با سلام
اسفند ماه بود که تو دفتر یکی از اساتید دانشگاه نشسته بودم، ناگهان در دفتر استاد باز شد و تعدادی دانشجوی رشته مهندسی وارد شدند. با عجز و لابه و التماس از استاد نمره قبولی میخواستند، یکی میگفت مادرش مریض بود، دیگری میگفت استاد نمره بدید ترم آخرم، یکی میگفت استاد من که نمیخوام با مدرک مهندسی کار کنم واسه خواستگاری لازمش دارم و ... استاد که تقریبا کلافه شده بود گفت باشه در موردش یه فکری میکنیم و همشونو بیرون کرد و درب رو روشون بست. بعدش نفس عمیقی کشید و گفت فلانی هر ترم تکلیف ما با دانشگاه *****ها همینه. مجبورم یا همشونو بندازم یا پروژه ای چیزی تعریف کنم تا پاس بشن. چند روز بعد بطور اتفاقی لیست نمرات همون دانشجوها رو دیدم که اکثرشون با نمرات 10 الی 12 قبول شده بودند. من تعدادی از اون دانشجوها که قبول شده بودند رو می شناختم، باور بفرمایید دانشجوی رشته مهندسی عمران نمی دونست "بردار" چیه !!!! این آدم این ترم فارغ التحصیل میشه و اسمش میشه مهندس عمران!
شما اگه جای استادها بودید چه می کردید؟
اسفند ماه بود که تو دفتر یکی از اساتید دانشگاه نشسته بودم، ناگهان در دفتر استاد باز شد و تعدادی دانشجوی رشته مهندسی وارد شدند. با عجز و لابه و التماس از استاد نمره قبولی میخواستند، یکی میگفت مادرش مریض بود، دیگری میگفت استاد نمره بدید ترم آخرم، یکی میگفت استاد من که نمیخوام با مدرک مهندسی کار کنم واسه خواستگاری لازمش دارم و ... استاد که تقریبا کلافه شده بود گفت باشه در موردش یه فکری میکنیم و همشونو بیرون کرد و درب رو روشون بست. بعدش نفس عمیقی کشید و گفت فلانی هر ترم تکلیف ما با دانشگاه *****ها همینه. مجبورم یا همشونو بندازم یا پروژه ای چیزی تعریف کنم تا پاس بشن. چند روز بعد بطور اتفاقی لیست نمرات همون دانشجوها رو دیدم که اکثرشون با نمرات 10 الی 12 قبول شده بودند. من تعدادی از اون دانشجوها که قبول شده بودند رو می شناختم، باور بفرمایید دانشجوی رشته مهندسی عمران نمی دونست "بردار" چیه !!!! این آدم این ترم فارغ التحصیل میشه و اسمش میشه مهندس عمران!
شما اگه جای استادها بودید چه می کردید؟