داستآن رو ادامه بده

[Ekram]

و باز خودشو می زنه به بیهوشی.....

 

[sajedeh h]

دختره اي كه داشت تنفس مصنوعي مي داد خسته مي شه و داشته مي رفته كه پسره بهش مي گه كجا بري من مي ميرما...

 

[Ekram]

دختره برمیگرده و میگه!......

 

[sajedeh h]

بمير به درك،پسره بي شعور

....

 

[Ekram]

به من میگی بی شعور؟؟ نه اون تنفس مصنوئیت و نه این بی ادبیت. دختر از حرفی که زده پشیمون میشه و میگه...

 

[jolie]

اینجوری نمیشه باید به ICU منتقل بشی....

 

[mdl]

خوب خلاصه ، هر جور که شده رسوندمش بیمارستان....

 

[سیّد]

به بیمارستان که رسید ، دکترا تشخیص دادن که باید ...

 

[sajedeh h]

به بیمارستان که رسید ، دکترا تشخیص دادن که باید ...

كه بايد ترخيص بشه چون چيزيش نيست و تنفس مصنوعيه كارشو كرده و حالش از قبل بهتره،پس از بيمارستان اومد بيرون كه يهو موبايلش زنگ خورد...

 

[sajedeh h]

تلفن رو جواب ميده مي بينه طرف رو نمي شناسه ولي صداي دختر آشناست...

 

[sajedeh h]

هي ميگه الو الو ولي صداش نمي ره دوست داشت حرف بزنه ببينه طرف كيه ولي جيش داشت و جيشش امونشو داشت مي بريد واسه همون...

 

[Erris]

حس عجیبی بهش دست میده و میگه...

 

[sajedeh h]

خانم من جيش دارم،اول برم كارمو بكنم بعد در خدمتم

 

[Erris]

میره جیش می کنه...

 

[sajedeh h]

منتظر مي مونه ولي دختره زنگ نمي زنه ميگه عجب جيشه بي موقعي بود حالا چرا من زنگ نزنم؟...

 

[yalda_2010]

منتظر مي مونه ولي دختره زنگ نمي زنه ميگه عجب جيشه بي موقعي بود حالا چرا من زنگ نزنم؟...

kholase zang mizane

 

[sajedeh h]

دختره جواب مي ده و ميگه:احمق بي شعور،دستشويت مهمتر بود يا من؟چرا بدونه خداحافظي قطع كردي؟كوروكوديل و گوشي رو قطع ميكنه.پسره پيش خودش مي گه...

 

[iceman10]

این دخترا عجب احمقایی هستنا چیکار کنم حاشو بگیرم...

 

[sajedeh h]

هرچي فكر مي كنه چيزي به ذهنش نمي رسه،به اين نتيجه مي رسه كه خودش احمقتره پس ...

 

[sadegh.khodam]

پس بازم فکر میکنه میفهمه واقعا احمق بوده که به احمقا زنگ میزده !

 

[jolie]

بعد یه دفعه از خواب میپره...میفهمه همش یه خواب بوده بعد....

 

[sajedeh h]

می بینه باید بازم بره دستشویی ولی آب شهری قطع شده پس دنبال راه حل می گرده که یه یهو یه فکری به ذهنش می رسه

 

[yalda_2010]

می بینه باید بازم بره دستشویی ولی آب شهری قطع شده پس دنبال راه حل می گرده که یه یهو یه فکری به ذهنش می رسه

k bere baz bekhabe

 

[sokoot.assa]

k bere baz bekhabe

اما میبینه نه خیلی داغونه

 

[yalda_2010]

اما میبینه نه خیلی داغونه

baz say mikone!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[sokoot.assa]

baz say mikone!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بی فایدست میره پارک بقل خونه و خودشو راحت میکنه

 

[الهه بهادری]

baz say mikone!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

میگه عجب تو مخمصه ای گیر کردمااا...یههو یه فکری میکنه که....

 

[yalda_2010]

بی فایدست میره پارک بقل خونه و خودشو راحت میکنه

khola3 barmigarde khoone

 

[الهه بهادری]

khola3 barmigarde khoone

دمه در میبینه که کلید روتوخونه جا گذاشته....

 

[sokoot.assa]

دمه در میبینه که کلید روتوخونه جا گذاشته....

مجبور میشه زنگ یکی از همسایه ها رو بزنه که یه دفعه شکه میشه ....