دوستداران دکتر الهی قمشه ای

دوستداران دکتر الهی قمشه ای


  • مجموع رای دهندگان
    8

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.

دوستان حیفم می اومد که این تاپیک رو ایجاد نکنم و در این باره صحبتی نداشته باشیم. بنده مدتیست که سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای رو گوش میدم و به همه ، بخصوص طرفداران زیبایی و دانایی و نیکویی ، طرفداران انسان بودن ، طرفداران مهر و محبت و کلا همه ی فارسی زبانان توصیه میکنم که به صورت رندوم یکی از سخنرانی های ایشون رو دانلود کرده و گوش بدن و بعد نظرشون رو اینجا اعلام کنن که آیا تغییری در نگرش و رفتار و اخلاقشون رخ داد یا خیر!؟ زکات آشنایی من با صحبت های ایشون ، این بود که شما رو هم با ایشون آشنا کنم...

امتحانش مجانیه!

موفق باشید
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بسیار عالی.
من خیلی سال هست که باایشون آشنایی دارم و سخنرانی هاشون رو گوش میدادم. و متاسفانه یه مدت هست گوش نکردم. البته پارسال خواهر گرامیشون به اینجا که من دانشجو هستم اومدن و منم رفتم و به سخنرانی های ایشون هم گوش کردم.که خیلی خوب و دقیقاً مثل برادر بزرگوارشون صحبت میکردن. صداشون رو هم ضبط کردم. یادمه قبلنا تو خونه صدا و تصویر آقای قمشه ای رو هم ضبط میکردیم.
یه جهان بینی خاصی به آدم میده. یه نگرش مثبت. بعد از اونجا که من به ادبیات هم خیلی علاقه دارم و ایشون توی مثال ها و صحبتاشون از ادبیات اصیل ایرانی هم استفاده میکنن، برام خیلی جذاب تر و نوستالژیک تر و گرم تره.....
 

ΜΟΗΑΜΜΑD

کاربر بیش فعال
سلام
البته من چند باری سخنرانیشون رو از تلویزیون دیدم چیزی از خودشون نداشتن بگن
همش مولانا و حافظ و سعدی بود
البته من تمام افکار و عقاید ایشون رو نمی دونم در حد همون چند سخنرانی می شناسمشون
در یکی از سخنرانی هاشون دیدم در مورد مولانا حرف می زدند و ایشون رو تا مقام پیامبری بالا بردند
باید بگم مولانا را انچنان که هست باید دید.برخی ابیات داره که ممکن است دید بعضیا رو نسبت بهش بد بکنه که ایشون اصن از اونا حرفی نزد
و بعضی عقایدش ممکن است صحیح نباشد.:smile:ولی در کل مولانا هنرمند بسیار بزرگی هست
...
یه جایی هم گفت بعضی می گویند اینها سنی هستند یا شیعه مهم نیست!اینم خودش بحثی داره که چگونه به قضیه نگاه کنی
چون بعضی ابیات تفسیر دو گانه ای داره و برداشتها متفاوت هست!و دانستن مذهب و ریشه ی فکر شاعر مهم هست
مثلا یه روز یکی از بچه ها تو باشگاه گفت:اهل تسنن اصلا شفاعت رو قبول ندارند بنده چند بیتی از سعدی شافعی مذهب گذاشتم براشون:smile:
اون ابیات دلیل بر شیعه بودن سعدی نیست بلکه امام شافعی نیز به اینها اعتقاد داشته و حتی درموردش شعر گفته!و همچنین محب اهل بیت بوده
پس دانستن عقیده شاعر خیلی مهمه
.....
موضوع دیگر این هست که تمام شعرا حرفای غلط هم داشته اند و هرکسی که این ابیات را می خونه باید حواسش جمع باشه
و تجربه ی خودم در تحقیق بین مکاتب مختلف و افکار دیگران به این نتیجه رسیدم که به امام زمان خیلی احتیاج دارم و نیاز هر کسی که دنبال حق و معرفت هست می باشد.
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
البته من چند باری سخنرانیشون رو از تلویزیون دیدم چیزی از خودشون نداشتن بگن
همش مولانا و حافظ و سعدی بود
البته من تمام افکار و عقاید ایشون رو نمی دونم در حد همون چند سخنرانی می شناسمشون
در یکی از سخنرانی هاشون دیدم در مورد مولانا حرف می زدند و ایشون رو تا مقام پیامبری بالا بردند
باید بگم مولانا را انچنان که هست باید دید.برخی ابیات داره که ممکن است دید بعضیا رو نسبت بهش بد بکنه که ایشون اصن از اونا حرفی نزد
و بعضی عقایدش ممکن است صحیح نباشد.:smile:ولی در کل مولانا هنرمند بسیار بزرگی هست
...
یه جایی هم گفت بعضی می گویند اینها سنی هستند یا شیعه مهم نیست!اینم خودش بحثی داره که چگونه به قضیه نگاه کنی
چون بعضی ابیات تفسیر دو گانه ای داره و برداشتها متفاوت هست!و دانستن مذهب و ریشه ی فکر شاعر مهم هست
مثلا یه روز یکی از بچه ها تو باشگاه گفت:اهل تسنن اصلا شفاعت رو قبول ندارند بنده چند بیتی از سعدی شافعی مذهب گذاشتم براشون:smile:
اون ابیات دلیل بر شیعه بودن سعدی نیست بلکه امام شافعی نیز به اینها اعتقاد داشته و حتی درموردش شعر گفته!و همچنین محب اهل بیت بوده
پس دانستن عقیده شاعر خیلی مهمه
.....
موضوع دیگر این هست که تمام شعرا حرفای غلط هم داشته اند و هرکسی که این ابیات را می خونه باید حواسش جمع باشه
و تجربه ی خودم در تحقیق بین مکاتب مختلف و افکار دیگران به این نتیجه رسیدم که به امام زمان خیلی احتیاج دارم و نیاز هر کسی که دنبال حق و معرفت هست می باشد.


دلتون میاد؟؟!. ایشون خیـــلی پره !!!. مثال بزنه یا براساس حافظ و ..... صحبت کنه یعنی اینکه ازخودشون چیزی ندارن؟.بنظر من اصلا اینطور نیست.
بعد لابد منظور ایشون ازاینکه مهم نیست سنی هستن یا شیعه (که حافظ شیعه ست البته) اینه که به فرعیات و حواشی بیشتر از اصل نچسبیم . چون خیلی ها که این بحثا رو میکنن اصلاً به خود شعر، شاعر، مفهوم و زیبایی شعرا واقف نیستن فقط دست گذاشتن روی یکسری بحثای حاشیه ای و دعواکردن.ولی بقیه حرفتون درسته.
درمورد مولانا هم نمیدونم چرا بد میگن... اشعار خاص هم داشته باشه نباید الکی یکی از افراد برجسته فرهنگمون رو زیر سوال ببریم.
 

ΜΟΗΑΜΜΑD

کاربر بیش فعال
دلتون میاد؟؟!. ایشون خیـــلی پره !!!. مثال بزنه یا براساس حافظ و ..... صحبت کنه یعنی اینکه ازخودشون چیزی ندارن؟.بنظر من اصلا اینطور نیست.
بعد لابد منظور ایشون ازاینکه مهم نیست سنی هستن یا شیعه (که حافظ شیعه ست البته) اینه که به فرعیات و حواشی بیشتر از اصل نچسبیم . چون خیلی ها که این بحثا رو میکنن اصلاً به خود شعر، شاعر، مفهوم و زیبایی شعرا واقف نیستن فقط دست گذاشتن روی یکسری بحثای حاشیه ای و دعواکردن.ولی بقیه حرفتون درسته.
درمورد مولانا هم نمیدونم چرا بد میگن... اشعار خاص هم داشته باشه نباید الکی یکی از افراد برجسته فرهنگمون رو زیر سوال ببریم.
سلام
برای بنده حرفاشون تکراری بود.شما اگر وقت بزارید و اشعار مثنوی واشعار حافظ و سعدی رو بخوانید می بینید تمام حرفایی که می زنند اونجا وجود داره
البته این کار ارزنده ای هست که برخی را با ادبیات و هنر اشنا می کنند ولی بهتر است واقع گراتر در مورد موضوع حرف بزنند
بحث من در مورد شیعه وسنی بودن شعرا برای این نبود که اثبات کنیم عقیده انها چیست و بگیم عقیده فلان مذهب بهتره
بنده میگم که دونستن مذهب می تونه کمک کنه جاهایی که برداشت های مختلف از اشعار می شود کمتر کرد!
شما هم اگه درگیر شعر بشوید کم کم به مسائل پی می برید
مثلا امام زمان یا مهدی برای تصوف یه معنی میده برای تشیع یه معنی و...
لینک زیر برداشتهای مختلفی می شود
http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh20/

چون در مورد حافظ گفتید جوابتونو میدم:
حافظ اهل سنت بوده و اهل سنت در نمازمیت چهار تکبیر داره برای شیعه پنج تکبیر هست
و اهل سنت بودن دلیل بر این نمیشه که محبت اهل بیت و علی را نداشتند!
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست


شما برو یه سرچی در مورد نظرات مراجع و علما در مورد مولانا حافظ و... بکن ببین چقد اختلافه!
مثل ابن عربی که هم از سنت و هم از شیعه متهم به کافر بودن شده
وعده ای هم از هر دو مذهب ایشون رو خدا می دونند
به نظر بنده همه ی این بزرگواران خدمت بزرگی به اسلام کردند و تمام انسانها ممکن است اشتباه هم داشته باشند.
به خاطر همین میگم درست بشناسید و اقای قمشه ای کمی واقع بین باشند!
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
برای بنده حرفاشون تکراری بود.شما اگر وقت بزارید و اشعار مثنوی واشعار حافظ و سعدی رو بخوانید می بینید تمام حرفایی که می زنند اونجا وجود داره
البته این کار ارزنده ای هست که برخی را با ادبیات و هنر اشنا می کنند ولی بهتر است واقع گراتر در مورد موضوع حرف بزنند
بحث من در مورد شیعه وسنی بودن شعرا برای این نبود که اثبات کنیم عقیده انها چیست و بگیم عقیده فلان مذهب بهتره
بنده میگم که دونستن مذهب می تونه کمک کنه جاهایی که برداشت های مختلف از اشعار می شود کمتر کرد!
شما هم اگه درگیر شعر بشوید کم کم به مسائل پی می برید
مثلا امام زمان یا مهدی برای تصوف یه معنی میده برای تشیع یه معنی و...
لینک زیر برداشتهای مختلفی می شود
http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh20/

چون در مورد حافظ گفتید جوابتونو میدم:
حافظ اهل سنت بوده و اهل سنت در نمازمیت چهار تکبیر داره برای شیعه پنج تکبیر هست
و اهل سنت بودن دلیل بر این نمیشه که محبت اهل بیت و علی را نداشتند!
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست


شما برو یه سرچی در مورد نظرات مراجع و علما در مورد مولانا حافظ و... بکن ببین چقد اختلافه!
مثل ابن عربی که هم از سنت و هم از شیعه متهم به کافر بودن شده
وعده ای هم از هر دو مذهب ایشون رو خدا می دونند
به نظر بنده همه ی این بزرگواران خدمت بزرگی به اسلام کردند و تمام انسانها ممکن است اشتباه هم داشته باشند.
به خاطر همین میگم درست بشناسید و اقای قمشه ای کمی واقع بین باشند!


این شاعران در زمانی به فعالیت فرهنگی می پرداختند که مجال چندانی برای ظهور و بروز اعتقادات قلبی آنان وجود نداشت و آنان ناچار بودند که برای اشاعه تفکرات خویش، تا حدی همگام با عقاید پذیرفته شده در جامعه آن روز حرکت کنند. بر این اساس، در میان اشعارشان می توان رگه هایی از اعتقاد حاکم (اهل سنت) را یافت، با این توضیح که اعتقادات شیعی را نیز در لابلای سروده های این شاعران می توان مشاهده کرد.
به هرحال، بخش وسیعی از این اشعار، مورد پذیرش همگان بوده و این شاعران چه شیعه باشند و جه سنی، نباید از کنار آثار فرهنگ سازشان ، بی تفاوت عبور کرد.






با توجه به وضعیت حاکم بر جامعه اسلامی در قرونی که این شاعران در آن می زیستند، نمی توان از آنان انتظار داشت که عقیده قلبی خود را به تشیع، صراحتاً ابراز داشته و رسماً با تفکر حاکم در آن زمان درگیر شوند.

بر این اساس، هر اندیشمند، شاعر و ... تنها زمانی می توانست آزادانه به نشر افکار و آثار خود بپردازد که به نوعی خود را موافق با اندیشه رایج در جامعه معرفی کند و در غیر این صورت، فعالیت های فرهنگی او دچار چالش شده و یا متوقف می گشت.

به همین دلیل و با توجه به حساسیت بیش از اندازه ای که نسبت به دیگر مذاهب و به ویژه، شیعیان وجود داشت، مشاهده اشعاری که در ظاهر، مخالف تفکرات شیعی بوده، به تنهایی نمی تواند دلیلی بر سنی بودن سراینده آنها ارزیابی شود.




از طرفی، موضوع انتخاب شده در بسیاری از این اشعار، موضوعاتی هستند که چون مدح سخاوت و ذم بخل، مورد پذیرش تمام فرقه های اسلامی بوده و به دنبال آن، قابل استفاده برای همگان خواهد بود و اثبات شیعه یا سنی بودن شاعر، آسیبی به مفاهیم ارزشمندی که از راه شعر به مخاطب منتقل می شوند، نخواهد رساند.

با این وجود و نظر به اینکه شما اشعاری را برای اثبات سنی بودن برخی شاعران ارائه فرمودید، باید گفت که می توان از اشعار همین شاعران در محدوده همان آدرس های موجود در پرسشتان، مستنداتی در مورد تمایل آنان به مکتب اهل بیت(ع) مشاهده کرد که به برخی از این موارد اشاره می کنیم:

سعدی در بوستان، بعد از آنکه با اشعاری به مدح خلفای چهارگانه پرداخته و می گوید:




نخستین ابوبکر پیر مرید * عمر، پنجه بر پیچ دیو مرید

خردمند عثمان شب زنده‌دار * چهارم علی، شاه دلدل سوار

در همان قسمت، دعایی را به جانب پروردگار عرضه می دارد:

خدایا به حق بنی فاطمه * که بر قول ایمان کنم خاتمه

اگر دعوتم رد کنی ور قبول * من و دست و دامان آل رسول

"قول ایمان" چیست که خاتمه سخن سعدی قرار گرفته؟!




چرا او به بنی فاطمه سوگند یاد کرده و به دامان آل رسول پناه برده است؟!

و ...




عطار در منطق الطیر خود بعد از آنکه سه مثنوی در مدح خلفای سه گانه سروده، در مثنوی چهارم با این بیان به توصیف مولا علی (ع) می پردازد:




خواجهٔ حق پیشوای راستین * کوه حلم و باب علم و قطب دین

مرتضای مجتبا، جفت بتول * خواجهٔ معصوم، داماد رسول

مقتدا بی‌شک به استحقاق اوست * مفتی مطلق علی الاطلاق اوست

هم ز اقضیکم علی جان آگه است * هم علی ممسوس فی ذات الله است




در این عبارات، بیشتر دقت فرمایید:

"پیشوای راستین"، "قطب دین"، "خواجهٔ معصوم"، "اقضاکم علی" و سپس به این پرسش، پاسخ دهید که مراد عطار از اینکه مطرح سازد که فردی که استحقاق مقتدا شدن و مفتی مطلق بودن را دارد، علی(ع) است، چه باوری را در اذهان متبادر می سازد؟!

همو در خسرونامه خویش، بعد از آنکه ضمن اشعاری به مدح و ثنای خلفای سه گانه می پردازد، هنگامی که به امام علی(ع) می رسد، چینین می سراید:

امام مطلق ارباب بینش * بدانش آفتاب آفرینش

چو اصل اهل بیت افتاد حیدر * بلی بایست شهر علم رادر

چو شهر علم دین پیغمبر آمد * اگر بابیست آن را حیدر آمد




آیا مصرع "امام مطلق ارباب بینش" به تنهایی کافی نیست تا معتقد شویم که او بصیرت و بینش را تنها در پیروی از علی(ع) می پندارد؟!

عطار به این نیز بسنده نکرده و در ادامه، ضمن مدح و ثنای حسنین(ع)، جلوه هایی دیگر از تفکر شیعی را عرضه می دارد. اشعار او در مورد امام حسن(ع) این است:

لبش قایم مقام حوض کوثر * که بودی چشمهٔ نوش پیمبر


چنان نوشی بزهر آلوده کردند * جگر پر خون دلش پالوده کردند

ز زهرش چون جگر شد پاره پاره * ز غصّه گشت خونین سنگ خاره

دل خصمش نشد از خون جگر رنگ * ولی از درد او خون شد دل سنگ




تنها یک پرسش، در مورد این ابیات کافی است. خصم امام حسن (ع) کیست که قلب او از سنگ، سخت تر است؟ آیا همانی نیست که اهل سنت او را خال المؤمنین قلمداد کرده و راه انتقاد بر او را می بندند؟

عقیده عطار در مورد امام حسین(ع)، اینگونه جلوه گر می شود:

امامی کافتاب خافقینست * امام از ماه تا ماهی حسینست

چو خورشیدی جهان را خسرو آمد * که نه معصوم پاکش پس رو آمد

چو آن خورشید اصل خاندانست * بمهرش نه فلک از پی روانست

آیا این اشاره ای به تفکر شیعه دوازده امامی نیست و آیا اهل سنت، معتقد به عصمت دوازده امام می باشند؟!

و ....

از میان اشعار حافظ و فردوسی نیز می توان به تمایلات شیعی آن دو پی برد.

این شعر حافظ:


حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق * بدرقه رهت شود همت شحنه نجف


و این شعر فردوسی:


منم بنده­ی اهل بیت نبی * ستاینده خاک پای وصی

نمونه ای از این اشعار هستند.

با این وجود، تأکید می کنیم که بحث و جدل در مورد شیعه و یا سنی بودن این فرهنگ سازان ایرانی، مانع از آن خواهد شد که حتی اشعار پذیرفته شده توسط هر دو گروه، مورد استفاده همگان قرار گیرد.
 

ΜΟΗΑΜΜΑD

کاربر بیش فعال
با این وجود، تأکید می کنیم که بحث و جدل در مورد شیعه و یا سنی بودن این فرهنگ سازان ایرانی، مانع از آن خواهد شد که حتی اشعار پذیرفته شده توسط هر دو گروه، مورد استفاده همگان قرار گیرد.
اکثر این اشعار را خوندم
بیش از این هم می توانم برای شما بیاورم
ببینید اگر اینگونه باشد شما امام شافعی رو هم شیعه می دونید!ایشون حتی اهل ادب بوده و اگر اهل تحقیق هستید یک بررسی کنید ببینید چقد جالب هست
برای مثال یکی از شاعرانی که گفتید می زنم بقیه را هم وقت بگذارید ببینید که عقایدشان چگونه بوده
سعدی خودش علوم دینی را پیش اساتید اهل سنت اموخته و حتی به تمجید اساتیدش پرداخته!چگونه می شود تمام شواهد زندگی او همه دلیل بر سنت بودن باشد
و یک نفر بیاد بهونه بیاره بگه شیعه هست و تقیه کرده و ...
برای پی بردن به افکار شاعر نه تنها کل ابیات را باید دید بلکه باید زندگی او را هم بررسی کرد.
به خاطر همین میگم بعضی ابیات می تونه باعث برداشت متفاوت شود.
البته در مورد فردوسی و شیعه بودنش درسته ایشون شیعه هستند ولی اینکه از چ فرقه ای هستند بحث زیاده

اینکه ما بخوایم به خاطر عقاید طرف همه ی گفته های یک نفر رو رد کنیم اینکار از روی تعصب هست و کار بسیار بسیار نسنجیده ای هست

برای اینکه تاپیک به انحراف کشیده نشه دیگه بنده پستی نمی دهم و فقط از هرکس که علاقه به ادبیات داره می خوام که اگر کتابی را خواندید بعد از مدتی خوانده های قبلی را مطالعه کنید
و عوض شدن دیدتان را نسبت به ابیات ببینید
موفق و سلامت باشید
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
همونطور که در ابتدا عرض کردم ، اونطور که من تا به حال متوجه شدم از سخنرانی های ایشون ، ایشون طرفدار انسان بودن هستن بیشتر و عقیدشون بر این هست که هرکس ، اعم از شیعه ، سنی ، سیاه ، سفید ، عرب ، عجم ، هرکسی یه دلی داره و یه خدایی داره و فطرت همه ی انسان ها زیباست چون فطرت خدا زیباست و خدا هم ما رو بر فطرت خودش آفریده...

خداوند واحد هست و یگانه ، و همه ی انوار عالم که می بینید ، تکثر اون واحد یگانه هست ، پس در آفرینش ، همه چیز نیکوست ، حتی نمیشه از این بابت به آفرینش شیطان نیز ایراد گرفت که خدایا اینو چرا افریدی ، چون اون هم یه نقشی در عالم داره...

حالا در ادامه یکی با عقل میاد یه مسیری رو انتخاب میکنه یکی دیگه یه مسیر دیگه رو انتخاب میکنه که ما کاری به اون ها نداریم...(یعنی بحث ما این نیست اصلا ، حالا نظر ایشون رو هم در این باره نمیدونم/....)

در مورد اینکه ایشون از مولانا و سعدی و... میگن ، و شما که یه بار گوش کردید و دیدید که مولانا رو تا مقام پیامبری بالا بردن ، علتش همینه که شما یه بار گوش کردین!!
اگر به غالب حرفای ایشون توجه کنین متوجه میشین که هرکس ، حتی شما نیز پیامبرید ، پیامبر کسی هست که یه چیزی رو فهمیده و میخواد اون رو در بین دیگران هم منتشر کنه.....

ایشون میگن که بنده یه روز به یه کافری بر خوردم که این کافر هرجا میرفت میگفت حرف دین رو قبول نکنین ها ، اصلا پیامبر معنایی ندایی اینا همش کشکه ، چه پیامبری چه پیامی. بهشون گفتم تو که داری پیغامبری رو نقض میکنی ، خودت الان یه پیامبری و داری پیغام میدی که اونا الکی بودن.... همون حرفی که در سوره ای اومده: لکم دینکم....

حالا سعدی و حافظ و مولانا و شکسپیر و .... همگی یه پیامی رو فهمیدن و خواستن اون رو بیان کنن ، از طرف دیگه امثال من که از ادبیات چیزی نمیدونن خیلی این خوبه که یه نفر بیاد اون گفته های ثقیل رو هضم کنه و به ما بیان کنه و ما رو اشنا کنه با بزرگان تاریخ...

این بنظرم خوبه. باتشکر
 

Similar threads

بالا