هنرمندان آوان گارد با نگاه انتقادی خود بلافاصله آشکار کردند .
بسیاری از موضوع های اصلی هنر آوان گارد ابتدایی هویت اثر هنری ، ارتباط هنر و زبان ، ارتباط هنر با دنیای مصرفی که با فلسفه استقلال و ارزش های معنوی در کلنجار است .که همه و همه بعدا به عنوان موضوع های هنر مفهومی اخذ شدند.
در زمان فرا رسیدن جنگ جهانی اول ، با هنر انتزاعی از یک طرف و حاضر آماده ها از طرفی دیگر، مرزهای مفهومی "ذات گرایی" (Essentialism)– نظریه فلسفی مبنی بر این که نهایت واقعیت در ذات شیی نهفته است و از طریق حواس شش گانه درک می شود - و "زمینه گرایی" (Contextualism) – نظریه فلسفی مبنی بر این که بررسی اثر هنری باید همواره با توجه به زمینه ی آن صورت گیرد ؛ درک کلی اثر با وجود پیش زمینه ای که این اطلاعات فراهم می آورد ، غنی تر خواهد بود- تا حدودی تعیین شده بود .
هنر مفهومی نتیجه حاصل شده از جریان مدرنیسم هنر است . هنر پسا مدرن ، هنری که سیاست و ایده داشته و سعی در غیر طبیعی بیان کردن مسائل پیرامون خود دارد و یا به نوعی مسائل غیر طبیعی معمول در جامعه مدرن را بصورت تیز بینانه بیان می کند .
“رولان بارت” (Roland Barthes) – مقاله نویس و منتقد ادبی و اجتماعی فرانسوی(1980- 1915) که با نوشته های خود در باره نماد و نشانه شناسی در پی ریزی ساختار گرایی و انتقاد جدید به عنوان جریان های روشن گرا نقش مهمی به عهده داشت - در این باره می گوید : " هنر پست مدرن نمی تواند از سیاست خارج و خالی باشد . آنجا که تقلید حذف می گردد سیاست وارد می شود ."
جامعه پسا مدرن ذائقه مد پرستانه و کثرت طلب دارد . در جامعه مدرن نیز بر اساس تنوع ، تجدد ، فرد پرستی و نفی سنتهای ما قبل خود ، منجر به ظهور شیوه ها و مکتبهای هنری گوناگونی شد که نفی کننده معنا و شکل هنر پیش از خود بود .
در جنگ جهانی دوم با مهاجرت هنرمندان اروپایی به آمریکا ، کانون هنر به آمریکا انتقال یافت و در این حال با دگرگونی مدرنیسم اولیه که در اوایل قرن بیستم شکل گرفته بود، شکل جدیدی از هنر مدرن عرضه گشت. جسارت جنون آمیز این هنرمندان علاوه بر سیر منطقی تحول هنر ، به بن بست رسیدن آن را بیان می کرد.
پس از پایان جنگ و بحرانهای اجتماعی ، با توسعه و رونق اقتصاد و گسترش لذت پرستی های اجتماعی و تابوی مصرف ، دیگر هنر مدرن نمی توانست پاسخگو باشد و آخرین تحولات خود را بصورتی پریشان و آشفته از نظر زیبایی شناختی و سطح مضمون به نام پاپ آرت ارائه داد.
جوزف کاسوت(Joseph Kosuth) - هنرمند آمریکایی (متولد 1945) که در آثار مفهومی خود به بررسی مباحث نظری زبان و معنا می پردازد - تاریخ هنر را به دو مرحله قبل و بعد از ظهور مارسل دوشان تقسیم می کند .
در سال 1917 مارسل دوشان هنرمند فرانسوی به قول خودش بیش از آنچه به فرآورده های نهایی علاقه داشته باشد مفتون اندیشه ها بود . دوشان اشیایی عادی و روزمره را که با هدف هنر تولید نشده بودند از زمینه ی کاربردی شان خارج و به زمینه ای نا آشنا ، یعنی زمینه ای هنری منتقل کرد. اما با نگرش حاکم در هنر بوروکرات و مدرن آن زمان مشکل اینجا بود که به مجردی که پابلو پیکاسو - هنرمند اسپانیایی که در کنار ژرژبراک پایه گذار کوبیست بود-و یا ولادیمیر تاتلین-نقاش، مجسمه ساز و معمار اوکراینی- یا هر هنرمند دیگر ، شیئی کاربردی و روزمره از فلز ، مقوا ، سیم یا چوب می ساخت و ارایه می داد سوالهای پیچیده ای مطرح می گشت .
چرا که هیچ پیشینه ای برای نگاه به این شی ء به عنوان اثر هنری وجود نداشت : آیا اثر هنری به علت برخورداری از یک خصوصیت شاخص صورتگرایانه تایید می گردد؟ (اندیشه حاکم در فضای هنری آن زمان) و یا کاملا برعکس ، یعنی اثر هنری به علت عوامل همراه و قرار گرفتن در زمینه ای دیگر مثلا نمایشگاه هنری ، یا تولید آن به دست شخصی که به عنوان هنرمند تایید شده باشد .
اولین "حاضر و آماده بی واسطه" دوشان ، یک "جا بطری" از پیش ساخته شده بود که در نمایشگاه سال 1914 خود با همان نام ارائه داد، که بسیار شبیه آثار مجسمه سازان کنستراکتویست زمان خود بود . در صورتی که به گفته وی انتخاب اثر بصورت اتفاقی صورت گرفته است.
چند سال بعد در سال 1917 وی پیشابی را که از یک فروشگاه لوازم لوله کشی در نیویورک تهیه کرده بود ، با نام "چشمه" با اسم مستعار "R.Mutt" امضاء و در نمایشگاهی گروهی در نیویورک به نمایش می گذارد .به نوعی این حرکت را از اولین گامهای آوانگاردی باید دانست که در جهت مفهوم گرایی صورت گرفته است و باعث شهرت دوشان به عنوان یک هنرمند پیشرو گشت . شباهت این اثر نیز به آثار کونستانتین برانکوزی بسیار بود .

مارسل دوشان اعتقاد داشت که هنر می تواند مستقل از ابزار و رسانه های دست سازی مانند نقاشی و مجسمه و ورای ذوق و سلیقه وجود داشته باشد و اندیشه و انگیزه هنرمند عنصر اصلی و مقدم بر فرم تجسمی است .
وی در زمان جنبش های انتزاعی و فرمالیستی با شعار هنر برای هنر توسط "مالویچ" ، "موندریان" ، "ماتیس" و "پیکاسو" با آثار حاضر و آماده خود دیدگاه "هنر بعنوان اندیشه " را عرضه کرد.
به گفته او از هر چیز می توان آثار هنری ساخت . کافیست به آن ایده ای تزریق کرد . آثار وی تا جایی پیش رفت که با اندیشه های آنارشیستی با چهره سیاسی و با تفکرات دادائیستی همسو شد.
علت دیگر اینکه دوشان را یک هنرمند پیشرو می دانند این بود که وی از زبان نیز برای انتقاد از هنر یاری گرفت . در فضای هنر آن زمان که مدرنیسم، زبان را زدوده بود . زبانی که در هنر کلاسیک ادبیات و مذهب را به هنر ربط داده بود از قبیل تصویر سازی انجیل و یا نقاشی از مضامین تاریخی و ادبی.
زبانی که در هنر مفهومی دهه 60 و 70 از اهمیت زیادی برخوردار شد . بخشی از انقلاب مدرنیسم در ابتدا این بود که هنر را از قلمروی عمومی زبان و روایت مشترک به طرف حوزه فردی و خصوصی احساس و عاطفه منتقل کند. حرکات دیگر مارسل دوشان بی شباهت به گرایش Art And Language نبود. یکی از ترفندهای دوشان به کارگیری نوعی خاص از بازی لغوی بود تا به دنیای غیر قابل بیان احساسات وارد شود . تصویر نجیب مونالیزا به سبیلی مزین گشت و بر زیر آن نوشته شد :"LHQQQ ".(که منظور وی جمله ای فرانسوی بود با این معنی : باسن خوبی داره!) چنین بازیهایی متانت حاکم بر هنر و مولف هنری را با بکارگیری واژه های عامیانه به خطر می انداخت . دوشان با کنایه های جنسی سعی داشت "عنصر معنوی در هنر" که تاثیر کاندینسکی بر هنر مدرنیسم آن زمان بود و برای هر شی مصرفی بکار می رفت را با آن معنویتی که توسط کشیشان خارج از ماده بیان شده بود نزدیک کند.(نگاه ماتریالیستی) دوشان در سال های 1940 هدف خود را از ساختن "حاضر آماده ها" که 25 سالی از آن گذشته بود ، "بازگرداندن هنر به خدمت ذهن" توصیف کرد و دلیل این کار خود را برای این کار ، دلزدگی از محدودیت های هنر وابسته به احساسات که تبعیتی از ذهن نداشت ذکر کرد.
با افزایش اهمیت هنرمدرن در همان زمان ها بعد از مارسل دوشان آوانگاردگرایان دیگری وارد این بازی انتقاد هنری شدند .
فرانتسیس پیکابیا (Francis Picabia) – نقاش ، تصویرساز ، گرافیست ، نویسنده فرانسوی ، که در جنبشهای کوبیسم ، دادا و سورئال نقشی فعال داشت – با نظریه زبان و هنر بصری بعنوان دو مقوله مستقل و لی مرتبط به هم اثرنقاشی ای را خلق کرد که از انبوهی امضا تشکیل شده بود.
سالها بعد رنه مارگریت (Rene Magritte)– هنرمند بلژیکی سورئالیست – در نقاشی یک پیپ که زیر نویس آن ادعا می کرد که "این یک پیپ نیست!" ، نکته ای دوراندیشانه در مورد بازنمایی لغوی و بصری و مباحث رابطه بازنمایی واقعیت را مطرح ساخت. ازدیگر آثار مورد تامل وی نقاشی او از یک آینه ی کوچک دستی بود که به جای انعکاسی از بدن انسان معادل لغوی فرانسوی آن "Corps Humain" بر آینه جای گرفته است.
از دیگر هنرمندان آوانگارد آن زمان که در نگرش مفهومی هنر سهم بسزایی داشتند کانستراکتیویست های شوروی بودند که به روش خاص خود از انتقاد از اثر هنری خودمختار (از لحاظ زیبایی شناسی در هنر مدرنیسم اولیه) و نوع زندگی که آن را ایجاد می کرد فراتر رفتند . این گروه با اندیشه های "هنر به صورت کاربردی" و "هنر در تولید" خود ، هنر را از عارضه ی جامعه بورژوا برشمردند و سعی در خارج کردن آن نمودند .همسو بودن اندیشه این جریان با دادائیست ها باعث شد این جریان های آوانگارد هم در غرب و هم در شرق بطور یکسان ادامه یابد.

در اینجا سوالی مطرح می شود . چرا ظهور هنر مفهومی تا این حد به تاخیر افتاد ؟!
اگر اولین محورهای آوانگاردیسم و مفهوم گرایی در اوایل قرن استوار شد پس چرا هنر مفهومی در شکلی تکامل یافته در حدود 1918 یا 1920 ظهور نیافت و تا 1968 یا 1970 طول کشید؟!
دست یافتن به پاسخی برای این پرسش وابسته به قبول این مساله است که هنر ، صرفا نظامی مستقل و بی تاثیر از مسائل دیگر جامعه نبوده و در حقیقت حرکتی است اجتماعی .
از طرفی دیگر تعبیرهای مختلف امکان پذیر برای آثار هنری ، در هر موقعیت تاریخی محدود به همان برهه زمانی است .
دلیل این اتفاق را پال وود- استاد بخش تاریخ هنر دانشگاه اوپن (Open University)در شهر لندن – در کتاب "جریان هایی در هنرمدرن" این چنین بیان می کند :
"لازمه این گرایش در هنر (مفهوم گرایی به معنای همان اتفاق دهه 70 آمریکا) وسعت سطح اتفاق در تمام مراکز هنری بود . بحرانهای سیاسی اوایل قرن بیستم به نظام نوین جهانی منجر نشد و سوسیالیسم بین المللی به وقوع نپیوست . نظام سرمایه داری که میراث قرن نوزدهم بود اگر چه در سال 1914 فرو پاشید ، مجددا در سال 1920 حاکم شد وتا سال 1945 ادامه یافت . در طی این دوران هنر مدرن به مثلثی از مدرنیسم ، آوانگاردیسم و رئالیسم اجتماعی محدود بود . گاهی بصورت مستقل و گاهی به نوعی چند رگه . منطقه ی جغرافیای مورد بحث نیز به تدریج در سال های 1930 کوچک تر و کوچک تر می شد : زمانی که برلین و مسکو دیگر پذیرای هنر مدرن نبودند ، مراکز فعالیت هنری به اروپای اشغال نشده (پاریس و لندن) و آمریکا (نیویورک) محدود شد. "
اگر در این شرایط این گرایشات مفهومی وسعت نیافت ولی با این حال ماهیت خود و قابلیت رهایی بخشی خود را حفظ کرد تا در سالهای بعد شکوفا گردد. حال اینکه این نکته را نباید از یاد برد که هنر مستقل زمانی که در کنار حکومت های دیکتاتوری قرار گیرد ، جنبه ای انتقادی به خود می گیرد و هنر آوانگارد در آن زمان فرصتی بغیر از انتقاد نیافت .هنری که تحت اختیار جنبش دادا ، سورئال و کنستراکتویست ها بود .
باری به هر جهت ، اگر چه این اتفاق ها شروع و منشا گرایشات مفهومی هنر در آن زمان است ولی اتفاقات دهه 50 بیشتر قابل بررسی است . دهه 50 میلادی با تمایلات ما بعد دوشانی با نگرشی مفهومی در هنر غرب همراه است . تلاشهایی در حاشیه مدرنیسم و جدای از نقاشی و مجسمه سازی . در دهه ی 1950 ، با پشت سر گذاشتن دوران بازسازی اولیه ی پس از جنگ ، رئالیسم تصویری (Pictorial Realism) مقارن با محافظه کاری هنری و سیاست های سرکوب گرایانه بود . ولی در همین زمان بود که مدرنیسم جان تازه ای یافت و به شکل مکتب نیویورک شکوفا شد . هنرمندانی چون جاکسون پالاک (Jackson Pollock) کلیفورد استیل (Clyfford Still) -نقاش آمریکایی با آثار انتزاعی و اکسپرسیونیستی انتزاعی- و بارنت نیومان (Barnett Newman) – که نقاش آمریکایی بود با بوم های بزرگ ، ساده و تقلیل گرای خود تاثیر عمیقی بر نقاشان "میدان رنگ" آمریکایی دهه 60 گذاشت- و مارک راتکو و ... نوعی هنر انتزاعی خلق کردند که با ابعاد عظیم و اطمینان سرشار ، نوید ازپدیده ای تازه را می داد . در این دوران نظریه پردازی مدرنیست پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت و پس از این پیشرفتهای نظری و عملی ، پایه های سازمانی مدرنیسم بر طیف رو به گسترشی از گالری ها ، موزه ها و نشریات استوار شد .
همزمان با شکوفایی مدرنیسم در سالهای 50 ، هنر آوانگارد نیز مجددا احیا شد . ولی این بار بر خلاف گذشته هنرمندان آوانگارد این دوره در فعالیت هایی که بر مشخصه های قالب هنری خاصی باشد ، تمرکز نداشتند و به نوعی ریشه های هنر مفهومی تکامل یافته ای را به چشم مخاطبین نشاندند .
آوانگارد گرایی نوظهور اواسط 1950 باعث شد تا حتی دوشان نیز به مرکز توجه باز گردانده شود .
جاسپر جانز(Josper Johns) - نقاش پاپ آرت و گرافیست آمریکایی - ، رابرت راشنبرگ (Robert Rauschenberg) - نقاش پیشگام پاپ آرت و گرافیست آمریکایی- در آمریکا و ریچارد همیلتون (Richard Hamilton) – نقاش انگلیسی ، پیشگام در پاپ آرت - در انگلیس ، با آثار خود هنر دوشان را احیا کردند . این نسل حرکت های انتقادی خود را در برابر هنر مدرنیستمی که مانند نظام سرمایداری زمان خود مغلوب شده بود ، ارایه داد و در این حرکت ، پیشینه تاریخی خود را کشف و آشکار ساخت .
در کل می توان مدرنیسم آمریکایی در دوران پس از جنگ را در قالبی انتزاعی و رفتار نما (Gestural Abstraction) تعریف کرد . آثار هنرمندان این دوره (پالاک، کلیفورد استیل، دکونینگ ، کلاین) همه وابسته به درک اصالت و لزوم یک "نشانه ی مشخص و اثر دست فردی" در اثر هنری است :" این باور که منحصر بودن اثری خاص که فردی خاص در واکنش به شرایطی خاص خلق کرده است به دلیل واکنشی است حقیقی و مختص آن هنرمند که می تواند از هر گونه وابستگی رهایی یافته و به حسی جهانی تبدیل شود."
در توضیح این مسئله - از دیدگاه مدرنیسم متعارف در آن زمان - باید گفت : "هنری که در خدمت و متاثر از جریانات و اتفاقات مقطعی صرفا یک جامعه باشد معمولا در همان دوره و همان فرهنگ تاثیر خود را می گذارد و در زمان و مکانی دیگر کمرنگ یا بی تاثیر است . حال اگر از درون و احساس هنرمند و جدای از هر تاثیر بیرونی حاصل شود ، چون دارای خصوصیات صرف انسانی است برای تمام انسانها با هر فرهنگ و نشانه ای قابل درک و تاثیر گذار است ."
آثاری چون "طراحی پاک شده ای از دکونینگ" توسط رابرت راشنبرگ در سال 1950 و یا تصویر تلگرافی او از چهره آیریش کلرت با نام "چهره آیریش کلرت است چون من می گویم " در سال 1953.



 

.Hooman

عضو جدید
مجموعه آثار Steve Hanks

مجموعه آثار Steve Hanks

Steve Hanks


[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]استیو هنکس به عنوان یکی از بهترین هنرمندان آبرنگ کار امروز به رسمیت شناخته شده است .[/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]جزئیات ، رنگ و رئالیسم نقاشی استیو هنکس که در این هنر دشوار است، بی نظیر هستند . به طور مثال یک لحاف کهنه ، بازی نور بر روی چادر نازک از گشت و گذار در شن ، و یا به بیان ظریف یک کودک، استیو هنکس این الگوها را از هر کس دیگری بهتر ایجاد می کند. [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]استیو هنکس در یک خانواده نظامی در سن دیگو در سال 1949 متولد شد. پدر او در جنگ جهانی دوم بهترین تزئین کار نیروی دریایی بود. هنکس با بازی تنیس و گشت و گذار در امتداد سواحل جنوبی کالیفرنیا بزرگ شد.[/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]"اقیانوس یک اثر قوی و ماندگار در من ایجاد کرده است.شنا، موج سواری و تماس با قدرت مرموز آن برای روحیه من بسیار مناسب بود." [/FONT]


[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]خانواده وی هنگامی که استیو سال سوم بود به نیو مکزیکو منتقل شد و پس از دبیرستان او با حضور در آکادمی هنرهای زیبا در سانفرانسیسکو ،به درجه عالی در هنر تجاری و رسم شکل نائل شد. سپس او به دانشگاه هنر و صنایع دستی کالیفرنیا ، جایی که او با مدرک لیسانس هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد، منتقل می شود. [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]استیو هنکس به عنوان سرپرست دریک کمپ دختران در نزدیکی کوبا ، نیومکزیکو در سال 1976 مشغول به کار می شود. درآمد حداقل بود، اما بدون اجاره مسکن، و همه ماه های زمستان متعلق به او بود. در طول چهار و نیم سال هنکس تجربه بسیاری ازهنر نقاشی شامل :رنگ روغن ، آبرنگ ، مداد ، اکریلیک بدست می آورد. هنکس در مورد آن ایام اشاره می کند که : "اگر من وقت زیادی را صرف تکامل مهارت رسم نمی کردم الان در جایگاه کنونی نبودم" [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]هنکس سبک خود را،رئالیسم عاطفی می نامد'. ضمیمه روشن نیز یک عنصراز سبک او است. "آفتاب یکی از مطالب مورد علاقه من است. اغلب نقاشی های من در مورد نور خورشید است " [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]ازدواج او با لورا و تولد سه فرزند ، الهام جدیدی برای این هنرمند ارائه کرد. بسیاری از صحنه های عشقی در طول آن سالها ، به کار او اضافه شد. [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]نقاشان ، گالری دارها و مجموعه داران دست آوردهای استیو هنکس را به رسمیت شناختند. او جایزه ملی آبرنگ و مدال طلای آکادمی ملی هنر غربی را در یافت کرده است ، و همواره در فهرست ده نفر از هنرمندان برتر ایالات متحده آمریکا بوده است. [/FONT]​

[FONT=mjmjTahoma/mj/mj]هنکس می گوید "من همواره سعی کردم به جهان تصاویری مثبت ارائه بدهم و امیدوارم که کار من آسایش ، لذت و بینش را به زندگی مردم بدهد." [/FONT]​

 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا