معایب دخالت سرمایه‌گذاران در انتخاب تیم

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
ر يك موردکاوی اشتباهي بزرگ در کسب‌وکاری کوچک [h=1]معایب دخالت سرمایه‌گذاران در انتخاب تیم[/h]

نویسنده: Dan Kim
مترجم: مریم رضایی
منبع: Washington Post
بسیاری از کارآفرینان شاهد بوده‌اند که سرمایه‌گذاران چگونه با پول، تخصص و ارتباطات خود می‌توانند به رشد سریع یک شرکت کمک کنند.
به‌عنوان مثال، وقتی هشت سال پیش امتیاز تاسیس شرکتم را با پولی که از خانواده و دوستانم قرض گرفته بودم به دست آوردم، یک‌سال طول کشید تا بتوانم اولین فروشگاه خرده‌فروشی بستنی ماست را راه‌اندازی کنم. همچنین اضافه کردن شعبه‌های دوم و سوم فروشگاه یک‌سال دیگر طول کشید.
بعد از آن 12 میلیون دلار از یک بنگاه خصوصی وام گرفتم. یک‌سال بعد از آن، توانستیم بیش از 50 فروشگاه عرضه‌کننده افتتاح کنیم. اکنون شرکت رد منگو (Red Mango) 300 شعبه در سراسر شمال آمریکا دارد. من متقاعد شده‌ام که اگر اشتیاق یک کارآفرین را با منابع مالی یک سرمایه‌گذار ترکیب کنید، می‌توانید هر چیزی را به دست آورید.
بعد از تامین منابع مالی، یکی از مهم‌ترین کارهایی که یک کارآفرین می‌خواهد انجام دهد، استخدام نیروهای حرفه‌ای است که بتوانند به رشد قوی‌تر کسب‌وکار کمک کنند. البته، سرمایه‌گذاران این موضوع را به خوبی می‌دانند و به همین دلیل است که سعی می‌کنند در یافتن و استخدام متقاضیان شایسته و واجد شرایط که سوابق کاری موفقی هم داشته باشند، کمک کنند.
برای بسیاری از کارآفرینان، به‌خصوص آنهایی که اولین بار کارآفرینی را تجربه می‌کنند، پول داشتن برای استخدام نیروهای خوب و دسترسی مستقیم به متقاضیان با استعداد یک مزیت محسوب می‌شود.
به هر حال، اگر بخواهیم مثالی مشابه بیاوریم، باید بگوییم در ورزش حرفه‌ای اولین دور انتخاب اعضای تیم لزوما تیم را برنده نمی‌کند. به همین ترتیب، دسترسی به رزومه‌های تاثیرگذار نیز تضمین‌کننده موفقیت نیست.
قبل از اینکه شرکت رد منگو را تاسیس کنم، چیز زیادی در مورد خرده‌فروشی یا گرفتن حق امتیاز نمی‌دانستم. بنابراین پیدا کردن سرمایه‌گذارانی که بتوانند در هر دو حوزه به من کمک کنند، تردیدهایم را در مورد توانایی انجام کاری که تجربه‌ای در آن نداشتم، تا حدی تسکین داد. به‌طور طبیعی، زمانی که وقت استخدام افراد باتجربه رسید، از کلیه پیشنهادهای استخدام از طرف شبکه جدید سرمایه‌گذاران اطرافم استقبال کردم. به‌دلیل تردیدهای خودم و عدم تجربه کافی، طولی نکشید که تصمیم‌گیری در مورد استخدام نیرو را به سرمایه‌گذارانی که منابع مالی شرکتم را تامین کرده بودند، واگذار کردم.
در واقع برای هیچ‌کس حتی خود من واضح نبود که این اتفاق رخ داده، اما هیجانی که داشتم باعث شده بود به فردی سازشکار و قدرشناس تبدیل شوم که کورکورانه با استخدام هر کسی که پیشنهاد می‌شد موافقت کنم.
این موضوع ادامه داشت تا زمانی که برخی تصمیم‌گیری‌های کلیدی در حوزه استخدام افراد به شکل‌گیری لیستی کوتاه اما فراموش‌نشدنی از اشتباهات بزرگ در شرکت منجر شد و من دریافتم برای تشکیل یک تیم مدیریتی قوی، فقط کیفیت اعتبار و سابقه افراد مهم نیست و باید کارهای بیشتری انجام شود.
یکی از مهم‌ترین اشتباهات ما تصمیم یکی از مدیران برای برداشتن چای سرد از منو بود، چون تجربه حرفه‌ای او می‌گفت مسوولیت‌های زنجیره عرضه که برای پشتیبانی از این محصول مورد نیاز است، ارزش مدیریت کردن را ندارد. اگرچه این نوع چای بخش قابل توجهی از فروش ما را تشکیل نمی‌داد، اما این محصول را به شکل نوآورانه‌ای توسعه داده بودیم که نه تنها نقطه اتصال ما به این صنعت بود، بلکه مهم‌تر از آن، باعث شده بود برند ما منحصربه‌فرد و جالب باشد.
اهمیت کار تیمی در کسب‌وکار به امری قدیمی و بدیهی تبدیل شده و بنابراین، ممکن است گاهی تحت‌الشعاع ایده کار کردن با افرادی که همه آنها در کار خود ستارگان حرفه‌ای هستند، قرار بگیرد.
اما درست همان‌طور که اگر ستارگان یک تیم بسکتبال نتوانند توپ را به خوبی به هم پاس دهند، تیم‌شان پیروز نمی‌شود، شرکتی هم که تک تک مدیرانش عملکرد منحصربه‌فرد داشته باشند، اما نتوانند کار اشتراکی و هماهنگ انجام دهند، به موفقیت نمی‌رسد.
جذب افراد باهوش و بااستعدادی که می‌خواهند برای شما کار کنند، بسیار خوب است. اما نمی‌توانید به این ایده که دستاوردهای گذشته افراد بااستعداد، منجر به موفقیت‌های مشابهی در آینده می‌شود، امید ببندید.
استخدام‌های ناموفق در آن زمان، به تجربه‌ای ناامیدکننده تبدیل شد، اما به من کمک کرد به اهمیت یافتن افرادی پی‌ببرم که نه تنها باید رزومه‌های قوی داشته باشند، بلکه باید بتوانند مثل بازیکنان بسکتبال، با چشم بسته به هم پاس بدهند. به یاد داشته باشید، اطمینانی که می‌توان از گذشته یک نفر به دست آورد با تفکر ناهمگون در زمان حال، به سرعت از بین می‌رود.
همیشه به کارآفرینان دیگر این توصیه را داشته‌ام که کسانی را دور خود جمع کنند که باهوش‌تر و باتجربه‌تر از خودشان باشند. اما اکنون این توصیه را به ایده‌ای محدود می‌کنم که ممکن است بدیهی باشد، اما اغلب نادیده گرفته می‌شود: اینکه چقدر تحت تاثیر صلاحیت یک فرد قرار می‌گیرید مهم نیست، بلکه باید مطمئن شوید می‌توانید با آن فرد به شیوه‌ای کارآمد و اشتراکی کار کنید. راحت بودن با تیم کاری مهم است، اما راضی بودن از کار با آنها می‌تواند موفقیت شما را تضمین کند.
 
بالا