شد قيامت، امامت نيامد

fatimma

عضو جدید
خیر.چرا شما فکر می کنید یکی درست می گویند؟ یعنی الف و ب تنها گزینه های ممکن هستند وشما نمی توانید مثلا پ را انتخاب کنید؟
حتی اگر به آیین اسلام هم نگاه کنیم فرقه های متفاوتی را مشاهده می کنیم.نمی توان گفت هرآنچه که اهل سنت به آن معتقد هستند درست است و نمی توان گفت هرآنچه تشیع به آن معتقد است صحیح می باشد.نکته اینجاست که اگر به اسلام معتقد هستید دید خودتان را محدود به تشیع و اهل سنت نگنید و تصور نکنید که مثلا اگر پذیرفتید که حضرت محمد امام علی را به خلافت برگزید پس باید امام علی معصوم باشد یا امام زمان وجود داشته باشد و...افق دیدتان را وسیع تر از این حرفها کنید.
از این گذشته مسلما من که به اسلام معتقد نیستم اعتقادی به اهل سنت و تشیع هم ندارم.
چه جالب این ورژن جدید دینه که همه رو باید قبول کرد ؟ینی هی باید اپدیت کرد دینو؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیر.چرا شما فکر می کنید یکی درست می گویند؟ یعنی الف و ب تنها گزینه های ممکن هستند وشما نمی توانید مثلا پ را انتخاب کنید؟
حتی اگر به آیین اسلام هم نگاه کنیم فرقه های متفاوتی را مشاهده می کنیم.نمی توان گفت هرآنچه که اهل سنت به آن معتقد هستند درست است و نمی توان گفت هرآنچه تشیع به آن معتقد است صحیح می باشد.نکته اینجاست که اگر به اسلام معتقد هستید دید خودتان را محدود به تشیع و اهل سنت نگنید و تصور نکنید که مثلا اگر پذیرفتید که حضرت محمد امام علی را به خلافت برگزید پس باید امام علی معصوم باشد یا امام زمان وجود داشته باشد و...افق دیدتان را وسیع تر از این حرفها کنید.
از این گذشته مسلما من که به اسلام معتقد نیستم اعتقادی به اهل سنت و تشیع هم ندارم.

پس بالاخره رسیدید به این نقطه.
چند وقت پیش که داشتم باهاتون بحث میکردم این رو دیده بودم در نوشته هاتون اما حالا ...
یادمه اون موقعها طرفداری اهل سنت را میکردید
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
داش جواد گفتم نظر جمع یا نظر نماینده جمع .اون موقع هم ریش سفیدان نماینده قبایل بودن و تصمیمشون بر قبیلشون حجت بود اگه به بیعت باشه امام علی هم با خلیفه های بیعت کرد و در جنگ هایی که خلفا به راه انداختن شرکت داشتن.

مردم نمیتونن رهبرشون رو خودشون انتخاب کنن؟؟؟؟
رهبر دینی با رهبر حکومتی به نظر من باید تفاوت داشته باشه.کما اینکه هر کسی میتونه رهبر دینشو الان هم خودش انتخاب کنه و هیچ محدودیت مکانی وجود نداره براش اما رهبر حکومتی مربوط به نظر اکثریت میشه و مابقی هم باید برای جلوگیری از تفرقه باید نظر جمع رو بپذیرن
ایا شما واقعا فکر میکنین شش نفر حقیقی تونستن حکومت رو از امام علی بگیرن؟ ایا با عقل سازگار هست شش نفر حقیقی بتونن برای جامعه رهبر انتخاب کن؟

ایا صرفا سن و سال میتونه باعث بشه که نظر فردی درست باشه؟
یعنی چون ریش سفید بودن نظرشون درست بوده.
بله
ما الان در وضعی هستیم که بخاطر غیبت حجت خدا مجبوریم به نظر اکثریت تن بدیم.

اما خودتون میبینید که لزوما دموکراسی حکومت عادلانه و خوبی از اب درنمیاد.
چون میشه رای عوام را با پول و هزار دوز و کلک خرید .
امروزه در تمام دنیا روش همینه که با تبلیغات دروغین مردم را به طرف خودشون میکشند اما لزوما فردی که میتونه اون پست رو بدست بیاره لیاقتش رو نداره.
"الله یعلم یحث یجعل رسالته"فقط خداست که میتونه یک حاکم مناسب رو برای مردم معرفی کنه.
چون فقط خداست که استعدادهای بندگان رو تمام و کمال میشناسه و میدونه که چه کسی میتونه رهبری رو بدست بگیره .
اما تا روزری که ما ادمها اینو نفهمیم اسیر این وضع هستیم و امام ظهور نخواهند کرد.):

تا روزی که فکر کنیم خودمون میتونیم رهبرمون رو انتخاب کنیم داستان همینه!
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس بالاخره رسیدید به این نقطه.
چند وقت پیش که داشتم باهاتون بحث میکردم این رو دیده بودم در نوشته هاتون اما حالا ...
یادمه اون موقعها طرفداری اهل سنت را میکردید

طرفداری من از چیزی که تصور می کردم حقیقت است بوده...همانگونه که شما هم اگر طرفداری از عقیده ای می کنید به خاطر این است که اینگونه فکر می کنید.اگر ناخواسته دفاعی از اهل سنت بوده به خاطر این بوده که فکر می کردم در آن موضوع بخصوص حق با اهل سنت است.همانگونه که گفتم اگر کلیت چیزی را رد می کنم به معنای این نیست که با هرچه می گوید مخالفم.مثلا اگر شما مسیحی نیستید به معنای این نیست که مسیح را به عنوان پیامبر قبول ندارید.من هم اگر سنی نیستم به معنای این نیست که مثلا با این اعتقاد اهل سنت مبنی بر رد وجود امام زمان مخالف باشم.از این گذشته بعضی وقتها وقتی می خواهید با کسی بجث کنید باید با اصولی که خود قبول دارد بحث کنید تا بحث پیش برود برای همین ممکن است بنا به مقتضای بحث رویه های مختلفی را در پیش بگیرم.می توان یک موضوع دینی را از منظرهای گوناگونی از جمله درون دینی یا برون دینی مورد بحث قرار داد.انتخاب روش بحث بستگی به موصوع مورد نظر و فردمورد نظر و عقاید و تفکراتش دارد.
 
آخرین ویرایش:

JavadMessi

مدیر بازنشسته
طرفداری من از چیزی که تصور می کردم حقیقت است بوده...همانگونه که شما هم اگر طرفداری از عقیده ای می کنید به خاطر این است که اینگونه فکر می کنید.اگر ناخواسته دفاعی از اهل سنت بوده به خاطر این بوده که فکر می کردم در آن موضوع بخصوص حق با اهل سنت است.همانگونه که گفتم اگر کلیت چیزی را رد می کنم به معنای این نیست که با هرچه می گوید مخالفم.مثلا اگر شما مسیحی نیستید به معنای این نیست که مسیح را به عنوان پیامبر قبول ندارید.من هم اگر سنی نیستم به معنای این نیست که مثلا با این اعتقاد اهل سنت مبنی بر رد وجود امام زمان مخالف باشم.از این گذشته بعضی وقتها وقتی می خواهید با کسی بجث کنید باید با اصولی که خود قبول دارد بحث کنید تا بحث پیش برود برای همین ممکن است بنا به مقتضای بحث رویه های مختلفی را در پیش بگیرم.می توان یک موضوع دینی را از منظرهای گوناگونی از جمله درون دینی یا برون دینی مورد بحث قرار داد.انتخاب روش بحث بستگی به موصوع مورد نظر و فردمورد نظر و عقاید و تفکراتش دارد.
اما این روش خوبی نیست دوست عزیز چون اگر ما کتب اهل سنت رو اینجا بیاریم احتمالا شما خواهی گفت من که اهل سنت رو قبول ندارم!!!
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما این روش خوبی نیست دوست عزیز چون اگر ما کتب اهل سنت رو اینجا بیاریم احتمالا شما خواهی گفت من که اهل سنت رو قبول ندارم!!!

اولا وقتی من صحبت از منابع اسلامی می کنم آن را تقسیم به شیعه و سنی نمی کنم.چرا شما فکر می کنید اگر حدیثی در کتاب اهل سنت مطابق میل شما باشد این به معنای حقانیت شماست؟کتابهای حدیث اسلام پر است از مهملات و مزخرفات.من شنیده بودم الله گفته قرآن را حفظ می کند نشنیده بودم گفته باشد حدیث را هم حفظ می کند.حتی حدیثی که سندش صحیح هم باشد شما نمی توانید مطمئن باشید که از زبان آن شخص بیرون آمده باشد.سند حدیث را چه کسی نوشته است؟ آیا نمی توان برای حدیثی سندسازی کرد؟ شما به مراجع خودتان هم که نگاه کنید برای خارج کردن اصول فقهی از حدیث با یکدیگر در جدل هستند چون عده ای شخصی را به عنوان شخص موثق می پذیرند و احادیث نقل شده از او را قبول دارند و عده ای دیگر خیر و حالا کسانی که احادیث نقل شده از او راقبول دارند ازاین احادیث احکامی را خارج می کنند که دیگران نمی پذیرند.

دوما وقتی بنده با کسی از منظری درون دینی بحث می کنم مسلما پذیرفته ام که مستندات دینی مورد پذیرش بنده باشد وقتی من خودم دارم به منبعی درون دینی استناد می کنم پس این حق را هم برای طرف مقابل قائل هستم و اگر نوشته های طرف مقابل من را قانع کرد من می پذیرم که در چارچوب اسلام تفکرات او توجیه شدنی است.وقتی من از منظری درون دینی بحث می کنم پس می پذیرم که از منظر درون دینی صحبتهای طرفم قانع کننده است.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
خیر.چرا شما فکر می کنید یکی درست می گویند؟ یعنی الف و ب تنها گزینه های ممکن هستند وشما نمی توانید مثلا پ را انتخاب کنید؟
حتی اگر به آیین اسلام هم نگاه کنیم فرقه های متفاوتی را مشاهده می کنیم.نمی توان گفت هرآنچه که اهل سنت به آن معتقد هستند درست است و نمی توان گفت هرآنچه تشیع به آن معتقد است صحیح می باشد.نکته اینجاست که اگر به اسلام معتقد هستید دید خودتان را محدود به تشیع و اهل سنت نگنید و تصور نکنید که مثلا اگر پذیرفتید که حضرت محمد امام علی را به خلافت برگزید پس باید امام علی معصوم باشد یا امام زمان وجود داشته باشد و...افق دیدتان را وسیع تر از این حرفها کنید.
از این گذشته مسلما من که به اسلام معتقد نیستم اعتقادی به اهل سنت و تشیع هم ندارم.

سلام و وقت بخیر
دوست عزیز بحث سنی و شیعه اغلب بحث بر سر کلیت و حقانیت است نه بحث بر سر اینکه مثلا هرچه شیعه میگوید درست است و هرچه سنی میگوید باطل.
وقتی ما شیعه را تصدیق و سنی را رد می کنیم به این معناست که از نظر ما شیعه بر حق است! اگر بخواهم واضحتر صحبت بکنم باید بگویم ما اعتقاد داریم خلافت بعد از پیامبر اسلام به امام علی و ... رسیده است و این انتخاب انتخاب خدا بوده است.
ما با جزئیات و فروع اعمال شیعه و سنی در این بحث کاری نداریم.
کسی که پذیرفته است حضرت محمد(ص) حضرت علی(ع) را بخلافت برگزیده، با کمی تعقل به این نتیجه میرسد که امام علی معصوم است و امام زمان وجود دارد.

از اینها گذشته خوشحال میشم اگر براتون مقدوره بگید که شما به چی اعتقاد دارید؟ یعنی اگر به اسلام معتقد نیستید به چی اعتقاد دارید؟ آیا اعتقاد شما از اسلام بهتره؟

خرد نگهدارتان
 

fatimma

عضو جدید
جناب crazy1370 ایا جواب منطقی برای پست 29 دارید؟ایا پست 30 رو دیدید یا دوست نداشتید ببینید؟
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبل ار هرچیز ذکر این نکته را ضروری می دانم که در این تاپیک قصد دفاع از هیچ عقیده ای را ندارم بلکه فقط در این تاپیک شرکت کردم تا پاسخ عقاید افراطی را بدهم که فکر می کند خودش به حق و مسلمان است و دیگران نامسلمان و جهنمی.این تفکر خطرناک و مسموم موجب دشمنی کینه توزی و تفرقه و ناامنی و عقب ماندگی در کشورمان بوده است و اگر دیدی معقولانه هم به آن داشته باشیم قابل دفاع نیست.

سلام و وقت بخیر
دوست عزیز بحث سنی و شیعه اغلب بحث بر سر کلیت و حقانیت است نه بحث بر سر اینکه مثلا هرچه شیعه میگوید درست است و هرچه سنی میگوید باطل.

سلام.من هم به یاد ندارم چنین جمله ای گفته باشم.بطلان این جمله نمایان است.گفتم تصور نکنید هرچیزی که تشیع یا اهل سنت می گوید باید لزوما حقیقت داشته باشد.هرکدام از از آنها خود به فرقه های مختلفی تقسیم می شود و بین شان نزاع و اختلاف نظر است.مثلا عده کثیری از شیعیان،زیدیه هستند که اعتقادی به عصمت امامان ندارند و وجود امام زمان را هم قبول ندارند و امامت را هم موروثی و محدود به شخصی خاص نمی دانند واعتقاد دارند زید بن علی امام پنجم شیعیان است نه محمدباقر. پس می بینید که اگر مثلا خلافت امام علی را پذیرفتید هیچ دلیل معقولی وجود ندارد که بپذیرید امام زمانی هم در کار است.موضوع جانشینی یک حاکم به جای حاکمی دیگر هیچ ارتباط معنادار و قابل دفاعی با وجود یا عدم وجود شخصی که ادعا می شود بیش از 2 قرن بعد متولد شده ندارد.

وقتی ما شیعه را تصدیق و سنی را رد می کنیم به این معناست که از نظر ما شیعه بر حق است! اگر بخواهم واضحتر صحبت بکنم باید بگویم ما اعتقاد داریم خلافت بعد از پیامبر اسلام به امام علی و ... رسیده است و این انتخاب انتخاب خدا بوده است.

اما همه تشیع خلاصه در خلاقت امام علی نیست.اعتقاد به عصمت ،اعتقاد به توسل به امامان و حاجت خواستن از مردگان اعتقاد به امام زمان و حتی کارهایی همانند ساخت ضریح و خرج کردن پول های هنگفت برای قبور امامان و عزاداری های هرساله برای مردگان و سینه زنی و...همه اینها جای نزاع و اختلاف وجود دارد.بهتر است بگویید: من اعتقاد دارم تشیع در موضوع جانشینی جضرت محمد به حق است نه اینکه بفرمایید تشیع در همه موضوع ها و اختلاف نظرها به حق است چون در موضوع جانشینی حضرت محمد به حق است.اینگونه هر موضوع را مستقل مورد بررسی قرار می دهید و مسائل مختلف را با یکدیگر خلط نمی کنید.

از اینها گذشته خوشحال میشم اگر براتون مقدوره بگید که شما به چی اعتقاد دارید؟ یعنی اگر به اسلام معتقد نیستید به چی اعتقاد دارید؟ آیا اعتقاد شما از اسلام بهتره؟

مسلما فکر می کنم اعتقاد فعلی من از اسلام بهتر است اگر غیراز این بود اعتقادات فعلی ام را نداشتم اما لزومی به گفتن اعتقاداتم در این تاپیک نمی بینم.

خرد نگهدارتان

خردورز باشید.
 

fatimma

عضو جدید
در این تاپیک قصد دفاع از هیچ عقیده ای را ندارم بلکه فقط در این تاپیک شرکت کردم تا پاسخ عقاید افراطی را بدهم که فکر می کند خودش به حق و مسلمان است و دیگران نامسلمان و جهنمی.این تفکر خطرناک و مسموم موجب دشمنی کینه توزی و تفرقه و ناامنی و عقب ماندگی در کشورمان بوده است.
شما چون به مسائل سطحی نگاه میکنی فکر میکنی بعضی چیزا افراطه
یه مثال سادش اینه که اتلان تو جامعه اینقدر فساد زیاد شده دیگه بی حجابی گناه به حساب نمیاد واگر کسی به بی حجابی گیر بده میان میگن طرف زیادی داره تند میره
برای شما هم چون مسئله ولایت کم اهمیته تمام افکار طرف مقابلت رو خطرناک میدونی
بخون چی نوشتم و اگه جوابی داری بگو.وگرنه کسیو محکوم نکن
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب crazy1370 ایا جواب منطقی برای پست 29 دارید؟ایا پست 30 رو دیدید یا دوست نداشتید ببینید؟

پاسخ شما را دیدم و خواندم اما نیازی به پاسخگویی احساس نکردم چون پاسخی به عرایض خودم ندیدم.بزرگوار پاسخ شما بطور مفصل در پست های 9 و 11 داده شد.لطفا پست های 8 و 10 خودتان و پاسخ بنده را با دقت مطالعه بفرمایید.بنده پاسخ شما را نامرتبط با عرایض خودم دیدم و شما به جای پاسخ های معقولانه و مستدل به نکاتی که من عرض کردم مدام با تکیه بر قیاس های نامربوط و مع الفارق و آوردن آیه های بی ربط بهشت و جهنم و قیاس هایی همانند شیطان و خدا و یزید و حسین سعی در نشان دادن صحت عقاید خود و نامسلمان و جهنمی خواندن اهل سنت دارید.این شیوه روشمند و اصولی بحث کردن نیست.بنده هم حوصله تکرار مکررات و نوشتن بدیهیات و جدل کردن با کسی ندارم.تا آنجایی با طرفم بحث می کنم که فکر می کنم سود و فایده ای خواهد داشت.بیش از آن دیگر اتلاف وقت و انرژی است.موفق باشید.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
قبل ار هرچیز ذکر این نکته را ضروری می دانم که در این تاپیک قصد دفاع از هیچ عقیده ای را ندارم بلکه فقط در این تاپیک شرکت کردم تا پاسخ عقاید افراطی را بدهم که فکر می کند خودش به حق و مسلمان است و دیگران نامسلمان و جهنمی.این تفکر خطرناک و مسموم موجب دشمنی کینه توزی و تفرقه و ناامنی و عقب ماندگی در کشورمان بوده است و اگر دیدی معقولانه هم به آن داشته باشیم قابل دفاع نیست.

با سلام و سپاس
اگر دیدی معقول و منطقی دشته باشیم حتما قبول میکنیم که میان این همه دین و مذهب رنگارنگ تنها یکی بر حق است و بقیه باطل هستند. البته ممکن است هیچکدام برحق نباشند و دین حق بین همه اینها حل شده باشد. که در این صورت باید گفت که بالاخره باید در انتها تکلیف مشخص شود. توجه داشته باشید که سخن من برای کسی قابل قبول است که خدا را عادل و حکیم و واحد و ... قبول دارد. وگرنه کسی که خدا را قبول ندارد یا بخشی از صفات خدا را انکار می کند طبیعی است که حرفم برایش غیرمنطقی بنظر بیاید. چنین فردی بهتر از قبل از تحقیق درمورد ادیان در مورد خدا تحقیق کند.
من میگویم ممکن نیست خدایی که حکیم و عادل است بیهوده و عبث کاری را بکند. مثلا اگر دین موسی در تمام اعصار بر حق میبود نیازی به عیسی نیود و ایضا اگر دین عیسی در تمام اعصار بر حق بود نیازی به محمد نبود...
بار دیگر تاکید میکنم که روی سخنم با کسی است که خدا را قبول دارد و فلسفه ارسال پیامبران را میداند و ارسال موسی و عیسی و محمد و ... را نفی نمیکند.

البته بنده تا حدودی با شما موافقم و معتقدم من و شما و دیگران در حدی نیستیم که در مورد ادیان قضاوت کنیم، بلکه باید تنها تحقیق کنیم و دینی را که حق تشخیص میدهیم انتخاب کنیم و بدون شک مسئول انتخاب خود خواهیم بود.


سلام.من هم به یاد ندارم چنین جمله ای گفته باشم.بطلان این جمله نمایان است.گفتم تصور نکنید هرچیزی که تشیع یا اهل سنت می گوید باید لزوما حقیقت داشته باشد.هرکدام از از آنها خود به فرقه های مختلفی تقسیم می شود و بین شان نزاع و اختلاف نظر است.مثلا عده کثیری از شیعیان،زیدیه هستند که اعتقادی به عصمت امامان ندارند و وجود امام زمان را هم قبول ندارند و امامت را هم موروثی و محدود به شخصی خاص نمی دانند واعتقاد دارند زید بن علی امام پنجم شیعیان است نه محمدباقر. پس می بینید که اگر مثلا خلافت امام علی را پذیرفتید هیچ دلیل معقولی وجود ندارد که بپذیرید امام زمانی هم در کار است.موضوع جانشینی یک حاکم به جای حاکمی دیگر هیچ ارتباط معنادار و قابل دفاعی با وجود یا عدم وجود شخصی که ادعا می شود بیش از 2 قرن بعد متولد شده ندارد.

سخن من بخاطر این بود تا بگویم ما نمیگوییم هر آنچه تشیع میگوید حق محض است، بلکه سخن ما درباره جانشینی پیامبر و امام زمان و چنین مسائلی حق است. این ادعای ماست. کسی که واقعا برای دینش تحقیق کرده باشد جتما فرقه هایی که گفتید برخورد کرده و حال که شیعه اثنی عشری شده است حتما برای بطلان سایر عقاید دلایلی دیده است.
اتفاقا موضوع جانشینی پیامیر اسلام ارتباط معنادار خاصی با وجود امام زمان دارد. ولیکن این موضوع برای کسی قابل درک است که منکر امام حسن عسکری(ع) نباشد، ... منکر امام علی نباشد. از دید من لازمه اعتقاد به امام دوازدهم اعتقاد به امام یازدهم است و این سیر نزولی مهم است.

ضمنا عصمت امام مبنای اعتقادات تشیع 12 امامی می باشد. از این به بعد بجای شیعه 12 امام از لفظ تشیع استقاده میکنم.
به اعتقاد تشیع اگر حاکم جامعه اسلامی معصوم نباشد نمی تواند اسلام واقعی را بدرستی پیاده کند. چهت چلوگیری از سیاسی شدن تاپیک اجازه دهید تا همینجا اکتفا کنم و وارد این مقوله نشویم. چون این بحث ارتباط عمیقی با بجث ولایت فقیه دارد که مطمئنا بحث سیاسی شده و تاپیک قلف میشود.

اما همه تشیع خلاصه در خلاقت امام علی نیست.اعتقاد به عصمت ،اعتقاد به توسل به امامان و حاجت خواستن از مردگان اعتقاد به امام زمان و حتی کارهایی همانند ساخت ضریح و خرج کردن پول های هنگفت برای قبور امامان و عزاداری های هرساله برای مردگان و سینه زنی و...همه اینها جای نزاع و اختلاف وجود دارد.بهتر است بگویید: من اعتقاد دارم تشیع در موضوع جانشینی جضرت محمد به حق است نه اینکه بفرمایید تشیع در همه موضوع ها و اختلاف نظرها به حق است چون در موضوع جانشینی حضرت محمد به حق است.اینگونه هر موضوع را مستقل مورد بررسی قرار می دهید و مسائل مختلف را با یکدیگر خلط نمی کنید.

اعتقاد به خدای حکیم عادل ... و فرستادگانش و نیز اعتقاد به خلافت حضرت علی(ع) پایه و اساس همه اعتقادات تشیع است.
در مورد هرکدام از مواردی که مطرح کردید حاضرم با شما دوست گرامی هم صحبت شوم بشرطی که کمی بیشتر در مورد اعتقادات شما بدانم.

مسلما فکر می کنم اعتقاد فعلی من از اسلام بهتر است اگر غیراز این بود اعتقادات فعلی ام را نداشتم اما لزومی به گفتن اعتقاداتم در این تاپیک نمی بینم.
خردورز باشید.

بدون شک کسی شما را مجبور به بیان اعتقاد خویش نمیکند اما این حق را به ما نیز بدهید تا با کسی که نمیدانیم به چه اعتقاد دارد هم کلام نشویم.
چراکه مثلا وقتی با یک برادر سنی بحث میکنیم می توانیم برای اثبات سخنمان به مطالبی که وی قبول دارد استناد کنیم. ولی در برابر کسی که نمیدانیم چه چیز را قبول دارد به چه باید استناد کنیم؟ از طرفی اگر شما اعتقاد فعلی تان را میگفتید دوستان می توانستند اعتقاد شما را به چالش بکشند و در این میان اگر حقیقتا اعتقاد شما برتر از اسلام باشد امثال من نیز به شما می پیوندند.
خرد نگهدارتان
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدون شک کسی شما را مجبور به بیان اعتقاد خویش نمیکند اما این حق را به ما نیز بدهید تا با کسی که نمیدانیم به چه اعتقاد دارد هم کلام نشویم.
چراکه مثلا وقتی با یک برادر سنی بحث میکنیم می توانیم برای اثبات سخنمان به مطالبی که وی قبول دارد استناد کنیم. ولی در برابر کسی که نمیدانیم چه چیز را قبول دارد به چه باید استناد کنیم؟ از طرفی اگر شما اعتقاد فعلی تان را میگفتید دوستان می توانستند اعتقاد شما را به چالش بکشند و در این میان اگر حقیقتا اعتقاد شما برتر از اسلام باشد امثال من نیز به شما می پیوندند.
خرد نگهدارتان

بنده یادم نمی آید گفته باشم می خواهم در این تاپیک پیرامون درستی یا اشتباه بودن اختلاف نظرهای تشیع و اهل سنت بحث کنم پس دلیلی ندارد که شما چیزی از عقاید بنده بدانید..زمانی به این بحث ها علاقه ای داشتم که مشغله الان را نداشتم و اندک تمایلی به اسلام داشتم.حالا اگر مشغله هایم اجازه دهد پیرامون مسائل دیگری به مطالعه و گفتگو می پردازم.همانگونه که در پست 39 هم ذکر کردم قصد بحث کردن پیرامون اینگونه اختلافات بنیادی را ندارم چون نفعی برایم نخواهد داشت و این فروم هم به جرم توهین به مقدسات با اینگونه نظرات برخورد می کند.بنده بحثی پیرامون وجود امام زمان داشتم که به جرم توهین به مقدسات یک ماه اخراج شدم.

به اندازه کافی در این باشگاه بحث کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که روی مباحث بنیادی فقط باید در فروم های مذهبی بحث کرد یا مناظرات دو دین پژوه یا اندیشمند را خواند و مقالات دگراندیشان را مورد مطالعه قرار داد.این بحث های غیر اصولی و آبکی که می خواهد به اختلافات ریشه ای بپردازد نفعی برای شما و طرف مقابلتان نخواهد داشت.

فکر می کنم بهتر است ژست روشنفکرانه هم نگیریم چرا که هردوی ما می دانیم که مسلمانان عزیز نظرشان نسبت به اسلام با چند پست تغییر نخواهد کرد.تغییر کردن عقاید شما با مطالعه شخصی و طی فرآیندی طولانی مدت خواهد بود وگرنه آموزش های موذیانه دوران کودکی و اعتقادات خالص مذهبی و غلیان احساسات مذهبی و....اجازه تغییر کردن با چند پست و طی یک دوران کوتاه را نمی دهد.
 
آخرین ویرایش:

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
به اندازه کافی در این باشگاه بحث کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که روی مباحث بنیادی فقط باید در فروم های مذهبی بحث کرد یا مناظرات دو دین پژوه یا اندیشمند را خواند.فکر می کنم بهتر است ژست روشنفکرانه هم نگیریم چرا که هردوی ما می دانیم که شما نظرتان نسبت به اسلام با چند پست تغییر نخواهد کرد.تغییر کردن عقاید شما با مطالعه شخصی و طی فرآیندی طولانی مدت خواهد بود وگرنه آموزش های موذیانه دوران کودکی و اعتقادات خالص مذهبی و غلیان احساسات مذهبی و....اجازه تغییر کردن با چند پست و طی یک دوران کوتاه را نمی دهد.

قصد پاسخ دادن به شما یا توجیه کردن شما رو ندارم.
هدفم از این پست صرفا اینه که شما بزرگوار رو کمی بیشتر پیرامون اعتقادات کسی که قرآن رو قبول داره و از محتوای اون خبر داره (و نه کسی که با آموزش های دوران کودکی، هم اکنون مسلمانی با پایه های سست اعتقادیه) مطلع کنم.

سورۀ یونس آیۀ 100:

وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ

و هيچ كس را نیست كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كسانى كه تعقل نمیکنند پليدى قرار مى‏دهد

این که این اذن بر چه اساس از طرف خدا برای انسانی صادر میشه حساب و کتاب بسیار ویژه و پیچیده ای داره که وارد این مقوله نمیشم
اما در این حد باید اشاره کنم که این حساب و کتاب عدۀ بیشماری از انسانها رو غربال میکنه به طوری که خداوند در مورد قوم لوط میفرماید (آیۀ 36 سورۀ ذاریات):

فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ


پس در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا] نيافتيم
 

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
همچنین در آیۀ 179 سورۀ أعراف داریم:

وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا .....

و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‏ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] درک نمى‏كنند .....

منم مثل شما بر این عقیده هستم که با چند پست عقاید شما و من دستخوش هیچ تغییری نمیشه. به همین جهت بحثی با حضرتعالی ندارم و شما را با عقایدتون تنها میگذارم. موفق و سربلند باشید.
 

fatimma

عضو جدید
پاسخ شما را دیدم و خواندم اما نیازی به پاسخگویی احساس نکردم چون پاسخی به عرایض خودم ندیدم.بزرگوار پاسخ شما بطور مفصل در پست های 9 و 11 داده شد.لطفا پست های 8 و 10 خودتان و پاسخ بنده را با دقت مطالعه بفرمایید.بنده پاسخ شما را نامرتبط با عرایض خودم دیدم و شما به جای پاسخ های معقولانه و مستدل به نکاتی که من عرض کردم مدام با تکیه بر قیاس های نامربوط و مع الفارق و آوردن آیه های بی ربط بهشت و جهنم و قیاس هایی همانند شیطان و خدا و یزید و حسین سعی در نشان دادن صحت عقاید خود و نامسلمان و جهنمی خواندن اهل سنت دارید.این شیوه روشمند و اصولی بحث کردن نیست.بنده هم حوصله تکرار مکررات و نوشتن بدیهیات و جدل کردن با کسی ندارم.تا آنجایی با طرفم بحث می کنم که فکر می کنم سود و فایده ای خواهد داشت.بیش از آن دیگر اتلاف وقت و انرژی است.موفق باشید.
اها کلا سیستم فکریه شما طوریه که هر کس با شما هم نظر نباشه بلد نیست منطقی بحث کنه.منطق جالبی داری.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
بنده یادم نمی آید گفته باشم می خواهم در این تاپیک پیرامون درستی یا اشتباه بودن اختلاف نظرهای تشیع و اهل سنت بحث کنم پس دلیلی ندارد که شما چیزی از عقاید بنده بدانید..زمانی به این بحث ها علاقه ای داشتم که مشغله الان را نداشتم و اندک تمایلی به اسلام داشتم.حالا اگر مشغله هایم اجازه دهد پیرامون مسائل دیگری به مطالعه و گفتگو می پردازم.همانگونه که در پست 39 هم ذکر کردم قصد بحث کردن پیرامون اینگونه اختلافات بنیادی را ندارم چون نفعی برایم نخواهد داشت و این فروم هم به جرم توهین به مقدسات با اینگونه نظرات برخورد می کند.بنده بحثی پیرامون وجود امام زمان داشتم که به جرم توهین به مقدسات یک ماه اخراج شدم.

به اندازه کافی در این باشگاه بحث کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که روی مباحث بنیادی فقط باید در فروم های مذهبی بحث کرد یا مناظرات دو دین پژوه یا اندیشمند را خواند و مقالات دگراندیشان را مورد مطالعه قرار داد.این بحث های غیر اصولی و آبکی که می خواهد به اختلافات ریشه ای بپردازد نفعی برای شما و طرف مقابلتان نخواهد داشت.

فکر می کنم بهتر است ژست روشنفکرانه هم نگیریم چرا که هردوی ما می دانیم که مسلمانان عزیز نظرشان نسبت به اسلام با چند پست تغییر نخواهد کرد.تغییر کردن عقاید شما با مطالعه شخصی و طی فرآیندی طولانی مدت خواهد بود وگرنه آموزش های موذیانه دوران کودکی و اعتقادات خالص مذهبی و غلیان احساسات مذهبی و....اجازه تغییر کردن با چند پست و طی یک دوران کوتاه را نمی دهد.
متاسفانه بحثهای شما درون دینیست و به قول دوستمون مستلزم پذیرش اصول دین است پس طبیعیه که ما هر چه هم بگوییم شما نباید قانع شوید
جالبه که شما هیچ گرایشی ندارید و این گرایش نداشتن با دغدقه بودن این مسائل ناسازگاره اونم با حرفهایی که تو مدینه بسیار شنیدم!!!
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه بحثهای شما درون دینیست و به قول دوستمون مستلزم پذیرش اصول دین است پس طبیعیه که ما هر چه هم بگوییم شما نباید قانع شوید
جالبه که شما هیچ گرایشی ندارید و این گرایش نداشتن با دغدقه بودن این مسائل ناسازگاره اونم با حرفهایی که تو مدینه بسیار شنیدم!!!

پاسخ شما در پست های قبلی داده شد لطفا پست های قبلی را با دقت مطالعه بفرمایید تا مجبور نباشیم مطالب را دوباره تکرار کنیم.
 

haghjoo110

عضو جدید
خیر.چرا شما فکر می کنید یکی درست می گویند؟ یعنی الف و ب تنها گزینه های ممکن هستند وشما نمی توانید مثلا پ را انتخاب کنید؟
حتی اگر به آیین اسلام هم نگاه کنیم فرقه های متفاوتی را مشاهده می کنیم.نمی توان گفت هرآنچه که اهل سنت به آن معتقد هستند درست است و نمی توان گفت هرآنچه تشیع به آن معتقد است صحیح می باشد.نکته اینجاست که اگر به اسلام معتقد هستید دید خودتان را محدود به تشیع و اهل سنت نگنید و تصور نکنید که مثلا اگر پذیرفتید که حضرت محمد امام علی را به خلافت برگزید پس باید امام علی معصوم باشد یا امام زمان وجود داشته باشد و...افق دیدتان را وسیع تر از این حرفها کنید.
از این گذشته مسلما من که به اسلام معتقد نیستم اعتقادی به اهل سنت و تشیع هم ندارم.
اهدنا الصراط المستقیم!
توی همین قرآن گفته راه یکیه.
یه سوال هم از جنابCRAZY1370:
چرا همیشه بحثو به حاشیه میبرید ؟!چرا جواب دوستان رو نمیدید؟!چرا نمیگید تکلیف سوره قدر چی میشه؟!
البته ببخشید شد3تا!
 
آخرین ویرایش:

haghjoo110

عضو جدید
عقل -شرع-قران
این سه تا اصل اسلام و ملاک تصمیم گیری مگه نیستن
تعداد رکعت نماز صبح به واسطه شرع(سنت پیامبر) مورد قبول و معتبر هست در مورد جانشین پیامبر و واقعه قدیر مورد قبول اما مسائل حکومتی مربوط به نظر جمع میشه مانند زمان خودمان کسی به واسطه اینکه در احکام دینی واردتر هست ملاک رهبری نیست بلکه طبق نظر اکثریت یا نظر اکثریت نماینده های انتخابی مردم باید انتخاب بشه

بنظر من حجت خدا کتاب خداست.

من با توجه به سطح معلومات خودم که خیلی کمه در این موارد ،دارم طرز فکرمو میگم تا به شاید به یه دلیل قانعی کننده دست پیدا کنم
در مورد امام زمان خیلی شنیدم اما ته دلم هیچ وقت اطمینان 100% به درست بودن شنیده هام نداشتم

به خاطر همین حضرت علی خانه نشین شدن!
ما اونا رو محکوم میکنیم به خاطر انتخاب اشتباهشون.
به خاطر اینکه پیغمبرشون وصی خودش رو به اون ها معرفی کرده بود ولی نادیده گرفتن!
اگر هم به فرض ما بخوایم به نظر جمع جلو بریم این ایراد به خلیفه دوم وارده چون بدون شورا خلیفه اول ایشون رو به عنوان جانشین انتخاب کردن!!
تا حالا فک کردین چرا هیچ کس به این قضیه گیر نمیده؟؟!
 

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
از فقاهت ولايت در آمد /چون زمان ولايت سر آمد
مطلقه شد ولايت چو شاهي / ملت از چاله آمد به چاهي

اي برادر، خودت فكر خود باش / شد قيامت، امامت نيامد

کسی از ولایت فقیه پشتیبانی نکرد عزیز که یه هو کنترلتو از دست دادی! این تاپیکم داشت خاک میخورد کم کم که یهو فشار خونت زد بالا!!

امام زمانمون هم پیامبرمون وعدۀ ظهورشو داده. با بقیه مسائل قاطیش نکن.
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
خشت اول كه كج رفت اين شد /تا خرافات مبناي دين شد
جاي قرآن مفاتيح آمد /نوبت رد و توجيه آمد
چون كه قرآن روايت زده شد / عقل رفت و حكايت زده شد
اصل رفت و گرفتار فرعيم /مثل خر زير آوار فرعيم

آیا شما می‌دانی که بر خلاف بودن نام علی‌ در روایات نام علی‌ حتی یک بار هم در قرآن ذکر نشده

اسمش نيست

اما ويژگي هاش هست

اسم فاطمه الزهرا كه جگر گوشه پيامبر بود هم تو قرآن نيست

دليل موجهي نيست


او خواهد آمد ... شك داري ؟؟؟ بر صندلي انتظار بنشين

پيروزي با ماست
 

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
خشت اول كه كج رفت اين شد /تا خرافات مبناي دين شد
جاي قرآن مفاتيح آمد /نوبت رد و توجيه آمد
چون كه قرآن روايت زده شد / عقل رفت و حكايت زده شد
اصل رفت و گرفتار فرعيم /مثل خر زير آوار فرعيم

آیا شما می‌دانی که بر خلاف بودن نام علی‌ در روایات نام علی‌ حتی یک بار هم در قرآن ذکر نشده

نام خضر پیامبر هم در قرآن نیومده ولی اشاره به خضر شده (برو آیۀ 65 سورۀ کهف رو بخون متوجه میشی)

علی (ع) هم در قرآن اشاراتی بهشون شده از جمله آیۀ 55 سورۀ مائدة:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ


اشارۀ مستقیم این عبارت به امام علی (ع) است. ایشون بودن که هنگام رکوع، انگشترشون رو به مسکینی بخشیدن.
 
A

akkas

Guest
آیا تا حالا فکر کردی که چرا خدا با اون بزرگیش می‌بایست تمام قوانین خودش رو زیر پا بذاره تا یه الف بچه رو در این مخفیگاه یا اون چاه از دید همه برای این همه سال دور نگهداره، آیا قادر و توانا نیست آیا خالق و آفریننده نیست

از آن‌جا که پس از مرگ عسکری جانشین او به درستی آشکار نبود، پیروانش بر سر جانشینی او به چند گروه تقسیم شدند؛ برخی می‌گفتند که او به نزد خدا عروج کرده و منتظر بازگشتش بودند. برخی گمان می‌کردند که چند سال پیش از کشته‌شدنش فرزندی از او به نام محمد به دنیا آمده‌است. گروه دیگری هم معتقد بودند که یکی از کنیزانش از او حامله‌است و روزی مهدی موعود را به دنیا می‌آورد. گروه‌هایی هم امامت یکی از برادران حسن عسکری، جعفر یا محمد را پذیرفتند. در میان فرقه‌های مختلفی که پس از مرگش ایجاد شد، تنها تشیع دوازده‌امامی (که معتقد به وجود پسری از حسن عسکری، همنام پیامبر اسلام، بودند) دوام یافت.


شیعیان دوازده‌امامی، جعفر (برادر حسن عسکری و از مدعیان اصلی جانشینی او) را «جعفر کذّاب» می‌نامند. به عقیدهٔ آنان جعفر کذاب ویژگی‌های امامت را نداشت. به عقیدهٔ آنان، هنگام نماز گزاردن بر بدن حسن عسکری، فرزندش حجت بن الحسن بر او نماز گزارد و شک را از شیعیان برداشت
 
A

akkas

Guest
آیا تا حالا فکر کردی که چرا خدا با اون بزرگیش می‌بایست تمام قوانین خودش رو زیر پا بذاره تا یه الف بچه رو در این مخفیگاه یا اون چاه از دید همه برای این همه سال دور نگهداره، آیا قادر و توانا نیست آیا خالق و آفریننده نیست

از آن‌جا که پس از مرگ عسکری جانشین او به درستی آشکار نبود، پیروانش بر سر جانشینی او به چند گروه تقسیم شدند؛ برخی می‌گفتند که او به نزد خدا عروج کرده و منتظر بازگشتش بودند. برخی گمان می‌کردند که چند سال پیش از کشته‌شدنش فرزندی از او به نام محمد به دنیا آمده‌است. گروه دیگری هم معتقد بودند که یکی از کنیزانش از او حامله‌است و روزی مهدی موعود را به دنیا می‌آورد. گروه‌هایی هم امامت یکی از برادران حسن عسکری، جعفر یا محمد را پذیرفتند. در میان فرقه‌های مختلفی که پس از مرگش ایجاد شد، تنها تشیع دوازده‌امامی (که معتقد به وجود پسری از حسن عسکری، همنام پیامبر اسلام، بودند) دوام یافت.


شیعیان دوازده‌امامی، جعفر (برادر حسن عسکری و از مدعیان اصلی جانشینی او) را «جعفر کذّاب» می‌نامند. به عقیدهٔ آنان جعفر کذاب ویژگی‌های امامت را نداشت. به عقیدهٔ آنان، هنگام نماز گزاردن بر بدن حسن عسکری، فرزندش حجت بن الحسن بر او نماز گزارد و شک را از شیعیان برداشت
 

fatimma

عضو جدید
نمیدونم چرا کسی جواب پست 29 منو نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
A

akkas

Guest
کسی از ولایت فقیه پشتیبانی نکرد عزیز که یه هو کنترلتو از دست دادی! این تاپیکم داشت خاک میخورد کم کم که یهو فشار خونت زد بالا!!

امام زمانمون هم پیامبرمون وعدۀ ظهورشو داده. با بقیه مسائل قاطیش نکن.

میشه لطفا بمن بگی‌ کجا پیامبر وعده ظهور داده
 

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
میشه لطفا بمن بگی‌ کجا پیامبر وعده ظهور داده

رسول خدا در پاسخ به جابربن عبدالله انصاری که در مورد آیۀ اولی الأمر سؤال کرده بود فرمودند:

هُم خُلَفائی یا جابِرُ وَ أئِمَّةُ المُسلِمینَ مِن بَعدی أوَّلُهُم عَلیُّ بنُ أبی طالِبٍ .....
ثُمَّ محمدُ بن علیّ المَعروفُ فی التَّوراةِ بِالباقِرِ وَ سَتُدرِکُهُ یا جابِر ....
ثُم الحسن بن علیّ ثم سمِّیی و کنِیّی حُجّةُ اللهِ فی أرضِهِ و بَقیّتُهُ فی عِبادِهِ ......
ذاکَ الّذی یَفتَحُ الله عَلی یَدِیه مَشارِقَ الأرضِ وَ مَغارِبَها،
ذاکَ الّذی یَغیبُ عَن شیعَتِهِ وَ أولیائِهِ غَیبَةً لا یَثبُتُ فیها عَلی القَول بِإمامَتِهِ إلّا مَنِ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ لِلإیمانِ

ای جابر آنها جانشینان من و پیشوایان مسلمانان بعد از من هستند، نخستین ایشان علی بن أبی طالب (ع) است .....
سپس محمد بن علی (ع) که در تورات به عنوان باقر (شکافندۀ علوم) معروف است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد (در زمان او زنده خواهی بود) .....
سپس حسن بن علی (ع) سپس همنام و هم کنیۀ من حجت خداوند در زمینش و باقی نگه داشته شدۀ خدا در میان بندگانش .....
او همان کسیست که خدا شرق و غرب زمین را به دستانش فتح میکند، او همان کسیست که از شیعیان و دوستانش غایب گردد، غیبتی که در آن جز کسانیکه خداوند دلهایشان را به ایمان آزموده است، بر امامت ایشان ثابت قدم نمی مانند.

کمال ادین و تمام النعمة، باب 23، ح 3.


این حدیث و احادیث مشابه برای ما شیعیان معتبر بوده و ناقلینشان مورد تأیید هستند. همونطور که پیداست در اینجا (و در هیچ کجای دیگر) حرفی از ولایت فقیه و ... زده نشده.
مسئلۀ غیبت و ظهور امام عصر از زمان بعثت پیامبر تا زمان شروع غیبت خبرش بارها داده شده، ولی ولایت فقیه مسئله ایست که تازه ایجاد شده و هیچ دلیلی بر آن در آیات و روایات نمیتوان یافت. پس لطفا مسائل رو با هم قاطی نکنید. والسّلام
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
رسول خدا در پاسخ به جابربن عبدالله انصاری که در مورد آیۀ اولی الأمر سؤال کرده بود فرمودند:
هُم خُلَفائی یا جابِرُ وَ أئِمَّةُ المُسلِمینَ مِن بَعدی أوَّلُهُم عَلیُّ بنُ أبی طالِبٍ .....
ثُمَّ محمدُ بن علیّ المَعروفُ فی التَّوراةِ بِالباقِرِ وَ سَتُدرِکُهُ یا جابِر ....
ثُم الحسن بن علیّ ثم سمِّیی و کنِیّی حُجّةُ اللهِ فی أرضِهِ و بَقیّتُهُ فی عِبادِهِ ......
ذاکَ الّذی یَفتَحُ الله عَلی یَدِیه مَشارِقَ الأرضِ وَ مَغارِبَها،
ذاکَ الّذی یَغیبُ عَن شیعَتِهِ وَ أولیائِهِ غَیبَةً لا یَثبُتُ فیها عَلی القَول بِإمامَتِهِ إلّا مَنِ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ لِلإیمانِ
ای جابر آنها جانشینان من و پیشوایان مسلمانان بعد از من هستند، نخستین ایشان علی بن أبی طالب (ع) است .....
سپس محمد بن علی (ع) که در تورات به عنوان باقر (شکافندۀ علوم) معروف است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد (در زمان او زنده خواهی بود) .....
سپس حسن بن علی (ع) سپس همنام و هم کنیۀ من حجت خداوند در زمینش و باقی نگه داشته شدۀ خدا در میان بندگانش .....
او همان کسیست که خدا شرق و غرب زمین را به دستانش فتح میکند، او همان کسیست که از شیعیان و دوستانش غایب گردد، غیبتی که در آن جز کسانیکه خداوند دلهایشان را به ایمان آزموده است، بر امامت ایشان ثابت قدم نمی مانند.
کمال ادین و تمام النعمة، باب 23، ح 3.
این حدیث و احادیث مشابه برای ما شیعیان معتبر بوده و ناقلینشان مورد تأیید هستند. همونطور که پیداست در اینجا (و در هیچ کجای دیگر) حرفی از ولایت فقیه و ... زده نشده.
مسئلۀ غیبت و ظهور امام عصر از زمان بعثت پیامبر تا زمان شروع غیبت خبرش بارها داده شده، ولی ولایت فقیه مسئله ایست که تازه ایجاد شده و هیچ دلیلی بر آن در آیات و روایات نمیتوان یافت. پس لطفا مسائل رو با هم قاطی نکنید. والسّلام
سید جون مگه ایشون حرف از ولایت فقیه زد؟؟؟
اگه میخوای بدونی ولایت فقیه چیه کتاب امام ره در این مورد بخون یا نه اصلا خودم برات میذارم


ولايت اعتبارى‏
وقتى مى‏گوييم ولايتى را كه رسول اكرم (ص) و ائمه (ع) داشتند، بعد از غيبت، فقيه عادل دارد، براى هيچ كس اين توهم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه (ع) و رسول اكرم (ص) است. زيرا اينجا صحبت از مقام نيست؛ بلكه صحبت از وظيفه است.

ولايت، يعنى حكومت و اداره كشور و اجراى قوانين شرع مقدس، يك وظيفه سنگين و مهم است؛ نه اينكه براى كسى شأن و مقام غير عادى به وجود بياورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت ديگر، ولايت مورد بحث، يعنى حكومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى كه خيلى از افراد دارند، امتياز نيست بلكه وظيفه‏اى خطير است

ولايت تكوينى‏
لازمه اثبات ولايت و حكومت براى امام (ع) اين نيست كه مقام معنوى نداشته باشد.
براى امام مقامات معنوى هم هست كه جدا از وظيفه حكومت است. و آن، مقام خلافت كلى الهى است كه گاهى در لسان ائمه، عليهم السلام، از آن ياد شده است.
خلافتى است تكوينى كه به موجب آن جميع ذرات در برابر ولىّ امر خاضعند. از ضروريات مذهب ماست كه كسى به مقامات معنوى ائمه (ع) نمى‏رسد، حتى ملك مقرب و نبى مرسل. اصولًا رسول اكرم (ص) و ائمه (ع)- طبق رواياتى كه داريم- قبل از اين عالم انوارى بوده‏اند در ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و طينت از بقيه مردم امتياز داشته‏اند [SUP](70)[/SUP] . و مقاماتى دارند الى ما شاء اللَّه. چنانكه در روايات معراج جبرئيل عرض مى‏كند: لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لَاحْتَرَقْتُ‏[SUP](71)[/SUP]. (هرگاه كمى نزديكتر مى‏شدم، سوخته بودم.) يا اين فرمايش كه إنَّ لَنا مَعَ اللَّهِ حالات لا يَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ‏[SUP](72)[/SUP]
. (ما با خدا حالاتى داريم كه نه فرشته مقرب آن را مى‏تواند داشته باشد و نه پيامبر مرسل). اين جزء اصول مذهب ماست كه ائمه (ع) چنين مقاماتى دارند، قبل از آنكه موضوع حكومت در ميان باشد. چنانكه به حسب روايات اين مقامات معنوى براى حضرت زهرا، سلام اللَّه عليها، هم هست‏[SUP](73)[/SUP] ؛ با اينكه آن حضرت نه حاكم است و نه قاضى و نه خليفه. اين مقامات سواى وظيفه حكومت است. لذا وقتى مى‏گوييم حضرت زهرا، عليها سلام، قاضى و خليفه نيست، لازمه‏اش اين نيست كه مثل من و شماست؛ يا بر ما برترى معنوى ندارد. همچنين اگر كسى قائل شد كه النَّبىُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِن أَنْفُسِهِمْ‏[SUP](74)[/SUP]
سخنى درباره رسول اكرم (ص) گفته بالاتر از اينكه آن حضرت مقام ولايت و حكومت بر مؤمنان را دارد. و ما در اين باره اكنون صحبتى نداريم، زيرا به عهده علم ديگرى است.


ولايت فقيه از امور اعتبارى عقلايى‏[SUP](66)[/SUP] است و واقعيتى جز جعل ندارد؛ مانند جعل (قرار دادن و تعيين) قيّم براى صغار. قيّم ملت با قيّم صغار از لحاظ وظيفه و موقعيت هيچ فرقى ندارد. مثل اين است كه امام (ع) كسى را براى حضانت‏[SUP](67)[/SUP]، حكومت، يا منصبى از مناصب، تعيين كند. در اين موارد معقول نيست كه رسول اكرم (ص) و امام با فقيه فرق داشته باشد.
مثلًا يكى از امورى كه فقيه متصدى ولايت آن است اجراى حدود (يعنى قانون جزاى اسلام) است. آيا در اجراى حدود بين رسول اكرم (ص) و امام و فقيه امتيازى است؟ يا چون رتبه فقيه پايين‏تر است بايد كمتر بزند؟ حد زانى كه صد تازيانه است اگر رسول اكرم (ص) جارى كند، 150 تازيانه مى‏زند، و حضرت امير المؤمنين (ع) صد تازيانه، و فقيه پنجاه تازيانه؟ يا اينكه حاكمْ متصدى قوه اجراييه است و بايد حد خدا را جارى كند؛ چه رسول اللَّه (ص) باشد، و چه حضرت امير المؤمنين (ع)، يا نماينده و قاضى آن حضرت در بصره و كوفه، يا فقيه عصر.
موضوع ولايت فقيه مأموريت و انجام وظيفه است.
 

TαβαTαβαξξ

عضو جدید
سید جون مگه ایشون حرف از ولایت فقیه زد؟؟؟
اگه میخوای بدونی ولایت فقیه چیه کتاب امام ره در این مورد بخون یا نه اصلا خودم برات میذارم

موضوع ولايت فقيه مأموريت و انجام وظيفه است.

ببین داش جواد! این چیزایی که میگی رو زیاد خوندم.

ولایت فقیه یه دروغ بزرگه و این برام کاملا مسلمه. حوصلۀ بحث هم ندارم. پس خودتو خسته نکن.

کتابم اگه میخوای معرفی کنی، من که آقای خمینی رو قبول ندارم! از یکی دیگه معرفی کن.

از مراجع کنونی هم فعلا آیت الله وحید خراسانی رو قبول دارم. والسّلام
 
آخرین ویرایش:
بالا