تنيبه بدنى زن از ديدگاه دو قرآن پژوه معاصر

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنيبه بدنى زن از ديدگاه دو قرآن پژوه معاصر

آيت الله معرفت(ره) :


خداى تعالى فرمود:

«وَاللاّتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِى الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً»(1)

گفته‌اند که در اين آيه نيز تحقير زن ديده مي‌شود، به گونه‌اى متناسب با عهد جاهلى که زن جايگاهى خرد و پست داشته است.

ولى با اندک تأمل در کتب تفسير و سيره و سخنان فقها در اين باره روشن مي‌شود که چنين نيست؛ زن در دوران جاهليت در سطحى بسيار پايين قرار داشت و اسلام، آمد که دست او را گرفته تا به بالاترين مراحل والاى انسانى شايسته‌اش بالا برد. اما آيا اين دگرگونى اساسى به گونه ناگهانى و بدون چاره‌انديشى و مقدمه چينى ممکن بود يا نياز به زمان و سير تدريجى داشت، تا اين خشونت شعله‌ور را به ملايمت و مهربانى نرم بدل سازد؛ کارى که پيمودن مسير دشوار آن، اندکى همراهى با قوم را ايجاب مي‌کرد تا آگاه‌سازى آنها ممکن شود يا زمينه‌هاى آگاهى در آنها ايجاد شود و بتوانند به فطرت‌هاى اصل انسانى خويش بازگشت کنند.

اين چنين اسلام در آغاز کار، نسبت به برخى از رسوم ايشان ـ‌ که سخت بر آنها حکمفرما بود ـ با ايشان همنوا شد، و در مسير اين همراهى و همنوايى، دميدن ساز ملايمت و خشونت‌گريزى را در خاطر ايشان آغاز کرد تا دلهاشان رام گردد و راه درست را دريابند، تا خود اندک اندک زشتکاري‌هايى که پيش از آن به دنبال خود مي‌کشيدشان دست بردارند.

اين سياست و تدبير را اسلام درباره بسيارى ديگر از رسول جاهلى که تنها بر عرب نيز حکم فرما نبود، در پيش گرفت که ريشه‌کن کردن آنها نيازمند فرصت و زمانى کوتاه مدت يا دراز مدت و چاره‌انديشي‌هاى اساسى براى اين منظور بود. در اين مقوله مي‌توان مسئله برده‌دارى را به عنوان نمونه ذکر کرد که در آغاز با آن همراه شد، زيرا بر جهان آن روز حکم‌فرما بود و برده کالاى تجارى با اهميتى به حساب مي‌آمد که رويارويى با آن بدون تمهيد مقدمات لازم ممکن نبود، اما اسلام در برابر آن ايستاد، ولى نه به گونه علنى و صريح، بلکه با خاستگاه‌هاى فراقومى آن مبارزه کرد و راه‌هاى مشروعيت آن را بست، به جز راه قدرت يافتن بر محاربان در ميدان جنگ را که تنها شرکت کنندگان در نبرد بر ضد اسلام را شامل مي‌شد ـ نه ديگران و نه زنان و کودکان و سالخوردگان را، و به گونه قاطع هر گونه امکان برده‌گيرى را منسوخ کرد. آن‌گاه افزون بر اين، راه را براى آزادسازى برده‌هاى موجود به شکل‌هاى گوناگون باز گذاشت که در جاى خود به تفصيل آمده است.

اتخاذ چنين روش و تدبيرى براى ريشه‌کن کردن عادت‌هاى حکمفرماى جاهلى را در اصطلاح «نسخ تمهيدي» زمان‌بندى شده ناميده‌ايم. نسخى که زمينه‌هاى آن را صدر اسلام و در عهد پيامبر فراهم شده است.

مسئله قواميت مرد بر زن نيز در محدوده عام (که شامل زدن شديد دردآور زن شود) از جمله همين مسائل است. بنابراين اگر چه در قرآن آمده ولى از سوى آورنده شريعت به گونه‌اى تفسير شده که تعديل آن را در آن زمان و ريشه کن ساختن آن را در دراز مدت موجب شود.

اوّلا، زدن در آيه به گونه غير مبرّح تفسير شده؛ يعنى زدنى که سخت دردآور نباشد که در واقع زدن نيست، بلکه دست کشيدنى است با ظرافت ويژه. از همين رو مقيد شده که با تازيانه و چوب و وسيله ديگر نباشد، مگر چوب نازک سواک که انسان با آن مسواک مي‌زند. اين در واقع دلالت آيه را خنثى مي‌کند و حق تنبيه بدنى و آزاررسانى زن از سوى مرد را يکسره نفى مي‌کند.

ابن جرير از عکرمه نقل کرده – ذيل آيه – که پيامبر(ص) فرمود: «اگر شما را در انجام کار نيک نافرمانى کردند بزنيدشان؛ ولى زدن غير مبرّح» و همين روايت را به نقل از حجاج بن مزاحم نيز آورده، با اين افزونى که غير مبرّح را به غير مؤثر تفسير کرده، يعنى زدنى که تأثيرى در تغيير رنگ پوست بدن حتى به اندازه سرخ شدن نداشته باشد.

عطا مي‌گويد: به ابن عباس گفتم: زدن غير مبرّح چگونه است؟ گفت: با چوب مسواک و مانند آن. قتاده مي‌گويد: زدن غير مبرّح آن است که ناگوار و معيوب کننده نباشد.(2)

به همين دليل شيخ ابوجعفر طوسى مي‌گويد: اما زدن، بى هيچ اختلافى در آن، بايد زدن غير مبرّح باشد.

امام باقر(ع) فرمود: «با چوب مسواک بايد باشد».(3)

قاضى ابن براج طرابلسى (م 481) مي‌نويسد: « اما زدن – در آيه – زدن به منظور تأديب است،‌چنان که کودکان را بر کار خطا مي‌زنند. نبايد زدن مُبرّح يا مُزمن يا مُدمى باشد و بايد بر جاهاى مختلف بدن تقسيم شود و از صورت پرهيز شود و علاوه بر اين با چوب مسواک باشد و برخى – از فقهاى عامه – گفته‌اند با دستمال پيچيده شده يا درّه باشد و نه با چوب يا تازيانه».(4)

«مبرّح» به معناى سخت و دردآور است و «مزمن» يعنى معيوب کننده و ناقص کننده و «مُدمي» يعنى آنچه باعث پيدا شدن خون در سطح پوست شود، حتى به صورت خراشيده شدن.«درّه» نيز نوعى تازيانه پارچه‌اى است که دردآور نبوده و مانند دستمال پيچيده شده است.

در جاى ديگر مي‌گويد:

«اگر زن بر مرد نشوز کرد (از حقوق زناشويى سرباز زد) جايز است از او در بستر و در سخن گفتن دورى کند و او را بزند، نه بسان اجراى حد و نه زدن دردآور، و از زدن بر صورتش بپرهيزد و سخن گفتن با او را بيش از سه روز ترک نکند».(5)

در فقه الرضا(ع) آمده است: «زدن با مسواک و مانند آن به ملايمت و آرامي».(6)

در جامع الاخبار صدوق از پيامبر(ص) نقل شده : «در شگفتم از کسى که همسر خود را مي‌زند، حال آن که خود به زدن شايسته‌تر است. زنان خود را با چوب نزنيد که قصاص دارد، ولى با سخت‌گيرى در خوراک و پوشاک آنان را بزنيد تا در دنيا و آخرت آسوده باشيد.» در حديث ديگرى فرمود: «سفارش مرا درباره زنان پاس بداريد تا از سختى حسابرسي‌ رهايى يابيد، و هر که سفارش مرا پاس ندارد، چه سخت است وضع او در پيشگاه خداوند».(7)

اين حديث صراحت دارد که منظور از زدن در آيه تأديب است،‌ولى نه با چوب دستى و تازيانه – چنان که با چهارپايان رفتار مي‌شود- بلکه با ايجاد محدوديت در خوراک و پوشاک و مانند اينها، و اين با روش تعديل در زندگى سازگارتر است.


دوّم: از زدن زنان چنان به سختى نهى و منع شده است که تخلف کننده را از دايره نيکان امت بيرون شمرده، جزو شرار الناس مي‌شمارد. چنان که در حديث آمده که: زنانِ بسيارى از همسران اصحاب پيامبر(ص) گرد خانه‌ پيامبر به شکايت از همسرانشان (که زدن آنان را مجاز مي‌دانستند)آمدند، پيامبر فرمود: اينان نيکان شما نيستند.(8)


ابن سعد و بيهقى از ام کلثوم دختر ابى بکر نقل کرده اند که مردان از زدن همسران نهى شده بودند، پس، از آنان به پيامبر(ص) شکايت بردند، پيامبر زدن ايشان را اجازه داد،‌ ولى افزود که «نيکان شما هرگز نخواهند زد».(9)

در روايت ابن ماجه آمده است: پيامبر(ص) روزى صبح هنگام فرمود: «هفتاد زن گرد خاندان پيامبر جمع شده اند که همگى شکايت از شوهر خود دارند، پس – بدانيد که – ايشان را نيکان خود نمي‌يابيد».(10)

عبدالرزاق از عايشه از پيامبر(ص) نقل کرده: «‌آيا شرم نمي‌کند از شما آن که همسر خود را مي‌زند، آن گونه که برده را مي‌زنند؟! در اوّل روز او را مي‌زند و در پايان روز با او همخوابه مي‌شود».(11)

عايشه گفت: «هيچ گاه پيامبر(ص) خدمتکارى يا زنى را حتى با دست نزد».(12)

از هيچ يک از امامان معصوم(ع) يا صحابه يا تابعان نيک رفتار نقل نشده که با همسران خود تندى کنند، چه رسد به زدن و سيلى نواختن، بلکه روش آنان، گذشت و بخشش بود؛ چنان که در حديث امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) گذشت.(13)

سوّمً: سفارش هاى اکيد نسبت به زن و پاسداشت حرمت او و جانبدارى از او با بذل توجه و مهربانى و رأفت و رحمت و به دور از خشونت و حتى سختگيري‌ درباره اشتباهات و کوتاهي‌هاى او آمده. در نامه اميرمؤمنان(ع) به فرزندش امام حسن(ع) آمده است: «فان المرآة ريحانة و ليست بقهرمانة،‌و لا تعد بکرامتها نفسها...».(14)

پس همانا زن همچون گل، نازک است و نه سخت تن همچون قهرمانان، و کرامت او را از خود او مگذران. يعنى او را گرامى بدار و از واسطه کردن ديگرى نزد تو ناگزيرش مساز. بايد حرمت او نزد تو شفاعتش کند و نه ديگري.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردان قوامین بر زنان هستند پس اگر فرمان نبرند ابتدا از آنها دوری کنید و در نهایت بزنیدشان .
زنان شما مزارع کشاورزی شما هستند پس هر وقت و هر کجا که خواستید بر آنها فرود آیید
بازم آیه احترام به زنان در اسلام را بیارم؟!!
تنيبه بدنى زن از ديدگاه دو قرآن پژوه معاصر
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردان قوامین بر زنان هستند پس اگر فرمان نبرند ابتدا از آنها دوری کنید و در نهایت بزنیدشان .
زنان شما مزارع کشاورزی شما هستند پس هر وقت و هر کجا که خواستید بر آنها فرود آیید
بازم آیه احترام به زنان در اسلام را بیارم؟!!
تنيبه بدنى زن از ديدگاه دو قرآن پژوه معاصر

متوجه نمی شوم......

شماشماره آیه و نام سوره را که در آن شبهه دارید ذکر کنید.....

یا اصلا متن آیه را(متن عربی را) بنویسید تا من عرض کنم

ضمنا لطفا موضع خودتون و نظرتون رو سریع ت بیان کنید تا ببینیم نظر شما چیست برادر

جزاکم الله خیر:gol:
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مردان قوامین بر زنان هستند پس اگر فرمان نبرند ابتدا از آنها دوری کنید و در نهایت بزنیدشان .
زنان شما مزارع کشاورزی شما هستند پس هر وقت و هر کجا که خواستید بر آنها فرود آیید
بازم آیه احترام به زنان در اسلام را بیارم؟!!

آقاي عراقي ما قبلا به طور مفصل ذر اين زمينه بحث كرديم فكر ميكنم اگه قرار بود متقاعد بشيد تا حالا شده بوديد.
در مورد قواميت در لينك زير ميتونيد جوابتون رو ببينيد.
http://www.www.www.iran-eng.ir/showpost.php?p=127857&postcount=10
اما در مورد آيه 223 سوره بقره
نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لاِ َنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند; پس هر زمان كه بخواهيد، مى توانيد با آنها آميزش كنيد. و (با پرورش فرزندان صالح،اثر نيكى)براى خود،ازپيش بفرستيد.واز (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد. و به مؤمنان، بشارت ده.

در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شده اند، و اين تشبيه ممكن است براى بعضى سنگين آيد كه چرا اسلام درباره نيمى از نوع بشر چنين تعبيرى كرده است در حالى كه نكته باريكى در اين تشبيه نهفته شده ، در حقيقت قرآن مى خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد كه زن وسيله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نيست ، بلكه وسيله اى است براى حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها كه نسبت به جنس زن همچون يك بازيچه يا وسيله هوسبازى مى نگرند، هشدارى محسوب مى شود.
حرث مصدر است و به معنى بذرافشانى است و گاهى به خود مزرعه نيز اطلاق مى شود.

انى از اسماء شرط است و غالبا به معنى متى كه به معنى زمان است استعمال مى شود، و در اين صورت آن را انى زمانيه مى گويند و گاهى نيز به معنى مكان است ، مانند آنچه در آيه 37 سوره آل عمران آمده : قال يا مريم انى لك هذا قالت هو من عند الله ، زكريا گفت اى مريم ! اين غذا ى بهشتى را از كجا آوردهاى ؟، گفت : از نزد خدا.

اگر انى در آيه فوق زمانيه باشد، توسعه زمانى مساله آميزش جنسى را بيان مى كند، يعنى در هر ساعتى از شب و روز مجاز هستيد و اگر مكانيه باشد، توسعه در مكان و چگونگى انواع آميزش است .

اين احتمال نيز وجود دارد كه اشاره به هر دو جنبه باشد و به اين ترتيب ، دو همسر مى توانند هر گونه و در هر زمان و مكان ، از لذت جنسى بهره گيرند، جز آنچه در قانون شرع ممنوع شده است .

سپس در ادامه آيه مى افزايد: با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح ، آثار نيكى براى خود از پيش بفرستيد و قدموا لانفسكم .

اشاره به اينكه هدف نهايى از آميزش جنسى ، لذت و كامجوئى نيست بلكه بايد از اين موضوع ، براى ايجاد و پرورش فرزندان شايسته ، استفاده كرد، و آن را به عنوان يك ذخيره معنوى براى فرداى قيامت از پيش ‍ بفرستيد، اين سخن هشدار مى دهد كه بايد در انتخاب همسر، اصولى را رعايت كنيد كه به اين نتيجه مهم ، يعنى تربيت فرزندان صالح و نسل شايسته انسانى منتهى شود.

در حديثى نيز از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى خوانيم كه فرمود: اذا مات الانسان انقطع امله الا عن ثلاث : صدقة جارية و علم ينتفع به و ولد صالح يدعوا له ، هنگامى كه انسان مى ميرد اميد او جز از سه چيز قطع مى شود: صدقات جاريه اموالى كه از منافع آن مرتبا بهره گيرى مى شود و علمى كه از آن سود مى برند و فرزند صالحى كه براى او دعا مى كند.

در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: ليس يتبع الرجل بعد موته من الاجر الا ثلاث خصال : صدقة اجراها فى حياته فهى تجرى بعد موته ، و سنة هدى سنها فهى تعمل بها بعد موته ، و ولد صالح يستغفر له ، هيچ گونه اجر و پاداشى بعد از مرگ به دنبال انسان نمى آيد مگر سه چيز: صدقه جاريهاى كه در حيات خود فراهم ساخته و بعد از مرگش ادامه دارد مانند بناهاى خير و سنت هدايت گرى كه آن را بر قرار كرده و بعد از مرگ او به آن عمل مى كنند، و فرزند صالحى كه براى او استغفار كند.

همين مضمون در روايات متعدد ديگرى نيز وارد شده است ، و در بعضى از روايات ، شش موضوع ذكر شده كه اولين آنها فرزند صالح است .

به اين ترتيب فرزندان صالح در كنار آثار علمى و تاليف كتابهاى هدايت كننده

و تاسيس بناهاى خير همچون مسجد و بيمارستان و كتابخانه قرار گرفته اند.

و در پايان آيه ، دستور به تقوا مى دهد و مى فرمايد: تقواى الهى پيشه كنيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد، و به مومنان بشارت دهيد بشارت رحمت الهى و سعادت و نجات در سايه تقوا و اتقوا الله و اعلموا انكم ملاقوه و بشر المومنين .

از آنجا كه مساله آميزش جنسى ، مساله اى است مهم ، و با پرجاذبه ترين غرايز انسان سر و كار دارد، خداوند در اين جمله هاى آخر، مومنان را به دقت در اين امر، و پرهيز از هر گونه گناه و انحراف ، دعوت فرموده و به آنها هشدار مى دهد كه بدانيد همگى به ملاقات پروردگار خواهيد شتافت و تنها راه نجات ايمان و تقواى در سايه ايمان است
 

phalagh

مدیر بازنشسته
توضيح تكميلي پست قبل

توضيح تكميلي پست قبل

گاهي به شأن نزول آيه و تفسير آن و ديدگاه غرب و اسلام نسبت به خانواده، روشن مي کند که اين آيه - برخلاف پندار برخي- از آياتي است که ارزش زن و جايگاه اجتماعي او را بيان مي کند.

خانواده از ديدگاه غرب:
غرب، پس از رنسانس و به ويژه با ظهور «ليبراليسم»، «اومانيسم» و «فيمينيسم» نهاد خانواده را به مرور ناديده انگاشت و زنان را به مشاغل عمومي و تضعيف نقش مادران در خانواده سوق داد. از نظر برخي از دانشمندان آنان که به فيمينيسم دامن مي زنند، روابط خانوادگي نتيجه اي جز زير سلطه رفتن زنان ندارد. از اين رو آنان نظريه «زوج آزاد» را آسان ترين راه براي رهايي زن از اين سلطه دانسته اند.
نظريه زوج آزاد، نوعي هم زيستي مشترک ميان زن و مرد است که بر مبناي آن، هيچ مسؤوليت حقوقي بر عهده دو طرف نمي آيد؛ بلکه تنها پاسخي به نيازهاي جنسي بدون در نظر گرفتن ضوابط اخلاقي و وجوه عاطفي آن است.
براساس اين بينش هدف اصلي از روابط زناشويي، ارضاي غرايز جنسي زن و مرد است و فعاليت زايشي زنان ناديده انگاشته مي شود. آنان تکثير نسل را روند حيواني مي دانند تا عملي انساني و چون سرشت انساني را ندارد، کار زايشي، بلکه از طريق کار توليدي قابل تغيير مي شمارند، مي گويند کار زنان ممکن است از نظر اجتماعي ضروري محسوب شود، اما کاملا تاريخي است. از اين رو است که زن ها و مردها در غرب در عين تشکيل خانواده، با مردها و زنان ديگر رابطه برقرار مي کنند و معمولا زن در آن جوامع نقشي جز بازيچه و عروسک ندارد. قاچاق دختران و زنان از شرق به غرب مؤيد اين نظريه است(1).

خانواده از ديدگاه اسلام:
از نظر اسلام، زناشويي، يک نظم اجتماعي است که مانع روابط نامنظم و بي قاعده اجتماعي (روابط بي قاعده و آزاد دو جنس) و پيامدهاي ناپسند آن، مانند فرزندان حرام زاده و شيوع پيامدهاي جنسي و مشکلات ديگر اجتماعي مي شود.
در اسلام، زناشويي عمل عبادت آميز و مقدس به شمار آمده است که بنا بر حديث پيامبر اکرم: «من تزوج احرز نصف دينه»(2) مي تواند نصف ايمان جوان را از دستبرد شيطان حفظ کند و هدف از آن، حفظ نسل، انتقال تجربه، پرورش روحي و فکري فرزندان، انتقال فرهنگ و زبان، ايجاد آرامش رواني و هدايت غريزه و نياز جنسي است(3).

تفسير آيه:
در آيه شريفه 223 سوره بقره چند نکته آمده است:
1. تشبيه زنان به مزرعه؛
2. جواز استمتاع از آنان در هر زمان يا از هر مکان يا در هر مکان (بنا بر اختلاف تفاسير)؛
3. هدف از آميزش (پرورش فرزندان صالح و نيک) «قدموا لانفسکم»؛
4. توجه به دستورات خداوند و تجاوز نکردن از حدود و قوانين شرعي حتي در روابط زناشويي؛
تشبيه زنان به مزرعه، ممکن است براي برخي سنگين آيد که چرا اسلام درباره نيمي از نوع بشر چنين بياني کرده است، در حالي که نکته باريکي در اين تشبيه نهفته است و در حقيقت قرآن کريم مي خواهد با اين بيان ضرورت وجود زن در اجتماع انساني را مجسم کند که زن يک وسيله ارضاي شهوت ها نيست؛ بلکه وسيله اي براي حفظ حيات نوع بشر! همان طور که انسان براي ادامه زندگي به تغذيه نياز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذايي، حيات او تأمين نمي شود، همچنين براي ادامه نوع خود نيز نيازمند به وجود زن است(4).
علامه طباطبايي در اين باره مي فرمايند: «حاصل معناي آيه اين است که: موقعيت زنان در جامعه انساني همانند زراعتي است که آدمي براي تحصيل غذايي که مايه حفظ زندگاني و بقاء آن است و نيز براي ابقاء تخم بدان احتياج دارد. همچنين جامعه انساني براي دوام نوع و بقاء نسل محتاج به زنان است؛ زيرا خداوند متعال تکون انسان و مصور شدن او را به اين صورت در طبيعت رحم قرار داده و طبيعت مردان را که جزيي از آن ماده اصلي در ايشان است مايل به زنان فرموده و ميان مردان و زنان دوستي و مهرباني برقرار کرده است»(5).
به اين واقعيت نه تنها مفسران مسلمان، بلکه فلاسفه غرب نيز اعتراف کرده اند. ‹‹ويل دورانت›› در کتاب «لذات فلسفه» مي نويسد: «در نوع انسان عمل توالد در جسم زن است و عمل مرد تبعي و سطحي است و حتمي و ناگزير نيست. طبيعت و آزمايشگاه ها هر دو زايد بودن مرد را به طور قطع نشان داده اند. اين يک حقيقت تلخ است که در انواع حيوان اصل و اساس ماده است و مرد فرع و تابع است. در نمايش بزرگ توالد که محور حيات است، عمل نر حقير است و فقط سياهي لشکر است. در بحران وضع حمل مرد با دستپاچگي و از روي حيرت در کنار زن مي ايستد و سرانجام به حقارت و غيرضروري بودن هستي خود در پهنه رشد نوع پي مي برد. در اين لحظه است که مي فهمد زن از او به نوع نزديک تر و وابسته است و جريان عظيم حيات در وجود زن است و خلقت از خون و جسم و به تدريج در مي يابد که چرا اقوام ابتدايي و اديان بزرگ سامري را مي پرستيدند»(6).
حاصل آن که از تشبيه زن به مزرعه چند نکته مهم فهيمده مي شود:
1. از تعبير حرث، فهميده مي شود که ارتباط مردان با زنان در اشباع غريزه منحصر نيست؛ بلکه ارتباط تنگا تنگ زمينه و محصول عمل را دارد. همان گونه که دنيا مقدمه آخرت است. زنان نيز به نوع بشر بقاء مي دهند و آخرت انسان و فرزندان با زنان سامان مي يابد. هم چنان که اين نکته را از ذيل آيه «قدموا لانفسکم» فهميده مي شود.
2. انتخاب همسر مناسب همچون انتخاب مزرعه مناسب است و انتخاب بذر نيز شرط توليد بهتر است.
3. بذر و زمين هر دو در توليد، نقش مهمي دارند و زن و مرد بيشتر در نسل آينده نقش دارند.
4. هدف مقدس به هر کاري قداست مي دهد. اگر هدف آميزش ذخيره روز قيامت باشد آن نيز رنگ الهي مي گيرد.
5. زن نه کالا است و نه منشأ «تاريکي» بلکه او بنيان گذار آبادي ها و سرمايه گذار تاريخ و فرستنده هداياي اخروي است(7).
در واقع اين آيه سخن پندار آناني را که زن را تنها بازيچه و وسيله هوس بازي مي دانند باطل کرده است و ارزش واقعي زن را در درجه اول حفظ نسل، انتقال تجربه و پرورش فکري و روحي فرزندان دانسته است.
بخش دوم آيه نيز، جواز مطلق استمتاع را از همسر مي فهماند برخلاف برخي اديان که قيدهايي را براي اين امر قرار داده بودند. چرا که اگر «اني» در آيه زمانيه باشد، توسعه زماني مسأله آميزش جنسي را بيان مي کند؛ يعني در هر ساعتي از شب و روز مجاز هستيد و اگر مکانيه باشد، توسعه در مکان را مي فهماند؛ يعني در هر مکان که خواستيد در آييد(8).
اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به هر دو جنبه باشد و به اين ترتيب دو همسر مي توانند هرگونه و در هر زمان و مکان، از لذت جنسي بهره بگيرند.
شايد اين پرسش به ذهن خطور کند که چرا در اين مسأله مخاطب مردان هستند و زنان چنين خطابي ندارند و تابع هوس هاي مردان قرار گرفته اند؟
پاسخ با توجه به دو نکته زير روشن مي شود:
1. با توجه به شأن نزول آيه که در مورد استمتاع مرد از زن و نفي برخي قيدهايي که بعضي اديان گذاشته بودند، مي باشد(9) مخاطب بودن مردان بديهي است و از اين خطاب تحت اراده مرد بودن زن و بهره نجستن زن به هنگام آميزش فهميده نمي شود.
2. اساسا قرآن کريم به خاطر حفظ حيا و عفت زن چنين خطاب هايي را به زنان نمي کند، هم چنان که براي مردها پاداش حورالعين ذکر شد؛ اما براي زنان چنين پاداشي به صراحت نيامده است و از اين، وجود نداشتن چنين پاداشي براي زنان استنباط نمي شود. حاصل آن که توجه به صدر و ذيل آيه که زن به عنوان مزرعه و هدف از آميزش و روابط زناشويي تربيت فرزند صالح دانسته شده، معلوم مي شود که اسلام زن را به عنوان طفيلي ندانسته و انسانيت را در روابط زناشويي و آميزش ملاک قرار داده است و زن را اساس خلقت به شمار آورده است. برخلاف عقيده برخي که هدف از روابط زناشويي و آميزش را ارضاي غريزه هاي جنسي - همانند حيوانات - پنداشته و براي زن ارزشي جز کالا قائل نيستند و از آنان استفاده ابزاري براي تبليغات و مايکن ها مي کنند.

---------------
پي نوشت ها:
1. فصلنامه کتاب نقد، ش 17، ص 167؛ فيمينيزم عليه زنان، سيد ابراهيم حسيني.
2. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 383، انتشارات جامعه مدرسين.
3. زن، خانواده و اسلام، سيد محمد خامنه اي، همان، ص 96.
4. آيت الله مکارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، ج 2، ص 96.
5. علامه طباطبايي، الميزان، دفتر نشر اسلامي، ج 2، ص 212.
6. ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، نشر انديشه، چاپ چهارم، ص 139.
7. ر.ک: قرائتي، محسن، تفسير نور، ذيل آيه 223 سوره بقره.
8. سيدعلي اکبر قرشي، قاموس قرآن، مدخل «اني».
9. طبرسي، مجمع البيان، منشورات دار مکتبه الحياه، ج 1، ص 215.
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی دوست داشتم دربحث شرکت میکردم ولی تجربه بحث درفارومهای دیگرثابت کرده اخراین بحثها به جایی نمیرسه وهیچیک ازطرفین قانع نمیشوند
فقط چند جمله میگم:خدایی که حتی اجازه تنبیه یک حیوان را نمیدهد چطوربه انسانی اجازه تنبیه همسروهم شان وهمتای خودش را داده!تمام این تفاسیری که برضدزنان امده تفیسربه رای بعضی ازاقایان ویا برداشت غلط ازکلمات قرانی وعربی است!هرمفسری ازایات یک برداشت دارد گاها تفسیری تفسیردیگری را نقض میکند وهمین نشان دهنده برداشتهای غلط ازقران است!اگربه عدالت ورحمانیت خدا توجه کنیم امکان ندارد باورکنیم خداوند انسانی را به دلیل حنسیت به انسان دیگربرتری داده باشد!
ایه برتری مردان برزنان به معنی این است که زن مثل باغ است ومردمثل باغبانی که باید ازان مراقبت کندتااسیبی به ان باغ واردنشود!این تفسیرتعدادی ازمفسران قران است .والسلام
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مردان قوامین بر زنان هستند پس اگر فرمان نبرند ابتدا از آنها دوری کنید و در نهایت بزنیدشان .
زنان شما مزارع کشاورزی شما هستند پس هر وقت و هر کجا که خواستید بر آنها فرود آیید
بازم آیه احترام به زنان در اسلام را بیارم؟!!
معنای احترام:
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=97374
#27
#28

جنبه ی قانونی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/روسپی_گری#.D8.AC.D9.86.D8.A8.D9.87_.D9.82.D8.A7.D9.86.D9.88.D9.86.DB.8C_.D8.B1.D9.88.D8.B3.D9.BE.DB.8C.DA.AF.D8.B1.DB.8C_.D9.88_.D8.A7.D9.86.D8.AA.D9.82.D8.A7.D8.AF.D8.A7.D8.AA_.D8.A2.D9.86
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا روزی که فارس زبان هستم نیازی به استفاده از واژگان عربی ندارم بهتر است قران را فارسی بخوانید تا این اطلاعات برایتان ناگهانی نباشد .
آنچه که نوشتم نظر بنده نیست آیه ای از قران است
به سوره زنان نشانه 38 مراجعه کن الرجال قوامین علی النسا ..........
و اما در چهارمین نشانه از همان سوره زنان آورده شده
و اگر بترسید که عدل نورزید در یتیمان پس نکاح کنید آنچه خوش آید شما را از زنان دو سه
چهار پس اگر بترسید که عدالت نورزید پس یکی و یا آنچه مالک باشید .....
یعنی چی که اگر بترسید که عدل نورزید در یتیمان برو سه چهار تا زن بگیر؟ به این میگن احترام اسلامی به زنان؟!
حالا دو گزاره داریم که هر دو مبتدایی مشابه دارند و لی خبرهایشان متضاد است از حیث ادبی یعنی چی ؟
و اما اینکه زنان مزارع کشاورزیتان هستند که دیگر از نشانه های معروف قران است اگر نتونستی پیداش کنی آدرس می دم
مردان قوامین بر زنان هستند پس اگر فرمان نبرند ابتدا از آنها دوری کنید و در نهایت بزنیدشان .
زنان شما مزارع کشاورزی شما هستند پس هر وقت و هر کجا که خواستید بر آنها فرود آیید
بازم آیه احترام به زنان در اسلام را بیارم؟!!


متوجه نمی شوم......

شماشماره آیه و نام سوره را که در آن شبهه دارید ذکر کنید.....

یا اصلا متن آیه را(متن عربی را) بنویسید تا من عرض کنم

ضمنا لطفا موضع خودتون و نظرتون رو سریع ت بیان کنید تا ببینیم نظر شما چیست برادر

جزاکم الله خیر:gol:
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از تکنیکهای شما اینه که بگید ما قبلا در اینمورد با هم گفتمان داشتیم خوب بله داشتیم ولی چیزی تغییر نکرده شما مایلید خودتون را در برابر بی حرمتی هایی که به زن میشه قانع کنید ولی بنده چنین نمیکنم اینکه زن مزرعه کشاورزی مرد است بسیار تمثیل زشت و بدور از انصافی است زن امروز هم پای مرد است و نه مزرعه که هر وقت مردش خواست بر او فرود آید!!!!
اینکه مردان قوامین بر زنان هستند و اینکه به صراحت در قران آمده بزنیدشان انکار ناپذیر است در این عصر و زمانه غلط میکند مردی که زنش را بزند حتی اگر پیامبرش فرمان انرا صادر کرده باشد
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جایی دیگر برایتان نوشتم که بچه ای که تازه زبان باز کرده نیاز به تفسیر گفتار الکنش توسط مادر هست و اگر قران را چنین میدانید می توانید به تفاسیر رجوع کنید اما اهل تسنن مفسران قران بویژه ایرانیان را بعلت تفسیر غلط قران ، رافضی میدانند بهتر است از تفسیر برایم چیزی ننویسید اگر از خودتان دلیل بیشتری دارید بیاورید در غیر اینصورت فقط به ترجمه نشانه ها اشاره نمایید .
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا روزی که فارس زبان هستم نیازی به استفاده از واژگان عربی ندارم بهتر است قران را فارسی بخوانید تا این اطلاعات برایتان ناگهانی نباشد .
آنچه که نوشتم نظر بنده نیست آیه ای از قران است
به سوره زنان نشانه 38 مراجعه کن الرجال قوامین علی النسا ..........
و اما در چهارمین نشانه از همان سوره زنان آورده شده
و اگر بترسید که عدل نورزید در یتیمان پس نکاح کنید آنچه خوش آید شما را از زنان دو سه
چهار پس اگر بترسید که عدالت نورزید پس یکی و یا آنچه مالک باشید .....
یعنی چی که اگر بترسید که عدل نورزید در یتیمان برو سه چهار تا زن بگیر؟ به این میگن احترام اسلامی به زنان؟!
حالا دو گزاره داریم که هر دو مبتدایی مشابه دارند و لی خبرهایشان متضاد است از حیث ادبی یعنی چی ؟
و اما اینکه زنان مزارع کشاورزیتان هستند که دیگر از نشانه های معروف قران است اگر نتونستی پیداش کنی آدرس می دم


رک صحبت کردید بنده هم رک صحبت میکنم.....

به شما ارتباطی نداره من چه واژگانی بکار می برم

بابت لحن بدم عذر خواهی می کنم ولی لازم بود.....:gol:

بنده هم مسلمانم و زبان دینم عربیست و دوست دارم از واژگان عربی استفاده کنم:smile:

خوب:

همین نحوه برداشت و تفکر شما باعث سوء تفهم شما شده.....

شما تفکری دارید که وعابیون دارند....یعنی از آنها هم جلو زده اید......

بزرگوار اگر آیات قرآن را می توانستید از ترجمه بفهمید پس این تفاسیر چیست؟؟؟؟

علاقه نداشتن و عدم تسلط شما روی زبان عربی باعث می شود از متن عربی قرآن محروم باشید.....

آن وقت به ترجمه های قرآن مراجعه می کنید که هرچقدر هم خوب باشند بیان گر عمق مفهوم یک آیه نیستند....

پس باید به تفاسیر مراجعه کنید که مطمئنم نکرده اید.....


دلیل های مختلفی دارد:

شما خود را در سطحی می بینید که سئاد مفسران قرآن را قبول ندارید....
یا حوصله نگاه کردن به تفاسیر را ندارید.....
یا قصد عناد و دشمنی با قرآن را دارید.....

بزرگوار شما به تفسیر مراجعه کنید و سپس ایراد بگیرید.....

انتقاد هم روش دارد......

اگر به این چیزها باشد من خودم چندین آیهمی آورم که ترجمه فارسی اش بسیار شبهه دار تر از این آیات است.....

ترجمه فارسی صرف ملاک برداشت از آیات قرآن نیست......

اگر شما انتظار دارید در قرآن به طور ریز و کامل وارد مسائل شود که قرآن کتابی چند صد جلدی می شد.......!!!!
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مخاطب عزیز اشاره شد که در قران آمده زنانتان را بزنید ولی اگر خدایی باشد حتما با اون تعریفی که ازش شده راضی نمی شود که مردی زنش را بزند !!
خیلی دوست داشتم دربحث شرکت میکردم ولی تجربه بحث درفارومهای دیگرثابت کرده اخراین بحثها به جایی نمیرسه وهیچیک ازطرفین قانع نمیشوند
فقط چند جمله میگم:خدایی که حتی اجازه تنبیه یک حیوان را نمیدهد چطوربه انسانی اجازه تنبیه همسروهم شان وهمتای خودش را داده!تمام این تفاسیری که برضدزنان امده تفیسربه رای بعضی ازاقایان ویا برداشت غلط ازکلمات قرانی وعربی است!هرمفسری ازایات یک برداشت دارد گاها تفسیری تفسیردیگری را نقض میکند وهمین نشان دهنده برداشتهای غلط ازقران است!اگربه عدالت ورحمانیت خدا توجه کنیم امکان ندارد باورکنیم خداوند انسانی را به دلیل حنسیت به انسان دیگربرتری داده باشد!
ایه برتری مردان برزنان به معنی این است که زن مثل باغ است ومردمثل باغبانی که باید ازان مراقبت کندتااسیبی به ان باغ واردنشود!این تفسیرتعدادی ازمفسران قران است .والسلام
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از تکنیکهای شما اینه که بگید ما قبلا در اینمورد با هم گفتمان داشتیم خوب بله داشتیم ولی چیزی تغییر نکرده شما مایلید خودتون را در برابر بی حرمتی هایی که به زن میشه قانع کنید ولی بنده چنین نمیکنم اینکه زن مزرعه کشاورزی مرد است بسیار تمثیل زشت و بدور از انصافی است زن امروز هم پای مرد است و نه مزرعه که هر وقت مردش خواست بر او فرود آید!!!!
پست شمارودیدم نتوستم ساکت بمونم ومتاسفانه برخلاف میلم بازهم دراین بحث واردشدم
میدونیدمشکل ما ایرانیها چیه؟اینه که فکرمیکنیم درهرموردی علامه دهریم ونظرکارشناسی میدیم !واقعا چندنفرازما یک کتاب تفسیرخوندیم !چندنفر اززبان عربی نمیگم زیادولی تاحدودی سررشته داریم!!چندنفرازتاریخ عرب اطلاع داریم؟

میدونی هرکلمه عرب چندین معنای متفاوت دارد ؟
یکی ازمعصومین میفرمانید هرایه 7 (ودربعضی احادیث روایت شده 70)ظاهردارد وهرظاهری 7 باطن (یا70)
بعدمامیام با استناد به معنای تحت الفظی قران رای صادرمیکنیم که خداوند چنان وچنین است
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما که در زبان عربی تبحر دارید پس به توان خودتان اتکا کنید بفرمایید صراحت واژه "بزنیدشان" یعنی چی؟
اگر نتوانید که عدل بورزید در یتیمان پس سه چهارتا زن بگیرید یعنی چی؟
اینکه زنان مزارع کشاورزیتان هستند یعنی چی؟ چه ارتباطی بین زن و مزرعه کشاورزی وجود دارد؟
چرا همیشه در قران بجای استفاده از واژه زن از واژه زنان استفاده شده؟
اینکه در قران آمده مال و پسران زینت دنیا هستند یعنی چی؟
اینکه در قران زن نصف مرد ارث ببرد یعنی چی؟
اینکه دیه مرد دو برابر زن هست یعنی چی؟
اینکه به زن آزاده باید صدقه داد "که برات مهر ترجمه کرده اند" و به کنیز دستمز دبدید یعنی چی؟
صدقاتهن در برابر اجوروهن
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از روشهای مسلمین برای دور کردن انسان از خردش بزرگ جلوه دادن برخی متون است همانطور که شما مرقوم نمودید انچنان قران را بزرگ کردید که هیچ راهی ندارید الا اینکه از دریچه من نمیدانم به یقین برسید و این بدترین انتخاب برای یک فرهیخته است .شما تکلیف دارید که با خرد خود ابتدا به توحید و نبوت و معاد به یقین برسید بعد وارد فروع شوید آیا در اصول هم میخواهید به آخوند ها و مفسران رجوع کنید؟قطعا اگر در اصول پژوهش نمایید در بخشهای بعدی دچار سردر گمی نخواهید شد.
پست شمارودیدم نتوستم ساکت بمونم ومتاسفانه برخلاف میلم بازهم دراین بحث واردشدم
میدونیدمشکل ما ایرانیها چیه؟اینه که فکرمیکنیم درهرموردی علامه دهریم ونظرکارشناسی میدیم !واقعا چندنفرازما یک کتاب تفسیرخوندیم !چندنفر اززبان عربی نمیگم زیادولی تاحدودی سررشته داریم!!چندنفرازتاریخ عرب اطلاع داریم؟

میدونی هرکلمه عرب چندین معنای متفاوت دارد ؟
یکی ازمعصومین میفرمانید هرایه 7 (ودربعضی احادیث روایت شده 70)ظاهردارد وهرظاهری 7 باطن (یا70)
بعدمامیام با استناد به معنای تحت الفظی قران رای صادرمیکنیم که خداوند چنان وچنین است
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما که در زبان عربی تبحر دارید پس به توان خودتان اتکا کنید بفرمایید صراحت واژه "بزنیدشان" یعنی چی؟
اگر نتوانید که عدل بورزید در یتیمان پس سه چهارتا زن بگیرید یعنی چی؟
اینکه زنان مزارع کشاورزیتان هستند یعنی چی؟ چه ارتباطی بین زن و مزرعه کشاورزی وجود دارد؟
چرا همیشه در قران بجای استفاده از واژه زن از واژه زنان استفاده شده؟
اینکه در قران آمده مال و پسران زینت دنیا هستند یعنی چی؟
اینکه در قران زن نصف مرد ارث ببرد یعنی چی؟
اینکه دیه مرد دو برابر زن هست یعنی چی؟
اینکه به زن آزاده باید صدقه داد "که برات مهر ترجمه کرده اند" و به کنیز دستمز دبدید یعنی چی؟
صدقاتهن در برابر اجوروهن
من ازطرف خودم میگم اونقدرکتاب تفسیرنخوندم که مسلط به معنای قران باشم ولی با توجه به عدل خدا میتونم نظربدم که خیلی ازبرداشتهای شما اشتباه است
وازنظر دیه و وارث هم الان نسبت به شرایط زمانی تغییراتی دراین احکام داده شده (البته ازطرف بعضی مجتهدین روشنفکر)
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما میتوانید به پست های من در میز گردی با شما مراجعه کنید بدانید دروس حوزوی را تا شرح لمعه خوانده ام و میدانم از چه چیز سخن می رانم
من ازطرف خودم میگم اونقدرکتاب تفسیرنخوندم که مسلط به معنای قران باشم ولی با توجه به عدل خدا میتونم نظربدم که خیلی ازبرداشتهای شما اشتباه است
وازنظر دیه و وارث هم الان نسبت به شرایط زمانی تغییراتی دراین احکام داده شده (البته ازطرف بعضی مجتهدین روشنفکر)
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از شما انتظار پاسخ ندارم دوست دارم مطالعه کنید و بیشتر بدانید از خرافات بپرهیزید و در آموخته هایتان بازنگری نمایید.
خرد نگهدارتان
فراموش کردم بگم جواب سوال شمارا درفرصتی دیگرخواهم داد
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما که در زبان عربی تبحر دارید پس به توان خودتان اتکا کنید بفرمایید صراحت واژه "بزنیدشان" یعنی چی؟

سلام علیکم بزرگوار


الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

در بسياري از ترجمه هاي قرآن، لغت ضربوهن در آیه فوق به صورت همسران خود را کتک بزنيد ترجمه شده است. اين لغت علاوه بر ابن به معني ترک کردن و رفتن نيز مي باشد.
مثلا در چند جاي قرآن ضربوا فی الارض به معني به سفر رفتن يا بيرون شدن آمده است. بحثهاي بسياري در مورد ترجمه اين آيه بين عرب زبانها و غيره مطرح شده است و هنوز ادامه دارد.

در اينجا با توجه به اين موضوع و همچنين با در نظر گرفتن آيه قبل و بعد از اين آيه، و با توجه به اینکه در آيه بعد آمده که اگر از جدايي بين خود بيم داريد بين خود داور تعيين کنيد:

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا
﴿۳۵﴾

اين در صورتي که هدف کتک زدن زن باشد منطقي به نظر نمي رسد. بلکه با ترجمه خارج شدن و ترک کردن تطابق دارد
.

..............................................................................................................

این از پاسخ سوال اول شما.....

بقیه سوالاتتان یا بسیار عجیب بود یا با تاپیک ارتباط نداشت......


سوالات عجیب مثل:

چرا همیشه در قران بجای استفاده از واژه زن از واژه زنان استفاده شده؟

تا حالا اینجور ایراد گرفتن ندیده بودم


اما بحر حال می تونید سوالتون رو در تاپیکهای مرتبط با موضوع سوالتون بپرسید ...حقیر هم در حد سواد و توان جواب میدهم
نمی خواهم موضوع این تاپیک منحرف شود....
گرچه شده تقریبا......


حیاکم الله
یا علی
:gol::gol:




 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیت الله مکارم شیرازی شخصیتی آشناست او قران را به فارسی ترجمه کرده است ولی حتی ایشان که در ترجمه بسیاری از موارد را به میل خودش تغییر داده نتوانسته مثل شما از این موضوع فرار کند لذا عین ترجمه ایشان را میگذارم :البته جالب است که شماره آیه در قران ایشان 33 در قران محمد علمی 38 و در قرانی که دست شماست چیز دیگریست:
مردان سرپرست و نگهبان زنانند بخاطر برتری هایی که خدا به آنها داده است !!!! و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان می کنند !!! و زنان صالح زنانی هستند که متواضعند و در غیاب همسرشان اسرار او را نگه می دارند اما آندسته از زنانی که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید 1- پند و اندرز دهید و اگر موثر واقع نشد2- از همبستر شدن با انها خود داری کنید و 3- و اگر افاقه نکرد تنبیه اشان کنید ( تا پیروی کنند)اگر پیروی کردند بر آنها تعدی نکنید.

خوب به این ترتیب تنبیه سر جاشه اونم نه بخاطر اینکه زنانتان خلافی کرده باشند بلکه کافیست مرد بیم این داشته باشد که زنانش سرکشی کنند !!!با همین بهانه طبق دستور صریح قران مرد حق دارد زنانش را تنبیه کند
خوشبختانه آقای مکارم از واژه تنبیه استفاده کرده تا از تاپیکی که ساخته اید دور نشویم.
سلام علیکم بزرگوار

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

در بسياري از ترجمه هاي قرآن، لغت ضربوهن در آیه فوق به صورت همسران خود را کتک بزنيد ترجمه شده است. اين لغت علاوه بر ابن به معني ترک کردن و رفتن نيز مي باشد.
مثلا در چند جاي قرآن ضربوا فی الارض به معني به سفر رفتن يا بيرون شدن آمده است. بحثهاي بسياري در مورد ترجمه اين آيه بين عرب زبانها و غيره مطرح شده است و هنوز ادامه دارد.

در اينجا با توجه به اين موضوع و همچنين با در نظر گرفتن آيه قبل و بعد از اين آيه، و با توجه به اینکه در آيه بعد آمده که اگر از جدايي بين خود بيم داريد بين خود داور تعيين کنيد:

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا ﴿۳۵﴾

اين در صورتي که هدف کتک زدن زن باشد منطقي به نظر نمي رسد. بلکه با ترجمه خارج شدن و ترک کردن تطابق دارد .​

..............................................................................................................

این از پاسخ سوال اول شما.....

بقیه سوالاتتان یا بسیار عجیب بود یا با تاپیک ارتباط نداشت......

سوالات عجیب مثل:


تا حالا اینجور ایراد گرفتن ندیده بودم

اما بحر حال می تونید سوالتون رو در تاپیکهای مرتبط با موضوع سوالتون بپرسید ...حقیر هم در حد سواد و توان جواب میدهم
نمی خواهم موضوع این تاپیک منحرف شود....
گرچه شده تقریبا......

حیاکم الله
یا علی:gol::gol:
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیت الله مکارم شیرازی شخصیتی آشناست او قران را به فارسی ترجمه کرده است ولی حتی ایشان که در ترجمه بسیاری از موارد را به میل خودش تغییر داده نتوانسته مثل شما از این موضوع فرار کند لذا عین ترجمه ایشان را میگذارم :البته جالب است که شماره آیه در قران ایشان 33 در قران محمد علمی 38 و در قرانی که دست شماست چیز دیگریست:
مردان سرپرست و نگهبان زنانند بخاطر برتری هایی که خدا به آنها داده است !!!! و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان می کنند !!! و زنان صالح زنانی هستند که متواضعند و در غیاب همسرشان اسرار او را نگه می دارند اما آندسته از زنانی که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید 1- پند و اندرز دهید و اگر موثر واقع نشد2- از همبستر شدن با انها خود داری کنید و 3- و اگر افاقه نکرد تنبیه اشان کنید ( تا پیروی کنند)اگر پیروی کردند بر آنها تعدی نکنید.

خوب به این ترتیب تنبیه سر جاشه اونم نه بخاطر اینکه زنانتان خلافی کرده باشند بلکه کافیست مرد بیم این داشته باشد که زنانش سرکشی کنند !!!با همین بهانه طبق دستور صریح قران مرد حق دارد زنانش را تنبیه کند
خوشبختانه آقای مکارم از واژه تنبیه استفاده کرده تا از تاپیکی که ساخته اید دور نشویم.


معلوم شد منطقی نیستید.....

من طبق زبان عرب و تفسیر گفتم.....

یادتان باشد گفتم به ترجمه هرگز نمی توان دلالت کرد حتی اگر بهترینش باشد....

با توجه به آیه بعد و آیه قبل و بعد گفتم.....

کاری هم به هیچ کدام از مراجع بزرگوار ندارم....

جالب است شما گاهی روحانیت را قبول ندارید و گاهی قبول؟؟؟؟

بزرگوار اگر قصد تخریب و بحثی همراه با دعوا و پیش فرض حقانیت دارید صحبت فایده ای ندارد.....

علاوه بر این حتی اگر تنبیه هم باشد باز دلایلی وجود دارد که این تنبیه تنبیهی ملایم است....

شما می توانید با تیر آهن یکی را بزنید...می توانید با 2 انگشت هم دیگری را بزنید....

از نظر روانشناسی نیز ثابت شده زن گاهی نیاز دارد که چیزی او را منع کند...
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه شما تفسیر خودتان را از ترجمه مکارم که خود تفسیری است تا ترجمه بیشر قبول دارید ولی متواضعانه معترف شدید که باید زن را تنبیه کرد مطمئن هستم که روزی زن خودتان را نیز خواهی زد چون به این چیزهای بی منطق اعتقاد دارید و لی سعی میکنید تا انرا مخفی بدارید.
اون روانشناسی که اینچنین نظر داده خود مجنون است
اگه یه روز به دادگاه خانواده در ایران سری بزنید اونوقت خواهید دید که مرد ها چه جوری با دو انگشت زنانشون را میزنند که پای چشماشو بادمجان سبز میشه
کاری هم به هیچ کدام از مراجع بزرگوار ندارم....
علاوه بر این حتی اگر تنبیه هم باشد باز دلایلی وجود دارد که این تنبیه تنبیهی ملایم است....
شما می توانید با تیر آهن یکی را بزنید...می توانید با 2 انگشت هم دیگری را بزنید....
از نظر روانشناسی ثابت شده که گاهی زن به تنبیه نیاز دارد
...
 
آخرین ویرایش:

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه شما تفسیر خودتان را از ترجمه مکارم که خود تفسیری است تا ترجمه بیشر قبول دارید ولی متواضعانه معترف شدید که باید زن را تنبیه کرد مطمئن هستم که روزی زن خودتان را نیز خواهی زد چون به این چیزهای بی منطق اعتقاد دارید و لی سعی میکنید تا انرا مخفی بدارید.
اون روانشناسی که اینچنین نظر داده خود مجنون است
اگه یه روز به دادگاه خانواده در ایران سری بزنید اونوقت خواهید دید که مرد ها چه جوری با دو انگشت زنانشون را میزنند که پای چشماشو بادمجان سبز میشه


بنده از تفسیر نمونه مطلبم را بیان کردم.....
اصلا هم به کسی بی احترامی نکردم...

من بر خلاف شما بسیار زیاد به مراجع و فقها و مفسران احترام قائلم

فکر کنم ادبیات شما از جنبه علمی خارج شد و میخواین بگید من در آینده با زنم چه رفتاری میکنم؟؟؟؟

شما حرص نخور..بنده با ایشون کنار می آیم:smile:


یا علی
خدا نگهدارتان برادر:gol::gol:
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مخاطب عزیز اشاره شد که در قران آمده زنانتان را بزنید ولی اگر خدایی باشد حتما با اون تعریفی که ازش شده راضی نمی شود که مردی زنش را بزند !!
در مورد زدن چرا همیشه برداشت حیوانیتی که دچارش شدید و دارید(از این حرفم ناراحت نشید "انسانیت های مطرحه فقط در سایه ی ایمانه که معنا پیدا می کنه و گر نه انسان حیوانی همچون سایر حیوانات با ویژگی هایی مختص خودشه)
هر زمان که اسم از زدن میاد همه برداشتی حیوانی می کنند و البته مثل شما اذعان به ضربه های شدید می کنند .(بادمجان پای چشم)
جمله ی خودتون و میگم :

اگر خدایی باشد حتما با اون تعریفی که ازش شده راضی نمی شود که مردی زنش را بزند
و البته کاملش می کنم همون پروردگار هم راضی به زدن به اون شکلی که شما و خیلی از معتقدان به اندیشه های شما متصور میشن "نیست.
چرا هر زمان صحبت از زدن میشه گرایش های حیوانی خودمون و مد نظر قرار میدیم؟
چون باور نداریم ما اشرف مخلوقاتیم
همین که گفته شد زدن "تمام وحشیت های انسانی در ذهنمون تداعی میشه
همون پروردگار هر گونه آسیب رسوندن به بدن و حروم دونسته
پس چه طور به راضی به زدن شده؟
و طبق معمول یه تعداد از افراد برداشت شما رو دارن و قید پروردگار و می زنن
یه تعداد از قرآن بر می گردن و تعدادی هم بدون شناخت از این گونه مشابهت های کلام پروردگار اقدام به زدن به طور حیوانی می کنند.
وقتی پروردگار هر گونه آسیب رسوندن به بدن و حرام می دونه "چه طور می تونه بیان کنه بزنید و به قول شما به حدی باشه که بادمجون بکارید؟
حتی امام باقرالعلوم هم در جوابی در این زمینه این طور بیان می کنه که اون زدن به حدی باید باشه که حتی مثلا اگر در صورت بود صورت و هم سرخ نکنه "چون اگه کرد گناهه
پس معنای زدن بیشتر شبیه یه نوازش محکمه
و اگر روحیات زن و مد نظر قرار بدیم می بینیم با این نوازش محکم چه اتفاقی از لحاظ عاطفی براش می افته

مطمئن باشید که پشتیبان حقوق زنان هستم و در هر جا و هر موقعیتی اجازه نمیدهم به زنان به کمک قران بی حرمتی شود
بی حرمتی و باید اینجا دنبالش باشی:


#27
#28


http://fa.wikipedia.org/wiki/روسپی_گری#.D8.AC.D9.86.D8.A8.D9.87_.D9.82. D8.A7.D9.86.D9.88.D9.86.DB.8C_.D8.B1.D9.88.D8.B3.D 9.BE.DB.8C.DA.AF.D8.B1.DB.8C_.D9.88_.D8.A7.D9.86.D 8.AA.D9.82.D8.A7.D8.AF.D8.A7.D8.AA_.D8.A2.D9.86 _
نه در سایه ی ایمان و انسانیت های مطرحه
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
لینکها با موضوع تنبیه زنان غیر مرتبط است در بخش زدن نوازشی زنان در همین آیه آمده است که در مرحله اول چه کنید بعد با او نخوابید پس تا اینجا همون زدن های نوازشی است ولی در بخش سوم آورده بزندیشان یا تنبیه کنید آنها را !!!!!!!!! اینجا دیگه بحث نوازش در کار نیست و خدا و پیامبرش چیزی میدانند که شما نمی دانید قلذا بر پایه این اعتقاد مسلمین که "من نمیدانم و همه چیز را او می داند" مجبور میشوید همچون حیوانات زنانتان را بزنید(یا نوازش اسلامی کنید). چون ادعا شده فقط انسان از شعور برخوردار بوده و نام اشرف مخلوقات را ربوده .!!!هر چند که حراستی که حیوانات از خانواده اشان میکنند به مراتب تحسین بر انگیز تر از اشرف مخلوقات است موجودی که چندین بار خدا را از خلقش مایوس کرده است .
در مورد زدن چرا همیشه برداشت حیوانیتی که دچارش شدید و دارید(از این حرفم ناراحت نشید "انسانیت های مطرحه فقط در سایه ی ایمانه که معنا پیدا می کنه و گر نه انسان حیوانی همچون سایر حیوانات با ویژگی هایی مختص خودشه)
هر زمان که اسم از زدن میاد همه برداشتی حیوانی می کنند و البته مثل شما اذعان به ضربه های شدید می کنند .(بادمجان پای چشم)
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین قدر که مایل نیستید از دستورات الهی علیه زنانتان استفاده نمایید برایتان احترام قائلم .بر پایه این اعتقاد درونی که تمایلی به زدن زنان ندارید این مبحث حتی برای کسانیکه تلاش میکنند این انحراف اخلاقی را توجیه نمایند کفایت مینماید .
خرد نگهدارتان
بنده از تفسیر نمونه مطلبم را بیان کردم.....
اصلا هم به کسی بی احترامی نکردم...

من بر خلاف شما بسیار زیاد به مراجع و فقها و مفسران احترام قائلم

فکر کنم ادبیات شما از جنبه علمی خارج شد و میخواین بگید من در آینده با زنم چه رفتاری میکنم؟؟؟؟

شما حرص نخور..بنده با ایشون کنار می آیم:smile:


یا علی
خدا نگهدارتان برادر:gol::gol:
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بحثی در مورد آیات قرآن نمی کنم چون علمشو ندارم.... تسلطی هم به قرآن ندارم... دارم در مورد حرفهای دوستان صحبت می کنم
دوست نداشتم حرفی بزنم چون بحث حول آیات می چرخه و شاید حرفهای من که جواب دوستانه نباید اینجا بیاد ولی گاهی شنیدن بعضی حرفا واسه ادم سنگینه....
نمی دونم چرا هیشکی نمی پرسه که شما زنها دوست دارین کسی نوازشی شما رو بزنه!!!!!
حالا نوازشی زدن چه صیغه ایه من نمی دونم... اگه نوازشه زدنش چیه؟ اگه هم زدنه دیگه نوازشش چیه... شایدم منظور اینه که کلا با این زدن به زنه داره لطف می شه؟؟؟!!!!!!
خود شما آقایون چی؟ اگه کسی واسه اینکه بهتون لطف کنه بزندتون لابد دستاشو هم می بوسین؟؟؟ آره دیگه.. هدف وسیله رو توجیه میکنه.....!
حالا گیریم حرفتون درست.... یکی منو زد اصلا هم درد نداشت.... وقتی ضعف بدنی من به رخ من کشیده بشه تا مجبور شم از خواست خودم برگردم به نظر شما من به عنوان یه آدم هیچ تحقیری احساس نمی کنم؟؟؟؟ نفرتی در من شکل نمی گیره؟؟؟؟ عقده ای تو روح و قلبم ایجاد نمی شه؟؟؟؟ یا باید قبول کنید که این کار شخصیت رو له می کنه یا اینکه بگین من انسان نیستم و خارج از محدوده ی چیزی به اسم شخصیت انسانی قرار دارم.... فکر می کنم با نظریه ی دوم موافق تر باشید ....همون طور که از کلام معلومه:
از نظر روانشناسی نیز ثابت شده زن گاهی نیاز دارد که چیزی او را منع کند...
قراره علم هم ثابت کنه که زن نمیتونه صلاح خودش رو تشخیص بده؟؟؟
عجیبه....!!!!
حالا اگه توی یه مورد بخصوص این آقای محترم خونه بود که اشتباه می کرد... تکلیف چیه؟؟؟؟ زنه داره نافرمانی می کنه... اتفاقا حرفشم درسته... پس چیکار باید بکنه؟؟؟؟ 1.زیر بار حرف آقا می ره 2. زیر بار نمیره و آقا هم کاملا نوازشی تنبیهش می کنه حالا بعدا هم اشتباه آقا ثابت شد کاریست که شده دیگه....
مگه تو همین تاریخ اسلام صحبت از زنهای بزرگ نشده؟؟؟؟ با چه میزانی قیاس کنیم؟؟؟؟ آیا مردها حق نداشتن که به کلام دختر پیامبرشون هیچ اهمیتی ندن؟؟؟؟ خوب زن بودن دیگه... زن هم که گاهی نمی فهمه یه چیزی می گه... مرده که باید منعش کنه.... من اصلا قصد توهین ندارم:gol: ...ولی رک می پرسم... حرفی که می زنید توهین به شخصیتهای مورد احترام مسلمانان بخصوص شیعیان نیست؟؟؟؟
در آخر اینکه اگه مردی بخواد منو به طور نوازشی!!!!! ادب کنه!!!!! من هم نه به عنوان یه زن به عنوان یک انسان که دارای شخصیت انسانی هست باهاش برخورد می کنم....
من طفیلی و محتاج و توسری خور هیچ انسان دیگه ای نیستم
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما میتوانید به پست های من در میز گردی با شما مراجعه کنید بدانید دروس حوزوی را تا شرح لمعه خوانده ام و میدانم از چه چیز سخن می رانم
باردروس حوزوی اشنایی ندارم
شما باوحود گذراندن دوره های حورزی دین گریزوخداگریزشده اید؟
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بحثی در مورد آیات قرآن نمی کنم چون علمشو ندارم.... تسلطی هم به قرآن ندارم... دارم در مورد حرفهای دوستان صحبت می کنم
دوست نداشتم حرفی بزنم چون بحث حول آیات می چرخه و شاید حرفهای من که جواب دوستانه نباید اینجا بیاد ولی گاهی شنیدن بعضی حرفا واسه ادم سنگینه....
نمی دونم چرا هیشکی نمی پرسه که شما زنها دوست دارین کسی نوازشی شما رو بزنه!!!!!
حالا نوازشی زدن چه صیغه ایه من نمی دونم... اگه نوازشه زدنش چیه؟ اگه هم زدنه دیگه نوازشش چیه... شایدم منظور اینه که کلا با این زدن به زنه داره لطف می شه؟؟؟!!!!!!
خود شما آقایون چی؟ اگه کسی واسه اینکه بهتون لطف کنه بزندتون لابد دستاشو هم می بوسین؟؟؟ آره دیگه.. هدف وسیله رو توجیه میکنه.....!
حالا گیریم حرفتون درست.... یکی منو زد اصلا هم درد نداشت.... وقتی ضعف بدنی من به رخ من کشیده بشه تا مجبور شم از خواست خودم برگردم به نظر شما من به عنوان یه آدم هیچ تحقیری احساس نمی کنم؟؟؟؟ نفرتی در من شکل نمی گیره؟؟؟؟ عقده ای تو روح و قلبم ایجاد نمی شه؟؟؟؟ یا باید قبول کنید که این کار شخصیت رو له می کنه یا اینکه بگین من انسان نیستم و خارج از محدوده ی چیزی به اسم شخصیت انسانی قرار دارم.... فکر می کنم با نظریه ی دوم موافق تر باشید ....همون طور که از کلام معلومه:

قراره علم هم ثابت کنه که زن نمیتونه صلاح خودش رو تشخیص بده؟؟؟
عجیبه....!!!!
حالا اگه توی یه مورد بخصوص این آقای محترم خونه بود که اشتباه می کرد... تکلیف چیه؟؟؟؟ زنه داره نافرمانی می کنه... اتفاقا حرفشم درسته... پس چیکار باید بکنه؟؟؟؟ 1.زیر بار حرف آقا می ره 2. زیر بار نمیره و آقا هم کاملا نوازشی تنبیهش می کنه حالا بعدا هم اشتباه آقا ثابت شد کاریست که شده دیگه....
مگه تو همین تاریخ اسلام صحبت از زنهای بزرگ نشده؟؟؟؟ با چه میزانی قیاس کنیم؟؟؟؟ آیا مردها حق نداشتن که به کلام دختر پیامبرشون هیچ اهمیتی ندن؟؟؟؟ خوب زن بودن دیگه... زن هم که گاهی نمی فهمه یه چیزی می گه... مرده که باید منعش کنه.... من اصلا قصد توهین ندارم:gol: ...ولی رک می پرسم... حرفی که می زنید توهین به شخصیتهای مورد احترام مسلمانان بخصوص شیعیان نیست؟؟؟؟
در آخر اینکه اگه مردی بخواد منو به طور نوازشی!!!!! ادب کنه!!!!! من هم نه به عنوان یه زن به عنوان یک انسان که دارای شخصیت انسانی هست باهاش برخورد می کنم....
من طفیلی و محتاج و توسری خور هیچ انسان دیگه ای نیستم
احسنت:gol: من به عنوان یک زن مسلمان معتقد ومذهبی به هیچ وجه با تفسیرایه ذکرشدهموافق نیستم ومعتقدم این تقاسیرنشات گرفته ازتفکر مردسالارانه مفسران است
بااین تفاسیریعنی زن بعنوان زیردست وبرده مرد حساب میشود و ازعقل کافی برخودارنیست و اگرخلافی ازاوسرزد ومردتشیخص داد بایداقدام به تنبیه اوشود
سوالی که مطرح میشود ای است حال اگر مرد خلافی انجام داد چه ؟
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقام و منزلت زن در قرآن آنچه در زیر از نظر می گذرد خلاصه ای است از دیدگاه مکتب رهائی بخش اسلام در مورد جایگاه زن که با توجه به بخشی از سور و آیات قرآن کریم تنظیم شده است .

مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن کریم سومین سوره مفصل به نام "النساء" نامیده شده است و در ده سوره دیگر مسائلی مربوط به حقوق و منزلت زنان است و همه جا در خطابات عام آنان مورد خطابند و همچنین می توان از بسیاری از مفاهیم قرآن می توان نکات مهمی را در این رابطه استنباط کرد و می توان این ادعای دروغ را که اسلام برای زن ارزشی قائل نیست بدینوسیله بطور کلی منتفی دانست .

اسلام زن را بعنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی ، اخلاقی و قانونی خود جا داده و او را به عنوان عضو موثر جامعه دانسته است .

پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اله آنگاه که از زنان بیعت گرفت به آنان اعلام کرد شما از عناصر اصلی اجتماع و ارکان بنیادی جامعه هستید و برای حفظ و سلامت آن باید به میزان سهم خود از آن پاسداری نمائید .

یا ایها النبی اذا جاءک المومنات یبایعنک ....

ای پیامبر اگر زنان مومنه آمدند تا با تو بیعت کنند ، (اینکه) با خداوند شریک نگیرند و دزدی نکنند ، و زنا نکنند ، و فرزندان خود را نکشند (سقط جنین نکنند ) و تهمتی نسازند ، از آنچه میان دست و پای ایشان است ( فرزند غیر را به شوی خود نسبت ندهند ) و در نیکوکاری ها از تو پیروی کنند ، با ایشان بیعت کن و برای ایشان از خداوند آمرزش خواه ، بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است . سوره ممتحنه آیه 12

زن بعنوان موجودی زیبا ، ظریف ، مستقل ، آرامی بخش ، با تقدس دختری ، همسری ، خواهری و مادری در مسیر تکامل جامعه است و تا ارزش خود را نشناسد و یا جامعه از موهبت او محروم باشد، انحطاط قطعی آن جامعه را بدنبال خواهد داشت .

و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من الطیبات افبالباطل یؤمنون و بنعمت الله یکفرون سوره نحل آیه 27

بسیاری از تکالیف مشخص شده برای زنان و مردان یکسان بوده و تفاوت های موجود مربوط به نقش ، ظرفیت و لیاقت هریک بوده و حقوق آنان نیز بر این اساس معین شده است .

یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا - نساء آیه 1

ای مردم پروا کنید از خداوندی که شما را از نفس و ریشه واحد و یگانه آفرید پس از آن از همان ریشه همسرش را آفرید و از آن دو مردان و زنان فراوانی را پدید آورد و پروا کنید از خداوندی که به او همدیگر را سوگنند می دهید و پروا کنید از خویشاوندان ، بدرستی که خداوتد بر شما ناظر و رقیب است .

ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب * الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک و قنا عذاب النار * ... فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن الله سئیاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب - آل عمران آیات 190 تا 195

یوم تری المومنین و المومنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم - حدید آیه 12

بنابراین زن و مرد در بهره مندی از کسب و سعی و تلاش و پاداش عبادت و الزلم به وظایف و مسئولیت ها مساویند .

و لا تمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما کسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن واسئلوا الله من فضله ان الله کان بکل شیء علیما _ نساء 32

هر کس متناسب با شرایط خلقت خود از خزانه بی پایان الهی بهره ای دارد که باید از فضل و احسان خداوند آنرا جستجو کند و تمنای بی جا نیز نداشته باشد و مرد و زن هر کدام وظایف محوله را از نظر فردی و اجتماعی ایفا نمایند .

و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجه و الله عزیز حکیم _ بقره آیه 228

درجه خاص مرد بر زن امتیازی است که از نظر مرد بودن و قدرت ، کفالت و رعایت و.مسئولیت های اجتماعی داراست و باید در جهت حفظ و آرامش و رفاه خانواده و جامعه صرف گردد و هرگز نشانه کرامت بیشتر او نسبت به زن قلمداد نمی شود زیرا :

ان اکرمکم عند الله اتقیکم

زن نیز به نوبه خود با توجه به آیه فوق امتیازات خاصی را داراست که منحصر به وجود او و متناسب با خاصه های وجودی و تکوینی اش می باشد .

در قرآن کریم مردان و زنان با القاب مساوی و همسان یاد شده اند که بر نقش و جایگاه هر یک در جامعه و مساوی بودن آنان در اصل تکلیف تاکید دارد .

ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤ منات والقانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین لفروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعدّ لهم مغفره و اجرا عظیما - احزاب آیه 35

ان المصدقین و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم - حدید 18

در بعضی از آیات قرآن می توان به برتری زن بر مرد استنباط نمود که این امر وظایف آنان را نسبت به جامعه سنگین تر می نماید.

اذ قالت امرأه عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم * فلما و ضعتها قالت رب انی وضعته انثی و الله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی و انی سمیتها مریم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم - آل عمران آیات 35 و 36

در ادامه این گفتگو خداوندد می فرماید : فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا ....

در آیه فوق ( لیس الذکر کالانثی ) به برتری زن بر مرد اشاره دارد که از نظر قرب و نزدیکی او به بارگاه لطف و احسان پروردگار عالم است .

اما در مورد اختلافات حقوقی زن و مرد دلایل متعددی ذکر شده که از جمله آن روایت زیر است :

از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدند چرا زن ضعیف و مسکین یک سهم از ارث می برد و مرد دو سهم ؟

حضرت فرمودند : زیرا بر زن جهاد و نفقه و خونبها نیست و اینها همه بر عهده مرد است



و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلـــح لی فی ذریتـی انی تبت الیک و انی من المسلمین - احقاف آیه 15

امام رضا علیه السلام می فرمایند :

"و بدان حق مادر ، لازم ترین حقوق و واجب ترین آنهاست زیرا او باری را برداشته که هیچ کس بر نمی دارد و فرزند را حفظ کرد ، با گوش و چشم و سایر اندامها ، در حالی که به این کار شاد و خوشرو بود ، با همه دشواریهایی که هیچ کس بر آن تاب و و شکیبائی ندارد فرزند خود را حمل کرد ، راضی شد که خود گرسنه بماند و او سیر شود ، و خود تشنه بماند و او سیراب گردد ، و خود برهنه بماند و اورا بپوشاند و خود در آفتاب بماند و او را سایه دهد ، پس باید شکر از او و نیکوئی به او ، به این اندازه باشد ، هر چند طاقت ادای کمترین حق او را ندارید ، مگر به یاری خداوند "

وجوه اختلافات حقوقی بین زن و مرد بواسطه شرایط روحی و تکوینی او و در راستای نقش او در جامعه است و این به معنای بها ندادن و کم ارزش قلمداد کردن او نیست . چنانچه خداوند متعال در ضمن بر شمردن دعاها متقین دعا در باره همسر را در صدر آنها قرار داده است
 
بالا