>>> * محفل دل سوختگان * <<<

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز




خاک عاشقی می داند

گریه می کند

رنج می کشد

و صبر می کند

خاک عاشقی صبور است

که سالها و سالها

برای آسمان صبر می کند

و من

همانم که از خاک آمده ام

چون خاک عاشقم

و چون خاک روزی

صبوری را خواهم آموخت
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز



شرجی تر ازباران برایت گریه کردم

هر شب نشستم در عزایت گریه کردم

با آنکه آغوشم تهی بود از خیالت

هق هق به روی شانه هایت گریه کردم

روی تمام خاطراتم غم نشسته

تشنه برای گونه هایت گریه کردم

دل را به دریا میزنم از شوق دیدار

در غربت گنگ صدایت گریه کردم

تنها نشستم در حصار بی قراری

بی تاب در حال و هوایت گریه کردم

یادش بخیر آن لحظه های خیس دیروز

وقتی که من هم پا به پایت گریه کردم
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
بچه ها کمک

بچه ها کمک

سلام بچه ها
خوبین
بچه کمک
با اینکه کلی پای منبری دارمو میشه گفت 99% اشنایانان و دوستان برای اشنای یا انتخاب زوج یا شروع رابطه ها به من مراجعه میکنن
و به جرات میتونم بگم 100%اونا هم موفق بودن
اما من خودم با اییینکه به عشق هیچ اعتقادی نداشتم
ناخواسته گیر افتادم
فکر نمیکنم که هیچ کدوم از عاشقا 1سال فقط تو فکر یه نفر باشه 700کیلومتر دور باشه و حرف دلش رو هم به اون نگفته باشه
اما تقدیر اینجور نوشته بود که به طور اتفاقی سر راه هم قرار بگیریمو من با هزار بدبختی حرفمو بگم بهش
اونم با هزارو یه جور تست منو امتحان کردو دید که نه این یکی فرق میکنه
شروع به رابطه کردیم خفن لاو ترکونده بودیم بجای اینکه تهران درس بخونم زدم تبریز برا دانشگاه فقط به خاطر اینکه بتونم به شهر خودمون که تو سقز (کرستان)نزدیک باشمو بتونم با بهانه های مختلف برم دیدنش(البته خودم بچه تهرانم و مدارم تهرانی اما پدرم کر بود)
تو اولین دیدارمون که واقعا عشقولانه بود در یک حرکت ضربتی و استادانه که هیچ کدوم بستنی نمیخوردیم با قاشق خودم از قسمت توت فرنگیش برداشتمو گذاشتم دهنه خانوم
نصفش موند میخواست قاشقمو بگیره و ماله خودشو بده من اما من باقیه اونو خودم خوردم
چشمایه وحشتناک درشتو خوشگل و قهوای داشت که منو دیونه و کر و کور کرده بود
دیگه بد جوری وابسته شدیم
اینا رو گفتم تا از داغی که رو دلمه فقط یه گوشه کوچیکشو بدونید
اون سر سال نشده 13اذر 87 یهو گفت که من 3ماهه دارم بهت خیانت میکنمو یکی دیگرو دوست دارم
نمیدونید چه حالی بودم
دنیا رو سرم خراب شد
تو یه شهر غریب بودم تنها زنگی میکردم خونه دانشجویی داشتم
شده بودم مثل یه معتاد کراکی که میخواد ترک کنه
فقط خدا و جا نمازمو در و دیوارای خونم میدونن من چی کشیدم
تمام عشم یهو به نفرت تبدیل شده بود و شده
الان بیش از یه سال گذشته دیروز 7 بهمن تولدش بود
نمیدونید چه حالی داشتم
با اینکه پدرم فوت کرد امسال و خیلی مشکلات ریزو درشت برام پیش اومده و هست اما هنوزم این خاطرات میان سراغمو و منو ازار میدن
واقعا نمیدونم چی کار کنم
بد اون رفتم با 11نفر دیگه اشنا شدم اما با هیچ کدوم نتونستم 3روز رو هم سر کنمو ازشون معذرت خواهی میکردمو بهشون میگفتم قضیم چیه همشون قبول کردنو رفتن و اما 2تاشون که خیلی خانوم بودن خواستن یه رابطه سنگین داشته باشیم برا درد دل اما خوب اینم جواب نداد
من دیگه نمیتونم به کسی بگم دوست دارم
به کسی اعتماد ندارم
همیشه نفرینم بدرقه راهه دخترس اما خوب اینجوری اذیتم میکنه
با اینکه میدونم با یکی دیگه داره خوش میگذرونه
بخدا بخوام رمان بنویسم میشینید زار زار برا من گریه میکنید
بچه شما بگید من چی کار کنم
راهنماییم کنید خیلی تنهام بخدا :cry:
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی جالب بودند هم عکسها هم نوشته ها .
بعد از اتمام پروژه واقعا جالب بودند:gol:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد
نخواست او به من خسته –بي گمان- برسد
شكنجه بيش‌تر از اين؟ كه پيش چشم خودت
كسي كه سهم تو باشد به ديگران برسد
چه مي‌كني؟ اگر او را كه خواستي يك عمر
به راحتي كسي از راه ناگهان برسد...
رها كني برود، از دلت جدا باشد
به آن كه دوست‌ترش داشته به آن برسد
رها كني بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد
گلايه‌اي نكني، بغض خويش را بخوري
كه هق‌هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا كند كه... نه! نفرين نمي‌كنم... نكند
به او –كه عاشق او بوده‌ام- زيان برسد
خدا كند فقط اين عشق از سرم برود
خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد
:gol::gol::gol:
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد
نخواست او به من خسته –بي گمان- برسد
شكنجه بيش‌تر از اين؟ كه پيش چشم خودت
كسي كه سهم تو باشد به ديگران برسد
چه مي‌كني؟ اگر او را كه خواستي يك عمر
به راحتي كسي از راه ناگهان برسد...
رها كني برود، از دلت جدا باشد
به آن كه دوست‌ترش داشته به آن برسد
رها كني بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد
گلايه‌اي نكني، بغض خويش را بخوري
كه هق‌هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا كند كه... نه! نفرين نمي‌كنم... نكند
به او –كه عاشق او بوده‌ام- زيان برسد
خدا كند فقط اين عشق از سرم برود
خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد :gol::gol::gol:

اقعا ممنون
اما خدا میدونه که نمیشه
با اینکه بهم بد کرده اما وقتی نفرینش میکنم چند لحظه بد پشیمون میشمو حرفمو پس میگیرم
اما بازم یاد گذشته میوفتم باز نفرینو باز پشیمونی
میدونی چقدر سخته
به کسی که برا اولین بار دل بستس همه چیزتو بپاش ریختی
حالا با یکی دیگس دستاش تو دسته یکی دیگس
یکی دیگه به چشماش نگاه میکنه
نمی دونم اونی که الان باهاشه برا خودش میخوادش یا فقط میخواد یه بلا سرش بیاره و بد ولش کنه
میبینی تو رو خدا اون با من چیکار کرده و من تو چه فکرای هستم
ای که امده از عالم روحانی تفت
حیران شده در چهارو پنج و شش و هفت
می نوش که ندانی ز کجا امده ای
خوش باش که ندانی به کجا خواهی رفت
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار الود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخی و شیرینی روزها
روز پوچی همچون روزهای دگر
سایه ای ز امروز و دیروزها
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
تو را گم میکنم هر روز و پیدایت میکنم هر شب
بدین سان خواب ها رو با تو زیبا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن تا باور کنی جانا
چگونه با غرور خود مدارا میکنم هر شب
تمام سایه ها رو میکشم در روزنه ی مهتاب
حضورم را ز چشم خلق حاشا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی ازار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنباله مفهومی برای عشق میگردی؟
که من این وازه را معنا میکنم تا صبح هر شب
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
خاک میخواند مرا هر دم به خویش
میرسند از راه که در خاکم کنند
اه ه ه شاید عاشقانم نیمه شب
گل بر روی گور غمناکم نهند
 

مهرا

عضو جدید
اقعا ممنون
اما خدا میدونه که نمیشه
با اینکه بهم بد کرده اما وقتی نفرینش میکنم چند لحظه بد پشیمون میشمو حرفمو پس میگیرم
اما بازم یاد گذشته میوفتم باز نفرینو باز پشیمونی
میدونی چقدر سخته
به کسی که برا اولین بار دل بستس همه چیزتو بپاش ریختی
حالا با یکی دیگس دستاش تو دسته یکی دیگس
یکی دیگه به چشماش نگاه میکنه
نمی دونم اونی که الان باهاشه برا خودش میخوادش یا فقط میخواد یه بلا سرش بیاره و بد ولش کنه
میبینی تو رو خدا اون با من چیکار کرده و من تو چه فکرای هستم
ای که امده از عالم روحانی تفت
حیران شده در چهارو پنج و شش و هفت
می نوش که ندانی ز کجا امده ای
خوش باش که ندانی به کجا خواهی رفت
بهنام جان
آخه چرا نفرین؟؟؟؟؟؟؟ هر چقدرم که بهت بد کرده باشه توجیحه خوبی برای نفرین کردن نیست
بعدشم مگه تو عاشقش نبودی؟؟؟؟؟؟؟
پس جایی برای ناراحتی نیست اون خانوم الان پیش یکی دیگه راحت تر از پیش تو
تو نباید به خاطر اینکه تو رو انتخاب نکرده مورد سرزنش قرار بدی هر چند اگر هم به اون راحتیا بدستش میوردی قدرشو نمیدونستی
برو خداتو شکر کن که عشق رو هرچند تلخ دیدی
من خودم نمیدونم عشق چیه ولی میگن عشق تلخیاشم قشنگه
-------------------------------------------------------------------------------------------------
بعدشم چرا اینقدر شعر جدایی میزارید مگه همه عشق جدایه .؟؟؟؟؟؟؟
اسم تاپیک محفل دلسوختگان!!!!!!دلسوخته به عاشق جدا شده اطلاق میشه؟؟؟؟
یه سایت خوب برای آپلود بدید من عکسامو آپ کنم
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اقعا ممنون
اما خدا میدونه که نمیشه
با اینکه بهم بد کرده اما وقتی نفرینش میکنم چند لحظه بد پشیمون میشمو حرفمو پس میگیرم
اما بازم یاد گذشته میوفتم باز نفرینو باز پشیمونی
میدونی چقدر سخته
به کسی که برا اولین بار دل بستس همه چیزتو بپاش ریختی
حالا با یکی دیگس دستاش تو دسته یکی دیگس
یکی دیگه به چشماش نگاه میکنه
نمی دونم اونی که الان باهاشه برا خودش میخوادش یا فقط میخواد یه بلا سرش بیاره و بد ولش کنه
میبینی تو رو خدا اون با من چیکار کرده و من تو چه فکرای هستم
ای که امده از عالم روحانی تفت
حیران شده در چهارو پنج و شش و هفت
می نوش که ندانی ز کجا امده ای
خوش باش که ندانی به کجا خواهی رفت
خواهش ميكنم دوست عزيز...
از خدا مي خواهم انچه كه شايسته توست ،به تو بدهد، نه انچه را كه ارزو داري ،
زيرا گاهي ارزوهاي تو كوچك اند وشايستگي هايت بسيار!


پس قدر خودتو و خودمونو بدونيم
...يا علي...:gol:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از پاسخ من معلمان آشفتند....از دهانشان هرچه در آمد گفتند!
اما به خدا من اعتقاد دارم......از جاذبه ي تو سيبها مي افتند! :D
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
• چه مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان كرديم…:(
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي ....پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه ....
پدر پير من است
من به تو خنديدم ...
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت:gol:
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آنقدر در گفتن يك حرف حاشيه رفتم و به جاي نوشتن تنها يك كلمه گوشه دفتر خاطراتت شعرهاي حاشيه اي نوشتم تا عاقبت در حاشيه چشمهايت افتادم حالا كه حاشيه نشيني را تجربه ميكنم بگذار فقط يك حرف حاشيه اي ديگر بزنم دوستت دارم:gol:
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
بهنام جان
آخه چرا نفرین؟؟؟؟؟؟؟ هر چقدرم که بهت بد کرده باشه توجیحه خوبی برای نفرین کردن نیست
بعدشم مگه تو عاشقش نبودی؟؟؟؟؟؟؟
پس جایی برای ناراحتی نیست اون خانوم الان پیش یکی دیگه راحت تر از پیش تو
تو نباید به خاطر اینکه تو رو انتخاب نکرده مورد سرزنش قرار بدی هر چند اگر هم به اون راحتیا بدستش میوردی قدرشو نمیدونستی
برو خداتو شکر کن که عشق رو هرچند تلخ دیدی
من خودم نمیدونم عشق چیه ولی میگن عشق تلخیاشم قشنگه
-------------------------------------------------------------------------------------------------
بعدشم چرا اینقدر شعر جدایی میزارید مگه همه عشق جدایه .؟؟؟؟؟؟؟
اسم تاپیک محفل دلسوختگان!!!!!!دلسوخته به عاشق جدا شده اطلاق میشه؟؟؟؟
یه سایت خوب برای آپلود بدید من عکسامو آپ کنم

سلام عزیزم اسنمت نمی دونم
ولی اینو بدون ادم باید برای پیمانی که با کسی میبنده ارزش قائل باشه و باید پای بند باشه
تازه تو نمی دونی یه مرد چه حسی به یه دختر داره وقتی با هم قو لو قرار میزارن برای اینده
وقتی تو از همه چیز یه دختر خبر داری(یعنی همه چی هر چی که فکرشو بکنی*)وقت اولین بار با یه دختر بیرون میری وقتی اولین بار عاشق میشی بهش تمام عشقتو میورزی
اوقتی اولین بار یه دختر تو اغوشته(فکر بد نکن فقط تو اغوش تو پارک جنگلی)وقی اولین بار بدون اختیار و غرق در احساس به صورت یه دختر بوسه میزنی
تو به خودت اجازه خیانت نمیدی اما وقتیئ میفهمی اون با خیال راحت با یکی دیگه داره میچرخه و همون کارا رو میکنه
تو اون لحظه فقط میخوای اونو بکشی همینئ بس چون نمیخوای اونو با کسی قسمت کنی
تو هیچی از رابطه ما نمیدونی
نذار بشینم رمانمو بنویسم تا بشینی زار زار گریه کنیا
بد و هم هر روز نفرین میکنی
البته از این مورد خیلی زیاده
من یه ادم موفق هستم میدونی چرا
چون هیچ وقت نخواست تجربه کنم و از تجربه دیگران استفاده کردم
اماتو این مورد اصلا دست خودم نبود شاید سرنوشت این بوده اما اینقد پوخته شدم که نگو نپرس
اما..........................
از خدا میخوام که عا شق نشی تا وقتی درست تموم بشه بد با یه ادم درست اشنا بشی بد از رسمی شدن کارات با کاراهاتون عاشق هم دیگه بشیدو خوش باشین اما اگه بخوای از روی احساس لحظه ای تصمیم بگیری اصلا اینده خوشی در انتظارت نیست
شوخی نگیر حرفما به این نتیجه میرسی
 

مهرا

عضو جدید
سلام عزیزم اسنمت نمی دونم
ولی اینو بدون ادم باید برای پیمانی که با کسی میبنده ارزش قائل باشه و باید پای بند باشه
تازه تو نمی دونی یه مرد چه حسی به یه دختر داره وقتی با هم قو لو قرار میزارن برای اینده
وقتی تو از همه چیز یه دختر خبر داری(یعنی همه چی هر چی که فکرشو بکنی*)وقت اولین بار با یه دختر بیرون میری وقتی اولین بار عاشق میشی بهش تمام عشقتو میورزی
اوقتی اولین بار یه دختر تو اغوشته(فکر بد نکن فقط تو اغوش تو پارک جنگلی)وقی اولین بار بدون اختیار و غرق در احساس به صورت یه دختر بوسه میزنی
تو به خودت اجازه خیانت نمیدی اما وقتیئ میفهمی اون با خیال راحت با یکی دیگه داره میچرخه و همون کارا رو میکنه
تو اون لحظه فقط میخوای اونو بکشی همینئ بس چون نمیخوای اونو با کسی قسمت کنی
تو هیچی از رابطه ما نمیدونی
نذار بشینم رمانمو بنویسم تا بشینی زار زار گریه کنیا
بد و هم هر روز نفرین میکنی
البته از این مورد خیلی زیاده
من یه ادم موفق هستم میدونی چرا
چون هیچ وقت نخواست تجربه کنم و از تجربه دیگران استفاده کردم
اماتو این مورد اصلا دست خودم نبود شاید سرنوشت این بوده اما اینقد پوخته شدم که نگو نپرس
اما..........................
از خدا میخوام که عا شق نشی تا وقتی درست تموم بشه بد با یه ادم درست اشنا بشی بد از رسمی شدن کارات با کاراهاتون عاشق هم دیگه بشیدو خوش باشین اما اگه بخوای از روی احساس لحظه ای تصمیم بگیری اصلا اینده خوشی در انتظارت نیست
شوخی نگیر حرفما به این نتیجه میرسی

ببین مهندس
نمیخوام کار دختر خانم زندگی شما رو توجیح کنما ابدا میخوام بگم این جور چیزا داره عادی میشه برای همه !!!!!!!!!
چند نفر آدم دیدی که تو دوران قبل از ازدواج به عشقشون پایبند بودن؟؟؟؟هستن ولی خیلی کم اند آدم برای این که تو هر کاری شکست نخره استثنات رو در نظر نمیگیره
ولی تو خودت الانم دوست داشتی جز اون استثنات باهات برخورد بشه واضحه که .......

خودت مگه نمیگی از همه چیزش خبر داشتی !!!پس واضحه که اونم تو رو دوست داشته یا حداقل یه حس نزدیکی با تو میکرده
چون دخترا از همه چیزشون برای همه نمیگن
وکلام آخر میدونم شاید برات سخت باشه شاید که نه حتما برات سخته
ولی ببخش تا برای خودتم راحتتر باشه اونو ببخش تا خدا جاشو با یه فرشته ی دیگه پرکنه
انشالله همیشه با افتخار بگی که موفقی
ضمناا ممنونم از دعات
عشق همه جورش قشنگه

• چه مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان كرديم…:(
آلیسسسسسسسسسسسس!!!!!!:(:(
خیلی قشنگ بود:cry::cry:
 

Similar threads

بالا