*خداوند همه جا هست*

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز


يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند ؛
اما بخاطر خدا و تنها به اميد او ،به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد ...


اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند ؛تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوي درهاي بسته بدو ،چون :خــداي تــو و يوســف يکـيــسـت ...
 

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز


خدایا ...
در آواي سنگين سکوت امشب ،
در دست افشاني رويا در ظرافت يک متن ،
در راز ناشناخته‌ي زيستن ؛
تو را عاشقانه مي‌خواهم ...

در پوچي يک توهم در اوج وصال ،
در سوداي محکومانه‌ي عشقي ،
در روياي مشکوکانه‌ي وصلي ؛
تو را مجنون‌وار مي‌کاوم ....

در پژواک انديشه‌هايم ،
در سايه‌ي آرزوهايم ،
و در اوج فاصله‌اي ميان کام و دل ؛
تو را مي‌خواهم ...
در سادگي يک غزل ،
در شور يک عشق ،
در وجد عارفانه‌ي يک نيايش ،
در تبلور يک رويا ؛
تو را مي‌خواهم ...

مرا در بي‌کسي امشب ،
در غربت لحظه لحظه ی تنهاييم ،
درياب ...

مرا در درياي بي‌کران زندگي ،
و در ويرانه‌هاي وجودي خسته ،
درياب ...

در بي‌صدا گريستن‌هايم ،
در عجزم از اين غربت ،
مرا درک کن ...

بار خدايا !

با وجود مهربان و گرمت ،
تار و پود فرسوده‌ي وجودم را از بين ببر ؛

با وجود نوراني خويش ،
پرده پرده‌ي تاريکي‌ام را نابود کن ؛

از تو مي‌خواهم بر‌فراز درياي وجودت ،
افکار شناور مرا به اهتزاز در‌آوري ؛

از تو مي‌خواهم در حجم تاريکي و هجوم غربت امشب ،
در سردي وجودم ،
مرا حامي باشي ...
آمین یا رب العالمین ...
 

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز


مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛

چون در هر بهار برايت گل مي فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هديه مي کند ..

به ياد داشته باش که پروردگار عالم با اين که مي تواند در هر جائي از دنيا باشد ،

قلــب تو را انتخاب کرده
و تنها اوست که هر وقت بخواهي چيزي بگوئي ، گوش مي کند ...


 

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز

آتشي نمى سوزاند "ابراهيم" را ،

و دريايى غرق نمي کند "موسى" را ؛

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى "نيل" مي سپارد ،

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ،

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد !

مکر زليخا زندانيش مي کند ،

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند...

از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،

و خدا نخواهد ؛

نمي توانند ...

او که يگانه تکيه گاه من و توست !

پس ؛

به "تدبيرش" اعتماد کن ،

به "حکمتش" دل بسپار ،

به او "توکل" کن ؛

و به سمت او "قدمي بردار" ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني...
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرسی واقعا عالی بود.
بهتره اینجا بچه ها از تجربیاتشون از معجزه هایی که تو زندگیشون اتفاق افتاده بگن
وقتایی که خدارو با تمام وجودشون حس کردن

چندیدن بار تا حالا معجزه شده اما داستان همشون طولانیه.چندیدن بار آبروم رو ب خدا سپردم چیزهای با ارزشمو ب خدا سپردموهمچنان خواهم سپرد...خدا رو هزاران بار شکر برای همه چیز.
یه بار یه بچه بخاطر بی توجهی من از پله ها افتاد و چون خیلی کوچیک بود و هنوز راه هم نمیرفت من ب یقین گفتم یجاییش شکسته.اما فقط بینیش یذره خون اومد.حتی ب دکتر هم نیاز نشد.وقتی فکرشو میکنم همه وجودم پر از ترس میشه.ترس اینکه من دارم چیکار میکنم تو این دنیایی ک یه لحظه هم خدا از بنده هاش غافل نمیشه.
خدایا به هممون کمک کن
 

taniyel

عضو جدید
ممنون عالی بودن ...مرسی که دعوتم کردی..
.
.
دلم گرفته خدایا /تو دل گشایی کن/من امدم به امیدت/تو هم خدایی کن
 

نفس شیمی

عضو جدید
خدایا
از تو می خواهم مرا در مسیر زندگیم تنها نگذاری و یاری ام کنی
هر کجا که مسیر را اشتباه می روم به من تلنگری بزنی و یادم بیاوری که راه درست کدام است
یادم بیاوری که بهترین مسیر از کجا عبور می کند
خدایا
سرنوشت مرا خیر بنویس​
تقدیری مبارک​
تاهر آنچه تو دیر می خواهی من زود نخواهم​
و هر آنچه تو زود می خواهی من دیر نخواهم​
کمکم کن تا در همه حال راضی به رضای تو باشم
 

safoora

عضو جدید
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...

 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شیطان و فرعون

شیطان و فرعون

فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی می کرد.

در افسانها اوردند که روزی مردی نزد او امد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت

اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز فرصت گرفت .

شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی در خوابگاهش را به صدا در اورد!

فرعون پرسید:کیستی؟دید شیطان وارد شد. شیطان گفت :خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.

سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه تبدیل به طلا شد. یعد خطاب به فرعون گفت:من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم،

ان وقت تو با این همه حقارت ادعایی خدایی میکنی؟

پس شیطان اماده رفتن شد که فرعون گفت:چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟؟

شیطان پاسخ داد:

زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می اید.


 
آخرین ویرایش:

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخش سوم

بخش سوم

مهم نیست قفل دست کی باشه مهم اینکه کلیدش دست خداست






دز طوفان زندگی با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است







وقتی در جستجوی خودت باشی ، خداوند را در کنارت احساس می کنی








من و خداوند هر روز صبح فراموش میکنیم او خطاهای مرا و من لطف او...




 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا