What goes through your mind
در ذهنت چه فکری می گذرد؟
As you sit there looking at me
وقتی آنجا می نشینی و مرا نگاه می کنی
Well I can tell from your looks
خب من می توانم از روی نگاهت بگویم
That you think I’m so oppressed
تو فکر می کنی که من اسیرم
But I don’t need for you to liberate me
اما من نیازی ندارم که تو مرا آزاد کنی
And you can’t see my covered hair
و تو نمی توانی موهایی را که پوشانده ام ببینی
So you sit there and you stare
خب آنجا می نشینی و به من خیره می شوی
And you judge me with your glare
و با نگاه خیره ات در موردم قضاوت می کنی
You’re sure I’m in despair
Under this scarf that I wear
زیر این روسری که می پوشم
I have feelings, and I do care
احساساتی دارم که به آن ها توجه می کنم
So don’t you see? That I’m truly free
This piece of scarf on me
To preserve my dignity... My modesty,My integrity
تا شان مرا،حیای مرا و کمال مرا حفظ کند
پس این گونه در موردم قضاوت نکن
Open your eyes and see...
“Why can’t you just accept me?” she says
او میگوید:چرا نمی توانی مرا قبول کنی؟
“Why can’t I just be me?” she says
او می گوید:چرا نمی توانم خودم باشم؟
Time and time again You speak of democracy
بارها در مورد دموکراسی ادعا می کنی
Yet you rob me of my liberty
در حالی که تو آزادی مرا غارت می کنی
تنها چیزی که می خواهم برابریست
Why can’t you just let me be free?
چرا اجازه نمی دهی که آزاد باشم؟
For you I sing this song
برای تو این ترانه را سرودم
My sister, may you always be strong
خواهرم سعی کن همیشه قوی باشی
From you I’ve learnt so much
از تو چیزهای زیادی آموختم
با اینکه رنج زیادی می کشی
Yet you forgive those who laugh at you
ولی آن هایی را که به تو می خندند را میبخشی
Through the insults you hear
از میان توهین هایی که می شنوی
خواست تو چنان خالصانه است که
That they’d understand you
بالاخره آن ها تو را درک خواهند کرد
But before you walk away This time you turn and say:
اما این بار قبل از اینکه (از میان توهین ها) عبورکنی برگرد و بگو
But don’t you see? That I’m truly free
آیا نمی بینید که من واقعا آزادم
This piece of scarf on me I wear so proudly
این روسری روی سرم را بسیار با افتخار می پوشم
To preserve my dignity, My modesty,My integrity
تا شان مرا،حیای مرا و کمال مرا حفظ کند
پس به من اجازه بدهید که اینگونه باشم
She says with a smile I’m the one who’s free
او با لبخندی می گوید:من یکی از آن هایی هستم که آزادند