مسئله بداء از جمله مسایل بسیار مهمى است كه در سه علم فلسفه، كلام و اصول فقه به طور مفصل، درباره آن صحبت شده است؛ ولى از آنجا كه در زمره مسایل اعتقادى هم هست، صرفاً به همان اندازه كه به عنوان یك عقیده میطلبد از آن مطلع باشیم، آن را با هم مرور میكنیم.
كلمه بداء هم درباره انسانها بهكار میرود، و هم خداوند متعال، كه دو معناى كاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتى این كلمه را براى انسانها بهكار میبریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینكه ما تصمیم جدى براى مسافرت داشته باشیم، و اندكى پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت میگوییم كه براى ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان اول چنین تصمیمى نمیگرفتیم. چنین معنایى هیچگاه درباره خداوند متعال مصداق پیدا نمیكند، چون نمیتوانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمیدانست كار ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد.
بدائى كه در مورد خداوند متعال استفاده میشود همان «اظهار پس از خفا»ست كه با مثالى آن را براى شما توضیح میدهم.
یكى از انبیاى قوم بنیاسراییل، در شب اول ازدواج یك عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازه این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباورى دیدند كه آنها نمردهاند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمى، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر میخواهند مطمئن شوند، كه قرار بوده اینها كشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، مارى را كه قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است كه خداوند یك طرف قضیه را براى ما بیان كرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود.
خداوند از ابتدا میدانست این دو جوان قرار نیست امشب بمیرند و تقدیرشان را با صدقه دادن عوض خواهند كرد، لیكن فقط نیمه اول مطلب بیان میشود، تا مردم قدر و ارزش صدقه دادن را در ادامه جریان بفهمند. این را هم بگویم كه صدقه دادن برطرف كردن نیاز فقرا و خیریهها نیست، بلكه در واقع، ما نیازهایى از قبیل دفع بلا را از خود دفع میكنیم، و اگر چنین راههایى براى برطرف كردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشكل میشدیم؛ نه فقرا و مستمندان.
خداوند آنچه را بخواهد، محو میكند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات كرده و به وجود میآورد. بیتالمقدس را كه قبله بود، از قبله بودن میاندازد و كعبه را كه تا این زمان قبله نبود، قبله میكند. بعد هم در ادامهاش میفرماید: «ام الكتاب» نزد خداست؛ یعنى خدا، همه چیز را از اول میداند، ولى چون مصلحت نیست همهاش را بیان نمیكند
جریان تغییر قبله هم، از این دست بود و خداوند متعال، از ابتدا میدانستند كه قبله جاوید مسلمانان، كعبه است، نه بیتالمقدس؛ ولى چند سالى فقط لازم بود تا مسلمانان قدر و ارزش آن را بفهمند.
آیه شریفه میفرماید:
یمحوالله ما یشاء ویثبت وعنده أمّ الكتاب.1
خدا، هرچه را بخواهد، محو یا اثبات میكند و امّ الكتاب2، نزد اوست.
یعنى، خداوند آنچه را بخواهد، محو میكند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات كرده و به وجود میآورد. بیتالمقدس را كه قبله بود، از قبله بودن میاندازد و كعبه را كه تا این زمان قبله نبود، قبله میكند. بعد هم در ادامهاش میفرماید: «ام الكتاب» نزد خداست؛ یعنى خدا، همه چیز را از اول میداند، ولى چون مصلحت نیست همهاش را بیان نمیكند.
[h=2]نشانههاى ظهور [/h] معمولاً نشانههاى ظهور را به دو دسته حتمى و غیرحتمى تقسیمبندى میكنند ولى یك دستهبندى دیگر هم هست، كه آن را در سه قالب «وعده»، «وعید» و «حوادث» و وقایع میگنجاند؛ و وعید در عربى به معناى «تهدید» است، هر چند كه ما در فارسى آن را به معنى وعده و همراه آن به كار میبریم. در زیارت «آل یاسین» هم آمده است: والوعد و الوعید بهما حقّ.
و وعده و وعید به آندو (بهشت و جهنم) حقیقت دارد.
كه وعد، به بهشت برمیگردد، و وعید، به جهنم. نشانههاى از جنس وعید، مثل آنهایى است كه مثلاً گفته شده، قبل از ظهور، اكثر مردم و دوسوم جمعیت زمین میمیرند. خداوند میخواهد به این وسیله یك پاكسازى بكند تا زحمت امام زمان(عج) كم شود. مرگ و میر آنها به سه شكل مرگ قرمز، مرگ سفید و مرگ سیاه، كه همان جنگ و بیماریهاى فراگیر و قحطى و از این دست مسایل است، خواهد بود. البته در این روایت، پس از وعیدها و تهدیدها، یك بشارت هم آمده است.
راوى میپرسد، اگر بنا باشد از هر سه نفر، دو تا بمیرند كه دیگر كسى روى زمین نمیماند. حضرت به او چنین بشارت میدهند كه: آیا تو نمیخواهى جزو آنها باشى كه میمانند.
كه اینجا منظور از تو، شخص او نبوده و تو ى نوعى را، كه همان شیعیان باشند، حضرت مدنظر داشتهاند. و الا خود او، كه الان بیش از هزار سال است كه مرده. به هر حال، این دسته از علایم ظهور، حتمیت ندارند و ممكن است در آنها بداء حاصل شود، چون خداوند ارحم الراحمین است و لطف دارد؛ ممكن است بخواهد از اهل زمین به هر علتى كه خودش بهتر میداند، عذاب را بردارد. به عبارت دیگر، ما اگر تا به حال گمان میكردیم كه این تهدیدها محقق خواهند شد، ولى به واسطهاى مشمول رأفت و رحمت الهى میشویم، و هیچكدام از آنها اتفاق نمیافتند.
قسم دوم، علایم آنهاست كه جنبه وعده و مژده دارند؛ مثل نجات مستضعفان، و ظهور خود امام زمان(عج). اینها هم، به جهت رحمت رحمانى و رحیمى خداوند، قطعاً اتفاق خواهند افتاد. در روایت هم حضرت روى این آیه تأكید كردهاند كه:
إنّ الله لایخلف المیعاد.3 خداوند از وعدهاش، هرگز، تخطى نمیكند.
و این تنها قسمى است كه بداء در آن رخ نخواهد داد. و بالاخره، قسم سوم، آن دسته از نشانههایى است كه جنبه بیان حوادث و وقایع را دارد، بدون اینكه متن یا بطنش، بشارت یا تهدیدى داشته باشد؛ مثلاً در عصر یا صبح روز بیست و سوم ماه رمضان فلان حادثه اتفاق میافتد، یا ظهور در روز جمعه واقع میشود؛ كه اینها هم، هیچكدام حتمى نیست و ممكن است در آنها بداء رخ بدهد.
صدقه دادن برطرف كردن نیاز فقرا و خیریهها نیست، بلكه در واقع، ما نیازهایى از قبیل دفع بلا را از خود دفع میكنیم، و اگر چنین راههایى براى برطرف كردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشكل میشدیم؛ نه فقرا و مستمندان
حادثه ظهور، ناگهانى خواهد بود .آنچه را تاكنون گفتیم در یك روایت گنجانده شده است:
مثله كمثل السّاعه؛ لا یأتیكم إلّابغته. مَثَل امام زمان(عج) مثل قیامت است كه ناگهانى میآیند.
«بغته» یعنى، ناگهانى و بى مقدمه. مثل زمان جنگ نیست كه براى آن آژیر قرمز بزنند، تا افراد خودشان را آماده كنند. كسانى هستند، به خصوص، در جلسات مذهبى ما، مرتب به دنبال این هستند كه ببینند چند تا از علایم ظهور اتفاق افتادهاست. روایات را هم به طور موردى نگاه میكنند، و نه جامع، كه مطالعه كنند روایات دیگر در كنار اینها چه میگویند.
آنچه كه اهمیت دارد، این است كه همه سعى كنیم پاك باشیم. این، وظیفه ماست. والا اینكه عدهاى بگویند پنج تا از علایم ظهور اتفاق افتاده و سه تا نه؛ پس هنوز وقت داریم، حرف درستى نیست. براى چه وقت داریم؟ روایت كه این را نگفته و برعكس دقیقاً همین را رد میكند، و میگوید؛ ممكن است در بقیه بداء رخ بدهد و به قول قرآن، هر چه را قرار بوده اتفاق بیفتد خداوند محوش میكند و یا برخلاف آن میگوید منتظر اینها نباشید؛ چون مثل قیامت، كه به طور ناگهانى به سراغ شما میآید، و افراد غافلگیر میشوند، آقا هم همین طور ظاهر میشوند. یعنى اصلاً ممكن است حضرت در روزى غیر از جمعه ظهور كنند. از همین رو، وظیفه ما این است كه خودمان را بسازیم و همیشه آماده باشیم. وظیفه انسان منتظر، پاك بودن است
اتفاق نیفتادن برخى از نشانههاى ظهور، دلیل و توجیه براى تأخیر هیچ كارى نیست؛ زیرا به هر حال، ممكن است در مورد آنها بداء رخ بدهد.
پینوشتها:
1. سوره رعد(13)، آیه 39.
2. ام الكتاب، یعنى اصل كتاب، مادر كتاب، كتاب مادر یا كتاب مكنون یا كتاب مبین، لوحى یا كتابى است كه امور عالم تا ابد در آن آمده است.
3. سوره رعد(13)، آیه 31