مرام رفاقت آقايون در مقايسه با خانوم ها!

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دو روز به عيد مونده بود . و من در به در كتابي كه 100 جا سفارش داده بودم اما دريغ از يكي شون! خيلي ضروري بود .
يكي از دوستان ( از يه شهر ديگه) تونسته بودند كتاب را بخرند! . از شون خواستم كتاب را واسه من بارنامه كنند تا به دستم برسه! گفت كه سرش شلوغه و تا ترمينال شهرشون كه كلا 10 دقيقه راه نيست نمي تونه بياد! مجبور بودم . بايد من مي رفتم شهرشون تا كتاب را بگيرم ! 2 ساعت راه ! اونهم 2 روز قبل عيد كه توي كوچه و پس كوچه هاي شهر خودتم هم گم مي شي!
خب ازش خواستم كجا بيام . ميشه تا ميدون اصلي شهر بيام و شما تشريف بياريد اونجا ؟! ( اين ميدون مركز شهر تا خونشون 5 دقيقه را بود!)
گفت من ساعت ... بايد برم ارايشگاه شما بيا ارايشگاه! فلان خيابون فلان كوچه! سرم داشت گيج مي رفت ! يه ارايشگاه توي كوچه پس كوچه هاي شهري كه تا حالا پاتو اونجا نذاشتي!
خوشبختانه من قبل از وقت آرايشگاه اش رسيدم . پرسيدم كجا بايد بيام؟ گفت من الان فلان خيابونم! بيا اونجا . اين خيابون هم اينقدر پرت بود كه از 5 6 نفري پرسيدم تا تونستم برسم. انگار كسي اصلا نشنيده بود!
وقتي رسيدم خيلي زود اونهم رسيد البته با يه آقايي كه گويا پدرش بود. كتاب را گرفتم . سر ظهر بود . يه تعارف نزد! و گفت مي توني از اون طرف خيابون بر گردي!
اقايي كه تو ماشين بود اصلا پاين نيومد!

برگشتم . توي راه ياد اون چند تا كتابي بودم كه واسش خريده بودم .
ياد دو تا پروژه اي كه هيچ كاري نكرده بود اما از روي رفاقت اسمشو نوشته بودم ! ياد تمام حماقت هايي كه كرده بودم!

روز آخر دانشگاه بود . 4 سال يه تعارف خشك و خالي نزده بود . حالا مي گفت صدف نكنه شماره تو عوض كني ! خواستيم بيايم اون طرفا! شما هم رفتي نكنه پشت سرت را نگاه نكني بيا اين طرفا!!!

كاش يه ذره از مرام رفاقت آقايون را ميشد توي دوستي خانو م ها ديد .فقط ديد!
 

simiar

عضو جدید
حالا خاطره ی منو هم گوش کن:
سال 77 فارغ التحصیل شدم ، یک سال بعد واسه یه کاری رفتم تهران ، خوب یادم میاد خیابون آزادی بودم سر جیحون ، یهو پاشنه ی کفشم درومد و دادم کفاش کنار خیابون واسم درستش کنه . توی جمعیت یه پسری رو دیدم ، باورم نمیشد که توی اون جمعیت 10 میلیونی تهران بشه آشنایی رو دید، دستامو باز کردم و بغلش کردم گفتم : سلااااااام ، پورنگ اینجا چیکار میکنییییییی؟!!!! ... پورنگم که انگار همین ده دقیقه پیش یه کلاس با هم داشتیم خیلی سرد جواب داد : اومدم انقلاب یه کتاب گرفتم و حالام اینجا یه کار کوچیک دارم!
منم یکی دو تا خاطره قشنگ از دوران دانشجویی تعریف کردم و کلی احساس دلتنگی کردم... پورنگ گفت : کاری نداری ؟ من باید برم!.... رفت ...
توی حال و هوای اون دوران بودم و به سالهای قشنگی که دیگه برنمیگرده فکر میکردم، دلتنگیم بیشتر شده بود..... ، از خودم خجالت کشیده بودم که این همه خوشحال شدم در حالیکه حتی 1 دقیقه هم با من صحبت نکرد ... یهو یه نفر با لهجه ی افغانی گفت: دویست تومن میشه! کفشامو پام کردم و به راهم ادامه دادم....
پورنگ کی بود:
هم ورودی من بود (کل ورودی های ما 35 نفر بودند!) بچه ی تهران بود که سال آخر هم اتاقم بود و به گفته ی خودش من بهترین هم اتاقش بودم! چیزایی که بینمون اتفاق افتاد رو نمیگم چون باورش سخته! دیگه تا الان اونو ندیدم....
پسری ریزاندام که شاید الان مهندسی موفق باشه....
 
آخرین ویرایش:

joline

عضو جدید
همه رو یه جور ندونین هیچ وقت
شاید همون دختری که تو میگی قبلش اینقدر خانوادش بهش فشار اوردن که مجبور شده
 

آرتميس.artmiss

عضو جدید
منم از اين بي معرفتيا زياد ديدم. به نظر من كه خانواده همش بهانه است. مگه عهد دقيانوسه كه مثلا باباهه نذار بري تو خيابون!!!!!!!!!!!!!
البته من با اين جور آدماتا جايي كه امكان داشته تلافي كردم حالشو گرفتم و لذت بردم.
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
حالا خاطره ی منو هم گوش کن:
سال 77 فارغ التحصیل شدم ، یک سال بعد واسه یه کاری رفتم تهران ، خوب یادم میاد خیابون آزادی بودم سر جیحون ، یهو پاشنه ی کفشم درومد و دادم کفاش کنار خیابون واسم درستش کنه . توی جمعیت یه پسری رو دیدم ، باورم نمیشد که توی اون جمعیت 10 میلیونی تهران بشه آشنایی رو دید، دستامو باز کردم و بغلش کردم گفتم : سلااااااام ، پورنگ اینجا چیکار میکنییییییی؟!!!! ... پورنگم که انگار همین ده دقیقه پیش یه کلاس با هم داشتیم خیلی سرد جواب داد : اومدم انقلاب یه کتاب گرفتم و حالام اینجا یه کار کوچیک دارم!
منم یکی دو تا خاطره قشنگ از دوران دانشجویی تعریف کردم و کلی احساس دلتنگی کردم... پورنگ گفت : کاری نداری ؟ من باید برم!.... رفت ...
توی حال و هوای اون دوران بودم و به سالهای قشنگی که دیگه برنمیگرده فکر میکردم، دلتنگیم بیشتر شده بود..... ، از خودم خجالت کشیده بودم که این همه خوشحال شدم در حالیکه حتی 1 دقیقه هم با من صحبت نکرد ... یهو یه نفر با لهجه ی افغانی گفت: دویست تومن میشه! کفشامو پام کردم و به راهم ادامه دادم....
پورنگ کی بود:
هم ورودی من بود (کل ورودی های ما 35 نفر بودند!) بچه ی تهران بود که سال آخر هم اتاقم بود و به گفته ی خودش من بهترین هم اتاقش بودم! چیزایی که بینمون اتفاق افتاد رو نمیگم چون باورش سخته! دیگه تا الان اونو ندیدم....
پسری ریزاندام که شاید الان مهندسی موفق باشه....


نمي دونم شايد ما ساده و زود باوريم . شايد اونها عوض نشد ه اند . ما ايم كه حالا چشم باز كرديم. :cry::cry::cry:
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
همه رو یه جور ندونین هیچ وقت
شاید همون دختری که تو میگی قبلش اینقدر خانوادش بهش فشار اوردن که مجبور شده

نه بابا . اين خانوم كه ميگم ازدواج كرده . اصلا هم موقعيتش طوري نيست كه نتونه بياد بيرون.
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
منم از اين بي معرفتيا زياد ديدم. به نظر من كه خانواده همش بهانه است. مگه عهد دقيانوسه كه مثلا باباهه نذار بري تو خيابون!!!!!!!!!!!!!
البته من با اين جور آدماتا جايي كه امكان داشته تلافي كردم حالشو گرفتم و لذت بردم.

من هم ياد گرفتم ديگه چطور رفتار كنم.

اين كه خوبه ! يكي ديگه از دوستان! از هر 100 تا اس ام اس اون هم نه اس ام اس جك و ... ( اس ام اس كاري) يكي جواب ميده
 

shiva.vahed

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته به همه نمیشه با یک چشم نگاه کرد
از بد روزگار بدش به طورت خورده
من دخترهایی را میشناسم که توی رفاقتشون هرگز کم نذاشتن
البته حرف تو را هم رد نمیکنم-اونجوریش را هم دیدم
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای باباااااااااا
همیشه سر رفاقت سرم کلاه رفته
انگاری رفاقت به ما نیومده
خدایا تو شاهد باش من چیزی کم نزاشتم
 

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظر من رفاقت اصلا ربطی به دختر یا پسر بودن نداره.مهمترین چیزی که میتونه رفاقت های پایدار رو رقم بزنه قرابت فرهنگی دو نفره.هم شهریا پایدار ترند و هم محلی ها پایدارترتر.دلیلش هم قرابت فرهنگیه.
البته خودم از شانس خوبی که داشتم روز اول دانشگاه با دو نفر دوست شدم که الان بعد از دو سال از فارق شدنمون!!!! هنوزم نشده یشتر از سه روز از هم بی خبر باشیم و بیشتر از یه هفته از آخرین دیدارمون گذشته باشه.تو دانشکده هم کل 4 سال رو با هم بودیم.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
اغلب پسرها تو رفاقت تا حد حماقت هم پیش می رن اما برای دخترها این میزان نزدیک به اغلبه...
منم کمی تفاوت می بینم اما نه اونقدرا... ضمن اینکه آقایون فقط تو رفاقت با آقایون اینطورین و تو رفاقت با خانوما!!!!
.
البته من مطمئنم اینجور آدما رو قبل اینکه همچین بلایی سر آدم بیاد می شه شناخت تو برخوردهای کوچیکشون... من هم ازین دوستا داشتم و با اینکه می دونستم اینجور آدمی هست بازهم به رفاقت ادامه دادم و بارها هم ضربه خوردم اما بدبختی با کسی که دوست باشم یه جور تعهد بهش احساس می کنم!!! نمی تونم بهش بگم برو به جهنم!!!
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم از این دوستا داشتم.
کسی که یه روزی فکر میکردم یکی از بهترین دوستامه.
یادمه یه درسی داشتیم که استاد جزوه ی انگلیسی میداد . اون موقع زبانمون تعریفی نداشت واسه همین مجبور بودیم اول بشینیم جزوه رو ترجمه کنیم بعدا بخونیمش.
قبل از این امتحان من یه مریضی وحشتناکی کشیدم. خیلی بد . همه ی دوستام هم میدونستن.
یه روز قبل از امتحان زنگ زدم به دوستم و ازش پرسیدم جزوه رو ترجمه کردی یا نه اونم گفت آره گفتم قربون دستت بیا من یه کپی از ترجمه هات بگیرم واسه امتحان بخونم آخه اصلا نتونستم ترجمه کنم.
اونم خیلی راحت گفت سحر من چشام کور شد تا اینا رو ترجمه کردم اگه به تو بدم ترجمه هامو باید به میترا (اونیکی دوستمون ) هم بدم. شرمنده.
فقط خدا میدونه اون روز چقدر دلم شکست.
یاد همه ی کمک هایی که بهش کرده بودم افتادم.
یاد همه ی روزهایی افتادم که به خاطرش فداکاری کرده بودمو از حق خودم گذشته بودم.
ولی یاد گرفتم که بعضی ها ارزش هیچ فداکاری ای رو ندارن
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
عزیزم تو این دوره و زمونه از این نامرامی ها و بیمعرفتی ها خیلیها میبینن.دختر و پسر هم نداره.انگار بعضیها زاده شدن که فقط کولی بگیرن و کولی ندن
 

minoo-lovely

عضو جدید
ای بابا... میبینم که همه دوستان دلشون پره!:cry:
به نظر منم اقایون تو دوستی بیشتر از خانما مرام دارن
اما کلا آدما بی معرفت شدن ، هرکس به فکر سود و منفعت خودش تا مرام دوستی...:confused:
 

rainy day

عضو جدید
تاپيك خوبيه،

بد نيست دوستان تجربياتشون رو بگن تا هم حس همدردي ايجاد بشه ، هم تجربه و درس عبرت گرفتن
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
عزیزم تو این دوره و زمونه از این نامرامی ها و بیمعرفتی ها خیلیها میبینن.دختر و پسر هم نداره.انگار بعضیها زاده شدن که فقط کولی بگیرن و کولی ندن

اره واقعا . شايد تقصير خود ماست
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تاپيك خوبيه،

بد نيست دوستان تجربياتشون رو بگن تا هم حس همدردي ايجاد بشه ، هم تجربه و درس عبرت گرفتن

اينم فكر خوبيه . اما خودتون استارت بزنيد
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ای بابا... میبینم که همه دوستان دلشون پره!:cry:
به نظر منم اقایون تو دوستی بیشتر از خانما مرام دارن
اما کلا آدما بی معرفت شدن ، هرکس به فکر سود و منفعت خودش تا مرام دوستی...:confused:

اما بازهم آقايون
 

Shopenhaver

عضو جدید
به سلامتی بهروز وثوقی که گفت:

(رفیق) آلوچه نیست بهش نمک بزنی.
پسر همسایه نیست بهش کلک بزنی.
دختر نیست بهش چشمک بزنی.

(رفیق) مقدسه باید جلوش زانو بزنی...!!!
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستش من هم ازین موارد زیاد دیدم.حالا نمیدونم خانوما چقدر بد تر میتونن باشن که استارتر اینو گفته.
من قبلا تو شهر خودمون دانشگاه میرفتم.یکی از بچه ها مشهدی بود.شما هر جور حالی که فکرشو بکنین به این ادم داده بودیم ما.کاری که خودش میگفت بابام برام نمیکنه.تو شهر ما ماشینش خراب بود با رفیقاش چند روز اومدن خونه ما ،ماشینشو براش درست کردیم با هزار رفیق و اشنایی که داشتیم.خلاصه ......یه بار رفته بودم مشهد گفتم بهش زنگ بزنم برم ببینمش.هر چی زنگ زدم جواب نداد.بعد کلی زنگ گوشیو برداشت تا فهمید مشهدم خودشو زد به مستی که اره من الان حالم خیلی بده کلی خوردم رو پام بند نیستم اصلا تو کی هستی و هزار تا فیلم دیگه.این بود که پشت دستمو داغ کردم
ولی کلا هر کارم بکنم به بدیه خیلیا نمیتونم باشم.هر بار که پا میخورم به خودم بد و بیرا میگم ولی بازم کارامو تکرار میکنم.
 

memar_w

عضو جدید
اما بارم رفاقت پسرها باهم خوبه یعنی کاراشون واسه هم قابل تحمله اما امان از دوستیه دخترا......خیلی به هم حسودی میکنن از 30 تا دوسته من فقط 4 تاش مثله دوست واقعی شدن
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو هر دو جنس یعنی دختر و پسر هم رفیق خوب داریم هم رفیق بد .. خب اگه همه بدن شماها رو باید جزء چی حساب کنیم مگه نه اینکه شماها رفیق بودین و نامردی دیدین ؟؟!
من تو زندگی به مثال نقض ضرب المثل "خدا در و تخته رو جفت و جور میکنه" رسیدم .. اتفاقا در و تخته ها هیچ وقت همدیگه رو پیدا نمیکنن که با هم جور شن :دی
پیوست : همین شماهایی که از چند نفر نامردی دیدین و بسطش میدین به همه باعث میشین جنس مخالف هم این تفکرو داشته باشه راجع بهتون دیگه .. نکنین اینکارو ..:D
 

Similar threads

بالا