نقد داروینیسم ممنوع!!!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلامم به همه دوستان.

حتما شنیدید که در فلسفه جدید و اندیشمندان این حوزه و کسانی که طبیعت گرا هستند (ناتورالیست) به تلقی های دینی و کسانی که این نوع تلقی رو دارند عنوان فاشیست(حالا خود فاشیسم یه ایدئولوژی مدرنه) رو اطلاق میکنن.چرا؟چون میگن که وقتی شما در موقعیت حق قرار میگیرید و هر کس که در موقعیت حق قرار میگیره کارش به فاشیسم می انجامه.به همین دلیل میگن ما متنفریم از کسی که به دنبال حقیقته.اینو شبه روشن فکر های وطنی هم میگن.

جالبه بدونید کار همین جماعت تو خط قرمزی به نام داروینیسم و طراحی هوشمند به فاشسیم انجامیده؟
کجا؟در آمریکایی که ادعایی لیبرالیسم و اباحه گریه.

مستندی که لینک دانلودش رو براتون تو این پست میزارم مستندیه از اساتید برجسته دانشگاه های آمریکاست که فقط به خاطر شک به داروینیسم و طراحی هوشمند از دانشگاه های این کشور اخراج شدند.

لذا توصیه میکنم این مستندی که در آمریکا ساخته شده رو حتما ببینید.


لینک دانلود مستند EXPELLED:


لینک


حجم فایل 400 مگ
 

Uchiha Itachi

عضو جدید
سلام، چند تا نکته:

1) جای این تاپیک باید در تالار فیلم و عکس باشگاه باشه و نه گفتگوی آزاد.
2) دوست عزیز نظریه داروین دیگه چیزی نیست که روش بحث بشه، بحث روی این نظریه حداکثر قرن 19 ام بوده و الان کاملاً یک مساله اثبات شده و بدیهی است و اون افرادی که این مساله رو رد کردن در واقع به خاطر رد کردن یک مساله اثبات شده مورد انتقاد قرار گرفتن چیزی که در مجامع علمی رایج است و اصولا بخشی از علم است و اون طوری که شما فکر می کنید نیست ( به عنوان مثال الان انتقادات که در بحث های انتقادی شدیدی که در دوران رادرفورد به این دانشمند وارد شد رو خاطرم اومد که می تونید تحقیق کنید و خودتون متوجه شوید.)
3) داروینیسم یک نظریه علمی است نه یک مساله سیاسی.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام، چند تا نکته:

1) جای این تاپیک باید در تالار فیلم و عکس باشگاه باشه و نه گفتگوی آزاد.
2) دوست عزیز نظریه داروین دیگه چیزی نیست که روش بحث بشه، بحث روی این نظریه حداکثر قرن 19 ام بوده و الان کاملاً یک مساله اثبات شده و بدیهی است و اون افرادی که این مساله رو رد کردن در واقع به خاطر رد کردن یک مساله اثبات شده مورد انتقاد قرار گرفتن چیزی که در مجامع علمی رایج است و اصولا بخشی از علم است و اون طوری که شما فکر می کنید نیست ( به عنوان مثال الان انتقادات که در بحث های انتقادی شدیدی که در دوران رادرفورد به این دانشمند وارد شد رو خاطرم اومد که می تونید تحقیق کنید و خودتون متوجه شوید.)
3) داروینیسم یک نظریه علمی است نه یک مساله سیاسی.


سلاممم.
ممنون بابت نکات.

1)خیلی تفاوتی نمیکنه.اتفاقا جاش همینجاست.

2)هدف نقد داروینیسم نبود هر چند دهها اشکالی که داره و نتونستن پاسخ بدن و در حد همون فرضیه باقی مونده....بلکه تبدیل شده یک فرضیه به یک گزاره قطعی که این منافی اون ادعاهائیه که میکنن.معلومه که اون بحث های نسب گراییشون فقط برای زدن دین و بعدش تلقی های متافیزیکی عصر مدرن بوده.
اثبات هم نشده.
3)سیاست(و سایر شاخه های علوم انسانی) از دل هستی شناسی و بعد اون انسان شناسی در میاد چطور شما میتونید این رو از هم جدا کنید؟چون خود اونا نمیتونن این کارو بکنن.

...................................
اگه برای شما داروینیسم یه گزاره علمی اثبات شده و مطلقیه این سوال من رو جواب بدید که بطور مثال قبول مسئله همنجس بازی از دل همین گزاره بقول شما علمی در اومده....موضع شما نسبت بهش چیه؟


مسئله آخر اینکه حتی برای خود غرب هم داره کنار گذاشته میشه و یا با فرضیه طراحی هوشمند (توسط مهندسین ساکن در سیارات دیگر) داره جمع میشه که این مطلب رو تو فیلم پرومتئوس نشون دادن.
 

Uchiha Itachi

عضو جدید
سلاممم.
ممنون بابت نکات.

1)خیلی تفاوتی نمیکنه.اتفاقا جاش همینجاست.

2)هدف نقد داروینیسم نبود هر چند دهها اشکالی که داره و نتونستن پاسخ بدن و در حد همون فرضیه باقی مونده....بلکه تبدیل شده یک فرضیه به یک گزاره قطعی که این منافی اون ادعاهائیه که میکنن.معلومه که اون بحث های نسب گراییشون فقط برای زدن دین و بعدش تلقی های متافیزیکی عصر مدرن بوده.
اثبات هم نشده.
3)سیاست(و سایر شاخه های علوم انسانی) از دل هستی شناسی و بعد اون انسان شناسی در میاد چطور شما میتونید این رو از هم جدا کنید؟چون خود اونا نمیتونن این کارو بکنن.

...................................
اگه برای شما داروینیسم یه گزاره علمی اثبات شده و مطلقیه این سوال من رو جواب بدید که بطور مثال قبول مسئله همنجس بازی از دل همین گزاره بقول شما علمی در اومده....موضع شما نسبت بهش چیه؟


مسئله آخر اینکه حتی برای خود غرب هم داره کنار گذاشته میشه و یا با فرضیه طراحی هوشمند (توسط مهندسین ساکن در سیارات دیگر) داره جمع میشه که این مطلب رو تو فیلم پرومتئوس نشون دادن.

1) خوب شما سابقتون از من در انجمن بیشتره پس احتمالاً بهتر می دونین.
2) این که گروهی از انسان ها گروه دیگه ای رو نقد می کنن و گروه دیگه هم متقابلاً نقد می کنن مساله جدیدی نیست و در هر مبحثی دیده می شه بعضی جاها این نقد ها در موضوعات حساس که گاها مربوط به باور ها هستند حتی موجب جنگ شده. این موضوعات ربطی به ذات خود علم نداره ، علم تلاش بشر است برای کشف محیط و تا جایی که من می دونم ماهیت نظریه دکتر داروین چیزی نیست که اثبات مطلق داشته باشد اما مثلاً نظریه دکتر انیشتن می تواند اثبات شود به عنوان مثال آیا شما می توانید اثبات کنید که عدد 2، 2 است و 3 نیست! ولی به راحتی می توانید اثبات کنید که 2+2=4 است.
راستش خیلی حاشیه رفتنه که یک دفعه از موضوع داروینیسم، رفت سراغ همجنس بازی ولی چون سوال کردین به نظر من این پدیده با حیات بر روی کره زمین در تناقضه و من هم احساس بدی نسبت بهش دارم.
3) راستش این که می گین خیلی دیگه خلط مبجثه اصلاً چیزی نیست که بشه روش بحث کرد و نتیجه گرفت ولی به عنوان یک جمله بدون توجه به محتوا، جمله زیبای است.

در مورد فیلم پرومتیوس که گفتین نمیشه گفت یک فیلم منبع علمیه تا جایی که من اطلاع دارم هر چیزی که مقالات غلمی در موردش کار می کنن یک موضوع علمی است این که یک مستندی یک چیزی گفته و یک سری داستان نویس و نویسنده های کمیک به عنوان نظریه مطرح می کنند بحث علمی نیست چون این افراد اصولاً به ندرت حتی می دونن مقاله علمی رو می تونن از کجا تهیه کنن چون کارشون سرگرم کردن مردمه نه اطلاع رسانی عبارتی این شبه علم (علم نما) است نه علم.
اما در مورد بحثی که کردین که سوالاتی در مورد نظریه داروین هست و پاسخ داده نشده من اطلاعات چندان در مورد این مبحث ندارم اما می دونم در بین این اندیشمندان بزرگی که بر روی مساله در جهان کار می کنن من جایی برای اظهار نظر ندارم اما یک چیز رو خوب می دونم اینکه در هر نظریه علمی سوالاتی هست و اصلاً علم تجربی یعنی دنبال پاسخ این سوال ها گشتن. این که سوالاتی در مورد نظریه داروین هست یک مساله طبیعی است و یک روند علمی برای تکامل هر نظریه. تا جایی که من اطلاع دارم در حال حاضر نظریه داروین نسبت به زمانی که دکتر داروین ارائه کردن اصلاحاتی داشته تا به قابل قبول ترین نظریه تکامل در علم زیست شناسی در سیاره ما در مجامع علمی تبدیل شده.
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
1) خوب شما سابقتون از من در انجمن بیشتره پس احتمالاً بهتر می دونین.
2) این که گروهی از انسان ها گروه دیگه ای رو نقد می کنن و گروه دیگه هم متقابلاً نقد می کنن مساله جدیدی نیست و در هر مبحثی دیده می شه بعضی جاها این نقد ها در موضوعات حساس که گاها مربوط به باور ها هستند حتی موجب جنگ شده. این موضوعات ربطی به ذات خود علم نداره ، علم تلاش بشر است برای کشف محیط و تا جایی که من می دونم ماهیت نظریه دکتر داروین چیزی نیست که اثبات مطلق داشته باشد اما مثلاً نظریه دکتر انیشتن می تواند اثبات شود به عنوان مثال آیا شما می توانید اثبات کنید که عدد 2، 2 است و 3 نیست! ولی به راحتی می توانید اثبات کنید که 2+2=4 است.
راستش خیلی حاشیه رفتنه که یک دفعه از موضوع داروینیسم، رفت سراغ همجنس بازی ولی چون سوال کردین به نظر من این پدیده با حیات بر روی کره زمین در تناقضه و من هم احساس بدی نسبت بهش دارم.
3) راستش این که می گین خیلی دیگه خلط مبجثه اصلاً چیزی نیست که بشه روش بحث کرد و نتیجه گرفت ولی به عنوان یک جمله بدون توجه به محتوا، جمله زیبای است.

در مورد فیلم پرومتیوس که گفتین نمیشه گفت یک فیلم منبع علمیه تا جایی که من اطلاع دارم هر چیزی که مقالات غلمی در موردش کار می کنن یک موضوع علمی است این که یک مستندی یک چیزی گفته و یک سری داستان نویس و نویسنده های کمیک به عنوان نظریه مطرح می کنند بحث علمی نیست چون این افراد اصولاً به ندرت حتی می دونن مقاله علمی رو می تونن از کجا تهیه کنن چون کارشون سرگرم کردن مردمه نه اطلاع رسانی عبارتی این شبه علم (علم نما) است نه علم.
اما در مورد بحثی که کردین که سوالاتی در مورد نظریه داروین هست و پاسخ داده نشده من اطلاعات چندان در مورد این مبحث ندارم اما می دونم در بین این اندیشمندان بزرگی که بر روی مساله در جهان کار می کنن من جایی برای اظهار نظر ندارم اما یک چیز رو خوب می دونم اینکه در هر نظریه علمی سوالاتی هست و اصلاً علم تجربی یعنی دنبال پاسخ این سوال ها گشتن. این که سوالاتی در مورد نظریه داروین هست یک مساله طبیعی است و یک روند علمی برای تکامل هر نظریه. تا جایی که من اطلاع دارم در حال حاضر نظریه داروین نسبت به زمانی که دکتر داروین ارائه کردن اصلاحاتی داشته تا به قابل قبول ترین نظریه تکامل در علم زیست شناسی در سیاره ما در مجامع علمی تبدیل شده.

سلاممم.


ببینید بحث این نیست.ببینید داروینیسم تبدیل به یک ایدئولوژی شده.این نفی نسبی گرائیه که فریادش رو میزدن.این نفی حرفای همون فیلسوف هاشونه.

حتی گزاره قطعی بقول شما 2+2=4 هم درست نیست.اینا همه اعتباریاته.نه 2 وجود داره. و نه 2 دوم.پس چطور 2 بعلاوه 2 میشه 4.........وقتی این مسئله که برای خیلیا قطعی به نظر میرسه رو نمیشه اثبات کرد فرضیه داروین که هزاران اشکال داره که اصلا نمیشه بهش اعتنا.

جدای همه این حرفا اصلا بحثم سر خود این مسئله نیست.ببینید نگاه به طبیعت و فهم اون در زیست شناسی و فیزیک اصلا برای چه منظوری اتفاق میفته.

من این لزوم تببین مناسبات طبیعت و تاثیر اون در فلسفه و بعد اون علوم انسانی رو در دو تا وب نوشت زیر توضیح دادم.بحث اینجاست که بعد داروینیسم که در واقع تبیین تنه درخته معرفته ،میخوان پی به ریشه ببرن که این ریشه متافیزیکه و از اونجا شاخه های این درخت رو تبیین کنن.مثلا سایکولوژی رو جامعه شناسی رو اقتصاد رو و ....پس مسئله تبیین human rights که اینجا به غلط به حقوق بشر ترجمه میشه ریشه در این نوع نگاه داره.پس حاشیه نیست و اصل مطلبه.
نه چه چیزیش در تناقضه؟یک همجنس گرا رو وقتی میزاری روی میز تشریح و کالبد شکافی میکنی واقعا هورمون هایی در بدنش ترشح میشه که این میل رو در اون بوجود میاره.اینجا هیومن راتز بر مبنای همون داروینیسم اصلا نمیتونه به غیر قبول این راستی نظر دیگه ای بده.

در مورد فیلم ها باید بگم که پیچیده ترین نظریات علمی و فلسفی قدیم و حال و آیندشون رو در مستند ها و فیلم های سینماییشون نشون میدن.مثلا سریال فرینچ پر از علومیه که دارن روش کار میکنن.یا فیلم های سینماییشون تماما فلسفه و موارد مختلفه.کتاباشون رو هم مینویسن.سایتش رو هم خواستید لینکش رو بهتون بدم.
پشتوانه فیلم پرومتئوس هم مواردیه که داره روش کار میشه.خودشون هم این موارد رو بوجود میارن.استراتژیست هاشون بدقت رصد میکنن.چرا چون ترس شدیدی دارن از اینکه داروینیسم از اعتبار بیفته.باید جایگزینش رو داشته باشن.
فیلسوفان و دانشمندان قدیم امرزو کاگردان هستند و فیلم میسازن.مستند های نایل فرگوسن رو ببینید تو حوزه اقتصاد و تاریخ اقتصاد.

داستان اینجسات دیگه.وقتی مطلق علم از طریق تجربه بدست بیاد همین مسائل امروز بشری پدید میاد.
 

Mandela.

عضو جدید
با سلام به نویسنده محترم تاپیک، لازم میدونم چند نکته رو ذکر کنم:

1- مسائلی که داروین مطرح کرده برخیش رد و برخیش از نظر علمی اثبات شده اند.
پس اینکه شما فکر میکنید نظریه فرگشت همچنان به طور تمام قد براساس اندیشه های داروین استواره، حکایت از نا آگاهی شما از یافته های نوین پیرامون فرگشت داره.
داروین رو صرفا میشه به عنوان فردی شناخت که استارت اندیشه پیرامون فرگشت رو زده.


2- کسانی که به فرگشت معتقدند به این دلیل نیست که چون داروین ادعا کرده فرگشت وجود دارد، پس دارد.
همانطور که اگر ما امروز معتقدیم زمین به دور خورشید میگردد، به خاطر این نیست که گالیله گفته.
اونوقت شما بیای بنویسید نقد گالیلیسم ممنوع !!

شما به صورت عامدانه یا سهل انگارانه میخواهید بگید داروین یک مکتب فکری بدون پشتوانه علمی هست.

3- من ممکنه از شما بپرسم چرا انسان ها شبیه ایپ ها هستند و شامپانزه تا این حد به انسان شباهت داره؟
فرگشت میاد ریشه های مشترک و تشابه ژنی رو توضیح میده و وجود ریشه های مشترک در چند میلیون سال پیش رو دلیلش میدونه.
و این دلایل هم تماما با تاریخچه ژنی و DNA موجودات اثبات شده است نه روی چهارتا فسیل و خیالبافی.

ولی شما و این اساتید محترم چه دلیل علمی جایگزینی برای توجیه این شباهت دارین؟
جز اینکه بفرمایید یک خالق هوشمندی اینطوری مصلحت دیده که انسان و شامپانزه شبیه هم باشن، ببر و پلنگ هم شبیه هم ؟!!


4- ادله ای که پیروان و معتقدین به خلقت میارن، تماما ادله نظری و کلامی هست.
حتی در یک مقاله معتبر علمی نتونستن این ادله اشون رو به چاپ برسونن.

شما اومدین ویدیو کلیپ میذارین برادر؟

مقاله علمی isi در صدر معتبر ترین منابع علمی قرار دارد.
بعد از آن مقاله غیر isi
سپس کنفرانس معتبر
سپس کتاب یک اندیشمند
و در نهایت مستند ویدیویی

شما اومدین با استناد به کم اعتبار ترین متد علمی موجود در جهان دارید فرگشت رو که اصول اولیه اش به طور آزمایشگاهی اثبات شده رو زیر سئوال میبرید. از این مستندها زیاده که میان روح و جن و انرژی آب و ... رو هم باهاش اثبات میکنن !!

صرفا جهت اطلاعتون در سال 2015 مقاله ای علمی در نیچر چاپ شد که توانست اثبات آزمایشگاهی کنه که یک ماهی چگونه پا در میاورد و وارد خشکی میشود و فرگشت میابد.
فراموش نکنید که انسان امروزی حاصل 5 میلیون سال فرگشت هست، نکنه شما انتظار دارین ما این 5 میلیون سال رو در عرض چندماه در آزمایشگاه اثبات کنیم؟
در حالیکه کل تاریخ ادیان خاورمیانه ای که فرضیه خلقت رو مطرح کردن به چند هزار سال هم نمیرسه دوست من و اونم از زمان خلق زبان و واژه ها توسط آدم.


5- اگر فکر میکنید شبهه ای علمی در مورد فرگشت دارین بپرسین تا من جوابتون رو به صورت علمی بدم.
اینکه شما فقط بخواهی یک سری چیزهارو رد کنی مثل اون اساتید که اصلا معلوم نیست کی هستن و بنیه علمیشون چی هست، کاری نداره.

مثلا شما میتونی بگی من معتقدم زمین کروی نیست و گالیلیسم ها نمیذارن من حرفم رو بزنم.
ما هم میگیم عیب نداره شما حرفت رو بر اساس مستندات علمی قابل تکرار بزن و مثلا ثابت کن زمین هرمی شکل هست نه کروی !!

خلقت گرایان فقط بلدن بگن ما فرگشت رو قبول نداریم، در حالیکه هیچ پاسخی جز مصلحت خالق برای توجیه شباهت موجودات با هم ندارن.
و معتقدن ما یک خالقی داریم که ببر رو جدا خلق کرده انداخته رو زمین، پلنگ رو جدا خلق کرده انداخته رو زمین.
همینجور میلیون ها نوع پرنده و حشره و خزنده و ماهی و .... رو جدا جدا خلق کرده انداخته رو زمین !!



من هم میتونم معتقد باشم ما مخلوق یکسری موجودات فرا زمینی هستیم که 100 میلیون سال پیش اومدن رو زمین و مارو خلق کردن و رفتن پی کارشون و بعد هم شاکی بشم من رو از دانشگاه علمی اخراجم کردن !!
حرف زدن بدون دلیل علمی که کاری نداره عزیز.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامم به همه دوستان.

یک سوال از شما دارم.
شما مدیر یک مدرسه هستی و معلم ها را شما انتخاب میکنی.
یک معلم ریاضی میاد سر کلاس به بچه های کلاس میگه بچه ها مشتق X به توان 2 میشه 6X
با مشت و لگد از مدرست پرتش نمیکنی بیرون؟
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
با سلام به نویسنده محترم تاپیک، لازم میدونم چند نکته رو ذکر کنم:

1- مسائلی که داروین مطرح کرده برخیش رد و برخیش از نظر علمی اثبات شده اند.
پس اینکه شما فکر میکنید نظریه فرگشت همچنان به طور تمام قد براساس اندیشه های داروین استواره، حکایت از نا آگاهی شما از یافته های نوین پیرامون فرگشت داره.
داروین رو صرفا میشه به عنوان فردی شناخت که استارت اندیشه پیرامون فرگشت رو زده.


2- کسانی که به فرگشت معتقدند به این دلیل نیست که چون داروین ادعا کرده فرگشت وجود دارد، پس دارد.
همانطور که اگر ما امروز معتقدیم زمین به دور خورشید میگردد، به خاطر این نیست که گالیله گفته.
اونوقت شما بیای بنویسید نقد گالیلیسم ممنوع !!

شما به صورت عامدانه یا سهل انگارانه میخواهید بگید داروین یک مکتب فکری بدون پشتوانه علمی هست.

3- من ممکنه از شما بپرسم چرا انسان ها شبیه ایپ ها هستند و شامپانزه تا این حد به انسان شباهت داره؟
فرگشت میاد ریشه های مشترک و تشابه ژنی رو توضیح میده و وجود ریشه های مشترک در چند میلیون سال پیش رو دلیلش میدونه.
و این دلایل هم تماما با تاریخچه ژنی و DNA موجودات اثبات شده است نه روی چهارتا فسیل و خیالبافی.

ولی شما و این اساتید محترم چه دلیل علمی جایگزینی برای توجیه این شباهت دارین؟
جز اینکه بفرمایید یک خالق هوشمندی اینطوری مصلحت دیده که انسان و شامپانزه شبیه هم باشن، ببر و پلنگ هم شبیه هم ؟!!


4- ادله ای که پیروان و معتقدین به خلقت میارن، تماما ادله نظری و کلامی هست.
حتی در یک مقاله معتبر علمی نتونستن این ادله اشون رو به چاپ برسونن.

شما اومدین ویدیو کلیپ میذارین برادر؟

مقاله علمی isi در صدر معتبر ترین منابع علمی قرار دارد.
بعد از آن مقاله غیر isi
سپس کنفرانس معتبر
سپس کتاب یک اندیشمند
و در نهایت مستند ویدیویی

شما اومدین با استناد به کم اعتبار ترین متد علمی موجود در جهان دارید فرگشت رو که اصول اولیه اش به طور آزمایشگاهی اثبات شده رو زیر سئوال میبرید. از این مستندها زیاده که میان روح و جن و انرژی آب و ... رو هم باهاش اثبات میکنن !!

صرفا جهت اطلاعتون در سال 2015 مقاله ای علمی در نیچر چاپ شد که توانست اثبات آزمایشگاهی کنه که یک ماهی چگونه پا در میاورد و وارد خشکی میشود و فرگشت میابد.
فراموش نکنید که انسان امروزی حاصل 5 میلیون سال فرگشت هست، نکنه شما انتظار دارین ما این 5 میلیون سال رو در عرض چندماه در آزمایشگاه اثبات کنیم؟
در حالیکه کل تاریخ ادیان خاورمیانه ای که فرضیه خلقت رو مطرح کردن به چند هزار سال هم نمیرسه دوست من و اونم از زمان خلق زبان و واژه ها توسط آدم.


5- اگر فکر میکنید شبهه ای علمی در مورد فرگشت دارین بپرسین تا من جوابتون رو به صورت علمی بدم.
اینکه شما فقط بخواهی یک سری چیزهارو رد کنی مثل اون اساتید که اصلا معلوم نیست کی هستن و بنیه علمیشون چی هست، کاری نداره.

مثلا شما میتونی بگی من معتقدم زمین کروی نیست و گالیلیسم ها نمیذارن من حرفم رو بزنم.
ما هم میگیم عیب نداره شما حرفت رو بر اساس مستندات علمی قابل تکرار بزن و مثلا ثابت کن زمین هرمی شکل هست نه کروی !!

خلقت گرایان فقط بلدن بگن ما فرگشت رو قبول نداریم، در حالیکه هیچ پاسخی جز مصلحت خالق برای توجیه شباهت موجودات با هم ندارن.
و معتقدن ما یک خالقی داریم که ببر رو جدا خلق کرده انداخته رو زمین، پلنگ رو جدا خلق کرده انداخته رو زمین.
همینجور میلیون ها نوع پرنده و حشره و خزنده و ماهی و .... رو جدا جدا خلق کرده انداخته رو زمین !!



من هم میتونم معتقد باشم ما مخلوق یکسری موجودات فرا زمینی هستیم که 100 میلیون سال پیش اومدن رو زمین و مارو خلق کردن و رفتن پی کارشون و بعد هم شاکی بشم من رو از دانشگاه علمی اخراجم کردن !!
حرف زدن بدون دلیل علمی که کاری نداره عزیز.


سلامم دوست عزیز.

شما هم که منظور من رو متوجه نشدید.
علم چیست؟
نالج چیست؟بعد ساینس چیست؟

شما همین چند تا سوال رو جواب بدید بعد بهم بگید شما که یه رشته پایه و خیلی مهمی مثل زیست شناسی میخونید به من بگید که زیست شناسی میخونید که چه بشود؟
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
یک سوال از شما دارم.
شما مدیر یک مدرسه هستی و معلم ها را شما انتخاب میکنی.
یک معلم ریاضی میاد سر کلاس به بچه های کلاس میگه بچه ها مشتق X به توان 2 میشه 6X
با مشت و لگد از مدرست پرتش نمیکنی بیرون؟
سلامم.
از شما هم سوالای پست زیر رو میپرسم.
 

Mandela.

عضو جدید
سلامم دوست عزیز.

شما هم که منظور من رو متوجه نشدید.
علم چیست؟
نالج چیست؟بعد ساینس چیست؟

شما همین چند تا سوال رو جواب بدید بعد بهم بگید شما که یه رشته پایه و خیلی مهمی مثل زیست شناسی میخونید به من بگید که زیست شناسی میخونید که چه بشود؟


آقای فرزاد، اون دوست قبلی هم جوابتون رو داد.
فرگشت یک بحث فلسفی و کلامی نیست، که شما اومدین بحث فلسفی راه انداختین.
واسه من جالبه فقط پیروان سه دین خاورمیانه ای چنین دیدگاهی به فرگشت دارن چون اون رو در ضدیت کامل با اعتقادات مذهبیشون میبینن و متاسفانه به جای پذیرش حقیقت دستپاچه شدن و به هر ریسمانی چنگ میزنن که به زعم خودشون باگ های فرگشت رو پیدا کنن.

فرگشت یک یحث علمی و آزمایشگاهی ثابت شده هست.
ازتون خواستم دلایل علمی تون رو بر رد فرگشت بگین نه دلایل کلامی و اعتقادیتون رو، تا من بتونم جوابتون رو بدم.

مثلا وقتی علم زیست شناسی میگه فلان گروه خونی نمیتونه به فلان گروه خونی، خون اهدا کنه، شما نمیتونی اینجا پای فلسفه و ... رو وسط بکشی که چرا به چنین نتیجه ای رسیدن من اینو قبول ندارم همه گروه های خونی باید بتونن به هم خون بدن چون ما همه مخلوق یک خداییم و همه فرزند آدم و حوا هستیم پس چرا چندین گروه خونی داریم؟؟؟!!

=======

اما پاسخ به سئوالاتتون که هیچ ارتباطی با موضوع فرگشت نداره:

تعاریف رایج علم:

علم هرگونه مطالعه و یادگیری جهان طبیعت است.
علم اثبات صحت فرضیات ما درباره جهان است.
علم اثبات صحت جهان بینی ماست.
علم شیوه پیدایش راه و روش زندگی مناسب است.
علم مجموعه‌ای از آگاهیهای است که از لحاظ منطقی و عقلانی قابل توضیح باشند.
علم دانش و آگاهی است.
علم نزدیک کردن انسان به حق است.

** تعاریف فوق همگی اشتباه یا ناقص و غیردقیق هستند **



تعریف صحیح و دقیق علم (Science):

علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی.

هدف علم آگاهی از روابط بین پدیده های مختلف در جهان اطراف ماست برای اینکه بتوانیم با این آگاهی، زندگی خود را بهتر کنیم. اگر پدیده ای قابل مشاهده و تکرار پذیر نباشد نمی تواند ارتباطی منظم و دقیق با سایر پدیده های جهان اطراف داشته باشد. این شیوه علم مناسب است چون جواب می دهد: وقتی بر این اساس هواپیما می سازیم پرواز می کند، دارو می سازیم و بیماریها درمان می شوند، راکت می سازیم و به کره ماه می رسیم، آب و هوا و خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی را پیشبینی می کنیم و آن ها اتفاق می افتند.

بطور خلاصه: این روش جواب می دهد.


آیا قوانین جهان طبیعت خود به خود بوجود آمده اند یا کسی آنها را نوشته است؟

قوانین جهان طبیعت را انسان ها نوشته اند. قوانین علمی ماهیت خاص و مطلقی ندارند و صرفا علائمی هستند که ما انسان ها برای درک بهتر خودمان از جهان از آنها استفاده می کنیم.



آیا فلسفه یک علم است؟ ریاضیات چطور؟

خیر. فلسفه علم نیست چون اساس فلسفه مشاهدات تکرار پذیر ما و ساخت روابط ریاضی برای ارتباط دادن آن ها نیست. ریاضیات هم علم نیست چون خود به خود بطور مستقل ربطی به مشاهدات جهان طبیعت ندارد و ابزاری است ساخت انسان که علم بر پایه آن بنا شده.
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
آقای فرزاد، اون دوست قبلی هم جوابتون رو داد.
فرگشت یک بحث فلسفی و کلامی نیست، که شما اومدین بحث فلسفی راه انداختین.
واسه من جالبه فقط پیروان سه دین خاورمیانه ای چنین دیدگاهی به فرگشت دارن چون اون رو در ضدیت کامل با اعتقادات مذهبیشون میبینن و متاسفانه به جای پذیرش حقیقت دستپاچه شدن و به هر ریسمانی چنگ میزنن که به زعم خودشون باگ های فرگشت رو پیدا کنن.

فرگشت یک یحث علمی و آزمایشگاهی ثابت شده هست.
ازتون خواستم دلایل علمی تون رو بر رد فرگشت بگین نه دلایل کلامی و اعتقادیتون رو، تا من بتونم جوابتون رو بدم.

مثلا وقتی علم زیست شناسی میگه فلان گروه خونی نمیتونه به فلان گروه خونی، خون اهدا کنه، شما نمیتونی اینجا پای فلسفه و ... رو وسط بکشی که چرا به چنین نتیجه ای رسیدن من اینو قبول ندارم همه گروه های خونی باید بتونن به هم خون بدن چون ما همه مخلوق یک خداییم و همه فرزند آدم و حوا هستیم پس چرا چندین گروه خونی داریم؟؟؟!!

=======

اما پاسخ به سئوالاتتون که هیچ ارتباطی با موضوع فرگشت نداره:

تعاریف رایج علم:

علم هرگونه مطالعه و یادگیری جهان طبیعت است.
علم اثبات صحت فرضیات ما درباره جهان است.
علم اثبات صحت جهان بینی ماست.
علم شیوه پیدایش راه و روش زندگی مناسب است.
علم مجموعه‌ای از آگاهیهای است که از لحاظ منطقی و عقلانی قابل توضیح باشند.
علم دانش و آگاهی است.
علم نزدیک کردن انسان به حق است.

** تعاریف فوق همگی اشتباه یا ناقص و غیردقیق هستند **



تعریف صحیح و دقیق علم (Science):

علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی.

هدف علم آگاهی از روابط بین پدیده های مختلف در جهان اطراف ماست برای اینکه بتوانیم با این آگاهی، زندگی خود را بهتر کنیم. اگر پدیده ای قابل مشاهده و تکرار پذیر نباشد نمی تواند ارتباطی منظم و دقیق با سایر پدیده های جهان اطراف داشته باشد. این شیوه علم مناسب است چون جواب می دهد: وقتی بر این اساس هواپیما می سازیم پرواز می کند، دارو می سازیم و بیماریها درمان می شوند، راکت می سازیم و به کره ماه می رسیم، آب و هوا و خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی را پیشبینی می کنیم و آن ها اتفاق می افتند.

بطور خلاصه: این روش جواب می دهد.


آیا قوانین جهان طبیعت خود به خود بوجود آمده اند یا کسی آنها را نوشته است؟

قوانین جهان طبیعت را انسان ها نوشته اند. قوانین علمی ماهیت خاص و مطلقی ندارند و صرفا علائمی هستند که ما انسان ها برای درک بهتر خودمان از جهان از آنها استفاده می کنیم.



آیا فلسفه یک علم است؟ ریاضیات چطور؟

خیر. فلسفه علم نیست چون اساس فلسفه مشاهدات تکرار پذیر ما و ساخت روابط ریاضی برای ارتباط دادن آن ها نیست. ریاضیات هم علم نیست چون خود به خود بطور مستقل ربطی به مشاهدات جهان طبیعت ندارد و ابزاری است ساخت انسان که علم بر پایه آن بنا شده.
پست من رو تو اون تاپیک خوندید؟
من فقط چند تا سوال پرسیدم.بحث فلسفی کردم؟

تعریف صحیح و دقیق علم:

علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی.

هدف علم آگاهی از روابط بین پدیده های مختلف در جهان اطراف ماست برای اینکه بتوانیم با این آگاهی، زندگی خود را بهتر کنیم. اگر پدیده ای قابل مشاهده و تکرار پذیر نباشد نمی تواند ارتباطی منظم و دقیق با سایر پدیده های جهان اطراف داشته باشد. این شیوه علم مناسب است چون جواب می دهد: وقتی بر این اساس هواپیما می سازیم پرواز می کند، دارو می سازیم و بیماریها درمان می شوند، راکت می سازیم و به کره ماه می رسیم، آب و هوا و خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی را پیشبینی می کنیم و آن ها اتفاق می افتند، بطور خلاصه: این روش جواب می دهد.

این که ساینسه.خود غرب هم به این نمیگه نالج که به مفهوم علم نزدیکتره.شما مطمئنید قوانین و سازوکار های عالم فقط همنیه که تو طبیعت هست؟

این روش جواب میدهد؟مثلا حوزه پزشکیش جواب داده یا حوزه سایکولوژیش؟یا جامعه شناسیش؟یا اقتصادش؟کدومش؟کدومش براسا علوم طبیعی جواب داده؟

از اونجایی که شما 50 سال عقبید از غرب احتمالا سستی مساله داروینیسم رو 50 سال دیگه میفهمید.
یه دیالوگ خیلی جالبی داره تو فیلم پرومتئوس:

وقتی (صحنه ایه مثلا تو سال 2090 که یه دانشمند رفتن سیارات دیگه بدنبال خدایان) اون دانشمنده توضیح میده به بقیه دانشمندا که برای چی اومدیم به این سیاره ،یکیشون ازش سوال میکنه که میخوای به 300 سال داروینیسم پایان بدی؟!!!با ترس و تعجب زیاد.
دوست عزیز سازوکار به این شکله.
واقعا شما فکر میکنی حقیقت انسان تو باز کردن پرونده دی ان ایشه؟

آیا قوانین جهان طبیعت خود به خود بوجود آمده اند یا کسی آنها را نوشته است؟

قوانین جهان طبیعت را انسان ها نوشته اند. قوانین علمی ماهیت خاص و مطلقی ندارند و صرفا علائمی هستند که ما انسان ها برای درک بهتر خودمان از جهان از آنها استفاده می کنیم.


قربون دهنت.
منم تو پست اول همین رو گفتم.وقتی چیز ثابت و مطلقی وجود نداره چطور یه گزاره ساینتیستیک تبدیل میشه به ایدئولوژی و خط قرمز؟
چطور از دلش هیومن رایتزی رو بیرون میارن و هر کشوری که بر خلافش رفتار کنه محکومش میکنن؟


آیا فلسفه یک علم است؟ ریاضیات چطور؟

خیر. فلسفه علم نیست چون اساس فلسفه مشاهدات تکرار پذیر ما و ساخت روابط ریاضی برای ارتباط دادن آن ها نیست. ریاضیات هم علم نیست چون خود به خود بطور مستقل ربطی به مشاهدات جهان طبیعت ندارد و ابزاری است ساخت انسان که علم بر پایه آن بنا شده.

پس قبول داری علم بر پایه فلسفه بنا میشه.
ولی نه اینطور نیست.فلسفه ست که باید بر پایه فیزیک و علم پدید بیاد(اینو من قبول ندارم صرفا چیزیه که در غرب هست)

پس شما فکر کنم ندونید چرا زیست شناسی میخونید.شما زیست شناسی میخونید که زندگی بشریت رو بهتر کنید.چطور این کار رو میکنید؟

 

Mandela.

عضو جدید
این که ساینسه.خود غرب هم به این نمیگه نالج که به مفهوم علم نزدیکتره.شما مطمئنید قوانین و سازوکار های عالم فقط همنیه که تو طبیعت هست؟

این روش جواب میدهد؟مثلا حوزه پزشکیش جواب داده یا حوزه سایکولوژیش؟یا جامعه شناسیش؟یا اقتصادش؟کدومش؟کدومش براسا علوم طبیعی جواب داده؟

از اونجایی که شما 50 سال عقبید از غرب احتمالا سستی مساله داروینیسم رو 50 سال دیگه میفهمید.
یه دیالوگ خیلی جالبی داره تو فیلم پرومتئوس:

وقتی (صحنه ایه مثلا تو سال 2090 که یه دانشمند رفتن سیارات دیگه بدنبال خدایان) اون دانشمنده توضیح میده به بقیه دانشمندا که برای چی اومدیم به این سیاره ،یکیشون ازش سوال میکنه که میخوای به 300 سال داروینیسم پایان بدی؟!!!با ترس و تعجب زیاد.
دوست عزیز سازوکار به این شکله.
واقعا شما فکر میکنی حقیقت انسان تو باز کردن پرونده دی ان ایشه؟


قربون دهنت.
منم تو پست اول همین رو گفتم.وقتی چیز ثابت و مطلقی وجود نداره چطور یه
گزاره ساینتیستیک تبدیل میشه به ایدئولوژی و خط قرمز؟
چطور از دلش هیومن رایتزی رو بیرون میارن و هر کشوری که بر خلافش رفتار کنه محکومش میکنن؟



پس قبول داری علم بر پایه فلسفه بنا میشه.
ولی نه اینطور نیست.فلسفه ست که باید بر پایه فیزیک و علم پدید بیاد(اینو من قبول ندارم صرفا چیزیه که در غرب هست)

پس شما فکر کنم ندونید چرا زیست شناسی میخونید.شما زیست شناسی میخونید که زندگی بشریت رو بهتر کنید.چطور این کار رو میکنید؟



فرزاد قبل از اینکه نقل قول بگیری مطلبی که در جواب بهت نوشته میشه رو چند بار با دقت بخون.
چون من جواب سئوالت رو دادم و با این حرفی که زدی مشخصه اصلا مطالب رو نمیخونی و دقیقا این شما هستی که خطوط قرمزی به نام مذهب داری که حتی بهت مجال خواندن نمیدهد تفکر که هیچ.


شما به چی میگی داروینیسم؟
به این موضوع که انسان و شامپانزه در 5 میلیون سال پیش دارای جد مشترکی هستند که نه انسان امروزی هست و نه شامپانزه امروزی میگی داروینیسم؟ (و از آن به بعد مسیر فرگشتی انسان و سایر ایپ ها جدا شده است)
یا به اینکه همه موجودات در میلیون ها سال پیش خویشاوند بودن میگی داروینیسم؟


چون اکثر بچه های مذهبی که کوچکترین تخصصی در ژنتیک و زیست شناسی ندارن چهارتا کتاب عامیانه و وبلاگ فارسی در مورد فرگشت خوندن.
بعدا فکر کردن اندیشمندان زیست و ژنتیک حاضر دنیا یک مشت ساده لوح متعصبن و فرگشت هم بر اساس چهارتا حرف بدون سند و غیر قابل اثبات استواره !!!


قبل از اینکه بخوای به زعم خودت داروینیسم رو برای چندتا دانشجوی کم مطالعه اینجا نقد کنی، اول بگو چی از فرگشت میدونی؟


هرچی درباره فرگشت و آنچه در علم امروز دنیا پیرامون فرگشت فهمیدی و شنیدی رو در چند خط برای من خلاصه کن من اصلا بفهمم شما چه برداشتی از فرگشت داری.
تا بتونم جواب بقیه سئوالاتت رو هم بدم که چرا به این خیال پر وهم رسیدی که فرگشت یکسری خطوط قرمز ترسیم میکند.


علم هیچ خط قرمزی نداره.
انیشتن اومد و روزی بسیاری از نگرش های فیزیکی رو تغییر داد چون حرفش بر اساس علم بود.
شما ادله علمی نداری و صرفا با جیغ و فریاد میخواهید بگید فرگشت غلط هست و حالا شاکی هستین که چرا بهتون تریبون نمیدن !!


دقیقا منو یاد کسایی میندازین که زمان گالیله داد میزدن زمین رو شاخ گاوه، اوایل صداشون شنیده میشد ولی بعدا اینقدر بدیهی شد که لال شدن.

بعد میایین تو این تاپیک منو به فیلمای هالیوودی ارجاع میدین که غرب یافته هاشو تو فیلماش میزنه.
پس فردا یکی هم تاپیک میزنه فیلم های پارک ژوراسیک و غرب داره از ما مخفی میکنه که در اعماق زمین دایناسورها زندگی میکنن !!!

فرگشت هم روز به روز داره بدیهی تر میشه و شما در خواب نازی عزیزم فکر میکنی هنوز تو دو قرن پیش زندگی میکنیم و اینقدر متوجه نیستی که بیش از 150 سال از زمان داروین گذشته شما هنوز تو اون زمان فریز موندی!!

گزاره علمی رو هم برات مثال زدم، گروه خونی A نمیتواند به گروه خونی O، خون بدهد. حالا شما بالا برو پایین بیا، بگو این یک گزاره ساینتیفیک هست و من قبولش ندارم، مگه اهمیتی داره که شما قبول داری یا نداری؟
مگر اینکه بتونی مکانیزیمی علمی جایگزین معرفی کنی که بشه این انتقال خون رو انجام داد.
اون موقع شما با علم اومدی جواب علم رو دادی و علم هم هیچ خط قرمزی برای شما در نظر نخواهد گرفت.

وگرنه بشینی رو منبر فلسفه و بگی همه گروه های خونی از آن خداست و علم دارد چرت میگوید و ... به درد ساده لوح های پای منبر میخوره.



با این حال بازم دارم بهت فرصت میدم که آنچه از فرگشت میدانی رو اینجا بنویسی تا من کمکت کنم از این برداشت اشتباهت بیرون بیای.
اگر نخواستی و همچنان اصرار داری که میدونی فرگشت چیه، من دیگه جوابی به پست ها نمیدم و همین جا ازت خداحافظی میکنم و میذارم مثل بقیه دوستان مذهبی با فرضیه بدوی خلق الساعه خوش باشید :)
 
آخرین ویرایش:

Mandela.

عضو جدید
این مطلب رو برای افرادی میذارم که فکر میکنن فرگشت و تغییر تحول موجودات یکسری حرف بی پایه و اساس و بدون اثبات هست.
تازه این مطلب یکی از کمترین کوشش های انجام شده برای اثبات فرگشت میباشد.


پرورش ماهی که راه برود !!


دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از اب بیرون امده و روی دو دست راه برود.

این ماهی که نام ان دایناسور ایل، " مارماهی دایناسور " است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشتند و فقط اب به عمق 3 میلی متر در ان قرار دادند نتیجه این شد که ماهی خود به خود توانسته صاحب شش فرگشت یافته شود. و به تدریج توانسته خود را از اب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.

این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و ازمون عملی چگونگی امدن حیات از خشکی و اغاز فرگشت تمام جانوران خشکی زی است و البته اثبات ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻓﺮﮔﺸﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﭽﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﯿد.



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=220506&d=1410363625​


منبع (مجله Nature معتبرترین ژورنال علوم طبیعی جهان سپتامبر 2014)



*** حالا این دوست ما و دوستانی که مثل ایشون فکر میکنن، فقط میان فیلم های هالیوودی و نظر انسان هایی که معلوم نیست چه جایگاهی در علم دارند یا آدمای باستان رو در مورد خلق الساعه مطرح میکنن و با این سفسطه که باورهای ما فرا علمی هست یا علم چیزی هست که ما میگیم، انسان های ساده رو فریب میدن تا همچنان باورهای باستانی رو زنده نگه دارند ***

یادتون نره تنها چیزی که به شما قطعیت میده علم هست، همین علمی که به شما اینقدر قطعیت میده که اگر گروه خونیت A بود و بری به گروه خونی O خون بدی، طرف به مشکل میخوره. علم تنها دستاویز بشر برای غلبه بر جهان هست، هرچیزی جز علم فقط میتونه شمارو با خیالپردازی سرگرم میکنی.

من منکر نقش برخی از انواع تخیل و توهم در بهبود اوضاع و احوال روانی انسان نیستم.
فقط مراقب باشید این بر شما غالب نشه.
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
فرزاد قبل از اینکه نقل قول بگیری مطلبی که در جواب بهت نوشته میشه رو چند بار با دقت بخون.
چون من جواب سئوالت رو دادم و با این حرفی که زدی مشخصه اصلا مطالب رو نمیخونی و دقیقا این شما هستی که خطوط قرمزی به نام مذهب داری که حتی بهت مجال خواندن نمیدهد تفکر که هیچ.


شما به چی میگی داروینیسم؟
به این موضوع که انسان و شامپانزه در 5 میلیون سال پیش دارای جد مشترکی هستند که نه انسان امروزی هست و نه شامپانزه امروزی میگی داروینیسم؟ (و از آن به بعد مسیر فرگشتی انسان و سایر ایپ ها جدا شده است)
یا به اینکه همه موجودات در میلیون ها سال پیش خویشاوند بودن میگی داروینیسم؟


چون اکثر بچه های مذهبی که کوچکترین تخصصی در ژنتیک و زیست شناسی ندارن چهارتا کتاب عامیانه و وبلاگ فارسی در مورد فرگشت خوندن.
بعدا فکر کردن اندیشمندان زیست و ژنتیک حاضر دنیا یک مشت ساده لوح متعصبن و فرگشت هم بر اساس چهارتا حرف بدون سند و غیر قابل اثبات استواره !!!


قبل از اینکه بخوای به زعم خودت داروینیسم رو برای چندتا دانشجوی کم مطالعه اینجا نقد کنی، اول بگو چی از فرگشت میدونی؟


هرچی درباره فرگشت و آنچه در علم امروز دنیا پیرامون فرگشت فهمیدی و شنیدی رو در چند خط برای من خلاصه کن من اصلا بفهمم شما چه برداشتی از فرگشت داری.
تا بتونم جواب بقیه سئوالاتت رو هم بدم که چرا به این خیال پر وهم رسیدی که فرگشت یکسری خطوط قرمز ترسیم میکند.


علم هیچ خط قرمزی نداره.
انیشتن اومد و روزی بسیاری از نگرش های فیزیکی رو تغییر داد چون حرفش بر اساس علم بود.
شما ادله علمی نداری و صرفا با جیغ و فریاد میخواهید بگید فرگشت غلط هست و حالا شاکی هستین که چرا بهتون تریبون نمیدن !!


دقیقا منو یاد کسایی میندازین که زمان گالیله داد میزدن زمین رو شاخ گاوه، اوایل صداشون شنیده میشد ولی بعدا اینقدر بدیهی شد که لال شدن.

بعد میایین تو این تاپیک منو به فیلمای هالیوودی ارجاع میدین که غرب یافته هاشو تو فیلماش میزنه.
پس فردا یکی هم تاپیک میزنه فیلم های پارک ژوراسیک و غرب داره از ما مخفی میکنه که در اعماق زمین دایناسورها زندگی میکنن !!!

فرگشت هم روز به روز داره بدیهی تر میشه و شما در خواب نازی عزیزم فکر میکنی هنوز تو دو قرن پیش زندگی میکنیم و اینقدر متوجه نیستی که بیش از 150 سال از زمان داروین گذشته شما هنوز تو اون زمان فریز موندی!!

گزاره علمی رو هم برات مثال زدم، گروه خونی A نمیتواند به گروه خونی O، خون بدهد. حالا شما بالا برو پایین بیا، بگو این یک گزاره ساینتیفیک هست و من قبولش ندارم، مگه اهمیتی داره که شما قبول داری یا نداری؟
مگر اینکه بتونی مکانیزیمی علمی جایگزین معرفی کنی که بشه این انتقال خون رو انجام داد.
اون موقع شما با علم اومدی جواب علم رو دادی و علم هم هیچ خط قرمزی برای شما در نظر نخواهد گرفت.

وگرنه بشینی رو منبر فلسفه و بگی همه گروه های خونی از آن خداست و علم دارد چرت میگوید و ... به درد ساده لوح های پای منبر میخوره.



با این حال بازم دارم بهت فرصت میدم که آنچه از فرگشت میدانی رو اینجا بنویسی تا من کمکت کنم از این برداشت اشتباهت بیرون بیای.
اگر نخواستی و همچنان اصرار داری که میدونی فرگشت چیه، من دیگه جوابی به پست ها نمیدم و همین جا ازت خداحافظی میکنم و میذارم مثل بقیه دوستان مذهبی با فرضیه بدوی خلق الساعه خوش باشید :)
آسمون رو به ریسمون میفبافی ولی جواب سوال من رو نمیدی که چرا زیست شناسی میخونی و به کی میخوای کمک کنی و چجوری.



هر وقت اون منظور پست اول رو فهمیدی و بعد کل تلقی های ضد ایدئولوژی پست مدرنیسم رو تونستی بفهمی بیاد ادامه بدیم.
گروه O نمیتونه به A خون بده پس خالق متنفیه.
آقا یا خانوم متخصص صرفا مسیحیت که خداش خدای صرفا خالقه با این نتایج به قول شما علمی میره سوال.اونقدر که تعصب پیدا کردی روی سانینس نشات گرفته از مشاهدات تجربی یکم حداقل مفاهیم دینی رو هم بشناس.

سوال:

فروید تحت تاثیر داروین بنیان سایکولوژی جدید رو میزاره.از نظر فروید مثلا مادر شما اگه شمارو دوست داره ،انگیزه های جنسی داره.(و ناخودآگاهش)شما این رو میپذیرید؟
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
این مطلب رو برای افرادی میذارم که فکر میکنن فرگشت و تغییر تحول موجودات یکسری حرف بی پایه و اساس و بدون اثبات هست.
تازه این مطلب یکی از کمترین کوشش های انجام شده برای اثبات فرگشت میباشد.


پرورش ماهی که راه برود !!


دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از اب بیرون امده و روی دو دست راه برود.

این ماهی که نام ان دایناسور ایل، " مارماهی دایناسور " است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشتند و فقط اب به عمق 3 میلی متر در ان قرار دادند نتیجه این شد که ماهی خود به خود توانسته صاحب شش فرگشت یافته شود. و به تدریج توانسته خود را از اب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.

این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و ازمون عملی چگونگی امدن حیات از خشکی و اغاز فرگشت تمام جانوران خشکی زی است و البته اثبات ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻓﺮﮔﺸﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﭽﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﯿد.



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=220506&d=1410363625​


منبع (مجله Nature معتبرترین ژورنال علوم طبیعی جهان سپتامبر 2014)



*** حالا این دوست ما و دوستانی که مثل ایشون فکر میکنن، فقط میان فیلم های هالیوودی و نظر انسان هایی که معلوم نیست چه جایگاهی در علم دارند یا آدمای باستان رو در مورد خلق الساعه مطرح میکنن و با این سفسطه که باورهای ما فرا علمی هست یا علم چیزی هست که ما میگیم، انسان های ساده رو فریب میدن تا همچنان باورهای باستانی رو زنده نگه دارند ***

یادتون نره تنها چیزی که به شما قطعیت میده علم هست، همین علمی که به شما اینقدر قطعیت میده که اگر گروه خونیت A بود و بری به گروه خونی O خون بدی، طرف به مشکل میخوره. علم تنها دستاویز بشر برای غلبه بر جهان هست، هرچیزی جز علم فقط میتونه شمارو با خیالپردازی سرگرم میکنی.

من منکر نقش برخی از انواع تخیل و توهم در بهبود اوضاع و احوال روانی انسان نیستم.
فقط مراقب باشید این بر شما غالب نشه.
من که همون اول گفتم بخش کوچکی از فرضیه داروین درسته.اینکه اون پرنده ها منقارشون بلند میشده یا زرافه گردنش دراز شده بخاطر اینکه میخوساته از برگای بالای درخت بخوره و ... رو قبول دارم.اینا چه چیزی رو برای شما اثبات میکنه؟
اثبات میکنه که انسان هم تو یک روند طبیعی بوجود اومده؟فرض هم که اینطور باشه.شما چه برداشتی میکنید؟بعد چطور برای این انسان ارزش گذاری میکنید؟سازوکار عشق و محبتش و حب و بغضش و آگاهیش نسبت به وجود و هزارا پیچیدگی های زبانیش رو چطوری تحلیل میکنید؟
نکنه مثل فروید پست همه اینا انگیزه های جنسی میبینید؟

مشکل شما و اساتیدتون میدونید چیه؟اول اینکه 100 سال حداقل از دنیا عقبید.دوم اینکه هنوز مثل عصر تیر کمون میرزا روی تخته سیاه و نهایتا که خیلی مدرن شده باشید روی وایت بورد مینویسید و جزوه منتشر میکنید.غافل از اینکه غرب خیلی از گزاره های علمی رو خیلی قبلتر از اینکه تو دانشکاه تدریس بشه مستند و فیلمش میکنه.مشکل سومتون هم اینه که زیست شناسی میخونید که زیست شناسی خونده باشید صرفا.اصلا نمیدونید چرا زیست شناسی میخونید.

بالاخره علم قطعیت میده یا نه؟مثلا فیزیک نیوتن قطعیت داد؟که متاثر از این نوع تبیین سازوکار عالم فیلسوف هایی ایدئولوژی های مدرن رو تبیین کردن و همین ایدئولوژی ها تو قرن بیست افتادن به جون هم و بیشتر از 100 میلیون نفر رو کشتن.این قطعیت علمه؟
مدام میگی گالیله.جالبه همه دوستانتون هم همینو میگن.کی بهتون یاد داده؟
چرا نمیگی انیشتن فیزیک نیوتن رو نقض کرد بعد به فیزیک انیشتن شک کردن و ....اینا قطعیت علمه؟بر مینای اینا عالم رو طرحخ ریزی میکنن؟(میگم طرح ریزی میکنن چون شما و اساتیدتون نمیدونن طرح ریزی به چه معنیه)
 

Mandela.

عضو جدید
آسمون رو به ریسمون میفبافی ولی جواب سوال من رو نمیدی که چرا زیست شناسی میخونی و به کی میخوای کمک کنی و چجوری.



هر وقت اون منظور پست اول رو فهمیدی و بعد کل تلقی های ضد ایدئولوژی پست مدرنیسم رو تونستی بفهمی بیاد ادامه بدیم.
گروه O نمیتونه به A خون بده پس خالق متنفیه.
آقا یا خانوم متخصص صرفا مسیحیت که خداش خدای صرفا خالقه با این نتایج به قول شما علمی میره سوال.اونقدر که تعصب پیدا کردی روی سانینس نشات گرفته از مشاهدات تجربی یکم حداقل مفاهیم دینی رو هم بشناس.

سوال:

فروید تحت تاثیر داروین بنیان سایکولوژی جدید رو میزاره.از نظر فروید مثلا مادر شما اگه شمارو دوست داره ،انگیزه های جنسی داره.(و ناخودآگاهش)شما این رو میپذیرید؟

من که همون اول گفتم بخش کوچکی از فرضیه داروین درسته.اینکه اون پرنده ها منقارشون بلند میشده یا زرافه گردنش دراز شده بخاطر اینکه میخوساته از برگای بالای درخت بخوره و ... رو قبول دارم.اینا چه چیزی رو برای شما اثبات میکنه؟
اثبات میکنه که انسان هم تو یک روند طبیعی بوجود اومده؟فرض هم که اینطور باشه.شما چه برداشتی میکنید؟بعد چطور برای این انسان ارزش گذاری میکنید؟سازوکار عشق و محبتش و حب و بغضش و آگاهیش نسبت به وجود و هزارا پیچیدگی های زبانیش رو چطوری تحلیل میکنید؟
نکنه مثل فروید پست همه اینا انگیزه های جنسی میبینید؟

مشکل شما و اساتیدتون میدونید چیه؟اول اینکه 100 سال حداقل از دنیا عقبید.دوم اینکه هنوز مثل عصر تیر کمون میرزا روی تخته سیاه و نهایتا که خیلی مدرن شده باشید روی وایت بورد مینویسید و جزوه منتشر میکنید.غافل از اینکه غرب خیلی از گزاره های علمی رو خیلی قبلتر از اینکه تو دانشکاه تدریس بشه مستند و فیلمش میکنه.مشکل سومتون هم اینه که زیست شناسی میخونید که زیست شناسی خونده باشید صرفا.اصلا نمیدونید چرا زیست شناسی میخونید.

بالاخره علم قطعیت میده یا نه؟مثلا فیزیک نیوتن قطعیت داد؟که متاثر از این نوع تبیین سازوکار عالم فیلسوف هایی ایدئولوژی های مدرن رو تبیین کردن و همین ایدئولوژی ها تو قرن بیست افتادن به جون هم و بیشتر از 100 میلیون نفر رو کشتن.این قطعیت علمه؟
مدام میگی گالیله.جالبه همه دوستانتون هم همینو میگن.کی بهتون یاد داده؟
چرا نمیگی انیشتن فیزیک نیوتن رو نقض کرد بعد به فیزیک انیشتن شک کردن و ....اینا قطعیت علمه؟بر مینای اینا عالم رو طرحخ ریزی میکنن؟(میگم طرح ریزی میکنن چون شما و اساتیدتون نمیدونن طرح ریزی به چه معنیه)



فرزاد جان، اگر 50 درصد شک داشتم که شما نوشته هارو دقیق نمیخونی، الان 100 درصد مطمئن شدم که شما نوشته هارو دقیق نمیخونی.
و متاسفانه یک پیش داوری عجیبی هم از نوشته ها داری.
من فکر کنم شما زیاد کلیپ های پور ازغدی و رائفی پور و عباسی رو نگاه میکنی درسته؟

چون این افراد هستند که به شدت طرفدار تئوری توطئه هستند و این مهملات رو پیرامون فیلم های هالیوودی به چندتا جوان ساده دانشجو میدن و امثال شما باور میکنن که هالیوود پیشقراول علم دنیاست !!!


فرزاد من دارم وقت میذارم بهت جواب میدم، برای همه این پاسخ هایی که بهت میدم و شماره میزنم، شماره بزن و جوابم رو بده و لطفا کلی گویی هم نکنید.


1- انتظار داری فقط شما سئوال بپرسی و دیگران صرفا پاسخگو باشن؟
من ده تا سئوال ازت پرسیدم یک کدوم رو جواب ندادی، رو چه حسابی انتظار داری من بیام فقط پاسخگوی شبهات شما باشم؟
اگر اینقدر اصرار داری من علم رو برات تعریف کنم، من هم اصرار دارم تو فرگشت رو برای من تعریف کنی.
پس از این به بعد یک سئوال در برابر یک سئوال.
اگر بخوای روند این مناظره رو به هم بزنی و صرفا سئوال کننده باشی من ادامه نمیدم.

اینقدر هم حمله شخصی نکن که شما اینقدر از دنیا عقبی.
وگرنه من هم مدام برات مینویسم تو 1400 سال از دنیا عقبی و این جلوه خوبی در بحث کردن نداره.
اوکی؟

2- شما گفتی یک گزاره علمی بیار که ما با قطعیت داریم اجراش میکنیم و جواب هم میده.
من مثال آوردم، گروه خونی A نمیتواند به گروه خونی O، خون بدهد.

سئوال اینجاست:
چرا این گزاره علمی رو قبول داری و نمیری از گروه خونی که دانشمندان میگن بهت نمیخوره، خون بگیری؟
چه چیز علم این اعتماد رو بهت میده که به این قانون زیست شناسی اعتماد کنی؟
میتونی یک چنین قطعیتی رو در جای دیگر برای من مثال بزنی که همه انسان ها بهش تا این حد باور داشته باشند؟

چه ارتباطی به منتفی شدن بحث خالق داشت، انصافا خودت فهمیدی این دوتارو چه طوری بهم ربط دادی.
من در این بحث هیچ کاری به بودن یا نبودن خالق ندارم، چون نه قابل اثبات هست نه قابل رد کردن.

اما اینکه انسان همانند همه موجودات حاصل فرگشت هست نه حاصل خلق الساعه، تفاوت دیدگاه من با شماست.

3- به سئوالت در مورد فروید پاسخ میدم تا یاد بگیری سئوالات من رو هم جواب بدی.
اینکه مادری فرزندش رو دوست داره، هم انگیزه های جنسی دارد و هم انگیزه های روانی که انگیزه های روانی هم برخواسته از ترشح هورمون های مربوطه در بدن مادر هست.


4- فرضیه به چیزی میگن که هیچ بخشیش اثبات نشه، حالا شما بر چه اساسی نتیجه گرفتی که این بخش از نظریه داروین صحیح هست؟

فرض کن من یک آدم مذهبی تر از تو، ادعا میکنم دراز شدن گردن زرافه و ... تماما دروغ و خرافات هست و زرافه همینجوری در بهشت خلق شده و از اول هم گردنش همینقدری بوده.

شما که قبول داری این باور من نوعی مذهبی تر از تو، از نظر فرگشتی صحیح نیست به من ثابتش کن، من میخوام ببینم وقتی یک فرضیه رو میخوای بپذیری از چه چیزایی برای پذیرشش کمک میگیری.
تا از همون چیزا سعی کنم فرگشت رو برات اثبات کنم.


5- پیچیدگی انسان حاضر که ملاحظه میفرمایید حاصل میلیون ها سال فرگشت هست.
اما صرفا انگیزه های جنسی ندارد، برای همین گفتم شما از فرگشت بی اطلاع هستید.

انسان در بین تمامی موجودات، دارای مغزی هست که این مغز بیشترین جرم رو نسبت به وزن بدنش داره.
هوش و خودآگاهی هم ارتباط مستقیمی با میزان جرم مغز نسبت به وزن بدن دارد.
بعد از انسان، دلفین بیشترین جرم مغز رو نسبت به بدن داره و باهوش ترین موجود بعد انسان هست که پیچیدگی های خاص خود را هم دارد و توانایی هایی دارد که انسان ندارد.


6- ما در فرگشت نمیگیم کدام موجود از کدام موجود کامل تر و بی نقص تر است.
چون فرگشت به معنی تکامل نیست، ترجمه EVOLUTION به تکامل یک اشتباه بزرگ فارسی زبانان هست.

مثلا شما نمیتونی بگی پلنگ موجود کامل تری هست یا عقاب.

همینطور نمیتونی بگی انسان کامل تر هست یا عنکبوت، چون ملاک کامل بودن رو هرکسی میتونه هرچیزی در نظر بگیره.
انسان صرفا به دلیل توانایی بر ابزار سازی و قابلیت تجربه توانسته سیطره بیشتری بر پیرامون خودش پیدا کنه.


7- علم در زمان خودش میتواند قطعیت دهد و همین هم کفایت میکند.
مثالش رو هم برات زدم و دیگه زبونم مو در آورد.
گفتم امروز شما با قطعیت میدونی کدام گروه خونی میتواند به کدام گروه خونی، خون بدهد.
با قطعیت بچه ات رو هنگام تولد میبری و به او واکسن فلج اطفال میزنی.
با قطعیت میدونی اگر فشار و قند خونت بالا باشه، نشانه هاش چیست و چه چیزهایی رو نباید بخوری
و....
همه اینا قطعیت هایی هست که علم زیست شناسی به شماها بخشیده.
هدف ما هم از مطالعه زیست شناسی این هست که تا حد ممکن سعی کنیم میزان این قطعیت هارو به بشر بیشتر کنیم تا به جای روی آوردن به توهم و تخیلات بگیر نگیر مذهبی، به علم اعتماد کنه و نتیجه اعتمادش رو هم با درصد بسیار بالا و قابل قبولی بگیره.

من رشته ام زیست شناسی هست و مثال هایی هم که میزنم از زیست شناسی هست، مدام من رو به سمت نجوم و فیزیک سوق نده.
اگر مثالی از عدم قطعیت میخوای بزنی تو حوزه زیست شناسی بزن، چون من مثل شما علاقه ندارم تو زمینه های غیرتخصصی علمی آکادمیکم اظهار نظر کنم.
معلوم نیست شما تو رشته معماری با مبنای عموما ضعیف ریاضیات و فیزیک چطوری نظریات انیشتن رو مسلط شدی، بروید از یک فیزیک دان این چیزها رو بپرسید.
 
آخرین ویرایش:

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثلا شما نمیتونی بگی پلنگ موجود کامل تری هست یا عقاب.
آقا من یه سوال واسم پیش اومد اگر میشه جواب بدین (هرکسی دوست داشت جواب بده) »
این فرگشت رو چی تو بدن ما جانوارن بوجود آورده!؟!
مثلا چی میشه که بدن من در 10میلیون سال پیش که شبیه ماهی بوده اومده فهمیده بره تو خشکی بعد دست و پا در بیاره (چجوری فهمیده؟) و مثلا دندون در بیاره گوشت بخوره (این ها رو چجوری میفهمه؟) و بعد مثلا قدش بلند شه رو دو پا وایسه بعد مغزش بزرگ شه بعد همینجور تکامل پیدا کنه.

آیا هورمونی چیزی،سلول عصبی ای دستور این فرگشت ها رو میده؟
متوجه سوالم شدید؟

مثلا کامپیوتر رو شما بزاری زمین،1میلیارد سال آینده همونجوری رو زمین باقی میمونه! ولی رباتی طراحی کنی که برنامه نویسیش کنی خودش رو در معرض نور آفتاب قرار بده و شارژ بشه و فلان کارهای روزمره رو انجام بده، اون موقع 1میلیارد سال آینده اون ربات هزار تا کار انجام داده (مثل :D Wall-e )

من اصلا قصدم اثبات خدا و بحث فلسفی نیست ، فقط میخوام بدونم آیا سلولی ژنی چیزی میزی تو بدن ما هست که این توانایی فرگشت و تکامل رو بوجود آورده ؟! اصلا میخوام بدونم دانشمندا به این فکر افتادن دنبال این چیز بگردن؟! خواستم بهشون ایده بدم گمراه نشن :D


ویرایش »
راستی بگم من نمیخوام الکی بگم آره پس کی اونو قرار داده پس کی فلان کرده پس فولان پس خدا وجود داره!نه اصلا.فقط دوست داشتم اطلاعاتم بیشتر شه.
دوم اینکه بابت بحث هایی که پیش آوردین واقعا سپاس گذارم.من این بحثا رو دوست می دارم :D ممنونم از هر دوتون.
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
فرزاد جان، اگر 50 درصد شک داشتم که شما نوشته هارو دقیق نمیخونی، الان 100 درصد مطمئن شدم که شما نوشته هارو دقیق نمیخونی.
و متاسفانه یک پیش داوری عجیبی هم از نوشته ها داری.
من فکر کنم شما زیاد کلیپ های پور ازغدی و رائفی پور و عباسی رو نگاه میکنی درسته؟

چون این افراد هستند که به شدت طرفدار تئوری توطئه هستند و این مهملات رو پیرامون فیلم های هالیوودی به چندتا جوان ساده دانشجو میدن و امثال شما باور میکنن که
هالیوود پیشقراول علم دنیاست !!!​

سلاممم.
چرا اتفاقا چند بار هم میخونم منتها فهم من و شما از علم متفاوته.چون شما صرفا زیست شناسی میخونید و فلسفه علم زیست شناسی و در ثانی فلسفه خود علم رو مطالعه نکردید فکر کنم.
من اینو چند بار گفتم که شما چرا ساینس رو به علم ترجمه میکنید؟خود در سطور پایین به قشنگی اشاره کردید به این که اوولوشن به غلط تو فارسی تکامل معنی شده.خب خودتون هم اینجا دارید سانینس رو به غلط به علم ترجمه میکنید.ساینس تو غرب به اطلاعاتی میگن که حاصل پوزیتیویسم و امپریسم(حس گرایی) هستش و صرفا مشاهدات حسی و حاصل از روگرفتی از طبیعته.این ساینسه .اونا مفهوم بالاتری به اسم نالج هم دارن.
دقت کنید ساینس بخشی از نالجه و علمه و مطلق دانش نیست.

در مورد سینما من باهاتون بحث نمیکنم.چون مجبور میشم بحث پوپولیستی کنم.شما قواعد سینما رو باید بدونید.یه کارگردان همینطوری نمیشینه به یه ایده خام فیلم بسازه.
بحث توطئه و بیان علمی اونا در سینماشون هم نمیدونم چه ربطی به هم دارن.
شما این چند تا سایت رو ببینید که توش ارتباط بعضی از فیلم ها و کارتون ها رو با فلسفه و علم بیان میکنه.زبان اصلی هم هست.معرفی کتابه:

این فقط یه نمونه در مورد فیلم بتمن و قواعد فلسفی بکار برده شده توشه:


batman and philosophy------->سایت مرجع(لینک)

ترجمه مقدمه کتاب
سایر کتاب های اون سایت رو هم میتونید ببینید.

با دید عوامانه به سینما که نمیشه در موردش صحبت کرد.

فرزاد من دارم وقت میذارم بهت جواب میدم، برای همه این پاسخ هایی که بهت میدم و شماره میزنم، شماره بزن و جوابم رو بده و لطفا کلی گویی هم نکنید.


1- انتظار داری فقط شما سئوال بپرسی و دیگران صرفا پاسخگو باشن؟
من ده تا سئوال ازت پرسیدم یک کدوم رو جواب ندادی، رو چه حسابی انتظار داری من بیام فقط پاسخگوی شبهات شما باشم؟
اگر اینقدر اصرار داری من علم رو برات تعریف کنم، من هم اصرار دارم تو فرگشت رو برای من تعریف کنی.
پس از این به بعد یک سئوال در برابر یک سئوال.
اگر بخوای روند این مناظره رو به هم بزنی و صرفا سئوال کننده باشی من ادامه نمیدم.

اینقدر هم حمله شخصی نکن که شما اینقدر از دنیا عقبی.
وگرنه من هم مدام برات مینویسم تو 1400 سال از دنیا عقبی و این جلوه خوبی در بحث کردن نداره.
اوکی؟


ما هم وقت میزاریم دیگه گل لگد نمیکنید که
:)

شما ده تا سوال پرسیدی تو حوزه ساینس من یه سوال پرسیدم تو حوزه فلسفه علم.شما اگه اون یه سوال رو جواب میدادی که از این زیست شناسی چه حاصل اونوقت بحثمون خیلی خوب پیش میرفت.
من فقط میخوام بدونم علاوه بر اینکه شما زیست و موجودات زنده رو میشناسید و این دانش رو در اختیار علم ژنتیک و پزشکی و ... قرار میدید ،دیگه به چه حوزه هایی کمک میکنید؟
جواب این سوال سخته؟یه سوال خنثی ست.واسه اطلاعات عمومی خودم میخوام.
اصلا منش و رفتار من این نیست.شما مدام پای مذهب رو وسط میکشید و ما و دوستانمون رو مذهبی متعصب خطاب میکنی ما هم جواب دادیم.
اگه این بحثا نباشه اتفاقا خیلی بحث خوبی میشه.ولی من پای سایر گزاره های تمدن سازی رو وسط میکشم.


2- شما گفتی یک گزاره علمی بیار که ما با قطعیت داریم اجراش میکنیم و جواب هم میده.
من مثال آوردم، گروه خونی A نمیتواند به گروه خونی O، خون بدهد.

سئوال اینجاست:
چرا این گزاره علمی رو قبول داری و نمیری از گروه خونی که دانشمندان میگن بهت نمیخوره، خون بگیری؟
چه چیز علم این اعتماد رو بهت میده که به این قانون زیست شناسی اعتماد کنی؟
میتونی یک چنین قطعیتی رو در جای دیگر برای من مثال بزنی که همه انسان ها بهش تا این حد باور داشته باشند؟

چه ارتباطی به منتفی شدن بحث خالق داشت، انصافا خودت فهمیدی این دوتارو چه طوری بهم ربط دادی.
من در این بحث هیچ کاری به بودن یا نبودن خالق ندارم، چون نه قابل اثبات هست نه قابل رد کردن.

اما اینکه انسان همانند همه موجودات حاصل فرگشت هست نه حاصل خلق الساعه، تفاوت دیدگاه من با شماست.


ممنون از این سوال.
اگه اون سوال قبلی رو جواب بدید جواب این هم در میاد.
من نگفتم سانس رو قبول ندارم.گفتم مطلق معرفت بشر این نیست.بله منم خون میدم و خون میگیرم با همون قواعد ساینس.اینجا تو خود اون گزاره مثلا پزشکی قرار داریم.معنا رو ازش نمیخوایم در بیاریم.
نگاه کنید شما اون حرف اول تاپیک منو که گفتم (ایدئولوژی داروینیسم) رو متوجه نشدید.من بحثم سر تمدن سازی بهع گزاره های داروینی و علوم داروینی بوده.علوم داروینی رو شما فکر میکنید فقط همین بحث فرگشت و زیست شناسیه؟
ببینید بطور کلی بهتون بگم ،و جواب سوال خودم رو هم بدم:

معرفت تو غرب یک درخته.ریشش متافیزیک یا فلسفه ست.تنش فیزیک (این خودش شامل زیست شناسی هم میشه.همه اون مناسبات طبیعی)-شاخه هاش دانش ها -برگش هنر و میوش تکنولوژیه.

این درخت تو زمینی به نام زمین وجود ذهنی رشد میکنه.
ببینید تو یک سیستم تفکری این شکلی چطور وحدت وجود داره.یعنی همه علوم و دانش ها و فلسفه فیزیک و زیست شناسی به هم مرتبط هستن و کمک میکنن به هم.

کار یک فیلسوف چیه؟د وتا کار میتونه بکنه.یا بره بشینه یه گوشه بقول شما کار صرفا فکری و کلامی بکنه.که این فلاسفه موفق نیستن.یه عده دیگه شون باید ببینن سازوکار علم وجود به چه شکله.
اینجا کی بهشون کمک میکنه.زیست شناس و فیزیکدان.وقتی سازوکار عالم مشخص شد که تو غرب آخرش میشه همین فرگشت و داروینیسم و نئو داروینیسم و مطلق سازوکار علم وجود از گذشته تا به امروز میشه این ،در واقع این تببین سازوکار عالم در اختیار فیلسوف قرار میگیره.(پس شما زیست شناسی میخونید نه صرفا بخاطر خود شناخت موجودات زنده بلکه از یه جهت میخواید به فلسفه و تفکر کمک کنید که اون تبیین وجود کنه که بعدش استراتژیست ها بیان تمدن سازی کنن...دقت کنید تمدن سازی کنن)

همون زمان بین داروین و نیچه مکاتباتی صورت میگرفته.نیچه متاثر از داروین و اون نوع تبیین تنه درخت فلسفه متافیزیک خودش رو پایه گذاری میکنه.
پس مطلق سازوکار عالم وجود شد همین مسئله فرگشت و نیچه براساس همین فلسفه خودش رو بیان میکنه.
نیچه از یک طرف متافیزیک قبل خودش رو باطل میدونه.نفی خرد گرایی میکنه.فحش خواهر و مادر به افلاطون و ارسطو بگیر تا هگل و دیگران میده.و از یک طرف دیگه با مسیحیت در میفته.
اینکه سازوکار فلسفیش به چه شکله بحث این تاپیک نیست.
تو یه کلاسی میگه خدا مرد.بعد میگه داروین اینو فهمیده بود ولی روش نمیشد بگه(داروین خیلی محتاط بود)
این جمله معرفو رو شنیدید دیگه که میگن داروین خدارو از آسمون به زمین کشید و نیچه ذبحش کرد.این اون ارتباط زیست شناسی و فلسفه ست.

یکی از نتایج فرگشت که شما فکر نکنم بدونید (بعد منو متهم میکنید به ندونستن فرگشت)اینه که علاوه بر سازوکار ژنتیکی و سلولی موارد دیگه،این اوولوشن در ذهنیت های بشر هم بوجود میاد.متاثر از سبک زندگی و جغرافیا و موارد دیگه.پس این هم جزئی از اون اوولوشنه.یعنی اینی که میبینی مثلا فلانی مسلمونه و ذهنیت هایی در مورد خدا داره نتایج اون اوولوشنه.
منتها به شما میگن این توهمه.خب این توهم از کجا پدید اومده؟نیچه میگه متاثر از سبک زندگی و شرایط طبیعیه.از همینجا نیچه به نسبی گرایی میرسه.نفی ایدئلوژی.نفی پرسپکتیویته.
دقت کنید نفی ایدئولوژی....همه حرف من تو پست اول چی بود؟گفتم شما چطور داروینیسم رو ایدئلوژی میدونید.این که نقض خود فرگشته.منتها شما منو بردید تو بازی فرگشت.چون فقط زیست شناسی رو میبینید.
یعنی من بقول قرآن جدال احسن کردم.گفتم اونا همه ایدئلوژی های بشری چه مذهبی و چه ایدئولوژی های مدرن رو زدن و گفتن ایدئلوژی موضوعیت نداره بعد خودشون ایدئولوژی درست کردن و هر کی خلاف اون حرف بزنه اخراجش میکنن و میبرن تو شورای امنیت قطعنامه صادر میکنن.



3- به سئوالت در مورد فروید پاسخ میدم تا یاد بگیری سئوالات من رو هم جواب بدی.
اینکه مادری فرزندش رو دوست داره، هم انگیزه های جنسی دارد و هم انگیزه های روانی که انگیزه های روانی هم برخواسته از ترشح هورمون های مربوطه در بدن مادر هست.


یکی از شاخه هایی که تو این درختی که تنش نگاه داروین و ریشش فلسفه نسبی گرای نیچه ست ،شاخه سایکولوژیه که به غلط ترجمه میکنن به روانشناسی.
بالاخره انسان که چیزی جز این روند تطور نیست.ولی یه سری خواهش های نفسانی هم داره.اینا باید شناخته بشه.سازوکار شناخت این هم یه بحث طولانی که تو بحث های فروید هست.

پس نفر بعدی متاثر از داروین فرویده.
انسان شد ادامه همین روند اوولوشن.پس انیان چیزی غیر این نیست دیگه.بحث های شمارو قبول میکنم.ریشه این عشق مادر به فرزند پدر به فرزند ریشه جنسی داره که این متاثر از اون هورمون های ترشح شده داره.محبت و علاقه شما و یک حیوان خانگی مثل خرگوش یا گربه یا سگ و ... هم نتیجه این انگیزه جنسی در ناخودآگاه شما داره.از همه مهمتر راست در مورد افرادی که همجنس گرا هستن و این هم نتیجه اون هورمون هاست.پس به این راستی باید احترام گذاشت چون مطلق شناخت انسان همینه.
مثلا اگه تو دانمارک تجاوز به سگ زیاد شده یا مثلا اون بابایی که 5 تا بچه از دخترش داشته اینا همش توجیه ساینتیستیک داره.
من همه اینا رو از شما میپذیرم ولی فعلا میخوابونمش تو آب نمک.


4- فرضیه به چیزی میگن که هیچ بخشیش اثبات نشه، حالا شما بر چه اساسی نتیجه گرفتی که این بخش از نظریه داروین صحیح هست؟

فرض کن من یک آدم مذهبی تر از تو، ادعا میکنم دراز شدن گردن زرافه و ... تماما دروغ و خرافات هست و زرافه همینجوری در بهشت خلق شده و از اول هم گردنش همینقدری بوده.

شما که قبول داری این باور من نوعی مذهبی تر از تو، از نظر فرگشتی صحیح نیست به من ثابتش کن، من میخوام ببینم وقتی یک فرضیه رو میخوای بپذیری از چه چیزایی برای پذیرشش کمک میگیری.
تا از همون چیزا سعی کنم فرگشت رو برات اثبات کنم.


گفتم که اینکه مطلق موجودات این روند رو داشتن رو قبول ندارم.تغییر جزئی در هر موجودی و تغییر رو قبول دارم.چون تغییر رو قبول دارم.در ادامه میگم چرا بحث خالق رو پیش کشیدم.

اگه به این شکل مذهبی باشید احتمالا دینتون مسیحی باشه.یا کشیش هستید شاید.اون بحث خالقی که گفتم اینجا مطرحه.
میدونید اینو که تو قرن اخیر خلقت گرایان مسیحی با داروینیسم ها 5 بار تقابل جدی داشت و هر 5 بار هم شکست خوردن.
دلیل شکستشون هم چند تا مطلبه.اول اینکه اون چند میلیون سال حیات اثبات شده ولی مسیحیت میگه خب عمر حضرت آدم نهایتا 12 هزار سال بعلاوه اون 6 روزی که خدا عالم رو خلق کرده میشه 12 هزار سال بعلاوه 6 روز.این تو اسلام به این شکل نیست.خیلی قبلتر از داروین مفسران حرف از 6 دوره زمانی میزدن ته 6 روز 24 ساعته.
مسئله بعدی مسیحیت که عامل شکستشون تون اون تقابل بوده اینه که خدای مسیحیت خدای صرفا خالقه.و اصولا مفهوم دیگه ای برای خدا ندارن.
خدای صرفا خالق یه موجود رو طوری می آفرینه که دیگه تغییر نکنه.چون اگه تغییر بکنه خالق حتما عیبی داشته.
خدای اسلام به منظوری (به جهت نشانه ای)موجودی رو خلق میکنه و بعد مواردی رو درش جعل میکنه.همه اینا بخاطر اینه که مربیه.یعنی ربه.کیو تربیت میکنه؟اون موجودی رو آگاهی میتونه داشته باشه.بخاطر همین میگه عالم رو برای انسان آفریدم.
مسیحیت اگه باشه معلوم نیست چطور جواب اینو میخواد بده که چرا خدا یهویی بچه رو نمیزاره تو شکم مادرش.این روند کامل شده 9 ماهه پس چیه؟(فرض کنید این رو داروینیسم ها از مسیحت بپرسن)یعنی نیاز نیست بریم به میلیون ها سال قبل.همینجا مسیحیت دچار مشکل میشه.
خدا یه مفهوم هم داره تو قرآن برای این .(سویتُ) ...پس اول منظور خاصی از خلقت پدیده ای(آیه یا نشانه) بعد خلقت اون پدیده که همین چند جز داره که یه جزئش سویتُ هستش که میشه اون روند تطور و تغییر.(تو همین تغییر نشانه ای گذاشته) بعد مواردی رو درش جعل میکنه یا قرار میده.
مثلا درمورد کره زمین ،اول منظوری داره و اون رو بخاطر نشانه ای که میخواد به موجود خودآگاه (انسان) بده پدید میاره.بعد خلقش میکنه.تو همین روند خلقش هم نشانه میزاره.بخاطر اون نشانه یهویی زمین رو بوجود نمیاره.بعد مثلا شب و روز رو درش جعل میکنه.چون شب و روز ذاتی کره زمین نیست.
در مورد انسان ولی خودش دقیقا اشاره به خلقت دفعی میکنه.دلیل شباهتش به بعضی موجودات مثل میمون هم به جهت نشانه ای بوده.
(قبلا فکر میکردم میشه جمع کرد بین نگاه دینی از خلق آدم با داروینیسم که دیدم صریحا اشاره کرده به اینکه خلقت حضرت آدم و عیسی از لحاظ نداشتن علت مادی مثل هم بوده)

من نشانه یه گزاره ساینسی رو برای خودم تبیین میکنم.میگم اون گزاره تو بعد مادیش درسته ولی اونچیزی که به من دانش میده کشف نشانه و منظور خدا از اون پدیده یا اون تغییره.


5- پیچیدگی انسان حاضر که ملاحظه میفرمایید حاصل میلیون ها سال فرگشت هست.
اما صرفا انگیزه های جنسی ندارد، برای همین گفتم شما از فرگشت بی اطلاع هستید.

انسان در بین تمامی موجودات، دارای مغزی هست که این مغز بیشترین جرم رو نسبت به وزن بدنش داره.
هوش و خودآگاهی هم ارتباط مستقیمی با میزان جرم مغز نسبت به وزن بدن دارد.
بعد از انسان، دلفین بیشترین جرم مغز رو نسبت به بدن داره و باهوش ترین موجود بعد انسان هست که پیچیدگی های خاص خود را هم دارد و توانایی هایی دارد که انسان ندارد.

ببخشید ولی نظره سبکیه در مورد آگاهی انسان که ربط داده میشه به مغز.این از اشکالات مهم فرگشته.
میگن چند میلیون سال طول کشیده تا ذهن بوجود بیاد.بعد هیچ تعریفی از ذهن ندارن.بعد آخر به این رسیدن که خود این ذهنه خداست.mind is god ...قوه ناطقه انسان با اون پیچیدگی های زبانی و حب و بغض و ترس و امید و وجدان و هزارا گزاره دیگه انسان همش مربوط به مغز و سازوکار مادیشه.
ببخشید ولی اینا نتیجه مطلق دونستن فرگشته.
بقول حافظ خدا بیامرز ره افسانه زدنه.

6- ما در فرگشت نمیگیم کدام موجود از کدام موجود کامل تر و بی نقص تر است.
چون فرگشت به معنی تکامل نیست، ترجمه EVOLUTION به تکامل یک اشتباه بزرگ فارسی زبانان هست.

مثلا شما نمیتونی بگی پلنگ موجود کامل تری هست یا عقاب.

همینطور نمیتونی بگی انسان کامل تر هست یا عنکبوت، چون ملاک کامل بودن رو هرکسی میتونه هرچیزی در نظر بگیره.
انسان صرفا به دلیل توانایی بر ابزار سازی و قابلیت تجربه توانسته سیطره بیشتری بر پیرامون خودش پیدا کنه.


ما که همچیم چیزی نگفتیم.نه تو حوزه مادی و نه تو حوزه معنوی.

7- علم در زمان خودش میتواند قطعیت دهد و همین هم کفایت میکند.
مثالش رو هم برات زدم و دیگه زبونم مو در آورد.
گفتم امروز شما با قطعیت میدونی کدام گروه خونی میتواند به کدام گروه خونی، خون بدهد.
با قطعیت بچه ات رو هنگام تولد میبری و به او واکسن فلج اطفال میزنی.
با قطعیت میدونی اگر فشار و قند خونت بالا باشه، نشانه هاش چیست و چه چیزهایی رو نباید بخوری
و....
همه اینا قطعیت هایی هست که علم زیست شناسی به شماها بخشیده.
هدف ما هم از مطالعه زیست شناسی این هست که تا حد ممکن سعی کنیم میزان این قطعیت هارو به بشر بیشتر کنیم تا به جای روی آوردن به توهم و تخیلات بگیر نگیر مذهبی، به علم اعتماد کنه و نتیجه اعتمادش رو هم با درصد بسیار بالا و قابل قبولی بگیره.

تا الان یعنی به علم اعتماد نکرده بود؟بازنمودش تو تمدن سازی به چه صورت بوده؟اتفاقا بدبختی بشر تو هر دوره اعتماد مطلق به باز تولیدات ساینتیستیک اون دوره بوده.نتیجش دو تا جنگ جهانی که فکر نکنم همه جنگ های بشری اینقدر کشته داده باشه.
هیتلر تو یه سخنرانی معروف خودش میگه من اون ابر مرد نیچه رو شهود کردم.همین نیچه رفیق داروین.همین معنای حاصل اینو نوع زیست شناسی و انسان شناسی اون بلارو سر بشر آورد تو اون دوتا جنگ.ولی عذر میخوام شما تفکرت بسته ست.محدود شده تو یه سری نتایج تجربی و آزمایشگاهی.

تو همون حوزه جسمی انسان هم جواب نداده لامصب.قرن به قرن عدم انسان های رو کم کردن.ببینید الان چه دعوایی هست با پزشکی مدرن.فقط چاپیدن جیب بشر رو بلدن.یک قلم بیماری سرطان هدیه علوم جدید به بشریت بوده.

من رشته ام زیست شناسی هست و مثال هایی هم که میزنم از زیست شناسی هست، مدام من رو به سمت نجوم و فیزیک سوق نده.
اگر مثالی از عدم قطعیت میخوای بزنی تو حوزه زیست شناسی بزن، چون من مثل شما علاقه ندارم تو زمینه های غیرتخصصی علمی آکادمیکم اظهار نظر کنم.
معلوم نیست شما تو رشته معماری با مبنای عموما ضعیف ریاضیات و فیزیک چطوری نظریات انیشتن رو مسلط شدی، بروید از یک فیزیک دان این چیزها رو بپرسید.

این همون تفکر بسته ست که گفتما
:)
مثلا فکر میکنی سر کلاس درس به شما چیزی تزریق میکنن که به من نمیکنن.این تفکرات منحط نیست؟
من تو رشته معماری هم به دوستانم میگم که دیوار دور خودتون نکشید که هیچکسی نتونه حرف بزنه.همیشه بهشون میگم شما تو کلاس درس و تو رشته خودتون کانالیزه شدید.
موفق باشید.
 

Mandela.

عضو جدید
آقا من یه سوال واسم پیش اومد اگر میشه جواب بدین (هرکسی دوست داشت جواب بده) »
این فرگشت رو چی تو بدن ما جانوارن بوجود آورده!؟!
مثلا چی میشه که بدن من در 10میلیون سال پیش که شبیه ماهی بوده اومده فهمیده بره تو خشکی بعد دست و پا در بیاره (چجوری فهمیده؟) و مثلا دندون در بیاره گوشت بخوره (این ها رو چجوری میفهمه؟) و بعد مثلا قدش بلند شه رو دو پا وایسه بعد مغزش بزرگ شه بعد همینجور تکامل پیدا کنه.

آیا هورمونی چیزی،سلول عصبی ای دستور این فرگشت ها رو میده؟
متوجه سوالم شدید؟

مثلا کامپیوتر رو شما بزاری زمین،1میلیارد سال آینده همونجوری رو زمین باقی میمونه! ولی رباتی طراحی کنی که برنامه نویسیش کنی خودش رو در معرض نور آفتاب قرار بده و شارژ بشه و فلان کارهای روزمره رو انجام بده، اون موقع 1میلیارد سال آینده اون ربات هزار تا کار انجام داده (مثل :D Wall-e )

من اصلا قصدم اثبات خدا و بحث فلسفی نیست ، فقط میخوام بدونم آیا سلولی ژنی چیزی میزی تو بدن ما هست که این توانایی فرگشت و تکامل رو بوجود آورده ؟! اصلا میخوام بدونم دانشمندا به این فکر افتادن دنبال این چیز بگردن؟! خواستم بهشون ایده بدم گمراه نشن :D


از نظر علمی چیزی در وجود ما فرگشت رو به وجود نمیاره.
بلکه فرگشت خاصیت جدایی ناپذیر حیات و تلاش برای استمرار بقا هست.

موجودات زنده مدام در حال تغییر هستند.
این تغییرات که در ژن ها رخ میدن باعث میشن خصوصیات متفاوتی از موجود تغییر کنه.

سئوال پیش میاد آیا این تغییرات هوشمند و همیشه مفید هستند؟
پاسخ صدر درصد منفی هست.

برای مثال در نخستین مراحل ابتدایی ما دایناسورهایی رو میبینیم که جثه های بسیار بزرگی داشتن.
فرگشت بر این اساس جلو میرفت که هرچه جثه بزرگتر، امکان حیات و تجدید نسل بیشتر.
همچنین تجدید نسل غالب موجودات از راه تخم گذاری انجام میشد (اجداد ماهی)


در حالیکه این روند فرگشتی غلط از آب در اومد و این موجودات بزرگ منقرض شدن و امروزه اکثر موجودات روی کره زمین دارای جثه های بزرگی نیستند.
و تنها موجوداتی با جثه متوسط باقی موندن که تونستن غذاشون رو تامین کنن.
حالا شما فکر کن یک طراح هوشمند این روند سعی و خطا رو طی کرده تا به ابعاد بهینه برسه !!
و یکسری موجودات رو به صورت خلق الساعه بیافرینه تا بعد از گذشت چند نسل اینا نابود بشن.
واقعا میشه به این گفت هوش یک طراح؟

همچنین ما چندین هزار نوع بیماری ژنتیکی و عیب در هنگام تولد داریم. کدام هوشی میپذیره اینهمه خطا در آغاز یک حیات رخ بده؟


اما در مواردی این تغییرات مفید هستند و باعث میشه اون خصوصیت جدید به فرزندان انتقال پیدا کنه و انتخاب طبیعی رخ بده.
این تغییرات هم میلیون ها سال طول کشیده تا به وجود بیان، شما چون بحث زمان رو نادیده میگیری، فکر میکنی مثلا گفته من الان میخوام گوشت بخورم پس یهو دارای دندان شده، در حالیکه برگرد به ماهی های اولیه و ... همین دندان هم پروسه میلیون میلیون ساله طی کرده !!!
 
آخرین ویرایش:

Mandela.

عضو جدید
سلاممم.
چرا اتفاقا چند بار هم میخونم منتها فهم من و شما از علم متفاوته.چون شما صرفا زیست شناسی میخونید و فلسفه علم زیست شناسی و در ثانی فلسفه خود علم رو مطالعه نکردید فکر کنم.
من اینو چند بار گفتم که شما چرا ساینس رو به علم ترجمه میکنید؟خود در سطور پایین به قشنگی اشاره کردید به این که اوولوشن به غلط تو فارسی تکامل معنی شده.خب خودتون هم اینجا دارید سانینس رو به غلط به علم ترجمه میکنید.ساینس تو غرب به اطلاعاتی میگن که حاصل پوزیتیویسم و امپریسم(حس گرایی) هستش و صرفا مشاهدات حسی و حاصل از روگرفتی از طبیعته.این ساینسه .اونا مفهوم بالاتری به اسم نالج هم دارن.
دقت کنید ساینس بخشی از نالجه و علمه و مطلق دانش نیست.


1- میتونم بپرسم منبع این حرفت برای اینکه در غرب چنین تعریفی که شما از علم ارائه میدین، وجود داره چیست؟
لطفا به من لینک وبلاگ و سایت فارسی نده.

شما اومدی یک ادعایی در مورد تعریف علم و دانش در غرب میکنی که من سندیت این تعریف شمارو قبول ندارم.
پس لطفا منبع موثق خودتون رو برای این تعریف ذکر کنید من برم انگلیسیش رو بخونم و اعتبار اون منبع رو هم بررسی کنم.

با تشکر.


2- بله مشخص هست که برخی از کارتون ها و فیلم ها بر اساس فلسفه و علم هست.
ولی به این معنا نیست که هر چیزی رو شما در فیلم دیدی، الزاما مفهوم علم پشت پرده رو در غرب میرسونه.
یکسری از فیلم ها صرفا تخیل هستن.
مثل تخیل پارک ژوراسیک.
حالا شما ممکنه مدعی بشی تو آمریکا چنین پارک هایی وجود داره که دایناسورها رو توش پرورش میدن و اول فیلمشو دادن بیرون، بعدها صداش در میاد. :surprised:

من به اینگونه ادعاهای شما چه موضعی باید نشون بدم؟
بگم راست میگی، غرب اکثر حرفاشو تو فیلماش میزنه؟

شما در مورد فرگشت و تکامل مگه کم فیلم دیدی؟
چرا این فیلما رو میندازی تو سطل و فیلمایی که با عقایدت جور در میاد رو به عنوان حقیقت مطرحش میکنی؟ :razz:



3- زیست شناسی هم به انسان کمک میکند که در برابر طبیعت (آلودگی ها و حوادث طبیعی و...) مقاوم تر بشه.
هم با تاثیر گذاری روی مغز بسیاری از جنبه های روانی رو بهتر کنه.
همین هم کافیه برای مطالعه زیست شناسی.

شما چرا معماری میخونی و هدفت از معماری خوندن چیه؟
مثلا با چادر ساختن و زندگی قبیله ای به شیوه صدر اسلام نمیشه سعادتمند شد؟
چرا پس میخواهید ما خانه های مدرن تر داشته باشیم؟ هدفتون چیه؟
این چه سئوالاتیه آخه برادر من تو تاپیک مربوط به فرگشت
وگرنه منم بلدم شمارو مدام سئوال پیچ کنم، ولی خوشم نمیاد این سئوالات بی ارتباط رو مطرح کنم. :gol:



4- ریشه معرفت تو غرب متافیزیک و فلسفه هست باشه قبول.

ریشه متافیزیک و فلسفه از نظر شما چی هست؟

ما معتقدیم انسان امروزی 5 میلیون سال قدمت داره، نمیدونم شما معتقدی این انسان چند سال قدمت داره؟ احتمالا موضع ندانم گرایی پیش بگیرید !! (اینم ترفند جدید هست واسه کم نیاوردن جلوی علم)

میخوام ببینم از نظر شما قبل فلسفه و متافیزیک ما اصلا انسان داشتیم یا نه، اگر داشتیم اینا به چی فکر میکردن؟

چون از نظر فرگشتی میشه ریشه متافیزیک و فلسفه رو با نیازهای کاملا مادی و جنسی پیدا کرد و اینکه چرا انسان باید به دنبال خلق ماورالطبیعه برود.


5- شما مدعی شدی خدای اسلام فرموده ما عالم رو برای انسان آفریدیم.
این شامل فقط انسان هایی با مغز سالم میشه؟
یا شامل انسان هایی با زندگی نباتی و بسیار عقب افتاده که درکی از جهان ندارند هم میشه؟

علت وجود دایناسورهارو قبل از پیدایش انسان روی کره زمین چی میدونی؟
واسه سرگرمی اینارو آفریده و بعدا گفته بذار نابود بشن، الان دیگه وقت انسان و پستانداران هست که روی کره زمین زندگی کنند؟
یا اینارو با این جثه های بزرگ خلق کرده بوده که ما الان کشفشون کنیم و خوشحال بشیم چه جالب چه موجودایی قبل از ما بودن؟ :smile:

مسیحیت اگر شکست خورده برای اینکه در دانشگاه ها و تلویزیون ها و ... آزادانه داره با اینا بحث میکنه.
ماشالله کشورای اسلامی یکی از یکی دیکتاتوری تر و بسته تر، همه مناظراتتون هم یک طرفه بوده و اصلا مجالی ندادین کسی بیاد شمارو زیر سئوال ببره و مردم قضاوت کنن.
فقط یک عده پشت سیستم نشستن اونا یک حرفی بزنن، اینور برن فکر کنن چطوری با تفسیر میتونن جواب اونارو بدن !!
مناظره شفافی وجود نداشته که الان شما خوشحالین سرافزار بیرون اومدین.

درهای دانشگاه ها و صدا و سیما رو باز کنید، اگر دوام آوردید بگین ما اونارو شکست دادیم.



6- خودآگاهی ارتباط مستقیمی با ابعاد و جرم مغز دارد و هیچ هم سخیف نیست.
برای همینم هست که افراد عقب افتاده، مغز معیوبی دارن و همینطور افرادی که زندگی گیاهی دارن.
درک اکثر اینا از محیط تفاوت چندانی با سایر موجودات نمیکنه.

شما گویا خیلی از قوه ناطقه انسان خوشتون اومده.
زنبور هم چنان قوه بینیایی پیچیده ای داره که هیچ موجودی نداره و نورهایی و چیزهایی رو میتونه تشخیص بده که انسان یک هزارام اون رو هم نمیتونه ببینه.

مگر هر چیزی پیچیده بود و شما نتونستی ازش سر در بیاری، این یعنی نمیتونه ریشه مادی داشته باشه؟

البته من انتظار ندارم شما مکانیزم فوق پیچیده مغز رو درک کنی، چون تصور خیلی ساده ای از مغز داری فکر میکنی، نمیشه این چیزها تماما کار مغز باشه.

در حالیکه کافیه یک ضربه به اون مغز بخوره و قوه ناطقه و همه پیچیدگی هاش از نظر شما از کار بیوفتن.
اکثر بمیاری های روانی (روحی از نظر شما) هم با داروی کاملا مادی قابل درمانند.
که اتفاقا یکی دیگر از اهداف زیست شناسی درمان همه این اختلالات روانی با شناسایی منبع مادی اون هست که روز به روز داره موفقیت های بیشتری هم حاصل میشه.

دوره ای با این باورمندان بامزه معتقد به روح بحث میکردم، معلوم نبود چرا هرچی ضربه به مغز میخوره، یک بخشی از این خصلت هایی که به روح و فطرت و ذات و ... نسبت میدن از کار میوفته.

احتمال ضربه مغزی شدن با ضربه روحی شدن باید رابطه جالبی داشته باشه. :)


7- اینکه شما هیتلر رو میای نمود فرگشت میدونی، ته بی انصافی هست و نشان از غرض ورزی شما داره.
همانطور که من بیام داعش و طالبان و... رو نمودی از اسلام بدونم.
مطمئنا اگر اسلامی نبود، داعش و طالبان و .. هم نبودن، پس متوجه باشید چی میگین.

بازم دارم میگم اینقدر فرگشت رو به افراد گره نزنین.

شما اصرار دارین فرگشت رو به آدم هایی خاص گره بزنین و بعدا بگین ببین اونا چی کار کردن، پس اصل فرگشت مزخرف است.
فرگشت یک حقیقت آزمایشگاهی ثابت شده است، برپایه حرف های داروین استوار نیست، داروین فقط یکسری مشاهدات رو کنار هم گذاشته و نتایجی گرفته.

اینکه از بغلش نیچه و هیتلر در اومده چه ربطی به اصل فرگشت داره؟
مگه از بغل ادیان کم آدم کش و جنایت کار در اومده که باور به زندگی ابدی در بهشت، هزاران انسان رو سلاخی کردن؟


چرا اینقدر همه چیو یک طرفه میبینی، این سیاست یک بام و و دو هوای شما در تحلیل مسائل واقعا نگران کننده شده.



8- سر کلاس درس چیزی تزریق نمیکنن.
وقتی شما تخصصت یک رشته باشه هم زمان بیشتری برای پرداختن به اون موضوع داری هم تو محیط آکادمیک با منبع به روز تر و موثق تر آشنا میشی.

وقتی شمای دانشجوی معماری مثلا میای درباره زیست شناسی اظهار نظر میکنی.
احتمال اینکه با منابع دانشگاهی و مقالات علمی ژورنال های معتبر زیست آشنا باشی بسیار کمتره.
در نتیجه برای افزایش دانشت روی به اینترنت و کتاب های فارسی میاری که بتونن زودتر تورو به نتیجه برسونن و سطحی نگر خواهی شد.

حالا جالبیش میدونی کجاست؟
وقتی در مورد دین نظر میدی، میگن مگه تو متخصص دینی مگه کلاس حوزوی رفتی، برو پیش متخصص !! :D
(پس افرادی با ذهن بسته این چیزارو باید بگن طبق منطق شما)


اینجا بازم برمیگردم به همون حرفم در مورد شما:

به طرز بسیار افراطی در موضع گیری هاتون سیاست یک بام و دو هوا دارید.


فقط و فقط هم افراد غیر وابسته به یک مکتب فکری خاص میتونن این رو تشخیص میدن.
باور کن این نگاهت به مسائل از منظر نداشتن تعصب و جهت دهی از قبل تعیین شده، حتی نرمال هم نیست و کاملا افراطیه.
 

Mandela.

عضو جدید
با توجه به اظهار نظرهایی که از اکثر مخالفین فرگشت میشنویم، مخصوصا در کشور ایران که فضای راه یابی علوم نوین چالش برانگیز، بسیار محدود هست.
در میابیم اکثر دانشجویان گرانقدر ما درک صحیحی از فرگشت ندارن (از مردم عادی که کلا انتظاری نمیره بدون فرگشت چیه)

و با خوندن چند وبلاگ یا سایت فارسی زبان برداشت پر از ابهام و کاملا غلطی از فرگشت دارند.

به همین جهت من سعی میکنم به یکسری از شبهات موجود در رابطه با فرگشت را به زبانی بسیار ساده بیان کنم.
خواهشی که از مخالفین فرگشت دارم، این هست که برای یک بار هم شده تعصباتشون رو کنار بگذارند و این دو سه متن را چندین بار بخوانند.
پذیرش فرگشت به معنای بدبخت شدن و خار شدن شما در زندگی نیست، آنچه انسان را خار میکند خودفریبی هست.


ابتدا به این شکل به طور کامل دقت کنید، زمان ها رو هم در ذهنتون داشته باشید، سپس متون پایینی را بخوانید.



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=253304&d=1447154551
 

پیوست ها

  • evolution.jpg
    evolution.jpg
    76.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Mandela.

عضو جدید
سئوال:

اگر تکامل واقعا اتفاق افتاده و جد ما میمون بوده‌، پس چرا میمون‌ها هنوز کامل نشده‌اند؟


پاسخ:

نخست آنکه جد ما میمون نبوده! شامپانزه هم نبوده :)

ما و آنها باهم در جایی از زمان فرگشتی نیاکان مشترک داشته‌ایم. آن نیاکان مشترک نه شامپانزه بوده‌اند نه انسان؛ بلکه نیاکانی بوده‌اند که در دو مسیر مختلف فرگشتی در نهایت به این دو گونه منجر شده‌اند. شاید عبارت درست‌تر این باشد که شامپانزه‌ها «پسرعمو»های فرگشتی ما هستند. (نه اجداد) البته باید توجه داشت که ما به ایپ‌ها نزدیک‌تریم تا به میمون‌ها.

میمون هم برابر فارسی ایپ «ape» نیست. شاید بتوان ایپ را بوزینه یا آدم‌نما ترجمه کرد. ما انسان‌ها (گونه هوموساپینس) و دیگر ایپ‌ها زمانی با هم نیاکان مشترک داشته‌ایم.
(توضیح اضافه: آیپ در فارسی "کَپی" همسان سازی شده و معادل علمی دیگرش "انسان سانان"است).

ایپ‌ها نسبت به میمون‌ها بزرگ‌تر هستند و دم ندارند. از میان خود ایپ‌ها چهار تا بیشتر به هم شبیه هستند:
شامپانزه، گوریل، انسان و اورانگوتان.


به همین جهت به این چهار گونه ایپ‌های بزرگ می‌گویند. شاخه‌ای که از یک طرف به ما و از یک سو به شامپانزه‌ و بونوبو (شامپانزه کوتوله) رسیده بسیار به هم نزدیک است. یعنی اینکه نیاکان مشترک ما متاخرتر (در دوره زمانی نزدیک‌تری) بوده‌اند. (شامپانزه‌ها و شامپانزه‌های کوتوله «بونوبو»ها خودشان در زمان جدیدتری از هم جدا شده‌اند.) می‌توان گفت تفریبا از زمانی که اجداد ما کم‌کم روی دوپا راه رفتند، از اجداد شامپانزه‌های امروزی فاصله گرفتند.

نیای مشترک «ما و شامپانزه‌ها» با «گوریل‌ها» هم کمی دورتر، یعنی حدود ۶ تا ۸ میلیون سال پیش زندگی می‌کرده‌است. گونه‌ای که به گوریل امروزی رسیده کمی پیشتر از اجداد ما و شامپانزه‌ها جدا شده. به همین طریق می‌توان به نیاکان مشترک با اورانگوتان‌ها و دیگر ایپ‌ها با میمون‌ها (و تمام اعضای راسته نخستی‌ها) در زمان قبل‌تر رسید. و دوباره قبل‌تر با دیگر پستانداران. و دوباره قبل‌تر با خزندگان، و قبل‌تر با ماهی‌ها و همانطور… تا آغاز حیات! البته توجه دارید که مسیرهای مشابه شاخه‌شاخه‌ای را می‌توان تا میلیاردها سال قبل برای هر گونه جانوری تشکیل داد.

تصور نکنید که نمودارهای درختی تنها بر اساس فسیل‌ها و شباهت ظاهری ترسیم شده‌اند؛ خیر. برای ترسیم درخت زندگی جانوری از شواهد ژنی که بسیار دقیق‌تر هستند استفاده می‌شود.


یعنی حتی اگر یک دانه فسیل هم نبود، شواهد ژنتیکی و تاریخچه‌ای که در درون ژن‌ها نهفته است، برای اطمینان از اینکه فرگشت در طول زمان اتفاق افتاده و جانداران از گونه‌های پیشین به وجود آمده‌اند کافی بود.
 

Mandela.

عضو جدید
سئوال:

آیا فرگشت هدف مشخصی دارد و انسان کامل‌ترین موجود و هدف فرگشت و جهان است؟



پاسخ:

این دیدگاه اشتباه است. کسانی که چنین ادعایی می‌کنند به طور حتم از الفبای فرگشت آگاه نیستند.
فرگشت اصلا و ابداً به معنی بهتر شدن و کامل شدن نیست.

شاید از دلایل این بدفهمی ترجمه اشتباه «Evolution» به فارسی، یعنی «تکامل» باشد. ایولوشن اصلا به معنی تکمیل شدن و کامل شدن (تکامل) نیست. برای همین است که من توصیه می‌کنم از برابر فارسی «فرگشت» به جای تکامل استفاده کنیم.

شامپانزه شدن، انسان شدن، گربه شدن، شیر شدن و… هدف فرگشت نیست. اصلا فرگشت هدفی به سویی از پیش تعیین شده ندارد. این نهایت ساده‌اندیشی است که تصور کنیم ما انسان‌ها از دیگر جانداران بیشتر فرگشت یافته‌ایم یا هدف فرگشت بوده‌ایم. چون اصلا فرگشت به این مفهوم نیست.

فرگشت بیشتر به مفهوم تغییر و تحول است.

همه جانداران فرگشت یافته‌اند و خواهند یافت. مثلا ما نمی‌توانیم بگوییم شیر از گربه فرگشت یافته‌تر است! اینکه به نظر ما شیر سلطان جنگل و قوی‌تر و بهتر است خارج از صورت مساله است و ربطی به فرگشت یافته‌تر بودن ندارد! درست به همان شکل که گفتن اینکه چرا دیگر ایپ‌ها و میمون‌ها انسان نشده‌اند !!

سخن بخردانه و معنی داری نیست. همانطور که گفته شد در فرگشت هدف به طور ویژه شیر شدن؛ گربه شدن؛ میمون شدن؛ انسان شدن و… نیست. یا هدف به طور ویژه بالدار شدن، شناگر شدن، تیزبین شدن، باهوش شدن… هم نیست.

مثلا نمی‌توانیم بگوییم چون زنبور عسل نور فرانبفش را می‌تواند ببیند و ما نمی‌توانیم پس زنبور از انسان بهتر و فرگشت یافته‌تر است!


** در ضمن باید دانست که در فرگشت، جاندار موفق لزوما نباید پیچیده‌تر باشد **

مثلا باکتری‌ها را در نظر بگیرید. پس از سه میلیارد سال هنوز سر و مر و گنده‌اند!
در حدود نیمی از زمان زمین‌شناسی اجداد ما موجودات ساده و باکتری بوده‌اند. هنوز هم بسیاری از موجودات باکتری هستند. چون فرگشت لزوما به معنی پیچیده شدن نیست.

قضیه بیشتر بقا باتوجه به محیط (به ویژه خطرهای محیطی) و وجود جانداران اطراف (به ویژه جانوران شکارچی) است.
 

Mandela.

عضو جدید
مغز سخن اینکه:

نمی‌توان گفت انسان فرگشت یافته‌ترین جاندار است، یا بالاترین پله فرگشت و هدف آن است. همچنین باید دانست همه جانداران فرگشت یافته‌اند و چیزی به شکل بهتری و بدتری «کلی» هم وجود ندارد. مثلا نمی‌توان گفت عقاب از یوزپلنگ بهتر است چون می‌تواند پرواز کند!

در واقع این یک چیزی ذهنی «subjective» است نه یک چیز عینی «objective».
(فرق نظر سابجکیتو با آبجکتیو این است که آبجکتیو یک نظر قابل اثبات و یک فکت مشخص است. در مورد یک چیز آبجکتیو یا عینی می‌توان با قطعیت اظهار نظر کرد. ولی یک چیز سابجکتیو یا ذهنی یک چیز قطعی نیست و تنها چیزی است که در ذهن آدم می‌گذرد.

مثلا به نظر من شعر سهراب سپهری خوب است و به نظر جنابعالی بد. این یک چیز سابجکتیو و ذهنی است. یا یک مثال معروف آن؛ دمای اتاق یک چیز آبجکتیو و عینی است که با دماسنج قابل اندازه گیری است. ولی سردی و گرمی اتاق یک چیز سابجکتیو است و شاید به نظر هر کس فرق کند.) پس در زمینه جانداران بهتری و بدتری کلی وجود ندارد، و بستگی دارد چه موضوع خاصی مورد نظر باشد.

مثلا اگر بگوییم گونه انسان در قدرت تفکر از شامپانزه قوی‌تر و بهتر است این یک نظر درست است.
ولی این ربطی به فرگشت یافته بودن یا نبودن پیدا نمی‌کند. (مثلا قدرت بدنی شامپانزه خیلی از ما بیشتر است)
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی حتی اگر یک دانه فسیل هم نبود، شواهد ژنتیکی و تاریخچه‌ای که در درون ژن‌ها نهفته است، برای اطمینان از اینکه فرگشت در طول زمان اتفاق افتاده و جانداران از گونه‌های پیشین به وجود آمده‌اند کافی بود.
میتونی بیشتر در مورد "ژنتیک" و اون "ژن" ها بگی،چجوری اطلاعات رو در خودشون ذخیره می کنن؟ مثلن زمان بندی خاصی داخل ژن ها هست یا ترتیب و طبقه بندی خاصی داره؟


بعد، تمامی لزوم یک "فرگشت" بدلیل "بقاء" هست؟!
مثلا اگر جمعیت انسان ها بشدت کم بشه (مثلا بعد از جنگ اتمی!!) احتمالش هست انسان هایی پدید بیان سلولهاشون مثلا در برابر اشعه ایکس هم مقاومت نشون بدن؟! فرگشت این شکلی معنی میشه یعنی همیشه در راستای "بقاء" پیش رفته؟
یا اینکه نه بصورت Random یک سری فرگشت ها در یک سری از بخش های بدن رُخ دادند... بعدش بعضی از فرگشتا که بیشتر به کره ی زمین و محیط و خطراتش و اینا میخورده،موندن،الباقی حذف شدند...

من موندم،اون فرگشتی که در "مغز" ادم رُخ داده بخاطر چی بوده؟ بقاء؟ آخه تو یک مستند میدیدم میگفت انسان سانان برای اینکه جثه کوچیکتری داشتند و توانایی های جسمی کمتری داشتند با مغزشون، و ساخت وسایل،بر اطراف غلبه میکردند.به مرور این "ابزار" گسترش پیدا کرد و آتش اومد و همینجور پیشرفت رُخ داد بجای غار شد خانه بجای سوار بر چوب، شد قایق، مثلا همینجوری ابزار آلات بودند که انسان رو پیشرفت دادند و فرگشت های خاص و عظیمی مثلا از صد ها هزار سال پیش به اینور روی آدم دیگه رُخ نداده.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
1- میتونم بپرسم
منبع​
این حرفت برای اینکه در غرب چنین تعریفی که شما از علم ارائه میدین، وجود داره چیست؟
لطفا به من لینک وبلاگ و سایت فارسی نده.

شما اومدی یک ادعایی در مورد تعریف علم و دانش در غرب میکنی که من سندیت این تعریف شمارو قبول ندارم.
پس لطفا منبع موثق خودتون رو برای این تعریف ذکر کنید من برم انگلیسیش رو بخونم و اعتبار اون منبع رو هم بررسی کنم.

با تشکر.

سلاممم.
روند فلسفه علم رو مطالعه بفرمایید.معرفت ما مثل شما اینترنتی نیست.یادم نمیاد تو اینترنت دنبال علم باشم.دنبال اطلاعات هستم.دیتا با علم متفاوته.

ساینتیسیم ایدئولوژی مربوط به دکارته که در کانت کامل میشه.تا این زمان چه باید بدانم مطرح بود.این نالجه.بعد از این چه میتوانم بدانم مسئله شد.این ساینسه.حرفی نیست اینکه من هر چه که میتوانم بدانم رو قبول کنم.حرف اینجاست که این مطلق دانش نیست.پس همین جا نسبی گرایی مطرح میشه.همون مسئله ای که من تو پست اول مطرح کردم و شما هنوز نتونستید فهمش کنید و در گیر نقش روی قالی شدید.
پس کل فلسفه علم تا پوپر رو مطالعه کنید.
من گفتم وقتی نسبی گرایی مطرحه ایدئولوژی باطل میشه.گفتم داروینیسم تبدیل شده به ایدئولوژی و این نقض نسبی گرایی و پلورالیزم معرفتیه که الان حاکمه.پس مسئله من فرگشت نبوده.
چیزی که عجیبه اینه که اونجا به نادرستی داروینیسم به ایدئولوژی تبدیل شده.برای شما ایدئولوژی و دکترین و تینت رو رد کرده به دگما رسیده.در واقع شما به تحجر رسیدید.

2- بله مشخص هست که برخی از کارتون ها و فیلم ها بر اساس فلسفه و علم هست.
ولی به این معنا نیست که هر چیزی رو شما در فیلم دیدی، الزاما مفهوم علم پشت پرده رو در غرب میرسونه.
یکسری از فیلم ها صرفا تخیل هستن.
مثل تخیل پارک ژوراسیک.
حالا شما ممکنه مدعی بشی تو آمریکا چنین پارک هایی وجود داره که دایناسورها رو توش پرورش میدن و اول فیلمشو دادن بیرون، بعدها صداش در میاد.
:surprised:

من به اینگونه ادعاهای شما چه موضعی باید نشون بدم؟
بگم راست میگی، غرب اکثر حرفاشو تو فیلماش میزنه؟

شما در مورد
فرگشت و تکامل​
مگه کم فیلم دیدی؟
چرا این فیلما رو میندازی تو سطل و فیلمایی که با عقایدت جور در میاد رو به عنوان حقیقت مطرحش میکنی؟


درک این مطلب حس میکنم خیلی برای شما سختر از درک تفاوت ساینس و علمه.شما سریال فرنچ رو حتما دیدید.لیستی از علومی رو همون تیتراژ فیلم عنوان میکنه که گوش شما هنوز نشنیده این موارد رو.شما سینمای غرب رو با سینمای پوپک مشت ماشالله ای ما مقایسه میکنید؟

اونا دارن بین رائیلیسم که معتقده ابر انسان هایی خارج کره زمین اون عنصر اولیه حیات رو به زمین پرتاب کرده با داروینیسم جمع میکنن.که درو اقع نقض داروینیسم که بر تصادف استواره رو حل کنن.این هنر یک استراتژیسته که بتونه تغییر رو بوجود بیاره تا جریان های مخلف ایدئولوژی هارو همراه کنه.
من اون فیلمهارو هم دیدم.

3- زیست شناسی هم به انسان کمک میکند که در برابر طبیعت (آلودگی ها و حوادث طبیعی و...) مقاوم تر بشه.
هم با تاثیر گذاری روی مغز بسیاری از جنبه های روانی رو بهتر کنه.
همین هم کافیه برای مطالعه زیست شناسی.

شما چرا معماری میخونی و هدفت از معماری خوندن چیه؟
مثلا با چادر ساختن و زندگی قبیله ای به شیوه صدر اسلام نمیشه سعادتمند شد؟
چرا پس میخواهید ما خانه های مدرن تر داشته باشیم؟ هدفتون چیه؟
این چه سئوالاتیه آخه برادر من تو تاپیک مربوط به فرگشت
وگرنه منم بلدم شمارو مدام سئوال پیچ کنم، ولی خوشم نمیاد این سئوالات بی ارتباط رو مطرح کنم.


تعریفتون از رشته خودتون هم غلطه.
زیست شناسی با مطالعه حیات شناسی (بایولوژی) و بعد انسان شناسی(آنتروپولوژی) کمک میکنه به فلسفه به تبیین صحیح معنای وجود.اون مواردی که گفتید کارکرد دسته چندم زیست شناسیه نه هدف اصلی اون.فیزیک هم همینطوره.
اتفاقی که بالافاصله و همزمان با داروین نیچه انجام داد.نیچه با داروین مکاتبات داشت.انتهای فلسفی نیچه نیهیلیسمه.واقعا چیزی جز همین پوچ گرایی تو روند فرگشت وجود داره؟ترس از همین پوچ گرایی و نیستی دو تا جنگ جهانی راه انداخت.جنگی که همه ایدئولوژی های مدرن توش بودن.محض اطلاعتون بگم که فاشیسم هیتلری یه ایدئولوژی مدرنه.پس هیتلر دیوانه نبوده بلکه تحت تاثیر ایدئولوژیش بوده.
تو معماری هدف شخصه من و نه دانشگاهی که اونو تدریس میکنه ،ایجاد ظرفیت شکل حیات با توجه هدف خلقت انسانه.میدونید که داروینسم تو معماری هم تاثیر گذاشته.در جریان هستید دیگه.


4- ریشه معرفت تو غرب متافیزیک و فلسفه هست باشه قبول.

ریشه متافیزیک و فلسفه از نظر شما چی هست؟

ما معتقدیم انسان امروزی 5 میلیون سال قدمت داره، نمیدونم شما معتقدی این انسان چند سال قدمت داره؟ احتمالا موضع ندانم گرایی پیش بگیرید !! (اینم ترفند جدید هست واسه کم نیاوردن جلوی علم)

میخوام ببینم از نظر شما قبل فلسفه و متافیزیک ما اصلا انسان داشتیم یا نه، اگر داشتیم اینا به چی فکر میکردن؟

چون از نظر فرگشتی میشه ریشه متافیزیک و فلسفه رو با نیازهای کاملا مادی و جنسی پیدا کرد و اینکه چرا انسان باید به دنبال خلق ماورالطبیعه برود.


شکا چقدر فهم عوامانه ای از متافیزیک و فلسفه دارید.فکر میکنید فلسفه و متافییک یعنی تبیین ماوراطبیعه؟شما اگه خود کلمه متاتا فوسیکای یونانی رو بشناسی به مابعد الطبیعه نزدیکتره.متافیزیک حوزه ذهن رو شامل میشه که سه جز عدد و کلمه و عنصر رو در خودش داره.شما فکر میکنی مثلا فیلسوفا های غرب از ملطیون تا همین هابر ماس حوزشون تبیین خدا بوده؟اکثر قریب به اتفاقشون یا ملحد بودن و یا نقش خدا رو در اداره عالم رد میکردن.فلسفه حوزش حوزه تفکر و ذهنه.حالا برای اینکه درست تفکر بکنه نیاز داره سازوکار عالم رو بدونه.اینجا زیست شناس و فیزیک دان به کمکش میاد.بعد اون با توجه به اون معنا و چیستی و چرایی پدیده هارو تبیین میکنه.مثلا فلسفه هنر یا فلسفه اقتصاد یا فلسفه ذهن یا فلسفه لاو و هزاران فلسفه مضاف دیگه رو.
اولین فلسفه مضافی که تبیین میکنن فلسفه آنتروپوس یا انسانه.
مثلا چند تاش رو مثال میزنم از حوزه فلسفه های مضاف:

فلسفه آنتروپوس(انسان)....>میده ایدئولوژی داروینیسم----->دکترینش میشه فیزیولوژی(تفسیر این میشه اینکه چیستی و چرایی انسان ایدئولوژیش میشه داروینیسم.یعنی انسان حاصل اون فرگشته.دکترینش که در واقع تبیین اینکه چطور میشه انسان رو شناخت...از طریق فیزیولوژیش.یعنی انسان چیزی جز این چند ده کیلو املاح و عناصر مختلف نیست.همه انسان همینه)

این مورد بالایی بعد از کیهان شناسی و زیست شناسی مهمترین حوزه شناخته در غرب.بعد انسان شناسی زبان شناسیه که اهمیت داره.

متاثر از این تبیین انسان شناسی بعضی از فلسفه های مضافی که فلاسفه و دانشمندان مختلف تبیین کردن رو میارم براتون:

فلسفه لاو یا عشق--->ایدئولویش میشه ***والیسم---->دکترینش میشه اروتیسم
حالا فلسفه جنسی یا ***---->ایدئلوژیش میشه اروتیسم--->میده دکترین ارگاسم
فلسفه اروس--->ایدئولوژی ارگاسیسم--->دکترینش میشه پرن

این سه مورد بالا رو یه جا کامل توضیح دادم.اینا همش نتایج داروینیسمه.

تو فلسفه زیست شناسی بعنوان یکی از فلسفه های مضاف ایدئلوژی تقلیل گرایی یا ریداکشنیزم رو میده.فروکاست موجودات زنده صرفا به فیزیولوژی و ژنتیک.

فلسفه زندگیش میده ایدئولوژی هدونیسم یا لذت گرایی....همین باعث شد برژینسکی کتاب خارج از کنترل رو بنویسه.اگه انسان صرفا فیزیولوژی باشه و اون معنای حیات باشه قطعا باید هدونیسم جواب میداد و الان برژینسکی بعنوان عصاره تمدن غرب داد نمیزد که آی داره از دستمون خارج میشه.
و صدها مورد دیگه.
اینکه میگید قبل فلسفه انسان به چیزی می اندیشیده باید خدمتتون عرض کنم اونچیزی که مبنای معرفت از طرف انبیا معرفی شده بوده مفهوم آیه بوده.اینکه هر پدیده ای حقیقتی رو نشون میده.به سان انگشت اشاره خدا.دو تا فهم غلط از این مبنای معرفت شناسی و دانش یعنی مفهوم آیه صورت گرفت.یکیش رفت به سمت خرافات و سحر و جادو.یکیش هم اینطور فهم کردم مفهوم آیه رو که اگه بخواد حقیقت هر پدیده رو بفهمه باید ببینه ماده اولیه تشکیل دهنده این چیه.لذا آیه شد آرخه یا به زبان یونانی آرخیا.میبینی که مفهوم تقریبا یکیه ولی دو تا فهم متفاوته.این دنبال آرخه بودن پس مربوط به الان نیست.مربوط به 2700 سال پیشه.تا قبل اینکه اینو بگم شما نمیتونستید جواب این سوال منو بدید که اینا چطور شد که فهمیدن باید برن کوچکترین جز ماده رو چه در موجودات زنده و چه سایر پدیده ها کشف کنن.این حرف من به این معناست که اگه اون تلقی آیه نبود الان بشریت تقریبا خالی از آگاهی بود.
یعنی هر دو برداشت غلط از این مبنای دانش ره افسانه زدنه و ندیدن حقیقته.یه زمانی سحر و جادو و خرافه قدرت داشت الان هم داروینیسم و تلقی های مادی و برداشت های نابخردانه .اینه که میگم علم سازوکارش تفاوت داره با سانیسی که صرفا دنبال آرخه ست.
اگه مثال اگزجره بخوام براتون بزنم اینطور میشه که فرض کنید جفتمون داریم به یه تابلو راهنمایی رانندگی نگاه میکنیم.من میگم این داره پیامی میده.جایی رو نشون میده.خطری رو متذکر میشه و ... شما ذره بین دستت گرفتی میگی خب این پایش که از جنس مثلا آهنه.آهن سازوکار عنصریش به این شکله.هز عنصرش اینقدر اتم داره.روی آهن یه لایه رنگ روغنیه.این رنگ از فلان چیز درست شده.بعد میای یقه منو میگیری که ما با بقول خودتون علم رفتیم تا فیها خالدون این تابلو ندیدیم جایی رو نشون بده یا خطری رو متذکر بشه و ...
تفاوت آرخه و آیه اینقدر از هم متمایزه.
بله بعد از نشانه ما هم سراغ آرخه میریم ولی اون در حدی که زندگی مادیمون رو سر و سامان بدیم بدرد میخوره.این تکنولوژی نجات بخشه.نه سوار بر بشریت.

5- شما مدعی شدی خدای اسلام فرموده ما عالم رو برای انسان آفریدیم.
این شامل فقط انسان هایی با مغز سالم میشه؟
یا شامل انسان هایی با زندگی نباتی و بسیار عقب افتاده که درکی از جهان ندارند هم میشه؟

علت وجود دایناسورهارو قبل از پیدایش انسان روی کره زمین چی میدونی؟
واسه سرگرمی اینارو آفریده و بعدا گفته بذار نابود بشن، الان دیگه وقت انسان و پستانداران هست که روی کره زمین زندگی کنند؟
یا اینارو با این جثه های بزرگ خلق کرده بوده که ما الان کشفشون کنیم و خوشحال بشیم چه جالب چه موجودایی قبل از ما بودن؟
:smile:

مسیحیت اگر شکست خورده برای اینکه در دانشگاه ها و تلویزیون ها و ...
آزادانه​
داره با اینا بحث میکنه.
ماشالله کشورای اسلامی یکی از یکی دیکتاتوری تر و بسته تر، همه مناظراتتون هم یک طرفه بوده و اصلا مجالی ندادین کسی بیاد شمارو زیر سئوال ببره و مردم قضاوت کنن.
فقط یک عده پشت سیستم نشستن اونا یک حرفی بزنن، اینور برن فکر کنن چطوری با تفسیر میتونن جواب اونارو بدن !!
مناظره شفافی وجود نداشته که الان شما خوشحالین سرافزار بیرون اومدین.


هر انسانی در هر نقطه از کره زمین اراده معطوف به فطرتش داره.اینکه چقدر جلو بره بستیگی به شرایط فرهنگی و اجتماعی و جغرافیایش داره.کار اون انسان خیلی راحت تر از انسان با آگاهیه.خدای اسلام هر کس رو تحت شرایط خودش سنجش میکنه.

الان از انقراض دایناسورها به این رسیدی خدا کشکه؟
ببین اگه ره افسانه نمیزدن همینجا این پشتکارشون از فهم اینکه موجوداتی بودن و منقرض شدن و علت کشف انقراضشون رو فهمیدن میتونستن نشانه ش رو بفهمن و ازش معرفت و دانش (نالج) میگفتن.ولی باز درگیر اون بعد لخت و عریان ساینس شدن.هر چند تو سازوکار ایده آلیسم یه سری ایده ها و معنا هایی به جهت پدر سوخته بازی از پدیده ها میگیرن.

مسیحیت که از 200 سال قبلش دچار مشکل شده بود.اتفاقا درگیری بالا بخاطر آزادی نبوده.همین الان مسیحیایی هستن بچه هاشون رو مدرسه و دانشگاه نمیفرستن.چون میگن ماهیت علوم مدرسه و دانشگاه داروینیسمه.
جالبه 90 درصد علومی که تو دانشگاه های ما الان داره درس داده میشه داروینیسمیه.نمیدونم چطور اینو نفهمیدید.بعد میای میگیی فضا بسته ست.
البته کم کم دانشگاه های دیگه با داروینیسم خداحافظی میکنن.فکر کنم دیگه کافیه فاضی یکطرفه به نفع داروینیسم.نکنه شما فکر کردی اون چند واحد معارف و وصایای امام و فلسفه اخلاق فضای ظاهرا علمی دانشگاه های مارو غیر داروینیسمی کرده؟
:biggrin:


6- خودآگاهی ارتباط مستقیمی با ابعاد و جرم مغز دارد و هیچ هم سخیف نیست.
برای همینم هست که افراد عقب افتاده، مغز معیوبی دارن و همینطور افرادی که زندگی گیاهی دارن.
درک اکثر اینا از محیط تفاوت چندانی با سایر موجودات نمیکنه.

شما گویا خیلی از قوه ناطقه انسان خوشتون اومده.
زنبور هم چنان
قوه بینیایی پیچیده ای​
داره که هیچ موجودی نداره و نورهایی و چیزهایی رو میتونه تشخیص بده که انسان یک هزارام اون رو هم نمیتونه ببینه.

مگر هر چیزی پیچیده بود و شما نتونستی ازش سر در بیاری، این یعنی نمیتونه ریشه مادی داشته باشه؟

البته من انتظار ندارم شما
مکانیزم فوق پیچیده مغز​
رو درک کنی، چون تصور خیلی ساده ای از مغز داری فکر میکنی، نمیشه این چیزها تماما کار مغز باشه.

در حالیکه کافیه یک ضربه به اون مغز بخوره و قوه ناطقه و همه پیچیدگی هاش از نظر شما از کار بیوفتن.
اکثر بمیاری های روانی (روحی از نظر شما) هم با داروی کاملا مادی قابل درمانند.
که اتفاقا یکی دیگر از اهداف زیست شناسی درمان همه این اختلالات روانی با شناسایی منبع مادی اون هست که روز به روز داره موفقیت های بیشتری هم حاصل میشه.

دوره ای با این باورمندان بامزه معتقد به روح بحث میکردم، معلوم نبود چرا هرچی ضربه به مغز میخوره، یک بخشی از این خصلت هایی که به روح و فطرت و ذات و ... نسبت میدن از کار میوفته.

احتمال ضربه مغزی شدن با ضربه روحی شدن باید رابطه جالبی داشته باشه. :)



یه زمانی دکارت هر چقدر سعی کرد بین سوژه و ابژه ارتباط برقرار کنه نتونست.آخرش شکاف ایجاد کرد بینشون.در مورد ارتباط روح و جسم دقیقا همزمان با دکارت ملاصدرا این ارتباط رو تبیین کرده تحت عنوان حرکت جوهری.اون رو مطالعه کنید حتما.
این حرفای سخیف رو جایی نزدید خواهشا.یاد فیلم لوسی افتادم.هر چقدر به خودش از اون CPH4 ها میزد ظرفیت مغزش بالا میرفت و درکش نسبت به عالم بالاتر میرفت
:D

7- اینکه شما هیتلر رو میای نمود فرگشت میدونی، ته بی انصافی هست و نشان از غرض ورزی شما داره.
همانطور که من بیام داعش و طالبان و... رو نمودی از اسلام بدونم.
مطمئنا اگر اسلامی نبود، داعش و طالبان و .. هم نبودن، پس متوجه باشید چی میگین.

بازم دارم میگم اینقدر فرگشت رو به افراد گره نزنین.

شما اصرار دارین فرگشت رو به آدم هایی خاص گره بزنین و بعدا بگین ببین اونا چی کار کردن، پس اصل فرگشت مزخرف است.
فرگشت یک حقیقت آزمایشگاهی ثابت شده است، برپایه حرف های داروین استوار نیست، داروین فقط یکسری مشاهدات رو کنار هم گذاشته و نتایجی گرفته.

اینکه از بغلش نیچه و هیتلر در اومده چه ربطی به اصل فرگشت داره؟
مگه از بغل ادیان کم آدم کش و جنایت کار در اومده که باور به زندگی ابدی در بهشت، هزاران انسان رو سلاخی کردن؟

چرا اینقدر همه چیو یک طرفه میبینی، این سیاست یک بام و و دو هوای شما در تحلیل مسائل واقعا نگران کننده شده.


جواب این یکم طولانی میشه.من یه وب نوشت مخصوص این بحثتون و اینکه اون نوع زیست شناسی چطور اندیشه های نیچه رو میسازه و بعدا یکی مثل هیتلر در میاد رو مینویسم.

8- سر کلاس درس چیزی تزریق نمیکنن.
وقتی شما تخصصت یک رشته باشه هم زمان بیشتری برای پرداختن به اون موضوع داری هم تو محیط آکادمیک با منبع به روز تر و موثق تر آشنا میشی.

وقتی شمای دانشجوی معماری مثلا میای درباره زیست شناسی اظهار نظر میکنی.
احتمال اینکه با منابع دانشگاهی و مقالات علمی ژورنال های معتبر زیست آشنا باشی بسیار کمتره.
در نتیجه برای افزایش دانشت روی به اینترنت و کتاب های فارسی میاری که بتونن زودتر تورو به نتیجه برسونن و سطحی نگر خواهی شد.

حالا جالبیش میدونی کجاست؟
وقتی در مورد دین نظر میدی، میگن مگه تو
متخصص دینی​
مگه کلاس حوزوی رفتی، برو پیش متخصص !!
:d

(پس افرادی با ذهن بسته این چیزارو باید بگن طبق منطق شما)

من در مورد فلسفه زیست شناسی بعنوان یک جز از فلسفه های مضاف نظر دادم.بخاطر همینه که ذهن من بسته نیست و کانالیزه نشدم مثل شما در بین اون بحثای سلولی و ژنتیکی و ...
شما به یه مشت دیتا و اطلاعات چسبیدید و دیگه مطلب دیگه رو فهم نمیکنید.حتی فلسفه رشته تحصیلی خودت رو هم نمیدونی.این کانالیزه شدن و محدودیت فهم نیست؟
این موارد بعدها خودش رو نشون میده.مثلا الان تو اقتصاد که پدرانش میگن علمش سقوط آزاد کرده وضع به جایی رسیده که دانشجوهای بعضی از دانشگاه های آمریکا کلاس فول پروفسور های این رشته رو ترک میکنن.میگن شما از فلسفه اقتصاد دور شدید و اسیر یه مشت فرمول ریاضی شدید .این اینده در انتظار شما هم هست.

اینجا بازم برمیگردم به همون حرفم در مورد شما:

به طرز بسیار افراطی در موضع گیری هاتون سیاست یک بام و دو هوا دارید.

فقط و فقط هم افراد غیر وابسته به یک مکتب فکری خاص میتونن این رو تشخیص میدن.
باور کن این نگاهت به مسائل از منظر نداشتن تعصب و جهت دهی از قبل تعیین شده، حتی نرمال هم نیست و کاملا افراطیه.


افراط نیست.تاملات نابهنگامه.
 

Mandela.

عضو جدید
سلاممم.
روند فلسفه علم رو مطالعه بفرمایید.
معرفت ما مثل شما اینترنتی نیست.یادم نمیاد تو اینترنت دنبال علم باشم.دنبال اطلاعات هستم.دیتا با علم متفاوته.

ساینتیسیم ایدئولوژی مربوط به دکارته که در کانت کامل میشه.تا این زمان چه باید بدانم مطرح بود.این نالجه.بعد از این چه میتوانم بدانم مسئله شد.این ساینسه.حرفی نیست اینکه من هر چه که میتوانم بدانم رو قبول کنم.حرف اینجاست که این مطلق دانش نیست.پس همین جا نسبی گرایی مطرح میشه.همون مسئله ای که من تو پست اول مطرح کردم و شما هنوز نتونستید فهمش کنید و در گیر نقش روی قالی شدید.
پس کل فلسفه علم تا پوپر رو مطالعه کنید.
من گفتم وقتی نسبی گرایی مطرحه ایدئولوژی باطل میشه.گفتم داروینیسم تبدیل شده به ایدئولوژی و این نقض نسبی گرایی و پلورالیزم معرفتیه که الان حاکمه.پس مسئله من فرگشت نبوده.
چیزی که عجیبه اینه که اونجا به نادرستی داروینیسم به ایدئولوژی تبدیل شده.برای شما ایدئولوژی و دکترین و تینت رو رد کرده به دگما رسیده.در واقع شما به تحجر رسیدید.




تعریفتون از رشته خودتون هم غلطه.
زیست شناسی با مطالعه حیات شناسی (بایولوژی) و بعد انسان شناسی(آنتروپولوژی) کمک میکنه به فلسفه به تبیین صحیح معنای وجود.اون مواردی که گفتید کارکرد دسته چندم زیست شناسیه نه هدف اصلی اون.


1- خوب میدونستم منبعی برای این تعریف علم ندارین و میگین برو اینور و اونور رو مطالعه کن. :D

مشخص شد گیر شما همون مفاهیم انتزاعی هست که در پست چهارم همین صفحه گفتم. یعنی شما مفاهیم انتزاعی خودتون رو که از اینور اونور جمع کردین رو مبنای واقعیت میگیرین، هرکس خلاف اون بگه میشه تعریف غلط !!
واقعا برام جالبه یک انسان تو سال 2015 هنوز فکر میکنه در مورد مفاهیم انتزاعی و ذهنی میتونه از غلط و صحیح استفاده کنه. :)

به نظرت کسی که اینقدر در مورد علم در غرب میدونه، اما حتی نمیتونه یک سند از تعریف علم در منابع غربی معرفی کنه یعنی چه؟

جناب لینک ژورنال ها و مقالات تو اینترنت هست.
وقتی میگیم لینک بدین، یعنی لینک مقاله یا ژورنال و ... رو بدین، نه اینکه معرفت اینترنتیه، اینترنت یک وسیله نشر منبع اصلیه.
یعنی یک چیزایی میای برداشت میکنی، که آدم از دستت میخواد سرشو بکوبونه به دیوار !! :confused:

تمامی برداشت های شما از علم و نالج برداشت های شخصی خودتون و کسانی که شمارو شستشوی مغزی دادن، هست.
بهتون گفتم لینک منبع موثق برای این تعاریف بدین، شما باز میای چندتا چیز رو کنار هم میپیچی و تفسیرش رو برای من مینویسی.

داروینیسیم وقتی به تحجر میرسه که شما بتونی با دلایل علمی ردش کنی و اون مقاومت کنه که منم حرفم این بود اگر شما داروینیسم رو با علم زیست شناسی رد کنی، اتوماتیک وار اون بخش ایدئولوژیکش از نظر شما هم رد میشه.

که چون شما در این زمینه چیزی تو چنته ندارین، فقط روی بحث ایدئولوژیکش زوم میکنین و مفاهیم ذهنی خودتون رو میخواهید به عنوان حقیقت جلوه بدین.در حالیکه اینا فقط برداشت شخصی شماست نه یک ساینس !!



2- آفرین به شما که اینقدر فیلم میبینی.
من گفتم بر چه اساسی شما فکر میکنی برخی چیزهایی تو فیلما میگن بر اساس علم هایی هست که بهش رسیدن؟

مرز تخیل و واقعیت پنهان شده رو تو این فیلما چطوری تشخیص میدی؟


ده بار این سئوال رو ازت پرسیدم هی میای میگی تو این فیلم این حرفو زده !!
به ما هم یاد بده وقتی یک فیلم رو نگاه میکنیم متوجه باشیم این فیلم داره تخیل رو میگه یا واقعیت های پشت پرده رو؟
از کجا این مرز رو تشخیص میدی؟
جواب این سئوال اینقدر سخته که مدام میزنی به صحرای کربلا و پوپک مش ماشالله؟

غربی ها از چی میترسن یا ملاحظات چه چیزی رو میکنن که به جای چاپ یافته هاشون در مقالات و تدریسش در دانشگاه ها، ترجیح میدن اول فیلمش کنن تا آدمای باهوشی مثل شما از طریق فیلم دو زاریشون بیفته نه از طریق خواندن مقاله و کتاب؟ :)
خطر فهمیدن از طریق فیلم کمتره؟ یا میخوان واکنش های عمومی رو بسنجن؟

(ترجیحا در مورد این موضوع تاپیک بزنی بهتره)

از طرفی اینطور که بوش میاد فقط خواصی مثل شما میتونن از این فیلما سر در بیارن و عوام که نمیفهمن فکر میکنن فیلم سرگرمیه.

دلیل این رو بی زحمت به زبان منظم تری بگو، جمله بندیت و به کار بردن فعل و فاعلت خیلی قاراش میش هست من چندبار باید بخونم تا بفهمم منظورت چیه. :gol:


3- باز هم اومدی تعریف شخصی خودت رو از زیست شناسی ارائه دادی و گفتی تعریف من غلطه.
عزیز من، وقتی میگی تعریف من غلط هست:

یعنی تعریف من شخصی و غیر رسمیه و تعریف شما غیرشخصی و رسمی.

منبع این تعریف هایی که داری اینجا ارائه میدی و به قول خودت منبع معرفتت کجاست؟
شما مدام داری برداشت خودت رو از اطرافت به عنوان سند در نظر میگیری، هرچی هم میگیم منبع این تعریفاتون چیه میگی برو مطالعه کن.

خوب من هم میگم این تعریف شما از زیست شناسی غلط هست و شما اصلا نمیدونی زیست شناسی چی هست.
زیست شناسی همان بود که من تعریف کردم.
اگر بناست رو هوا حرف بزنی، بگو من هم اینجوری استدلال بیارم. :razz:


4- لطفا اینقدر آسمون ریسمون نبافین که انتهای نیهیلیسم جنگ جهانیه.
شما با این حرفات عملا داری جبرگرایی مطلق رو ترویج میکنی.

یعنی اگر هیتلر نبود، چون مکتب نیهیلیسم شکل گرفته پس صد درصد جنگ جهانی باید رخ میداده.
در حالیکه نه در صورت نبود هیتلر و یک انسان روانی، جنگ جهانی هم میتونسته رخ نده.
این قطعیتت در تحلیل مسائل واقعا جالب توجه هست :surprised:.

این حرف شما مثل اینهست که من مدعی بشم عاقبت اسلام جنگ های صلیبی بود که میلیون ها انسان کشته شدن.
بازم همون سیاست یک بام و دو هوای شما.
;)

در ضمن من تعریفت رو هم از معماری قبول ندارم، خیلی تعریف ناقصی ارائه دادی و جای بازنگری داره.
ایجاد ظرفیت شکل حیات یک جمله بی مفهومه، چندبار بخون اگر متوجه شدی چی فرمودی.


5- در مورد جوابت برای آنکه انسان قبل فلسفه میاندیشیده اومدی گفتی یا حقیقت یا سحر و جادو.
قدمت انسان رو هم که نگفتی چندسال هست.
پس شما معتقدی حقیقت برای انسان های غارنشین و کاملا بدوی هم از سوی خدایی که شما بهش معتقدی تبیین شده بوده درسته؟
میشه چند نوع حقیقت رو که میشه بدون استفاده از زبان و ایما و اشاره به کسی تبیین کرد مثال بزنی؟

چون هزاران سال طول کشیده انسان زبانی رو بسازه و برای پدیده های اطرافش واژه درست کنه.
انسان های نخستین با نقاشی و ایما اشاره حرف میزدن با هم.

پس حضرت آدم یا اون پیامبران حاوی وحی نخستین، با نقاشی و ایما اشاره روی دیواره های غار با مردم صحبت میکردن درسته؟

در حالیکه میتونیم به برداشت دیگری هم برسیم و تمامی این مراحل تکاملی زبان و واژه و ... رو بیخیال بشیم و به این نتیجه برسیم که نخستین انسان کاملا آگاه هست، دارای یک علم پیش فرض هم هست؛ یک زبان با تعدادی واژه و مفهوم هم در اختیارش هست و ساخت زبان از صفر توسط بشر کاملا چرت هست !! :surprised:


6- خدای اسلام هرکس رو تحت شرایط خودش سنجش میکنه یعنی چی؟
یعنی اگر کسی بنابر جبر طبیعت با زندگی نباتی به دنیا بیاد، پس از مرگش هم در اون بهشت وعده داده شما زندگی نباتی خواهد داشت؟
یا اونجا صاحب خرد میشه و چون این دنیا بر اساس جبر ژنتیکی هیچ گناهی مرتکب نشده وارد بهشت میشه درسته؟

پس میتونیم نتیجه بگیریم که جبر ولادت تاثیر قابل توجهی میتونه در زندگی پس از مرگ یک انسان داشته باشه.

و موجوداتی که در این دنیا جبر بیشتر بهشون از منظر آگاهی ظلم کرده، در زندگی ابدی خوش شانس تر خواهند بود !!
و یا ممکنه اون جا هم بدشانس تر باشن، اونم زندگی ابدی که دیگه راه برگشت هم نداره !!!

که خوب اینم عقیده جالب و البته بامزه ای هم هست. :)


7- شما مدام داری میگی ذهنت بسته نیست.
در حالیکه یک فرد مذهبی شهادتین میده و وقتی شهادتین داد و با قطعیت اعلام کرد که یک باوری صحیح هست.
هیچ علم و خرد و دانشی نمیتونه این ذهنیت رو تغییر بده.

غیر از این هست؟
وقتی خودت خوب میدونی اگر علمی در چارچوب اعتقادات مذهبیت نباشه، هرچقدر هم شفاف باشه اون رو نخواهی پذیرفت، چرا شعار میدی؟

شما در حالی داری از ایدئولوژی گرایی انتقاد میکنی که خودت هم یک ایدئولوژی گرا هستی !!

یکسری اصولی رو یک فرد مذهبی به عنوان حقیقت مسلم میپذیره و چارچوب هایی رو هم مشخص میکنه که اون چارچوب ها هرگز زیر سئوال نمیره.
در واقع راهی برای زیر سئوال رفتن چارچوب ها نمیگذاره.

مثلا شما هیچ راهی برای زیر سئوال رفتن اصولی مثل نبوت و معاد نمیتونی متصور بشی، پس چرا اینقدر شعار میدی ذهن من بسته نیست؟
اگر فکر میکنی راهی هست و ادله ای هست که میتونه این چیزارو در ذهن خیلی باز شما زیر سئوال ببره، خوشحال میشم بدونم از چه طریقی باید زیر سئوال ببره؟

حداقل بگو ذهن داروینیسم ها یکجور بسته هست، ذهن من هم یکجور بسته هست.

آدم بتونه حس کنه، اگر علم گرا نیستی کمی انصاف تو نقد داری.
 
آخرین ویرایش:

amirdolu

عضو جدید
سلام. (ببخشید اومدم وسط بحث) چون خیلی بحث دقیق و جالبه عرض میکنم.
نگاه آقا فرزاد به فرگشت از دید فلسفه علم و معرفت شناسی کاملا فنیه و مطابق اصول معرفت شناسی اما غریبه !چون تا حالا بیشتر بحثا روی درستی یا نادرستی فرگشت بوده حداقل توی این باشگاه.(به هیچ عنوان قصد قضاوت ندارم و فقط برای افزایش آگاهی خودم مطالبو دنبال میکنم). و نگاه mandela عزیز به فرگشت و دفاع تمام قد از این نظریه یک نگاه از جنبه زیست شناسانه و نه معرفت شناسانه هستش.
یک نگاه به درستی این نظریه و هماهنگ خوندنش با دیگر علوم زمان معطوفه . و نگاه معرفت شناسانه در پی شناساندن جایگاه این نظریه در دریای معرفت بشری و نقش این نظریه(با وجود درست دونستنش و تایید اون) درجریان علم بشری هست.
با وجودیکه این دو بحث در عمق خودشون ربطی به هم نداشتند. ولی لذت بخش بود.
من چند وقته چندتا سوال در این مورد برام پیش اومده . فکر میکنم اینجا بپرسم بد نباشه.
1- آیا پشت "انتخاب طبیعی" طبیعت علم وقدرتی نهفته است؟ به عبارت دیگه طبیعت رو چه حسابی این راهو میره؟ چرا طبیعت این طوری عمل میکنه؟
2- تو مطالبه بالا که نیای مشترک انسان و شامپانزه و گوریل و اورانگوتان مطرح شده. چرا انسان از اون سه تای دیگه این قدر متفاوته.؟ در حالیکه اون سه تا نسبت به انسان خیلی به هم شبیه اند. آیا در بین دیگر گونه هایی که نیای مشترک دارن هم این همه تفاوت( از انسان تا شامپانزه) دیده میشه؟
با آرزوی موفقیت و سلامتی برای دوستان عزیزم.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
1- خوب میدونستم منبعی برای این تعریف علم ندارین و میگین برو اینور و اونور رو مطالعه کن. :D

مشخص شد گیر شما همون مفاهیم انتزاعی هست که در پست چهارم همین صفحه گفتم. یعنی شما مفاهیم انتزاعی خودتون رو که از اینور اونور جمع کردین رو مبنای واقعیت میگیرین، هرکس خلاف اون بگه میشه تعریف غلط !!
واقعا برام جالبه یک انسان تو سال 2015 هنوز فکر میکنه در مورد مفاهیم انتزاعی و ذهنی میتونه از غلط و صحیح استفاده کنه. :)

به نظرت کسی که اینقدر در مورد علم در غرب میدونه، اما حتی نمیتونه یک سند از تعریف علم در منابع غربی معرفی کنه یعنی چه؟

جناب لینک ژورنال ها و مقالات تو اینترنت هست.
وقتی میگیم لینک بدین، یعنی لینک مقاله یا ژورنال و ... رو بدین، نه اینکه معرفت اینترنتیه، اینترنت یک وسیله نشر منبع اصلیه.
یعنی یک چیزایی میای برداشت میکنی، که آدم از دستت میخواد سرشو بکوبونه به دیوار !! :confused:

تمامی برداشت های شما از علم و نالج برداشت های شخصی خودتون و کسانی که شمارو شستشوی مغزی دادن، هست.
بهتون گفتم لینک منبع موثق برای این تعاریف بدین، شما باز میای چندتا چیز رو کنار هم میپیچی و تفسیرش رو برای من مینویسی.

داروینیسیم وقتی به تحجر میرسه که شما بتونی با دلایل علمی ردش کنی و اون مقاومت کنه که منم حرفم این بود اگر شما داروینیسم رو با علم زیست شناسی رد کنی، اتوماتیک وار اون بخش ایدئولوژیکش از نظر شما هم رد میشه.

که چون شما در این زمینه چیزی تو چنته ندارین، فقط روی بحث ایدئولوژیکش زوم میکنین و مفاهیم ذهنی خودتون رو میخواهید به عنوان حقیقت جلوه بدین.در حالیکه اینا فقط برداشت شخصی شماست نه یک ساینس !!



2- آفرین به شما که اینقدر فیلم میبینی.
من گفتم بر چه اساسی شما فکر میکنی برخی چیزهایی تو فیلما میگن بر اساس علم هایی هست که بهش رسیدن؟

مرز تخیل و واقعیت پنهان شده رو تو این فیلما چطوری تشخیص میدی؟


ده بار این سئوال رو ازت پرسیدم هی میای میگی تو این فیلم این حرفو زده !!
به ما هم یاد بده وقتی یک فیلم رو نگاه میکنیم متوجه باشیم این فیلم داره تخیل رو میگه یا واقعیت های پشت پرده رو؟
از کجا این مرز رو تشخیص میدی؟
جواب این سئوال اینقدر سخته که مدام میزنی به صحرای کربلا و پوپک مش ماشالله؟

غربی ها از چی میترسن یا ملاحظات چه چیزی رو میکنن که به جای چاپ یافته هاشون در مقالات و تدریسش در دانشگاه ها، ترجیح میدن اول فیلمش کنن تا آدمای باهوشی مثل شما از طریق فیلم دو زاریشون بیفته نه از طریق خواندن مقاله و کتاب؟ :)
خطر فهمیدن از طریق فیلم کمتره؟ یا میخوان واکنش های عمومی رو بسنجن؟

(ترجیحا در مورد این موضوع تاپیک بزنی بهتره)

از طرفی اینطور که بوش میاد فقط خواصی مثل شما میتونن از این فیلما سر در بیارن و عوام که نمیفهمن فکر میکنن فیلم سرگرمیه.

دلیل این رو بی زحمت به زبان منظم تری بگو، جمله بندیت و به کار بردن فعل و فاعلت خیلی قاراش میش هست من چندبار باید بخونم تا بفهمم منظورت چیه. :gol:


3- باز هم اومدی تعریف شخصی خودت رو از زیست شناسی ارائه دادی و گفتی تعریف من غلطه.
عزیز من، وقتی میگی تعریف من غلط هست:

یعنی تعریف من شخصی و غیر رسمیه و تعریف شما غیرشخصی و رسمی.

منبع این تعریف هایی که داری اینجا ارائه میدی و به قول خودت منبع معرفتت کجاست؟
شما مدام داری برداشت خودت رو از اطرافت به عنوان سند در نظر میگیری، هرچی هم میگیم منبع این تعریفاتون چیه میگی برو مطالعه کن.

خوب من هم میگم این تعریف شما از زیست شناسی غلط هست و شما اصلا نمیدونی زیست شناسی چی هست.
زیست شناسی همان بود که من تعریف کردم.
اگر بناست رو هوا حرف بزنی، بگو من هم اینجوری استدلال بیارم. :razz:


4- لطفا اینقدر آسمون ریسمون نبافین که انتهای نیهیلیسم جنگ جهانیه.
شما با این حرفات عملا داری جبرگرایی مطلق رو ترویج میکنی.

یعنی اگر هیتلر نبود، چون مکتب نیهیلیسم شکل گرفته پس صد درصد جنگ جهانی باید رخ میداده.
در حالیکه نه در صورت نبود هیتلر و یک انسان روانی، جنگ جهانی هم میتونسته رخ نده.
این قطعیتت در تحلیل مسائل واقعا جالب توجه هست :surprised:.

این حرف شما مثل اینهست که من مدعی بشم عاقبت اسلام جنگ های صلیبی بود که میلیون ها انسان کشته شدن.
بازم همون سیاست یک بام و دو هوای شما.
;)

در ضمن من تعریفت رو هم از معماری قبول ندارم، خیلی تعریف ناقصی ارائه دادی و جای بازنگری داره.
ایجاد ظرفیت شکل حیات یک جمله بی مفهومه، چندبار بخون اگر متوجه شدی چی فرمودی.


5- در مورد جوابت برای آنکه انسان قبل فلسفه میاندیشیده اومدی گفتی یا حقیقت یا سحر و جادو.
قدمت انسان رو هم که نگفتی چندسال هست.
پس شما معتقدی حقیقت برای انسان های غارنشین و کاملا بدوی هم از سوی خدایی که شما بهش معتقدی تبیین شده بوده درسته؟
میشه چند نوع حقیقت رو که میشه بدون استفاده از زبان و ایما و اشاره به کسی تبیین کرد مثال بزنی؟

چون هزاران سال طول کشیده انسان زبانی رو بسازه و برای پدیده های اطرافش واژه درست کنه.
انسان های نخستین با نقاشی و ایما اشاره حرف میزدن با هم.

پس حضرت آدم یا اون پیامبران حاوی وحی نخستین، با نقاشی و ایما اشاره روی دیواره های غار با مردم صحبت میکردن درسته؟

در حالیکه میتونیم به برداشت دیگری هم برسیم و تمامی این مراحل تکاملی زبان و واژه و ... رو بیخیال بشیم و به این نتیجه برسیم که نخستین انسان کاملا آگاه هست، دارای یک علم پیش فرض هم هست؛ یک زبان با تعدادی واژه و مفهوم هم در اختیارش هست و ساخت زبان از صفر توسط بشر کاملا چرت هست !! :surprised:


6- خدای اسلام هرکس رو تحت شرایط خودش سنجش میکنه یعنی چی؟
یعنی اگر کسی بنابر جبر طبیعت با زندگی نباتی به دنیا بیاد، پس از مرگش هم در اون بهشت وعده داده شما زندگی نباتی خواهد داشت؟
یا اونجا صاحب خرد میشه و چون این دنیا بر اساس جبر ژنتیکی هیچ گناهی مرتکب نشده وارد بهشت میشه درسته؟

پس میتونیم نتیجه بگیریم که جبر ولادت تاثیر قابل توجهی میتونه در زندگی پس از مرگ یک انسان داشته باشه.

و موجوداتی که در این دنیا جبر بیشتر بهشون از منظر آگاهی ظلم کرده، در زندگی ابدی خوش شانس تر خواهند بود !!
و یا ممکنه اون جا هم بدشانس تر باشن، اونم زندگی ابدی که دیگه راه برگشت هم نداره !!!

که خوب اینم عقیده جالب و البته بامزه ای هم هست. :)


7- شما مدام داری میگی ذهنت بسته نیست.
در حالیکه یک فرد مذهبی شهادتین میده و وقتی شهادتین داد و با قطعیت اعلام کرد که یک باوری صحیح هست.
هیچ علم و خرد و دانشی نمیتونه این ذهنیت رو تغییر بده.

غیر از این هست؟
وقتی خودت خوب میدونی اگر علمی در چارچوب اعتقادات مذهبیت نباشه، هرچقدر هم شفاف باشه اون رو نخواهی پذیرفت، چرا شعار میدی؟

شما در حالی داری از ایدئولوژی گرایی انتقاد میکنی که خودت هم یک ایدئولوژی گرا هستی !!

یکسری اصولی رو یک فرد مذهبی به عنوان حقیقت مسلم میپذیره و چارچوب هایی رو هم مشخص میکنه که اون چارچوب ها هرگز زیر سئوال نمیره.
در واقع راهی برای زیر سئوال رفتن چارچوب ها نمیگذاره.

مثلا شما هیچ راهی برای زیر سئوال رفتن اصولی مثل نبوت و معاد نمیتونی متصور بشی، پس چرا اینقدر شعار میدی ذهن من بسته نیست؟
اگر فکر میکنی راهی هست و ادله ای هست که میتونه این چیزارو در ذهن خیلی باز شما زیر سئوال ببره، خوشحال میشم بدونم از چه طریقی باید زیر سئوال ببره؟

حداقل بگو ذهن داروینیسم ها یکجور بسته هست، ذهن من هم یکجور بسته هست.

آدم بتونه حس کنه، اگر علم گرا نیستی کمی انصاف تو نقد داری.

سلام دوباره.

دچار تسلسل شدم.

من میگم فلسفه علم به معنی تبیین چیستی و چرایی اونه.شما میگید تعریف علم؟...وقتی شما میخوای فلسفه علم رو بخونی باید تاریخ تبیین این فلسفه رو هم بدونی.مثلا من بگم برو 11 جلد کاپلستون رو بخون میری میخونی؟
یه مجموعه ای از نظرات و تاریخ این تبیین رو میخونم بعد به یه نتیجه میرسم.وگرنه میگفتم برو فلانی این رو گفته.من براتون توضیح دادم مطلب رو.گفتم تا دکارت یه جور تبیین دانش بود از دکارت به بعد عوض شد این قضیه.یعنی تا اونجا تبیین بود و نبود بود و معرفت ابجکتیو بود از دکارت به بعد با اون کوژیتو معروفش (من می اندیشم پس هستم) معرفت سوبژکتیو شد.یعنی تا قبلش میگفت چی هستی و وجود داره و چه چیز هستی و وجود نداره.دنبال ذات هر پدیده بودن.دکارت اومد گفت من به همه چیز شک میکنم.به یک چیز نمیتونم شک کنم.این که دارم شک میکنم.با چه چیز شک میکنم.با فکرم.من می اندیشم پس هستم.یعنی از اینجا به بعد سوبژکتیو شد.اینجا دیگه بودن مبنا نیست.بلکه نمود مسئله ست.یعنی هر چی نمود داره و فکر من میتونه اونو ادراک کنه وجود داره و لا غیر.اینجا میخواست کار بشر رو راحت کنه تو دانش.همین رو اسمش رو گذاشت ساینتیسیسم.
دقت کن گفت من همینقدر رو میتونم بفهمم.حالا همین گزاره اومده به الان رسیده و مطلق شده.این چیزی که در شما به تحجر تبدیل شده.
اگه به این مورادی که میگم اعتماد نداری برو اون 11 جلدی رو بخون اگه خواستی.
در واقع میخوام بگم خود غرب هم از دکارت به اینور و بعدش تو اوجش این تلقی از کانت به این سو قوت گرفت.
یعنی اول میگفت من اینقدر میتونم بفهمم از عالم.بعد دیگه فکر کنم یادشون رفت گفتن نه فقط همینه که میشه فهمید و انتقال داد.اصولا اونچیزی از علم که میشه فهمید و به بقیه انتثال داد اطلاعات و دیتاست ،نه خود علم.
دلیلش میدونی چیه؟چون واسه انتقالش نیاز به اعتباریات داری.اعتباریات هم مشکلات خیلی خیلی فراوونی داره.همین داستانی که الان ما با هم داریم.البته من منظور شما رو میگیرم.شما منظور من رو متوجه نمیشید.چون مسئله اعتباریات رو تسلط ندارید.

در مورد اینترنت توضیح بدم که نمیگم نباید اینترنتی چیزی رو یاد گرفت ولی کتاب و فیلم و مستند خیلی مفیدتره.بهر حال من تو صفحه مانیتور نمیتونم مطالعه کنم.مگر اینکه پرینت بگیرم.بیشتر کتاب و فیلم و مستند.مستند باشه که چه بهتر.این روش جدید انتقال علمه.اگه از اول ابتدایی دانش اموزان رو اینطوری پیش ببرن با یه سیستم قوی صوتی و تصویری و هنری ،میشه در آینده کاری کرد که بشر نهایتا تا 22 سالگی به اون دکترین مربوطه تو شاخه علمی خودش برسه.
در مورد ph.d شما به من یه توضیحی میدید؟(خارج از بحثه میخوام بدونم چه تعریفی ازش دارید)

-در مورد اینکه میگی داروینیسم زمانیبه تحجر میرسه که....

ببینید شما میتونید خدارو رد کنید؟خودتون گفتید که نه.اثباتش هم نمیتونید بکنید.این حرفیه که یه ملحدی مثل دیوید هیوم هم میزد دیگه.خب پس اگه یه چیزی شکه در موردش پس نگاه مقابلش هم نمیتونه مطلق باشه.تو قضیه فرگشت که من همه تلاشم اینه که بگم مطلق فهمی که از این قضیه داره میشه این نیست.(خواهش میکنم به جملم دقت کنید بگید چه برداشتی کردید تا من منظور خودم رو بیشتر توضیح بدم)گفتم طرفداران فرگشت و تطور این مسئله رو خلاف اون تلقی خداشناسانه مسیحیت میدونه.من گفتم تو اسلام این نیست و چهارچوب مفهومیش رو هم بیان کردم.همون مسئله آیت و خلقت و بعد جعل و سویتُ-اینی که من دارم میگم اصلا بحث انتزاعی نیست دوست عزیزم.بحث اینجاست که خلقت خدا بر بستر سویتُ رخ میده.مثالش رو هم زدم.خود جنین تو اون سویتُ 9 ماهه ای که داره.یعنی خدا نمیتونست یه نوزاد رو یهویی خلق کنه؟جواب اینجاست که میتونست.منتها تو این روند سویتُ آیت و نشانه قرار داده که این نشانه مبنای معرفت شما به خودش میشه.اینایی که به شما دارم میگم عوام نمیدونه.شما تو رشته خودت اوستا شدی بعد اون رو مقایسه میکنی با تلقی عوامانه از دین.خیلی جاهاش هم مسیحیت.
پس مطلق فرگشت رو در مورد انسان قبول نمیکنم.ولی در مورد سایر پدیده ها با تلقی ایمانی خودم (چون تلقی من ایمانیه دیگه که حاصلش اون علم مورد نظر خودم رو بدست میارم) نقیضش رو ندیدم تو اون چهارچوب مفهومی که خدا ارائه داده.....چون چیزی رو که شما فهم نکنید نمیتونید روش مفهوم و کلمه بزارید که این مسئله خیلی مهمه.
حالا چیزی که زیست شنا یا فیزیک دان از عالم ادراک میکنه تو بعد مادیش صرفا جعلیات خداست.اصلا بشر نتونسته به حوزه خلقت راه پیدا کنه.حوزه آیت هم که اصلا خدا گفته صرفا به متقین میده.
پس شما وقتی روابط بین پدیده هارو کشف میکنید و مثلا جاذبه و نیرو نور و موارد دیگه رو تبیین میکنن ،اینا همش جعلیات خداست نه خلقتش.
همین که تو فرگشت میگید مثلا فلان موجود با این سازوکار تو n سال این تغییرات رو پیدا کرده اینا همش جعلیات خداست.

2-ممنون.
هنر غرب که کلا براساس تخلیله.بخصوص سینما.اما تخیل مبتنی بر توهم یا علم و فلسفه؟این دو تا باهم یکی نیستن.
جدای از شوخی ببینید سینما یه سری دیکترین هایی داره.اونایی که نمایشنامه نویسی یا کارگردانی خوندن با این دکترین ها و قواعد آشنا میسشن.مثلا یکیش آرخیوتایپ ها یا دیرین گونه هاست.اسطوره ها و واقعیت ها و داستان هایی که در قدیم بوده.مثلا هر جا فیلمی ساخته میشه که توش عشق مثلثی رو نشون میدن ،این براساس دیرین گونه یوسف و زلیخاست.نه به این معنی که مثلا اینو قوبل داشته باشن.بالاخره در حد یه داستان تو عهد قدیم میتونه یه دیرین گونه باشه.یا دیرین گونه های دیگه.چم اسفدیار ،پاشنه آشیل و هزاران دیرین گونه دیگه.
شما گفتی چرا اینطوری میسازن که کسی نفهمه....اتفاقا اینطوری میسازن که خواص سایر رشته هایی که با علوم دیگه و فلسفه افراد آشنا نیستن بفهمن.نه اینکه نفهمن.
مثلا کی میتونه مطالب کتاب هستی و زمان هایدیگر رو بخونه و متوجه بشه؟خود فیلسوف ها هم فهم این کتاب براشون سخته.ولی میان خیلی هنرمندانه ،دازاین هایدیگر رو اگزیستانسیالیسم سارتر و فیزیک انیشتین و داروینیسم و یکیم از وحدت وجود ابن عربی و وحدت موجود اسپینوزا رو با هم ترکیب میکنن فیلم لوسی رو میسازن.من خودم بخش عظیمی از اون فلسفه دازاین هایدیگر و بحث دکترین زمان رو از اون فیلم فهمیدم.دیالوگ ها فوق العاده بود.
بعد یه مدت که از فیلم میگذره و پیرامونش تو رسانه ها و دانشگاه بحث میشه ،کتابش رو مینویسن و ارتباط اون فیلم رو با فلسفه و علوم مختلف شرح میدن.
کارگردان که تو خلا نمیتونه تخیل کنه.
الان شما ببین.چند صد سال از ابن سینا گذشته.خب ابن سینا فیلسوف تو حوزه اسلامی بوده.برید بگردید تو جامعه ببینید عوام حداقل فهم رو از فلسفش دارن؟چرا؟چون کارگدان ما وقتی فیلم ابن سینا رو میسازه ،تو یه لوکیشن این سینا رو میبره رو منبر بعد همون حرفهای قلمبه و سلمبه رو میزاره تو دهنش.این میشه خدمت به ابن سینا.!
این موراد رو من بعنوان حُسن هنر غرب میگم نه رازهای پنهان.

4-دوست خوب من من میگم من در مورد ارتباط فلسفه ی زیست شناسی بعنوان یک فلسفه مضاف با سایر فلسفه های مضاف حرف میزنم.شما قائل به این ارتباط نیستید.من رو قبول ندارید برید از یک استاد این ارتباط رو بپرسید.من که علم زیست شناسی رو تعریف نکردم.ولی در مورد فلسفه ش خوندم.منابع خارجی هم خوندم.اگه خواستی اسم منبع و و شماره صفحه ش رو بگم.
اینجا داریم در مورد دو چیز متفاوت بحث الکی میکنیم.

5-مورد پنج رو اجازه میدید بصورت کامل تو یه وب نوشت کام توضیح بدم؟چون بحث ناقص میمونه و بیشتر دچار مشکل انتقال مفاهیم میشیم.تا چند روز آینده توضیح میدم لینکش رو براتون میزارم.
6-در مورد این قضیه یه مقاله دارم مینویسم.
در مورد این قضیه شما یک نگاه تطوری دارید که من میگم شبه و سایه ای از نگاه من(من متاثر از مفایهیمی که بهم رسیده و حقیقت میدونمش) میتونه باشه.
نمیدونم چطور شرحش بدم.بزار پختش کنم.

7-تلقی شما مذهب بیشتر دریافت و فهم شما از تلقی های مسیحیه.
من میگم اون تلقی از علم و برداشتی که داره میشه وعلوم انسانی که داره از اون تاثیر میگیره اشتباهه.من اگه اونطور که شما میگید باشم نگاهم غیر توحیدیه .یعنی اینکه بگم نگاهی وجود داره که اصلا هیچ قرابتی با حقیقت نداره.اگه همچین چیزی باشه پس این رویکرد از کجا اومده؟(این سوال رو از خود پرسیدم)همین نگاه و باور منو نقض میکنه که پس حتما یه خدای دیگه ای هم وجود داره که داره تقابل میکنه با این یکی خدا.
یکم دامنده مفهومیش پیچیده میشه.ولی من حتی در مورد انحراف سایننس هم گفتم که یک فهم ناقصی بوده از آیه که از نظر من مبنای حقیقی معرت و دانشه.
شما دامنه فهم بشر رو دارید تنگ و محدود میکنید.من واسه خودم اینو گسترده تر میبینم.
من میگم شما فرض کن (اینجا بیا تو پارادایم فکری من)خدا بجای این 5 تا حسی که به ما داره که بخشی از عالم رو ادراک کنیم تعداد بیشتریش رو میداد.اونوقت فهم عالم دامنه ش گسترده تر میشد.
واسه فهم این مهندسی معکوس کنید.فرض کنید از این 5 تا حس ،بینایی رو نداشتیم.خب دامنه ادراکمون محدود تر میشد.هیچ ادارک و فهمی از رنگ ها نمیتونستیم داشته باشیم.بعد مثلا یه پیامبری میومد بهمون میگن آقا چه نشسته اید که عالم نور داره رنگ داره و ....اونجا اون نور و رنگ و موارد دیگه برامون فقط در حد یک مفهوم بود.ولی حقیقت داشت.
فرق ساینس و علم همینه.ساینس که اول بر مبنای پوزیتیویسم(یک جور روگرفت از عالم طبیعت) و امپریسم(حس گرایی) هستش در واقع تنها کاری که میتونه بکنه اینه که فقط دامنه نفوذ همین 5 تا حس رو عمیقتر و بیشتر میکنه.کاری میکنه که چشم اجزا ریزتر و بنیادی تری رو ببینه.یا فاصله خیلی دورتری رو تو کهکشان ببینه.

من واسه خودم تبیین میکنم خب یه انسانی که ظاهرا سواد خوندن و نوشتن نمیدونسته (مثلا اینجا خدارو حذف میکنم و میگم اصلا قرآن نتیجه تخیلات یک شخص بوده) چطور چهارچوب مفهومی مطرح کرده که اصولش جواب میده.
مثلا از کجا این مفهوم آیه(دقت کنید منظورم آیه های قرآن نیست.آیه یعنی حبس علامت در پدیده یا شی) رو آورده که غرب فلسفی تو یونان وقتی میخواد تفکر رو شروع کنه از همین مفهوم آغاز میکنه منتها با یه فهم غلط.
میدونید اساس فلسفه از یه سو بر آرخه ست و تو یه تعبیر بر ایده.جفت اینا همون مفهوم آیه هستن.چطور میگیم مثلا RIGHT از فارسی رفته به انگلیسی و تو جفت زبان ها به معنی راسته.اینجا هم همین اتفاق افتاده ولی فهم متفاوت.
شاید بگی حتما از غرب فلسفی به زبان عربی رفته.اینطور نیست.این مفهوم حداقل 5000 سال قدمت داره.تو زبان سوریانی بوده.تو عبری بوده بعد رفته تو عربی.
پس میبینی که نگاه من توحیدیه.پس خطای دانشی که حقیقت رو نقض میکنه رو فهم میکنم و سعی در تبیین این مسئله برای خطا کننده دارم.چون میگم همه انسان ها در عالم تو همه گزاره ها اراده معطوف به فطرتشون دارن.اینو نیچه بهش نزدیک شد ولی نتونست فهمش کنه.همین نزدیک شدن نیچه به این قضیه نشان از همین اراده معطوف به فطرته.اون کمونیسته هم ارادش معطوف به فطرته.اون بت پرسته و خورشید پرسته و ماه پرسته و .... هم ارادشون معطوف به فطرتشونه.ولی فهمشون در ادامه راه تغییر کرده.
پس من اون علم و خرد و دانشی که خلاف ایته رو اینطوری تحلیل میکنم.

-شفافیت در ساینس معنی نداره.حداقل به فیزیک کوانتوم که میگه واقعیت هم اونچیزی نیست که شما میبینید توجه کن دیگه.وقتی ریسمان های انرژی در زمان خیلی کم میلیون ها شکل به خودش میگیره ،شما حرف از شفافیت میزنید؟
همین فیزیک کوانتوم هم یه سایه و شبحی از حقیقت رو داره میبینه.ولی این هم منحرف شده.

-من نمیتونم ایدئولوژی گرا باشم.چون اساسا ایدئولوژی واسه غربه.اصلا این مفهوم واسه غربه.ادامه همون مفهوم ایده افلاطونه که ترمینولوژی شده مفهوم آیه ست.من آیتلوژییست(مفهوم من درآوردی) هستم:)
بعد بفرض من ایدئولوژی گرا باشم.این که در مورد من بد نیست.من مذهبی خشک افراطی بقول شما هستم.اون پست مدرنیست ضد ایدئولوژیه .اون که نباید یک گزاره رو به ایدئولوژی تبدیل کنه و همه رو با اون چوب بزنه.این تناقضه.

فعلا که تا الان نذاشتن قواعد و دکترین های قرآن حتی تو کشور خودمون هم پیاده بشه.محدود دکترین هایی هست که داره پیاده میشه و اتفاقا نقطه قوتمون هم هست .اون دکترین های اقتصادی و معرفت شناسی و انسان شناسی و موارد دیگش رو دانشگاه داره مقاومت میکنه.پس اونی که باید طلبکار باشه شما نیستید.
البته نگرانی نیست.علوم انسانی غرب یکی یکی داره سقوط آزاد میکنه.اون بره کنار این خودش رو ،نشون میده.

-بسته بودن ذهن به ایننه که ظوابطی بنویسی و همه مردم رو یکدست بخوای.این مربوط به مدرنیسمه.همین باعث شد پست مدرنیسم ظهور کنه دیگه.الان مهمترین افراد مخالف هیومن رایتز همون پست مدرنیست ها هستن.یکی مدرنیست ها هستن یکی هم تکفیری ها.جفت اینا غیر توحیدی فکر میکنن.پس هر دو فرزند یک پدرن.میبینی تفسیر غلط از علم چطور مدرنیسم رو کنار بشر تکفیری قرار میده؟

غلط های تایپی رو بر من ببخش.
 
آخرین ویرایش:

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا که بحث داغ شده بااجازه منم میام وسط :D
.
.
1- آیا پشت "انتخاب طبیعی" طبیعت علم وقدرتی نهفته است؟ به عبارت دیگه طبیعت رو چه حسابی این راهو میره؟ چرا طبیعت این طوری عمل میکنه؟
انتخاب طبیعی در واقع پاسخ گونه ها به تصادفات رخ داده در محیطه... یعنی تا اونجایی که من درجریانم تو نظریه فرگشت هیچ روند هوشمندی در کار نیست... اتفاقی میفته و در پاسخ به اون، اتفاقات دیگه ای به راه میفتن....
فرض کنین تو همین بحث انقراض دایناسورها... خب ما می دونیم مثلا سنجاب با یه بلوط می تونه خودشو زنده نگه داره (کارتون عصر یخی رو دیدین؟ :D ) ولی دایناسور باید احتمالا یه تریلی بلوط بخوره بعنوان وعده غذایی (صرفا من باب حجم)... حالا تو شرایطی که قحطی اومده و گیاها کمیاب شدن احتمال اینکه سنجاب روزی یه بلوط پیدا کنه بیشتره یا اینکه دایناسور روزی یه تریلی بلوط؟ خشکسالی دست کسی نبوده، یه اتفاق در طبیعت بوده اما واکنش گونه ها بهش متفاوت بوده به دلیل آناتوومی متفاوتشون
یا مثلا فرض کنیم بهر دلیلی کره زمین گرم و خشک بشه... تو این شرایط شما انتظار دارین کاکتوس ها بیشتر عمر کنن و تعدادشون بیشتر بشه یا درختای افرا؟ افرا و کاکتوس خشکی و گرما رو بوجود نیاوردن، تغییری هم در ساختار اصلیشون بوجود نیومده، صرفا شرایط طوری شده که کاکتوس شانس بقاش بیشتر شده!
یا حتی تو یه گونه هم این ممکنه... مثلا بعضی انسانها یه بیماری ژنتیکی دارن که گلبول های قرمزشون ناقصه... اینها تو شرایط معمولی مشکلی ندارن اما اگه تو محیطای کم اکسیژن برن (مثلا جاهای مرتفع) شرایطشون خطرناک می شه... حالا فرض کنیم به هر دلیلی کره زمین اکسیژن نزدیک سطحش کمتر از حد الان بشه... خب در این شرایط ما که این بیماری رو نداریم بدنمون می تونه خودشو هماهنگ کنه اما اون افرادی که این بیماری رو دارن احتمالا می میرن... خب وقتی هم مردن یعنی ژنشون به نسل بعد منتقل نمی شه... خب پس ژن این بیماری از بین رفته و در واقع تو جمعیت نسل بعد دیگه این ژن وجود نداره... این یعنی تغییر گونه در اثر جبر طبیعت



2- تو مطالبه بالا که نیای مشترک انسان و شامپانزه و گوریل و اورانگوتان مطرح شده. چرا انسان از اون سه تای دیگه این قدر متفاوته.؟ در حالیکه اون سه تا نسبت به انسان خیلی به هم شبیه اند. آیا در بین دیگر گونه هایی که نیای مشترک دارن هم این همه تفاوت( از انسان تا شامپانزه) دیده میشه؟
شما بین دوبرمن و بول داگ چقدر شباهت می بینین؟
هردوشون سگ هستن!
شباهت تو زیست شناسی خیلی بر اساس پوسته ظاهری نیست... هرچند ظاهر تا حدودی میتونه شباهتای اساسی رو نشون بده...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا