فکر می کنید بعد از مرگ چی میشه؟

yasijoon

عضو جدید
بازم سلام:w47:

خوبین؟


من از زدن این موضوع، قصد نداشتم که صحبت های مذهبی تو این تاپیک انجام بشه

این سوال فقط به دید و برداشت شما بعد از مردن مربوط میشه... شاید خوندن انواع تفکر ها برای بقیه جالب باشه


:gol::gol::gol:
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بازم سلام:w47:

خوبین؟


من از زدن این موضوع، قصد نداشتم که صحبت های مذهبی تو این تاپیک انجام بشه

این سوال فقط به دید و برداشت شما بعد از مردن مربوط میشه... شاید خوندن انواع تفکر ها برای بقیه جالب باشه


:gol::gol::gol:
چقد تاپیک میزنی یاسی جون
 

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم سلام:w47:

خوبین؟


من از زدن این موضوع، قصد نداشتم که صحبت های مذهبی تو این تاپیک انجام بشه

این سوال فقط به دید و برداشت شما بعد از مردن مربوط میشه... شاید خوندن انواع تفکر ها برای بقیه جالب باشه


:gol::gol::gol:


چی بگم والا تا حالا نمردم اخه
 

rezam10

عضو جدید
واییییییییی تصورشم خوفناکه.من اون چیزی که اسلام گفته رو قبول دارم
ولی یه پیشنهاد یکی از دوستان باشگاه رو به صورت نیمه کاره بفرستیم اون بر یعنی اول یه طوری جونش را بگیریم بعد سعی کنیم برش گردونیم که اینو باید ازبروبچ پزشکا کمک بگیریم تاببینیم اوضاع از چه قراره.خودمم داوطلب نمیشمااااااااااااا:biggrin:
 

shad.d

عضو جدید
داوطلب شو قول میدیم هواتو داشته باشیییییم:D
 
آخرین ویرایش:

ghazaliii

عضو جدید
خبري نيست اينا بر اساس تجربم ميگم
فقط بسته به اعمالت جون دادنت را ميفهمي و همين
نه چيزي درك ميكني و نه حرفي
برام سريال شبكه 3 خيلي عجيبه اينا اينقدر رحت دست به همه چيز ميزنن
اصلا ادم احساسي نداره
من فقط وقتي صلوات ميفرستادن برام ميفهميدم همين
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خبري نيست اينا بر اساس تجربم ميگم
فقط بسته به اعمالت جون دادنت را ميفهمي و همين
نه چيزي درك ميكني و نه حرفي
برام سريال شبكه 3 خيلي عجيبه اينا اينقدر رحت دست به همه چيز ميزنن
اصلا ادم احساسي نداره
من فقط وقتي صلوات ميفرستادن برام ميفهميدم همين
یعنی تو,تو کما بودی؟؟؟
 

""elahe""

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما زنده ای الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ترجیح میدم به این مسئله فکر نکنم..:confused:
 

B.R.Z

عضو جدید
مثل بازیای کامپیوتری میریم level بعدی.
اگه امتیاز بیشتری کسب کرده باشیم زندگی راحتتری داریم اگه نه که کارمون با کرامالکاتبینه.:confused:
 

yasijoon

عضو جدید
خبري نيست اينا بر اساس تجربم ميگم
فقط بسته به اعمالت جون دادنت را ميفهمي و همين
نه چيزي درك ميكني و نه حرفي
برام سريال شبكه 3 خيلي عجيبه اينا اينقدر رحت دست به همه چيز ميزنن
اصلا ادم احساسي نداره
من فقط وقتي صلوات ميفرستادن برام ميفهميدم همين

میشه بیای بیشتر تو ضیح بدی در مورد حست و همه چیزایی که احیانا دیدی لطفاااااااااااااااا
 

*باران*

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی مردیم میزارنمون تو گور
بعد چند تا موجود غیر ارگانیک میان سراغمون
میگن عزیزم......؟و....؟و....؟
بعد که در حال جواب دادنی یه دفه یه سوسک میاد بعد یه مار میاد و.....
وتو البته هواست که به اینا نیس
بعد اگه بچه خوبی بوده باشی قبر برات کش میاد و بهشتو بهت نشون میدن بعد توام هی حالشو میبری!!!
و اگه بچه ی بدی باشی قبرت تنگ میشه و جهنم و نشونت میدن و ایضا جنابالی حالشو میبری ولی یه جور دیگه!!
 

ghazaliii

عضو جدید
میشه بیای بیشتر تو ضیح بدی در مورد حست و همه چیزایی که احیانا دیدی لطفاااااااااااااااا
عجيجه دلم چي توضيح بدم
من لحظه جون دادنم كامل يادمه و اينكه چجور انگار يكي دست انداخت داخل گلوم و نفسم را از جا درآورد و بعد ازاون كامل از اين دنيا دور شدم
خودما با همون لباسام داشتم ميديدم
با يه كم فاصله از من تعدادي مرده با لباس سفيد بودن كه اصرار داشتن منا ببرن
قبلش بگم من تمام انرژيم را جمع ميكردم و سرما تكون ميدادم اما كف پاهام سردي ميومد بالا
يه صداهايي ميشنيدم تا قطع شد اما خاهرم گويا بالاسرم بود و اول صداشا ميشنيدم اما بعد قطع شد
به گفته خودشون تو گوشم مدام صلوات ميفرستاده و من فقط اونا را حس ميكردم تا تموم كردم و نميدوننم چي شد برگشتم
دوبار تو آيسيو تو حالت اغما هم تموم كردم كه نفهميدم اما خاهرام بالا سرم بودن
تو مدت اغما من فقط حس ميكردم يكي ميومد كنارم مينشست واقعا ميديدمش ولي هوش نداشتم و كسي متوجه نميشده جز خودم
يه جورايي برامك هنوز مبهم و سخت اما جالب بود
جون دادن سخت نيست
من هيچ دردي اين چند روز حس نكردم
اصلا با اين سريالاي ساختگي جور در نمياد
فقط موقع بردنم كه مرده ها اوده بودن دنبالم فقط ميگفتم من تا كي بايد اينجا بمونم تا يه روز خونوادم را ببينم و........
همون موقع تموم كردم كه ميذارنم كنار و بعد ميان ميبينن يه تكون خوردم و باز شوك ......... وگرنه الان زير خاك بودم عجيجم
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عجيجه دلم چي توضيح بدم
من لحظه جون دادنم كامل يادمه و اينكه چجور انگار يكي دست انداخت داخل گلوم و نفسم را از جا درآورد و بعد ازاون كامل از اين دنيا دور شدم
خودما با همون لباسام داشتم ميديدم
با يه كم فاصله از من تعدادي مرده با لباس سفيد بودن كه اصرار داشتن منا ببرن
قبلش بگم من تمام انرژيم را جمع ميكردم و سرما تكون ميدادم اما كف پاهام سردي ميومد بالا
يه صداهايي ميشنيدم تا قطع شد اما خاهرم گويا بالاسرم بود و اول صداشا ميشنيدم اما بعد قطع شد
به گفته خودشون تو گوشم مدام صلوات ميفرستاده و من فقط اونا را حس ميكردم تا تموم كردم و نميدوننم چي شد برگشتم
دوبار تو آيسيو تو حالت اغما هم تموم كردم كه نفهميدم اما خاهرام بالا سرم بودن
تو مدت اغما من فقط حس ميكردم يكي ميومد كنارم مينشست واقعا ميديدمش ولي هوش نداشتم و كسي متوجه نميشده جز خودم
يه جورايي برامك هنوز مبهم و سخت اما جالب بود
جون دادن سخت نيست
من هيچ دردي اين چند روز حس نكردم
اصلا با اين سريالاي ساختگي جور در نمياد
فقط موقع بردنم كه مرده ها اوده بودن دنبالم فقط ميگفتم من تا كي بايد اينجا بمونم تا يه روز خونوادم را ببينم و........
همون موقع تموم كردم كه ميذارنم كنار و بعد ميان ميبينن يه تكون خوردم و باز شوك ......... وگرنه الان زير خاك بودم عجيجم
واقعا تأمل برانگیزه و عجیب.خ روم تأثیر گذاشت...ایشالا هممون پاک از دنیا بریم.
گلکم خوشحالم که الآن زنده هستی و میتونم دوستی چون تو داشته باشم .
إن شاء الله هرچه عمر میکنی باعزت باشه.
 

ghazaliii

عضو جدید
واقعا تأمل برانگیزه و عجیب.خ روم تأثیر گذاشت...ایشالا هممون پاک از دنیا بریم.
گلکم خوشحالم که الآن زنده هستی و میتونم دوستی چون تو داشته باشم .
إن شاء الله هرچه عمر میکنی باعزت باشه.
مرسي عزيزم
از خوش اقباليم بوده دوست خوبي مثل شما دارم
ايشالا باقي عمر شما باشه
اتفاق بود يه تجربه
واسه همين اصلا ترس ندارم
شما هم نترسين
بخدا واقعا راحته
خدا خودش نميذاره بنده هاش ضجر بكشن
سالم و تندرست باشين
هر وقت هر سوالي داشتين من در خدمتم
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسي عزيزم
از خوش اقباليم بوده دوست خوبي مثل شما دارم
ايشالا باقي عمر شما باشه
اتفاق بود يه تجربه
واسه همين اصلا ترس ندارم
شما هم نترسين
بخدا واقعا راحته
خدا خودش نميذاره بنده هاش ضجر بكشن
سالم و تندرست باشين
هر وقت هر سوالي داشتين من در خدمتم
خودت فکر میکنی چجور ادمی هستی؟
خوب یا متوسط یا بد؟
میخوام بدونم بسته به اینکه ادم چجور ادمی باشه مردننش سخت یا اسون میشه؟
در ضمن تو کامل از دنیا رفته بودی یا اغما بودی؟
اخه ادم مرده رو که آیسیو نگه نمی دارن!
شاید مردن واقعا ترسناک تر و عجیب غریب تر باشه!
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
عجيجه دلم چي توضيح بدم
من لحظه جون دادنم كامل يادمه و اينكه چجور انگار يكي دست انداخت داخل گلوم و نفسم را از جا درآورد و بعد ازاون كامل از اين دنيا دور شدم
خودما با همون لباسام داشتم ميديدم
با يه كم فاصله از من تعدادي مرده با لباس سفيد بودن كه اصرار داشتن منا ببرن
قبلش بگم من تمام انرژيم را جمع ميكردم و سرما تكون ميدادم اما كف پاهام سردي ميومد بالا
يه صداهايي ميشنيدم تا قطع شد اما خاهرم گويا بالاسرم بود و اول صداشا ميشنيدم اما بعد قطع شد
به گفته خودشون تو گوشم مدام صلوات ميفرستاده و من فقط اونا را حس ميكردم تا تموم كردم و نميدوننم چي شد برگشتم
دوبار تو آيسيو تو حالت اغما هم تموم كردم كه نفهميدم اما خاهرام بالا سرم بودن
تو مدت اغما من فقط حس ميكردم يكي ميومد كنارم مينشست واقعا ميديدمش ولي هوش نداشتم و كسي متوجه نميشده جز خودم
يه جورايي برامك هنوز مبهم و سخت اما جالب بود
جون دادن سخت نيست
من هيچ دردي اين چند روز حس نكردم
اصلا با اين سريالاي ساختگي جور در نمياد
فقط موقع بردنم كه مرده ها اوده بودن دنبالم فقط ميگفتم من تا كي بايد اينجا بمونم تا يه روز خونوادم را ببينم و........
همون موقع تموم كردم كه ميذارنم كنار و بعد ميان ميبينن يه تكون خوردم و باز شوك ......... وگرنه الان زير خاك بودم عجيجم
این قسمتش فقط برای اولیاء خدا اینجوره وگرنه برای بقیه خیلی سخته ضمن اینکه موقع مرگ واقعی مرده ها سراغ آدم نمیاند که!
در واقع این تجربه شما خیلی ربطی به مرگ واقعی نداره چون اگه کسی اون مرحله رو درک کرد دیگه برگشتش در حالت کلی به این دنیا بعیده
خدا دوستوشن داشته:gol:
اتفاقا این حادثه چند ساله پیش برای خاله پدرم اتفاق افتاد.ایشون رو به سردخانه بردند و بعد زنده شدند!!!
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم سلام:w47:

خوبین؟


من از زدن این موضوع، قصد نداشتم که صحبت های مذهبی تو این تاپیک انجام بشه

این سوال فقط به دید و برداشت شما بعد از مردن مربوط میشه... شاید خوندن انواع تفکر ها برای بقیه جالب باشه


:gol::gol::gol:
همین که نمیدونیم چی میشه ترسناکش میکنه
من که خودم ازمرگ میترسم
البته بسته به نوع اعمالمون میزان ترس فرق میکنه
ماحرای جالبی ازمادرم که فوت شده براتون تعریف کنم که شایدمربوط به موضوع تاپیک نباشه ولی شنیدنش جالبه
خواهرم میگفت مدتی بود ازخدامیخواستم جای مادر را دراون دنیا ببینم تااینکه شبی خواب مبینه صدایی به او میگه مگه نمیخواستی جای مادرت رو ببینی پس بامن بیابریم
باهم میرن درباغی که مادر باچندخانم دیگه مشغول صحبت بوده ووقتی خواهرم میره داخل بااوشروع به صحبت میکنه
بعدازمدتی به طرف اطاق حرکت می کنه وخواهرم نگران که مادرکجا داره میره
ولی دوستان مادربه خواهرم میگن نگران نباش اون باید بره تواون اطاق سوال وجواب بشه ولی نترس سوالاش سخت نیست وزود برمیگرده ووقتی برمیگرده لباسی مثل لباس عروس سفیدونورانی پوشیده بوده
 
آخرین ویرایش:
بالا