>>> * محفل دل سوختگان * <<<

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها
خوبین
بچه کمک
با اینکه کلی پای منبری دارمو میشه گفت 99% اشنایانان و دوستان برای اشنای یا انتخاب زوج یا شروع رابطه ها به من مراجعه میکنن
و به جرات میتونم بگم 100%اونا هم موفق بودن
اما من خودم با اییینکه به عشق هیچ اعتقادی نداشتم
ناخواسته گیر افتادم
فکر نمیکنم که هیچ کدوم از عاشقا 1سال فقط تو فکر یه نفر باشه 700کیلومتر دور باشه و حرف دلش رو هم به اون نگفته باشه
اما تقدیر اینجور نوشته بود که به طور اتفاقی سر راه هم قرار بگیریمو من با هزار بدبختی حرفمو بگم بهش
اونم با هزارو یه جور تست منو امتحان کردو دید که نه این یکی فرق میکنه
شروع به رابطه کردیم خفن لاو ترکونده بودیم بجای اینکه تهران درس بخونم زدم تبریز برا دانشگاه فقط به خاطر اینکه بتونم به شهر خودمون که تو سقز (کرستان)نزدیک باشمو بتونم با بهانه های مختلف برم دیدنش(البته خودم بچه تهرانم و مدارم تهرانی اما پدرم کر بود)
تو اولین دیدارمون که واقعا عشقولانه بود در یک حرکت ضربتی و استادانه که هیچ کدوم بستنی نمیخوردیم با قاشق خودم از قسمت توت فرنگیش برداشتمو گذاشتم دهنه خانوم
نصفش موند میخواست قاشقمو بگیره و ماله خودشو بده من اما من باقیه اونو خودم خوردم
چشمایه وحشتناک درشتو خوشگل و قهوای داشت که منو دیونه و کر و کور کرده بود
دیگه بد جوری وابسته شدیم
اینا رو گفتم تا از داغی که رو دلمه فقط یه گوشه کوچیکشو بدونید
اون سر سال نشده 13اذر 87 یهو گفت که من 3ماهه دارم بهت خیانت میکنمو یکی دیگرو دوست دارم
نمیدونید چه حالی بودم
دنیا رو سرم خراب شد
تو یه شهر غریب بودم تنها زنگی میکردم خونه دانشجویی داشتم
شده بودم مثل یه معتاد کراکی که میخواد ترک کنه
فقط خدا و جا نمازمو در و دیوارای خونم میدونن من چی کشیدم
تمام عشم یهو به نفرت تبدیل شده بود و شده
الان بیش از یه سال گذشته دیروز 7 بهمن تولدش بود
نمیدونید چه حالی داشتم
با اینکه پدرم فوت کرد امسال و خیلی مشکلات ریزو درشت برام پیش اومده و هست اما هنوزم این خاطرات میان سراغمو و منو ازار میدن
واقعا نمیدونم چی کار کنم
بد اون رفتم با 11نفر دیگه اشنا شدم اما با هیچ کدوم نتونستم 3روز رو هم سر کنمو ازشون معذرت خواهی میکردمو بهشون میگفتم قضیم چیه همشون قبول کردنو رفتن و اما 2تاشون که خیلی خانوم بودن خواستن یه رابطه سنگین داشته باشیم برا درد دل اما خوب اینم جواب نداد
من دیگه نمیتونم به کسی بگم دوست دارم
به کسی اعتماد ندارم
همیشه نفرینم بدرقه راهه دخترس اما خوب اینجوری اذیتم میکنه
با اینکه میدونم با یکی دیگه داره خوش میگذرونه
بخدا بخوام رمان بنویسم میشینید زار زار برا من گریه میکنید
بچه شما بگید من چی کار کنم
راهنماییم کنید خیلی تنهام بخدا :cry:

سلام
من کاری به نظر بقیه نداره ولی چون یه سری از این دوره ها را گذروندم نظر و فکر خودم را میدم
2 تا موضوع را من عنوان می کنم امیدوارم کارساز باشه
یکی اینکه به نظر من خدا عشق واقعی را برای خودش آفریده تا بهش عشق بورزیم ، البته قبول دارم با عشق دنیایی می تونیم به عشق الهی برسیم ، یعنی باید عشق را در این دنیا یاد بگیریم و چندین برابر را براش برای خدا انجام بدیم ، عشق به معنای واقعی یعنی از همه چیزش آدم بگذره برای عشقش ، حتی آدم از خودش میگذره تا عشقش خوش باشه ، عاشق باید خیلی وقت ها بسوزه تا گرمای وجود عشقش باشه ، اما یه چیز را من بارها و بارها تجربه کردم و میدونم هم همه تجربه کردند ولی اینا یادشون میره که از هیچ چیز و هیچکس جز خدا نباید انتظار وفا داشته باشیم ، حتی زن و شوهر ها هم گاهی اون چیزی که از یکدیگه انتظار دارند انجام نمیشه و از هم دلخور میشند و باز میفهمند که فقط خدا هست که باید ازش انتظار وفا داشت
یه موضوع دیگه هم اینکه خدا معمولا جوونها را توی عشق و شکست قرار میده تا با شکستن روحشون رشد کنه و دیگه برای ازدواج احساسی تصمیم نگیرند ، این شکست ها نیاز هست ، درسته خیلی الان به هم ریخته ای ، من هم یه مدتی این دوران ها را گذروندم و تا یه حدودی درکت می کنم ولی بعد ها شاید بفهمی که این به نفعت بود ، من الان عشق و احساسم را گذاشتم برای کسی که باهاش ازدواج می کنم ، این را یادت باشه دوستی اگه بیش از حد طول بکشه و به ازدواج ختم نشه معمولا اینگونه مشکلات را هم بوجود میاره ، آشنایی ها نباید بیش از حد طول بکشه ، پس 2تا مطلب یادت باشه ، شکست بیشتر وقت ها نیاز هست تا عقل و روحت رشد کنند و اینکه عشق واقعی برای خوداست و جز خدا نباید از کسی انتظار وفا داشت
موفق باشی :gol:
 

مهرا

عضو جدید
و عشاق نزدیکترند از یک نفس



:heart::heart::heart::heart::heart:




:heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart:
 

مهرا

عضو جدید
و کلام آخر من:


بچه ها
فقط سعی کنید عاشق باشید در تمام طول زندگیتون


(منظورم اینه که عاشق اعتقاداتون باشید)
به نظر من عشق نعمت خیلی بزرگیه که خدا به هر کسی نداده
برای منم دعا کنید عاشق باشم :D;);););)
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه بي هوا کسي وارد زندگيت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده !
اگه بي محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده !
اگه گريه هات تو خنده غفلت ديگران شنيده نشد تا خورد نشي ؛ بدون تنها محرمت "خدا" بوده !
حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائي خفتت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر تواضع يه بهونه واسه نوازشت گير آوورده ! آخه مي دوني ؟ : "خدا" خيلي تنهاست :(
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
و کلام آخر من:


بچه ها
فقط سعی کنید عاشق باشید در تمام طول زندگیتون


(منظورم اینه که عاشق اعتقاداتون باشید)
به نظر من عشق نعمت خیلی بزرگیه که خدا به هر کسی نداده
برای منم دعا کنید عاشق باشم :D;);););)

چرا کلام آخر؟
بعضی وقت ها که وقت کردی با حضورت خوشحالمون کن
امیدوارم همه معنای واقعی عشق را درک کنند و سعی کنند واقعی عاشقی کنند
امیدارم عاشق بشی ولی خیلی با غمهاش آشنا نشی و بیشتر از خوشی عشق لذت ببری تا غمهاش
بازم بیا اینورا :gol:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه بي هوا کسي وارد زندگيت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده !
اگه بي محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده !
اگه گريه هات تو خنده غفلت ديگران شنيده نشد تا خورد نشي ؛ بدون تنها محرمت "خدا" بوده !
حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائي خفتت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر تواضع يه بهونه واسه نوازشت گير آوورده ! آخه مي دوني ؟ : "خدا" خيلي تنهاست :(
سلام...
عااااااااااااااااااااااااالي بود واقعا همينه;)
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


کاش می شد قلبها آباد بود
کینه و غمها به دست باد بود

کاش می شد دل فراموشی نداشت
نم نم بارون هم آغوشی نداشت
کاش می شد کاشهای زندگی
گم شوند پشت نقاب زندگی
کاش می شد کاشها مهمان شوند
در میان غصه ها پنهان شوند
کاش می شد آسمان غمگین نبود
ردپای قهر و کین رنگین نبود
کاش میشد اشک را تهدید کرد
فرصت لبخند را تمدید کرد...
 

ارسن

عضو جدید
به به اقا محمد خودمون

دمت گرم

خیلی عکسات قشنگ هستند .

فیت حال منن .



:gol:
 
آخرین ویرایش:

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز



حرف­ها دارم اما ... بزنم يا نزنم؟
با توام، با تو! خدا! بزنم يا نزنم؟
همه­ي حرف دلم با تو همين است كه‌‌‌‌ ‍« دوست ...» چه كنم؟ حرف دلم را بزنم يا نزنم؟
عهد كردم دگر از قول و غزل دم نزنم زير قول دلم آيا بزنم يا نزنم؟
گفته بودم كه به دريا نزنم دل اما كو دلي تا كه به دريا بزنم يا نزنم؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم اين است: دست بر ميوه­ي حوّا بزنم يا نزنم؟
به گناهي كه تماشاي گل روي تو بود خار در چشم تمنا بزنم يا نزنم؟
 

مهرا

عضو جدید
اگر دوتا عاشق اسطوره ای بهم میرسیدن الان ما وضعیتمون این نبود:biggrin::biggrin::biggrin:
در نتیجه==============>>>>همش تقصیر لیلی و مجنونه:surprised::surprised:
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر دوتا عاشق اسطوره ای بهم میرسیدن الان ما وضعیتمون این نبود:biggrin::biggrin::biggrin:
در نتیجه==============>>>>همش تقصیر لیلی و مجنونه:surprised::surprised:

اگه میرسیدن که اسطوره ای نمیشدن:;)
آخه تو که دل سوخته نیستی میای اینجا عشق را مسخره می کنی؟:razz:
 

مهرا

عضو جدید
اگه میرسیدن که اسطوره ای نمیشدن:;)
آخه تو که دل سوخته نیستی میای اینجا عشق را مسخره می کنی؟:razz:
از کجا میدونی دل سوخته نیستم؟؟؟؟؟:cry::cry:
ثانیا من مسخره نکردم نتیجه اخلاقی گرفتم
ثالثا (سکوت)
رابعا :D:D:D
خامسا دلم نیومد تو این دلسوختگی لیلی و مجنون از گناهشون شونه خالی کنن:surprised::surprised:


..
..:heart::heart::heart::heart:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با يك شكلات شروع شد.
من يك شكلات گذاشتم كف دستش.
او هم يك شكلات گذاشت توي دستم.
من بچه بودم ،
او هم بچه بود.
سرم را بالا كردم.
سرش را بالا كرد.
ديد كه مرا مي شناسد.
خنديدم.
گفت: « دوستيم ؟»
گفتم: «دوست دوست»
گفت: «تا كجا ؟»
گفتم :« دوستي كه تا ندارد »
گفت :«تا مرگ؟»
خنديدم و گفتم :«من كه گفتم تا ندارد»
گفت :«باشد ، تا پس از مرگ»
گفتم :«نه ،نه،گفتم كه تا ندارد».
گفت : «قبول ، تا آن جا كه همه دوباره زنده مي شود ، يعني زندگي پس از مرگ.
باز هم با هم دوستيم.
تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا كه باشد من و تو با هم دوستيم .»
خنديدم و گفتم : «تو برايش تا هر كجا كه دلت مي خواهد يك تا بگذار .
اصلأ يك تا بكش از سر اين دنيا تا آن دنيا .
اما من اصلأ تا نمي گذارم »
نگاهم كرد .
نگاهش كردم .
باور نمي كرد .
مي دانستم .
او مي خواست حتمأ دوستي مان تا داشته باشد .
دوستي بدون تا را نمي فهميد .

 
آخرین ویرایش:

Carduelis

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها ترو خدا تا کی می خواد تاپیکای قدیمی رو بیارید بالا؟
اینطوری هیلی از تاپیکا دیده نمی شه!
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
از کجا میدونی دل سوخته نیستم؟؟؟؟؟:cry::cry:
ثانیا من مسخره نکردم نتیجه اخلاقی گرفتم
ثالثا (سکوت)
رابعا :D:D:D
خامسا دلم نیومد تو این دلسوختگی لیلی و مجنون از گناهشون شونه خالی کنن:surprised::surprised:


..
..:heart::heart::heart::heart:

دل سوخته ها ، دل سوخته ها را میشناسن
گناهشون عشق بود ، عشق هم مجازات داره که باید کشید ...
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها ترو خدا تا کی می خواد تاپیکای قدیمی رو بیارید بالا؟
اینطوری هیلی از تاپیکا دیده نمی شه!

همچین گفتی تاپیک قدیمی که گقتم یه 10 سالی هست اینجایی !!!
این کجاش تاپیک قدیمی هست؟
باشه اگه دوستان را ناراحت میکنه دیگه پست نمیدم ...
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
اگه میرسیدن که اسطوره ای نمیشدن:;)
آخه تو که دل سوخته نیستی میای اینجا عشق را مسخره می کنی؟:razz:

راست میگه دیگه تو که نکشیدی چرا میپری وسط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:mad:
تو که میگی هنوز دنباله عشقی و هنوز تجربش نکردی:eek:
خدا کنه هم که تجربش نکنی مگر با کسی که لیاقتت رو داشته باشه
بخدا خیلی سخته
دختر میدونی چند نفر دوووووم نیاوردنو به کجاها کشیده شدنو یا مردن
خیال کردی عاشقی کاره هر کیه که هر وقت خواست شروع کنه و هر وقت هم خواست تمومش کنه؟
برو بشین سر درسو مشقت از این فکرها هم نکن
وقتش که بشه مکیاد سراغت هم میزنتت زمین که تا حالا کسی نردتت
چه خوب چه بدش
اما خدا کنه بد از این ضربه طعم واقعیش رو بچشی و از دستش ندیا یا بی وفا نشی یا بهت بی وفای نکنه
جالب نیست کلا اما اگرم بیای تو راه برگشتی نداری
بشین از تجربیات ما استفاده کن اما نظرنده چون از دل ما خبر نداری بخدا
هر کدوم از این عکسها یا کلمات هزارو یه جور دردو غم توشون هست که نمیتونی درکشون تا زمانش برسه و دلسوخته بشی که انشاالله کارت به اونجا نگشه و فقط خوشیهاشو بچشی
از حرفام ناراحت نشو چون همه اینجا صمیمی هستیم اینارو گفتم ;)
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
بچه ها ترو خدا تا کی می خواد تاپیکای قدیمی رو بیارید بالا؟
اینطوری هیلی از تاپیکا دیده نمی شه!


سلام خوبی
ببینم منظورت از قدیمی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:mad:
میشه مثال بزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:mad:
بابا اگه مرهم نمیزارین حداقل نننننممممممممممممممک هم نرزین للللطططفففا:mad:
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
همچین گفتی تاپیک قدیمی که گقتم یه 10 سالی هست اینجایی !!!
این کجاش تاپیک قدیمی هست؟
باشه اگه دوستان را ناراحت میکنه دیگه پست نمیدم ...
سلام چطوری عزیز
بابا تو چرا قهر میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:mad:
تو مثلا یکی از ماییییییی ها چرا اینقد زور جا میزنیو نا امید میشی
بابا اینا نمیدونن درون ما چی میگذره
دسته خودشون هم نیست
تو اهمیت نده و کارت رو انجام بده
بیخیال حرفا باش بشنو اگه خوب بود استفاده کن اگه هم بدبود بریز دور
مثلا مردیما از این بدتراشم سرمون اومده ها
نبینم بریا خدای ناراحت میشم از رفتنت;)
 

Similar threads

بالا