بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُ لله عَلی آلائِهِ وَالشُّکرُ عَلی نِعَمائِه، ثُمَّ الصَّلاهُ وَ السَلامُ عَلی رَسُولِهِ وَ خِیَرَتِهِ عَلی خَلقِهِ، مُحَمَّدِ المُصطَفی (ص)، وَ عَلی فاطِمَهَ (س) سَیِّدَهِ النِساءِ العالَمین، و عَلی عَلیِّ امیرِالمُومِنین (ع)، و عَلی الحَسَنِ وَ الحُسَین (ع)، سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه، وَ عَلی تِسعَهِ المَعصُومینَ مِن وُلدِ الحُسَین (علیهم السلام)قبل از آغاز سخن و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر خاتم انبیا و مرسلین حضرت محمد مصطفی (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع)؛ بر خود لازم می دانم عیدالله الاکبر، یعنی عید غدیر، عید ولایت و عید تعیین شدن سرنوشت امت اسلام را خدمت شما خواننده محترم تبریک و شادباش عرض نمایم.
اما چه بگویم از غدیر و اهمیت آن که بر اکثریت قریب به اتفاق جوامع اسلامی پوشیده است. چه بگویم از مظلومیت و تنهایی علی (ع) در بین مسلمان (نماها) و ...
در این مجال با استعانت از خداوند متعال و رسول گرامی اسلام و همچنین ذوات پاک خاندان عصمت و طهارت (ع)، بر این خواهم بود تا اندکی به بحث و بررسی پیرامون واقعه غدیرخم بپردازم. امید که مقبول درگاه باری تعالی و محضر مبارک رسول گرامی اسلام و اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) قرار گیرد.
چنانچه همگی می دانیم، رسول مکرم اسلام (ص) به همراه جمعی از مسلمانانی که وی را در آخرین سفر حج ایشان (حجه الوداع) همراهی می کردند، در حال بازگشت به سوی مدینه بودند که فرشته وحی بر ایشان نازل شد:
یا ایُّهَا الرَّسُول بَلِّغ ما اُنذِرَ اِلَیکَ مِن رَبِّک
«ای رسول خدا، ابلاغ کن آنچه را که از سوی پروردگارت به تو رسیده است.»
بنا به قولی ظاهرا این اولین باری نبوده که فرشته وحی در این خصوص با رسول مکرم اسلام صحبتی داشته.
لکن رسول مکرم اسلام(ص) با عنایت به شناختی که بر باطن و نیات برخی صحابه خود داشتند، قدری با احتیاط با این قضیه برخورد می نمودند. شاید بخاطر ترس از آینده امت اسلام و بخاطر فتنه ای که قرار بود با رحلت ایشان در بین مسلمانان رخ دهد و ایشان از همه این وقایع به خوبی اطلاع داشتند. اینکه می فرمایند این اولین باری نبوده که ابلاغ این مهم را از رسول اسلام (ص) خواستار می شدند؛ شاید به خاطر این است که در ادامه می فرماید:
وَ إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه
«اگر این پیام را به مردم نرسانی رسالتت را به اتمام نرسانده و ابلاغ ننموده ای»
همانطور که می بینید از واژه - فَما بَلَّغتَ – استفاده شده است.
پیام و کلام بلیغ به کلامی اطلاق می شود که رسا و شیوا باشد و گیرنده پیام بتواند کاملا مطلب را تحویل بگیرد. استفاده از این واژه نشانگر اهمیت بالای پیام مورد نظر از جانب حضرت حق تعالی می باشد.
لذا پیامبر (ص) در محلی به نام غدیر خم ایستاده و فرمودند که به کاروانهایی که پیش تر رفته اند خبر دهید که به عقب باز گردند و کاروانهایی که از پس می آیند نیز برسند.
سخن را با حمد و ثنای الهی آغاز نموده و مسیر سخن را به سوی یادآوری برخی نکات در مورد صداقت و رسالت خود به مردم پیش بردند. بعد از هر سوالی مردم وی را تصدیق می نمودند؛ در پایان کلام که مردم را خوب متذکر خود نمودند، فرمودند:
مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه
اللّهُمَّ والِ مَن والاه وِ عادِ مَن عاداه، وَ انصُر مَن نَصَرَه وَ اخذُل مَن خَذَلَه
بعد از این فرمایش رسول مکرم اسلا (ص)،آیه نازل شد:
«الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینکُم وَ اتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضَیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دینا.»
امروز دین شما را کامل نموده و نعمتم را بر شما تمام کردم و آیین اسلام را برای شما برگزیدم.
اما نکاتی چند در مورد شأن نزول آیه فوق:
1- مولی محسن فیض کاشانی در تفسیر الصافی در مورد شأن نزول آیه اکمال، از امام باقر وامام صادق(علیهم السلام) روایت میکند: «آیه اکمال دین، بعد از نصب علی(ع) به امامتامت توسط پیامبر اکرم(ص) در روز غدیرخم نازل گردید. و در هنگامی بود کهرسولاللَّه(ص) از حجةالوداع برمیگشت. در ادامه حدیث آمده است: فریضه ولایت، آخرینحکم الزامی پروردگار متعال بر مسلمانان بود که دیگر بعد از آن هیچ حکم واجبی از طرفخداوند توسط پیامبر اسلام(ص) بر مسلمانان نازل نگردید.
2- شأن نزول آیه اکمال از دیدگاه روایات اهل سنت: «جلالالدین سیوطی» درتفسیر «الدر المنثور» و در ذیل آیه (الیوم اکملت لکم دینکم)، مینویسد: «ابن مردویه» و «ابن عساکر» به اتفاق، از ابوسعید خدری نقل کردهاند: «هنگامی که رسول خدا(ص) درروز غدیرخم، علی(ع) را به ولایت و مولویت منصوب نمود، جبرئیل نازل شده و آیه اکمالدین را آورد». همین مفسر در ادامه سخن خویش به نقل از ابن مردویه، خطیب و ابن عساکرکه همه اینها از ابو هریره روایت کردهاند: «در روز غدیرخم که 18 ذیحجه میباشد،رسول اکرم(ص) فرمود: «کسی که من مولای او میباشم، علی(ع) مولای اوست، در این هنگامآیه اکمال دین نازل شد»
3- «خطیب بغدادی» مورخ و محدث نامدار اهل سنت در کتاب تاریخ بغداد، به سند خود از ابوهریره روایت کرده است: «کسی که روز 18 ذیحجه را روزه بگیرد، برابر 60 ماه روزه استو آن روز همزمان با روز غدیرخم بوده که رسول اللَّه(ص) دست علی بن ابیطالب(ع) راگرفت و خطاب به مسلمانان فرمود: آیا من ولیّ مؤمنان نیستم؟ گفتند: بلی یا رسولاللَّه! در این هنگام پیامبر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مولاهُ فَعَلیٌّ مولاه». عمر بنخطاب بعد از این سخن بلند شده و رو به علی بن ابیطالب کرده و گفت: خوشا به حال تو! خوشا به حال تو! ای فرزند ابوطالب! که از این لحظه به بعد مولای من و مولای همهمسلمانان گشتی! در تأیید عمل پیامبر(ص) خداوند متعال آیه اکمال را نازل کرد.
اما چند سوالی که بنده از شما خواننده محترم دارم:
- چرا تا قبل از این واقعه خداوند آیه رضایت از دین اسلامِ مسلمانان را نازل نفرموده بود؟
- آیا جز اینست که بعد از حضور رسمی علی (ع) به عنوان مولا و رهبر در بین مسلمانان – بر اساس این آیه – دین کامل گردید؟
- « وَ اتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی» اشاره به کدام نعمت دارد؟
سوال سوم را با توجه به موضوع بحث؛ خود پاسخ می گویم:
به تحقیق جز این نیست که طرح مساله ولایت و امامت، که همان مساله رهبری جامعه دینی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) می باشد و به تَبَع آن هدایت افراد جامعه و به ضلالت و گمراهی کشیده نشدنشان با توجه به اراده و مشیت الهی مبنی بر عدم ارسال رسولی دیگر بعد از خاتم النبیین (ص)، زیر سایه امامانی عادل و توانا که به اراده خداوند وصل به عالم معنا می باشند، برترین و بزرگترین و کاملترین نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشته.
شکرگذاری چنین نعمتی وظیفه تک به تک افراد جامعه اسلامی می باشد. حال آنکه چگونگی میسر شدن این شکرگذاری بحثی مفصل و جداست که از مجال این صحبت خارج می باشد.
لکن از آنجا که خداوند هیچ نعمتی را بدون اخذ مدرک و سند معتبر در اختیار کسی قرار نداده است. لذا چه سند و مدرکی بهتر از خود انسان...
به حکم فریضه هر مسلمانی روزانه بایستی پنج وعده نماز بخواند. در هر نماز و در رکعات اول و دوم واجب است که سوره حمد خوانده شود، (سوره دوم را می شود تغییر داد، اما قرائت سوره حمد جزو واجبات و حتمیات نماز است که ترک آن از مبطلات نماز محسوب می شود).
حال یکبار سوره حمد را با هم مرور می کنیم:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم– بنام خداوند بخشنده مهربان
الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین– ستایش مخصوص خداییست که پروردگار جهانیان است.
الرَّحمنِ الرَّحیم– (آن خدای) بخشنده (به همه - کافران و مومنین-) و مهربان (به مومنین)
مالِکِ یَومِ الدّین– مالک روز جزا
اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین– تو رو می پرستیم و فقط از تو یاری می جوییم
اِهدِنا الصِّراطَ المُستَقیم– ما را به راه راست هدایت فرما (کدام راه؟)
صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَلا الضّالِّین– راه کسانی که به آنها نعمت دادی، نه راه آنانی که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان
صدق الله العلی العظیم
اما این راه چه کسانی است؟
این کدام راه است که خدا به سالکان آن نعمت داده؟
بله، این راه همان کسانی است که به واسطه ورود امیرالمومنین (ع) به عنوان رهبر، در مسیر زندگیشان که خدا بر ایشان پسندیده، به نعمتی بزرگ دست یافته و شایسته این شدند که خداوند اینگونه وصف حالشان نموده و تعریفشان نماید:
«الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینکُم وَ اتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضَیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دینا.»
آری؛ دینی که علی در آن نباشد کامل نیست.
نعمتی که با حضور علی همراه نباشد تمام نیست.
و دست آخر دینی که علی در آن نباشد اسلام نام نداشته و خدا از آن راضی و خشنود نیست.
و گواه حقانیت علی همین بس که همه اسلام آورندگان متعهد بر این مهم می باشند که روزانه –حداقل- 10 بار در جایگاه سخن گفتن با خدا قرار گرفته و بعد از حمد و ثنای الهی و ذکر برتری او بگویند که فقط تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوئیم، - پس – ما را به راه راست هدایت فرما، راه کسانی را که نعمت (علی) را به آنها داده ای (و خود این راه را پسندیده ای بر ما) و نه راه آنان که بر ایشان غضب نموده ای و نه گمراهان.
که بر اساس حدیث نبوی اگر ترک این واجب (نماز های یومیه) کنند دیگر مسلمان محسوب نشده و در ضمره کافران قرار می گیرند.
آیا جز اینست که آنهایی که نام خود را مسلمان گذاشته لکن علی را دشمن می دارند همانهایی هستند که خداوند بر ایشان غضب نموده است و گمراهشان کرده؟
آیا طبق آیه آخر سوره حمد خداوند راه نعمت یافتگان را از راه مغضوب شدگان و گمراهان جدا ننموده است؟
آیا همین مورد دلیلی قاطع و کوبنده بر آن حدیث نبوی که علی (ع) میزان اعمال است، نمی باشد؟
حال با همه این شرح و تفسیری که ارائه شد؛ به نظر شما در روز قیامت چگونه خواهد بود حال آنانیکه:
- علی را بعد از پیامبر تنها گذاشته و به گرد سایرین جمع شدند؟
- همان افرادی که روزانه 10 بار از خداوند بر علیه اعتقادات ضاله خود، طلب هدایت می کنند و فی الواقع با این عمل خود را گواه بر نادرستی و کجی و گمراهی خویش می گیرند؟
- آیا در روز قیامت که باطن حقایق بر همگان روشن و آشکار گردید دلیلی محکمتر از خودشان بر علیه خودشان خواهد بود؟
- آیا همانهایی که علی را خانه نشین کردند و آنهایی که از ایشان طرفداری نمودند و آنهایی که با ایشان بیعت نمودند و آنهایی که همراهیشان کردند و آنهایی که به صورت مبارک دختر پیامبر اسلام (ص) سیلی نواختند و آنهایی که اهل بیت پیغمبر را مورد آزار و اذیت قرار دادند و آنهایی که امروز این افراد را امام و پیشوای خود گرفته اند همین (مَغضُوبِ عَلَیهِم) و (ضّالِّین) واقعی نیستند؟
یا علی جان که جان عالمی به فدایت باد
با گوشت، خون، پوست، مو، رگها، اعصاب، دل و جان و تک به تک نفسهایی که می کشم شهادت می دهم که:
اَشهَدُ أنَّ عَلیًّ وَلیُّ الله
اللهمَّ العَن اَوَّل ظالِمٍ، ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد، وَ آخِرَ تابِعٍ لَه عَلی ذلِک
آخرین ویرایش: