خیلی خوش اومدین منزل خودتونهمن بازم اومدم
{زاهدان} وش آتکه
- شروع کننده موضوع یکی از بچه ها
- تاریخ شروع
[مسابقات هنری] – مسابقه نقاشی شماره 05 -جدایی و دوگانگی
خوشحال میشم سر بزنین
خوشحال میشم سر بزنین
خیلی هم خوب
سلام منصوری بالاخره از زیر آب اومدی بیرونخیلی هم خوب
سلام دوست من نظر لطف شماستممنونم اقا عطا خیلی قشنگ بود
من نمیدونستم اینقد زیباست زاهدان
مرسی از این عکسهای ناب
ممنون که تشریف آوردین
البته همه عکسا از زاهدان نیست مربوط به چند شهر استانمون میشه
خیلی خوش اومدین منزل خودتونه
سلامت باشید خدا صاحبشو نگه داره خخخخخخخخ
سلام.قشنگ بود.مرسی
ممنون شوما لطف دارین دوست من خخخخخخ
درود بر شما استارتر
من واقعا دوست داشتم دومین نفر باشم که در این تایپیک پست میدم.
هیچ شناختی نسبت به زاهدان و مردمش ندارم. بجز همانقدر اندک که در تی وی میبینم و یا در مجلات و اخبار.
اما چون میدونم منطقه ی محرم هست مثل منطقه ی ما خیلی دوسش دارم. همیشه اخباری که از زاهدان میرسه کمی ناراحتمون میکنه که از شما دوستان خوب زاهدانی تقاضا دارم با این تلاشهاتون بتونید زاهدان رو بیشتر به مردم ایران معرفی کنید و باعث مودت و دوستی بیشتر بین زاهدانیا و سایر اقوام کشورمون بشه.
به امید دیدن زاهدان و سیستان در اوج. ممنون
من واقعا دوست داشتم دومین نفر باشم که در این تایپیک پست میدم.
هیچ شناختی نسبت به زاهدان و مردمش ندارم. بجز همانقدر اندک که در تی وی میبینم و یا در مجلات و اخبار.
اما چون میدونم منطقه ی محرم هست مثل منطقه ی ما خیلی دوسش دارم. همیشه اخباری که از زاهدان میرسه کمی ناراحتمون میکنه که از شما دوستان خوب زاهدانی تقاضا دارم با این تلاشهاتون بتونید زاهدان رو بیشتر به مردم ایران معرفی کنید و باعث مودت و دوستی بیشتر بین زاهدانیا و سایر اقوام کشورمون بشه.
به امید دیدن زاهدان و سیستان در اوج. ممنون
ممنون از شما دوست گرامی برای حضور سبزتون
حتما تا اونجا که در توان من باشه سعی میکنم استان خودمو اون جوری که واقعا شایسته هست به دوستان خوبم معرفی کنم
ممنون از شما دوست گرامی برای حضور سبزتون
حتما تا اونجا که در توان من باشه سعی میکنم استان خودمو اون جوری که واقعا شایسته هست به دوستان خوبم معرفی کنم
من مطمئنم استان و منطقه ای که شهر سوخته رو دارهف منطقه ای که سرباز رو دارهف منطقه ای که تفتان رو داره و هیرمند رو داره ، چابهار و دریا رو داره ، و هزاران زیبایی و امکانات خدادادی که ما ازش بیخبریم جای پیشرفت خیلی زیادی داره. جایی که دکتر دهمرده داره ، دکتر سینایی (از اساتید معروف مکانیک کشور) داره حتمن نوابغ زیادی داره که بتونه هم بدرد زاهدان بخوره و هم بدرد ایران.
یه چیزی خدمتتون بگم. من زمانی که دبیرستان بودم ، مشاور مدرسمون (15 سال پیش) یه بار سر کلاسس آزمون رواناسی استعداد میگرفت که یادم نیست چطور صحبت کشید به نوایغ و استعدادها که یادمه گفت طبق تحقیقات هر ساله از 10 نضریب هوشی بسیار بالای ایران ،5 الی 6 تاش از منطقه ی سیستان و بلوچستان هستن.
خیییییییلی قشنگه
ممنون از دعوتتون
من فک نمیکردم اونجا برف بباره
ممنون از دعوتتون
من فک نمیکردم اونجا برف بباره
ممنون دوست من
حرفای شما کاملا درسته.ولی متاسفانه استان ما به دلایل زیادی مورد نامهربانی قرار گرفته و زیاد بهش توجه نمیشه.
من به عنوان یک زاهدانی هدفم از ایجاد این تاپیک این بودش که استان خودمو بیشتر و بهتر به دوستانم معرفی کنم تا شاید اون ذهنیت بدی که نسبت به استان ما دارن یخورده تغییر بدم.
خواهش میکنمخیییییییلی قشنگه
ممنون از دعوتتون
من فک نمیکردم اونجا برف بباره
ممنون از شما که تشریف آوردین
ن پ فقط شهر شما برف میباره خخخخخخخخخ
خواهش میکنم
ممنون از شما که تشریف آوردین
ن پ فقط شهر شما برف میباره خخخخخخخخخ
به به ببین کی این تاپیک رو زده. مرسی. عالی بود من خودم فکر نمیکردم زاهدان اینقدر خوکشل باشه ایشالله قسمت باشه بتونیم بیایم از نزدیک ببینیم.
من خودم فکر نمیکردم زاهدان اینقدر خوکشل باشه ایشالله قسمت باشه بتونیم بیایم از نزدیک ببینیم.
ممنون دوست منبه به ببین کی این تاپیک رو زده. مرسی. عالی بود
خوشحال میشیم تشریف بیارین
حتمن
واقعا همچین چیزی لازمه. برای تمام مردم کشورمون لازمه که دیدشون نسبت به منطقه ی شما بهتر بشه.
انشالله. موفق باشین
ممنون دوست من
سلام
عمو ممنون از دعوتت
خیلی زیبا بود فکر نمیکردم اینقدر زیبا باشه
عمو ممنون از دعوتت
خیلی زیبا بود فکر نمیکردم اینقدر زیبا باشه
سلام عموییوسلام
عمو ممنون از دعوتت
خیلی زیبا بود فکر نمیکردم اینقدر زیبا باشه
ممنون از این که اومدی
چون میدومنستم خیلی از دوستام هیچ شناختی از زاهدان و استان ما ندارن برای همین چندتا عکس گذاشتم تا استان منو بهتر بشناسن
خاطرات یکی از هموطنان که برای تحصیل به زاهدان اومده بود
خاطرات یکی از هموطنان که برای تحصیل به زاهدان اومده بود
خاطرات یکی از هموطنان که برای تحصیل به زاهدان اومده بود
- حتما اولین چیزی که به ذهنتون میرسه، اینه که مگه دیوونه ام که واسه خرید برم زاهدان،اونجا نا امنه و ....، ولی میخوام بهتون بگم واقعا زاهدان با اون چیزی که میشنوید خیلی فرق داره، من ارشدم رو در دانشگاه زاهدان گرفتم. روز انتخاب رشته ام خانومم میگفت هرجا میخوای بزنی بزن فقط زاهدان رو نزن، من هم گفتم با این رتیه که روزانه قبول نمیشم بذار فقط زاهدان روزانه رو بزنم، و زدم و برحسب اتفاق قبول شدم.
حقیقتش خودم هم اصلا تمایلی به رفتن به زاهدان نداشتم، خیلی میترسیدم بخاطر موضوعاتی که شنیده بودم از اونجا، که وقتی رفتم واقعا دیدم یک کلاغ چهل کلاغ یعنی چی. و خداییش دانشگاهش هم که به لحاظ فضاسازی حرف نداره.
- من اینجا قصد تعریف از زاهدان نیست، چون واقعا در اون حد هم نیست که بخوام کسی رو ترغیب یا تشویق به رفتن به زاهدان کنم ولی میخوام بگم واقعا متاسفانه خیلی ذهنیت بدی راجع به مردم اون منطقه ایجاد شده که اصلا اینطوری نیست و واقعا مردم خوب و خونگرم و آرومی و قانعی داره. این درگیری ها هم که گاها میشنوید پیش میاد بین مردم عادی نیست، بهرحال همیشه هر عملی یه عکس العملی داره(نمیخوام بیشتر توضیح بدم چون شاید برداشت سیاسی بشه).
ولی اون دو سالی که من اونجا بودم، 6-7 بار هم خانومم رو با خودم بردم و بیشتر واسه خرید. و باید بگم واقعا اونجا از نظر ذهنی خیلی بیشتر احساس امنیت میکردم تا وقتی میام تهران واسه یکسری کارهای اداری و ...
خب بگذریم و بریم سر اصل مطلب بازار رسولی:
بازار رسولی معروف ترین بازار زاهدانه. کلا زاهدان دو تا بازار داره که یکیش به بازار معروفi و یکی دیگه هم به رسولی. یعنی اگه سوار تاکسی شدید و خواستید برید بازار حتما تاکید کنید که بازار رسولی وگرنه می بردتون بازار داخل شهر که قیمت هاش مثل بقیه ی جاهای ایرانه.
برای این که مطالب پراکنده است و خیلی ذهنتون قاطی نشه، من همه رو بصورت نکته نکته میگم که خیلی پیچیده نشه:
1: اولین نکته در مورد زاهدان این که کلا همه ی ماشین هایی که از کنارتون رد میشن میتونند نقش مسافرکش رو بازی کنند و شما هم میتونید با خیال راحت براشون دست تکون بدید و بخواهید که به مقصد برسوننتون. و همشون هم قابل اعتمادن، اسیر توهمات نشین و از لباس های محلی و ریش های بلند راننده ها هم نترسید.
2: اصولا کرایه تاکسی در زاهدان ثابته برای تمام مسیرها و نهایتا 1000 تومن فرق میکنه برای مسیرهای دورتر. یعنی از ترمینال تا بازار،تا رسولی، تا دانشگاه و ... کرایه (در حال حاضر) 3000 تومنه.
3: در زاهدان برای هر چیزی چونه زدن آزاده تا جایی که دوست دارید چونه بزنید و نگران نباشید البته بی انصافی هم نکنید، چون مردم زاهدان آدم های قانعی هستند و یکی از دلایل ارزونی هم اینه که به مردمش به سود کم راضی هستند، پس خیلی هم چونه نزنید.
- 4:ورود به بازار: بازار رسولی یک خیابان باریک که دو طرفش رو مغازه ها پر کردند و پشت این ردیف مغازه ها بازارچه ها و دالان هایی پر از حجره ها و مغازه های متععد قرار داره.
اگر از ابتدای خیابان (سمت شهر) وارد بازار بشید اولین مغازه ها چندان ارزان نیستند، هرچه به انتهای بازار برید کم کم قیمت ها کمتر میشه و به اصل رسولی نزدیک میشید.
و در انتهای بازار هم مغازه های دست دوم فروشی بزرگ قرار داره. توی این دست دوم فروشی ها همه جور چیزی پیدا میشه از قبیل بوت های زنانه، کفش، کمربندهای زنانه، پالتو، کت، شلوار و عروسک و..... البته خرید از این مغازه ها بستگی به خودتون داره که آیا اهل دست دوم پوشیدن هستید با نه) (الحق و الانصاف بعضی از دست دوم هاش هیچ فرق با نو نداره، و.لی بهرحال دست دومه دیگه، ما که هیچ وقت نتونستیم خودمون رو راضی کنیم که از اونجا خرید کنیم، هرچه گاها وسوسه میشدیم شدیدا، مثلا همین دفعه ی آخر یه پالتوی زنانه دیدیم اصلا به قیافش نمیومد که دست دوم باشه به قیمت 35 هزارتومن، ولی خب آخرش هم نخریدیم، هرچند که همون موقع یه بنده خدایی از تهران کنارمون بود میگفت بخرین بابا این پالتو زیر 200 تومن نیس تهران)
5: یکی از مشکلات بازار رسولی اینه که علی رغم کوچک بودن خیلی تو در تو و گم و گیجه. واسه همین آدرس دادن سخته.
6: بهترین اجناسی که ما تا بحال از زاهدان خرید کردیم که بسیار راضی بودیم شلوار لی، کت و کاپشن مردانه، شال و روسری، چای و بدلیجات بوده.
شلوارک های لی زنانه رو می تونید در زاهدان با قیمت های 3-4 هزارتومن گیر بیارید.
7: اصولا اگر دنبال خرید اجناس مارک هستید نباید در قسمت نوفروشان رسولی دنبال جنس بگردید چون قاطعانه بهتون میگم جنس مارک اصلی اونجا پیدا نمی کنید، اجناس نوی اون قسمت همه مال پاکستان و چین و تایلند و ... است.
برای پیدا کردن اجناس مارک باید به دست دوم فروشی ها سر بزنید.
- 8: حالا اگر خیلی مارک براتون مهم نیست و شلوار لی پاکستانی هم حاضرید پاتون کنید، بیاید تا براتون بگم ( خداییش جنساش خوبه، من خودم داشتم) آخرین باری که برای گرفتن مدرکم رفتم زاهدان دی ماه امسال بود، شلوار لی مردونه (مارکF&F پاکستان ( خریدم که واقعا جنسش عالی بود، به قیمت 20 هزارتومن که مطمئنم اون شلوار جای دیگه زیر 70-80 هزار تومن گیر نمیومد..
9: از اونجا که گفتم بازار رسولی خیلی پیچ در پیچ، ما تازه در آخرین باری که زاهدان بودیم تونستیم یه پاساژ پیدا کنیم که همشون عمده فروش بودن، که در همون لحظه که ما اونجا بودیم، 5 تا مغازه دار از تهران و اصفهان و مشهد در حال خرید عمده بودن و کیسه کیسه شلوار لی میبردن. این پاساژ واقعا عالی در کنار هتل آزادی ( در بازار رسولی) بود.
10: پرده هم اونجا واقعا مناسبه. البته باید بگردید تا پرده ی باب سلیقه ی خودتون رو پیدا کنید چون عموم پارچه هاش مطابق سلیقه ی خود مردم اون منطقه است و یه کم سخت پیدا کردن پرده های بهتر.
11: بهرحال هرکس از دوستان که رفت زاهدان و خواست بره رسولی و نیاز داشت تا راهنماییش کنم حتما پیغام بده تا آدرس ها رو بصورت دقیق تر بهش بدم.
12: از رسولی به هیچ عنوان لوازم الکترونیکی نخرید از ما گفتن.
13: از رسولی حتما آچار گوشت، که ادویه ی تند محلی است بخرید. البته در رسولی فقط آچار گوشت های بسته بندی پاکستانی با مارک National وجود داره که ما همیشه می خریم و ترجیح میدیم به آچارگوشتهای محلی خود زاهدان. اگر آچارگوشت محلی زاهدان را ترجیح میدید در رسولی به سختی گیرتون خواهد اومد در بازار راحت تر گیرتون میاد. (البته از مارک National ادویه های مختلفی برای ماهی، مرغ، بریانی و ... هم وجود داره که اکثرا تند و تیزند)
14: لوازم آرایشی هم سعی کنید از اونجا نخرید چون چندان بهش اعتمادی نیس ( هرچند قیمت هاش بسیار ارزونه )
اگه گذرتون به زاهدان افتاد حتما رسولی رو از دست ندید، حداقل دیدنش تجربه ی جالبیه.
یه خاطر هم حسن ختام مطلب بگم شاید جالب باشه براتون: یه روز تو همون بحبوحه ی گرفتن عبدالماک ریگی ( راستی یادم رفت بگم ما همون روزهایی که ریگی گرفتن زاهدان بودیم با خانومم، مردم جشن گرفته بودند شدید، همه تو خیابونا بودند و میزدند و میرقصیدند، خیلی جالب بود) رفتیم رسولی واسه خرید و موقعی که خرید کردیم و میخواستیم بیام بیرون، فروشنده رو کرد بهم و گفت" برو شهرتون و به دوستات بگو از پسر عموی عبدالمالک خرید کردم." اون موقع کلی خندیدم ولی بعدا فهمیدم راست میگفته.
ما اینجوری هستیم
ما اینجوری هستیم
ما اینجوری هستیم
- يادمه توي اولين سفرم به زاهدان ، توي بازار خيلي تشنه بودم و آب هم پيدا نكردم. از يه مغازه دار با لباس محلي و ظاهري بلوچ پرسيدم آب كجاست و اون هم همينجوري مغازشو ول كرد و گفت دنبال من بيا . توي كوچه هاي تو در توي پشت بازار راه افتاديم در حاليكه نمي دونستم كجا ميريم. كمي ترسيده بودم. يه دفعه درب يه خونه رو باز كرد و گفت بفرما. اينجا خونه توئه. واقعا ترسيده بودم و اون بنده خدا هم متوجه اين مسأله شد.
رفت داخل و يه ليوان آب با سبزي معطر آورد و من با ترس و لرز خوردم و تشكر كردم و رفتم.
از بزرگترين تأسفهاي من در سفرهام، برخورد نامطمئني بود كه با اين دوستي كه نميشناختمش داشتم.
منبع: