فوری : داستانی تکان دهنده ولی واقعی یکی از دوستان من در مورد ازدواج

وضعیت
موضوع بسته شده است.

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
روابط با دیگران داشتن خیلی مهمه.کم وبیش!!!

در ضمن الان عصرارتباطات هست؛ارتباطات مجازی پررنگترهست تا واقعی.ولی بستگی به خودمان داره!!!

علا قه مندی و پی گیری هم مهمه.
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنونم از راهنمایی شما.
من درسم سالهاتمام شده و الان هم خدا رو شکر چند سال هست شاغلم.

در کنار کارو البته مطالعه با سازمان های مردم نهاد(ENGO) زیادی در ارتباطم و مشاوره می دم و مشاوره می گیرم.

باکارشناسان حقوقی و مشاوران خانواده و اساتید علوم نظری وانسانی و جامعه شناسی و مذهبی زیادی هم ارتباط تنگاتنگی دارم هم داخل کشور و هم خارج کشور.
علیرغم آنکه شعر هم می گم ولی به شدت باخرافات و اوهام و خیال پردازی مخالفم و همواره برنامه ریزیم بر مبنای واقعیتهای زندگی است.

اگه مطالبی می زارم؛فقط دلیلش هم اندیشی با اعضای باشگاه است و اگر سعادت با شه کمک به عزیزان؛چون فکرمیکنم تجربیاتم ممکنه به درد دوستان بخوره!!! و

البته کارهای مطالعاتی با چند مرکزی که در ارتباطم.

اینجا مطالبی رو عنوان می کنم چون فکر می کنم قشر تحصیلکرده و فهیمی هستند.

شاید باورتان نشه زمانی بود که 3 تاکتاب رو تمام می کردم.الان کمتر ؛چون مشغله دارم.

هر کس هر کاری داشته باشه بدون منت اگر در توانم باشه انجام می دهم, چون معتقدم خیلی فرصت نداریم که به هم کمک کنیم و زمان هم زمانی برای ماتمام میشه.

 

fire.boy

کاربر فعال
ممنونم از راهنمایی شما.
من درسم سالهاتمام شده و الان هم خدا رو شکر چند سال هست شاغلم.

در کنار کارو البته مطالعه با سازمان های مردم نهاد(ENGO) زیادی در ارتباطم و مشاوره می دم و مشاوره می گیرم.

باکارشناسان حقوقی و مشاوران خانواده و اساتید علوم نظری وانسانی و جامعه شناسی و مذهبی زیادی هم ارتباط تنگاتنگی دارم هم داخل کشور و هم خارج کشور.
علیرغم آنکه شعر هم می گم ولی به شدت باخرافات و اوهام و خیال پردازی مخالفم و همواره برنامه ریزیم بر مبنای واقعیتهای زندگی است.

اگه مطالبی می زارم؛فقط دلیلش هم اندیشی با اعضای باشگاه است و اگر سعادت با شه کمک به عزیزان؛چون فکرمیکنم تجربیاتم ممکنه به درد دوستان بخوره!!! و

البته کارهای مطالعاتی با چند مرکزی که در ارتباطم.

اینجا مطالبی رو عنوان می کنم چون فکر می کنم قشر تحصیلکرده و فهیمی هستند.

شاید باورتان نشه زمانی بود که 3 تاکتاب رو تمام می کردم.الان کمتر ؛چون مشغله دارم.

هر کس هر کاری داشته باشه بدون منت اگر در توانم باشه انجام می دهم, چون معتقدم خیلی فرصت نداریم که به هم کمک کنیم و زمان هم زمانی برای ماتمام میشه.



خوب، تأثیر این رزومه ای که فرمودید چیه؟؟ این مطالبی که تاپیک کردیدو یه طلبه مفاتیح السواد میتونه تاپیک کنه و احساس کمک و ثواب!

دیگه دوران زرتم المقابر سر اومده عزیز
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شما بادرد آشنایی و کشیدی!!!

شایدحق داری که همه چیزرو از زاویه بی تدبیری های مسئولین ببینی و من هم قبول دارم،چون شاخص های کلان زندگی و آینده همه مارومسئولین تعیین می کنند.

ولی چیزی مطلق نیست وباید منصفانه نقد کرد.

من جانبداری ازهیچ طرفی نمی کنم.
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پس در چه دورانی هستیم.

شاخص هاش رو بفرمایید تا با اون بحث کنیم
 
آخرین ویرایش:

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسدر چه دورانی هستیم.

شاخص هاش رو بفرمایید تا با اون بحث کنیم
منم از خدا یه چیزهایی رو میخوام که خیلی هم اعتقاد دارم ....اما چون با هم شوخی داریم کلا خدا زده تو فاز شوخی و اذیت ....مشکلی نیست ما هم نشستیم با خدا میخندیم ....الانم داریم چای می نوشیم .....والا :D
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اشتباه نشه مطالبی که زیردر خانه ها می انداختنددرارتباط با شفای مریض ها و داستانهایی از این قبیل.شاید درست بوده و شاید هم نه!!!کاری ندارم

همه چیز رو از پشت عینک بدبینی نبینیم.

شایدهم ماله این هست که تو 8 سال گذشته توهم ترویج شده بود.
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یاد بگیریم چیزی رو که به اون اعتقادی نداریم,حالادین هست یا غیردین و درمورد هرچیز

دیگه؛ سریع قضاوت نکنیم.حتی اگر همه مردم روی زمین یک حرف بزنند و یک نفرپیدابشه و

چیزدیگری روبگه!باز هم قضاوت سخته.واینکه کدام یک درست می گن کارساده ای نیست.

پیامبران و امامان و همه رسولان نیز همیشه از قضاوت دوری می جستند و به نا به ضرورت

اظهار نظرمی کردند،علی رغم آنکه علمشان آسمانی بوده و باطن افراد را تا اندازه ای که

خداوند صلاح می دانست می دیدند.حالا چه برسدبه سایرین!!!
 
آخرین ویرایش:

junior Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی زیبا بود. به نظر من که اگه انسان چیزی رو با نیت پاک از خدا بخواد خداوند حتما بهش میده
 

daruish_red star

عضو جدید
من که هرچی ازخدا خواستم بهم نداذه فکر کنم دیگه نباید ارزو کنم.ولیبه این جمله خیلی اعتقادخاصی دارم.به اندازه ارزویت تلاش کن یا به اندازه تلاشت ارزو کن
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام

بستگی به اعتقاد ما داره !!! و مهمتر از آن باور مااست.اراده انسان منتهی یی نداره.

عاقبت جوینده یابنده است.

تلاش خیلی مهمه.و تاثیرات بسزایی داره!!!

نمی خوام بهت روحیه بدم.اگر خیلی چیزها را تاحالا خدا بهت نداده،بدان که دیرو زود داره

ولی سوخت و سوز نداره!

شاید اون چیزی رو که 100 درصد می خوای به نا به دلایلی بهت نده. اما معادل همان رو

جای دیگه جبران می کنه!

چون خداون همیشه عادل بوده و از مدار عدلی که خودش طراحی کرده به اندازه همان

ذرهای که در قر آن اسمش رو می زاره (شی) انحراف پیدا نمی کنه.

موفق باشید.;)



 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا از داستان تخیلی که بگزریم
میرسیم به اینکه این اقا چه معیارهای مسخره ای داشته
سیده باشه که چی مثلا؟
مدیر بودن مگه اپشنه؟
خونه هم که خوب کیه که بدش بیاد؟
مثلا اگه اینارو میداشت و مثلا (عذر میخام) فاحشه بود ایرادی نداشت؟
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به یاد داشته باشیم که تفاوت هاست که زندگی زیبا و پر معنامی کند.

سعی کنیم عینک بدبینی رابرداریم.
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به یاد داشته باشیم که تفاوت هاست که زندگی زیبا و پر معنامی کند.
 

Fatemeh FGH

عضو جدید
داستان جالبی بود ای کاش همیشه واقعیت داشت و همه به چیزی که صلاحشونه برسن
آمین......
ولی خب ما که از سرنوشت و صلاحمون خبر نداریم
 

سحر صبح

عضو جدید
با سلام
یکی از دوستان، پسری بود با ایمان وپاک دامن.دنبال دوست پسر و دختر هم نبود!!!خیلی باراده و محکم، می گفت همیشه از خدا دختری را می
خواستم که مشخصات ذیل رو داشته باشه:
1-سیده باشه،یعنی پدرش سید باشه!!!:warn:
2- دختره مدیر مدرسه باشه!!!:warn:
3- خانه هم از خودش داشته باشه!!!:warn:
4-خوشکل با شه و خلاصه خانم و خانواده دار و فوق العاده نجیب.:warn:
مدتها گذشت، و هم دانشگاهی هاش مسخرش می کردن و از جملاتی نظیر؛
خانم مدیر رو خدا فرستاد،خداسر کارت گذاشته، تو مخت تعطیله چند سال گذشته داری پیر می شی پسر!دختر کسی به تو نمی ده!کار درست و حسابی هم که
نداری،وضع پولیت هم که تعریفی نیست.
خلاصه دور و بریاش یکی پس از دیگری ازدواج کردن واین بنده خدا همچنان محکم
ایستاده بود و شعارش این بودکه:خدا 100درصد چیزی رو که ازش خواستم و دختری که مشخصاتش رو دادم بهم می ده!من باور دارم به کار خدا 100درصد.1درصد هم شک نمی کنم بزار همه بگن احمقه ،دیوانه است.
خیلی ها بهش می گفتن تو خورافاتی هستی.برو یکی رو پیدا کن.وبرو خواستگاری.خود بنده خدا شرایط مناسبی برای ازدواج نداشت.هر جا هم که به این و اون می سپرد،آخرش نمی شد.
تا یک روز تصمیم جدی گرفت و خسته شد،گفت خدا با من قهر کرده و دیگه صدای من رو نمی شنوه.
رفت خواستگاری و منتظر جواب شد.قبلش هم رفت چند تابنگاه معاملاتی تا قیمت خونه بیاد دستش.خوب اگر جواب مثبت رو می گرفت باید خونه ای رو رهن می کرد.دور رو بر ظهر اولین بنگاهی که رفت سوال کنه در مورد راهن خونه.
دید یک خانم بنگاه دار هست و داره تعطیل می کنه؛ گفت خانم من اومدم قیمت خونه رو بپرسم.خانمه گفت: برای کی می خوای؟ گفت برای خودم!مجردی آقا؟گفت:بله ولی در آستانه ازدواجم.خانم بنگاه دار گفت جواب مثبت رو گرفتی؟گفت هنوز؛نه؛منتظرم!!!ولی حیف!!!چون که خدا قسمت نکرد اون کسی رو که مشخصاتش رو به خدا گفتم که برام بفرسته!!!
خانم بنگاه دار گفت:مشخصاتش رو بگو شاید بتونم کمکت کنم!!!مشخصاتش رو مطابق همان 4 موردی رو که در بالای متن اشاره کردم گفت سیده؛مدیر مدرسه؛خانه ازخودش داشته باش؛خیلی خوشکل و خانم )!!!حرفش که تمام شد!
خانم بنگاه دار گفت برو والدینت رو امشب بیار خانه من خواستگاری دخترم که تو همان کسی هستی که مورد نظر ماست!!!!!!!!!!خیلی تعجب کرد!خشکش زده بود!!!خانم بنگاه دار گفت برو با خانوادت بیا تا شب خواستگاری بگم علت دعوت من چی بود؟؟؟رفت و همان شب با مادرش آمدخواستگاری.
تا نشستن خانم بنگاه دار،داستان رو تعریف کرد:که دیشب خواب همسر مرحومش رو دیده که آمده و بهش گفته که فردا پسری می یاد درب بنگاه.اون همون کسی هست که باید داماد من بشه؛وفرد مناسب و مورد نظر اون هست.من داشتم تعطیل می کردم که شما اومدی و از صبح به این نیت آمدم سر کار.
بله دختر من (مدیر مدرسه هست،یک پارچه خانم،یک خانه هم ارث پدریش بوده که طبق وصیت مرحوم پدرش به نامش کردم و البته سیده هم هست !آخه پدر مرحومش سید بوده!!!در نهایت پسر با همان دختری که از خدا خاسته بود ازدواج کرد.و به آرزوش رسید.
حالا شما عزیزان نظرات خود رو بفرمایید.
این داستان بر مبنای واقعیت بوده است.


سلام برادر محترم
مضمونا در روایات داریم که اگر از ایمان و اخلاق جوانی راضی بودید، در مسائل دیگه سخت گیری نکنید
حالا این آقا استثنا بوده، شاید بهش الهام شده از ابتدا که باید خواستگاری چنین دختری بره...
اما در کل نه دختران باید برای خودشون ایده آل تراشی و معیار تراشی های اینچنینی داشته باشند و نه پسران
داستان قابل الگوگیری نبود به هیچ وجه
ضمنا
خداوند خیلی حاجات رو میده، اما معیار این خواستنها چی باید باشه!؟
ما باید دقیقا چی از خدا بخوایم؟
سعادت بخوایم یا سیادت و مدیر بودن طرف رو؟
آیا مثلا سیادت و.... در طرف باعث سعادت زوج یا زوجه میشه؟
باید عرض کنم باید معیارها عقلانی باشه نه احساسی!
شاید اگر این آقا این معیارها رو نمیتراشیدند خیلی زودتر در عنفوان جوانی ازدواج سعادتمندانه تری میداشتند. اما چون از خداوند خیلی صبورانه و امیدوارانه حاجت خودشونو خواستند خداوند هم دستشو رد نکرده اما باید منتظر میشده تا میوه کال روای این حاجت برسه...
 

سحر صبح

عضو جدید
تورو جدت آدرسش رو بده تا داستانی که واقعیت داره رو با چشم خودمون ببینیم
دست از این خیالبافی ها بردارید!!!!!!!!
کمی که فکر کنیم همون حرفهائی که بعضی وقت ها (البته اون موقعی که اینتر نت نبود ) این داستانها رو می نوشتنت و توی حیاط می نداختن و آخرش هم می نوشتند که یکی اینو مسخره کرد و نامه رو پاره کرد انداخت سطل آشغال زنش مرد، ثروتش رو از دست داد
خوبه که شما ینو ننوشیتید!!!!!!!!!
من این داستان رو 35 سال پیش خوندم البته اون موقع کامپیوتر نبود معلوم بود که یک آدم کم سواد نوشته چون تعدادی غلط فاحش داشت و تغییرات دیگه افراد داستان که بنگاه دار نبود ، خونه نمی خواست دختره مدیر نبود
دختر سید بود، خانه دار، نجیب و خوشگل و زیبا و پسره فقیر ،یتیم و مفلس و بیکار ( نه دانشجو و تحصیل کرده)
این داستان ها آرزوهای بر باد رفته عده ای است که همه چیز رو می خوان ساده به دست بیارن که در قالب داستان های جانسوز نشر میدن و مختص جوامع تنبل بیعار و مرده است
جوامع مولد از این داستان ها ندارن اون هم در بین تحصیل کرده هاش
جوامعی که بهترین و توانمند ترین هاش رو به سمت قهوه خونه ها هدایت می کنه تا مولد دود باشند و و توی تخیل خودشون یه دختر خوشگل یهو بیفته تو دامنشون حالشو ببرن

اشتباه نشه مطالبی که زیردر خانه ها می انداختنددرارتباط با شفای مریض ها و داستانهایی از این قبیل.شاید درست بوده و شاید هم نه!!!کاری ندارم
همه چیز رو از پشت عینک بدبینی نبینیم.
شایدهم ماله این هست که تو 8 سال گذشته توهم ترویج شده بود.

یاد بگیریم چیزی رو که به اون اعتقادی نداریم,حالادین هست یا غیردین و درمورد هرچیز
دیگه؛ سریع قضاوت نکنیم.حتی اگر همه مردم روی زمین یک حرف بزنند و یک نفرپیدابشه و
چیزدیگری روبگه!باز هم قضاوت سخته.واینکه کدام یک درست می گن کارساده ای نیست.
پیامبران و امامان و همه رسولان نیز همیشه از قضاوت دوری می جستند و به نا به ضرورت
اظهار نظرمی کردند،علی رغم آنکه علمشان آسمانی بوده و باطن افراد را تا اندازه ای که
خداوند صلاح می دانست می دیدند.حالا چه برسدبه سایرین!!!



برادر بزرگوار جناب آقای
love.1982
واجب و گناه قبلا در شرع تعیین شده است!
مگر ما مسائل عقلانی در دین نداریم که بخوایم به یکسری مسائل احساسی تمسک کنیم که بخواد برامون حجت بشه!؟
تا وقتی آیات و روایات هست، هیچ نیازی به این داستانها نیست. چه حقیقت داشته باشند و چه حقیقت نداشته باشند.
بعنوان مثال
خوابهای نوشته شده در پشت کتب دعا یا داستانهای احساسی نوشته شده توی نامه که از زیر در خونه میدن تو....
ما هیچ وظیفه ای نسبت به توجه به اینگونه مسائل یا مثلا رؤیای دیگری نداریم!
بلکه برعکس، موظفیم به عدم توجه به محتوای مدعیات اینچنینی!
من خودم هیچوقت در عمرم اعتنا نکردم
هیچوقت هم ضرر ندیدم
یا حتی دقیق تر از این، گرفتن ذکر از کسی
انجام یک دستور ذکری خاص برای گرفتن حاجت
بدون سند و روایت متقن= اطاعت از فرموده های غیر اهل بیت= شرک
توجه کنید که
دشمن میخواد با عادت دادن ما به پذیرش مطالب بدون سند
فردا روزی هم از این طریق، خرافات و ناحق رو به خورد ما بده
دین ما آنقدر کامل هست که مستغنی و بی نیاز از هرچه داستان و دستورالعملهای ذکری یا دعایی بی اعتبار یا کم اعتبار هست!
 
آخرین ویرایش:

سحر صبح

عضو جدید
نمیدونم چرا برخی پستها امکان تشکر کردن داره برام اما برخی پستها نداره
اگر میشد، برای تک تک پستهایی که نسبت به خواندن این جریان ابراز بی تفاوتی کردن و یا نظر منفی داشتن، یک تشکر میذاشتم. در عوض احسنت میگم به همه آنهایی که احساساتی نشدن...
 

سحر صبح

عضو جدید
عاقا خودمونیم این آقاهه چقدر تفکراتش شبیه منه :دی
البته من مدیر مدرسه و سیده نمی خواستم ولی خو چیزای زیادی می خوام که از هیشکدومش نمیگذرم ههههههه.. حتی اگه تا آخر عمر ازدواج نکنم:دی
ایشالله خدا همونی رو نیمه ی گمشده ی زندگی همه قرار بده که خواستارش.. چه کم .. چه زیاد... و از سر ناچاری و ترس یا دلایل دیگه مجبور به ازدواج نشن....
از خدا می خوام...... انشالله با رفتار و کردار و افکارم کاری کنم که لیاقت استجابت این دعام رو داشته باشم.. تا خدا راحت تر دعامو مستجاب کنه:smile:

برادر بزرگوار
امیدوارم خداوند شما رو از یک تأهل سعادتمندانه برخوردار کنه
بهترین تقدیری که فقط خودش برای رشد و عاقبت بخیری شما صلاح دیده
و شما رو راضی و خوشحال به مقدراتتون قرار بده
دنیا خیلی زود میگذره
با داشته ها و نداشته ها، خوب و بد، کمبود ها و نقصها... معیارتراشیهای زیادی صحیح نیست.
زندگی اصلی ما تازه در آن دنیا شروع میشه. آنجا مهمه که کم نداشته باشیم توش...
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من هم به نوبه خود براي شما مقدرات عالي و متعالي را از در گاه الهي خواستارم.ان شاءا..
 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
برادر بزرگوار
امیدوارم خداوند شما رو از یک تأهل سعادتمندانه برخوردار کنه
بهترین تقدیری که فقط خودش برای رشد و عاقبت بخیری شما صلاح دیده
و شما رو راضی و خوشحال به مقدراتتون قرار بده
دنیا خیلی زود میگذره
با داشته ها و نداشته ها، خوب و بد، کمبود ها و نقصها... معیارتراشیهای زیادی صحیح نیست.
زندگی اصلی ما تازه در آن دنیا شروع میشه. آنجا مهمه که کم نداشته باشیم توش...

من نيزبراي شما مقدرات عالي و متعالي را از در گاه الهي خواستارم.ان شاءا..
 

رزمنده

عضو جدید
من هم تقریبا یه همچین هدفی رو دنبال میکنم. یعنی عشق خاکی خودمو به عشق حقیقیم سپردم . و مطمئنم پاسخ خواهم گرفت. منتها با این تفاوت که من عشقمو انتخاب کردم و از خدا خواستم که بعد از درسش وارد حوزه علمیه علوم دینی بشه و من و اون بتونیم یک خانواده کامل باشیم که هم تحصیلات داریم و هم سبک زندگیمون رو مطابق با قوانین الهی پی ریزی کنیم . اینطوری خیالم از فرزندان و آیندگانم راحت و آرامه که در یک بستر آرام وکاملا معنوی رشد میکنن و هم از فرهنگ و آداب درست زندگی و دانا محور پیروی خواهند کرد . فکر میکنم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ی هر انسانی هست.
 

سحر صبح

عضو جدید
من هم تقریبا یه همچین هدفی رو دنبال میکنم. یعنی عشق خاکی خودمو به عشق حقیقیم سپردم . و مطمئنم پاسخ خواهم گرفت. منتها با این تفاوت که من عشقمو انتخاب کردم و از خدا خواستم که بعد از درسش وارد حوزه علمیه علوم دینی بشه و من و اون بتونیم یک خانواده کامل باشیم که هم تحصیلات داریم و هم سبک زندگیمون رو مطابق با قوانین الهی پی ریزی کنیم . اینطوری خیالم از فرزندان و آیندگانم راحت و آرامه که در یک بستر آرام وکاملا معنوی رشد میکنن و هم از فرهنگ و آداب درست زندگی و دانا محور پیروی خواهند کرد . فکر میکنم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ی هر انسانی هست.

درود بر شما
منتها لزوما هرکی حوزه رفته باشه ایده آل نمیشه از نظر ایمان و دانایی. مثل اینکه هرکی حوزه نرفته دلیل بر ایده آل نبودنش در این مسائل نیست. به نظرم خوبه حوزوی بودن طرف هم معیار فرعی شما باشه نه اصلی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی فوری بود
اگه نمیگفتی یه چند هزار نفری اشتباهی ازدواج میکردن
:biggrin:


حالا منم یکی میخوام صبح ساعت 7 بلند بشه
ورزش بکنه
ماهی یه میلیون هم پول آرایشش نشه
روزی چند بار هم نره خونه مامانش
همه جور غذا هم بخوره
لیست دوستای دبستان تا دانشگاهش هم تو گوشیش نباشه
شبکه جم تی وی و فارسی وان هم نگاه نکنه
روزی 2 ساعت کتاب غیردرسی بخونه
از موش و سوسک و مارمولک هم نترسه
هفته ای 3 بار هم نره پشت ویترین طلافروشی و بوتیک زل بزنه
دختر عموی شوهر خواهرش هم یه چیزی خرید اون گریه نکنه بگه منم
اون رو میخوام

همینا
حالا فردا بگرد بفرست اینجوری بیاد
البته اگه تو ایران زندگی نمیکنی
چون دخترای ایران عمرا همچین شرایط پیش و پا افتاده ای رو داشته باشن
:smile:
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خواستم بخوابم
ولی گفتم جواب جدی به استارتر تاپیک بدم و بعد راحت بخوابم


امثال این داستانی که تو گفتی بیشتر به درد قصه های خاله زنکی مجلات خانوادگی اواسط دهه هفتاد میخوره تا باشگاه مهندسان ایران ،گر چه به لطف کارخونه های صدور مدرکی مثل به اصطلاح دانشگاه علمی-کاربردی کلمه "مهندس" هم دیگه فقط برا دست انداختن کارگرای ساختمونی خوبه



اما وقتی کنار داستان یه کلمه "واقعیت" میزاری من احساسم اینه که تو امثال من رو با دو گوش دراز و یه دم که لابد باید علف خوار هم باشه فرض کردی تا یه موجودی که هزاران ساله قدرت تکلم داره و به واسطه فکر کردنش تونسته یه موشک با سرعت هزاران کیلومتر در ساعت رو به کره ماه بفرسته و رو کره ماه لگد بزنه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا