محفل گپ و گفتگوی دوستداران فیزیک

(هادی)

کاربر فعال تالار ریاضی ,
چی؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!111فضا همراه جهان منبسط شده؟!!!!!!!!!!!ینی چی؟میشه یکم توضیح بدی؟

شنیدم میگن تا ماده ای نباشه فضا معنایی نداره. می نویسن که فضا یه جای تهی نبوده که ماده درون اون قرار بگیره.

چه بسا فضا مولود ماده، یا همزاد ماده، یا یک همچین چیزی باشه. :eek:
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیدم میگن تا ماده ای نباشه فضا معنایی نداره. می نویسن که فضا یه جای تهی نبوده که ماده درون اون قرار بگیره.

چه بسا فضا مولود ماده، یا همزاد ماده، یا یک همچین چیزی باشه. :eek:


:eek:

نشنيده بودم تا حالا

ولي خب من قبول ندارم


اگه ماده نباشه باز فضا ميتونه باشه


البته بستگي داره فضا رو چي تعريف كنيم


گه بخوايم بگيم فضا جايي است محصور ، خب حضور ماده الزامي ميشه

اما خلا هم يك فضا است ، اما هيچ ماده اي اونجا نيست

خلا نيست اما هست ، يك جمله عجيبه نه!!! قابل تامل هستش


به نظر من اين ميتونه بزرگترين موضوع در فيزيك و اختر باشه ((فضا))
 

وحيد اسماعيلي

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظر من پیدا کردن نقطه بیگ بنگ کار سختی نباید باشه که نیست و دانشمندا اون نقطه رو پیدا کردن که ما هر لحظه داریم

از اون دور می شیم ...

کافیه خط سیر مرکز هر کهکشان که مطمئنا یک خط راست هستش که از پدیده بیگ بنگ شروع شده و تا اونجا ادامه داره

رو با خط سیر مرکز یک کهکشان دیگه قطع بدن که این کار رو هم کردن من برنامه اش رو تو شبکه من و تو دیده بودم که

ضبطش هم کردم البته مرکز هر کهکشان یک سیاه چال کثیر الجرم (یعنی با جرم زیاد ) هستش که همه منظومه ها

دور اون در حرکت هستن و محاسبه مرکز جرم اون هم کار ساده ایه برای منجم ها ...

البته شاید این سوال براتون پیش بیاد که چرا کهکشان؟

جواب خیلی ساده و قانع کننده ای که می شه بهتون داد اینه که بعد از کیهان و درواقع فضایی

که داریم در موردش بحث می کنیم بزرگترین پدیده های موجود در کیهان همین کهکشانها هستن

که بقیه اجرام رو به سمت خودشون کشیدن و با سرعتی که درحال کند شدن هستش دارن از

همدیگه و از مرکز هستی دور می شن ....
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
به نظر من پیدا کردن نقطه بیگ بنگ کار سختی نباید باشه که نیست و دانشمندا اون نقطه رو پیدا کردن که ما هر لحظه داریم از اون دور می شیم ...کافیه خط سیر مرکز هر کهکشان که مطمئنا یک خط راست هستش که از پدیده بیگ بنگ شروع شده و تا اونجا ادامه داره رو با خط سیر مرکز یک کهکشان دیگه قطع بدن که این کار رو هم کردن من برنامه اش رو تو شبکه من و تو دیده بودم که ضبطش هم کردم البته مرکز هر کهکشان یک سیاه چال کثیر الجرم (یعنی با جرم زیاد ) هستش که همه منظومه ها دور اون در حرکت هستن و محاسبه مرکز جرم اون هم کار ساده ایه برای منجم ها ...البته شاید این سوال براتون پیش بیاد که چرا کهکشان؟جواب خیلی ساده و قانع کننده ای که می شه بهتون داد اینه که بعد از کیهان و درواقع فضایی که داریم در موردش بحث می کنیم بزرگترین پدیده های موجود در کیهان همین کهکشانها هستن که بقیه اجرام رو به سمت خودشون کشیدن و با سرعتی که درحال کند شدن هستش دارن از همدیگه و از مرکز هستی دور می شن ....
ینی میشه گفت کهکشان داره به کدوم سمت حرکت میکنه؟؟؟؟؟!!!!!!!!
 

وحيد اسماعيلي

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ینی میشه گفت کهکشان داره به کدوم سمت حرکت میکنه؟؟؟؟؟!!!!!!!!


آره الان دانشمندا خيلي راحت مي تونن اين كار رو انجام بدن

حتي بدون اين كه هر جرم آسماني رو مشاهده كنن از وجودش اطلاع دارن و مي تونن جرمش رو اندازه بگيرن چه برسه به اين كه حركتش رو تشخيص بدن.
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آره الان دانشمندا خيلي راحت مي تونن اين كار رو انجام بدن حتي بدون اين كه هر جرم آسماني رو مشاهده كنن از وجودش اطلاع دارن و مي تونن جرمش رو اندازه بگيرن چه برسه به اين كه حركتش رو تشخيص بدن.
چجوری؟؟؟؟!!!!!!!! اگه فهمیدی به من هم بگو.........لطفا
 

BlackNova

عضو جدید
سلام
به نظر من جهان را اگر 3 بعد فرض کنیم یه طورایی میشه گفت کجا بوده ! اما جهان 3 بعد که نیست بلکه طبق نظریه ریسمان 11 بعد هستش !!!
یا طبق یه نظریه دیگه جهان میتونه یک سیاهچاله 5 بعدی باشه . http://pilotofiran.vcp.ir/?viewpost=g357ah192d
همه ی اینها نظریه هست ولی درستیش ممکنه نقض بشه .
اما اگه بخوایم با تئوری بیگ-بنگ نظر بدیم بازم باید روش فکر کرد ..
البته مسایل Dark Energy ,ماده ی تاریک رو این مسئله تاثیر گذار هست . 1 % کل جهان رو ماده تشکیل میده ...
 
آخرین ویرایش:

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام
به نظر من جهان را اگر 3 بعد فرض کنیم یه طورایی میشه گفت کجا بوده ! اما جهان 3 بعد که نیست بلکه طبق نظریه ریسمان 11 بعد هستش !!!
یا طبق یه نظریه دیگه جهان میتونه یک سیاهچاله 5 بعدی باشه . http://pilotofiran.vcp.ir/?viewpost=g357ah192d
همه ی اینها نظریه هست ولی درستیش ممکنه نقض بشه .
اما اگه بخوایم با تئوری بیگ-بنگ نظر بدیم بازم باید روش فکر کرد ..
البته مسایل Dark Energy ,ماده ی تاریک رو این مسئله تاثیر گذار هست . 1 % کل جهان رو ماده تشکیل میده ...
سلام دوست عزیز
ممنون بابت نظرتون
اما الان من در حدی نیستم که بخوایم رو ماده ی تاریک بحث کنیم چون دانشمندا هم هنوز نفهمیدن واقعا چیه.......
 

BlackNova

عضو جدید
درسته دوست عزیز ;
اما چون ما دقیقا نمیدونیم Dark Energy , Dark Material چیه ، نمی تونیم بگیم مرکز جهان کجاست !
سوال زیاد هست . مثلا شما می تونین بگین مرکز جرم جهان کجاست ؟! مسلما خیر . چون باید یه انتگرال 11 گانه بگیری با کلی Option و ...
ولی سوال خوبیه در کل .
در آخرین نظریه خونده بودم شکل کلی جهان یه هذلولی هست !!! که این کار رو سخت تر میکنه .
بذارید با یه مثال به شما بگم که چقدر میتونه این مسئله سخت باشه :
همونطور که میدونید در Solar System یه صفحه ی فرضی وجود داره که صفحه ی فضا -زمان هست . هر سیاره یا ستاره با توجه به جرم و چگالی خود در این صفحه فرو رفتگی ایجاد میکنه که باعث تفاوت زمان در مثلا خورشید و زمین میشه !!!
یکی دیگر از این مشکلات جاذبه ی سطحی هر سیاره هست . یا جاذبه ی سیاهچاله ها هست .
یه سوال دیگه شما چطور میتونید احتمال 4 حرکت اول مهره های بازی شطرنج رو محاسبه کنی ؟!!! خیلی سخته . باید همه ی خونه هارو در نظر بگیرید !
فعلا تا اینجا باشه تا بیشتر رووش فکر کنم :D
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
درسته دوست عزیز ;
اما چون ما دقیقا نمیدونیم Dark Energy , Dark Material چیه ، نمی تونیم بگیم مرکز جهان کجاست !
سوال زیاد هست . مثلا شما می تونین بگین مرکز جرم جهان کجاست ؟! مسلما خیر . چون باید یه انتگرال 11 گانه بگیری با کلی Option و ...
ولی سوال خوبیه در کل .
در آخرین نظریه خونده بودم شکل کلی جهان یه هذلولی هست !!! که این کار رو سخت تر میکنه .
بذارید با یه مثال به شما بگم که چقدر میتونه این مسئله سخت باشه :
همونطور که میدونید در Solar System یه صفحه ی فرضی وجود داره که صفحه ی فضا -زمان هست . هر سیاره یا ستاره با توجه به جرم و چگالی خود در این صفحه فرو رفتگی ایجاد میکنه که باعث تفاوت زمان در مثلا خورشید و زمین میشه !!!
یکی دیگر از این مشکلات جاذبه ی سطحی هر سیاره هست . یا جاذبه ی سیاهچاله ها هست .
یه سوال دیگه شما چطور میتونید احتمال 4 حرکت اول مهره های بازی شطرنج رو محاسبه کنی ؟!!! خیلی سخته . باید همه ی خونه هارو در نظر بگیرید !
فعلا تا اینجا باشه تا بیشتر رووش فکر کنم :D
من شنیدم طبق نظریه ی جهان موازی
اونور کرمچاله ها جهانی موازی با جهان ما وجود داره با این تفاوت که بجای سه بعد فضایی و یه بعد زمانی از 3 بعد زمانی و یه بعد فضایی تشکیل شده.
گفته میشه از ویژگی های جهان موازی اینه که بر خلاف جهان ما که توش انرژی سفید و ماده ی سفید وجود داره و حرکت الزاما با سرعتی کمتر از سرعت نور انجام میشه از ماده ی تاریک و انرژی تاریک تشکیل شده و جابجایی ها در اون با سرعت مافوق نور صورت میگیره............
و بجای ماده اونجا ضد ماده وجود داره و از این دست.............
 

BlackNova

عضو جدید
درخواست و پیگیری شما دوست عزیز باعث شد که به فکر این موضوع بیفتم که مطلب کاملی از بیگ –بنگ براتون بذارم :
من در چندین پست سعی می کنم به طور کامل مسائل کیهان شناسی و فیزیکی واقعه بیگ –بنگ رو شرح بدم /
سوال این است که مرکز جهان کجاست (یعنی بیگ – بنگ در کجا اتفاق افتاده است ؟)
اول باید این رو در نظر بگیریم که وقتی یک انفجار بزرگ رخ میده چی میشه ؟
در یک انفجار بزرگ مسلما انرژی زیادی آزاد میشه (در مورد بیگ –بنگ البته طبق تئوری ها با انفجار علاوه بر ماده فضا –زمان بوجود آمد )
در این زمان بود که کمتر از چند صدم ثانیه کهکشان ها و مواد عالم شکل گرفتند و جهان امروزی رو تشکیل دادند .
تا جهان امروز که حدود 14 میلیارد سال از اون میگذره بوجود بیاد .
باید این موضوع رو متذکر شوم که چرا نمیشه گفت قبل بیگ –بنگ جهان چگونه بوده : چون دقیقا طبق نظریه کوانتومی انیشتین بین "زمان" و "فضا تفاوتی وجود ندارد جز آنکه ما در طول زمان در حرکتیم .. و همچنین با انفجار بزرگ بود که کل ماده ،جهان ، انرژی و ... بوجود آمد.
انیشتین تعدادی معادله ارائه داد که میگفت اگر سرعت نور ثابت باشد چگونه سرعت های دیگر اجسام با هم جمع میشوند :
به طور مثال اگر سفینه ای به فضا پرت شود و سرعت فضا پیما 0.75 سرعت نور باشد و آن هم موشک کوچکی شلیک کند که نسبت به سفینه سرعت 0.75 سرعت نور باشد ، دیگر سرعت موشک نسبت به زمین 1.5 برابر نیست بلکه حتما کنتر از سرعت نور است . که این موضوع باعث انبساط زمان یا کند شدن زمان میشود .پس زمان انعطاف پذیر هست وزمان حتما از قوانین سه بعد فضا پیروی نمیکند .
یک مسئله دیگر : طبق آخرین یافته ها جهان های موازی وجودش اثبات شده . اگر ما در یکی از عالم های جهان باشیم چگونه میشود که مرکز وقوع بیگ بنگ رو بفهمیم ؟!!!در حالی که ممکن است با واقعه ی بیگ-بنگ دیگر جهان ها هم بوجود آمده باشد. اگر جهان حال حاضر رو مخروطی در نظر بگیریم برای خروج از این مخروط و سفر به عالم های دیگر باید در این مخروط با سرعتی بیشتر از سرعت نور –یعنی در زمان – حرکت کنیم . پس تا کنون 3 بعد فضا و یک بعد زمان و بعد دیگر یعنی شماره ی عالم را بدست آورده ایم .حال آنکه 4 بعد در این جهان و جهان دیگر متفاوت است .
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
درخواست و پیگیری شما دوست عزیز باعث شد که به فکر این موضوع بیفتم که مطلب کاملی از بیگ –بنگ براتون بذارم :
من در چندین پست سعی می کنم به طور کامل مسائل کیهان شناسی و فیزیکی واقعه بیگ –بنگ رو شرح بدم /
سوال این است که مرکز جهان کجاست (یعنی بیگ – بنگ در کجا اتفاق افتاده است ؟)
اول باید این رو در نظر بگیریم که وقتی یک انفجار بزرگ رخ میده چی میشه ؟
در یک انفجار بزرگ مسلما انرژی زیادی آزاد میشه (در مورد بیگ –بنگ البته طبق تئوری ها با انفجار علاوه بر ماده فضا –زمان بوجود آمد )
در این زمان بود که کمتر از چند صدم ثانیه کهکشان ها و مواد عالم شکل گرفتند و جهان امروزی رو تشکیل دادند .
تا جهان امروز که حدود 14 میلیارد سال از اون میگذره بوجود بیاد .
باید این موضوع رو متذکر شوم که چرا نمیشه گفت قبل بیگ –بنگ جهان چگونه بوده : چون دقیقا طبق نظریه کوانتومی انیشتین بین "زمان" و "فضا تفاوتی وجود ندارد جز آنکه ما در طول زمان در حرکتیم .. و همچنین با انفجار بزرگ بود که کل ماده ،جهان ، انرژی و ... بوجود آمد.
انیشتین تعدادی معادله ارائه داد که میگفت اگر سرعت نور ثابت باشد چگونه سرعت های دیگر اجسام با هم جمع میشوند :
به طور مثال اگر سفینه ای به فضا پرت شود و سرعت فضا پیما 0.75 سرعت نور باشد و آن هم موشک کوچکی شلیک کند که نسبت به سفینه سرعت 0.75 سرعت نور باشد ، دیگر سرعت موشک نسبت به زمین 1.5 برابر نیست بلکه حتما کنتر از سرعت نور است . که این موضوع باعث انبساط زمان یا کند شدن زمان میشود .پس زمان انعطاف پذیر هست وزمان حتما از قوانین سه بعد فضا پیروی نمیکند .
یک مسئله دیگر : طبق آخرین یافته ها جهان های موازی وجودش اثبات شده . اگر ما در یکی از عالم های جهان باشیم چگونه میشود که مرکز وقوع بیگ بنگ رو بفهمیم ؟!!!در حالی که ممکن است با واقعه ی بیگ-بنگ دیگر جهان ها هم بوجود آمده باشد. اگر جهان حال حاضر رو مخروطی در نظر بگیریم برای خروج از این مخروط و سفر به عالم های دیگر باید در این مخروط با سرعتی بیشتر از سرعت نور –یعنی در زمان – حرکت کنیم . پس تا کنون 3 بعد فضا و یک بعد زمان و بعد دیگر یعنی شماره ی عالم را بدست آورده ایم .حال آنکه 4 بعد در این جهان و جهان دیگر متفاوت است .
دوست عزیز منظورت رو درست متوجه نشدم..........
منظورت اینه که زمان هم سه بعد داره؟!!؟
بدشم از بیانات این پست چه نتیجه ای حاصل میشه؟؟
 

(هادی)

کاربر فعال تالار ریاضی ,
دوست عزیز منظورت رو درست متوجه نشدم..........
منظورت اینه که زمان هم سه بعد داره؟!!؟
بدشم از بیانات این پست چه نتیجه ای حاصل میشه؟؟

فکر می کنم منظورشون اینه که زمان حکم بعد چهارم مکان رو داره و هیچ تفاوتی با ابعاد دیگه نداره.
مطمئن نیستم منظورشون این باشه ولی فکر می کنم فرق های اساسی بین فضا و زمان وجود داشته باشه
 

BlackNova

عضو جدید
در مورد پست باید خدمتتون عرض کنم که این پست خیلی ناقص هستش !
دقیقا من باید 4 تا کتاب یا حتی بیشتر رو در کنار هم بذارم و با یه پیوستگی به حضورتون معرفی کنم .
در کل منظورم رو در این پست جدید می تونید بهتر بفهمید . همانطور که خیلی هاتون میدونید و من دوباره تکرار میکنم ، 3 نوع دنیای موازی وجود داره که مورد بحث فیزیسین هاست :
1-دنیای ابعاد بالاتر
2-دنیای چند گانه
3-دنیای موازی کوانتومی
که من فقط میرسم در مورد اولی در این پست بگم !
همتون میدونید که ما در جهانی زندگی میکنیم که از 3 بعد طول، عرض، ارتفاع تشکیل شده و موقعیت هر چیز رو میتونیم با این 3 بعد معرفی کنیم و در هیچ حالتی وجود بعد 4 ام رو نمیشه احساس کرد و چیزی رو ندیدیم که به بعد چهارم برود . پس اگر بعد 4 ام وجود داشته باشد باید بی نهایت کوچک باشد . (علم امروز فیزیک علم کوانتوم است و اگر بخوایم این مطلب رو خوب متوجه شیم باید درسهای مکانیک کوانتوم ، مکانیک تحلیلی و نسبیت رو بدونیم ) پس من رو ببخشید که ساده توضیح میدم .
در توضیح این مطلب که که زمان رو چگونه با فضا میشود تعریف کرد باید بگم : باید ریاضیات ابعاد منحنی و خمیده بالاتر رو جایگزین کرد . در پست قبل در مورد نور توضیح دادم : نور خیلی میتونه مهم باشه ! ( بعد از انیشتین فیزیکدانی به نام (کالوزا) گزارشهای بسیاری از یافته های خود داد .) بعد از نظریه کامل انیشتین ، او معادلات در 5 بعد رو مورد مطالعه قرار داد .
(یک بعد زمان و چهار بعد مکان ) برخی از دانشمندان ترجیح دادند که بعد چهارم رو زمان فرض کنند ، در نتیجه بعد چهارم مکان ،بعد پنجم نامگذاری شد .با این کار معادلات انیشتین به دو قسمت ساده تبدیل شد : تئوری انیشتین +تئوری نور ماکسول و از اسرار نور در بعد پنجم ارتباطی بین نور و جاذبه ایجاد شد . کلوزا میگفت که خودش هم از درک بعد پنجم عاجز است زیرا به قدری پیچ خورده که رویت نمیشود .علاوه بر این استیفن هاوکینگ می گوید : " دنیای ما دنیای خاصی بین دنیاهای متعدد است که هم اکنون یا بوجود نیامده یا از بین رفته است ."
استیفن هاوکینگ و بسیاری دیگر معتقدند تئوری اینکه جهان از هیچ بوجود آمده مسخره است ولی با قوانین فیزیک مطابقت دارد . چون :1-دقیقا مقدار بار + و – با هم برابر است . در غیر اینصورت توازن جهان به هم می خورد و باعث جاذبه دیگر اجرام آسمانی میشد .
2- بوجود آمدن جهان از هیچ بهترین اثبات برای تقارن ماده و انرژی است . ( طبق نظریه نسبیت عام انیشتین اگر کل جهان را بسته در نظر بگیریم یاید مقدار انرژی با مواد برابر باشد ) در اینجا میفهمیم که حتما برای توضیح جهان کنونی باید در ک صحیحی از
Dark Energy , Dark material داشته باشیم
در حالت کلی : " اگر چه 100 % انرژی تیره با انرژی موجود در جهان هم ارز نیست اما میشود گفت :
Dark Material +all of world =Dark Energy +all of Energy in the world
انیشتین در 20 سال پایانی عمر خود در مورد تئوری کلوزا فکر کرد . اما این موضوع که بتوان همه این معادلات را با وجود همه پارامترهای فیزیکی و متافیزیکی بدست آورد یک دستگاه ریاضیات جدید می خواهد که او را هم عاجز کرده بود ..
پایان قسمت دوم

 

hompoil

عضو جدید
آیا از این که رشته فیزیک را برگزیده اید پشیمان هستین؟؟

آیا از این که رشته فیزیک را برگزیده اید پشیمان هستین؟؟

آیا از این که رشته فیزیک را برگزیده اید پشیمان هستین؟؟
 

nasim.1371

اخراجی موقت
نه من پشیمون نیستم فیزیکو خیلی دوست دارم اما ترجیح میدم رشته ام رو به مکانیک تغییر بدم در آینده چون فکر میکنم فیریک در مکانیک ملموس تره و یک جورایی عملی تره و از حالت تئوری خارج میشه.
در حقیقت از این که این علم رو در زندگی ببینم و لمسش کنم واقعا لذت می برم....
ولی در کل اگرم نشه تغییر بدم پشیمون نیستم....
 

MHMCS3

عضو جدید
اگه رشته ی مورد نظرتو با تحقیق پیدا کرده باشی هیچ وقت پشیمون نمی شی.
اگه فیزیک رو واقعا برای خودت هضم کنی، و تمامی مسائل کتاب رو برای خودت حل کنی، زبانتو قوی کنی، خیلی کارهای مفیدی می تونی بکنی و اینکه نمی تونی پول دربیاری هم برات میشه یه حرف "عامیانه"...
الآن شما برو سایت CERN . بخش Jobs. ببین به چه آدم هایی نیاز دارن...
منتها یه حداقل پشتوانه ی مالی هم نیاز داری که با تدبیر درست و وقت گذاشتن می تونی بهش برسی.
در کل اگه "غاز نچرونی" می تونی یه کسی بشی برای خودت ;)
 
آخرین ویرایش:

liveness

عضو جدید
من رفتم دنبال تغییر رشته ولی نشد که نشد! میخواستم برق بخونم ولی نشد که نشد! من قبل از اینکه دانشگاه قبول بشم علوم پایه رو از فنی مهندسی تشخیص نمی دادم!!! وقتی فهمیدم رشته و دانشگاه و علوم پایه یعنی چی، دیگه خیلی دیر شده بود!!
اگه این خدمت فلان فلان شده نبود (الهی ور بیفته این خدمت سرطان که سدّ راه جوونای بیگناهی مثل من میشه) ، دوباره کنکور میدادم و به رشته مورد علاقه ام برق میرفتم. اشتباه کردم که روزانه قبول شدم....خیلی اشتباه کردم... اگه شبانه بودم بازم شانس دوباره کنکور دادنو داشتم...ولی ....
این دنیا به هیشکی وفا نکرده ، من فقط منتظر اون روزی ام که خلاص بشم از این زندگی جهنمی..... فیزیک خوندن به درد لای جرز دیوارهم نمی خوره (به فیزیکی ها بر نخوره ها! ولی قبول کنید تف سربالاست..) هر چقدر هم ریاضی فیزیک3 و مکانیک آماری بخونی آخرش باید با همنوعان آینده ی خودت سر کلاسهای دانشگاه سر و کله بزنی و گلوی خودتو جر بدی تا اون بدبخت ها به زور 10 و 11 الکترومغناطیس 1 رو پاس کنن. تمام دلخوشیت هم این باشه که بهت میگن آقای دکتر!!
وقتی برای آینده ای که میدونی باید بیکار و سربار دیگران بشی ، با جون کندن فقط در حد پاس شدن درس بخونی، زندگی میشه جهنم! هر روز و دقیقه اش میشه کابوس آینده ای تاریک و بی استفاده....
وقتی پتانسیل علمی خودتو تو رشته ی مورد علاقه ات خالی نکنی ، از ته وجودت میسوزی! کوانتوم و الکترومغناطیس و نسبیت و ریاضی فیزیک درسهای چالش بر انگیزی هستن ولی فقط برای اونایی که با علاقه و انگیزه میرن سراغ این درسا، نه برای کسی که فکر و ذکرش ماشین های الکتریکی و مدار و سیگنال هستش....
متاسفانه شرایط سیستم آموزشی ما غلطه! مهمترین مشکلش هم اینه که یه تعدادی مثل من چون قبل از دانشجو شدن ناآگاه هستن، اینطوری تو رشته هایی که دوست ندارن گرفتار میشن و هیچ کاری هم از دستشون بر نمیاد. هر کاری هم بخوان برای تغییر رشته بکنن این خدمت وظیفه مثل بختک میفته روشون.
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من عاشق رشته ی فیزیک هستم و از این پشیمونم که در رشته ی فیزیک تحصیل نمیکنم:(
 

masoud-1987

عضو جدید
من رفتم دنبال تغییر رشته ولی نشد که نشد! میخواستم برق بخونم ولی نشد که نشد! من قبل از اینکه دانشگاه قبول بشم علوم پایه رو از فنی مهندسی تشخیص نمی دادم!!! وقتی فهمیدم رشته و دانشگاه و علوم پایه یعنی چی، دیگه خیلی دیر شده بود!!
اگه این خدمت فلان فلان شده نبود (الهی ور بیفته این خدمت سرطان که سدّ راه جوونای بیگناهی مثل من میشه) ، دوباره کنکور میدادم و به رشته مورد علاقه ام برق میرفتم. اشتباه کردم که روزانه قبول شدم....خیلی اشتباه کردم... اگه شبانه بودم بازم شانس دوباره کنکور دادنو داشتم...ولی ....
این دنیا به هیشکی وفا نکرده ، من فقط منتظر اون روزی ام که خلاص بشم از این زندگی جهنمی..... فیزیک خوندن به درد لای جرز دیوارهم نمی خوره (به فیزیکی ها بر نخوره ها! ولی قبول کنید تف سربالاست..) هر چقدر هم ریاضی فیزیک3 و مکانیک آماری بخونی آخرش باید با همنوعان آینده ی خودت سر کلاسهای دانشگاه سر و کله بزنی و گلوی خودتو جر بدی تا اون بدبخت ها به زور 10 و 11 الکترومغناطیس 1 رو پاس کنن. تمام دلخوشیت هم این باشه که بهت میگن آقای دکتر!!
وقتی برای آینده ای که میدونی باید بیکار و سربار دیگران بشی ، با جون کندن فقط در حد پاس شدن درس بخونی، زندگی میشه جهنم! هر روز و دقیقه اش میشه کابوس آینده ای تاریک و بی استفاده....
وقتی پتانسیل علمی خودتو تو رشته ی مورد علاقه ات خالی نکنی ، از ته وجودت میسوزی! کوانتوم و الکترومغناطیس و نسبیت و ریاضی فیزیک درسهای چالش بر انگیزی هستن ولی فقط برای اونایی که با علاقه و انگیزه میرن سراغ این درسا، نه برای کسی که فکر و ذکرش ماشین های الکتریکی و مدار و سیگنال هستش....
متاسفانه شرایط سیستم آموزشی ما غلطه! مهمترین مشکلش هم اینه که یه تعدادی مثل من چون قبل از دانشجو شدن ناآگاه هستن، اینطوری تو رشته هایی که دوست ندارن گرفتار میشن و هیچ کاری هم از دستشون بر نمیاد. هر کاری هم بخوان برای تغییر رشته بکنن این خدمت وظیفه مثل بختک میفته روشون.

خیلی جالبه منم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی کاملا برعکس .من مهندسی برق تو دانشگاه تبریز خوندم و می خواهم تو کنکور ارشد فیزیک شرکت کنم اینو بهت بگم نگی بهم نگفتند فکر نکن درس هایی که گفتی از درس های فیزیک آسونتره من هم درس های برقو خوندم هم دروس اصلی فیزیک رو درس های فیزیک به نسبت سبکتر و قبولی تو ارشد خیلی آسونتر از ارشد برقه. تو کنکور ارشد برق
باید با رتبه های برتر(تک رقمی و دو رقمی ) رقابت کنی به همین خاطر سطح سوالات کنکور خیلی بالا رفته ولی رتبه های دانشجوهای فیزیک حدود 8000 الی 15000 میشه .
واگه بخوام یه مقایسه بین دروس برق و فیزیک داشته باشم مثلا شما یک درس ریاضی فیزیک دارید که سرفصل هاش شبیه درس ریاضی مهندسی ماست با این تفاوت که تو کنکور برق درس ریاضی شامل سه درس ریاضی مهندسی - معادلات و آمار می شودو اگه سوالات ریاضی کنکور برق و فیزیک رو مقایسه کنید سختی سوالات ریاضی رشته برق دستت میاد. و درس الکترونیک رو که نگو پدر آدمو در میاره چهار سال خوندمش بازم هیچی نمی فهمم ترجیح می دم کوانتوم و فیزیک جدید بخونم تا الکترونیک خیلی شیرینه حالا خود دانی
 

lastella

عضو جدید
فیزیک خوندن علاقه می خواد اگه علاقه داری برو باحاش حال کن وگرنه ...... . من خودم اخترفیریک و خیلی دوست دارم و از اینکه الان اخترفیزیک می خونم واقعا راضیم
 

zx11xz

عضو جدید
خیلی جالبه منم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی کاملا برعکس .من مهندسی برق تو دانشگاه تبریز خوندم و می خواهم تو کنکور ارشد فیزیک شرکت کنم اینو بهت بگم نگی بهم نگفتند فکر نکن درس هایی که گفتی از درس های فیزیک آسونتره من هم درس های برقو خوندم هم دروس اصلی فیزیک رو درس های فیزیک به نسبت سبکتر و قبولی تو ارشد خیلی آسونتر از ارشد برقه. تو کنکور ارشد برق
باید با رتبه های برتر(تک رقمی و دو رقمی ) رقابت کنی به همین خاطر سطح سوالات کنکور خیلی بالا رفته ولی رتبه های دانشجوهای فیزیک حدود 8000 الی 15000 میشه .
واگه بخوام یه مقایسه بین دروس برق و فیزیک داشته باشم مثلا شما یک درس ریاضی فیزیک دارید که سرفصل هاش شبیه درس ریاضی مهندسی ماست با این تفاوت که تو کنکور برق درس ریاضی شامل سه درس ریاضی مهندسی - معادلات و آمار می شودو اگه سوالات ریاضی کنکور برق و فیزیک رو مقایسه کنید سختی سوالات ریاضی رشته برق دستت میاد. و درس الکترونیک رو که نگو پدر آدمو در میاره چهار سال خوندمش بازم هیچی نمی فهمم ترجیح می دم کوانتوم و فیزیک جدید بخونم تا الکترونیک خیلی شیرینه حالا خود دانی
فکر کنم منظور دوستمون اینه که فیزیک بازار کار خوبی نداره . درس بخونی بعدش بری بشی استاد دانشگاه. منم مثل ایشون فکر می کنم و از خوندن فیزیک پشیمونم گرچه اون موقع کسی رو نداشتم راهنمایی ام کنه. رشته قشنگیه ولی کسی که داشتن شغل براش مهمه (البته تو کشور هایی مثل ما) فیزیک رشته به درد بخوری نیست. رشته های مهندسی بازار کار بهتری دارن.
 

immigrant

عضو جدید
به نظر من فیزیک ملکه علومه و من با تمام وجودم عاشقشم و از هیچ درسی مثل فیزیک لذت نمی برم .من هر وقت حالم خوب نیست فیزیک میخونم و سرشار از انرژی می شم ,البته درک واقعی اون با ادامه تحصیل میسره و امیدوارم که ارشد قبول بشم .:hypocrite:
 

Pencil

عضو جدید
اتفاقا منم عاشق فیزیک هستم،ولی باتوجه به شرایط کاری داغون سعی کردم رشته ای رو انتخاب کنم که هم بازار کار مناسبی داشته باشه
و هم به فیزیک خیلی نزدیک باشه،به نظرم رشته های مکانیک وبرق بسیار نزدیک به فیزیک هستند
 

Aspiration

اخراجی موقت
من هم عاشق فیزیکم.
چون علمیه که با خوندنش علاوه بر فهمیدن قوانین طبیعت حکمت خدا رو میفهی.
 

jaky

عضو جدید
خیلی جالبه منم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی کاملا برعکس .من مهندسی برق تو دانشگاه تبریز خوندم و می خواهم تو کنکور ارشد فیزیک شرکت کنم اینو بهت بگم نگی بهم نگفتند فکر نکن درس هایی که گفتی از درس های فیزیک آسونتره من هم درس های برقو خوندم هم دروس اصلی فیزیک رو درس های فیزیک به نسبت سبکتر و قبولی تو ارشد خیلی آسونتر از ارشد برقه. تو کنکور ارشد برق
باید با رتبه های برتر(تک رقمی و دو رقمی ) رقابت کنی به همین خاطر سطح سوالات کنکور خیلی بالا رفته ولی رتبه های دانشجوهای فیزیک حدود 8000 الی 15000 میشه .
واگه بخوام یه مقایسه بین دروس برق و فیزیک داشته باشم مثلا شما یک درس ریاضی فیزیک دارید که سرفصل هاش شبیه درس ریاضی مهندسی ماست با این تفاوت که تو کنکور برق درس ریاضی شامل سه درس ریاضی مهندسی - معادلات و آمار می شودو اگه سوالات ریاضی کنکور برق و فیزیک رو مقایسه کنید سختی سوالات ریاضی رشته برق دستت میاد. و درس الکترونیک رو که نگو پدر آدمو در میاره چهار سال خوندمش بازم هیچی نمی فهمم ترجیح می دم کوانتوم و فیزیک جدید بخونم تا الکترونیک خیلی شیرینه حالا خود دانی


سلام به همه دوستان + این دوست برقی ما.
اول این که من فیزیک دوست دارم، و پشیمون هم نیستم از خوندنش.
2 این که شمارو نمیدونم، ولی من با 96 کشوری اومدم فیزیک شریف حالا او 8000 تا 15000 رو هم نمیدونم.
3 این که، یه حرف درست اگه زده باشی همونیه که گفتی ارشد قبول شدنش آسونه، آره، این درسته.
4 این که، رشته برق بسیار رشه سنگینی هست، غیر این نیست، ولی این دلیل نمیشه که راجع به چیزی که نمیدونی اظهار نظر کنی. ریاضی فیزیک، در دانشگاه های کشور 2 مدل تدریس میشه
یا 2 تا 4 واحدی هست مثل ما تو شریف، یا 3 تا 3 واحدی هست. که سومیش اختیاری.
کوانتوم که توضیح نمیدم اصلا راجع بهش...
بی کار شدی برو میلفورد رو بخون اگه فهمیدی تا آخرشو بعد بیا بگو که الکترومغناطیس شما سنگین تره.
شما یکی 2 درس دارین که ما نداریم مثل مدار منطقی.
الکترونیک من 2 تا پاس کردم+ مبانی برق، نقطه بازی بود دادا. دوتاشو 19.75 شدم یکی هم 20، با بچه های برق هم پاس کردم.
بعد یه نصیحت دوستانه، اگه تو 4 سال الکترونیک نفهمیدی، نرو فیزیک.
دوستانه فیزیکی نا امید. تلاش کنید، چرت و پرت هایی که استاداتون میگن و نا امیدتون میکنن رو فراموش کنید. با بچه های موفق بپرین و راه موفقیت رو یاد بگیرید. باور کنید آسون تر از اونیه که فکر میکنید. به شرطی که نشینید بگید اه هیچ را هی نداره
سوالی هم بود در خدمتیم
 
بالا