رد پای احساس ...

succulent

عضو جدید


آنـقـدر دیـر آمـدی تا عـاقـبـت پـایـیــز شـد
کاسـه ی صبـرم از این دیـر آمدن لبریـز شد

تیـر دیوانـه شـد و مـرداد هم از شهـر رفـت
از غمـت شـهـریــور بیچـاره حلـق آویـز شـد

مـهـر بـا بی مـهـری و با نامهـربـانـی میـرسـد
مـهـربـانـی در نـبـودت انـدک و نـاچـیـز شـد

بی تـو یک پاییـز ابرم، نم نم باران کجاست؟
بی تو حتـی فکـر بـاران هـم خیـال انگیـز شـد

کاش میشـد رفت و گم شد در دل پاییـز سرد
بـوی بـاران را تـنفـس کرد و عـطر آمیـز شـد

آمـدی جـانــم بـه قـربـانــت ولـی حـالا چـرا؟
آنـقـدر دیـر آمـدی تـا عاقـبـت پـایـیــز شـد...​
 

succulent

عضو جدید


تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را
شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را

تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که
نمی‌دانم زمانش را، نمی‌یابم مکانش را

من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان
برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را

پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر
که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را

تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم
از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را

پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی‌ ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را

تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد
تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را

من آن مستم که در می‌خانه‌ای از دست خواهد رفت
اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را​
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ارزانی تو ....

ارزانی تو ....



«پیشانی ام»

سجده گاه لب هایت؛

«چشمانم»

میعادگاه قدم هایت؛

«دستانم»

تکیه گاه خستگیهایت؛

و «قلبم»

حریم دلتنگیهایت؛

تمامی اینها،

ارزانی «نیم نگاهت»!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز






من همانم ...


تو مقصری، اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم

پـس


من را به "مـن" نبودن محکوم نکن !


من


همـانم که درگیـر عشقش بودی


یـادت نمی آید؟


من همانـم


حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم ...








 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
▼⇡▼ پِسَــْـًْـٌْرے كِہ دَرد داشتــْـْـْ

خِيلے حَـرڣ داشتــٌْـْـْـْـٌْـْ

▼⇡▼ وَلے یِہ صِـدا اَز دَرون ميگُفټ

هیښ خَفِہ شُو ُمَـْـْرْد باشــْ
 

انیشتن

عضو جدید
بترس از کسی که مختصات تو را میداند ...


هندسه روحت را میشناسد،
و میانبرهای دلت را بلد است،
او بهتر از هر کسی میتواند
معادلات زندگیت را غلط حل کند ؛؛


از ارتفاع دلت بالا برود ،
و قاعده حیاطت را بهم بریزد ،
دلت را بازیچه کند
و با یک لبخند ملیح بگوید :
متأسفم!


او بلد است
کدام آجر شکسته را بیرون بکشد !
تا دیوارت یکسره فرو بریزد .
 

انیشتن

عضو جدید
آبـــجــے...؟!
حیفه اشڪات نیس...؟!؟
یــہ دختَــره خـــــــوب✔
گِـریہ نِمے کُــنہ واسِــہ
یــہ پسَــر ِ بـَـــــــد ✘
♤■تنهــــــــــایے هیچــــــ پسرے رو باور نڪڹ ✘
✘پسراے ایـــــــڹ مــــــــــــلت...✘
عشقشــــــــوڹ رو هم بلاڪ میڪنڹ
✓تا بے دردســـــر هــــــــــــــــــــرزگــــــــــے ڪنــــــــــــــڹ✓
 

انیشتن

عضو جدید
ـــــراے ڪَسے بِـــــســـــوز




ڪہ بَرا خـــــاموش ڪَردَنت


اَز اَشـڪِش مـــــایہ بـــــِذاره......




مهلت بده میروم


فقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم !
" مــــــــــــــن " خيلــــــــــي جـاها......از خودي خــــــــــوردم ... !!!


ولي وقتي....


" تـــــــــــو " جـــــــــا زدي.................... جـــــــا خــــــــــوردم ... !!!
مهمترین درسی که از زندگی گرفتم:




هیچکس شبیه حرفاش نیست.
 

انیشتن

عضو جدید
نه به هر کس★
♚ اهمیت ♚ میدم★
نه از کنار هر کس✖
♚ ساده ♚ میگذرم★
واسه اینه همیشه⇩
♚ خلوته ♚ دورو ورم➣


✘اونى که موند قدمش رو چشام♥
☜ اونى هم که رفتنيه⇦
✘بسلامــــت✘


◇◆◇◆◇◆◇◆◇
ﻣﻐــــــﺮﻭﺭ ﻧﯿﺴﺘــــﻢ★
ﻓﻘﻂ ﺩﻧﯿــــــﺎ ﺑﻬﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ⇩
ﺗــــﻮﺟﻪ ﺯﯾﺎﺩ〇
ﺑﯽتوﺟــﻬﯽ ﻣﯿــﺎﺭﻩ✔


ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ "ﺑــَـﺪ"ﺑﺎﺷﯽ★
ﺗﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺪﻭﻧﻦ " ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ"ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻧﯿﺴﺖ♥
♥ﻣــَـﺮﺍﻣﻪ ! ﻣــــﻌرفت
 

انیشتن

عضو جدید
⇜پسرے ڪہ بہت نگہ شالتو بڪش جلو.......
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ رژ پررنگ نزڹ.....
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ ارایش نڪن وقتے مڹ نیستم......
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ تنہا بیروڹ نمیرے.....
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ بیروڹ رفتے از ڪنار مامانت جم نمیخورے .....
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ پسراے ادد لیستتو بلاڪ ڪڹ جز آشناهات ...
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ عڪستو نبینم اینور اونور گذاشتے .....
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ شبا بعد شب بخیر نبینم آڹ باشی....
✘⇜پسرے ڪہ بہت نگہ با پسر عمو،پسر خالہ یا هر ڪوفت و زهرمار دیگہ بیروڹ نمیرے
※قابڸ اعتماد نیست
※چــــــــــــــــــــوڹ
※تــــــــــو براش
※ فقــــــــــط
※ هًــــــــــوًســــــــــے...
 

انیشتن

عضو جدید
اولش عاشــــــــــقته
حاضره دنیارو به پات بریزه
حاضره هرڪاري بڪنه ڪه خوشحالت ڪنہ
شبایے ڪہ ازش دلخوري تا وقتي آشتي نڪردي خوابش نمیبره
ادعاي عاشقي ڪردنش دیوونت میڪنه
عاشــــــــــقش میشي
عاشـــــق بودنش ، عاشـــــق حس ڪردنش
با شادیاش شادي و با ناراحتیاش ناراحت
ڪم ڪم ازت دور میشه
واسہ همه چے وقت میذاره بجز تـــــو
با همه بہش خوش میگذره بجز تـــــو
انگار ازت فرار میڪنه
انگار ازت خستہ شده
انگار عاشـــــقه یڪي دیگه شده
انگار دیگه تویي ڪہ یه روز همه چیش بودي الآن شدي "هیچــــــــــے"
بازم خودت میمونے و یه عالمه حرف تو دلت ڪہ شاید هیچوقت هیچڪے نفہمہ??????
 

انیشتن

عضو جدید
بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ






روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛






بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد






برآی نِگآه کَردَنمـــ






כֿـَندیدنمـــ






اَذیتـــ کردَنمــــ






برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی






روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود






می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس تکرآر مـטּ نخوآهد
 

انیشتن

عضو جدید
يکــــــــــــــ دقيقه سکوتــــــــــــ !
بخــاطــــرِ تمــامِ آرزوهايــــي کــه در
حـــدِ يکـــــ فکـــر مانـــدنــد!!!
بخاطـــــرِ شبـــــــ هايـــي که با انـــدوه سپري كـــرديـــم ...
بخاطـــرِ قلبـــي که زير پاي کساني که دوستشان داشتيم لِه شــــد ...!
به خاطــــرِ چشمانـــي که هميشه باراني
ماندنــــد!!!
يكــــــــــــــ دقيقــه سكوتـــــــــــ!
به احترامِ کساني که شـادي خــود را ...
با ناراحتــــــ کردنمان به دست آوردنــد!!!
بخاطرِ صداقتـــــــ که اين روز هــا وجودش فراموش شده استــــــ ...
بخاطـــرِ محبّتــــ که بيشتر از همه مورد منت واقع گرديـــد!!!
يکــــــــــــ دقيقه سکوتـــــــــــــ !!!
به خاطـــرِ حرف هايــــي که هيچ وقتـــــــ گفته نشـــد!!!

براي احساسي که هميشه ناديــــــده گرفته شــــد !..............?


بگذآر سُ _ ک _ و _ تـ قآنون زندگی مَن بآشد...

وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند....

سکوتـــــــــــــ ...

و دیگر هیچ نمی گویم ...!

که این بزرگترین اعتراض دل من استـــــــــ ـ

سکوت را دوستـــــــــ دارم

به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ .....
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به روز

به روز

پوسیده تا رو پودم به روز نمی شوم رنگ پریده تر از پاییزم
به شادی دیروز نمی شوم
خودت خواستی که بی صدا بشکنم مپرس
ز چه بانوی شاد دیروز نمی شوم ؟
تا آخردنیا سوزانم....
.. از دردهای نگفته ام
مرده چشمه ی احساسم !!!
پر سوز نمی شوم
خودم را حبس کرده ام
در حصار دردها
افسوس!!
که من آن ماهک شاد دیروز نمی شوم !!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پاییز فصل عروج
در خود شکستن ها
و بغضی که سرد می بارد از تب
((یکی هست تو قلبم))
همیشه یکی باید باشد
برای بودن و سرودن
اما چه زود پر پر شدند
علی،،،،،، مرتضی،،،، گلشن
وهزاران تصویر از قاب خیال
پاییز فصل جدایی
برگ از درخت
محبوب از دلدار
مادرم هم در پاییز آسمانی شد
واینک در نبودش چقدر پاییز می بارد
 
آخرین ویرایش:

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حــال ِ بَـد ِ ایـن روزهـــایم را به چه تعبیـــــر کنـم ؟!

به هــــوای ِ گرفتـه پاییــز

به آسمـــــان ِ ابــری و بـارانی اش ؟!...

یا به درختــان ی که بـرگ بـرگ گریــــه می کننـــد ؟!

به روزگــاری که

برخلاف ِ آرزوهــــایم گذشـت

یا به آرزوهـــایی که زیـر پـاهـایم خِــش خِــش می کننــد؟!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعضی ها ...

بعضی ها ...

[FONT=times new roman,times,serif]بعـضـیـ ها [/FONT]


[FONT=times new roman,times,serif] بـهـتـر اسـت در حـدِّ یـک آرزو بمـــانـنـد[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif] بــرآورده شـُدنـشـان[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif] بـه بـــهــای شــکـسـتـن دلــــت[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif] تمام می شود ...:([/FONT]
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهی وقتا...
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !

رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم

دَســتــهــایِ تـــُـو . . .

و رویِ آن دســت مــیــکــشــم






 

sweet_dream

عضو جدید


ساعتِ چهار بود یا کمتر، پارک ساعی کنار طوطی‌ها
تا رسیدم نگاه کردم، وَ... دیدمت ایستاده‌ای آنجا

با همان چشم‌ها و لبخندی، که فقط عکس بود تا آن روز
با همان چشم‌ها که مجنون را، می‌کند عاشق خودش لیلا

آه! چشمم به روسریت افتاد... آه! چشمم به چهره‌ات بانو
ماه، رنگین کمان سرش کرده... چهره، زیبا و روسری، زیبا

من دو ساعت قدم زدم با تو، تو دو ساعت قدم زدی با من
تو دو ساعت شنیده‌ای شاید، هیچ چیزی نگفته‌ام امّا

من دو ساعت مقدّمه چیدم
تا بگویم که دوسـ...
شش شد وای!
رفع زحمت کنم اگر بشود
حرف ناگفته‌ای نماند آقا؟!

راستش را ...
الو؟ بله؟ جانم؟...
من شما را...
پیامک آمد باز
آه! لعنت به زنگ بی‌مورد
یا به هر چه پیامک بی‌جا

کاش می‌شد که...
بگذریم اصلاً!...
کاش می‌شد...
نمی‌شود گفتش
حرف‌هایم دوباره ناقص ماند...
دوستت...
لا اله الّا اللا...
 

sweet_dream

عضو جدید
.........................................................


بمان با من که نقش اصلی این داستان هستی
تو در دنیای من چیزی شبیه قهرمان هستی
همیشه بکری از بس کارهایت غیر معمولی ست
تو مصداق شکوفایی یک گل در خزان هستی
فقط در وصف تو یک چیز باید گفت :بسم الله
خودت هم خوب میدانی که "از ما بهتران"هستی
همه در آینه غرق اند و من هر بار میبینم
که تو محو تماشای خودت در آسمان هستی

کنارت تند جریان دارد و دور از تو آهسته
تویی که باعث اخلال در نظم جهان هستی
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خش خش . . .

چیک چیک . . .

آه چقدر این صداهای پاییزی را دوست دارم , مرا یاد خاطراتمان می اندازد که روی برگ ها قدم میزدیم و زیر باران از عشق هم خیس میشدیم

یـــادش بخیر

آن موقع نه چتری بود و نه نفر سومی . . . !

راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی ؛

وقتی می داند درخت ؛

عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد . . . !
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبهایم خاموش است...
نه حرفی میزنم..
نه کلامی بر زبان می آورم...
هیچ هیچ ...

اگر مرا درک کنی..
اگر مرا از درون بشناسی
واحساسم را حس کنی..
صدای ناله هایم که تا آسمان بلند شده
را میشنوی....
فقط
کمی مدارا کن با تن خسته ام....
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا