[معماری آفریقا] هنر و معماری مصر

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
هنر و معماری مصر
مصر دارای جغرافیای ساده است (رودخانه - صحرا - صخره) سواحل نیل به طول 900 و پهنای 16 کیلومتر منبع حیات این سرزمین و ساکنان آن بوده است و می توان به جرأت گفت که شاهرگ حیاتی تمدن مصر محسوب می شود (تصویر 1). در مصر بر خلاف بین النهرین، ما شاهد ایجاد یک تمدن و امپراطوری واحد و طولانی با سنت های واحد - مذهب واحد و عقاید و سیستم نظامی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی واحد هستیم و بدین جهت در زمینه های هنری دارای هویتی مستقل و با ثبات و دست نخورده است که برای مدتی طولانی این ثبات را حفظ نموده است.

( تصویر 1)​
ساکنان مصر از دو تیره ی مختلف بودند، در قسمت شمالی (مصر سفلی) یعنی دلتای نیل انسان هایی از نژاد آسیایی با صورت های گرد و پوست های روشن و در قسمت جنوبی (مصر علیا) یعنی دره ی نیل مردمی از نژاد آفریقایی با پوست های قهوه ای و صورت های کشیده می زیسته اند.
زمانی که نارمر پادشاه مصر علیا بر مصر سفلی غلبه یافت (حدود 3200 ق.م) این دو قسمت با هم یکی شده و اتحادی همیشگی در مصر آغاز شد. تئوری های سیاسی و مذهبی یکی گشته و سلطنت مطلقه با آیین «رع» شکل می گیرد. بر اساس این آیین به هنگام تولد انسان «خود» دیگری با انسان همراه و زاده می شوند به نام «کا» که بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و به همین جهت برای جاودانگی بقای «کا» پس از مرگ دست به اقدامات زیادی می زده اند از جمله مومیایی کردن اجساد جهت لانه کردن «کا» پس از مرگ در جسد و همین طور ساخت تندیس های متوفی و یا مقبره های با عظمت و به طور کلی قسمت اعظم آثار هنری و معماری مصریان از همین اعتقاد سرچشمه می گیرد. قدرت دین در مصر باستان را قدرت پادشاهان یکی بوده، چرا که پادشاهان مصر خود را دارای نیروی الهی می دانسته اند. در هنر مصر به خاطر ثبات حکومت و نگرش دینی، ما شاهد نوعی یگانگی در موضوع، تلقی و بیان در مدت زمان قریب به 2000 سال می باشیم.
هنر مصر
مورخان تمدن، مصر باستان را به سه دوره ی به هم پیوسته تقسیم می کنند:
1) پادشاهی کهن (سلسله های 1 تا 11) 3200 تا 2040 ق.م
2) پادشاهی میانه (سلسله های 11 تا 18) 2040 تا 1650 ق.م
3) پادشاهی جدید (سلسله های 18 تا 20) 1550 تا 1070 ق.م
هنر پادشاهی کهن
خصوصیات پادشاهی کهن
بعد از اتحاد و یکپارچگی در سراسر مصر به دست «نارمر» پادشاهی کهن آغاز می شود. هنر مصر در عهد کهن را می توان اجمالاً با صفات «دینی»، «ابدیت گرایی»، «کاهنی» و «ایستایی» توصیف نمود.
در نظام مصر پادشاهان موجوداتی تلقی می شدند که در مقررات جاری عالم هستی و حیات طبیعی مشارکت داشته اند. آنان از مقام اولوهیت برخوردار بوده و تجلی خدا بر روی زمین هستند. بدین جهت ما شاهد هستیم در بیش تر موارد آثار هنری را نقش برجسته ها و تندیس پادشاهان و ملکه ها، مقابر پادشاهان و تصاویر نقاشی از زندگی در این جهان و وادی پس از مرگ تشکیل می دهد.
پیکر تراشی و نقش برجسته
قدیمی ترین اثر بر جای مانده از هنر مصر «لوحه آرایش پادشاه نارمر» مکشوفه از «هیراکونپولیس» با قدمتی حدود 3000 ق.م است. این لوح حاوی اطلاعات ارزنده در خصوص شروع تمدن یک پارچه ی مصر توسط نارمر است. در یک قسمت این لوح شاه نارمر را با تاج و نمادهای مصر سفلی و در طرف دیگر لوح، شاه نارمر را با نمادهای مصر علیا نشان می دهد. این طرح ها به عنوان یک سند تاریخی ولی با زبان نماد و تصویر، وقایع زمان خود را ثبت نموده اند. وجود عناصر نمادین و اسطوره ای مانند سرگاو (در دو سوی بالای لوح) و عقاب به منظور استناد به تأیید الهی و ماورای طبیعی بر این پیروزی دنیوی است (تصویر 2).
(تصویر 2)​
از دیگر آثار نقش برجسته ی این دوره لوحه ی تمثال «هزی رع» یکی از عالی مقامان دربار فرعون «زوسر» است که از «سقاره» کشف شده و متعلق به 3750 ق.م و بر روی چوب کنده کاری شده است. نکته ی قابل توجه این نقوش ترسیم و ساخت و ساز بدن است که تابع روش خاصی است. صورت و نیم تنه ی پایین از نیم رخ و بالاتنه از روبرو نشان داده می شوند. نوع ایستادن بسیار استوار و با وقار است (تصویر 3).
(تصویر 3)​
«روش قراردادی نمایش تصاویر» بیش تر در مورد مضامین مذهبی و رسمی بوده و معمولاًً هنرمند در مضامین عادی با فراغ بال بیش تر به خالق می پردازد. پیکر تراشی و ساخت مجسمه های سنگی یکی از اصلی ترین اشکال هنری در مصر باستان است. اهمیت مجسمه و مجسمه سازی در مصر نیز به فرهنگ دینی و اعتقادات مصریان بر می گردد. همان گونه که توضیح دادیم مصریان معتقدند پس از مرگ، «کا» یا کالبد ثانوی انسان به حیات خود ادامه می دهد.
به همین جهت همیشه تندیس هایی شبیه سازی شده از متوفی ساخته و در مقبره (اطاقک تندیس) قرار می دادند تا در صورت تخریب شدن جسد مومیایی شده، «کا» بتواند در درون مجسمه لانه کرده و به حیات خود ادامه دهد. نوع ساخت، دقت در فرم صورت با در نظر گرفتن خصوصیات فردی، بیان متانت قدرت و تعادل، وقار و شوکت در خور فراعنه از خصوصیات این مجسمه ها است. از نمونه های این گونه مجسمه ها می توان بدین موارد اشاده نمود:
1) پیکره ی شاه زوسر - سال 2750 ق.م (تصویر 4).
(تصویر 4)​
2) پیکره ی خفرن یا خفرع فرزند خوفو قرار داده شده در نمازخانه ی متوفی - سال 2600 ق.م (تصاویر 5)
(تصویر 5)​
1) شاه میکرینوس در میانه ی دو الهه ی نگهبان - از معبد دره ی میکرینوس واقع در جیزه - 2750 ق.م (تصویر 6).
(تصویر 6)​
شاهزاده راحوتب و همسرش نوفرت - 2610 ق.م (تصویر 7). نکته ی قابل توجه در این زوج مجسمه استفاده از هنر نقاشی در مجسمه سازی است تا اثر نهایی جلوه ای طبیعی پیدا کند. موها، ابروها و مژه ها و پوست بدن به صورت طبیعی رنگ آمیزی شده است و همین طور نوع آرایش، زیورآلات، لباس، مو و ریش همگی ما را در پی بردن به زندگی فراعنه کمک می کند. لازم به ذکر است جدای از این مجسمه، این سنت (نقاشی روی مجسمه) در پیکره تراشی مصری گاهی مورد استفاده قرار گرفته است.
(تصویر 7)​
جدایی از مجسمه هایی که جنبه ی آیینی و رسمی داشته اند، ساخت مجسمه های واقع گرایانه نیز در بین مصریان رواج داشته که اختصاص به افراد جامعه در طبقاتی پایین تر از فراعنه و اشراف داشته است نمونه هایی از این مجسمه ها عبارتند از:
1) پیکره ی چوبی موسوم به «شیخ البلد» مربوط به 2500 ق.م که از مقبره ی وی در «سقاره» کشف شده است (تصویر 8).
(تصویر 8)​
2) کاتب نشسته مربوط به 2400 ق.م کشف شده از سقاره که از جنس سنگ آهن رنگ شده ساخته است (تصویر 9).
(تصویر 9)​
نقاشی
آثار نقاشی در مصر باستان یکی از ارزنده ترین ذخایر هنری جهت بررسی تمدن مصر است. نقاشی به خاطر ویژگی های خاص خود از قبیل دو بعدی بودن - اشغال سطح و فضای کمتر و قابلیت استفاده ی طیف وسیعی از رنگ ها، اطلاعات وسیع تری نسبت به معماری و مجسمه سازی در اختیار ما قرار می دهد. جدای از این، وجود سنتی کهن در مصر که تزیین دیوارهای مقابر برای راحتی و آرامش متوفی پس از مرگ را یک اصل اساسی می دانسته اند باعث توجه بیش تر مصریان به نقاشی شده است. قسمت اعظم نقاشی های مصری را در مقابر و معابد به جای مانده از این تمدن مشاهده می کنیم. موضوع نقاشی های این تمدن کهن را می توان به سه طبقه ی کلی «اسطوره ای» «آیینی» و «واقعه نگاری» تقسیم نمود.
اسطوره ای: موضوع این دسته از نقاشی ها «جهان خدایان و وادی پس از مرگ است» در این نقاشی ها به گونه ای ما بین شخص متوفی و جهان خدایان ارتباط برقرار می شده است (تصویر 10).
(تصویر 10)​
آیینی: توجه نقاش در این مضامین عمدتاً به «مراسم سوگواری، تشییع جنازه و مراسمی از این سنخ معطوف می شده است» در این نوع نقاشی ها شخص متوفی نیز به عنوان یکی از عناصر تابلو محسوب می شود (تصویر 11).
(تصویر 11)​
واقعه نگاری: موضوع این نقاشی ها «ثبت جلوه هایی از زندگی روزمره و حوادث رایج» است. تنوع موضوعی در این گونه نقاشی ها نسبت به دو مورد قبل بیش تر است (تصویر 12).
(تصویر 12)​
نکته ی جالب توجه در بررسی نقاشی های «واقع گرایانه» خلاقیت، نوآوری و آزادی بیش تر نقاش در ارائه یک ترکیب بندی متنوع است که از لحاظ بصری جذابیت بیش تری دارد. از آنجایی که نقاش در این گونه از نقاشی ها ملزم به رعایت قواعد رسمی و قراردادی در ترکیب بندی ها نیست، نقاشی ها با خلاقیت هنرمند نیز همراه گشته است (تصویر 13).
(تصویر 13)​
معماری
مانگونه که توضیح دادیم بر اساس اعتقاد مصریان جسم پس از مرگ کالبدی است برای حیات «کا» پس کالبد ثانی انسان (کا) بعد از مرگ جسم، هنوز هم برای ادامه ی حیات، به او نیاز دارد. نیاز به حفظ و نگهداری جسم به منظور جایگاهی برای «کا» رفته رفته به مطالعاتی علمی در خصوص چگونگی جلوگیری از فاسد شدن بدن مرده رهنمون شد که در نتیجه ی آن «فن مومیایی کردن» اختراع گردید. و برای قرار دادن مومیایی در جای مطمئن مقبره ها شکل گرفته و به تکامل آن فکر کردند. و چون باید «کا» به حیات خود ادامه دهد درون مقابر را مثل زندگی این جهانی ساخته و اسباب و وسایل زندگی را در آن قرار می دادند و با نقاشی دیواری از زندگی متوفی در هر دو جهان، آن را تزیین می نمودند.
پس از اتحاد مصر به تدریج توجه به مقبره به عنوان یک بنا باعث ایجاد شکل اولیه ی آن یعنی «مصطبه» ها می شود. مصطبه (به عربی یعنی سکو و تخت) عبارت بود از یک سکوی ساده با وجوه جانبی شیبدار با یک سوراخ مرکزی در سقف آن که جسد متوفی را از آن داخل می کردند (تصاویر 14).
(تصویر 14)​
فرم تکامل یافته ی «مصطبه» را در هرم پله ای فرعون «زوسر» مشاهده می کنیم. این هرم از شش مصطبه روی هم تشکیل گردیده است و مربوط به 2750 ق.م است (تصویر 15).
(تصویر 15)​
با افزایش قدرت فراعنه و القاء موجودیتی افسانه ای برای خود، مراسم تدفین با شکوه تر شده و به تبع آن شکل مقبره ها در آخرین مرحله ی تکامل خود در پادشاهی کهن به «اهرام ثلاثه» واقع در شهر «جیزه» می رسد. سه هرم خفرن (خفرع) - خوفو (خئوپس) و میکرینوس (منکوره) با سطوح جانبی صاف که در اصل با غلافی از سنگ های تراشیده و یک دست پوشیده شده است. در بین این اهرام، هرم خئوپس بزرگترین و قدیم ترین این اهرام و مربوط به 2650 ق.م است (تصویر 16).
(تصویر 16)​
اصولاً استفاده از فرم هرم که یکی از پایدارترین فرم های هندسی است از روی آگاهی و با توجه به شناخت از خواص هندسی احجام که نشان گر دانش زیاد مصریان است صورت گرفته است و ارتباط مستقیم با بینش جاودانگی و ایستایی در مصر دارد. در تجزیه و تحلیل معماری اهرام بیدن موارد می توان اشاره نمود:
1) به عقیده ی مصریان انسان بعد از مرگ وارد مرحله ی جاودانگی می شود و مقبره ها باید از لحاظ فیزیکی این جاودانگی را به نمایش بگذارند.
2) معماری باید در ابعاد نمادین عظمت مقام متوفی یعنی فرعون را مجسم کند.
در کنار این اهرام، تعداد دیگری هرم در ابعاد کوچک تر و همین طور مصطبه در جیزه واقع است و یکی از عجیب ترین اثر از مجموعه ی این آثار مجسمه ی «ابوالهول» است. این مجسمه که بیش تر به یک بنا شبیه است با سر انسان (خفرن) و بدن شیر ساخته شده و در کنار معبد «دره ای» واقع شده است. این مجسمه شاید عظیم ترین اثری است که برای نمایش گذاشتن شوکت و قدرت یک امپراطور تاکنون ساخته شده است (تصویر 17).
(تصویر 17)​
هنر پادشاهی میانه
در حدود سال 2300 ق.م شورش و طغیان اشراف و زمین داران بزرگ در مقابله و زورآزمایی با فراعنه از یک طرف و ضعف بنیه ی مالی فراعنه به خاطر هزینه های گزاف ساخت اهرام از طرف دیگر، زمینه ای را به وجود می آورد که آشوب و ناآرامی حدود یک صد سال مصر را فرا گیرد (به این روزگار «دوران فترت» می گویند) سرانجام «منتحوتپ» توانست دوباره مصر را یکپارچه نماید و سلسله های پادشاهی میانه شکل بگیرد نکته ی جالب توجه در این دوره نزول قدرت فراعنه از «خدا - شبانی» به «خدا - انسانی» است.
پیکر تراشی
در پیکره های شبیه سازی شده ی متعلق به دوره ی پادشاهی میانه ادراک نسبتاًً ژرف تری از شخصیت و حالت روانی انسان به چشم می خورد. مجسمه های «سنوسرت سوم» (تصویر 18) و «آمنمحت سوم» (تصویر 19) نمونه هایی از این ادعا است و با این که این مجسمه ها بسیار کوچک تر از مجسمه های قبل از خود هستند ولیکن تأثیر یک شبیه سازی به اندازه ی طبیعی را بر بیننده می گذارند.
(تصویر 19)​
(تصویر 18)
نقاشی
نقاشی در این دوره ادامه ی همان سنت های پادشاهی کهن است. علاوه بر آن نقاشی در خارج از دربار نیز به حالت های بداهه نگاری و طبیعت پردازانه ادامه می یابد. نمونه ای از نقاشی های این دوره «غذا دادن به غزال ها» از مقبره ی «خنوم حوتب» مربوط به 1900 ق.م است (تصویر 20).
(تصویر 20)​

معماری
ناآرامی هایی که از آن صحبت به میان آمد تأثیر زیادی نیز در تغییر فرم و ظاهر بناهای مصری گذاشته و نمود آن را در ساخت «مقابر تخته سنگی» و شروع ساخت معابد مشاهده می کنیم. مقبره های تخته سنگی پادشاهی میانه در بیش تر موارد جانشین مقبره های هرمی متعلق به پادشاهی کهن شدند. قابل دید بودن هرم ها و وجود شورش ها و ناآرامی ها باعث شد که مقبره ها در دل کوه ها جای گرفته تا از گزند مهاجمان در امان بمانند. نمونه ای از این مقابر تخته سنگی را در «بنی حسن» و مقبره ی «خنوم حوتب» مشاهده می کنیم (تصویر 21).
(تصویر 21)​
در این مقابر از ستون های تنومند با نقوش برجسته عظمت گرایانه استفاده شده است. از نکات دیگر معماری این دوره محوریت پیدا کردن ساخت معابد به جای مقابر است و معماری مذهبی که مقبره در آن رکن اساسی داشت و معبد جزء ثانوی بود به «معبد محوری» تبدیل می شود.
هنر پادشاهی جدید
گرانی که در چهره ی مجسمه ی «سنوسرت سوم» یکی از پادشاهان میانه مشاهده می کردیم که ناشی از رنج تحمیل شده توسط ملتش بود، بازتابی بود از حسن پیش از وقوع یک حادثه ی تلخ که در پایان این سلسله اتفاق افتاد و آن هم هجوم «هیکسوس ها» یکی از اقوام آسیایی سامی الاصل به مصر بود. هیکسوس ها حدود 175 سال بر مصر مسلط می شوند و در نهایت توسط «آحموس اول» شکست خورده و پادشاهی جدید آغاز می شود.
پیکر تراشی
از خصوسیات پیکر تراشی این دوره گرایش به نئوکلاسیسم یا تقلید از الگوهای پادشاهی کهن است. بازگشت به سوی ضابطه و ایجاد تأثیر بر بیننده از طریق بزرگ نمایی در آثار پیکر تراشی این دوره کاملاًً مشهود است. مجسمه های «حتشپ سوت» و جانشین او، مجسمه های بزرگ «ممنن» در «تبس»، مجسمه های صخره ای «رامسس دوم» و ملکه اش در «ابوسمبل» (تصویر 22)، تابوت «توت عنخ آمون» با طلای ناب متعلق به 1360 ق.م تندیس شاه «آخناتن» بر ستونی از معبد «آتن» در شهر «کرناک» 1360 ق.م (تصویر 23) از آثار به جای مانده ی پیکر تراشی این عصر است.
(تصویر 23)​
(تصویر 22)​
تابوت سازی
ساخت تابوت (ماسک بدن) نیز گاهی در قلمرو تندیس سازی وارد شده و هنرمندان تابوت هایی را شبیه متوفی به شکل ماسک بدن با چوب می ساختند و پس از رنگ آمیزی، آن را با زیورآلات می آراستند. یکی از نمونه های زیبای آن تابوت ها، تابوتی است از طلای ناب و مرصع به سنگ های قیمتی و مینا، متعلق به فرعونی به نام «توت عنخ آمون» که در نوجوانی جان سپرده است وزن تقریبی این تابوت حدود 1200 کیلومتر بوده و متعلق به 1360 ق.م است (تصویر 24).
(تصویر 24)​
نقاشی
آن چه درباره ی نقاشی این عهد باید بگوییم، تغییراتی است که در عهد «آخناتن» که نام قبلی او «آمنوفیس» بوده، رخ داده است. آخناتن بعد از به رسمیت شناختن یک دین جدید در مصر به ناگهان یک گسست را در زنجیره ی دینی و اعتقادی در مصر ایجاد می کند، که بر روی آثار هنری نیز تأثیرگذار است. نکته ی جالب توجه نقاشی این دوره توجه بیش تر نقاشان به گرایشات ناتورالیستی و طبیعت پردازی است. از نمونه ی نقاشی های این دوره می توان به مقبره ی «نخت» در «طیوه» مربوط به 1450 ق.م (تصویر 25) و همین طور نقاشی «صحنه ی شکار پرنده» جزئی از نقاشی مقبره ی «آمنمحت» در «طیوه» مربوط به 1450 ق.م اشاره کرد (تصویر 26).
(تصویر 26)​
(تصویر 25)​
معماری
آن چه در معماری مصر در دوران جدید بیش تر مشاهده می شود تلاش معماران برای پیدا کردن مجد و عظمت گذشته است ولی با نگاه و زاویه دید دیگر.
آن ها به جای آن که عظمت بنا را در ساخت اهرام نشان دهند از طبیعت کمک گرفته و در دل کوه ها و صخره های بزرگ بناها را جای می دهند. از نمونه های خوب این بناها می توان به مقبره ی ملکه «حتشپ سوپ» در «دیر البحری» مربوط به 1500 ق.م (تصویر 27) و معبد «رامسس دوم» در «ابوسمبل» مربوط به 1257 ق.م اشاره نمود (تصویر 28).
(تصویر 28)​
(تصویر 27)
نوعی دیگر از معابد در مصر که در فضاهای بازساخته می شدند به معابد «پیلونی» معروف هستند. نقشه ی این معابد در امتداد یک محور که از ابتدا تا انتهای معبد کشیده می شود، طراحی می شده است (تصویر 29).
(تصویر 29)
نکاتی اساسی در ساخت این معابد قابل بررسی است: اول محوری که معبد از ابتدا تا انتها بر راستای آن به شکلی کاملاًً قرینه ساخته می شد و دوم سلسله مراتب فضاها در رابطه با عملکرد این معابد است که ابتدا از سردر ورودی آغاز و در انتها به «قدس الاقدس» یا جایگاه عبادت پادشاه می رسد. نکته ی دیگر قابل توجه در معماری مصری ها این است که آن ها هیچ گاه به معماری داخلی توجه نداشتند و بیش تر توجه آن ها معطوف به شکل خارجی بنا شده است.

منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
 
بالا