من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

rozmary3000

اخراجی موقت
گاهی وقتها ...
خيلی جاها...
دلت تنگ می شه،ولی نمی شه!! ...
گاهی وقتها...
خيلی حرفها...
دلت می خواد بگه،ولی نمی شه!! ...
خیلی وقتها...
بعضی حرفها...
تو دلت می مونه و سنگ می شه!!...
خیلی وقتها...
بعضی اشکها...
تو چشمت می مونه و یخ می شه!!...
خیلی وقتها...
بعضی جاها...
می خوای باشی، ولی نمی شه!!...
همش واسه اینه که:
خیلی وقتها، خیلی چیزها، اونجور نمی تونه بشه که باید باشه......(به همین راحتی ! جوابش ساده بود نه؟؟!!)

:cool::cool::cool::cool::cool:

:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
:confused::confused::confused::confused::confused:
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم...
تعجب نکن چرا گریه نمیکنم..
بی تو....
یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای تماشای تو...
همین یک لحظه باقی است
و شاید همین یک لحظه...
اجازه ی زیستن در چشمان تو را داشته باشم......
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطرمان باشد به یاد هم باشیم
شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم:
آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خرابه اي مي گذشتم، منزلم آمد به ياد
دست و پا گم كرده اي ديدم، دلم آمد به ياد
سر بهم آورده ديدم برگهاي غنچه را،
اجتماع دوستان يكدلم آمد به ياد
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
در صدا کردن ِ نام ِ تو
یک «کجایی؟!» پنهان است
یک «کاش می‌بودی»
یک «کاش باشی»
یک «کاش نمی‌رفتی»
من نام ِ تو را
حذف به قرینه‌ی ِ این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم...
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]چندتا عکس یادگاری
با یه بغض و چندتا نامه
چندتا آهنگ قدیمی
که همه دلخوشیامه
آینه ای که روبه رومه
خسته ست از سایه و تصویر
بارونای پشت شیشه
یاد تو، یه لحظه مکثو
نفرت از نحسی تقدیر

دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه
باورم نمی شه اما
این تویی که داره می ره
خیره می مونم به چشمات
حتی گریه ام نمی گیره

چشمای مونده به راه و
شب تنهایی و ماه و
هق هق بی تکیه گاه و
یه دل بی سرپناه و
من و خونه
ثانیه مرگ و عذاب و
ساعت های غرق خواب و
جاده های در سراب و
این منه بی تو خراب و
یادت هرگز نمی مونه
دست من نیست
دلم از رفتن تو خونه

[/FONT]
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
چمدانم را هنوز نبسته ام . . .

. . . همین طور،دست خالی که نمی روم

خاطره هایم را حتی

با خود می برم

چمدانی باز کرده ام

به وسعت همه روزهایی که داشتیم

و هی . . . خاطره،خاطره . . . خاطره

ردیف،ردیف پرش می کنم

بر که می گردم

پر شده ها،خالی شده اند

. . . چه می کنی با خاطره هایم؟

چمدانم را هنوز نبسته ام

و در این فکرم

که با خاطره هایم چه می کنی؟!


غزل صداقت
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای امشب کافی است به اندازه ی یک فنجان قهوه
یک نخ سیگار
ویک مشت پرسه های ذهنی
که تا دم صبح طول میکشد
شعر گفتم
کافی است
می مانم
هر وقت امدی شعرهایم را تکمیل میکنم
 

babak 123

عضو جدید
کاربر ممتاز
دریچه



ما چون دو دریچه رو به روی هم

آگاه ز هر بگو مگوی هم.

هر روز سلام و پرسش و خنده

هر روز قرار روز آینده

عمر آینه بهشت ،اما ...آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته است

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست

نه مهر فسون،نه جادو کرد،

نفرین به سفر ،که هرچه کرد او کرد.

مهدی اخوان ثالث
 

babak 123

عضو جدید
کاربر ممتاز
می‌رسد اینك بهار

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاك
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاك
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم كبوترهای مست
نرم نرمك می‌رسد اینك بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه باز
خوش به حال دختر میخك می‌خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر كامی نگیریم از بهار
گر نكوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما خیلی باهم تفاوت نداریم، فقط تو به خاطر نمی آوری و من از خاطر نمی برم!

 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اخم می کنم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تا ببینی جدی شدم.[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]چرا اینگونه سراغم می آیی؟[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]من به تمنای گریه ات نیست،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]که تا سال ها،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تا قرن ها،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تا پایان تلخی،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]زیر این خاک سرد،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قصد خفتن کرده ام.[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]معرفتی مانده اگر[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]برای من،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]لبخند بزن ،لبخند !! [/FONT]
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي آيي عاشق مي كني
محو مي شوي
تا فراموشت مي كنم!!!

دوباره مي آيي
تازه مي كني خاطرات را
محو مي شوي
به راستي كه سراب از تو با ثبات تر است!!!

 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم هایم بسته میشوند...صدایت در روحم میپیچد...
چشم باز میکنم تا ظرافت ابدی خالق را به چشم ببینم...آرامش بخشترین تابلوی خداوندی را میگویم
اما جز اتاق تاریک چیزی نمیبینم...
این بار که صدایت به سراغ چشمهای خوابم آمد...چشم باز نمیکنم
همین صدایت، غنیمت عالم است...
قلموی چشمهای بسته ام ،در عالم تاریک خود ،هنرمندانه نقش صورتت را طراحی خواهند کرد.
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]همه آن نفسهای آبی که روزی میخواست ناب ترین غزل بودن را فریاد بزند،مسخ شده و زشتی این همه تنهایی حرف به حرف در گلوگاه وجودم بن بستی ابدی ساخته،دلخوش های روزگار به آن بغض میگویند....ولی من نامی به وسعت تلخیش نمی یابم[/FONT]
[FONT=&quot]فردا مردانگی نکنی ...همه دم هایم بازدم خواهد بود![/FONT]
[FONT=&quot]فردا بیا![/FONT]
[FONT=&quot]دیر برسی بازدم هایم کار دستم میدهد![/FONT]
 

k.mohammadi

کاربر بیش فعال
با مداد رنگی روزه آمدنت را نقاشی میکنم و جاده های رفتنت را خط خطی! کسی برای من نیست. بیا غلط های زندگیم را به من بگو و زیر اشتباهاتم را خط بکش.بودنت مثله دریایی مرا در بر میگیرد آنجا که تو هستی،ماهیها هم نمیتوانند بییند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح میایی؟ کدام چمدان مال تست؟بیا که درد دلم را فقط تو میفهمی
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو مال منی
خودم کشفت کرده ام
تو با من می خندی
با من گریه می کنی
درد دلت را به من می گویی
...دیوانه!
دلت برای من تنگ می شود
ضربان قلبت با من بالا می رود
با سکوتم، با صدایم
با حضورم، با غیبتم
تو مال منی
این بلاها را خودم سرت آوردم
به من می گویی دوستت دارم
و دوست داری آن را از زبان من فقط من بشنوی
برای که می توانی مثل بچه ها خودت را لوس کنی،نازت را بخرد،و به تو دست نزند؟
چه کسی با یک کلمه،با یک نگاه،دلت را می ریزد؟
بعد خودش جمع می کند و سر جایش می گذارد؟
چه کسی احساست را تر و خشک می کند؟
اشکت را درمی آورد.بعد پاک می کند؟
چه کسی پیش از آن که حرفت را شروع کنی تا ته آن را نفس می کشد؟
دیوانه!
من زحمتت را کشیده ام تا بفهمی هنوز می توانی انتظار بکشی
تپش قلب بگیری، عاشق شوی
تو حق نداری خودت را از من و من را از خودت بگیری
تو حق نداری " خودت " را از خودت بگیری
من شکایت می کنم از طرف هر دویمان از تو به تو
چه کسی قلب مرا آب و جارو می کند
دانه می پاشد تا کلمات مثل کبوتراز سر و کول من بالا بروند؟
چه کسی همان بلاهایی که من سر تو آوردم سر من آورده؟
من مال توام دیوانه!
زحمتم را کشیده ای
کشفم کرده ای
دستت را به من بده
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش می دانستی، من سکوتم حرف است
حرف هایم حرف است
خنده هایم، خنده هایم حرف است
کاش می دانستی
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم
......کاش می دانستی، کاش می فهمیدی
کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند
یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند
من کمی زودتر از خیلی دیر
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد
کاش می دانستی
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست
تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همین که هستی


همین که لابلای کلماتم


نَفَس میکشی


راه میروی


در آغوشم میگیری


همین که پناه ِ واژه هایم شده ای


همین که سایه ات هست


همین که کلماتم از بی "تو"یی


یتیم نشده اند


کافی‌ست برای یک عمر آرامش ؛

باش


حتی همین قدر دور


حتی همین قدر دست نیافتنی ...
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نبودي و من با عشق نا آشنا بودم....
تو نبودي و در نهان جانه دلم جايت خالي بود.......
...تو نبودي و باز به تو وفادار بودم........
تو نبودي و جز تو هيچ كس را به حريم قلبم راه ندادم......
و تو آمدي.از دوردستها......
از سرزمين عشق......
تو مرا با عشق آشنا كردي.....
با تو تا عرش دوست داشتن سفر كردم........
تو مفهوم عاشق بودن را به من آموختي..........
با تو كامل شدم.......
با تو بزرگ شدم......
با تو الفباي عشق را اموختم.......
نداي قلب عاشقم را به گوش همه رساندم......
به تو و كلبه عاشمان باليدم.......
تو نيمه گمشده ام شدي........
حال كه اينچنين شيفته توام باش تا در كنارت آرامش بيابم....
حتي براي لحظه اي از من جدا نشو......
بدون تو دستم سرد است........
بدون تو آغوشم تهي و لبريز درد است......
به حرمت عشقمان...
به حرمت لحظات زيبايمان..........
مرو كه بي تو من هيچم.......
بمان با من.....
بدان كه تا ابد نام تو بر قلبم حك شده........
بدان كه عشقمان هميشه پاك خواهد ماند.............
به وفايم ايمان داشته باش...............
تا به تو نشان دهم معني واقعي واژه عشق را
 

k.mohammadi

کاربر بیش فعال
امشب از داغ فراقت در دلم غوغایی ست
تو جه دانی که در این دل چه ها می گذرد
چنگ بر دیوار دلت می زنم
اما آن هم پوشالی ست
شایدم تقدیر این است
که با غم دوری ات سر کنم
 

K.K.J

عضو جدید
کنار دریا ایستاده ام

هر موجی که می آید

انگشتانان پایم را نوازش می کند

و هرموجی که بازمی گردد

زیر پایم را خالی می کند

درست مثل تو...

که با هر بار آمدنت قلبم را

نوازش می کنی

و با هر بار رفتن هستی ام را

به لرزه در می آوری

ساحل همیشه در انتظار امواج دریاست...
 

K.K.J

عضو جدید
خودم را به شادیِ تو فروختم
و
...حواسم نبود که
حواست به بهایِ من نیست
حال
خیالت را می فروشم تا
خودم را پس بگیرم....
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
میان گرگ و میش چشمهایت
پی ِشعر ِ تازه میگردم؛
قدری مهربان تر نگاهم کن!!!
 

K.K.J

عضو جدید
هرگاه ،
که بر خیال دیر آمدنت ، ملول می شوم
با خود این اندیشه را تکرار می کنم
،
به حتم
بار دوست داشتنش
سنگین گشته است.......
 

hani0

کاربر بیش فعال
تورا نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه عاجزانه
که تورا عادلانه
در اغوش میکشم....
عدل مگر آنست که هرچیزی سر جای خودش باشد...
 

hani0

کاربر بیش فعال
کاش میشد جای جدایی ها رسیدن بودو رسیدن...
فراق بی معنا بود . گنگ برایم
کاش همیشه پیشم بودی . می ماندی
کاش در آغوشت جان می سپاردم
برایه همیشه
حتی اگر جایم آتش بود...
حرفی نزن فقط(( دوست دارم))


((((نوشته خودم)))
 
آخرین ویرایش:

hani0

کاربر بیش فعال
آرام بخوان چون آهسته نوشتم
بی پروا بخوان چون از خود نوشتم
نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم
و
از دل بخوان چون با دل نوشتم
دوستت دارم
 

Similar threads

بالا