***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفته بیست و یکم
شنبه
عوامل هلاکت انسان ها
پس از ستايش پروردگار، خدا هرگز جبّاران دنيا را در هم نشكسته مگر پس از آن كه مهلت‏ هاى لازم و نعمت‏ هاى فراوان بخشيد،
و هرگز استخوان شكسته ملّتى را باز سازى نفرمود مگر پس از آزمايش‏ ها و تحمّل مشكلات.
مردم در سختى ‏هايى كه با آن روبرو هستيد و مشكلاتى كه پشت سر گذارديد، درس‏هاى عبرت فراوان وجود دارد.
نه هر كه صاحب قلبى است خردمند است، و نه هر دارنده گوشى شنواست، و نه هر دارنده چشمى بيناست.
در شگفتم، چرا در شگفت نباشم از خطاى گروه‏ هاى پراكنده با دلايل مختلف كه هر يك در مذهب خود دارند نه گام بر جاى گام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏ نهند، و نه از رفتار جانشين او پيروى مى‏ كنند، نه به غيب ايمان مى‏ آورند و نه خود را از عيب بر كنار مى‏ دارند، به شبهات عمل مى ‏كنند و در گرداب شهوات غوطه‏ ورند،
نيكى در نظرشان همان است كه مى‏پندارند، و زشتى‏ ها همان است كه آنها منكرند. در حل مشكلات به خود پناه مى‏ برند، و در مبهمات تنها به رأى خود تكيه مى ‏كنند، گويا هر كدام، امام و راهبر خويش مى ‏باشند كه به دستگيره‏ هاى مطمئن و اسباب محكمى كه خود باور دارند چنگ مى ‏زنند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] حکمت 114 نهج البلاغه-
جايگاه خوشبينى و بدبينى در جامعه(اخلاقى، اجتماعى)
[/h]
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود :
إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ
هرگاه نيكوكارى بر روزگار و مردم آن غالب آيد
،
ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ
اگر كسى ديگرى گمان بد برد ، در حالى كه از او عمل زشتى آشكار نشده ستمكار است ،
وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ
و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود
فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ .
و كسى به ديگرى خوش گمان باشد ، خود را فريب داد.
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 114 نهج البلاغه-
جايگاه خوشبينى و بدبينى در جامعه(اخلاقى، اجتماعى)


بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود :
إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ
هرگاه نيكوكارى بر روزگار و مردم آن غالب آيد
،
ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ
اگر كسى ديگرى گمان بد برد ، در حالى كه از او عمل زشتى آشكار نشده ستمكار است ،
وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ
و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود
فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ .
و كسى به ديگرى خوش گمان باشد ، خود را فريب داد.


و متأسفانه امروز روز بدگمانی هست ...
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام برهمگی

درودنه عزیز متشکرم که قبول زحمت کردید برای برنامه ی این هفته
:gol:

با استعانت از بارگاه باری تعالی

یکشنبه


خطبه 89نهج البلاغه - وصف روزگاران بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
(اين خطبه طبق نقل برخى از شارحان در شهر كوفه ايراد شد)
فهرست مطالب
1- وصف روزگاران بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
2- عبرت آموزى از روزگار جاهليّت


1- وصف روزگاران بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

خدا پيامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت‏ها گذشته، و ملّت‏ها در خواب عميقى فرو خفته بودند.
فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود.
آتش جنگ همه جا زبانه مى ‏كشيد و دنيا، بى‏ نور و پر از مكر و فريب گشته بود.
برگ‏هاى درخت زندگى به زردى گراييده و از ميوه آن خبرى نبود، آب حيات فروخشكيده و
نشانه‏ هاى هدايت كهنه و ويران شده بود.
پرچم ‏هاى هلاكت و گمراهى آشكار و دنيا با قيافه زشتى به مردم مى ‏نگريست، و با چهره‏ اى عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو مى ‏گشت.
ميوه درخت دنيا در جاهليّت، فتنه، و خوراكش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بيرون شمشيرهاى ستم حكومت داشت.


 

sara.ceramic

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 115 نهج البلاغه:
توجه به پايان پذيرى دنيا (اخلاقى)
بسم الله الرحمن الرحیم

وَقيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَيْفَ تَجِدُكَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ ؟
از حضرت سؤال شد: خود را چگونه مى يابى؟ فرمود:
كَيْفَ يَكُونُ حالُ مَنْ يَفْنى بِبَقائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ
چگونه است حال كسى كه به بقايش فانى، و به سلامتش بيمار مى شود،
وَ يُـؤْتى مِـنْ مَـأْمَنِـهِ؟!
و از محلى كه در امان نيست مرگش فرا مى رسد؟!
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود.
آتش جنگ همه جا زبانه مى ‏كشيد و دنيا، بى‏ نور و پر از مكر و فريب گشته بود.
برگ‏هاى درخت زندگى به زردى گراييده و از ميوه آن خبرى نبود، آب حيات فروخشكيده و
نشانه‏ هاى هدايت كهنه و ويران شده بود
.
پرچم ‏هاى هلاكت و گمراهى آشكار و دنيا با قيافه زشتى به مردم مى ‏نگريست، و با چهره‏ اى عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو مى ‏گشت.
ميوه درخت دنيا در جاهليّت، فتنه، و خوراكش مردار بود
، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بيرون شمشيرهاى ستم حكومت داشت.

داشتم فكر مي كردم فرق جامعه مدرنيته امروزه با زمان جاهليت چي بوده؟!!!
خدايا فرج امام زمان (عج) را هرچه زودتر برسون.الهي آمين
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

دوشنبه


2- عبرت آموزى از روزگار جاهليّت

اى بندگان خدا عبرت گيريد، و همواره به ياد زندگانى پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد، كه از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى ‏گردند.
به جان خودم سوگند پيمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بين شما و آنها بسته نشده است، و هنوز روزگار زيادى نگذشته، و از آن روزگارانى كه در پشت پدران خود بوديد زياد دور نيست.
به خدا سوگند، پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چيزى به آنها گوشزد نكرد جز آن كه من همان را به شما مى ‏گويم، شنوايى امروز شما از شنوايى آنها كمتر نيست، همان چشم ‏ها و قلب‏هايى كه به پدرانتان دادند به شما نيز بخشيدند
.
به خدا سوگند، شما پس از آنها مطلبى را نديده‏ ايد كه آنها نمى ‏شناختند، و شما به چيزى اختصاص داده نشديد كه آنها محروم باشند، راستى حوادثى به شما روى آورده مانند شترى كه مهار كردنش مشكل است، و ميان بندش سست و سوارى بر آن دشوار است.
مبادا آنچه كه مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد كه دنيا [دامى است مانند] سايه‏ اى گسترده و كوتاه، [كه‏] تا سر انجامى روشن و معيّن [يعنى مرگ آدميان را رها نمى ‏كند
.]





حکمت 116 نهج البلاغه -انسان و انواع آزمايش ها(اعتقادى ، اخلاقى)

درود خدا بر او ، فرمود :

چه بسا كسى كه با نعمت هايى كه به او رسيده ، به دام افتد ،

و با پرده پوشى بر گناه ، فريب خورد ،

و با ستايش شدن ، آزمايش گردد ؛

و خدا هيچ كس را به چيزى همانند مهلت دادن ، نيامرزد.




ازامام صادق[SUP](ع)[/SUP]از معنی استدراج پرسیده شد، در پاسخ فرمود: معنی آن این است که بنده ی چون گناه کند ، به او مهلت داده شود وهنگام آن گناه نعمت او تجدید گردد واو را از استغفار باز دارد واو نعمت گیر شود از راهی که نمی داند.


- امام صادق[SUP](ع)[/SUP]فرمود : خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، ببلاء وناملایمتی دچارش می سازد ، تا استغفار بیادش بیندازد ووقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او می رساند ، تابدین وسیله استغفار از یادش برود ، واو همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد ، واین سخن خداست که می فرماید : (( سنستدرجهم می حیث لایعلمون )) واین استدراج به نعمت دادن دروقت معصیت است

امیدوارم هیچ کدووم به این امر مبتلا نشیم
وتا خداوند از سرخطاهامون نگذشته از دنیا نریم
.
.
.
آمین



 
آخرین ویرایش:

haniyeh-engineer

عضو جدید
حکمت 115 نهج البلاغه:
توجه به پايان پذيرى دنيا (اخلاقى)
بسم الله الرحمن الرحیم

وَقيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَيْفَ تَجِدُكَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ ؟
از حضرت سؤال شد: خود را چگونه مى يابى؟ فرمود:
كَيْفَ يَكُونُ حالُ مَنْ يَفْنى بِبَقائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ
چگونه است حال كسى كه به بقايش فانى، و به سلامتش بيمار مى شود،
وَ يُـؤْتى مِـنْ مَـأْمَنِـهِ؟!
و از محلى كه در امان نيست مرگش فرا مى رسد؟!

سلام
من معني اين حكمت رو نفهميدم... ميشه دوستاني كه متوجه شدن يه كم توضيح بدن راجع بهش؟
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من معني اين حكمت رو نفهميدم... ميشه دوستاني كه متوجه شدن يه كم توضيح بدن راجع بهش؟
سلام
فکرمیکنم نکته زیر منظور حضرت بوده:
انسان هرچقدر هم کامل یا با قدرت باشه آسیب پذیره(از محلى كه در امان نيست مرگش فرا مى رسد؟!)
هیچ موقعیتی برای انسان در این دنیا پایدار نیست

کسی که کوچیکترین اطمینانی نسبت به شرایط موجود و آنچه که در آینده براش میاد نداره مسلما آسوده نیست. هیچ کدوممون نمیدونیم که فردا زنده هستیم یا حتی سالم هستیم که کاری که براش برنامه داریم رو انجام بدیم یانه
چنین کسی خیلی باید پریشان و مضطرب و نگران باشه و از زندگی هیچ لذتی نمیبره
مگر اینکه با یک جای مطمین در ارتباط باشه
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
من معني اين حكمت رو نفهميدم... ميشه دوستاني كه متوجه شدن يه كم توضيح بدن راجع بهش؟

سلام در تفسیر میثم بحرانی نوشته شده
این سخن حضرت مولا نوعی کنایه پند وشکوه است
ازاینکه پس از هر زندگانی وطول عمری ناگزیر فنا ونابودی وپس از صحت وسلامتی انتظار بیماری را باید داشت
ومرگ زمانی میرسد که منتظرش نیستیم
.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
فکرمیکنم نکته زیر منظور حضرت بوده:
انسان هرچقدر هم کامل یا با قدرت باشه آسیب پذیره(از محلى كه در امان نيست مرگش فرا مى رسد؟!)
هیچ موقعیتی برای انسان در این دنیا پایدار نیست

کسی که کوچیکترین اطمینانی نسبت به شرایط موجود و آنچه که در آینده براش میاد نداره مسلما آسوده نیست. هیچ کدوممون نمیدونیم که فردا زنده هستیم یا حتی سالم هستیم که کاری که براش برنامه داریم رو انجام بدیم یانه
چنین کسی خیلی باید پریشان و مضطرب و نگران باشه و از زندگی هیچ لذتی نمیبره
مگر اینکه با یک جای مطمین در ارتباط باشه

سلام
بنده هم با آقا احسان كاملا موافقم ولي در تكميل حرفشون ترجمه جكمت رو يه مقدار ساده تر ميزارم
به حضرت علي(ع) گفتند: يا اميرالمنين خود را چگونه مي يابي؟ آنحضرت (درباره گرفتاري هاي در دنيا) فرمود:
چگونه است حال كسي كه به هستي خود نيست مي گردد(هستي به سوي نيستي مي كشاندش)
و به تندرست خود بيمارميشود (تندرستي به سوي بيماري پيري ميبردش)
مرگ او را از پناهگاهش دريابد (منظور از پناهگاه دنياس يعني ما فكر ميكنيم كه دنيا پناهگاهه ولي مرگ واسش فرقي نمي كنه كه كجا هستي!)
البته بنده منظور آقا احسان رو از جمله آخرشون متوجه نشدم (مگر اينكه با يك جاي مطمئن در ارتباط باشه)، اگر توضيح بيشتري بدين ممنون ميشم
ياعلي
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
بنده هم با آقا احسان كاملا موافقم ولي در تكميل حرفشون ترجمه جكمت رو يه مقدار ساده تر ميزارم
به حضرت علي(ع) گفتند: يا اميرالمنين خود را چگونه مي يابي؟ آنحضرت (درباره گرفتاري هاي در دنيا) فرمود:
چگونه است حال كسي كه به هستي خود نيست مي گردد(هستي به سوي نيستي مي كشاندش)
و به تندرست خود بيمارميشود (تندرستي به سوي بيماري پيري ميبردش)
مرگ او را از پناهگاهش دريابد (منظور از پناهگاه دنياس يعني ما فكر ميكنيم كه دنيا پناهگاهه ولي مرگ واسش فرقي نمي كنه كه كجا هستي!)
البته بنده منظور آقا احسان رو از جمله آخرشون متوجه نشدم (مگر اينكه با يك جاي مطمئن در ارتباط باشه)، اگر توضيح بيشتري بدين ممنون ميشم
ياعلي

خیلی ممنون بابک جان
بزارید اینجوری بگم:
سوالی که به نظر من پیش میاد اینه که آیا این ناپایداری و عدم قطعیت در راه رسیدن به تمام اهداف و خواسته هامون که میخوایم بهشون برسیم وجود داره؟
یا اینکه خواسته و راهی هست که بتونیم اطمینان داشته باشیم که بهش میرسیم؟
اصلا کلمه رسیدن کلمه درستیه؟ انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟
اگر ماهمین الآن به چیزی که میخوایم نرسیده باشیم قطعا بازنده ایم.
خلاصه ش رو بگم:
بنظرم باید دنبال هدفی باشیم که همین الآن داشته باشیمش و فقط دنبال رشدو بهبودش باشیم. در اینصورت آرامش خاطر هم داریم. چون چیزی که میخوایم رو داریم و از پیشرفت بیشترش به آرامش بیشتر میرسیم

خیلی دوست دارم راجع بهش نظرتون رو بگید
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی ممنون بابک جان
بزارید اینجوری بگم:
سوالی که به نظر من پیش میاد اینه که آیا این ناپایداری و عدم قطعیت در راه رسیدن به تمام اهداف و خواسته هامون که میخوایم بهشون برسیم وجود داره؟
یا اینکه خواسته و راهی هست که بتونیم اطمینان داشته باشیم که بهش میرسیم؟
اصلا کلمه رسیدن کلمه درستیه؟ انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟
اگر ماهمین الآن به چیزی که میخوایم نرسیده باشیم قطعابازنده ایم.
خلاصه ش رو بگم:
بنظرم باید دنبال هدفی باشیم که همین الآن داشته باشیمش و فقط دنبال رشدو بهبودش باشیم. در اینصورت آرامش خاطر هم داریم. چون چیزی که میخوایم رو داریم و از پیشرفت بیشترش به آرامش بیشتر میرسیم

خیلی دوست دارم راجع بهش نظرتون رو بگید

سلام
باتوجه به سوالايي كه آقا احسان پرسيدن بنده هم چند تا سوال به ذهنم رسيد كه مكمل و شايد جواب دهنده سوالاي ايشون باشه. اميدوارم همه دوستان كمي بهش فكر كنن و جواب بنده رو بدن.
اول اينه كه عبد و بنده خدا بايد هدفي جز لقاء خدا داشته باشه؟
هدف رسيدن بخدا ميتونه ناپايدار و با عدم قطعيت باشه؟
آيا خواسته هاي دنيوي عبد خدا رو ميشه جزء اهداف اون قلمداد كرد؟
آيا افعال و صفات كارهاي عبد با هم فرق داره؟
اگر قبول داريم كه صفات كارهاي عبد خداييه پس ميتونيم بگيم كه با نرسيدن به خواسته اي بازنده شديم؟
در آخرم يه نكته لازمه كه عرض كنم و اون مقام عبد بودن انسانه. ما توي تشهد نماز هر روز ابتدا به عبد بودن پيامبر شهادت ميديم و بعد از اون به رسالت ايشون (اشهد ان محمد عبده و رسوله) اين يعني مقام عبد بودن از رسالت هم والاتره.
اميدوارم تمامي دوستان جواب بنده رو بدن
ياعلي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ
اميرالمومنين (ع) فرمودند: چه بسا كسي كه به احسان و بخشش (خداوند) به او كم كم به عذاب و كيفر نزديك شده (چون هر چند كه خدا به او احسان ميكنه، نافرمانيه او بيشتر ميشه و نعمت هاي خدارو بيشتر كفران ميكنه)
وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ
و چه بسا كسي كه به پنهان مندن (بديها) بر او فريب خورده (چون هر كار زشتي كه انجام ميده رسوا نشده)
وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ
و چه بسا كسي كه بجهت گفتار نيك (مردم)درباره او در فتنه و سختي افتاده( چون خودپسندي او را از سپاسگزاري نعمت هاي خدا كه از جمله آنها گفتار نيك مردم هست باز ميداره و او را به عذاب و سختي گرفتار ميكنه)
وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ
و خداوند كسي را مانند مهلت دادن او (در دنيا) آزمايش ننمود (چون نعمت زندگي بزرگترن نعمتي استكه بنده با آن آزمايش ميشود)
ياعلي
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

خطبه 150 نهج البلاغه - اشاره به حوادث سخت آينده
فهرست مطالب
1 -آينده بشريّت و ظهور حضرت مهدى (عج)
2 -سرنوشت امّت اسلامى پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
3- ره آورد حكومت حضرت مهدى (عج)



سه شنبه

1 -آينده بشريّت و ظهور حضرت مهدى (عج)

به راههاى چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهى پيمودند، و راه روشن هدايت را گذاشتند.

پس در باره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد، و
آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد ،

چه بسا كسى براى رسيدن به چيزى شتاب مى‏ كند امّا وقتى به آن رسيد دوست دارد كه اى كاش آن را نمى ‏ديد،

و چه نزديك است امروز ما به فردايى كه سپيده آن آشكار شد.

اى مردم اينك ما در آستانه تحقّق وعده‏ هاى داده شده، و
نزديكى طلوع آن چيزهايى كه بر شما پوشيده و ابهام آميز است، قرار داريم.



اللهم عجل لولیک الفرج....




حکمت 117


درود خدا بر او ، فرمود :

دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند :دوست افراط كننده ،و دشمن دشنام دهنده.



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
خیلی سختش کردید
من نمیتونم سوالات مشکلی که پرسیدید رو دقیق جواب بدم با اجازتون زیر دیپلم جواب میدم به بزرگواری خودتون ببخشید



خیلی ممنون بابک جان
بزارید اینجوری بگم:
سوالی که به نظر من پیش میاد اینه که آیا این ناپایداری و عدم قطعیت در راه رسیدن به تمام اهداف و خواسته هامون که میخوایم بهشون برسیم وجود داره؟
یا اینکه خواسته و راهی هست که بتونیم اطمینان داشته باشیم که بهش میرسیم؟
اصلا کلمه رسیدن کلمه درستیه؟ انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟
اگر ماهمین الآن به چیزی که میخوایم نرسیده باشیم قطعابازنده ایم.
خلاصه ش رو بگم:
بنظرم باید دنبال هدفی باشیم که همین الآن داشته باشیمش و فقط دنبال رشدو بهبودش باشیم. در اینصورت آرامش خاطر هم داریم. چون چیزی که میخوایم رو داریم و از پیشرفت بیشترش به آرامش بیشتر میرسیم

خیلی دوست دارم راجع بهش نظرتون رو بگید


سلام
باتوجه به سوالايي كه آقا احسان پرسيدن بنده هم چند تا سوال به ذهنم رسيد كه مكمل و شايد جواب دهنده سوالاي ايشون باشه. اميدوارم همه دوستان كمي بهش فكر كنن و جواب بنده رو بدن.
اول اينه كه عبد و بنده خدا بايد هدفي جز لقاء خدا داشته باشه؟
هدف رسيدن بخدا ميتونه ناپايدار و با عدم قطعيت باشه؟
آيا خواسته هاي دنيوي عبد خدا رو ميشه جزء اهداف اون قلمداد كرد؟
آيا افعال و صفات كارهاي عبد با هم فرق داره؟
اگر قبول داريم كه صفات كارهاي عبد خداييه پس ميتونيم بگيم كه با نرسيدن به خواسته اي بازنده شديم؟
در آخرم يه نكته لازمه كه عرض كنم و اون مقام عبد بودن انسانه. ما توي تشهد نماز هر روز ابتدا به عبد بودن پيامبر شهادت ميديم و بعد از اون به رسالت ايشون (اشهد ان محمد عبده و رسوله) اين يعني مقام عبد بودن از رسالت هم والاتره.
اميدوارم تمامي دوستان جواب بنده رو بدن
ياعلي


اینکه فقط به نتیجه ی اعمال خودمون دلخوش باشیم یعنی اینکه اعتقاد داشته باشیم برای هر عملی عکس العمل قطعی اش به وقوع می پیونده .
نه، من چنین چیزی رو قبول ندارم
از طرفی درست نیست که از ترس نرسیدن به نتیجه ی دلخواه دست به کاری نزنیم

در هر صورت هرکدام از انسانها برای زندگ هدفی رو مشخص میکنند واکثر کارهایی که انجام میدن در راه رسیدن به همون هدفه
حالا اینکه خالق مقتدر رسیدن رو به صلاح بدونند یا نه بحث دیگه ای بوجود میاد
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی ممنون بابک جان
بزارید اینجوری بگم:
سوالی که به نظر من پیش میاد اینه که آیا این ناپایداری و عدم قطعیت در راه رسیدن به تمام اهداف و خواسته هامون که میخوایم بهشون برسیم وجود داره؟
یا اینکه خواسته و راهی هست که بتونیم اطمینان داشته باشیم که بهش میرسیم؟
اصلا کلمه رسیدن کلمه درستیه؟ انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟
اگر ماهمین الآن به چیزی که میخوایم نرسیده باشیم قطعابازنده ایم.
خلاصه ش رو بگم:
بنظرم باید دنبال هدفی باشیم که همین الآن داشته باشیمش و فقط دنبال رشدو بهبودش باشیم. در اینصورت آرامش خاطر هم داریم. چون چیزی که میخوایم رو داریم و از پیشرفت بیشترش به آرامش بیشتر میرسیم

خیلی دوست دارم راجع بهش نظرتون رو بگید

منم با آگاهدخت عزیزم موافقم...بردران عزیز یکم سختش دارید میکنید...من کلی خوندم ولی کم متوجه شدم....

خب آقا احسان اگه قرار باشه فقط واسه چیزی تلاش کنیم که داریم خب داریم دیگه ..نه معذرت میخوام ولی من قبول ندارم....
اما اگه قرار باشه بگیم خب ما که قراره بمیرم پس نه علمی کسب کنیم
نه ...

نمیدونم شاید شما دارید اخروی حرف میزنید و حرف های من دنیوی باشه..ولی منظورم اینه که نمیشه دست رو دست بزاریم...
یا فقط به قول آقا بابک فقط عارفانه زندگی کنیم..میشه؟
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیزم..
بابت تأخیرم معذرت میخوام... واسم دعا کنید...

یکشنبه
وصف روزگاران بعثت پیامبر

خدا پيامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود.دنيا، بى‏ نور و پر از مكر و فريب گشته بود. نشانه‏ هاى هدايت كهنه و ويران شده بود.پرچم ‏هاى هلاكت و گمراهى آشكار و دنيا با قيافه زشتى به مردم مى ‏نگريست،ميوه درخت دنيا در جاهليّت، فتنه، و خوراكش مردار بود،
 
آخرین ویرایش:

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه خواهد بود حال كسى كه در بقاى خود ناپايدار و در سلامتى بيمار است ،و در آنجا كه آسايش دارد مرگ او فرا مى رسد!


واقعا این جمله قشنگ بود باید بزاریم جلو چشممون روزی هزار بار ببینیم تا ملکه ذهنمون بشه
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبه
عبرت آموزی از روزگار جاهلیت

همواره به ياد زندگانى پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد، كه از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى ‏گردند.
مبادا آنچه كه مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد كه دنيا [دامى است مانند] سايه‏ اى گسترده و كوتاه، [كه‏] تا سر انجامى روشن و معيّن [يعنى مرگ آدميان را رها نمى ‏كند.]

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبه
خطبه 150
آینده بشریت و ظهور حضرت مهدی

در باره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد، و آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد ،
چه بسا كسى براى رسيدن به چيزى شتاب مى‏ كند امّا وقتى به آن رسيد دوست دارد كه اى كاش آن را نمى ‏ديد،

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهار شنبه
ره آورد حکومت حضرت مهدی
بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه‏ هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى ‏نهد، و بر همان سيره و روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان عليهم السّلام رفتار مى ‏كند تا گره‏ ها را بگشايد، بردگان و ملّت‏ هاى اسير را آزاد سازد، جمعيّت ‏هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى ‏كند.
سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه‏ ها آماده مى ‏گردند، و چونان شمشيرها صيقل مى ‏خورند، ديده‏ هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند، و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى ‏كشند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دست دادن فرصت ها ، اندوهبار است .

ببینید با وجود اینکه آره درسته که شاید لحظه بعد زنده و در این دنیا نباشیم اما باید از تک تک فرصت هایی که خداوند در اختیارمون قرار داده بهتر استفاده رو به بهترین نحو ممکن ببریم...

 

haniyeh-engineer

عضو جدید
نوشته اصلي بوسيله Ehsan_M http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/viewpost-left.png خیلی ممنون بابک جان
بزارید اینجوری بگم:
سوالی که به نظر من پیش میاد اینه که آیا این ناپایداری و عدم قطعیت در راه رسیدن به تمام اهداف و خواسته هامون که میخوایم بهشون برسیم وجود داره؟
یا اینکه خواسته و راهی هست که بتونیم اطمینان داشته باشیم که بهش میرسیم؟
اصلا کلمه رسیدن کلمه درستیه؟ انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟
اگر ماهمین الآن به چیزی که میخوایم نرسیده باشیم قطعابازنده ایم.
خلاصه ش رو بگم:
بنظرم باید دنبال هدفی باشیم که همین الآن داشته باشیمش و فقط دنبال رشدو بهبودش باشیم. در اینصورت آرامش خاطر هم داریم. چون چیزی که میخوایم رو داریم و از پیشرفت بیشترش به آرامش بیشتر میرسیم

خیلی دوست دارم راجع بهش نظرتون رو بگید
منم با آگاهدخت عزیزم موافقم...بردران عزیز یکم سختش دارید میکنید...من کلی خوندم ولی کم متوجه شدم....

خب آقا احسان اگه قرار باشه فقط واسه چیزی تلاش کنیم که داریم خب داریم دیگه ..نه معذرت میخوام ولی من قبول ندارم....
اما اگه قرار باشه بگیم خب ما که قراره بمیرم پس نه علمی کسب کنیم
نه ...

نمیدونم شاید شما دارید اخروی حرف میزنید و حرف های من دنیوی باشه..ولی منظورم اینه که نمیشه دست رو دست بزاریم...
یا فقط به قول آقا بابک فقط عارفانه زندگی کنیم..میشه؟

آقا احسان گفتن اگه ما الان به چيزي كه ميخوايم نرسيده باشيم قطعا بازنده ايم... يه سوال هم پرسيدن كه " انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟"
به نظر من:
در جواب سوالتون بگم بله... انساني كه لحظه ي بعد ممكنه نباشه ميتونه دنبال رسيدن به چيزي باشه... ولي اگه همين الان به چيزي كه ميخواد نرسيده باشه نميتونيم بگيم بازنده ست!
نگاه كنيد اگه ما هدف مون رو لقاء الله در نظر بگيريم...اگه اين در نظر بگيريم كه همه و همه ي حرف و عمل مون در جهت رضايت خدا باشه.... پس بايد براي رسيدن به اين هدف تلاش كنيم... و به اين هدف مون " نزديك" بشيم.... اگه هدف مون 100 باشه ... نقطه ي شروع مون صفر... هرچقدر پيش بريم.. به همون اندازه به هدف مون "نزديك" شديم... به همون اندازه به هدف مون رسيديم... من نوعي از صفر شروع كردم... دارم اين مسير رو ميرم... به فرض الان رو نقطه‌ي 20 هستم... چون به 100 نرسيدم بازنده حساب ميام؟؟ جواب من "نه" هست!
ما هدف مون نزديكي هرچه بيشتر به نقطه‌ ي 100 و رسيدن دقيقا به نقطه ي 100 هست.
ما معتقد هستيم كه رسيدن به اون هدف متعالي ... رسيدن به لقاءالله بالقوه در انسان هست... مهمه كه تا چه حد بالفعل بشه.... هرچقدر بالفعل بشه به همون اندازه "برنده" شديم... اما نميگيم همه به اين مقام ميرسن...( در اون صورت ميتونستيم بگيم در صورت نرسيدن " بازنده" حساب ميايم )

اين نظر من بود...دوستان نظر بدن... اگه اشتباه ميكنم بهم بگيد خوشحال ميشم:smile:
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم با آگاهدخت عزیزم موافقم...بردران عزیز یکم سختش دارید میکنید...من کلی خوندم ولی کم متوجه شدم....

خب آقا احسان اگه قرار باشه فقط واسه چیزی تلاش کنیم که داریم خب داریم دیگه ..نه معذرت میخوام ولی من قبول ندارم....
اما اگه قرار باشه بگیم خب ما که قراره بمیرم پس نه علمی کسب کنیم
نه ...

نمیدونم شاید شما دارید اخروی حرف میزنید و حرف های من دنیوی باشه..ولی منظورم اینه که نمیشه دست رو دست بزاریم...
یا فقط به قول آقا بابک فقط عارفانه زندگی کنیم..میشه؟

سلام
بنده كي گفتم كه عارفانه زندگي كنيم! فقط عرض كردم كه هدف زندگي رو درست انتخاب كنيم
خداوند فرمود:«فخلقت الخلق لكي اعرف» مخلوقات رو آفريدم تا شناخته و آشكار شوم.
مخلوقات آينه هايي هستند كه خدا آفريد تا خودش را در آنها تماشا كند. هريك از ما هم آينه هستيم. انشاا... كه آينه كثيفي نباشيم
هنرمند هنر خودشو دوست داره، هنر كه نمي تونه هنرمند خودشو دوست داشته باشه، هنر فقط ميتونه هنرمند رو نشون بده. مثلا وقتي قالي رو ميبينيم ميگيم عجب قالي بافي داشته. خدا هم مخلوقشو دوست داره،مخلوق قادر نيست كه خدارو دوست داشته باشه. خلق محبوب خدا هستند و خالقشان رو نشون ميدند.
ما در نمازمون وقتي ميگيم كه «لم يلد و لم يولد» مي خوايم اينو بگيم كه خدا از هيچ كس جدا نيست، يعني اگر كسي از خدا جدا شده باشه ميشه فرزند خدا كه اينطور آيه غلط ميشه و اگر خدا از كسي جدا شده باشه نعوذبالله خدا ميشه بچه اون كه بازم آيه غلط ميشه. پس وقتي ميگم كه هدف ما رسيدن بخداست لازم نيست راه دوري بريم، فقط كافيه كه بريم تو خودمون و به قول حضرت امير(ع): هركس خودش را بشناسد خداي خود را ميشناسد. يا به تعبير ساده تر هركس نفس خودشو ببينه خدا رو ديده و اون موقع هروقت ياد خدا باشه، خدايي ميشه و گوشت و پوستش صدا ميزنه لااله الا الله
متاسفانه توي جامعه يه حجاب مقدس مآبانه بين عبد و خدا قائل شدن كه رسيدن بخدا شده زندگي عارفانه، ولي واقعا اينطوري نيست، فقط كافيه يه ذره بيشتر به خودمون نگاه كنيم چون خدا توي وجودمونه
گفتم به كام وصلت خواهم رسيد روزي
گفتا كه نيك بنگر، شايد رسيده باشي
حالا اگه بنظرتون مسئله خيلي سخته ديگه ادامه نديم؟
ياعلي
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام دوستان...
به نظر من هدف زندگی ما باید همون هدف خداوند از آفرینش ما باشه!یعنی رسیدن به او و چیزی جز رضایت و خرسندی خدا واسمون مهم نباشه!این دنیا یه سفر کوتاهه که توش یه فرصت هایی واسمون به وجود اومده!و ما باید از همه فرصت برای رسیدن به هدف اصلی استفاده کنیم و یادمون نره که مسافریم!ولی به نظر من باید تو همین مسافرت کوتاهم هدفمند باشیم !فقط کافیه هدفمون در راستای رسیدن به خدا باشه!ولی نباید به اون اهداف دنیوی دلبسته بشیم چون مطمئنا به همشون نمیرسیم!ولی تلاش لازمه و بعدشم توکل!اگه هم نرسیدیم این به معنای بازنده بودن نیست!بازنده کسیه که به هدف اصلیش نرسه.
امیدوارم هیچ کدوممون بازنده نباشیم...
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا احسان گفتن اگه ما الان به چيزي كه ميخوايم نرسيده باشيم قطعا بازنده ايم... يه سوال هم پرسيدن كه " انسانی که لحظه بعد ممکنه نباشه میتونه دنبال رسیدن به چیزی باشه؟ یا هدفش رسیدن باشه؟"
به نظر من:
در جواب سوالتون بگم بله... انساني كه لحظه ي بعد ممكنه نباشه ميتونه دنبال رسيدن به چيزي باشه... ولي اگه همين الان به چيزي كه ميخواد نرسيده باشه نميتونيم بگيم بازنده ست!
نگاه كنيد اگه ما هدف مون رو لقاء الله در نظر بگيريم...اگه اين در نظر بگيريم كه همه و همه ي حرف و عمل مون در جهت رضايت خدا باشه.... پس بايد براي رسيدن به اين هدف تلاش كنيم... و به اين هدف مون " نزديك" بشيم.... اگه هدف مون 100 باشه ... نقطه ي شروع مون صفر... هرچقدر پيش بريم.. به همون اندازه به هدف مون "نزديك" شديم... به همون اندازه به هدف مون رسيديم... من نوعي از صفر شروع كردم... دارم اين مسير رو ميرم... به فرض الان رو نقطه‌ي 20 هستم... چون به 100 نرسيدم بازنده حساب ميام؟؟ جواب من "نه" هست!
ما هدف مون نزديكي هرچه بيشتر به نقطه‌ ي 100 و رسيدن دقيقا به نقطه ي 100 هست.
ما معتقد هستيم كه رسيدن به اون هدف متعالي ... رسيدن به لقاءالله بالقوه در انسان هست... مهمه كه تا چه حد بالفعل بشه.... هرچقدر بالفعل بشه به همون اندازه "برنده" شديم... اما نميگيم همه به اين مقام ميرسن...( در اون صورت ميتونستيم بگيم در صورت نرسيدن " بازنده" حساب ميايم )

اين نظر من بود...دوستان نظر بدن... اگه اشتباه ميكنم بهم بگيد خوشحال ميشم:smile:

سلام
به نظر بنده حرف شما كاملا درسته همونطوري كه بنده در يكي از سوالام پرسيدم كه اگه هدف رسيدن به خدا باشه مي تونيم بگيم كه داراي عدم قطعيت هست؟!
هيچ وقت اين هدف داري عدم قطعيت نميشه چون هركسي به اندازه ظرف خودش به اين موضوع نائل ميشه (دقيقا همونطوري كه شما فرمودين)
فقط يه موضوع اين وسط پيش مياد و اون هم كارهايي كه ما انجام ميديم تا به اين هدف نائل بشيم. به نظر شما اين كارها از سمت عبد خداست يا خود خدا؟
البته اينم بگم كه كارهاي ما دو جنبه دارند: يكي افعال كار و يكي صفات كار
افعال انجام دادني و اختياري اند، يعني در عمل حلال و حرام خدا رو بايد با اختيار مراعات كرد. صفات هم ديدني و نظر كردني اند،‌يعني در صفات بايد به درون خودمون نظر كنيم و خوب و بد بودن كارمون رو ببينيم، اگر خوب بود خدارو شكر كنيم و اگر بد از خدا بخوايم كه اونو تبديل كنه.
نمي دونم اين بحثا بدرد ميخوره يا نه؟ شايد سوالايي كه مي پرسم بنظر سخت بياد ولي مطمئن باشين وقتي به جوابش ميرسيم ميفهمين كه خيلي آسون بودن ولي با بد توضيح دادن و سخت صحبت كردن بعضيا موجب سخت نشون دادن اين مسائل شده! (منظورم اينه كه خدا توي كتاب نيست كه بعضيا مي خوان با كتاب خوندن بدستش بيارن و با همون كلمات قلنبه سلنبه اي كه توي كتابا ياد ميگيرن كلي از بنده هاي خدا رو مي ترسونن كه واي رسيدن بخدا چقدر سخته!!!) بنده توي اين دوتا پستم دوتا از سوالاي قبليمو جواب دادم ولي بازم اگر بنظرتون اين بحثا فايده اي نداره بنده بنظرتون احترام ميزارم و ديگه ادامه نمي دم.
يا علي
 

haniyeh-engineer

عضو جدید
سلام
به نظر بنده حرف شما كاملا درسته همونطوري كه بنده در يكي از سوالام پرسيدم كه اگه هدف رسيدن به خدا باشه مي تونيم بگيم كه داراي عدم قطعيت هست؟!
هيچ وقت اين هدف داري عدم قطعيت نميشه چون هركسي به اندازه ظرف خودش به اين موضوع نائل ميشه (دقيقا همونطوري كه شما فرمودين)
فقط يه موضوع اين وسط پيش مياد و اون هم كارهايي كه ما انجام ميديم تا به اين هدف نائل بشيم. به نظر شما اين كارها از سمت عبد خداست يا خود خدا؟
البته اينم بگم كه كارهاي ما دو جنبه دارند: يكي افعال كار و يكي صفات كار
افعال انجام دادني و اختياري اند، يعني در عمل حلال و حرام خدا رو بايد با اختيار مراعات كرد. صفات هم ديدني و نظر كردني اند،‌يعني در صفات بايد به درون خودمون نظر كنيم و خوب و بد بودن كارمون رو ببينيم، اگر خوب بود خدارو شكر كنيم و اگر بد از خدا بخوايم كه اونو تبديل كنه.
نمي دونم اين بحثا بدرد ميخوره يا نه؟ شايد سوالايي كه مي پرسم بنظر سخت بياد ولي مطمئن باشين وقتي به جوابش ميرسيم ميفهمين كه خيلي آسون بودن ولي با بد توضيح دادن و سخت صحبت كردن بعضيا موجب سخت نشون دادن اين مسائل شده! (منظورم اينه كه خدا توي كتاب نيست كه بعضيا مي خوان با كتاب خوندن بدستش بيارن و با همون كلمات قلنبه سلنبه اي كه توي كتابا ياد ميگيرن كلي از بنده هاي خدا رو مي ترسونن كه واي رسيدن بخدا چقدر سخته!!!) بنده توي اين دوتا پستم دوتا از سوالاي قبليمو جواب دادم ولي بازم اگر بنظرتون اين بحثا فايده اي نداره بنده بنظرتون احترام ميزارم و ديگه ادامه نمي دم.
يا علي

عليكم السلام
اگه درست منظورتون رو متوجه شده باشم... به نظرم اينطوره كه كارهايي كه انجام ميديم كه به هدف برسيم از طرف عبد خداست... ولي هرچي كه جلوتر بريم ( يا به سمت نقطه 100 بريم) خدا بيشتر دست مون رو ميگيره... بيشتر به سمت مون مياد... اينا چيزايي كه اونايي كه بهش رسيدن بهتر ميتونن درك كنن... شايد اون موقع بتونيم بگيم اين كارا از طرف خداست... چون از خودمون به خدا رسيديم...
بحث جالبيه... لازمه بعد امتحانام برم دنبال جواب سوالاي اين بحث... براي اين ميگم چون مطمئن نيستم هرچي كه گفتم كاملا درست باشه!!

فقط يه چيزي بگم... اينكه به خدا برسيم... همه كارهامون در راه رضاي خدا باشه... به اين معني نيست كه همه كارهامون رو ول كنيم فقط و فقط دعا و نماز بخونيم و...
ما داريم كه بهترين عبادت كاره... يعني اگه بتونيم كار و زندگي و درس و مشق و يا مثلا چيزي كه من الان تو اين پست نوشتم رو ... يني همه كارهامون رو تو فرمول "رضايت خدا" قرار بديم... اون وقته كه تو مسير قرار گرفتيم... اين ارزشش خيلي بيشتر از اينه كه هميشه بشينيم نماز و دعا بخونيم...
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

چهارشنبه


2- ره آورد حكومت حضرت مهدى (عج)

بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه‏ هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى ‏نهد، و بر همان سيره و روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان عليهم السّلام رفتار مى ‏كند تا گره‏ ها را بگشايد، بردگان و ملّت‏ هاى اسير را آزاد سازد، جمعيّت ‏هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى ‏كند.

حضرت مهدى (عج) سال‏هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى ‏برد آن چنان كه اثر شناسان، اثر قدمش را نمى ‏شناسند، گر چه در يافتن اثر و نشانه‏ ها تلاش فراوان كنند.

سپس
گروهى براى درهم كوبيدن فتنه‏ ها آماده مى ‏گردند، و چونان شمشيرها صيقل مى ‏خورند، ديده‏ هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند، و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى ‏كشند.



حکمت118

درود خدا بر او فرمود :

از دست دادن فرصت ها ، اندوهبار است .



 
بالا