خاطرات سربازی و خوابگاه

[setare2013]

سلام دوستای گلم
این تایپیک و زدم تا هرکی از دوره سربازیه خودش خاطره داره بگه

کی معاف شده؟
کی چن ماه خدمت کرده ؟
بعدشم هر چه میخواهد دله تنگت بگووووووووووو

این خیلی سخته همش منتظری پستت تموم بشه

یا
از دوران خوابگاه هرکی خاطره خوش و بد داره بگه استفاده کنیم
اینم ی خوابگاه تمیز

​

 

[Savalancivil]

درسته من سربازیم امریه اداره بودم اما 2 ماه آموزشیمم خیلی خوش گذشت....
یه شب که تو آسایشگاه خوابیده بودم ( آخه من تو خواب زیاد حرف میزنم ) خواب دیدم دارم از یه صخره پرت میشم تو همون حین بود که تخت بالاییم تکون خورد و کل تخت به صدا در اومد حالا من توحالت خوابو بیداری به ترکی میگم یابلفز توشدی وای توشدی توشدی قویمیون توشدی... ( ترجمه: یا بلفز افتاد ای وای افتاد افتای) حالا اون بنده خدا سربازه که فارس بود و نگهبان آسایشگاه اومده بالا سرم میگه داداش چی شده چته تو.... باز من داد میزنم به ترکی که داره میوفته تو سرم ... حالا تصور کنیم با دستو پام کلی دارم به تخت بالایی فشار میارما که نیوفته.... بیچاره کلی باهام صحبت میکرد و هی میگفت داداش من نمیدونم چی میگی فارسی بگو.... یه لحظه که گفت فارسی بگو تازه یادم افتاد دارم خواب میبینم... آقا کل آسایشگاه بلند شدن همه میخندیدنا من خودم از همه بیشتر......

 

[جاست شادی:-)]

اصن تاپیکو دیدم کل خاطرات دوران خدمتم زنده شد!

 

[Savalancivil]

اصن تاپیکو دیدم کل خاطرات دوران خدمتم زنده شد!

آرررررره؟
تو یکیشو بگو دیگه.....

 

[جاست شادی:-)]

آرررررره؟
تو یکیشو بگو دیگه.....

از کجا بگم از زمانی ک سمنان بودم
یا از زمانی که دژبان بودم تو نیرو هوایی مشهد؟!

 

[بانوی باران]

منکه نه از خدمت خاطره دارم نه خوابگاه .........از بس که بچه ی خوبیم من

میسی ستاره جان

 

[Savalancivil]

منکه نه از خدمت خاطره دارم نه خوابگاه .........از بس که بچه ی خوبیم من

میسی ستاره جان

 

[Savalancivil]

از کجا بگم از زمانی ک سمنان بودم
یا از زمانی که دژبان بودم تو نیرو هوایی مشهد؟!

نه از اون زمان اول آش خوریت تعریف کن..... وقتی 05 عجب شیر خدمت میکردی....

 

[amir.kh1360]

قربونت چه خدمتي رفتي؟؟؟؟؟
05 مال كرمان، عجب شير 03 هستش.
يادش به خير 6 ماه 05 كرمان بودم.......

 

[setare2013]

قربونت چه خدمتي رفتي؟؟؟؟؟
05 مال كرمان، عجب شير 03 هستش.
يادش به خير 6 ماه 05 كرمان بودم.......

صفر5 کرمان

بابا منم صفر 5کرمان بود
خطرناکترین جا هست از همه جا سختره خو

 

[ریحانه سعادت]

آقا 05 و 03 چی هه؟

 

[ریحانه سعادت]

الهی

 

[setare2013]

آقا 05 و 03 چی هه؟

اجی یجایی هست بنام صفر5 کرمان واسه سربازی
میگن خیلی خطرناکه
کلا هرکی اونجا بیافته فاتحش خوندست ازبس سخت میگیرن

 

[bita-archi]

یادش بخیر .من چند تا تانک ترکوندم..سربازیم دورانیه ها

 

[Takesh]

یه پسره بود من که اومدم اون رفته بود .
محل خدمتش هم تو آجپزخونه بود :دی

هیشی یه روز اومده بود پادگان . من نبودم اون روز. از همه حلالیت خاسته بود و..... تعجب کرده بودن گفتن چی شده تو اومدی حلالیت و....

گفت : آخه این 2 سال با عرض پوزش هر وخت از دست نظام اعصابم خورد میشد عمدا جیش میکردم تو کتری آب جوش یا دیگ غذاتون بخصوص مال رسمیا

هیچی دیه تا یه هفته رسمیا دیه غذا نخوردن . بعدش کلا سیستم سربازا و رسمیا رو جدا کردن

 

[setare2013]

یه پسره بود من که اومدم اون رفته بود .
محل خدمتش هم تو آجپزخونه بود :دی

هیشی یه روز اومده بود پادگان . من نبودم اون روز. از همه حلالیت خاسته بود و..... تعجب کرده بودن گفتن چی شده تو اومدی حلالیت و....

گفت : آخه این 2 سال با عرض پوزش هر وخت از دست نظام اعصابم خورد میشد عمدا جیش میکردم تو کتری آب جوش یا دیگ غذاتون بخصوص مال رسمیا

هیچی دیه تا یه هفته رسمیا دیه غذا نخوردن . بعدش کلا سیستم سربازا و رسمیا رو جدا کردن

بتون میاد از این شیطونا که همش اضافه میخورین بودین

 

[Takesh]

بتون میاد از این شیطونا که همش اضافه میخورین بودین

نه فقه من هفته اول خدمت 3 ماه اضاف خوردم ولی دیه آدم شدم :دی خوشبختانه هم فرمانده سپاه عوض شد و شیرینی همه اضاف خدمتا رو بخشید که منم شامل شد
البته از زمان سرازیری خدمت چون دیه بلد شده بودیم چه کنیم مرخصی هارو از تو پرونده کش میرفتیم :دی