سلام دوستای خوبم
این تاپیک رو وقتی امتحان داشتم دیدم و حسرت خوردم که فرصت مطالعه ی اون رو ندارم
اما خب حالا میخوام از یه جایی شروع کنم(هرچند هنوز هم امتحان دارم!!)
یه جایی دور از ذهن که یه ذره وسوسه ام کرد
ردهت عزیز بحث رو خنده دار دونسته بود و گفته بود
افتخار میکردم که بنده ی من به من شک کنه
افتخار میکردم که شجاعت داشته باشه و به من بگه تو نیستی
به خودم می بالیدم که پروردگاری چنین موجودی رو بر دوش دارم و ...
البته اگر من جای خدایی بودم که میشناسم
دوستان خوب من
خدایی که برای ما تعریف میشه
خدایی که اگر غیبت کنی گوشت برادر مرده ی تو رو میده دستت بخوری
اگر مال یتیم بخوری داغ میریزه تو گلوت
اگر فلان کنی به شکل فلان حیوان در میاردت و ...
یه جورایی زیادی کوچیکه
یه جورایی زیادی قابل پیش بینیه
عین یه "نرم افزار مجازات و پاداش"
خدای من
خدای ما
یه ذره ای زیادی فراتر از این حرف هاست
زیباتر از این که اعمالی قابل پیش بینی داشته باشه
زیباتر از اینکه در احادیث بگنجه
یا به صرف نیاز هستی به خالق و ناظم بر اون خالق و ناظم باشه
بزرگه
بزرگتر از این حرفها
بزرگتر از اینکه بحث در مورد خودش رو زشت بدونه
بزرگتر از حدی که از کاوش بندگان در مسیر یافتن خودش دلخور بشه یا ...
میدونید
یه جورایی حس خنده داری دارم
چون من در بطن گفته هام دارم گفته های خودم رو نقض می کنم
من از فراتر از این حرفها بودن خدا میگم و خودم دارم یه جورایی توصیف و پیش بینیش میکنم
اصلا شاید گوشت برادر مرده ام رو داد دستم بخورم
خب اخه خدا فراتر از پیش بینیه
این تاپیک رو وقتی امتحان داشتم دیدم و حسرت خوردم که فرصت مطالعه ی اون رو ندارم
اما خب حالا میخوام از یه جایی شروع کنم(هرچند هنوز هم امتحان دارم!!)
یه جایی دور از ذهن که یه ذره وسوسه ام کرد
ردهت عزیز بحث رو خنده دار دونسته بود و گفته بود
من به شخصه اگر جای خدا بودم به این بنده ها افتخار میکردماگه شما خدا باشین و بنده هاتون میامدن وجود شما رو اثبات میکردن چی کار میکردین
افتخار میکردم که بنده ی من به من شک کنه
افتخار میکردم که شجاعت داشته باشه و به من بگه تو نیستی
به خودم می بالیدم که پروردگاری چنین موجودی رو بر دوش دارم و ...
البته اگر من جای خدایی بودم که میشناسم
دوستان خوب من
خدایی که برای ما تعریف میشه
خدایی که اگر غیبت کنی گوشت برادر مرده ی تو رو میده دستت بخوری
اگر مال یتیم بخوری داغ میریزه تو گلوت
اگر فلان کنی به شکل فلان حیوان در میاردت و ...
یه جورایی زیادی کوچیکه
یه جورایی زیادی قابل پیش بینیه
عین یه "نرم افزار مجازات و پاداش"
خدای من
خدای ما
یه ذره ای زیادی فراتر از این حرف هاست
زیباتر از این که اعمالی قابل پیش بینی داشته باشه
زیباتر از اینکه در احادیث بگنجه
یا به صرف نیاز هستی به خالق و ناظم بر اون خالق و ناظم باشه
بزرگه
بزرگتر از این حرفها
بزرگتر از اینکه بحث در مورد خودش رو زشت بدونه
بزرگتر از حدی که از کاوش بندگان در مسیر یافتن خودش دلخور بشه یا ...
میدونید
یه جورایی حس خنده داری دارم
چون من در بطن گفته هام دارم گفته های خودم رو نقض می کنم
من از فراتر از این حرفها بودن خدا میگم و خودم دارم یه جورایی توصیف و پیش بینیش میکنم
اصلا شاید گوشت برادر مرده ام رو داد دستم بخورم
خب اخه خدا فراتر از پیش بینیه