تولد زمین به کلام امام علی (ع)

مهدیخانی

عضو جدید
تولد زمين در كلام اميرالمؤمنين (ع)
حضرت علي (ع) در خطبه 90 نهج‌‌البلاغه به بياناتي زيبا و تعابيري دقيق، داستان زمين و آنچه بر آن گذشته را چنين بيان مي‌فرمايد:
خداوند زمين را در امواج شديد و با صولت و در درياهاي پر آب فرو برد، در حالي كه موجهاي عظيم آن درياها به هم مي‌خوردند، و امواج بلند آن كه در حال تدافع يكديگر بودند به هم مي‌كوفتند و همانند شتران نر در موقع هيجان و مستي كف به وجود مي‌آوردند. پس سركشي آب به خاطر سنگيني زمسن حالت فروتني گرفت، و چون زمين به سينه خود به روي آب قرار گرفت اضطراب و هيجان آب فرو نشست و چون با شانه خود مانند حيواني كه در خاك بغلتد بر روي آب درغلتيد آب آرام گرفت. آب پس از هيجان و اضطراب امواجش آرام و مغلوب شد، و در دهنه خواري مطيع و اسير گشت. زمين گسترده شده در ميان آن آب پر موج ساكن شد، و آب را از نخوت و كبر و از باد دماغ و سركشي و تجاوز بازداشت، و دهان آن را كه پر موج بست، و آب از آن همه هيجان و هيبت و جست و خيز به جاي خود نشست.
پس از آنكه هيجان آب از زير اطراف زمين ساكن شد، و كوههاي بلند سركشيده را كه بر دوش زمين قرار داشت بر روي خود حمل نمود، خداوند آبهاي چشمه‌ها را از بالاي بيني‌هاي زمين (قله كوهها) به جريان انداخت، و در پهن دشت‌ها و رودخانه‌ها سرازير ساخت، و حركات زمين را با كوههاي لنگر انداخته، و به وسيله صخره‌هاي بزرگ سر به فلك برداشته تعديل نمود. زمين به علت نفوذ كوهها در پهنه آن، و به خاطر فرو رفتن ريشه كوهها در اعماق آن، و سوار شدن آن صخره‌هاي بزرگ بر گردن و طبقات زيرين آن آرامش و استقرار يافت.
خداوند ميان زمين و جوّ را فراخ نمود، و هوا را براي تنفس ساكنان آن مهيّا فرمود، و تمام نيازمنديهاي اهل زمين را از دل زمين بيرون آورد. سپس بلنديهاي زمين را كه بي‌گياه بود و آب چشمه‌ها به آن نمي‌رسيد، و جويبارها وسيله‌اي براي رساندن خود به آن زمين‌هاي مرتفع نمي‌يافتند رها نساخت، بلكه ابرهايي آفريد تا عرصه‌هاي مرده آن بلنديها را احيا كنند، و گياهش را برويانند.
ابرها را پس از پراكندگي قطعاتش و جدايي پاره‌هايش به هم الفت و التيام داد، تا چون آب درون ابر به جنبشي سخت برآمد، و در حواشي آن برق بدرخشيد، و درخشش برق در ميان قطعات ابر سپيد و انبوه خاموش نشد، خداوند آن ابر پر باران را در حالي كه قطعاتش به هم پيوسته بود فرستاد، در حال كه به زمين نزديك شدند، و بادها بارانهاي آن را پي در پي همچون دوشيدن شير از سينه حيوانات دوشيدند و به شدت به زمين ريختند. زماني كه ابرها سينه خود را به زمين ساييدند، و آنچه از باران داشتند بر زمين پاشيدند، خداوند در زمين‌هاي خشك گياه، و در دامن كوهها سبزه روياند، در اين وقت زمين با آرايش مرغزارهاي خود به شادي نشست، و از پرده لطيفي از شكوفه‌هاي خوشبو و زيبا كه بر خود پوشيده بود، و از نظم دقيق شكوفه‌ها و بوته‌هاي با طراوت كه چهره آن را مي‌آراست به نشاط و بهجت برخاست، و خداوند آن نباتات و گلها را توشه آدميان و روزي چهارپايان قرار داد. و نيز راههاي فراخ در اطراف زمين باز كرد، و براي روندگان نشانه‌هايي نهاد تا به هر جا كه بخواهند آمد و شد كنند.
هنگامي كه زمين را براي زندگي آماده كرد، و فرمان خود را جاري ساخت آدم (ع) را از ميان مخلوق خود اختيار كرد، و او را اولين نوع از آفرينش انسان قرار داد....
 

Similar threads

بالا