شعر براي سنگ قبر مادرم

borhanz

عضو جدید
سلام

لطفا اگه كسي شهر زيبا در وصف مرگ مادر داره برام بزاره. تا فردا احتياج دارم .بايد 2بيت باشه.
منتظر كمك شما دوستان هستم.
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

لطفا اگه كسي شهر زيبا در وصف مرگ مادر داره برام بزاره. تا فردا احتياج دارم .بايد 2بيت باشه.
منتظر كمك شما دوستان هستم.

خدا كنه در حد دروغ سيزده باشه
اما اين شعر براي هر سنگ قبري خوبه ،خواهر برادر مادر پدر ..خلاصه همه فن حريف


روزي كه تورفتي ز برم يادم هست
رخ زيباي تو رفت از نظرم يادم هست
بار سنگين فراق تو كشم بردل خود
روزي كه تو رفتي و نكردي خبرم يادم هست
:gol:
 

borhanz

عضو جدید
كسي نيست 2 بيت شعر براي سنگ قبر مادر بزاره؟

كمك كنيد دوستان ادبيات و .....
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تو پاییز برایم چو بهار
و بهارم بی تو
سرد وغمناکتر از پاییز است
ای پرستار تن کوچک من از اغاز
بی تو من هیچم هیچ
 
منم با آرش عزیز موافقم
امیدوارم این اتفاق براتون نیفتاده باشه


و باز هم من هم مثل آرش جان شعری کلی:

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی خود خواند از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برق چشم‌هایت را نمی‌بینم
از نوازش دستانت محرومم
بغلت آرامش‌گاه من بود
مادرم، بی‌توام اما هنوز با منی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وجودم مادرم مملو ز خوبي بود آن نازنين سنگ صبوري
خدايا برده اي آن بهترين را دوباره چيده شد به گل ز گلها
قرين رحمت است آن يار ديرين عجب خواب است مادر خفته شيرين

( عزيزم توي مصرع آخر بين مادر و خفته بايد كاما (ويرگول) باشد)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادر به زير خاك چه خوش آرميده اي
اي باغبان ز گلشن خود دل بريده اي

اي مادري كه همچو پدر اندر اين جهان
از بهر ما تو قامت خود را خميده اي

.....................................

مادرم شعله اي از مهر خدا بود كه رفت
نه به ياد من و تو، فكر خدا بود كه رفت

همه جا ورد زبانش، سخن و آيه حق
دم آخر به لبش، ذكر خدا بود كه رفت

...........................................

اگر مادر نباشد، زندگي نيست
به خورشيد و فلك، تابندگي نيست

خدا عشق است و مادر مهر مطلق
به آنان بندگي، شرمندگي نيست

...............................................

قلبم شده رنجور (غمخانه) ز هجران تو مادر
فكرم شده اين گونه پريشان تو مادر

هر روز كنم آرزوي روي تو افسوس
دستم شده كوتاه ز دامان تو مادر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الد مدام مرغ دلم، در عزاي تو
اي مادرم به فداي صفاي تو

طومار زندگي تو بسته گشت و گشت
قلبم دو نيم از غم اين ماجراي تو

.............................................

بعد از تو محبّت از كه تعليم كنم؟
وآن مِهــر ِ تو را چگونه ترسيم كنم؟

من مانده ام و جهان ِ تنهايي ِ من!
اي مام ، غم ِ تو با كه تقسيم كنم؟

..................................................
مادرم در عرش زيباي بهشت
نام زيباي تو را بايد نوشت

...................................

حيف از اين مادر، كه رفت از دست ما، اي روزگار
مي كنم بهرش ز ديده، اشك و غم هر دم نثار

زحمت و رنج فراوان، از براي ما كشيد
كام دل هرگز نديد، آن باوفا، از روزگار

..............................................

مهربان تر از دل عاشق مادر، دل نيست
بر دو عالم، چو دل صادق مادر، دل نيست

دل پاكي طلبيدم كه كنم هديه به او
هر چه گشتم به خدا، لايق مادر دل نيست!

....................................................
مادر بهشت من همه آغوش گرم توست
گويي سرم هنوز به بالين نرم توست

پيوسته در هواي تو چشمم به جستجوست
هر لحظه با خيال تو، جانم به گفتگوست

.....................................................

بگو مادر كه آيا يادي از ما مي كني يا نه؟
درون خاك تيره، واعزيزا مي كني يا نه؟

به هر دردي كه گشتم مبتلا، كردي مداوايش
بگو مادر، غم بي مادري را هم، مداوا مي كني يا نه؟

...................................................
همي نالم كه مادر در برم نيست
صفاي سايه او بر سرم نيست

مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نيست

......................................

آبروي اهل دل از خاك پاي مادر است
هر چه دارند اين جماعت از دعاي مادر است
آن بهشتي را كه قرآن مي كند توصيف آن
صاحب قرآن بگفتا، زير پاي مادر است

........................................

روان مادرم شادان كه عمري
مرا در راه ايزد رهبري كرد

به گوشم نغمه توحيد سر داد
به جاي مادري، پيغمبري كرد

...........................................

كسي كه طعم محبت چشيده مي داند
مصيبتي به جهان همچو مرگ مادر نيست!
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش میشد اشک را تهدید کرد
فرصت لبخند را تمدید کرد
کاش میشد از میان لحظه ها
لحظه ی دیدار را تجدید کرد
 

Similar threads

بالا