قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

aloche

عضو جدید
سلام دوستان...
من نوشته های خودمو (یعنی اونایی که خودم نوشتم) رو هر از چندگاهی اینجا میذارم دوستان هم اگه کسی خواست، شعر قشنگ، شعر یا نوشته ای از خودش رو بذاره...
سبز باشید مثل انار...
یاحق...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

aloche

عضو جدید
چندتا برای امروز...
- بیهوده مرا جستجو مکن ... آنقدر در تنهاییم گم شده ام که پیدایم نیست
- در پس این شب سرد، صبحی خاموش را انتظار می کشیم
- بی حوصله که می شوم، خورشید را خط خطی میکنم تا روزهای نبودنت زودتر سپری شود

اگه نظراتتون رو هم راجع به نوشته هام بگید ممنون میشم...
یاحق...
 

booghbooghabbasy

عضو جدید
دل سروده های من

دل سروده های من

سلام
من چند ساله شعر میگم اما تا حالا هیچ کی نظر تخصصی درباره شعرام نداده همه فقط سطحی میشنوم و میگن به به. می خوام شعرامو بذارم و ازتون می خوام واقعا نظرتونو بگین و بگین جدی خوبه یا بد. اصلا به درد می خوره یا نه؟:surprised:
حتما نظر بدین لطفا:redface:
 

booghbooghabbasy

عضو جدید
فعلا برای شروع این یکی از شعرامه که خودم خیلی دوسش دارم:redface:

عشق


عشق پرواز کبوتر ها نيست




عشق آواز قناري ها نيست




عشق جاري شدن آب روان




در بر دشت و علفزاران نيست




عشق حق حق زدن مرغ شب و




باز هو هو زدن جغدان نيست




عشق آبي تر از اينها آبيست




عشق زيباتر از اينها زيباست




که من و تو نتوانيم گريست




که من و تو نتوانيم نشست




صحبت از عشق نه کار ماهاست




"کار ما نيست شناسايي راز گل سرخ"




عشق معناي بلندي دارد




که به فهم من و تو قد ندهد




عشق شايد گاهي




مثل يک قطره سکوت




مثل يک سايه صدا




مثل يه لحظه سفيد




مثل يک ثانيه اشک




مثل يک تکه اميد




شايد اينها باشد




و نه شايد خوشتر




باز هم بايد رفت




و نه گفت و نه شنيد




عاشقي پر معناست




اوج بي معنايي




که تو بي معنا و




اوست يکّي باقي
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزيز
اين بيشتر شبيه يه نثر يكم موزون تا شعر البته اين نظر شخصيه منه.:redface:
ولي كلا خيلي قشنگ بود.بايد به خاطر شجاعتت امتياز بگيري.
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو انگار خيلي سهراب سپهري ميخوني نه؟
شعرت خيلي تحت تاثير اشعار سهرابه.بايد دامنه مطالعاتتو گسترش بدي. ببخش كه رك گفتم.:redface:
 

booghbooghabbasy

عضو جدید
نه خوبه ممنون از راهنماییت
جالب اینه که هر کس میگه شعرام شبیه یه نفره
و جالبتر اینه که من اصلا شعرای اون شخصی که میگن شعرام شبیهشه رو نخوندم:D

به خدا من پریروز رفتم کتاب سهرابو خریدم که بخونم
 

amirgb

اخراجی موقت
درود
شعر یعنی جوشش حس درون در غالب کلمات
لذا می بایست دایره ی کلمات خویش را گسترش دهید
از طرفی بسیار شعر بخوانید
شعر کهن و شعر نو
سبک های جدید همچون شعر سپید و شعر آزاد چندان برازنده ی ادب پارسی نیست
بر اثر استمرار در شعر گویی به سبک مخصوص خویش دست می یابید
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزيز سرودن اشعاري داراي وزن عروضي و قافيه خيلي مشكل و نيازمند دانش بالاي شعري هست.
به همين دليل براي كساني كه از روي حس دروني صرفا شعر ميگن بهتره در قالب شعر نيمايي يا شعر سپيد بنويسند.
با احترام
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيلي زيبا بود.مرسي.
منم مي خواستم يه شعر بذارم. هر كار مي كنم نميشه.:cry:
 
آخرین ویرایش:

booghbooghabbasy

عضو جدید
یه شعر دیگه:redface:

منم اون قطره اشکي که زود افتادم ز چشمات
منم اون کفتر نازي که پرونديم از رو ديوار
روي ديوار دل تو لونه ساخته بودم اون روز
لونمو کردي تو ويرون از دلت کردي تو بيرون
منم اون لباس زيبا که شدم کهنه برايت
منم اون ژاکت پشمي که نپوشيدي بهارت
منم اون آينه اي که عکستو بهت نشون داد
زود منو شکستي رفتي تا نبيني تو خودت را
منم اون دسته گلي که پرپرم کردي هزار بار

گل مريمي که روزي منو بو مي کردي صد بار
حالا من يه ذره خاکم زير پاي نازنينت
کفشتو پا مي کني که نکنم يه وقت کثيفت
 

amirgb

اخراجی موقت
اشتباه دقیقا در همین جاست
وقتی دایره واژگان شما گسترده باشد و آشنایی مقدماتی با عروض داشته باشید
لذت شعر گفتن در قالب های پارسی را با شعر گفتن در سبک های نوین عوض نخاوهید کرد
دیوان مولوی را خوانده اید؟پر است از عیوب وزنی .چون ایشان ادیب نبودند بلکه صوفی بودند و پیرو احساس خویش شعر می گفتند و همین احساس است که شعرش را زیبا و دلنشین می کند
به امید پیروزی برای شما بانوی ایرانی
 

amirgb

اخراجی موقت
در ادبیات استفاده از لغات و اصطلاحات عامی عین بی ادبیست
که متاسفانه در سال های اخیر در حوزه ی ادبیات باب گردیده
خواهرم
از نظر فرهیختگان ادب ایران
بکار گیری ادبیات عامیانه در ادبیات نشان از ظعف نگارنده و یا شاعر دارد
از دید برخی از همین عزیران حتی سبک های نوین نشان از عدم توانایی در به وزن در آوردن کلمات دارد
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه من ديوان مولوي رو نخوندم.زياد با شعر عرفاني جور نيستم .ولي به هر حال شايد حق با شما باشه.
يه سوال من هر كار ميكنم نمي تونم پست بيشتر از دو سه خط بدم چرا؟
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه پيشنهاد
تاپيك اين دوستمون جاي بحث نيست.ولي اگه بخواهيد من حاضرم راجع به اين مسئله بحث كنم؟
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
حكايت

تو در پي بهار ميروي از اين ديار
ومن به انتظار ديدنت نشسته ام به انتظار

چقدر دير ميگذشت بحظه هاي بي تو بودنم
صبور بودمو تو دير ميرسيده اي سر قرار

پر از هراس خنده ها و بوسه هاي دزدكي
براي لحظه اي نگاه پناه ميگرفته ام به گوشه و كنار

هزار بار گفته ام كه عاشقانه دوست دارمت
به خنده گفته اي شنيده ام هزار بار

تو رفته اي! هنوز گيج و گنگ مانده ام چرا؟
چنان كه مثل يك ستاره ام كه مانده خارج از مدار

بهار ميرود تو ميروي عجب حكايتيست!
چه ارتباط غمگنانه ايست ميان رفتن تو و بهار

زدل برون رود هرآنكه از دو ديده رفت
ولي براي من محبت تو مانده است يادگار!

 

fonoon2

عضو جدید
چندتا برای امروز...
- بیهوده مرا جستجو مکن ... آنقدر در تنهاییم گم شده ام که پیدایم نیست
- در پس این شب سرد، صبحی خاموش را انتظار می کشیم
- بی حوصله که می شوم، خورشید را خط خطی میکنم تا روزهای نبودنت زودتر سپری شود

اگه نظراتتون رو هم راجع به نوشته هام بگید ممنون میشم...
یاحق...

با سلام دوست من.نظراتی که نوشته می شه برداشت شخصیه.
گم شدن در تنهای و خط خطی کردن خورشید هر دو نشانه ی خاموشی است.پس در خاموشی و تاریکی جستجو بی معناست و هنگامی که نور نباشد چیزی عیان نیست.
موفق باشید.
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزيز
اين بنده خدام خوب گفته مرابيهوده جستجو نكن.فكر كنم بهتره يه بار ديگه بخونيدش.
پاراگرافها در واقع ربط معنايي با هم ندارند.موفق باشيد!
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگز نمیرد ان که دلش زنده شد به عشق
یادگاری که در ای گمبد دوار بماند
از امضات یادم امد
نوشته هات هم قشنگه ممنون ادامه بده :thumbsup2::w27:
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین آفرین
خیلی کار خوبی کردین که این تاپیک رو باز کردید
من هم گاهی می طرام مهتاب! می نویسم شب تاب;)
اگه نوشته هامو پیدا کردم حتما میگذارم
قلم خوبی دارید...
راستی طرفای آلوچه هستید برای ما هم بیاورید:w12:
راستی آسمان جان شعر از خودتون هست ؟
اگه جواب مثبت باشه بهتون تبریک میگم....
بچه ها ادامه بدید منم میام....
راستی یاد آوری میکنم فقط نوشته های خودتون باشه...
فکر میکنم اینطور زیباتر هست.
شاد باشید...
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین آفرین
خیلی کار خوبی کردین که این تاپیک رو باز کردید
من هم گاهی می طرام مهتاب! می نویسم شب تاب;)
اگه نوشته هامو پیدا کردم حتما میگذارم
قلم خوبی دارید...
راستی طرفای آلوچه هستید برای ما هم بیاورید:w12:
راستی آسمان جان شعر از خودتون هست ؟
اگه جواب مثبت باشه بهتون تبریک میگم....
بچه ها ادامه بدید منم میام....
راستی یاد آوری میکنم فقط نوشته های خودتون باشه...
فکر میکنم اینطور زیباتر هست.
شاد باشید...
خوب سوتی گرفتم :whistle:
می تراوم:w15::w15:
بله شعری که نوشتم مال خودم بود حال کردی :whistle:
 

fonoon2

عضو جدید
وضو می گیرم از مهتاب
تا ملاقات خورشید را تجربه کنم....
 

elnaz66

عضو جدید
من این شعر رو شب امتحان شیمی سرودم :D

اینجا غم است
اینجا بی رنگ است
دل های مردمش همه سنگ است
دلم تنگ است
دلم تنهاست
نگاه مردمان پر خشم و آژنگ است
زمان تنگ است
ماندنش ننگ و رفتنش مرگ است
دراین جا خنده ها سرد است
در این جا شکوه ها از ماتم و درد است
در این جا چهره ها هر لحظه یک رنگ است
دلم در پی چهره ای یکرنگ است
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهرداد عزيز سلام
بله خودم گفتم ولي انگار هيشكي باور نكرده آخه نظري نديدم. من از راهنماي يه چيزايي مينويسم.شايد نشه بهش گفت شعر من ميگم دل نوشته.
 
بالا