اگر موضوعي قبلا تجربه شده باشد و به جواب رسيده باشد و گذر زمان در ان تاثيري نگذاشته باشد در اينصورت متابعت از ان تقليد محسوب نميشود در اين موارد شما در واقع با يك فرضيه علمي اثبات شده روبرو هستيد به عبارتي انچه را كه تقليد ناميده اند مربوط به فروع اديان است كه متدين خود را تسليم به ان دانسته و بدون چون چرا متابعت مينمايد در حاليكه ممكنست ان بايد ها و نبايد ها علمي نبوده و يا عقل انرا منسوخ بداند مثلا به شما امر ميشود كه بايد با پاي چپ به دستشويي برويد و يا با لنگه كفش راه نرويد و يا به سيد خمس بدهيد و يا در امور شخصي ديگران تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر مداخله نماييد و هزاران فرامين ديگر كه ميتوانيد به حليه المتقين مراجعه كنيد و با انها آشنا شويد .مطالبي كه در اين كتاب نگاشته شده امروز موجب شرم بشريت است و قطعا متابعت از انهم به صلاح انسانهاي امروزين نيست.
سلام
خب شما تقلید را در چه میبینید .
آیا اعمالی که قبلا تجربه شده و به جواب رسیده ما نیز باید دوباره تجربه کنیم یا به گفته متجربین اکتفا کنیم ، یا در مسائل دینی آیا ما باید در هر زمینه انقدر تفکر کنیم تا از اصل زندگی گرفته شویم ، آیا شما برای درمان مریضی های جسمی خود هم خودتان به تفکر می نشینید .
بلی در بعضی مسائل تقلید اشتباه است و انسان را به چاه می اندازد ، اما در مسائل بدیهی یا مسائلی که در زمینه های تخصصی قابل بحث است تقلید مجاز و خوب است .
خداوند به انسان انقدر عمر نداده که انسان بخواهد در مورد تمام مسائل دینی و دنیایی فکر کند و به نتیجه برسد .
مثلا بحث نماز ، ایا منی که به دنبال نماز خواندن هستم باید کل کتب و نوشته های قدیمی و جدید را بخوانم تا بفهمم نماز به چه شکل است ؟
شاید بهتر است بگویم در کیفیت اعمال و مسائل انسان های متدین از خرد استفاده میکنند، اما در کمیت مسائل به تقلید روی می آورند . که البته این هم امری نسبی است .
به نظر من انسان خردمند کسی است که هر چیز را در جای خود استفاده کند . نه اینکه انسانی تک بعدی باشد .
شاید اختلاف عقیده ما در شناخت متدین باشد ، شاید کسی را که شما متدین بنامید من اصلا به عنوان متدین قبول نداشته باشم .