لعنت به زلزله که انگار فقط از ما می کشد

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناگفته هایی از زلزله اهر،هریس و ورزقان


تکاوران در کنار مردم...


از اهالی منطقه زلزله زده شهرهای اهر، ورزقان و هریس به كرات شنیدیم كه نیروهای نظامی اعم از ارتش، سپاه و نیروی انتظامی آن شب پر وحشت و اضطراب شنبه 21مرداد ، چگونه مردانه مردم را تنها نگذاشتند.

به گزارش آناج به نقل از ایرنا، با لرزش زمین و وقوع زمین لرزه ، یكباره منطقه در خاموشی فرو رفت و به جهنمی از آه و ناله و هوار تبدیل شد و صدای فریادهای كمك كمك مردم و ناله ها و ضجه های زیر آوار ماند و دیگر انتظار! انتظار دستان مهربان و فریادرس!، اما ساعاتی طول نكشید كه آفتاب هم غروب كرد و تاریكی و ظلمات بر وحشت آن شب افزود.

اولین هایی كه سراسیمه برای نجات واماندگان زیر آوارها و جان های زیر تل آوار مدفون شده شتافتند ، مردم بودند كه با تمام وجود خود را به آوارهای برجا مانده از زلزله های 6 و 6/2 ریشتری شهرهای اهر، هریس و ورزقان زدند، اما بزودی روشنایی جایش را با تاریكی شب عوض می كرد و این درحالی بود كه هنوز نیروهای امدادی وارد منطقه نشده بودند.

این درحالی بود كه مردم هم با دست خالی و بدون امكانات و تجهیزات كار زیادی نمی توانستند انجام دهند.

اهالی مناطق زلزله زده كه می گویند آن شب دقایق و ساعات سختی را تا بامداد فردا گذرانده اند، به نیكی از بر و بچه های گردان 786 تكاور لشگر 21 حمزه یاد می كنند.

گفته می شود آنها اولین یگانی بوده اند كه وارد منطقه شده و چه مردانه و نیك نشان دادند كه حافظان واقعی مرز و بوم و مردم خود هستند؛ قهرمانانی كه روز چهارشنبه هرچه اصرار كردیم ، عكس و فیلمی از آنان تهیه كنیم، حاضر نشدند جلوی دوربین قرار بگیرند.

یك اكیپ از این غیور مردان را در حومه ورزقان پیدا كردیم كه بعد از چهار روز تلاش بی وقفه و بعضا توام با گرسنگی با جمعی از بچه های هلال احمر و امداد و نجات سرگرم صرف غذا و استراحت بودند.

آنطور كه گفته می شود تكاورانی كه از اولین ساعات شنبه شب خود را به منطقه آسیب دیده رساندند با تمام وجود وارد عمل شده و تا رسیدن نیروهای امداد و نجات توانستند 80 نفر از مردمی را كه زیر آوار گرفتار شده بودند، زنده خارج كنند و روستای 'باجه باج' یكی از روستاهایی بوده كه این نیروها آن شب بی وقفه تا بامداد تلاش كردند.

هر چه اصرار می كردیم افسر ارشد این نیروها حاضر به گفت وگو و معرفی خود نبود و راضی نبود كه نامی از وی برده شود. جالب اینكه بقیه نیروهای این گردان هم اینچنین بودند.

فرمانده می گفت ما به وظیفه خود عمل كرده ایم. برای خدا و بدون چشمداشت.

این افسر تكاور ادامه داد ما نه به تعریف و تمجید نیاز داریم و نه دوربین لازم است و نه هیاهو و سر وصدا ، ما برای حفظ آب و خاك و حراست از مرزها همواره آماده ایم و هر زمان هم كه لازم باشد برای امداد و نجات و یاری رسانی به مردم كشور عزیزمان خواهیم شتافت و این را وظیفه ذاتی خود می دانیم.

دست آخر خواستیم خاطراتی از آن شب و نیز چگونگی عملیات نجات را برایمان بازگو كنند.

یكی از آنها گفت ، غروب شنبه آماده برگزاری شب قدر بودیم و یك هیات هم ما را برای افطار دعوت كرده بود، اما هنوز چند ساعتی به اذان مانده اطلاع دادند كه زلزله رخ داده و ما نیز خود را به سرعت به یگان های خود رساندیم.

این افسر تكاور ادامه داد: دقیقا لحظاتی بعد از اذان مغرب وارد منطقه شدیم. فضای عجیبی بود، نه برق بود نه آب و تنها مردمی بودند كه دل به یاری ما بسته و چشم به دست های ما دوخته بودند. خیلی از مردم عادی حدود دو ساعتی بود كه برای نجات زیر آوار ماندگان تلاش می كردند و با دیدن ما خوشحال شدند. اما واقع این بود كه حس می كردیم وارد جهنم شده ایم.

آن افسران در بازگویی خاطرات آن شب از یك سرباز اهل شهرستان اهر صحبت كردند كه خود را به كوه آوار در روستای باجه باج زده بود.

می گویند: این سرباز كه خانواده خودش گرفتار زلزله شده بود، هرچه اصرار كردند برود سراغ خانواده خودش نرفت و در همین روستا به امدادرسانی به مردم مصیبت دیده اقدام كرد.

آن افسران گفتند كه هرچه اصرار می كردیم ، برود، او نپذیرفت و می گفت فرقی ندارد همین حالا دیگرانی به خانواده من كمك می كنند و به دادشان می رسند.

آن سرباز اهری آن شب تا صبح در عملیات نجات در همین منطقه ماند و تعدادی از زیر آوار مانده ها را نجات داد.

افسران تكاور همچنین خاطره دیگری از مردانگی های نیروهای گردان خود را بازگو می كردند؛ از جمله سربازی اهل جنوب كشور به نام 'آرمان' كه آن شب در روستای 'گلنبر' بدون نوشیدن حتی یك جرعه آب تا بامداد تلاش كرد و جان تعدادی از هموطنان مصیب دیده و آسیب دیده را نجات داد.

یكی از افسران می گفت : آخرین موردی كه با كمك آرمان از زیر آوار خارج كردیم، پیرزنی بود كه تحویل خانواده اش دادیم و سپس عازم كمپ شدیم. آرمان بعد از پایان عملیات نجات، حال خوبی نداشت و ما ابتدا فكر می كردیم او كه فقط به تنهایی 5 جسد را از زیر آوار خارج كرده بود، از نظر روحی به هم ریخته است. اما بعد متوجه شدیم كه او در تمام 30 ساعت گذشته حتی یك قطره آب نخورده و یك لحظه نخوابیده است.

تكاوران و سربازان ارتش آن شب خیلی از حادثه دیدگان را از زیر آوار خارج كردند و آنطور كه فرمانده شان می گفت هربار كه جسدی را در می آوردند ، همراه بازماندگان گریه می كردند.

این نیروها در كنار سایر نیروهای انتظامی، سپاه و بسیج ، علاوه بر شركت فعال در عملیات امداد و نجات ، نقش موثری در تامین امنیت مناطق زلزله زده درشهرهای اهر، هریس و ورزقان ایفا كردند.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
توسط کارکنان ارتش صورت گرفت

اهدای یک میلیارد ریال کمک نقدی به مردم زلزلهزده
خبرگزاری فارس: کارکنان ارتش یک میلیارد ریال کمک نقدی به مردم زلزله زده استان آذربایجان شرقی اهدا کردند.



به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز به نقل از روابط عمومی نیروی زمینی ارتش، این مبلغ اهدایی توسط حجتالاسلام والمسلمین سید محمدعلی آلهاشم، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در دیدار با آیتالله شبستری و نماینده ولیفقیه در استان آذربایجان شرقی تقدیم شد.
در این دیدار همچنین حجتالاسلام محمدعلی آلهاشم با ارائه گزارشی از فعالیتهای امدادرسانی یگانهای مختلف ارتش به مردم مناطق زلزلهزده استان آذربایجانشرقی گفت: یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در کنار سپاه پاسداران، بسیج مردمی و سایر نیروهای نظامی و انتظامی از همان نخستین دقایق سانحه در مناطق زلزلهزده استان حضور پیدا کرده و در انجام آواربرداری و امدادرسانی به مردم نقش مهمی بر عهده داشتند.
وی در ادامه امدادرسانی به موقع هوانیروز در ارسال کمکهای اولیه و دارو به روستاهای صعب العبور، حضور یگانهای مخابراتی لشگر 21 حمزه سیدالشهدا (ع) آذربایجان در منطقه و برقراری ارتباط بیسیم مناطق اهر، ورزقان و هریس با تبریز، امدادرسانی مناسب تیمهای پزشکی و پرستاری نیروی زمینی ارتش، استقرار تانکرهای آب آشامیدنی و دستگاههای مجهز پخت نان (تکنوپخت)، اعزام وسایل و تجهیزات سنگین از جمله لودر و بولدوزر توسط یگانهای مهندسی لشگر 21، ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی کارکنان غیور ارتش از جمله اهدای مبلغ 200 میلیون ریال توسط آزادگان سرافراز نیروی هوایی ارتش و ... را بخشی از فعالیتهای ارتش در کمکرسانی به مردم زلزلهزده استان آذربایجانشرقی عنوان کرد.
آلهاشم همچنین با قدردانی از همراهی، همدلی و کمکرسانی همهجانبه مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی، تمام دستگاهها و نهادها در این سانحه گفت: حضور پربرکت مقام معظم رهبری در مناطق زلزلهزده نیز در کاهش آلام مردم آسیب دیده و بازگشت آرامش به چهره آنان بسیار تاثیرگذار بود.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
رئیس ستاد بحران ارتش جمهوری اسلامی ایران:

امدادرسانی شبانهروزی ارتش به زلزلهزدگان آذربایجان ادامه دارد
خبرگزاری فارس: رئیس ستاد بحران ارتش جمهوری اسلامی ایران با اشاره به اینکه یگانهای ارتش از ساعات اولیه زلزله شمال غرب کشور به زلزلهزدگان امدادرسانی و خدماترسانی کردند به تشریح عملکرد ارتش در این خصوص پرداخت.



به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز به نقل از روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیر سرتیپ محمد محمودی گفت: بلافاصله از ساعات اولیه این زلزله یگانهای اجرایی ارتش در منطقه شمال غرب شامل لشگر 21 حمزه سید الشهدا(ع) آذربایجان و یگانهای مستقر در شهرهای اردبیل، زنجان و مراغه برای امدادرسانی در مناطق زلزلهزده حضور یافتند و در کنار هلال احمر، سپاه، ناجا و استانداری کار امدادرسانی را آغاز کردند.
وی افزود: در این راستا دو فروند بالگرد ارتش در اختیار ستاد بحران منطقه گذاشته شد که در چهار روز نخست پس از وقوع حادثه، شبانهروزی کار امدادرسانی و انتقال مصدومان را انجام داد.
معاون اجرایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: ارتش در این زلزله بیمارستانهای صحرایی و با بهرهگیری از تجربیات کسب شده در زلزلههای گذشته، اعزام تیمهای پزشکی به همراه آمبولانسهای مجهز شده را با امکانات کافی به منطقه اعزام کرد.
وی افزود: پخت نان از طریق نانواییهای سیار از دیگر اقدامات ارتش بود که نان به همراه خرما و آب معدنی و انواع کنسرو از دقایق اولیه زلزله در اختیار زلزلهزدگان قرار گرفت و این اقدام با توجه به تلاقی زلزله با ماه مبارک رمضان بسیار حیاتی و ضروری به نظر میرسید.
محمودی گفت: در ساعات اولیه زلزله، لشگر 21 حمزه سید الشهدا (ع) زیرساختهای ارتباطی منطقه را که آسیب دیده بود دایر و ارتباط سیار عملیاتی با استانداری و هلال احمر را برقرار کرد.
وی با اشاره به ورود انواع تجهیزات مهندسی ارتش و همچنین لودر و بیل مکانیکی،خودروهای سبک و سنگین و تانکر سوخترسان از ساعات اولیه زلزله، افزود: با کمک شبکه بهداشت و درمان و دامپزشکی منطقه، سمپاشی و رفع آلودگی منطقه جهت جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار به ویژه سمپاشی لاشههای حیوانات با همکاری دامپزشکی استان نیز در این زمینه انجام شد.
رئیس ستاد بحران ارتش جمهوری اسلامی ایران افزود: به منظور امداد رسانی هر چه بیشتر به مصدومان این زلزله، بیمارستان 522 ارتش در تبریز در آماده باش کامل به سر میبرد و در همین راستا، تعداد تختهای این بیمارستان نیز افزایش یافت و یک فروند هواپیمای جت فالکن به منظور ترابری مسئولان ستاد بحران کشور به مناطق زلزلهزده اعزام و همچنین هواپیمای ترابری C130 نیروی هوایی ارتش نیز در پایگاه دوم شکاری تبریز آمادهباش بود.
وی در پایان از آمادگی ارتش برای مشارکت در تهیه طرحهای مهندسی مربوط به بازسازی مناطق زلزلهزده خبر داد.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرده ها زنده شدن!!!
بتر مسئولارمز واردی. اولن لری دیریلدیبلر!!!!!!!


آخرین آمار کشتههای زلزله آذربایجان اعلام شد
مدیرکل ستاد بحران آذربایجان شرقی گفت: پس از گذشت 10 روز از زلزله آدربایجان شرقی آخرین آمار کشته شدگان این حادثه 258 نفر است که مورد تأئید پزشکی قانونی هم است.


تاریخ درج:
31 /مرداد /1391



به گزارش فارس، خلیل ساعی درباره آخرین آمار کشتهشدگان زلزله آذربایجان شرقی پس از گذشت 10 روز از این حادثه اظهار داشت: بر اساس آخرین آمار رسمی که به تأئید پزشکی قانونی نیز رسیده است 258 نفر در این زلزله جان خود را از دست دادهاند.

وی با اشاره به اینکه 1380 نفر در این حادثه مصدوم شدهاند بیان داشت: از این تعداد حدود 500 نفر بستری و بقیه مرخص شدهاند.

ساعی درباره نصب سرویس بهداشتی در مناطق زلزله زده افزود: تاکنون حدود 1200 چشمه سرویس بهداشتی در مناطق زلزلهزده نصب شده است.

مدیرکل ستاد بحران آذربایجان شرقی افزود: اسکان اضطراری به اتمام رسیده است و در بعضی از مناطق اسکان موقت آغاز شده است.

ساعی یادآور شد: هیچ کدام از روستاهای زلزلهزده از لحاظ روشنایی و آب آشامیدنی مشکلی ندارند.

http://www.karmandnews.ir/shownews.aspx?ID_News=10106
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک خبر بسیار ناراحت کننده. این استاد روانشناسی امروز در روز عید فطر در حالی که از اولین روز زلزله برای خدمت به صورت داوطلبانه به ورزقان رفته بود تصادف کرده و به عنوان شهید آذربایجان در راه خدمت به ملتش جان خود را از دست داد. امیرمحمد رحمان پور کوچه به روایت کسانی که دیده بودندش یک انسان واقعی بود. اما حیف که همیشه این انسان های واقعی ...
استاد روانشناسی دانشگاه تبریز مرحم بخش داغ دیده گان از زلزله قره داغ روستای عباس آباد خواجه


 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نوشتار به سبک گزارشهای خبری از آب در نمی آید احتمالا. شاید مثلِ سفرنامه بشود. سعی می کنم چیزی از دیدهها جا نیندازم.
بعد از ظهر شنبه با لرزشِ موبایلم که روی ویبره بود از خواب پریدم. آن تماس دو خبر بد داشت: فوت عمهام و زلزله در آذربایجان. گیج بودم و غمگین. چند ساعتی گذشت تا به خودم مسلط شوم. عمه، عمه ی تابستانهای شادِ کودکیهایم رفته بود و آذربایجانِ مهربان و بیدریغ کودکیهایم لرزیده بود
و حالا معلوم نبود در کجا چه کسانی زیر آوار هستند. زیرِ آوار آن دیوارهای کاهگلیِ قطور و سقفهای چوبیِ فروریخته.
نیمههای شب در صفحه ی فیس بوکم کوتاه نوشتم "می روم آذربایجانم؛ آذربایجانِ زخمی و گریانم". باید می رفتم! شروع کردم به جمع کردن وسایل ضروری سفر. خانوادهام در حال آماده شدن برای انتقال و خاکسپاری عمه بودند در آذربایجان. وسایل هر چهار نفرمان – خودم، همسر و دوقلوهایم – را جمع کردم در یک ساک کوچک که زیر پایم جا بشود، و صندوق ماشین را پر کردم از پتو و لباس و اسباب بازی. جایی برای نوار بهداشتی که از اول فکرم را مشغول کرده بود، نماند.
ظهر یکشنبه در پمپ بنزینی حوالی زنجان به اکیپی از امدادگران داوطلب برخورد کردیم که توقف کوتاهی داشتند برای تهیه ی سوخت و استفاده از سرویس بهداشتی. چهار ون پر از پتو و لباس بود. خواهش کردیم کمکهای ما را هم همراهشان ببرند؛ پذیرفتند. باید صندوق ماشین را برای نواربهداشتیها خالی می کردم. این جور وقتها به زنان و حیای نابودگری که همیشه همراهشان است فکر می کنم. این که در آن ویرانیها بدون آب و وسایل بهداشتی چه خواهند کرد. به بیماریهای احتمالیای که دچارش می شوند و دم بر نمی آورند چون از نگاهِ مادرانهشان همیشه چیزی هست که از خودشان مهمتر باشد.
کم کم تلفنها شروع شد. دوستانی که استتوس فیس بوکم را دیده بودند زنگ می زدند و پیشنهاد کمک می کردند. تصمیم گرفتیم پولها را به حساب من واریز کنند و من در نزدیکترین شهر برای زلزله زدهها خرید کنم. حوالی پنج بعد از ظهر هلال احمر بستان آباد بودیم. یک میلیون و سیصد هزار تومان پول جمع شده بود. امدادگرهای هلال احمر می گفتند آب! آب نیاز دارند مردم! و من تاکید داشتم که پولهای امانتی را آن طور هزینه کنم که خواسته شده! باید نوار بهداشتی و لباس زیر زنانه می خریدم! پوشک و شیر خشک و سرلاک! شیشه شیر و پستانک!
برای خرید در داروخانه و لباس فروشی، وقتی فهمیدند برای زلزله زده هاست، آن قدر تخفیف دادند که پول برای آب هم بماند! سیصد هزار تومان هم ماند برای آب، که با راهنمایی امدادگرهای هلال احمر از کارخانه خریدیم و باز هم با تخفیف. در واقع کسی سود نمی گرفت. فقط قیمت تمام شده ی کالا! همکار دکتر داروساز، وقتی ما خرید می کردیم، گفت که از طرف او هم دویست هزار تومان سرلاک و شیرخشک بگذارند.
کالاها را آماده کردیم و انتقالش را به امدادگرهای هلال احمر بستان آباد سپردیم و رفتیم برای خداحافظی با عمه. خاکسپاری شبانگاه انجام شد. آذربایجانیها رسم دارند که مرده روی زمین نماند ... و صبح راهی شدیم به سمتِ مناطق زلزله زده.
اطلس جغرافیایی می گفت برای رفتن به سمت "هریس" لازم نیست از سراب به بستان آباد بروی. از "دوزدوزان" به سمت مهربان پیچیدیم و بعد به سمت هریس. می دانستم که شهر "هریس" خسارت زیادی ندیده؛ باید می رفتیم به روستاها. "کلوانق" و "بخشایش" ما را به "ورزقان" می رساند. رفتیم "کلوانق" و از آنجا "بخشایش". فکر کردیم شاید بعد از بخشایش جایی برای خرید کردن پیدا نکنیم. سوپرمارکت همه چیز داشت. غذای کنسروی، لوازم بهداشتی، مرغ و گوشت. یکی از مهندسان معدن "سونگون" که به همراه همکارانش ستادی مردمی تشکیل داده بودند، تلفنی گفت که کنسرو لازم دارند و غذای خشک. فروشنده ی سوپرمارکت اما چیزی به ما نفروخت! راهنمایی مان کرد به فروشگاه آفتاب که به نوعی ستاد پخش مواد غذایی و بهداشتی شده بود برای زلزله زده ها. دو وانت نیسان و یک سمند در حال بار زدن غذا و آب بودند. همراهشان شدیم. ششصد هزار تومان دیگر جمع شده بود، خرما و کمپوت و کنسرو و شکلات خریدیم و راه افتادیم به سمت روستاهای ویران شده. ویرانی ... ویرانی ... ویرانی ...
"گلدیر" و "سرند" تقریبا پنجاه درصد ویران شده بودند. چادرهای سفید هلال احمر نور امیدی بود که کمکها رسیده است. گاه چند چادر کنار هم، گاه با فاصله از هم مردم را در خود اسکان داده بودند. مثل ساختار روستایی آذربایجان، هر کس انگار خیمهاش را در زمین خودش علم کرده بود. کنار هر ویرانه ای، چادری! تلخ بود، اما می شد امیدوار بود که فاجعه ی بم تکرار نشده است؛ این امید تا وقتی پا برجا بود که برسیم به "باجه باج".
کوه ریزش کرده بود و معلوم بود که جاده دست کم تا چند ساعت مسدود بوده است. بعضی جاها در سمتِ مقابلِ کوه جاده، سنگها را جمع کرده بودند. پاکسازیِ جاده می توانست چند ساعتی طول کشیده باشد.
به "باجه باج" رسیدیم و اینجا انگار آغازِ مصیبت بود. روستا به کلی ویران شده بود. انگار خانهها درسته فرو رفته بودند توی زمین و انباشته ی کاه که مرسوم است در مناطق روستایی آذربایجان بر بام خانه انبار می شود، مثل کلاهی بیسر، بر زمین گذاشته شده بودند. از لا به لای ویرانهها ستونهای چوبی بیرون زده بود. ستون هایی که اسکلت خانههای کاهگلیِ روستاهای آذربایجان هستند. موقع زلزله مردان اغلب در مزارع مشغول کار بوده اند و زنها و کودکان در بعد از ظهرِ تشنه ی ماه رمضان در خانه. آوار اغلب بر سر زنان و کودکان فرو ریخته بود.
دورتر از آوارها نزدیک سرسبزی درهها چادرها علم شده بودند و گروهی از روستاییان همچنان مبهوت در میان سفیدیِ چادرها به بیرون نگاه می کردند. گروهی از مردم، مردان و زنان مُسن، با ترس و لرز میان ویرانهها به دنبال بازمانده ی وسایلشان بودند. کودکانی روی تلِ اثاثیه ی بیرون آمده از آوار نشسته بودند. امدادگرها، که اغلب مردم بودند، در حال پخش مواد غذایی، آب و پتو بودند. گاهی هم چند نیروی نظامی با اسلحه یا بدون اسلحه ایستاده بودند. نیروهای هلال احمر، داوطلب و کادری، چادرها را علم کرده بودند و هرچند خسته، اما جواب پرسشهای امدادگرهای مردمی را می دادند و راهنماییشان می کردند.
کودکان، کودکانِ خسته و خاک آلود، چشمهایشان پر از ناامنی بود. نوشابه و خوراکی هایی که به دستشان رسیده بود، سفت چسبیده بودند. انگار زلزله بهانهای بوده که فقر و دور نگه داشته شدگیِ این مردم به چشم بیاید! به کودکی یک بسته چوب شور دادم. به ترکی گفت: این چیست؟ خوردنی ست؟ کودکِ دیگری جوجهای یافته بود در میان ویرانه ها، درِ یک بطری آب معدنی را پر از آب کرده بود و به جوجه آب و دان می داد. بغلش کرده بود و نوازشش می کرد. ذاتِ این بچههای فقیر و مصیبت زده، بخشندگی ست. می توانی در آغوششان بگیری و گرم شوی. حتی در اوج این ناامنی و بیپناهی شان.
اما از مناعت طبع این مردم بگویم ... زلزله زده باشی، دو روز مطلقا بدون آب و غذا مانده باشی، کودک باشی، و وقتی به تو غذا یا آب می دهند بگویی "بروید به روستای بعدی. به ما کمک کرده اند. اما آنها هنوز آب و غذا ندارند" ... یا مثلا با زنی، مردی روستایی هم کلام شوی، دلداریاش بدهی و از نیازهایش بپرسی و بگوید "شرمنده ایم که مهمان ما هستید و امکان پذیرایی نداریم" ... یا بگویی بچه هایی که والدینشان را از دست داده اند کجا هستند؟ و جواب بشنوی "اینجا بچهای بیسرپرست نمی ماند. ما همه فامیل داریم و بچه هایی که والدینشان زخمی یا کشته شده اند نزد فامیلها امن و آرام هستند" ...
از "باجه باج" به سمتِ "چوبانلار" رفتیم. وضعش مثل روستای قبل بود. کمکها رسیده بودند. چادرها علم شده بودند. مردم داشتند لا به لای ویرانهها زندگیشان را می جستند. در آنجا کسی کشته نشده بود؛ تعدادی زخمی داشتند. و عجیب این که "باجه باج"یها که سی و شش کشته و دو مفقود داشتند می گفتند بروید "چوبانلار"! آنها کمک بیشتری نیاز دارند! حق داشتند! ویرانی زیاد بود، اما آن جاها هم که هنوز فرو نریخته بود، فرسوده و ویران بود.
آموزگاری را دیدم که چند سال پیش در این روستاها درس می داده؛ آمده بود سراغ دانش آموزانش را بگیرد. بچهها با دیدن آقا معلم شاد شدند. در آغوشش آرام گرفتند. اما وقتی سراغ بعضیها را می گرفت و نبودند، غمگین می شدند. کودکانه آه می کشیدند و می گفتند اکبر مرد. خدیجه هم مرد. مریم بیمارستان است. زهرا مرد ...
مردم این روستاها همچنان منتظر کمک هستند. نه تنها آب و غذا! آنها به ما دل بسته اند. به مردم دل بسته اند. لا به لای گفت و گوهای فارسیِ امدادگران دنبال کلمه هایی آشنا هستند و امنیت می جویند. با یکی از امدادگران هلال احمر حرف می زدم. می گفت حضور مردم در اینجا دردی را دوا نمی کند. کار باید سازماندهی شده باشد. روستا باید به زودی بازسازی شود. این کار تک تک مردم نیست! باید نیروهای متخصص بیایند. تجربه ی زلزله ی بم را داشت و همسر زابلیاش هم در چادر کناری مشغول کار بود. می گفت باید فکری به حال زمستان اینها بکنیم! حضور هیجان زده ی مردم در اینجا ترافیک ایجاد می کند و ضمن این که هزینه و وقت زیادی می گذارند اما لطفشان موثر واقع نمی شود. مردم اینجا زبان فارسی بلد نیستند. نمی توانند با کمک کنندهها ارتباط برقرار کنند. کسی می تواند اینجا موثر باشد که یا مددکار ترک زبان باشد یا متخصص بازسازی روستا. بعد به زلزله زدهای که کنجکاوانه به حرفهای ما گوش می داد، به ترکی گفت: از حرفهای ما چه فهمیدی؟ به چی گوش می کردی؟ مردِ خاک آلودِ مستاصل جواب داد: اسکان! درباره ی اسکان حرف می زدید! و پیرزنی که انگار با ناجی زندگیاش رو به رو شده بود گفت: خانه های ما را کی می سازید؟ یعنی تا زمستان می توانیم در خانه زندگی کنیم؟
و تو فرو می ریختی، وقتی می شنیدی از مسکن مهر آمده اند و بعد از دلجویی گفته اند ما توان ساخت دوباره ی روستا را نداریم! یا فکر کن بخواهند از آن آپارتمانهای بدقواره و ناامن بسازند برای مردمی که در کلبههای دنج کوهستانی در پهنه ی بیدریغ طبیعت کودکی کرده اند، بزرگ شده اند، بچه دار شده اند و پیر شده اند.
مردم روستاهای زلزله زده ی آذربایجان کمی امنیت می خواهند و خانه های بازسازی شده ی بی آلایشِ خودشان را. بازسازی چند روستا کار سختی نیست، اگر فقط کمی کمک هایمان سازماندهی شده تر باشد.
غروب بود و داشتم روستاهایی را که بعد از گذشت سه روز چهار بار زیر پاهای من لرزیدند ترک می کردم. جادههای چاک خورده از زمین لرزه اما همچنان داشتند کمکهای مردمی فراوانی را به روستاها می رساندند. مردم سنگ تمام گذاشته اند، دستمریزاد! از دور و نزدیک تریلی و کامیون و وانت بود که داشت برایشان کمک می برد. زوجی روی سقف رنوی کوچکشان آب معدنی گذاشته بودند و می بردند. در عین حال وانت هایی پر از آب معدنی بود که داشت از "چوبانلار" و "باجه باج" بر می گشت. شاید می رفت به سمت "جیغه"، روستای ویران شدهای دیگر در حوالی اهر.
داشتم بر می گشتم تهران و به روستاهایی بازسازی شده فکر می کردم که تابستان بعد می توانستند میزبان من و تو باشند با آغوشی باز و مهربان. آن زنِ میانسالِ مهربان می تواند جایگزین عمه ی درگذشتهام باشد. می شود دوباره این روستاها را ساخت و به جای بغض کردن در حین نوشتن یا خواندن این سفرنامه، سال بعد سفرنامهای دیگرگون نوشت.

ساقی لقایی ۲۴ مرداد ۱۳۹۱
 
آخرین ویرایش:

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
  • آدرس این وب سایت را از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی یا پیام کوتاه به اشتراک بگذارید.
  • اگر وب سایت یا وبلاگی دارید، با قراردادن بنرهای زیر بازدیدکننده‌های خود را برای آگاهی و کمک به زلزله زدگان راهنمایی کنید.
http://helptabriz.com/
 

noavarans

عضو جدید
ولی چرا وقتی زلزله تو ژاپن اومد مسئولین معذرت خواهی کردنو فورا رسیدگی کردن .چرا وقتی میدونن اونجا رو گسله ایمنی نمیکنن!ما فقط به درد بقیه میخوریمو خودمون مهم نیستیم !چرا لعنت به زلزله!به کسایی که میتونستن خسارات این اتفاقو خیییییییییییلیی کمتر کنن ولی فراموش کردنو بیاد بقیه بودن!!!!!!!!!!!1
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
موج سواری بر زلزله با چاشنی هجمه علیه دولت


تهران - قهر طبیعت و وقوع زمین لرزه طی هفته گذشته در مناطقی از شمال شرق كشورمان و تلفات انسانی آن بی شك دلهای همه ایرانیان و بلكه جهانیان را به درد آورد اما تاسف بار اینكه برخی جریان های داخلی و خارجی این حادثه را بهانه ای برای هجمه علیه دولت قرار داده اند.


پس از وقوع این حادثه ، شروع تبلیغات منفی در این زمینه ابتدا با موضوع بی اعتنایی صدا و سیما به این واقعه و سپس ادعای كم توجهی دولت به امور كمك رسانی و انجام اقدامات اساسی آغاز شد.
كار به جایی رسید كه رسانه های معاند نظام با سو استفاده از تبلیغات منفی برخی سایت ها و رسانه های داخلی مدعی شدند كه نه دولت بلكه این مردم هستند كه مستقیما وارد كارزار كمك رسانی شده اند.
بررسی تحلیل ها و گزارش هایی كه تاكنون رسانه های مغرض در این زمینه انتشار داده اند نشان می دهد كه آنان علاوه بر تلاش برای تخریب نقش سازنده دولت در كمك رسانی و كاهش آلام مردم آسیب دیده از این حادثه ، كوشیده اند از این نمد كلاهی برای تحریك احساسات فرهنگی دوخته و به آن رنگ و لعاب تبعیض قومی بزنند.
برخی رسانه های برانداز همچون بی بی سی فارسی نیز در این زمینه سعی كردند حتی سفر از پیش برنامه ریزی شده رییس جمهوری كشورمان به عربستان سعودی و پیام تسلیت وی به رییس جمهوری سیرالئون را ناشی از كم توجهی وی به مسایل زلزله زدگان نشان دهند!
البته اینكه برخی طرف های خارجی تلاش كنند تا حتی از بلایای طبیعی هم در جهت منافع نامشروع خود بهره جویند چندان دور از انتظار نیست اما جای تاسف دارد كه افراد و جریان هایی در داخل نیز آگاهانه و یا از سر جهل و نادانی سعی كنند از چنین حوادثی بهره برداری سیاسی كرده و ضمن سیاه نمایی بگویند دولت عمدا در خصوص كمك رسانی به آذربایجان و آذریها اهمال میكند.
توطئه تهییج آذریها و پررنگ كردن بحثهای هویتی در آذربایجان در حالی از سوی دشمنان دنبال شده كه بسیاری از دولتمردان كشورمان از این خطه بوده و بسیاری از صنایع و قطب های اقتصادی ایران در این سرزمین قرار دارد.
حضور دلگرم كننده رهبر معظم انقلاب ، سفر محمدرضا رحیمی معاون اول رییسجمهور به نمایندگی از آقای احمدی نژاد به منطقه و اعلام تشكیل كارگروهی با تمام اختیارات دولت برای رسیدگی به وضعیت مناطق زلزلهزده شمال غرب نه تنها باعث دلگرمی هموطنان آسیب دیده از این حادثه شد بلكه تلاش های دشمنان برای القای تعلل نظام و دولت در كمك رسانی و رسیدگی به وضعیت آسیب دیدگان را نیز برملا ساخت.
در روزهای نخست وقوع زلزله نیز هیاتی متشكل از وزرای كشور، بهداشت، درمان و آموزش پزشكی ، راه و شهرسازی و مسوولان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران به مناطق زلزلهزده اعزام شدند تا مسائل و خسارات به بار آمده را از نزدیك مشاهده و اقدامات اولیه برای آغاز تلاش های اساسی به منظور رفع نیازها و تامین مایحتاج اصلی آنان به عمل آورند.
توزیع هزاران تن مواد غذایی ، كالاهای بهداشتی ، توزیع دهها هزار تخته چادر بین زلزله زدگان ، پرداخت كمك های بلاعوض ، اختصاص وام های بازسازی كامل منازل مسكونی ، تصویب پرداخت غرامت به كشاورزان و دامداران خسارت دیده و استمهال وام های دریافتی قبلی ، ارایه تسهیلات و امكانات لازم برای بازسازی و نوسازی جایگاه های دامی، مراكز پرورش ماهی، احیای آب و خاك كشاورزی منطقه ، استقرار گروههای مختلف پزشك، روان پزشك و مددكار، برای ارایه خدمات پزشكی و درمانی و بازیابی توان روانی زلزلهزده ها تنها بخشی از خدمات دولت و نهادهای دولتی برای التیام آلام هموطنان زلزله زده بوده است.
علاوه بر این ، سیل كمك های مردمی در قالب اهدای كالاها و پرداخت كمك های نقدی به مردم این خطه از سرزمینمان نشانگر تقویت همگرایی و حس نوعدوستی و حساسیت هموطنان ایران زمین نسبت به یكدیگر بوده و این واقعیت انكار ناپذیر را به گوش جهانیان می رساند كه قلب ایران و ایرانی برای آذربایجان و آذربایجانی ها میتپد و اجازه سو استفاده به دشمنان داخلی و خارجی از این حادثه را نمی دهد.
انتظار می رود در شرایطی كه دولت همه توان خود را برای بازسازی واحدهای آسیب دیده وساخت و ساز مناطق ویران شده از زمین لرزه بكار بسته است ، اصحاب خبر و رسانه نیز با نگاهی به حفظ منافع ملی و ضرورت پرهیز از آب به آسیاب دشمن ریختن نیز دولت را در عمران و آبادانی كشور همراهی نمایند.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
چمنی خبر داد:
بازپرداخت تسهیلات مسکن زلزله زدگان 3 سال پس از احداث واحدها
تبریز - خبرگزاری مهر: فرماندار تبریز گفت: زمان بازپرداخت تسهیلات اعطایی برای بازسازی منازل مسکونی حادثه دیدگان زلزله آذربایجان 3 سال بعد از احداث و جذب تسهیلات مزبور خواهد بود.
به گزارش خبرنگار مهر ، محمود چمنی امروز چهارشنبه در حاشیه بازدید آیت الله محسن مجتهد شبستری نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز از روستاهای آسیب دیده دهستان اسپیران بخش مرکزی تبریز در زمین لرزه اخیر ابراز داشت: دولت اهتمام جدی در ساخت و مقاوم سازی منازل مسکونی و محل نگهداری احشام روستائیان حادثه دیده ظرف 2 ماه آینده و قبل از برودت هوا دارد .
وی افزود: مقرر شده است با جذب اعتبارات تخصیصی هیئت دولت به آسیب دیدگان توسط بنیاد مسکن و یا شرکت های انبوه ساز و با تأمین مصالح ساختمانی مورد نیاز، واحدهایی با زیربنای 100 مترمربع پیش بینی و طی 2 ماه آینده در متراژ 20 مترمربع با آشپزخانه و سرویس کامل بهداشتی سرپناه دائمی احداث و در اختیار روستائیان حادثه دیده قرار دهد و مابقی را در فصول کاری در سال آتی تکمیل نماید.

وی همچنین تصریح کرد: مدت تنفس تسهیلات کم بهره اعطایی از سوی دولت علاوه برتسهیلات معیشتی و جعاله بلاعوض 3 سال در نظر گرفته شده است که این امر به میزان قابل توجهی مشکلات روستائیان را مرتفع می سازد.

فرماندار تبریز در ادامه با دعوت از خیرین مسکن ساز خواست تا در این امر خدا پسندانه مشارکت جدی داشته باشند.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوزدوزانی ها 160 کامیون مصالح ساختمانی به مناطق زلزله زده اهدا می کنند
تبریز - خبرگزاری مهر: بخشدار مهربان گفت: اهالی شهر دوزدوزان و خیرین دوزدوزانی ساکن تهران در یک حرکت خودجوش و با هماهنگی های به عمل آمده 160 کامیون مصالح ساختمانی شامل ماسه، سیمان و گچ جهت استفاده در بازسازی و مرمت خانه های آسیب دیده از زلزله اخیر اهدا می کنند.
به گزارش خبرنگار مهر ، ابراهیم فریاد خواه امروز سه شنبه در جمع خبرنگاران افزود: این مصالح اهدایی به صورت دسته جمعی راهی مناطق زلزله زده خواهد شد. بخشدار مهربان یادآورشد: در کنار این کامیون ها یک تریلی برنج نیز از سوی مردم شهر دوزدوزان به مناطق زلزله زده فرستاده خواهد شد. فریاد خواه با تشکر از خبرنگاران و اصحاب رسانه وکه سعی می کنند تا با نمایش تصاویری از نوعدوستی مردم نیکوکار کشور سهمی ارزنده در ایفا مسئولیت خطیر خود داشته باشند تصریح کرد: ارزش گذاشتن به فعالیت های این افراد موجب دلگرم تر شدن آنها می شود. وی افزود: بخشداری مهربان آماده است به افرادی که گویاترین و بهترین تصاویر از نحوه کمک های مردمی به زلزله زدگان را داشته باشند، جوایزی تقدیم کند.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نوشتار به سبک گزارشهای خبری از آب در نمی آید احتمالا. شاید مثلِ سفرنامه بشود. سعی می کنم چیزی از دیدهها جا نیندازم.
بعد از ظهر شنبه با لرزشِ موبایلم که روی ویبره بود از خواب پریدم. آن تماس دو خبر بد داشت: فوت عمهام و زلزله در آذربایجان. گیج بودم و غمگین. چند ساعتی گذشت تا به خودم مسلط شوم. عمه، عمه ی تابستانهای شادِ کودکیهایم رفته بود و آذربایجانِ مهربان و بیدریغ کودکیهایم لرزیده بود
و حالا معلوم نبود در کجا چه کسانی زیر آوار هستند. زیرِ آوار آن دیوارهای کاهگلیِ قطور و سقفهای چوبیِ فروریخته.
نیمههای شب در صفحه ی فیس بوکم کوتاه نوشتم "می روم آذربایجانم؛ آذربایجانِ زخمی و گریانم". باید می رفتم! شروع کردم به جمع کردن وسایل ضروری سفر. خانوادهام در حال آماده شدن برای انتقال و خاکسپاری عمه بودند در آذربایجان. وسایل هر چهار نفرمان – خودم، همسر و دوقلوهایم – را جمع کردم در یک ساک کوچک که زیر پایم جا بشود، و صندوق ماشین را پر کردم از پتو و لباس و اسباب بازی. جایی برای نوار بهداشتی که از اول فکرم را مشغول کرده بود، نماند.
ظهر یکشنبه در پمپ بنزینی حوالی زنجان به اکیپی از امدادگران داوطلب برخورد کردیم که توقف کوتاهی داشتند برای تهیه ی سوخت و استفاده از سرویس بهداشتی. چهار ون پر از پتو و لباس بود. خواهش کردیم کمکهای ما را هم همراهشان ببرند؛ پذیرفتند. باید صندوق ماشین را برای نواربهداشتیها خالی می کردم. این جور وقتها به زنان و حیای نابودگری که همیشه همراهشان است فکر می کنم. این که در آن ویرانیها بدون آب و وسایل بهداشتی چه خواهند کرد. به بیماریهای احتمالیای که دچارش می شوند و دم بر نمی آورند چون از نگاهِ مادرانهشان همیشه چیزی هست که از خودشان مهمتر باشد.
کم کم تلفنها شروع شد. دوستانی که استتوس فیس بوکم را دیده بودند زنگ می زدند و پیشنهاد کمک می کردند. تصمیم گرفتیم پولها را به حساب من واریز کنند و من در نزدیکترین شهر برای زلزله زدهها خرید کنم. حوالی پنج بعد از ظهر هلال احمر بستان آباد بودیم. یک میلیون و سیصد هزار تومان پول جمع شده بود. امدادگرهای هلال احمر می گفتند آب! آب نیاز دارند مردم! و من تاکید داشتم که پولهای امانتی را آن طور هزینه کنم که خواسته شده! باید نوار بهداشتی و لباس زیر زنانه می خریدم! پوشک و شیر خشک و سرلاک! شیشه شیر و پستانک!
برای خرید در داروخانه و لباس فروشی، وقتی فهمیدند برای زلزله زده هاست، آن قدر تخفیف دادند که پول برای آب هم بماند! سیصد هزار تومان هم ماند برای آب، که با راهنمایی امدادگرهای هلال احمر از کارخانه خریدیم و باز هم با تخفیف. در واقع کسی سود نمی گرفت. فقط قیمت تمام شده ی کالا! همکار دکتر داروساز، وقتی ما خرید می کردیم، گفت که از طرف او هم دویست هزار تومان سرلاک و شیرخشک بگذارند.
کالاها را آماده کردیم و انتقالش را به امدادگرهای هلال احمر بستان آباد سپردیم و رفتیم برای خداحافظی با عمه. خاکسپاری شبانگاه انجام شد. آذربایجانیها رسم دارند که مرده روی زمین نماند ... و صبح راهی شدیم به سمتِ مناطق زلزله زده.
اطلس جغرافیایی می گفت برای رفتن به سمت "هریس" لازم نیست از سراب به بستان آباد بروی. از "دوزدوزان" به سمت مهربان پیچیدیم و بعد به سمت هریس. می دانستم که شهر "هریس" خسارت زیادی ندیده؛ باید می رفتیم به روستاها. "کلوانق" و "بخشایش" ما را به "ورزقان" می رساند. رفتیم "کلوانق" و از آنجا "بخشایش". فکر کردیم شاید بعد از بخشایش جایی برای خرید کردن پیدا نکنیم. سوپرمارکت همه چیز داشت. غذای کنسروی، لوازم بهداشتی، مرغ و گوشت. یکی از مهندسان معدن "سونگون" که به همراه همکارانش ستادی مردمی تشکیل داده بودند، تلفنی گفت که کنسرو لازم دارند و غذای خشک. فروشنده ی سوپرمارکت اما چیزی به ما نفروخت! راهنمایی مان کرد به فروشگاه آفتاب که به نوعی ستاد پخش مواد غذایی و بهداشتی شده بود برای زلزله زده ها. دو وانت نیسان و یک سمند در حال بار زدن غذا و آب بودند. همراهشان شدیم. ششصد هزار تومان دیگر جمع شده بود، خرما و کمپوت و کنسرو و شکلات خریدیم و راه افتادیم به سمت روستاهای ویران شده. ویرانی ... ویرانی ... ویرانی ...
"گلدیر" و "سرند" تقریبا پنجاه درصد ویران شده بودند. چادرهای سفید هلال احمر نور امیدی بود که کمکها رسیده است. گاه چند چادر کنار هم، گاه با فاصله از هم مردم را در خود اسکان داده بودند. مثل ساختار روستایی آذربایجان، هر کس انگار خیمهاش را در زمین خودش علم کرده بود. کنار هر ویرانه ای، چادری! تلخ بود، اما می شد امیدوار بود که فاجعه ی بم تکرار نشده است؛ این امید تا وقتی پا برجا بود که برسیم به "باجه باج".
کوه ریزش کرده بود و معلوم بود که جاده دست کم تا چند ساعت مسدود بوده است. بعضی جاها در سمتِ مقابلِ کوه جاده، سنگها را جمع کرده بودند. پاکسازیِ جاده می توانست چند ساعتی طول کشیده باشد.
به "باجه باج" رسیدیم و اینجا انگار آغازِ مصیبت بود. روستا به کلی ویران شده بود. انگار خانهها درسته فرو رفته بودند توی زمین و انباشته ی کاه که مرسوم است در مناطق روستایی آذربایجان بر بام خانه انبار می شود، مثل کلاهی بیسر، بر زمین گذاشته شده بودند. از لا به لای ویرانهها ستونهای چوبی بیرون زده بود. ستون هایی که اسکلت خانههای کاهگلیِ روستاهای آذربایجان هستند. موقع زلزله مردان اغلب در مزارع مشغول کار بوده اند و زنها و کودکان در بعد از ظهرِ تشنه ی ماه رمضان در خانه. آوار اغلب بر سر زنان و کودکان فرو ریخته بود.
دورتر از آوارها نزدیک سرسبزی درهها چادرها علم شده بودند و گروهی از روستاییان همچنان مبهوت در میان سفیدیِ چادرها به بیرون نگاه می کردند. گروهی از مردم، مردان و زنان مُسن، با ترس و لرز میان ویرانهها به دنبال بازمانده ی وسایلشان بودند. کودکانی روی تلِ اثاثیه ی بیرون آمده از آوار نشسته بودند. امدادگرها، که اغلب مردم بودند، در حال پخش مواد غذایی، آب و پتو بودند. گاهی هم چند نیروی نظامی با اسلحه یا بدون اسلحه ایستاده بودند. نیروهای هلال احمر، داوطلب و کادری، چادرها را علم کرده بودند و هرچند خسته، اما جواب پرسشهای امدادگرهای مردمی را می دادند و راهنماییشان می کردند.
کودکان، کودکانِ خسته و خاک آلود، چشمهایشان پر از ناامنی بود. نوشابه و خوراکی هایی که به دستشان رسیده بود، سفت چسبیده بودند. انگار زلزله بهانهای بوده که فقر و دور نگه داشته شدگیِ این مردم به چشم بیاید! به کودکی یک بسته چوب شور دادم. به ترکی گفت: این چیست؟ خوردنی ست؟ کودکِ دیگری جوجهای یافته بود در میان ویرانه ها، درِ یک بطری آب معدنی را پر از آب کرده بود و به جوجه آب و دان می داد. بغلش کرده بود و نوازشش می کرد. ذاتِ این بچههای فقیر و مصیبت زده، بخشندگی ست. می توانی در آغوششان بگیری و گرم شوی. حتی در اوج این ناامنی و بیپناهی شان.
اما از مناعت طبع این مردم بگویم ... زلزله زده باشی، دو روز مطلقا بدون آب و غذا مانده باشی، کودک باشی، و وقتی به تو غذا یا آب می دهند بگویی "بروید به روستای بعدی. به ما کمک کرده اند. اما آنها هنوز آب و غذا ندارند" ... یا مثلا با زنی، مردی روستایی هم کلام شوی، دلداریاش بدهی و از نیازهایش بپرسی و بگوید "شرمنده ایم که مهمان ما هستید و امکان پذیرایی نداریم" ... یا بگویی بچه هایی که والدینشان را از دست داده اند کجا هستند؟ و جواب بشنوی "اینجا بچهای بیسرپرست نمی ماند. ما همه فامیل داریم و بچه هایی که والدینشان زخمی یا کشته شده اند نزد فامیلها امن و آرام هستند" ...
از "باجه باج" به سمتِ "چوبانلار" رفتیم. وضعش مثل روستای قبل بود. کمکها رسیده بودند. چادرها علم شده بودند. مردم داشتند لا به لای ویرانهها زندگیشان را می جستند. در آنجا کسی کشته نشده بود؛ تعدادی زخمی داشتند. و عجیب این که "باجه باج"یها که سی و شش کشته و دو مفقود داشتند می گفتند بروید "چوبانلار"! آنها کمک بیشتری نیاز دارند! حق داشتند! ویرانی زیاد بود، اما آن جاها هم که هنوز فرو نریخته بود، فرسوده و ویران بود.
آموزگاری را دیدم که چند سال پیش در این روستاها درس می داده؛ آمده بود سراغ دانش آموزانش را بگیرد. بچهها با دیدن آقا معلم شاد شدند. در آغوشش آرام گرفتند. اما وقتی سراغ بعضیها را می گرفت و نبودند، غمگین می شدند. کودکانه آه می کشیدند و می گفتند اکبر مرد. خدیجه هم مرد. مریم بیمارستان است. زهرا مرد ...
مردم این روستاها همچنان منتظر کمک هستند. نه تنها آب و غذا! آنها به ما دل بسته اند. به مردم دل بسته اند. لا به لای گفت و گوهای فارسیِ امدادگران دنبال کلمه هایی آشنا هستند و امنیت می جویند. با یکی از امدادگران هلال احمر حرف می زدم. می گفت حضور مردم در اینجا دردی را دوا نمی کند. کار باید سازماندهی شده باشد. روستا باید به زودی بازسازی شود. این کار تک تک مردم نیست! باید نیروهای متخصص بیایند. تجربه ی زلزله ی بم را داشت و همسر زابلیاش هم در چادر کناری مشغول کار بود. می گفت باید فکری به حال زمستان اینها بکنیم! حضور هیجان زده ی مردم در اینجا ترافیک ایجاد می کند و ضمن این که هزینه و وقت زیادی می گذارند اما لطفشان موثر واقع نمی شود. مردم اینجا زبان فارسی بلد نیستند. نمی توانند با کمک کنندهها ارتباط برقرار کنند. کسی می تواند اینجا موثر باشد که یا مددکار ترک زبان باشد یا متخصص بازسازی روستا. بعد به زلزله زدهای که کنجکاوانه به حرفهای ما گوش می داد، به ترکی گفت: از حرفهای ما چه فهمیدی؟ به چی گوش می کردی؟ مردِ خاک آلودِ مستاصل جواب داد: اسکان! درباره ی اسکان حرف می زدید! و پیرزنی که انگار با ناجی زندگیاش رو به رو شده بود گفت: خانه های ما را کی می سازید؟ یعنی تا زمستان می توانیم در خانه زندگی کنیم؟
و تو فرو می ریختی، وقتی می شنیدی از مسکن مهر آمده اند و بعد از دلجویی گفته اند ما توان ساخت دوباره ی روستا را نداریم! یا فکر کن بخواهند از آن آپارتمانهای بدقواره و ناامن بسازند برای مردمی که در کلبههای دنج کوهستانی در پهنه ی بیدریغ طبیعت کودکی کرده اند، بزرگ شده اند، بچه دار شده اند و پیر شده اند.
مردم روستاهای زلزله زده ی آذربایجان کمی امنیت می خواهند و خانه های بازسازی شده ی بی آلایشِ خودشان را. بازسازی چند روستا کار سختی نیست، اگر فقط کمی کمک هایمان سازماندهی شده تر باشد.
غروب بود و داشتم روستاهایی را که بعد از گذشت سه روز چهار بار زیر پاهای من لرزیدند ترک می کردم. جادههای چاک خورده از زمین لرزه اما همچنان داشتند کمکهای مردمی فراوانی را به روستاها می رساندند. مردم سنگ تمام گذاشته اند، دستمریزاد! از دور و نزدیک تریلی و کامیون و وانت بود که داشت برایشان کمک می برد. زوجی روی سقف رنوی کوچکشان آب معدنی گذاشته بودند و می بردند. در عین حال وانت هایی پر از آب معدنی بود که داشت از "چوبانلار" و "باجه باج" بر می گشت. شاید می رفت به سمت "جیغه"، روستای ویران شدهای دیگر در حوالی اهر.
داشتم بر می گشتم تهران و به روستاهایی بازسازی شده فکر می کردم که تابستان بعد می توانستند میزبان من و تو باشند با آغوشی باز و مهربان. آن زنِ میانسالِ مهربان می تواند جایگزین عمه ی درگذشتهام باشد. می شود دوباره این روستاها را ساخت و به جای بغض کردن در حین نوشتن یا خواندن این سفرنامه، سال بعد سفرنامهای دیگرگون نوشت.

ساقی لقایی ۲۴ مرداد ۱۳۹۱
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
دومانان یاشار ائل گولی ده




تشکر ویژه از موجودی بسیار عزیز به نام دومان " سگ امداد و نجات هلال احمر استان آذربایجان شرقی به مربیگری یاشار عزیز" که در زلزله وان ترکیه و زلزله اخیر خودمون نقش بزرگی رو ایفا کرد


یاشاسین دومان

 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابراز همدردی طرفداران تیم فوتبال نفتچی باکو با زلزله زدگان اذربایجان جنوبی



تبریز سسی :
در دیدارنفتچی و آپئل از سری مسابقات لیگ اروپا طرفداران تیم فوتبال نفتچی باکو با زلزله زدگان آذربايجان جنوبی ابراز همدردی نمودند
به گزارش گروه خبری تبریز سسی به نقل از فانات.آز هواداران تیم فوتبال نفتچی با پلاکاردی که روی آن نوشته شده بود " دردینیز ، دردیمیزدیر تبریزیم " ابراز همدردی خود را با زلزله زدگان آذربايجان جنوبی بیان داشتند در زیر تصاوی از این دیدار را می توانید مشاهده کنید .
 

MK264

کاربر بیش فعال

یعنی کشور آذربایجان که جزء ایران بود طبق قرارداد ترکمن چای به روس ها واگذار شده بود و الان که مدت قرارداد ترکمن چای تمومه باید به ایران بازگردونده بشه و باید با ایران ادغام بشه.
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یعنی کشور آذربایجان که جزء ایران بود طبق قرارداد ترکمن چای به روس ها واگذار شده بود و الان که مدت قرارداد ترکمن چای تمومه باید به ایران بازگردونده بشه و باید جزئی از ایران بشه.

:surprised::eek:
اونوقت این جمله اینا گفته بود؟
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز

یعنی کشور آذربایجان که جزء ایران بود طبق قرارداد ترکمن چای به روس ها واگذار شده بود و الان که مدت قرارداد ترکمن چای تمومه باید به ایران بازگردونده بشه و باید با ایران ادغام بشه.

Az Ər Bay Can
اول معنی این 4 کلمه رو در بیارین بعد بیاین در مورد کشور یا جزء بودن بحث کنین
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Az Ər Bay Can
اول معنی این 4 کلمه رو در بیارین بعد بیاین در مورد کشور یا جزء بودن بحث کنین


خب عزیز شما توضیح بده
شما شفاف سازی کن
-------------------------
این کار دقیقا با کار صدام حسین برابره
صدام هم می گفت خرمشهر مال ماست
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون وقت یک بلایی مثل کردستان سرشون میاد تا از این کارا نکنن.

با این همه تلاش برای نابودی زبون تورکی از شمال ایران گرفته تا جنوب از شرق گرفته تا غرب هنوزم هنوزه اسم بعضی کوهها و روستاها تورکی هستش
مقامهای بلند پایه کشور تورکن شما بلا بلا میگین ؟
60% ایران خودشو به خاطر یه تورکه سبز همون سید داشت فدا میکرد شما بلا بلا میگین :biggrin:
حالا کمی جک بگین بخندین ببینیم چی میشه ;)
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب عزیز شما توضیح بده
شما شفاف سازی کن
-------------------------
این کار دقیقا با کار صدام حسین برابره
صدام هم می گفت خرمشهر مال ماست

وقتش برسه به توضیح میرسی و واست شفاف میشه
خرمشهر رو هم همین آزربایجانیها آزاد کردن
تقدیم به روح پاک برادران شهید باکری و لشکرشون
انا لله و انا اليه راجعونبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

========================

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

3*



 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتش برسه به توضیح میرسی و واست شفاف میشه
خرمشهر رو هم همین آزربایجانیها آزاد کردن
تقدیم به روح پاک برادران شهید باکری و لشکرشون
انا لله و انا اليه راجعونبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

========================

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

3*





اون که البته
ما خاک پای همه شهدا هستیم
-----------
ولی این وسط پان ترک ها چکارن خدا میدونه
شما هم اگه خیلی به فکر شهدا و افتخاراتشون هستی زیاد به این مسائل دامن نزن عزیز
 

MK264

کاربر بیش فعال
با این همه تلاش برای نابودی زبون تورکی از شمال ایران گرفته تا جنوب از شرق گرفته تا غرب هنوزم هنوزه اسم بعضی کوهها و روستاها تورکی هستش
مقامهای بلند پایه کشور تورکن شما بلا بلا میگین ؟
60% ایران خودشو به خاطر یه تورکه سبز همون سید داشت فدا میکرد شما بلا بلا میگین :biggrin:
حالا کمی جک بگین بخندین ببینیم چی میشه ;)

بذار وقتش برسه میبینی کی میخنده.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
75 کودک در زلزله آذربایجان یتیم شدند

آمار كودكان بيسرپرست و تكسرپرست شده در زلزله آذربايجانشرقي اعلام شد
نصر نیوز: رئيس سازمان بهزيستي كشور با اشاره به آمار كودكان بيسرپرست و تك سرپرست شده در زلزله آذربايجانشرقي گفت: حدود 25 تن از كودكان بيسرپرست شده و حدود 50 تن از كودكان نيز يكي از والدين خود را از دست دادهاند.

به گزارش نصر نیوز به نقل از ایسنا، همايون هاشمي درگفتوگویی ضمن اشاره به آخرين آمار كودكان بيسرپرست و تكسرپرست آذربايجان شرقي تصريح كرد: در بررسيهاي صورت گرفته حدود هزار و 800 واحد از مسكن مددجويان تحت پوشش بهزيستي آسيب ديدهاند.
وي ادامه داد: سعي داريم، مسكن بيخانمانها را ظرف مدت چند ماه آينده تكميل كنيم.
هاشمي بيان كرد: تعدادي نيز بعد از زلزله به جامعه هدف بهزيستي اضافه شدهاند كه سعي داريم در فاز نخست با تشكيل پرونده براي اين افراد و با مداخلات روانشناسي و كاهش آسيب، كمك حال آنها باشيم.
رئيس سازمان بهزيستي كشور با اشاره به آمار كودكان بيسرپرست و تك سرپرست در زلزله آذربايجان شرقي گفت: حدود 25 نفر از كودكان بيسرپرست و حدود 50 نفر نيز از يكي از والدين خود را از دست دادهاند.
به گفته وي، 79 كاميون از كمكهاي مردمي و 25 كاميون نيز از طرف ستاد سازمان بهزيستي به زلزلهزدگان ارسال شد.
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرستو صالحی در حال جمع آوری کمک برای زلزله زدگان


 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
گزارش تصویری تشریحی؛
نتایج تحقیقات از زلزله تبریز/ تصویر شبکه شتاب نگاری زلزله اهر و ورزقان

نصر نیوز: معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله با تشریح آخرین نتایج تیم تحقیقاتی این پژوهشگاه از زلزله تبریز گفت: در این حادثه سازه های نوسازی چون اداره فرهنگ اهر و بیمارستانهای هریس و اهر نیز دچار تخریب های جدی شدند.

به گزارش نصر نیوز به نقل از مهر، دکتر مهدی زارع در نشست تخصصی با ارائه گزارشی از تحقیقات تیمهای پژوهشی این پژوهشگاه از منطقه زلزله زده اهر، ورزقان و هریس افزود: دو زمین لرزه پی در پی یکی در ساعت 16:53 با بزرگای گشتاوری 6.4 در فاصله 23 کیلومتری غرب اهر و دیگری در ساعت 17:04 دقیقه با بزرگای گشتاوری 6.3 در 30 کیلومتری اهر در حدود 50 کیلومتری شمال شرق تبریز رخ داده است.

تصویر شبکه شتاب نگاری در زمان رخ دادن 2 زلزله اهر و ورزقان

معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله با بیان اینکه این دو زلزله موجب تلفات جانی و خسارت مالی مردم در پهنه رومرکزی در استان آذربایجان شرقی شده است، اظهار داشت: این زلزله ها با ژرفای کانونی حدود 10 کیلومتر و ساز و کار امتدادلغز بوده است که در 24 ساعت اول پس از رخداد، 35 پس لرزه در شبکه لرزه نگاری باند پهن پژوهشگاه ثبت شد.


نقشه پس لرزه های زلزله تبریز
وی با تاکید بر اینکه بیشترین تلفات انسانی از روستاهای "باجه باج"، "گوردره" و "دبنو" و همچنین شهر "ورزقان" گزارش شده است، ادامه داد: این دو زلزله در 23 شهر تبریز، مرند، بستان آباد، صومعه سرا، اردبیل، بوکان، آستارا، خوی، سلماس، پارس آباد مغان، شبستر، مشکین شهر، سلماس، رشت، مهاباد، بناب، ارومیه، ممقان، هادیشهر، بوکان، مراغه، میانه، میاندوآب احساس شده است.

زارع با اشاره به بررسی های تاریخی لرزه خیزی منطقه زلزله زده، اضافه کرد: تاریخچه زمین لرزه های گذشته در این منطقه عمدتا به زلزله های تاریخی تبریز مربوط است و مهمترین زمین لرزه در این ناحیه رخداد زمین لرزه سال 1780 میلادی تبریز است. در پهنه رومرکزی زلزله های دوگانه ورزقان در مدت زمان حدود هزار و 300 سال گذشته که تاریخچه مستند از آن در دسترس است هیچ زمین لرزه شدیدی گزارش نشده بود.

وی به بیان ساختارهای زمین شناسی منطقه پرداخت و یادآور شد: ویژگی مشترک سه شهر اهر، هریس و ورزقان بر روی نهشته های کواترنر و سست توسعه یافته است. این نهشته ها با توجه به ویژگیهای خاص خود قابلیت تقویت جنبش لرزه ای زمین تا حد قابل ملاحظه را دارد.

زارع ادامه داد: دو شهر اهر و هریس علاوه بر وجود نهشته های سست ویژگی دیگری نیز دارد و آن ، توپو گرافی تپه ماهوری این شهرها است که می تواند بر جنبش لرزه ای زمین اثر تقویت کننده داشته باشد.

معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله با بیان اینکه شهر ورزقان بر بستری با شیب ملایم ساخته شده است، اظهار داشت: بر اساس آسیبهای سازه های مشاهده شده در این شهر، با فاصله گرفتن از رودخانه، آثار خرابی در سازه ها کاهش می یابد درحالی که در سازه های احداث شده بر روی آبرفتهای اشباع ضخیم، آسیبهای وارده به سازه های مهندسی ساز افزایش می یابد.

وی با تاکید بر اینکه در شهر اهر شدت خرابیها بر روی مناطق تپه ای مجاور خیابان "قدس" که بافت قدیمی شهر و مسجد جامع اهر بر روی آن بنا شده است بیشتر است، افزود: شاخص بارز در تاثیر شرایط ساختگاهی را می توان در تپه محل احداث اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر اهر مشاهده کرد.

به گفته زارع این بنا بر روی تپه ای مشخص و ساخته شده از خاکهای رسی ریزدانه و ضخیم ساخته شده است که بر اثر زلزله تخریب شده است در حالی که خانه های ساخته شده در پای این تپه خرابی چندانی مشاهده نشده اما سازه این اداره کل که بر روی تپه بنا شده دچار آسیبهای جدی سازه ای شده است.


تخریب اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اهر و سالم ماندن سازه های اطراف آن

معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی، بیمارستان هریس را از نمونه های دیگر سازه های نوساز تخریب شده در زلزله های دوگانه ذکر کرد و گفت: در شهر هریس بیمارستان این شهر که بر روی شیب یک تپه از جنس نهشته های دریاچه ای ساخته شده دچار آسیب جدی شده است و عملا از سرویس دهی به آسیب دیدگان زلزله بازماند و برای امداد رسانی به مجروحان در حیاط بیمارستان چند چادر برپا شد.

وی ادامه داد: خرابی این بیمارستان در حالی است که در این شهر با توجه به دور بودن از رومرکز زلزله، خرابی گسترده ای مشاهده نمی شود. اهمال های انجام شده در حین ساخت این بیمارستان به ویژه در بتن ریز ستونها در طبقه اول در آسیب دیدن این سازه بی تاثیر نبوده است.

زارع با بیان اینکه بیمارستانهای هر دو شهر اهر و هریس دچار آسیب شدید و فروریزش شده و از سطح خدمات رسانی خارج شده اند، یادآور شد: تیم تحقیقات پژوهشگاه زلزله همچنین از بیمارستان "باقرالعلوم" شهرستان اهر بازدید کرد. این بیمارستان که دو طبقه با سازه بتن آرمه و بر اساس اظهارنظر مسئولان دارای کلیه بخشهای تخصصی به غیر از NICU بوده در این زلزله دچار آسیبهای شدید در اجزای غیرسازه ای و تجهیزات موجود در بخشهایی مانند جراحی و زنان شده است.

وی اضافه کرد: جداشدن دیوارهای جداکننده از اجزای سازه ای، ترکهای بزرگ طولی و قطری در دیوارها، آسیبهای وارده به سقفهای کاذب، سقوط اجزایی مانند کپسولهای اکسیژن و آسیب در محل درز انقطاع دو بخش سازه از عمده آسیبهای مشاهده شد بوده است.


وضعیت بیمارستان هریس و اهر در زمان امدادرسانی پس از وقوع زلزله

معاون پژوهش پژوهشگاه زلزله با اشاره به مشاهدات این تیم تحقیقاتی از پل های ارتباطی در مناطق زلزله خاطر نشان کرد: به طور کلی در مناطق زلزله زده آسیب شدید یا فروریزش در پلها مشاهده نشد. عمده آسیبهای وارده در سازه پلها شامل نشست در محل کوله ها، شکست کوله ها، جابه جایی عرشه بر روی تکیه گاهها، ضربه زدن عرشه پلها به هم می شود.

انتهای پیام/
 
بالا