امین قیاسی 1986
عضو جدید
سلام
انا وضعت فى الصغیر بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون و ربیعة و مضر. (نهج البلاغه خطبه قاصعه)
صفت شجاعت یكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطیره و هولناك، و مظهر تام و مصداق حقیقى آن وجود على علیه السلام بود.
بنا به نقل مورخین رنگ على علیه السلام گندمگون، چشمان مباركش درشت و جذاب، ابروانش پیوسته و پر پشت، دندانهایش محكم و سفید و چون مروارید بود. دست و بازو و ساعد بى نهایت قوى و گوشت آن پیچیده و محكم و در تمام عرب به سطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه گوئى گوشت و پوست و استخوان آن را كوبیده و آنگاه دست بازو و ساعد ساختهاند.
على علیه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزیده و محكم و چون آهن صلب به نظر میآمد و بطور كلى آن حضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهایت نیرومندى بود. مورخین عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على علیه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود، پدرش ابوطالب او را با جوانان عرب به كشتى وامیداشت و آن حضرت با این كه از جهت سن خیلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجیبى آنها را بر زمین میزد. از زبیر بن عوام نقل كردهاند كه قسم یاد كرد و گفت در هیچیك از جنگها از هیچ شجاعى نترسیدم مگر در مقابل على علیه السلام كه از شدت وحشت خود را گم میكردم. و این تنها زبیر نبود كه از مقابله با او وحشت مینمود بلكه تمام قهرمانان نیرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او به وحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نمیكردند چه خوب گفته شاعر:
اغمد السیف متى قابله كل من جرد سیفا و شهر (1)
هیبت على علیه السلام به حدى بود كه چون چشم مبارزى به او می افتد رعب و وحشت سراسر وجودش را فرا میگرفت و در اثر هیبت آن حضرت نیروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب شده و با كمال درماندگى طعمه شمشیر او میگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ این سؤال كه بچه چیزى بر مبارزان غلبه كردى فرمود كسى را ملاقات نكردم جز این كه او مرا علیه جان خود كمك نمود (سید رضى علیه الرحمة دنبال كلام امام فرماید مقصود حضرت تمكن هیبت او در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانیهاى او در غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله همه را متحیر و متعجب نمود و خوابیدن وى در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله در فراش آن حضرت از یك قلب قوى و روح بزرگ حكایت میكند، ثبات و پایدارى على علیه السلام در صحنههاى كارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم دیگر محال و غیر ممكن است. معاویه براى اینكه لشگر آرائى خود را به گوش على علیه السلام برساند در یكى از نامههاى خود به آن حضرت نوشت كه سپاهى عظیم براى جنگ او آماده نموده است، طرماح به معاویه گفت ترسانیدن تو على را از زیادى و انبوهى سپاه مثل ترسانیدن مرغابى است به زیادى آب!
انا وضعت فى الصغیر بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون و ربیعة و مضر. (نهج البلاغه خطبه قاصعه)
صفت شجاعت یكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطیره و هولناك، و مظهر تام و مصداق حقیقى آن وجود على علیه السلام بود.
بنا به نقل مورخین رنگ على علیه السلام گندمگون، چشمان مباركش درشت و جذاب، ابروانش پیوسته و پر پشت، دندانهایش محكم و سفید و چون مروارید بود. دست و بازو و ساعد بى نهایت قوى و گوشت آن پیچیده و محكم و در تمام عرب به سطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه گوئى گوشت و پوست و استخوان آن را كوبیده و آنگاه دست بازو و ساعد ساختهاند.
على علیه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزیده و محكم و چون آهن صلب به نظر میآمد و بطور كلى آن حضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهایت نیرومندى بود. مورخین عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على علیه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود، پدرش ابوطالب او را با جوانان عرب به كشتى وامیداشت و آن حضرت با این كه از جهت سن خیلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجیبى آنها را بر زمین میزد. از زبیر بن عوام نقل كردهاند كه قسم یاد كرد و گفت در هیچیك از جنگها از هیچ شجاعى نترسیدم مگر در مقابل على علیه السلام كه از شدت وحشت خود را گم میكردم. و این تنها زبیر نبود كه از مقابله با او وحشت مینمود بلكه تمام قهرمانان نیرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او به وحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نمیكردند چه خوب گفته شاعر:
اغمد السیف متى قابله كل من جرد سیفا و شهر (1)
هیبت على علیه السلام به حدى بود كه چون چشم مبارزى به او می افتد رعب و وحشت سراسر وجودش را فرا میگرفت و در اثر هیبت آن حضرت نیروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب شده و با كمال درماندگى طعمه شمشیر او میگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ این سؤال كه بچه چیزى بر مبارزان غلبه كردى فرمود كسى را ملاقات نكردم جز این كه او مرا علیه جان خود كمك نمود (سید رضى علیه الرحمة دنبال كلام امام فرماید مقصود حضرت تمكن هیبت او در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانیهاى او در غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله همه را متحیر و متعجب نمود و خوابیدن وى در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله در فراش آن حضرت از یك قلب قوى و روح بزرگ حكایت میكند، ثبات و پایدارى على علیه السلام در صحنههاى كارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم دیگر محال و غیر ممكن است. معاویه براى اینكه لشگر آرائى خود را به گوش على علیه السلام برساند در یكى از نامههاى خود به آن حضرت نوشت كه سپاهى عظیم براى جنگ او آماده نموده است، طرماح به معاویه گفت ترسانیدن تو على را از زیادى و انبوهى سپاه مثل ترسانیدن مرغابى است به زیادى آب!
آخرین ویرایش: