هر کی سوتی داده تعریف کنه!

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
بالاخره به شوخی گفتی یا واقعا سوتی دادی ؟!؟!!؟!؟!؟ :D:D ----------------------------------------------------------------------------------------------------
خودم فکر کردم دارم شوخی میکنم ولی در واقع یه سوتی آبرو بر بود دیگه!! چون نه اسپانیایی بلد بودم نه میدونستم Gratiyus یعنی چی!!!
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کاربر رو بطور موقت اخراج کنید. تو پارتی شرکت کرده، با صدای بلند هم اعلام میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به جون خودم و خودت پارتی نبود! یه مهمونیه دوستانه کوچیک بود,کلا 7,8 نفر بیشتر نبودیم... اصلا به من میاد از این کارای بد بکنم:mad::surprised:


سوتی های soofia بامزه اند ... من طرفدارشونم ...
.
.
.
.
بازم بگو...

سوتی که فراوون دارم به تعداد موهای سرم! (موهامم خیلی پرپشته ها...:D)
هر کدومو یادم بیاد تعریف میکنم...:redface:
 
آخرین ویرایش:

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلا از این کارا نمی کنم!
ولی یه بار داشتم توی پاساژ می رفتم ،روبروم یه آینه بود عکسم افتاده بود روش:w20: برگشتم به مامان گفتم ا اون دختره چقده شبیه منه که داره میاد به طرفم:surprised:!


حالا این خوبه. از اونجایی که من خیلی سر به زیرم. مانتوی خودمو دیدم و به خواهرم گفتم اه نگار نگاه کن این دختره که داره میاد چقدر دهاتی پوشیده!!
 

alborz_3000

اخراجی موقت
به جون خودم و خودت پارتی نبود! یه مهمونیه دوستانه کوچیک بود,کلا 7,8 نفر بیشتر نبودیم... اصلا به من میاد از این کارای بد بکنم:mad::surprised:


اونجایی که 300 نفر بودید، 100تا جفت پیدا شد هم، تعدادتون اندک بود؟ بگیرید ببریدششش
 

لوتوسو

عضو جدید
مامانم میگه بچه ک بودم،تو اتوبوس یه مرده ک سرشو تراشیده بوده ولی ریش بلند داشته رو می بینم و بلند بلند میگم:مامان این اقاهه چرا سرش برعکس شده؟؟؟؟
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یه روز با مامانم اینا رفته بودیم بازار.....
منم که وقتی میرم بازار دیگه چشم از این مغازه ها بر نمیدارم .به خاطر همین همش از بقیه جا میمونم.
اونروزم جا موندم.... اومدم تند را بیام که به مامانم برسم یدفه از پشت رفتم رو پای یه پسره.... منم دیدم الانه که گندش در بیاد سریع خودمو کشیدم اونطرف .
پسره هم فک کرد داداششه اومد چنتا لیچار بار داداشش کنه که فهمید من رفتم رو پاش ...
خیلی بدجور منو نیگا کرد .میخواستم آب شم برم تو زمین:redface:
 

paeeizan

اخراجی موقت
نبل پور دیگه چیه؟؟!!؟!؟!؟؟! چرا اسمو به فامیلی تبدیل کردی؟!؟!؟!؟! چرا نکته انحرافی می ذاری؟؟!؟!؟!؟
نیل پر هستم.
اولا خوشبختم.
دوما متشکرم!
.
.
.
ببخشید ... نیل پر ...خانم
.
.
.
منم خوشبختماااااااا
.
.
.
لایک امضات ... :gol:خیلی باهاله ....
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار نشسته بودم روی صندلیه اخر اتوبوس . بعد یه دختر بچه هی نگام میکرد.منم یه ذره واسش عشوه اومدمو رومو اونور کردم. بعد دیدم هنوز نگام میکنه. نمی دونم اونروز چه مرگم بود بلند شدم که جامو عوض کنم. مستر راننده زد رو ترمز تا جلوی پای راننده قل خوردم و یادم میاد که اون دختر بچه خیلی بهم خندید!! :cry::confused:
 
آخرین ویرایش:

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یه بار نشسته بودم روی صندلیه اخر اتوبوس . بعد یه دختر بچه هی نگام میکرد.منم یه ذره واسش عشوه اومدمو رومو اونور کردم. بعد دیدم هنوز نگام میکنه. نمی دونم اونروز چه مرگم بود بلند شدم که جامو عوض کنم. مستر راننده زد رو ترمز تا جلوی پای راننده قل خوردم و یادم میاد که اون دختر بچه خیلی بهم خندید!! :cry::confused:
آخههههههههه.پس خیلی بد شده
واسه ای بوده که برا دختره ناز و عشوه اومدی خدام ایجوری جوابتو داده
 

alborz_3000

اخراجی موقت
یه بار نشسته بودم روی صندلیه اخر اتوبوس . بعد یه دختر بچه هی نگام میکرد.منم یه ذره واسش عشوه اومدمو رومو اونور کردم. بعد دیدم هنوز نگام میکنه. نمی دونم اونروز چه مرگم بود بلند شدم که جامو عوض کنم. مستر راننده زد رو ترمز تا جلوی پای راننده قل خوردم و یادم میاد که اون دختر بچه خیلی بهم خندید!! :cry::confused:
شانس اوردی واسه پسرا ناز و عشوه نیومدی، والا قل میخوردی بغله اقای راننده
 

paeeizan

اخراجی موقت
یه بار نشسته بودم روی صندلیه اخر اتوبوس . بعد یه دختر بچه هی نگام میکرد.منم یه ذره واسش عشوه اومدمو رومو اونور کردم. بعد دیدم هنوز نگام میکنه. نمی دونم اونروز چه مرگم بود بلند شدم که جامو عوض کنم. مستر راننده زد رو ترمز تا جلوی پای راننده قل خوردم و یادم میاد که اون دختر بچه خیلی بهم خندید!! :cry::confused:
.
.
.
فوق العاده بود ... تا تو باشی ناز نکنی ... :دی!
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار یه پسره متلک گفت برگشتم گفتم خفه می شی یا بلند شم بیام بزنم دندوناتو تو دماغت له کنم.......................


فکر می کنم فطیر ترین سوتی که دادم همین بود.
.
.
.
اخه یکی بگه منی که داشتم تو خیابون راه می رفتم واسه چی گفتم "بلند شم"
.
جای دندون تو دهن هست نه دماغ.
.
دندون له شدنی نیست....می تونی بشکونیش!
.
این قضیه مال خیلی وقت پیش مال اون دوران که شعور نداشتمو هر کی هر چی میگفت جواب می دادم....
.
بچه بودم.
.
جاهلی کردم.
.
.
هنوزم که هنوزه پای خاطره که وسط میاد دوستم این حادثه ناگوار رو تعریف می کنه و ضمن خنده می گه....... نیلو اگه جواب نمی دادی کسی بهت نمی گفت طفلک لال هستش!!! :cry:
 

mina.polymer.88

عضو جدید
یه بار داشتم می رفتم خونمون تو کوچه که رسیدم ماسین پسر همسایمون جلوی درشون پارک بود یه بچه گربه خییییلی خوشملم زیرش بود
از اون جایی که من عاشق گربه هام وایسادم کلی ذوقش کردم بعد سرمو بالا کردم دیدم پسر همسایمون واساده داره ازم می خنده.
منم کلی خجالت کشیدم.
 

paeeizan

اخراجی موقت
یه بار یه پسره متلک گفت برگشتم گفتم خفه می شی یا بلند شم بیام بزنم دندوناتو تو دماغت له کنم.......................


فکر می کنم فطیر ترین سوتی که دادم همین بود.
.
.
.
اخه یکی بگه منی که داشتم تو خیابون راه می رفتم واسه چی گفتم "بلند شم"
.
جای دندون تو دهن هست نه دماغ.
.
دندون له شدنی نیست....می تونی بشکونیش!
.
این قضیه مال خیلی وقت پیش مال اون دوران که شعور نداشتمو هر کی هر چی میگفت جواب می دادم....
.
بچه بودم.
.
جاهلی کردم.
.
.
هنوزم که هنوزه پای خاطره که وسط میاد دوستم این حادثه ناگوار رو تعریف می کنه و ضمن خنده می گه....... نیلو اگه جواب نمی دادی کسی بهت نمی گفت طفلک لال هستش!!! :cry:
..
لایک ..لایک ... لایک ..نیل پر ....!!!
.
.
این خیلی باهال بود... با اینکه دلم از جای دیگه گرفته بود و حوصله هیچکس رو نداشتم ... اما با این سوتی نتونستم جلو لبخندمو بگیرم...
نمیدونستم دخترا هم سوتی میدن در این حد .......!!!
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سوتی زیاد میدم ولی حافظه کوتاه مدتم خرابه وچیزی الان یادم نمیاد:دی(این خودش دلیل بسیاری از سوتیامه)
ولی یه دفعه از حموم اومده بودم بیرون بعد اتو رو زدم به برق و بعد از سر وکله زدن باهاش به خواهرم گفتم این چرا بخار نمیده سرمو خشک کنم؟!:cry::surprised:
(مسخره نکنی ها!...)
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یه بار با دوستام رفته بودیم تو نماز خونه دانشگاه درس بخونیم واسه امتحان.یکی از پسرا هم اومده بود قسمت آقایون تنها داشت درس میخوند .یدفه گفت خانوما کسی نمونه سوال نداره(این جوری میخواست اعلام وجود کنه:دی) دید کسی نمونه سوال نداره از نماز خونه رفت بیرون برقم خاموش کرد....مادیگه مطمئن شدیم که نیستش...
همینجور که داشتیم درس میخوندیم یهو یکی از بچه ها گفت :نظرتون چیهکه امتحانو بندازیم یه روز دیگه ؟یکی گفت نه استاد لج میکنه نمره نمیده...منم گفتم آره اون دفه هم تو آزمایشگاه به خاطر اون پسره(همونی که تو قسمت آقایون بود)مجبور شدیم واسه میان ترم بیشتر کتابو امتحان بدیم چون لج استاد و در اوورده بود.....این جملات رو من در حالی گفتم که فک میکردم پسره اونجا نیست .... درحالی که اشتب میکردم اساسی
یدفه دیدم دوستم داره چشم و ابرو میاد و میگه نه خیلی هم خوب بود و اشاره میکنه که پسره دوباره اومده...
منو میگید دیگه نمیدونستم چی کار کنم با این افتضاحی که بالا اوردم....
وقتی میخواستیم بریم امتحان بدیم پسره هی منو نیگا میکرد منم هی میرفتم اونور که نکنه یه چیزی بهم بگه....ولی خداییش از اون پسرای با مرام بود چون نه تنها اون روز چیزی بهم نگفت که فرداشم که من پرزنت داشتم فقط اون بود که هوای منو داشت و بچه ها رو مجبور میکرد که گوش بدن....
 

Similar threads

بالا