كابوس حقيقت در انتهاى روياى شيرين خيال
پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ در تاريخ ۲۷/۴/۶۷ از سوى جمهورى اسلامى ايران و قبل از برقرارى آتش بس در خطوط مقدم، دشمن بعثى يك بار ديگر شانس خود را براى رسيدن به اهدافى كه او را در سال ۵۹ وادار به تجاوز به ميهن اسلامى ما و به اصطلاح فتح ۳ روزه تهران كرده بود، آزمود و در نهايت شكستى مفتضحانه تر نصيب خود و ايادى وابسته به استكبار كرد. روز
۳۱/۴/۶۷ هجوم سنگين بعثيون به جنوب كشور آغاز شد.
اين حمله گسترده با يك نقشه از قبل طرح ريزى شده و به دو منظور انجام شد، ابتدا تصاحب بخش وسيعى از مناطق كشورمان و سپس سرگرم كردن نيروهاى رزمنده در جنوب و فراهم كردن امكان نفوذ خود فروختگان منافق از غرب بود. به طورى كه همزمان با اين تهاجم سنگين، منافقين خودفروخته با پشتيبانى و حمايت كفار بعثى، حمله سازمان يافته اى را از غرب تدارك ديدند و نام فروغ جاويدان را بر آن نهادند.
رزمندگان كفر ستيز و فرماندهان بيدار سپاه اسلام نيز همزمان با دفع سنگين تجاوز وسيع دشمن در جنوب، ضمن ارزيابى شرايط موجود، دامى حساب شده براى انهدام منافقين خودفروخته در غرب فراهم آوردند. ارتش به اصطلاح آزادى بخش منافقين كه با همه توش و توان پا به عرصه نبرد گذاشته بود، فارغ از هر خيالى و به اميد رسيدن به تهران و دستيابى به آنچه در خيال مى پروراندند، به كمك ارتش بعث و مزدور عراق، از خطوط مقدم در غرب تجاوز خود را آغاز كردند.
راه براى نفوذ آنان تا منطقه چهار زبر در نزديكى باختران باز گذاشته شد و آنها كه تصور مى كردند با هيچ گونه مقاومتى روبرو نخواهند شد، سرخوش از به اصطلاح پيروزى به پيش مى راندند، اما ديرى نپاييد كه حلقه محاصره نيروهاى اسلام تنگ و تنگ تر شد و آنگاه كه قلع و قمعشان شروع شد تازه پى بردند كه گرفتار چه دام هولناكى شده اند و راهى جز مرگ و دستگيرى و احتمالا فرار، در انتظارشان نيست. اين در حالى بود كه نيروهاى بعثى نيز با فضاحت از جنوب بيرون رانده شده بودند.
وقتى كه در جنوب، دشمن تار و مار شد و در غرب حلقه محاصره بسته شد، عمليات غرورآفرين مرصاد آغاز گرديد و انتقام جنايات منافقين از تفاله هاى آنها گرفته شد. اين عمليات پيروز از نخستين ساعات بامداد روز سه شنبه ۴/۵/۶۸ با رمز مقدس يا على(ع) آغاز شد و رزمندگان اسلام تا ظهر آن روز شهر اسلام آباد را كه با حمايت ارتش عراق به اشغال منافقين درآمده بود به محاصره كامل خود درآوردند.
ساعاتى بعد نيروهاى اسلام وارد شهر شدند و به پاكسازى آن پرداختند. در جريان اين پاكسازى تعداد زيادى از جاسوسان و سرسپردگان استكبار به هلاكت رسيدند، اين رقم بالغ بر ۱۱۰۰ جاسوس و خودفروخته بود. پس از آن براى انهدام باقيمانده نيروهاى جاسوس، شهر تخليه شد، تا منافقين به طمع اشغال مجدد آن، وارد شهر شوند، و اين تاكتيك حساب شده نيز موثر افتاد. اما از روز پنج شنبه، بقاياى نيروهاى عراقى و منافقين به محاصره كامل درآمدند و سركوب و انهدام آنها شروع شد، به طورى كه تا پايان آن روز (پنج شنبه) آمار تلفات منافقين به ۴۵۰۰ كشته و زخمى رسيد و شهر اسلام آ باد غرب پنج شنبه شب كاملا آزاد و متعاقب آن شهر و روستاهاى اطراف كرند، پاكسازى شدند. نيروهاى ظفرمند و دلير اسلام تا ظهر روز جمعه
۷/۵/۶۷ آخرين مواضع دشمن در شهر كرند غرب را فتح كرده و به سوى شهرسر پل ذهاب پيشروى كردند و تا غروب روز جمعه، غرب كشور از لوث وجود جرثومه هاى فساد و تباهى و مزدوران منافق پاكسازى شد.
در ارتباط با اين عمليات جانشين فرماندهى كل قوا چنين گفته بود: تحليل عمده آنها اين بود كه ملت از رهبرى جدا شده و مردم به جنگ نمى آيند و ارتش هم حاضر نيست همراهى كند و سپاه هم صلابت سابق را ندارد و اعماق ايران قابل نفوذ شده است و بايد حركتى در عمق ايران انجام داد و حكومت را متزلزل و سرنگون كرد، با اين تحليل آنها وارد عمل شدند. طبق اسناد به دست آمده قطعه قطعه كارشان را معين كرده بودند، كه مثلا ساعت ۹ شب به اسلام آباد مى رسيم. ساعت ۱۲ شب به باختران، ساعت ۶ صبح به همدان و. . . فلان ساعت هم در تهران هستيم، براى توجيه مزدوران گفته بودند، وقتى به تهران برسيد، بهمنى از مردم منتظرتان هستند تا شما را به مقاصدتان برسانند!
آنها وقتى وارد اسلام آباد شدند، رفتند در بيمارستانى و حدود ۳۰ مجروح را كه در بيمارستان بودند، بيرون آورده و آنان را به شهادت رساندند… جانشين فرمانده كل قوا در ادامه گفته بود: با بستن جاده كرند پاتاق، حلقه محاصره بسته شد و اكثر آنها يا به هلاكت رسيدند و يا دستگير شدند… به نظر من اين ضربه جز هدايت الهى نبود. من صميمانه از فرماندهان سپاه كه اين طراحى را پياده كردند و نيز از رزمندگان اسلام و خلبانان هوانيروز و خلبانان نيروى هوايى كه به خوبى قضيه را پشتيبانى كردند، تشكر مى كنم و… شمخانى معاون وقت عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهى كل قوا در مورد عمليات مرصاد مى گويد: استكبار جهانى، منافقين و رژيم بعث عراق در چارچوب يك مثلث شوم، قصد به اصطلاح براندازى نظام جمهورى اسلامى را داشتند.
در اين توطئه نيروهاى متجاوز عراق قصد داشتند در مرحله اول با ورود به داخل مرزهاى ميهن اسلاميمان و تصرف چند شهر، قواى اسلام را در بخش جبهه متمركز نموده تا نيروهاى كج انديش منافقين در محور مواصلاتى ديگرى، با يك برنامه از پيش تعيين شده به سرعت خود را به تهران رسانده، موجوديت حكومت دموكرات خلق را اعلام نمايند. وى در قسمت ديگرى مى گويد: نيروهاى منافقين در منطقه سرپل ذهاب به همراهى ارتش متجاوز بعث عراق وارد خاك ايران شدند و پس از گذشتن از تنگه پاتاق به سوى شهر شروع به پيشروى كردند.
وى افزود: ستاد فرماندهى كل قوا با كسب اطلاعات به اين توطئه شوم پى برد و توسط نيروهاى اسلام با يك برنامه منظم در مناطق مختلف عملياتى ضمن مقابله با تهاجمات ارتش بعث عراق در جنوب كشور، نيروهاى منافقين را در غرب كشور به كلى منهدم كرد.
سپاهيان اسلام با آزاد گذاشتن نيروهاى منافقين كه به انواع سلاح ها مجهز شده بودند، باعث شدند كه در نزديكى شهر باختران آنها به دام بيفتند و در مدت ۴۸ ساعت ۴۵۰۰ تن از نيروهاى منافقين را با تمام تجهيزات نابود كرده و تعدادى را نيز دستگير نمايند. برادر شمخانى در پايان افزود: در جريان عمليات مرصاد مقادير زيادى تجهيزات نظامى و اسناد درون گروهى، عكس، پاسپورت، پول عراقى، نقشه هاى كامل شهرهاى ايران و قرص سيانور به دست رزمندگان اسلام افتاد. در همين ارتباط فرمانده سپاه چهارم بعثت اين طور گفت: منافقين با زمانبندى ۳۳ ساعته اى كه كرده بودند (طبق مدارك به دست آ مده) و با بهره گيرى از ۲۵ تيپ و اندكى بيش از ۵ هزار نيرو، قصد داشتند در ۵ مرحله خودشان را به تهران برسانند.
مراحل عبارت بود از سرپل ذهاب - اسلام آباد ،اسلام آباد - باختران ،باختران - همدان ،همدان - قزوين و بالاخره قزوين - تهران. آنها حركت در اين مسيرها را زمانبندى كرده و تمام مايحتاج مسيرشان را اعم از سوخت و ساير امكانات فراهم كرده بودند. وى در ادامه گفت: با ورود منافقين به اسلام آباد و تيراندازى هاى وحشيانه، عده اى از مردم با وسايل نقليه شخصى شهر را تخليه كرده و به طرف باختران حركت نمودند، به طورى كه ترافيك سنگينى در گردنه حسن آباد به وجود آمده بود.
منافقين با ادامه پيشروى به پشت اين ترافيك رسيدند. همانجا گلوگاه مرگى شد كه تمام پيش بينى هاى آنها را به بن بست رساند و در همين منطقه منهدم شدند. منافقين قبل از آغاز حمله به ايران، شرايط موجود را اين طور تحليل مى كردند كه: عوارض ناشى از جنگ، ركود اقتصادى، مسائل سياسى، معضلات اجتماعى، اوضاع خليج فارس و همچنين براساس شايعات عناصر ناراضى از اين مسائل، رژيم در حال فروپاشى است و فقط كافى است كه با يك حركت نظامى، ضربه اى را بر پيكر رژيم بزنيم تا به آسانى، فروپاشيده شود.
سركرده منافقين قبل از ورود مزدورانش به ايران به آنها گفته بود: ايران و رهبرى آن در هيچ شرايطى قطعنامه را نمى پذيرفت و قبول قطعنامه نشان دهنده اين است كه هيچ پايگاهى و هيچ سنگرى براى رهبران ايران نمانده است و مردم ديگر حمايت نمى كنند. من به شما اطمينان مى دهم كه مردم با شما هستند، ما از داخل اطلاع داريم و… و ديديم كه مردم ايران و رزمندگان سلحشور سپاه اسلام، با اجراى عمليات غرورآفرين و پيروز مرصاد چه به روز آنها آوردند و چگونه به اين خودفروختگان و جاسوسان غرب و شرق نشان دادند كه امت مسلمان ايران هرگز از تبعيت از ولى فقيه و حمايت از اسلام و انقلاب و ايران و ارزشهايى كه در اين مدت كسب كرده، دست نخواهند كشيد.
منبع: ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان
پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ در تاريخ ۲۷/۴/۶۷ از سوى جمهورى اسلامى ايران و قبل از برقرارى آتش بس در خطوط مقدم، دشمن بعثى يك بار ديگر شانس خود را براى رسيدن به اهدافى كه او را در سال ۵۹ وادار به تجاوز به ميهن اسلامى ما و به اصطلاح فتح ۳ روزه تهران كرده بود، آزمود و در نهايت شكستى مفتضحانه تر نصيب خود و ايادى وابسته به استكبار كرد. روز
۳۱/۴/۶۷ هجوم سنگين بعثيون به جنوب كشور آغاز شد.
اين حمله گسترده با يك نقشه از قبل طرح ريزى شده و به دو منظور انجام شد، ابتدا تصاحب بخش وسيعى از مناطق كشورمان و سپس سرگرم كردن نيروهاى رزمنده در جنوب و فراهم كردن امكان نفوذ خود فروختگان منافق از غرب بود. به طورى كه همزمان با اين تهاجم سنگين، منافقين خودفروخته با پشتيبانى و حمايت كفار بعثى، حمله سازمان يافته اى را از غرب تدارك ديدند و نام فروغ جاويدان را بر آن نهادند.
رزمندگان كفر ستيز و فرماندهان بيدار سپاه اسلام نيز همزمان با دفع سنگين تجاوز وسيع دشمن در جنوب، ضمن ارزيابى شرايط موجود، دامى حساب شده براى انهدام منافقين خودفروخته در غرب فراهم آوردند. ارتش به اصطلاح آزادى بخش منافقين كه با همه توش و توان پا به عرصه نبرد گذاشته بود، فارغ از هر خيالى و به اميد رسيدن به تهران و دستيابى به آنچه در خيال مى پروراندند، به كمك ارتش بعث و مزدور عراق، از خطوط مقدم در غرب تجاوز خود را آغاز كردند.
راه براى نفوذ آنان تا منطقه چهار زبر در نزديكى باختران باز گذاشته شد و آنها كه تصور مى كردند با هيچ گونه مقاومتى روبرو نخواهند شد، سرخوش از به اصطلاح پيروزى به پيش مى راندند، اما ديرى نپاييد كه حلقه محاصره نيروهاى اسلام تنگ و تنگ تر شد و آنگاه كه قلع و قمعشان شروع شد تازه پى بردند كه گرفتار چه دام هولناكى شده اند و راهى جز مرگ و دستگيرى و احتمالا فرار، در انتظارشان نيست. اين در حالى بود كه نيروهاى بعثى نيز با فضاحت از جنوب بيرون رانده شده بودند.
وقتى كه در جنوب، دشمن تار و مار شد و در غرب حلقه محاصره بسته شد، عمليات غرورآفرين مرصاد آغاز گرديد و انتقام جنايات منافقين از تفاله هاى آنها گرفته شد. اين عمليات پيروز از نخستين ساعات بامداد روز سه شنبه ۴/۵/۶۸ با رمز مقدس يا على(ع) آغاز شد و رزمندگان اسلام تا ظهر آن روز شهر اسلام آباد را كه با حمايت ارتش عراق به اشغال منافقين درآمده بود به محاصره كامل خود درآوردند.
ساعاتى بعد نيروهاى اسلام وارد شهر شدند و به پاكسازى آن پرداختند. در جريان اين پاكسازى تعداد زيادى از جاسوسان و سرسپردگان استكبار به هلاكت رسيدند، اين رقم بالغ بر ۱۱۰۰ جاسوس و خودفروخته بود. پس از آن براى انهدام باقيمانده نيروهاى جاسوس، شهر تخليه شد، تا منافقين به طمع اشغال مجدد آن، وارد شهر شوند، و اين تاكتيك حساب شده نيز موثر افتاد. اما از روز پنج شنبه، بقاياى نيروهاى عراقى و منافقين به محاصره كامل درآمدند و سركوب و انهدام آنها شروع شد، به طورى كه تا پايان آن روز (پنج شنبه) آمار تلفات منافقين به ۴۵۰۰ كشته و زخمى رسيد و شهر اسلام آ باد غرب پنج شنبه شب كاملا آزاد و متعاقب آن شهر و روستاهاى اطراف كرند، پاكسازى شدند. نيروهاى ظفرمند و دلير اسلام تا ظهر روز جمعه
۷/۵/۶۷ آخرين مواضع دشمن در شهر كرند غرب را فتح كرده و به سوى شهرسر پل ذهاب پيشروى كردند و تا غروب روز جمعه، غرب كشور از لوث وجود جرثومه هاى فساد و تباهى و مزدوران منافق پاكسازى شد.
در ارتباط با اين عمليات جانشين فرماندهى كل قوا چنين گفته بود: تحليل عمده آنها اين بود كه ملت از رهبرى جدا شده و مردم به جنگ نمى آيند و ارتش هم حاضر نيست همراهى كند و سپاه هم صلابت سابق را ندارد و اعماق ايران قابل نفوذ شده است و بايد حركتى در عمق ايران انجام داد و حكومت را متزلزل و سرنگون كرد، با اين تحليل آنها وارد عمل شدند. طبق اسناد به دست آمده قطعه قطعه كارشان را معين كرده بودند، كه مثلا ساعت ۹ شب به اسلام آباد مى رسيم. ساعت ۱۲ شب به باختران، ساعت ۶ صبح به همدان و. . . فلان ساعت هم در تهران هستيم، براى توجيه مزدوران گفته بودند، وقتى به تهران برسيد، بهمنى از مردم منتظرتان هستند تا شما را به مقاصدتان برسانند!
آنها وقتى وارد اسلام آباد شدند، رفتند در بيمارستانى و حدود ۳۰ مجروح را كه در بيمارستان بودند، بيرون آورده و آنان را به شهادت رساندند… جانشين فرمانده كل قوا در ادامه گفته بود: با بستن جاده كرند پاتاق، حلقه محاصره بسته شد و اكثر آنها يا به هلاكت رسيدند و يا دستگير شدند… به نظر من اين ضربه جز هدايت الهى نبود. من صميمانه از فرماندهان سپاه كه اين طراحى را پياده كردند و نيز از رزمندگان اسلام و خلبانان هوانيروز و خلبانان نيروى هوايى كه به خوبى قضيه را پشتيبانى كردند، تشكر مى كنم و… شمخانى معاون وقت عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهى كل قوا در مورد عمليات مرصاد مى گويد: استكبار جهانى، منافقين و رژيم بعث عراق در چارچوب يك مثلث شوم، قصد به اصطلاح براندازى نظام جمهورى اسلامى را داشتند.
در اين توطئه نيروهاى متجاوز عراق قصد داشتند در مرحله اول با ورود به داخل مرزهاى ميهن اسلاميمان و تصرف چند شهر، قواى اسلام را در بخش جبهه متمركز نموده تا نيروهاى كج انديش منافقين در محور مواصلاتى ديگرى، با يك برنامه از پيش تعيين شده به سرعت خود را به تهران رسانده، موجوديت حكومت دموكرات خلق را اعلام نمايند. وى در قسمت ديگرى مى گويد: نيروهاى منافقين در منطقه سرپل ذهاب به همراهى ارتش متجاوز بعث عراق وارد خاك ايران شدند و پس از گذشتن از تنگه پاتاق به سوى شهر شروع به پيشروى كردند.
وى افزود: ستاد فرماندهى كل قوا با كسب اطلاعات به اين توطئه شوم پى برد و توسط نيروهاى اسلام با يك برنامه منظم در مناطق مختلف عملياتى ضمن مقابله با تهاجمات ارتش بعث عراق در جنوب كشور، نيروهاى منافقين را در غرب كشور به كلى منهدم كرد.
سپاهيان اسلام با آزاد گذاشتن نيروهاى منافقين كه به انواع سلاح ها مجهز شده بودند، باعث شدند كه در نزديكى شهر باختران آنها به دام بيفتند و در مدت ۴۸ ساعت ۴۵۰۰ تن از نيروهاى منافقين را با تمام تجهيزات نابود كرده و تعدادى را نيز دستگير نمايند. برادر شمخانى در پايان افزود: در جريان عمليات مرصاد مقادير زيادى تجهيزات نظامى و اسناد درون گروهى، عكس، پاسپورت، پول عراقى، نقشه هاى كامل شهرهاى ايران و قرص سيانور به دست رزمندگان اسلام افتاد. در همين ارتباط فرمانده سپاه چهارم بعثت اين طور گفت: منافقين با زمانبندى ۳۳ ساعته اى كه كرده بودند (طبق مدارك به دست آ مده) و با بهره گيرى از ۲۵ تيپ و اندكى بيش از ۵ هزار نيرو، قصد داشتند در ۵ مرحله خودشان را به تهران برسانند.
مراحل عبارت بود از سرپل ذهاب - اسلام آباد ،اسلام آباد - باختران ،باختران - همدان ،همدان - قزوين و بالاخره قزوين - تهران. آنها حركت در اين مسيرها را زمانبندى كرده و تمام مايحتاج مسيرشان را اعم از سوخت و ساير امكانات فراهم كرده بودند. وى در ادامه گفت: با ورود منافقين به اسلام آباد و تيراندازى هاى وحشيانه، عده اى از مردم با وسايل نقليه شخصى شهر را تخليه كرده و به طرف باختران حركت نمودند، به طورى كه ترافيك سنگينى در گردنه حسن آباد به وجود آمده بود.
منافقين با ادامه پيشروى به پشت اين ترافيك رسيدند. همانجا گلوگاه مرگى شد كه تمام پيش بينى هاى آنها را به بن بست رساند و در همين منطقه منهدم شدند. منافقين قبل از آغاز حمله به ايران، شرايط موجود را اين طور تحليل مى كردند كه: عوارض ناشى از جنگ، ركود اقتصادى، مسائل سياسى، معضلات اجتماعى، اوضاع خليج فارس و همچنين براساس شايعات عناصر ناراضى از اين مسائل، رژيم در حال فروپاشى است و فقط كافى است كه با يك حركت نظامى، ضربه اى را بر پيكر رژيم بزنيم تا به آسانى، فروپاشيده شود.
سركرده منافقين قبل از ورود مزدورانش به ايران به آنها گفته بود: ايران و رهبرى آن در هيچ شرايطى قطعنامه را نمى پذيرفت و قبول قطعنامه نشان دهنده اين است كه هيچ پايگاهى و هيچ سنگرى براى رهبران ايران نمانده است و مردم ديگر حمايت نمى كنند. من به شما اطمينان مى دهم كه مردم با شما هستند، ما از داخل اطلاع داريم و… و ديديم كه مردم ايران و رزمندگان سلحشور سپاه اسلام، با اجراى عمليات غرورآفرين و پيروز مرصاد چه به روز آنها آوردند و چگونه به اين خودفروختگان و جاسوسان غرب و شرق نشان دادند كه امت مسلمان ايران هرگز از تبعيت از ولى فقيه و حمايت از اسلام و انقلاب و ايران و ارزشهايى كه در اين مدت كسب كرده، دست نخواهند كشيد.
منبع: ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان