نه غرب زده ، نه عرب زده ما ایرانی هستیم... سباح چرا؟

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از طرح های وزارت آموزش و پرورش که اخیراً اجرا شده ، طرح آموزش شنا به دانش آموزان سوم ابتدایی است که احتمالاً در سال های آینده در مقاطه دیگر نیز اجرا می شود.

هر چند عده ای با اشاره به مدارس کم بضاعت به ویژه در مناطق محروم ، می گویند که در این مناطق عملاً نمی توان اجرای طرح "ملی" را محقق دانست ولی در عین حال که این انتقاد قابل تأمل است ، دلیل موجهی برای تعطیلی طرح قلمداد نمی شود.

این نوشتار اما نمی خواهد وارد نقاط ضعف و قوت طرح شود جز آن که درباره خود طرح ، اصل آن را بسیار ارزشمند توصیف کند و به دست اندرکاران آن ، دست مریزاد بگوید.

آنچه در این یادداشت بدان خواهیم پرداخت نکته ای است که خود گویای بسیاری چیزهاست . آن نامگذاری این آموزش شنا به معادل عربی آن است که بر این اساس ، طرح ملی آموزش شنا به دانش آموزان را "طرح سباح" نامیدند. (سباح در زبان عربی همان شنای خودمان است.)



حال سخن این است که چرا این طرح با نام عربی شنا نامگذاری شده است؟ مگر اگر اسم آن را "طرح شنا" می نامیدند ، چه اتفاق بدی قرار بود رخ دهد؟ نامگذاری یک طرح ورزشی که مانند اعمالی چون نماز نیست که به حکم شرع مقدس باید به زبان عربی باشد.
این چه وضعیتی است که آقایان در وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش هم تا این دچار از خودبیگانگی شده و طرح ملی ورزشی را نیز به زبان عربی نامگذاری می کنند؟

درست است که عربی زبان قرآن و دین مقدس اسلام است ولی این بدان معنا نیست که در حوزه های غیر دینی هم زبان و ادبیات خود را رها کنیم و حتی طرح شنای دانش آموزان را نیز به عربی نامگذاری کنیم ! مگر عربی زبان ملی ایران است؟ عربی ، زبان دین و قرآن است و در همان حوزه نیز مورد توجه و کاملاً محترم است(بدان حد که حتی لمس قرآن بدون وضو هم منع شرعی دارد) اما همان طور که قرار نیست "غرب زده" باشیم ، بنا هم نیست "عرب زده" شویم.

ایران کشوری است با زبان رسمی فارسی و در عین حال با تاکید بر این که زبان های همه اقوام ایرانی از ترکی و کردی گرفته تا لری و عربی و سایر زبان ها و گویش ها رسمیت خود را دارند و قطعاً هم بسیار محترم و ارزشمند هستند. بنابراین وقتی قرار است طرحی در گستره ملی اجرا شود ، دیگر وجهی ندارد آن را به ترجمه عربی اش نامگذاری نمایند کما این که اگر طرح هایی در مناطق زبانی محتلف کشور باشد ، منعی برای نامگذاری به زبان های محلی ندارد و اتفاقاً می تواند بهتر و زیباتر هم باشد.
فراموش نکنیم که زبان هر قوم و ملتی ، بخش مهمی از هویت اوست و هیچ دلیل موجهی برای گذر از آن و تضعیفش در هیچ جای دنیا وجود ندارد و صد البته تاکید بر وجوه هویتی ، هرگز به معنای نژادپرستی و نفی دیگران نیست.
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این نمونه ای از شاهکارهای آموزش و پرورشه
حذف تاریخ پادشاهی ایران از کتاب تاریخ
مثل اینکه آقایون علاقه ای به فرهنگ و تمدن کشورشون ندارند
آره انگار بیشتر دلشون میخواسته عرب باشن:cry:
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این بلایی که اعراب به سرمون آوردند
در سال ۶۳۶ میلادی اعراب مسلمان به ایران حمله کردند. بسیاری از ما از جنایت اعراب کم و بیش شنیده ایم. کیست نداند تازیان با ما چه کردند. اما از اسناد و جزئیات این وقایع بی‌ خبریم. این فقر آگاهی‌ تا آنجا پیش رفته است که متاسفانه عده‌ای نیز بر این گمان هستند که ایرانیان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند و اسلام را پذیرفتند. در آن دوران وحشتناک، نپذیرفتن اسلام به معنی از دست رفتن جان و مال و ناموس بود

اسناد جنایات اعراب در ده‌ها کتاب معتبر بیان شده است که آن را غیر قابل انکار می‌کند. اعرابِ شبه‌جزیرهٔ عربستان در طی گشودن پیاپی شهرهای ایران قساوتی در خور شهرت تاریخیشان بروز دادند. سوزاندن شهر، آتش زدن کتب، برکندن درختان، کشتار مردان و برده‌ گرفتن زنان و کودکان و فروش آنان در بازارهای عربستان از جمله این جنایت بود. بارها کار بدانجا رسانیدند که مردان اسیر را می‌کشتند تا جوی خون برانند.

ایرانیان در جنگ جلولاء و جنگ نهاوند از خود مقاومت درخشانی نشان دادند. اعراب مسلمان در این جنگ سفاکی و خشونت بسیار. در این جنگ تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایرانی به اسارت رفتند و از اموال و غنیمت‌ها؛ چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه ی آن ذکر نشده است. عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می‌نویسد: فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بی‌شمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی ‌به فروش رسیدند؛ با زنان دربند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته‌ی بسیار بر جای نهادند.

پس از تسلط اعراب نیز ایرانیان هرگز دست از مقاومت در برابر آنان بر نداشتند. درطول سالهای اشغال در همه شهر‌ها و ولایات ایران؛ اعراب مسلمان با مقاومت‌های سخت مردم روبرو شدند. در اکثر شهرها؛ پایداری و مقاومت ایرانیان بیرحمانه سرکوب گردید که به موارد ذیل می‌توان اشاره کرد:

در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد (سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. (کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)

در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب) در این جنگ چشمش را از دست داد. مردم جنگیدند و پایمردی کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود.(کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)

در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا (سردار عرب) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 -کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011)

در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد‌ها به «رود خون» معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید «چندان از آنها بکشم که خون‌هاشان را در رودشان روان کنم» و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد «گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می‌آوردند و در رود گردن می‌زدند» مغیره گوید که «بر رود؛ آسیاب‌ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان (پارسیان) در الیس هفتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123)

در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خودداری کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶)

در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه‌ی اسلام به بهانه (دادرسی) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان‌های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک‌یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه‌ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می‌بردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹)

در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه‌ی مردم شهر را بجز یک صد نفر؛ کشتند. (کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303)

در حمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه «آنروز از وقت صبح تا نماز شام می‌کشتند و غارت می‌کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282)

در حمله‌ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب (سعید بن عاص) از وحشت؛ نماز خوف خواند. پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان «امان» داد و سوگند خورد «یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت» مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: «من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸)

پس از فتح "استخر" (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم"استخر" را محاصره کنند. مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم "استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی‌رفت تا آب گرم به خون ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته" بودند بیرون از مجهولان .(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135-- کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)

رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 215)

مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند. (کتاب تاریخ یعقوبی صفحه 62 -کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 2116, 2118 - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)

جنایات اعراب تنها به این شهر‌ها ختم نشده است و اینها تنها گوشه‌ای از تاراج میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت می‌کند.

در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می‌گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند. فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می‌کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می‌خورند. از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند.
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غلط که زیاد میکنن ولی وقتی .....
خب من و شما برای جلوگیری از تغییر هویتمون یه پتانسیلی داریم
میتونیم از این پتانسیل استفاده کنیم یا نکنیم
تصمیم به مانع شدن در حد توان با خودمونه
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این بلایی که اعراب به سرمون آوردند
.
وقتی خودشون به خودشون میگن عرب جاهلی دیگه نباید انتظار دیگه ای داشت
اینو نباید با تاریخ قبل از اسلام ایران که مملو از شکوه بوده قاطی کرد
ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام اهل علم و فرهنگ بوده
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب من و شما برای جلوگیری از تغییر هویتمون یه پتانسیلی داریم
میتونیم از این پتانسیل استفاده کنیم یا نکنیم
تصمیم به مانع شدن در حد توان با خودمونه

من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی خودشون به خودشون میگن عرب جاهلی دیگه نباید انتظار دیگه ای داشت
اینو نباید با تاریخ قبل از اسلام ایران که مملو از شکوه بوده قاطی کرد
ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام اهل علم و فرهنگ بوده
دقیقا همینه
وقتی خودمون دانشمند داریم
فرهنگ غنی داریم
تبلیغ فرهنگ عربی معنا نداره
فرزندان ما حق دارن تاریخ کشورشونو یاد بگیرن
 

mohammad.ie69

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسته گذشته ما خیلی با شکوه بوده
ولی همش که نباید حسرت خورد باید یاد گرفت
ولی نمیدونم چرا الان تو کشورمون تاریخ گذشته رو فراموش کردن
حتی تو کتابایه تاریخ که تدریس میشه بخش مهمش حذف شده...
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دقیقا همینه
وقتی خودمون دانشمند داریم
فرهنگ غنی داریم
تبلیغ فرهنگ عربی معنا نداره
فرزندان ما حق دارن تاریخ کشورشونو یاد بگیرن
درود بر شما
نمیدونم چجور میشه این جور آگاهی رو بین مسوولین هم بسط داد؟
 

Setareh_madness

عضو جدید
کشورمون برباد رفته زبان پیش کش ایران کیلو چنده؟؟؟؟؟میخواهیم عربی شیم ایشالا رقص عربی هم مجازمیشه
 

sokoot.assa

عضو جدید
نه داداش از راه ناجور نباید وارد شد ضمن اینکه این مورد چیزی هست که خودشون هم ممکنه که پیگیرش بشن

بله ممکنه پیگیر بشن . در حال حاضر انقدر وضع خرابه که فکرشون به این چیزا قد نمیده هرچند قبلا هم که سرشون خلوت بود عملا هیچ حرکتی نکردن
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بله ممکنه پیگیر بشن . در حال حاضر انقدر وضع خرابه که فکرشون به این چیزا قد نمیده هرچند قبلا هم که سرشون خلوت بود عملا هیچ حرکتی نکردن
گر گدا کاهل بود اشکال صاحبخانه چیست؟؟؟
کاهلی از ماست
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درود بر شما
نمیدونم چجور میشه این جور آگاهی رو بین مسوولین هم بسط داد؟
مسئولین ما عملا کاری نمیکنن
یه خط مشی مشخص دارن
کسی هم اعتراض کنه
یعنی مخالف باید بره
فکر کنم قدرت میز مانع از اقدا م درستشون میشه
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسئولین ما عملا کاری نمیکنن
یه خط مشی مشخص دارن
کسی هم اعتراض کنه
یعنی مخالف باید بره
فکر کنم قدرت میز مانع از اقدا م درستشون میشه
ولی به نظر من وقتی فشار اذهان عمومی باشه اونا هم مجبور به واکنش میشن
 
بالا