شرح حال من شرح پشیمانی نیست

rozan

عضو جدید
چند وقتیه دلم خیلی گرفته و هر کاری میکنم فایده نداره یه بغض سنگین گلومو اسیر کرده
گفتم اینجا در میون بذارم شاید چاره ای پیدابشه.تو رو خدا بگید چه کنم تا این دل اروم بشه؟
شرح می دهم شرح حال خویش را
شرح حال بی حال خویش را
شرح می دهم شرح سوختن جان خویش را
شرح به دار آویختن دار خویش را
شرح میدهم از شرح بی شرحی خود
شرح عذاب در بی دردی خود
آری منم آن عاشق دلباخته ی دیروز
آن مجنون نشناخته ی دیروز
اما امروز غم هجرانت چنگ به دلم انداخته
این دل دیوانه بازی سرنوشت را باخته
غم در درون دلم آشیانه ساخته
آشیانه اش ویران که مرا آواره ساخته
شرح می دهم شرح حال خویشتن را
شرح سوختن و ساختن و به دار آویختن را
شرح حال من شرح پشیمانی نیست
شرح دشمنی و پریشانی نیست
شرح حال من شرح سوختن است
شرح جان دادن و به دیگران آموختن است
ای عزیز گوش بسپار به ندای قلب خویش
به ندای حزن آلود مرگ خویش
بین مرگ خویشتن را با چشم خویش
بسوز در آتش خاموش عشق خویش
اگر این مرگ نیست پس مردن چیست؟
مردن چیست باید به مردن نگریست
شرح حال من شرح پشیمانی نیست
شرح دشمنی و پریشانی نیست
شرح حال من شرح سوختن است
شرح جان دادن و به دیگران آموختن است
 

Similar threads

بالا