دلایل نادرست ازدواج

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسیاری از افراد پس از نامزدی با هم جروبحث دارند كه این روابط، روابط هشدار دهنده ای است كه به هیچ عنوان رضایت بخش نیست. وقتی از آن ها علت را جویا می شویم، كه چرا می خواهید این ازدواج صورت بگیرد، می گویند به دلایل متعدد كه یكی از این دلایل را سن بالا عنوان می كنند (به خصوص دختر خانم ها) و چنین مطرح می كنند كه هم سن و سال های آنها تا حالا ازدواج كرده اند و صاحب بچه هم شده اند و یا ممكن است كه اگر نامزدیم با این فرد به هم بخورد شاید به راحتی فرد دیگری برای خواستگاری پیدا نشود.

به نظر شما این دلایل، دلایل قانع كننده ای برای ازدواج با فردی است كه از همان ابتدا و در دوران نامزدی با او دچار مشكل هستیم؟ آیا یك عمر تنهایی بهتر از بودن با فردی نیست كه از ابتدا با او دچار مشكل هستیم؟

*فشار سن و فشار اجتماع باعث می شوند كه شما از خواسته های به حق خود چشم پوشی كنید و خود را در یك چرخه معیوب گرفتار كنید. خلاصه كلام این كه برای داشتن یك ازدواج موفق، نگران بالا رفتن سن خود نباشید و بدانید كه بسیاری از افراد موفق و زوج های موفق در سن بالا ازدواج كرده اند و چون پختگی لازم را در امر ازدواج داشته اند، كمترین میزان طلاق را به خود اختصاص داده اند.
هم چنین نسبت به صحبت های اطرافیان هم بی تفاوت باشید و حتی اگر آنها از شما دلگیر شوند، دلگیری آنها پس از مدتی از بین می رود، ولی اگر شما به خاطر آنها از معیارها و ملاك های خود چشم پوشی كرده باشید، زندگی را باخته اید.

*مورد دیگر فردی است كه در امر ازدواج (چه دختر و چه پسر) احترام گذاشتن به دیگران به خصوص پدر و مادر برایش معنایی دیگر پیدا كرده و در انتخاب همسر به جای مشورت و راهنمایی از والدین، از آنها می خواهد كه به جای او تصمیم گیری كنند و وقتی انتخابی صورت می گیرد حاضر به سرپیچی نیست و از والدین خود اطاعت محض می كند. البته قابل ذكر است كه اطاعت از دستورات والدین امری پسندیده است، اما اگر این امر برای راضی كردن آنها باشد، و از ملاك های خود برای ازدواج بگذرد عاقبت خوشی را در پیش رو نخواهد داشت، چرا كه ملاك ها و معیارهای هر فرد با دیگری متفاوت است و به این ملاك ها و معیارها سن افراد، (منظور سن والدین و ملاك های آنها برای انتخاب همسر ) و جنسیت افراد (منظور انتخاب بی چون و چرای مادر در انتخاب همسر برای پسر می باشد) را نیز اضافه كنید.
پدر و مادر مدیر و مدبر می توانند راهنما و مشاور خوبی در ازدواج فرزندان خود باشند، چرا كه آنها دارای تجربیاتی هستند كه فرزندان می توانند از این تجربیات بدون تكرار آنها استفاده كرده و از زندگی خود لذت بیشتری ببرند، اما انتخاب در هر صورت به عهده كسی است كه قصد ازدواج دارد. اگر والدین با ازدواج شما مخالفت كردند، ابتدا صحبت ها و دلایل آنها را گوش كنید و در مورد آنها فكر كنید. اما اگر شما را برای ازدواج با فردی كه تمایلی به او ندارید اجبار كردند، سعی كنید با دلایل منطقی آنها را راضی كنید و سعی كنید روابط صمیمانه خود را با خانواده تان حفظ كنید، زیرا ازدواج مشكلات خاصی دارد كه نیاز به حمایت و مشورت بزرگترها بسیار زیاد حس می شود.

*مورد دیگر احساس تنهایی است كه باعث می شود فرد تصمیمات عجولانه ای گرفته و پس از ازدواج پشیمانی به بار آورد. در اطراف ما دوستانی وجود دارند كه زمانی كه در مورد معیارهای انتخاب همسر صحبت می كنند با عملكرد آنها كاملاً متفاوت است. به نظر شما آیا معیارهای آنها به این سرعت تغییر كرده؟ خیر بلكه آنها فقط به خاطر احساس تنهایی با اولین كسی كه به خواستگاریشان آمده یا به خواستگاری رفته اند ازدواج كرده اند فقط به خاطر رهایی از تنهایی.

*نیاز جنسی یكی از موارد دیگر است كه نیازی بسیار قوی است كه باید به طریقی ارضا شود و بهترین روش برای ارضا این نیاز ازدواج است. اما هدف از ازدواج ارضای نیاز جنسی نیست، ارضای نیاز جنسی از نتایج ازدواج است آن هم ازدواج ثمربخش. ازدواج هایی كه به علت شدت نیاز فرد را به سوی انتخاب نادرست متمایل می كند، ازدواجی عجولانه است كه چشم عقل را كور می كند وتمام قدرت تصمیم گیری را از فرد می گیرد و زمانی كه عطش جنسی فروكش كرد فرد به اشتباهات خود پی می برد.
منبع:http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=161150
 

Similar threads

بالا