مدیریت مشارکتی بخش 2
مدیریت مشارکتی بخش 2
مدیریت مشارکتی و راههای رسیدن به اعتماد به نفس ( بخش نخست )
تغییر را باید کارگردانی و مدیریت کرد.
دلیل اکثر عدم اعتماد به نفس ها , مواجهه با ناشناخته ها و یا تغییراتی است که ما منتظر آن نبوده ایم.
مدیران ما باید روشهای حل مشکلات را بلد باشند ویا بیاموزند. به این شکل که خود مشکلات خود را حل کنند و به دیگران هم یاد بدهند که خودشان مشکلاتشان را حل نمایند.کار مدیر پرورش اندیشه های خلاق است . مدیران خلاق همیشه در انتظار رویداد ها هستند و خود را آماده مقابله با آنها نگه میدارند.مدیر هیچگاه صبر نمیکند که تغییرات مانند طوفان سر برسند و او را غرق کنند , بلکه او خود تغییر و دگرگونی را موافق اهدافش پدید میآورد و برنامه های از پیش تعیین شده ای هم برای مدیریت آن تغییرات , در چنته دارد که بموقع میتواند آنرا کاربردی نماید.
هیچ مدیریتی فطری و ارثی نیست . علوم و فنون مدیریت ها اکتسابی و قابل فراگیری اند و هر مدیری باید دانش مدیریت را بیاموزد و نظریه های مدیریت را در حوزه فعالیتش بکار ببندد. بر اساس تحقیقات بعمل آمده مشخص شده که در صد بالائی از شکستهای موسسات صنعتی و یازرگانی پی آمد مدیریت ناشایسته و ناآزموده بوده است.
مشکل اساسی مدیران مراکز صنعتی و بازرگانی نبود دانش و مهارتهای لازم و کافی درآنها میباشد. این کمبود در شرایطی به چشم میآید که خوشبخنانه در کشور ما تمام شرایط آموزشی برای ارتقاء دانش مدیران حتی به صورت رایگان هم فراهم میباشد . اما اینکه چه عواملی باعث میشود که مدیران ما انگیزه لازم برای فراگیری را نداشته باشند , خود از موضوعاتی است که در سلسله مقالات چاپ شده در این سایت به آن خواهیم پرداخت.
عمده ضعف های مدیران ما , دانش کم و یا غیر مرتبط با کارشان , صرف وقت برای کار های غیر لازم , مشکل ارتباط با دیگران , درگیری مدیران در کار های کوچکی که دیگران هم قادر به انجام آن هستند , نبود قدرت تصمیم گیری و جامع نگری , عدم کنترل فشار های عصبی و نداشتن اعتماد به نفس میباشد.
این مقاله خواهد کوشید که بجای اینکه بگوید باید باشید , بیاموزد که چگونه میتوانید باشید . شرط کارائی این مقالات هم باز در صورتی محقق میگردد که مدیرانی که این مقالات را مطالعه میکنند , یک تکانی به خود بدهند و واقعآ بخواهند که یاد بگیرند و یاد بدهند .
مدیران موفق و با رتبه بالا مدیرانی هستند که همیشه یک دفتر یادداشت پیش خود دارند و در موقعیتی که به مشکلی برخورد کردند , آنرا یادداشت میکنند که سر وقت به بررسی آن پرداخته و آنرا در خود حل کنند. حال ممکن است این مشکل مربوط به دانش فرد باشد یا مربوط به رفتار فردی و یا هر موردی که نهایتآ کشف و درمان شدنی است.
مدیران باید دفتر آمار و ارقامی داشته باشند که با مراجعه به آن بدانند که در طول روز یا هفته , توانسته اند چه مقدار از وقت خود را به شکل منطقی صرفه جوئی کرده و با آن چه کار هایی را انجان داده اند؟و یا چقدر توانسته اند تا روابط کاری خود را با همکارانشان بهبود ببخشند. و یا بدانند که در طول این مدت چند تا تصمیم اثربخش گرفته اند و یا تا چه حد در اداره امور, موفق عمل کرده اند و نیز باید نتیجه اقدامات خود در کار دیگران و دلائل موفق و یا عدم موفقیت آن کار ها را بشکل آماری داشته باشند و مدام بررسی واصلاح و یا ارتقاء ببخشند.
مدیران باید فرق مدیریت با برنامه و مدیریت بی برنامه را بدانند و تشخیص بدهند. یکی از روشهای این نوع تشخیص آنست که ببینند مشکلات به سراغ او میآید و یا او قبل از بروز مشکل در پی راه حل آن بوده است .
مدیران باید قبل از اینکه از سوی محیط های درونی سیستم و یا بیرون آن تحت فشار های شدید قرار گیرند , برنامه هایی را تدوین نمایند که بتوانند به سلامت از موانع عبور کرده وبسلامت , کشتی صنعت و کارشان را به ساحل نجات برسانند. برای این کار لازمست مدیران , دوره های مدیریت روابط انسانی را گذرانده و مفاهیم و اصول و فنون مدیریت را بلد بدانند و روش مدیریت بر این مبنا را بدانند. برای این کار باید قواعد زیر را افزون بر آنچه تا به حال آموخته اند در کار و زندگی خود بشکل بسیار دقیق بکار بگیرند.
قبل از انجام هر کاری اول هدفهای خود را روشن سازید.و سپس به تحقق موارد زیر بپردازید.
1- میزان مطابقت اهداف با وظائف سازمانی را بخوبی بسنجید و به آن قسمت از اهداف که با وظائف شما مطابقت دارد , طبق برنامه مدون عمل نمایید.
2- با دقت و با مشورت با همه اعضای ذینفع تصمیم بگیرید .
3- تصمیمات خود را روشنترو با علاقه و همراه با ایجاد انگیزه به کارکنان ابلاغ کنید.
4- مشکلات را بترتیب اولویت و از روی نظم و با توجه به همه جوانب حل کنید.
5- مهارتها و دانش همکاران برای انجام کار ها را بسنجید و در صورت کمبود در رفع سریع آن بکوشید.
6- روشهای صحیح برقراری ارتباط با مردم را بیاموزید و همیشه مراقب روحیه مردم باشید و آنرا تضعیف نکنید.
7- مذاکره کردن را بیاموزید و در طول مذاکره همیشه عدالت را رعایت کنید.
8- آموزش ضمن کار از فرآیند های بسیار کارآمدی است که نباید توجه ویژه به این امر را چه در مورد خود و چه در مورد همکاران فراموش کنید.
9- با روش مربیگری جانشینانی برای خود پرورش دهید تا کار هایتان کم شود و بهتر بتوانید قرصت اندیشه های متعالی و برتر را از سر گذرانده و با بکار گیری آن در کار و فعالیت های حوزه کاریتان تحولات شگرف بیافرینید.
10- اگر متوجه شدید که علیرغم پیاده سازی موارد بالا بعضی از کارکنان شما هنوز عقب میمانند , احتمال گزینش های مجدد و یا آموزشهای بیشتر را در دستور کار قرار دهید.
11- در گزینش کارکنان لازمست افراد مناسب برای انجام عالی هر کار را انتخاب کنید و تنها در این صورت است که انگیزش های بعدی توسط شما به افزایش کارکرد و رضایتمندی کارکنان می انجامد.
12- همیشه سعی کنید در مورد تغییراتی که میخواهید در کارتان بدهید با کارمندان صحبت کرده و دلیل آن تغییرات و نیز راههای مواجه شدن با آن و نیزنحوه مدیریت نمودن آن تغییرات را هم به آنان بیاموزید.
13- در باره جوانب کار های انجام دادنی خوب بیندیشید و از نظرات کارکنان نیز در این موارد بهره مند شوید و به نظرات انان به دیده احترام نگاه کرده و نظرات خوب را در اعمال و رفتار و اهداف آتی مورد عمل قرار دهید.
14- استاندارد های عالی کار ها را حفظ و به آنها عمل نمایید.
15- منابع , پشتیبانی و آموزش لازم برای ارتقاء سطح کیفیت را در اختیار کارکنان قرارداده و آنان را درارتقاء این فرآیند ها کمک و مساعدت نمایید.
16- داشتن اهداف روشن برای انجام کار بترتیب اولویت , باعث میشود که کننده کار تمرکز لازم را داشته و راندمان کارش بیشتر و بهتر گردد.
17- مدیران خوب از مثال ( دوگوش و یک زبان ) برای دوبار گوش کردن و یک بار جواب دادن در مورد خودشان همیشه پشتیبانی میکنند.
18- همیشه با مردم بعنوان افراد مساوی برخورد کنید و مهارتهای ارائه کردن را افزایش داده و همیشه در باره کیفیت رهبری خود بیاندیشید.
19- نظم و منطق را سرلوحه کارهایتان قرارداده و همیشه برای دیگران الگوی نظم و منطق باشید.
20- این بیست مورد را هر روز بخوانید تا زمانی که تمام آنرا ازبر کرده باشید. در یک برگ کاغذ این موارد را بصورت منظم نوشته و نمودار های کار های آتی خود را بر اساس این نمودار ها سنجیده و جا های تاریک و روشن آن نمودار ها را بخوبی ببینید و مطابق آن برنامه ریزی نمایید . و گر نه همانی میشوید که بودید . موفق باشید. مهدی فکوری