بیاید در مورد مشکلاتمون حرف بزنیم...

Harvard_eng

کاربر بیش فعال
دوستام از اون جهت که صبح زود می خوام با بچه ها برم کوه و الان خیلی دیرم شده از محضرتون مرخص می شم
می دونم بدون من اصلا تاپیک صفایی نداره اما چه کنیم دیگه زندگیه دیگه!!!!!!!!!!!!!!!خخخخخخخخخخخخخخخ
تحمل بفرمایید انشاءا... شب های آینده
شب همگی خوش
 

پرنسس پریا

عضو جدید
دوستام از اون جهت که صبح زود می خوام با بچه ها برم کوه و الان خیلی دیرم شده از محضرتون مرخص می شم
می دونم بدون من اصلا تاپیک صفایی نداره اما چه کنیم دیگه زندگیه دیگه!!!!!!!!!!!!!!!خخخخخخخخخخخخخخخ
تحمل بفرمایید انشاءا... شب های آینده
شب همگی خوش
حالا شما هی همه جا اطلاع رسانی کن
بابا ی بار گفتی ملت خوندن دیگه برادره من
 

kayvan90

عضو جدید
درود دوستان

بعد از غیبت طولانی که داشتم تصمیم گرفتم دوباره بیام تا با روش فکری صحبت کردن درباره مسائل اون هارو حل کنیم

این بار با تجربه و دست پر برگشتم

دوستان زیادی با این روش زندگی بهتری دارن

پس بیاید شروع کنیم

فردا هم دیره....

کسایی که علاقه ندارن مسائل خودشون رو اینجا عنوان کنن

پیام خصوصی بدید تا صحبت کنیم

با تشکر از همتون
:gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خیلی بی انگیزم.هیچ هدف خاصی ندارم.به چیز خاصی علاقه ندارم.به نظرتون چی باید بکنم؟
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
..
خودتو بکش..
من پر انگیزه و هدفم
 

kayvan90

عضو جدید
من خیلی بی انگیزم.هیچ هدف خاصی ندارم.به چیز خاصی علاقه ندارم.به نظرتون چی باید بکنم؟

داشتن انگیزه و هدف چیزی نیست که شما بخوای داشته باشیش! خیلی تکراریه اگه بگم انگیزه رو خودت باید بسازی، اکثر مردم ما از این مسئله رنج میبرن
فقط شما نیستی دوست من

فقط میتونم یک توصیه برات داشته باشم با یک مثال امیدوارم متوجه هدف من از حرفام بشی


در بهترین شرایط زندگی امروز در کشور ما شما باید به فکر درس دانشگاه سربازی و بعدش کار باشی!
مسیری ک فقط بعضی وقتا اولیت هاش جابجا میشن
قطعا بدون چنین مسیری انگیزه خلاقیت استعداد نهفته و خیلی از خصوصیات تو رو نابود میکنه،چون همیشه ب فکر پیروزی در مسیری هستی که فردی مثل خودت طراحی کرده!

دوست من در هر شرایطی خودت با تکیه بر استعدادهای درونت تصمیم بگیر و ادامه بده مسیر تو لذت بخش ترین و پر انگیزه ترین مسیر برای توست

آف روید باش

جاده ای بساز ک تا الان کسی ازش نرفته باشه،مطمئن باش بیشترین انگیزه و انرژِی رو خودت میتونی برای خودت فراهم کنی
 

a.m.i.r 94

عضو جدید
داشتن انگیزه و هدف چیزی نیست که شما بخوای داشته باشیش! خیلی تکراریه اگه بگم انگیزه رو خودت باید بسازی، اکثر مردم ما از این مسئله رنج میبرن
فقط شما نیستی دوست من

فقط میتونم یک توصیه برات داشته باشم با یک مثال امیدوارم متوجه هدف من از حرفام بشی

در بهترین شرایط زندگی امروز در کشور ما شما باید به فکر درس دانشگاه سربازی و بعدش کار باشی!
مسیری ک فقط بعضی وقتا اولیت هاش جابجا میشن
قطعا بدون چنین مسیری انگیزه خلاقیت استعداد نهفته و خیلی از خصوصیات تو رو نابود میکنه،چون همیشه ب فکر پیروزی در مسیری هستی که فردی مثل خودت طراحی کرده!

دوست من در هر شرایطی خودت با تکیه بر استعدادهای درونت تصمیم بگیر و ادامه بده مسیر تو لذت بخش ترین و پر انگیزه ترین مسیر برای توست

آف روید باش
ممنونم از جوابتون.ولی مشکل من اینه که نمی دونم باید چه راهی رو دنبال کنم.رشتم عمرانه ولی علاقه ی خاصی بهش ندارم.همه میگن همینو تموم کن ولی واقعا من درسامو خوب نخوندم.کاملا بیسوادم تو رشتم و دوست ندارم اینجوری فارغ التحصیل بشم.
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنونم از جوابتون.ولی مشکل من اینه که نمی دونم باید چه راهی رو دنبال کنم.رشتم عمرانه ولی علاقه ی خاصی بهش ندارم.همه میگن همینو تموم کن ولی واقعا من درسامو خوب نخوندم.کاملا بیسوادم تو رشتم و دوست ندارم اینجوری فارغ التحصیل بشم.

اگه ترمای آخری مهم نیست . فقط تموم کن مدرکتو بگیر
بعدش بچسب به علایقت
تو مدت خدمت بهترین زمانه تا اگه اراده کنی یه متخصص حرفه ای تو حوزه علاقت بشی
 

Arezoya

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان. یه دوست نه چندان صمیمی دارم که دو سالی میشه که احساس میکنه از من سو استفاده می کنه و من متوجه نیستم. چن هفته پیش دو تا امانتی رو داوطلبانه بهشون قرض دادم اما فقط یکیش رو پس دادن. اولش فک کردم شاید متوجه نشدن که فقط یه دونه ش رو پس دادن یا شاید موقع رد و بدل کردن تو خیابون افتاده اما مثل اینکه نمیدونم به چه علتی عمدا یکیش رو پس دادن و لابد فک کردن من متوجه نشدم! (کلا چون آدم خوش برخورد و مهربونیم شاید قضیه رو یه جور دیگه گرفتن!)،منم آدمی نیستم که تیکه بندازم یا پشت سر هم اس بدم و زنگ بزنم که فلانی زود باش امانتیم و پس بده و اینا. اصلا هم ناراحت نیستم که امانتیم رو پس ندادن، اصلا به ارزش و قیمت اون وسیله هم فک نمیکنم، یه کاری بوده که داوطلبانه انجام دادم چون فک کردم بهش نیاز داره.البته چون مادرم اطلاعی از این قضیه ندارن، خب مسلما مجبورم عین همون وسیله رو بخرم و بذارم سر جاش. ولی کاملا و شدیدا از این دلخورم که فک کردن میتونن یه همچین کاری انجام بدن و من متوجه نشم.ممکنه گمش کرده باشن، اصلا ایرادی نداره، میتونستن بگن من گمش کردم، یا هرچی...به هر حال، اصلا به روشون نیاوردم، اما می خوام رابطه م رو با ایشون به صورت کامل قطع کنم برا همین یکی دو هفته میشه که اصلا علاقه ای به جواب دادن به تلفنا و یا اساشون ندارم نه فقط به خاطر این کارشون به خاطر دو سال که دانشگاه بودیم و ایشون زرنگ بازی در آوردن. امروزم که متوجه یکی از دروغاشون شدم که خیلی اتفاقی بود. ایشون امشب بهم اس دادن با این مضمون که فلانی من ازت گله مندم چون امروز من و پیش فلانی دروغگو و خبرچین جلوه دادی و از اینجور حرفا.(من یه همچین کاری نکردم ایشون اتفاقی خودشون رو لو دادن)، و در آخر هم در کمال پر رویی اس دادن که این اواخر مثه قبلنا نیستی!!!!!!!!!!!!!......دوستان به نظرتون من با این موجود خیلی زرنگ چیکار کنم؟!:D
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه ی دوستان.خیلی وقت بود ندیده بودمتون :) .
مشکل من رو اگه بتونین بهش رسیدگی کنین خیلی ممنون میشم.ولی خدایی جواب سرسری و بی منطق ندین!!!
دوس ندارم عرفانی و روانشناسانه حرف بزنین!!!
فقط دوس دارم نظرای شخصی و عقاید شخصیتونو بگین تا من بتونم خودمو با نظرات شما مقایسه کنم و بعد جمع بندی کنم ! :(
مشکل من سخت گیری سر قضیه ی دختر و پیدا کردن دختر مناسبه!!!اصن منظورم ظاهر نیست!!!ظاهر دختر تا حدی باشه که خوشم بیاد همین.توقعم بالا نیست!!!در حد تیلور سویفت باشه :) !!نه شوخی بود در حدی که بدم نیاد.
باطن بیشتر برام مهمه.راستش من حتی ببینم دختری الکی وایساده بوده با پسری حرف زده بوده از چشمم میره!!!بدونم دختری با پسری دوست بوده حالا نه دوست پسر و دوست دختری!!مثلا بدونم با پسری آشنا بوده و اسمس فقط در حد تبریک عید و این چیزا هم از چشمم میره!!!!
دوس دارم یه دختر معصوم و نجیب و پاک و سر به زیر گیرم بیاد!!!نیست!هرکسی رو بهم معرفی میکنن خیلی راحت ردش میکنم و اصن به مراحل بعدی شناخت هم نمیرسم!!!
خیلی سخت گیرم!همینم بگم که خودمم همینطورم همیشه به خودم سخت گرفتم!مثلا هرجا میرم حتی به دخترا نگاه هم نمیکنم و دوس دارم یکی مثه خودم گیرم بیاد!
ممنون میشم نظر بدین

سلام
برادر ببخشید
دیر رسیدم ته دیگشم حتی خوردن:biggrin:
کمی هم مثل بنده هستید
من روی اعتقاد طرف مقابل خیلی حساسم
اعتقاد کامل به خدا نداشته باشه رد میکنم دیگه میخواد پولدار باشه نباشه خوشکل باشه نباشه

یه سوالی پیش میادش که شما خودتون چطور فردی هستین که چنین دختری میخواهین؟!!!
مثال میزنم یه پسری که یه عمر دنبال دختر بازی
بعد برای انتخاب همسرش میره از یه روستایی دو افتاده زن میگیره که هیچ شکی تو پاکیش نباشه (البته خیال کرده:biggrin:)
چون دیگه به شهر اعتماد نداره میگه این دختر که با یه شارژ برام فلان کرد چرا اون نکنه؟!! و...
پس برادر
یه ضرب المثل هست که میگه قبل ازدواج چشمات کاملا باز کن و بعد ازدواج کاملا ببند
واقعا حرف خوبی زده
خواستگاری هر دختری نرو ... هرزه و کسی که دنبال دوست پسر که خواستگاری رفتن نداره ...
کسی انتخاب کن که از نظر خانوادگی و مذهبی تو درجه بالایی باشند

تو خیابان چشممون به خیلی از دختران نجیب میخوره که با دیدنشون میشه شرم و حیا متوجه شد (البته چشممون به دخترا ... میوفته:biggrin: فقط باید چشممون کنترل کنیم و رد شد)
پس همه بد نیستن هنوزم دختران نجیب هستند فقط انگشت شمار هستند
البته خواستگارم خیلی زیاد دارند مثل این به حساب امروزی گرد ها نیستن که تو خونه بترشند ...
موفق باشی برادر
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان. یه دوست نه چندان صمیمی دارم که دو سالی میشه که احساس میکنه از من سو استفاده می کنه و من متوجه نیستم. چن هفته پیش دو تا امانتی رو داوطلبانه بهشون قرض دادم اما فقط یکیش رو پس دادن. اولش فک کردم شاید متوجه نشدن که فقط یه دونه ش رو پس دادن یا شاید موقع رد و بدل کردن تو خیابون افتاده اما مثل اینکه نمیدونم به چه علتی عمدا یکیش رو پس دادن و لابد فک کردن من متوجه نشدم! (کلا چون آدم خوش برخورد و مهربونیم شاید قضیه رو یه جور دیگه گرفتن!)،منم آدمی نیستم که تیکه بندازم یا پشت سر هم اس بدم و زنگ بزنم که فلانی زود باش امانتیم و پس بده و اینا. اصلا هم ناراحت نیستم که امانتیم رو پس ندادن، اصلا به ارزش و قیمت اون وسیله هم فک نمیکنم، یه کاری بوده که داوطلبانه انجام دادم چون فک کردم بهش نیاز داره.البته چون مادرم اطلاعی از این قضیه ندارن، خب مسلما مجبورم عین همون وسیله رو بخرم و بذارم سر جاش. ولی کاملا و شدیدا از این دلخورم که فک کردن میتونن یه همچین کاری انجام بدن و من متوجه نشم.ممکنه گمش کرده باشن، اصلا ایرادی نداره، میتونستن بگن من گمش کردم، یا هرچی...به هر حال، اصلا به روشون نیاوردم، اما می خوام رابطه م رو با ایشون به صورت کامل قطع کنم برا همین یکی دو هفته میشه که اصلا علاقه ای به جواب دادن به تلفنا و یا اساشون ندارم نه فقط به خاطر این کارشون به خاطر دو سال که دانشگاه بودیم و ایشون زرنگ بازی در آوردن. امروزم که متوجه یکی از دروغاشون شدم که خیلی اتفاقی بود. ایشون امشب بهم اس دادن با این مضمون که فلانی من ازت گله مندم چون امروز من و پیش فلانی دروغگو و خبرچین جلوه دادی و از اینجور حرفا.(من یه همچین کاری نکردم ایشون اتفاقی خودشون رو لو دادن)، و در آخر هم در کمال پر رویی اس دادن که این اواخر مثه قبلنا نیستی!!!!!!!!!!!!!......دوستان به نظرتون من با این موجود خیلی زرنگ چیکار کنم؟!:D

سلام
باید تو انتخاب دوست خیلی دقت کنید با هر کسی دوست نشید
در مورد این مورد هم به نظر بنده باید اول با خودش مطرح کنید تا بدونید دلیل پس ندادن چیه که بعد پشیمون نشید
چون زود قضاوت کردن خیلی خیلی بده ....
بعدم من جلویی این طور افراد خودمو ساده نمیگیرم
هر حرفی بزنه غیر مستقیم بهش میفهمونم زرنگ بازی نکنه
اگه کارش تکرار کرد
کم کم رابطه ام قطع میکنم
بی دلیل و با حدس و گمان از کسی جدا نمیشم اهل قضاوت کردن در مورد کسی نیستم

موفق باشید
 

Arezoya

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
باید تو انتخاب دوست خیلی دقت کنید با هر کسی دوست نشید
در مورد این مورد هم به نظر بنده باید اول با خودش مطرح کنید تا بدونید دلیل پس ندادن چیه که بعد پشیمون نشید
چون زود قضاوت کردن خیلی خیلی بده ....
بعدم من جلویی این طور افراد خودمو ساده نمیگیرم
هر حرفی بزنه غیر مستقیم بهش میفهمونم زرنگ بازی نکنه
اگه کارش تکرار کرد
کم کم رابطه ام قطع میکنم
بی دلیل و با حدس و گمان از کسی جدا نمیشم اهل قضاوت کردن در مورد کسی نیستم

موفق باشید
ازتون ممنونم:gol:.....راستش دیروز یه طومار پیام نوشتم و جزئیات و شرح دادم بعدش کوتاه کردم و بلاخره شد پیامی که شما خوندی. اولا بی دلیل نیس. گفتم که، به خاطر پس ندادن امانتی نیس. بیشتر به خاطر دو سال زرنگ بازی ایشونه.چون تعداد دخترای کلاسمون در حد سه چارتا بودن ناخودآگاه ما دخترا کنار هم بودیم در اکثر اوقات. کلا هیچوقت باهاشون صمیمی نشدم چون یه چیزی تو ذهنم میگفت نباید به یه همچین فردی اعتماد کرد. تو این دو سال هم اگه پروژه ای برا کلاس انجام میدادم و گروهی بود، اسم همه خانوما رو هم مینوشتم. سو استفاده ایشون به خیلی موارد برمیگرده.....از توهین های در لفافه (مثل تو آب زیر کاهی، چرا نگفتی برا امتحان خوب خوندی، تو آدم موزماری هستی و...) گرفته تا درخواست برای انجام پروژه ایشون (به این صورت که از ایشون اصرار و از من انکار که وقت ندارم پروژه یکی دیگه رو انجام بدم و در نهایت بهشون گفتم بفرمایین شما پروژه من و ببرین سر کلاس و من بدون پروژه میرم!)، فرار از انجام پروژه هایی که قرار بوده با هم انجام بدیم، و فرار های هنرمندانه در دقیقه 90 با این طرز فکر که حتما نمیتونه انجامش بده و خدا رو شکر که من از پسشون بر اومدم.....بابت اون امانتی هم بگم که اصلا بهش فک نمی کنم اما چون امانتی برا مهمونی بوده تو عکسایی که تو موبایلشون هست و بعدانشونم دادن متوجه شدم یکیشون تن دوستمه و اون یکی که پس ندادن تن دختر خالشونه. عمرا اگه من به یه همچین آدمی بگم چرا امانتیمو پس ندادی.....راستش من نمیتونم خودمو ساده نگیرم چون شخصیت پیچیده ای ندارم. اشاره کردم که اصلا نمیتونم به یکی به صورت غیر مستقیم مطلبی رو بفهمونم...اما ایده جالبی بود....به نظرم وقتشه که یاد بگیرم که منم اینطوری باشم. رابطه م رو هم بی دلیل قطع نکردم و یهویی. ینی من درسته همیشه مهربون بودم اما خیلی وقتا کم حرفم شدم......یه چیز دیگه اینکه نمی خوام مستقیم مطلبی رو بهشون بگم چون که آدمی هستش که به راحتی میتونه به پلیدترین انسان رروی کره زمین تبدیل بشه و من دوس ندارم اینطوری بشه.ینی نمی خوام دشمن تراشی کنم. دیشبم که بهم پیام دادن که این اواخر چرا عوض شدی، دست پیش و میگیرن که پس نیفتن. ما دوهفته یه بار به زور به هم اس میدادیم. تماس تلفنی هم در حد 1 درصد بوده. چی عوض شده مگه؟!.....فقط به خاطر نمره آخرین درسم که دیروز گرفتم ناراحت هستن.....کاملا معلومه......به هر حال ازتون ممنونم که راهنماییم کردین:w27:
 
آخرین ویرایش:

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازتون ممنونم:gol:.....راستش دیروز یه طومار پیام نوشتم و جزئیات و شرح دادم بعدش کوتاه کردم و بلاخره شد پیامی که شما خوندی. اولا بی دلیل نیس. گفتم که، به خاطر پس ندادن امانتی نیس. بیشتر به خاطر دو سال زرنگ بازی ایشونه.چون تعداد دخترای کلاسمون در حد سه چارتا بودن ناخودآگاه ما دخترا کنار هم بودیم در اکثر اوقات. کلا هیچوقت باهاشون صمیمی نشدم چون یه چیزی تو ذهنم میگفت نباید به یه همچین فردی اعتماد کرد. تو این دو سال هم اگه پروژه ای برا کلاس انجام میدادم و گروهی بود، اسم همه خانوما رو هم مینوشتم. سو استفاده ایشون به خیلی موارد برمیگرده.....از توهین های در لفافه (مثل تو آب زیر کاهی، چرا نگفتی برا امتحان خوب خوندی، تو آدم موزماری هستی و...) گرفته تا درخواست برای انجام پروژه ایشون (به این صورت که از ایشون اصرار و از من انکار که وقت ندارم پروژه یکی دیگه رو انجام بدم و در نهایت بهشون گفتم بفرمایین شما پروژه من و ببرین سر کلاس و من بدون پروژه میرم!)، فرار از انجام پروژه هایی که قرار بوده با هم انجام بدیم، و فرار های هنرمندانه در دقیقه 90 با این طرز فکر که حتما نمیتونه انجامش بده و خدا رو شکر که من از پسشون بر اومدم.....بابت اون امانتی هم بگم که اصلا بهش فک نمی کنم اما چون امانتی برا مهمونی بوده تو عکسایی که تو موبایلشون هست و بعدانشونم دادن متوجه شدم یکیشون تن دوستمه و اون یکی که پس ندادن تن دختر خالشونه. عمرا اگه من به یه همچین آدمی بگم چرا امانتیمو پس ندادی.....راستش من نمیتونم خودمو ساده نگیرم چون شخصیت پیچیده ای ندارم. اشاره کردم که اصلا نمیتونم به یکی به صورت غیر مستقیم مطلبی رو بفهمونم...اما ایده جالبی بود....به نظرم وقتشه که یاد بگیرم که منم اینطوری باشم. رابطه م رو هم بی دلیل قطع نکردم و یهویی. ینی من درسته همیشه مهربون بودم اما خیلی وقتا کم حرفم شدم......یه چیز دیگه اینکه نمی خوام مستقیم مطلبی رو بهشون بگم چون که آدمی هستش که به راحتی میتونه به پلیدترین انسان رروی کره زمین تبدیل بشه و من دوس ندارم اینطوری بشه.ینی نمی خوام دشمن تراشی کنم. دیشبم که بهم پیام دادن که این اواخر چرا عوض شدی، دست پیش و میگیرن که پس نیفتن. ما دوهفته یه بار به زور به هم اس میدادیم. تماس تلفنی هم در حد 1 درصد بوده. چی عوض شده مگه؟!.....فقط به خاطر نمره آخرین درسم که دیروز گرفتم ناراحت هستن.....کاملا معلومه......به هر حال ازتون ممنونم که راهنماییم کردین:w27:

سلام
خواهش میکنم
یه وقت از حرف من بد برداشت نکنید
منظورم من دو رنگی و برخورد بد نیست
حرف من اینه که باید طوری تو جامعه برخورد کنیم که فکر نکنن بابا این حالیش نیست و...
مثلا دو نفر تو سر یه کار
یکی شخصیت خودش با اعمالش میاره پایین ولی یکی دیگه با رعایت کامل ادب شخصیت خودش حفظ میکنه
مثلا یه خانم چادری (البته چادر حجاب ظاهری نه باطنی البته چادر داریم تا چادر (بدن نما)) با پوشش به خودش شخصیت میده ولی برعکس یه خانم بی حجاب نمایان میکنه که من بی ارزشم و هر کسی هم نسبت بهش فکر بد میکنه ...
این رفتار هایی جزء ای خیلی مهمه
این رفتار هاست که دیدگاه طرف نسبت به ما خوب میکنه یا بد

هداکنه تونسته باشم منظورم برسونم
ان شاء الله پدر و مادرتون همیشه سلامت و شاهد خوشبخت شدنتون باشند (دعایی ترکیبی)

 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازتون ممنونم:gol:.....راستش دیروز یه طومار پیام نوشتم و جزئیات و شرح دادم بعدش کوتاه کردم و بلاخره شد پیامی که شما خوندی. اولا بی دلیل نیس. گفتم که، به خاطر پس ندادن امانتی نیس. بیشتر به خاطر دو سال زرنگ بازی ایشونه.چون تعداد دخترای کلاسمون در حد سه چارتا بودن ناخودآگاه ما دخترا کنار هم بودیم در اکثر اوقات. کلا هیچوقت باهاشون صمیمی نشدم چون یه چیزی تو ذهنم میگفت نباید به یه همچین فردی اعتماد کرد. تو این دو سال هم اگه پروژه ای برا کلاس انجام میدادم و گروهی بود، اسم همه خانوما رو هم مینوشتم. سو استفاده ایشون به خیلی موارد برمیگرده.....از توهین های در لفافه (مثل تو آب زیر کاهی، چرا نگفتی برا امتحان خوب خوندی، تو آدم موزماری هستی و...) گرفته تا درخواست برای انجام پروژه ایشون (به این صورت که از ایشون اصرار و از من انکار که وقت ندارم پروژه یکی دیگه رو انجام بدم و در نهایت بهشون گفتم بفرمایین شما پروژه من و ببرین سر کلاس و من بدون پروژه میرم!)، فرار از انجام پروژه هایی که قرار بوده با هم انجام بدیم، و فرار های هنرمندانه در دقیقه 90 با این طرز فکر که حتما نمیتونه انجامش بده و خدا رو شکر که من از پسشون بر اومدم.....بابت اون امانتی هم بگم که اصلا بهش فک نمی کنم اما چون امانتی برا مهمونی بوده تو عکسایی که تو موبایلشون هست و بعدانشونم دادن متوجه شدم یکیشون تن دوستمه و اون یکی که پس ندادن تن دختر خالشونه. عمرا اگه من به یه همچین آدمی بگم چرا امانتیمو پس ندادی.....راستش من نمیتونم خودمو ساده نگیرم چون شخصیت پیچیده ای ندارم. اشاره کردم که اصلا نمیتونم به یکی به صورت غیر مستقیم مطلبی رو بفهمونم...اما ایده جالبی بود....به نظرم وقتشه که یاد بگیرم که منم اینطوری باشم. رابطه م رو هم بی دلیل قطع نکردم و یهویی. ینی من درسته همیشه مهربون بودم اما خیلی وقتا کم حرفم شدم......یه چیز دیگه اینکه نمی خوام مستقیم مطلبی رو بهشون بگم چون که آدمی هستش که به راحتی میتونه به پلیدترین انسان رروی کره زمین تبدیل بشه و من دوس ندارم اینطوری بشه.ینی نمی خوام دشمن تراشی کنم. دیشبم که بهم پیام دادن که این اواخر چرا عوض شدی، دست پیش و میگیرن که پس نیفتن. ما دوهفته یه بار به زور به هم اس میدادیم. تماس تلفنی هم در حد 1 درصد بوده. چی عوض شده مگه؟!.....فقط به خاطر نمره آخرین درسم که دیروز گرفتم ناراحت هستن.....کاملا معلومه......به هر حال ازتون ممنونم که راهنماییم کردین:w27:

شما مشکل داری
مشکلت هم اینه که آدم خوبی هستی

من هم همین مشکل رو دارم و نمی تونم حلش کنم

خیلی خعععلی دوستانی داشتم که فقط موقعی که بهم نیاز داشتن سر می زدن : "چطوری محسن خوبی ؟ جیگر بیا بپر کامپیوترم رو بک آپ بگیر،فرمت کن یه ویندوز تمیز نصب کن بعد درایورا رو که نصب کردی یه آفیس و آنتی هم بنداز" "سلام محسن می گم نامرد نشو تو که واسه خودت 12صفحه پروژه در آوردی، واسه منم 5-6صفحه در بیار دیگه" "هی موسی اون ترجمه هه که انجامش دادی بیا نصف نصف کنیم،باور کن به هر دومون نمره می ده نترس!" "ببین من وقت ندارم سر کار می رم نمی تونم گزارش کار بنویسم شما آقا محسن انجام بده بعدا جبران می کنم"




خلاصه بیش از صد بار دویست بار ازین اتفاقا واسم افتاد.در واقع خودم دلم نمیومد کارشونو انجام ندم یجورایی دلم می سوخت می گفتم گناه داره میفته،گناه داره پولش هدر میره،گناه داره سر کار میره وقت نداره.....
همین مسئله رو شبیه به شما من تو تاپیک با بچه ها صحبت کردم، به قول یکی از دوستان میگه " شما مرام و معرفت و کارهای مثبتت رو نگه دار واسه آدمهایی که لیاقتش رو دارن خرجش کن" البته راست می گه، بهم گفتن که باید حتما دوستات و دور و بریات رو بشناسی، سپس بایستی ارزش گذاری کنی که کی چقدر برای تو ارزشمنده، بعد به همون اندازه براش اهمیت قائل بشی

در مسئله شما هم مشکلتون اینه گذاشتید به قول معروف یکنفر رو کول ـتون سوار بشه و پایین برو هم نیست! مثل (با عرض پوزش) یک "کـَنه" که اینقدر خون ـت رو می مکه تا وقتی که بدونه دیگه واسش فایده ای نداری.
البته یادت باشه بعضی آدم ها "بیمار" هستند.یعنی مثلا "بیماری دزدی" دارند ، بیماری لاشه خوری، واقعا برخی آدم ها بیماری روانی دارند من این رو با چشمای خودم دیدم طرف نمیفهمید چرا داره دزدی می کنه ولی انجامش می داد! من شخصی رو میشناختم پولدار هم بود ولی "دزد" بود! هیچ نیازی هم اون پول نداشت آخرشم میدادش به فامیلاش یا شرط بندی می کرد.

جدا از بحث بیماری یا کنه بودن مخاطبتون، خود شما هم مشکل داری! شما نباید اجازه بدی مقداری از عُمرت تلف بشه بخاطر کسیکه ازش خوشت هم نمیاد و براش ارزش قائل نیستی،با اینکار نشون می دی که برای عمر خودت هم ارزش قائل نیستی.
نباید انرژی ـیت رو صرف آدم های بی ارزش (در نظر تو) کنی.
شما این همه استرس می کشی، برای شخصی که دوسش نداری، بعد موقعی که یه آدمی که دوسش داری میاد تو زندگیت، اون موقع حال و حوصله نداری و از درون پیر و بی حوصله میشی. اون بیچاره چه گناهی کرده؟

برای همین به نظر من بهتره وقت و انرژی و استرس و فداکاریهات رو نگه داری صرف آدمایی کنی که دوسشون داری، براشون ارزش قائل هستی، چون اون ها هم ارزش این فداکاری ها رو دارن.
می دونم به این نتیجه رسیدی فقط خواستم بگم الآن که جوابش رو نمی دی و کاری به کارش نداری، داری روش صحیحی رو انجام می دی.




همینقدر می دونستم
همیناشم نصفش خاطره یا حرفای دیگران بود
چقدر من مفید و آموزنده ام
 

Arezoya

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خواهش میکنم
یه وقت از حرف من بد برداشت نکنید
منظورم من دو رنگی و برخورد بد نیست
حرف من اینه که باید طوری تو جامعه برخورد کنیم که فکر نکنن بابا این حالیش نیست و...
مثلا دو نفر تو سر یه کار
یکی شخصیت خودش با اعمالش میاره پایین ولی یکی دیگه با رعایت کامل ادب شخصیت خودش حفظ میکنه
مثلا یه خانم چادری (البته چادر حجاب ظاهری نه باطنی البته چادر داریم تا چادر (بدن نما)) با پوشش به خودش شخصیت میده ولی برعکس یه خانم بی حجاب نمایان میکنه که من بی ارزشم و هر کسی هم نسبت بهش فکر بد میکنه ...
این رفتار هایی جزء ای خیلی مهمه
این رفتار هاست که دیدگاه طرف نسبت به ما خوب میکنه یا بد

هداکنه تونسته باشم منظورم برسونم
ان شاء الله پدر و مادرتون همیشه سلامت و شاهد خوشبخت شدنتون باشند (دعایی ترکیبی)

من اصلا برداشت بدی از حرفاتون نداشتم. منظورتون روبه طور کامل از "حرف من اینه که باید طوری تو جامعه برخورد کنیم که فکر نکنن بابا این حالیش نیست و..." متوجه شدم. اتفاقا سعی می کنم اینطوری باشم...فک نکنم دیر شده باشه:redface:
شما مشکل داری
مشکلت هم اینه که آدم خوبی هستی

من هم همین مشکل رو دارم و نمی تونم حلش کنم

خیلی خعععلی دوستانی داشتم که فقط موقعی که بهم نیاز داشتن سر می زدن : "چطوری محسن خوبی ؟ جیگر بیا بپر کامپیوترم رو بک آپ بگیر،فرمت کن یه ویندوز تمیز نصب کن بعد درایورا رو که نصب کردی یه آفیس و آنتی هم بنداز" "سلام محسن می گم نامرد نشو تو که واسه خودت 12صفحه پروژه در آوردی، واسه منم 5-6صفحه در بیار دیگه" "هی موسی اون ترجمه هه که انجامش دادی بیا نصف نصف کنیم،باور کن به هر دومون نمره می ده نترس!" "ببین من وقت ندارم سر کار می رم نمی تونم گزارش کار بنویسم شما آقا محسن انجام بده بعدا جبران می کنم"




خلاصه بیش از صد بار دویست بار ازین اتفاقا واسم افتاد.در واقع خودم دلم نمیومد کارشونو انجام ندم یجورایی دلم می سوخت می گفتم گناه داره میفته،گناه داره پولش هدر میره،گناه داره سر کار میره وقت نداره.....
همین مسئله رو شبیه به شما من تو تاپیک با بچه ها صحبت کردم، به قول یکی از دوستان میگه " شما مرام و معرفت و کارهای مثبتت رو نگه دار واسه آدمهایی که لیاقتش رو دارن خرجش کن" البته راست می گه، بهم گفتن که باید حتما دوستات و دور و بریات رو بشناسی، سپس بایستی ارزش گذاری کنی که کی چقدر برای تو ارزشمنده، بعد به همون اندازه براش اهمیت قائل بشی

در مسئله شما هم مشکلتون اینه گذاشتید به قول معروف یکنفر رو کول ـتون سوار بشه و پایین برو هم نیست! مثل (با عرض پوزش) یک "کـَنه" که اینقدر خون ـت رو می مکه تا وقتی که بدونه دیگه واسش فایده ای نداری.
البته یادت باشه بعضی آدم ها "بیمار" هستند.یعنی مثلا "بیماری دزدی" دارند ، بیماری لاشه خوری، واقعا برخی آدم ها بیماری روانی دارند من این رو با چشمای خودم دیدم طرف نمیفهمید چرا داره دزدی می کنه ولی انجامش می داد! من شخصی رو میشناختم پولدار هم بود ولی "دزد" بود! هیچ نیازی هم اون پول نداشت آخرشم میدادش به فامیلاش یا شرط بندی می کرد.

جدا از بحث بیماری یا کنه بودن مخاطبتون، خود شما هم مشکل داری! شما نباید اجازه بدی مقداری از عُمرت تلف بشه بخاطر کسیکه ازش خوشت هم نمیاد و براش ارزش قائل نیستی،با اینکار نشون می دی که برای عمر خودت هم ارزش قائل نیستی.
نباید انرژی ـیت رو صرف آدم های بی ارزش (در نظر تو) کنی.
شما این همه استرس می کشی، برای شخصی که دوسش نداری، بعد موقعی که یه آدمی که دوسش داری میاد تو زندگیت، اون موقع حال و حوصله نداری و از درون پیر و بی حوصله میشی. اون بیچاره چه گناهی کرده؟

برای همین به نظر من بهتره وقت و انرژی و استرس و فداکاریهات رو نگه داری صرف آدمایی کنی که دوسشون داری، براشون ارزش قائل هستی، چون اون ها هم ارزش این فداکاری ها رو دارن.
می دونم به این نتیجه رسیدی فقط خواستم بگم الآن که جوابش رو نمی دی و کاری به کارش نداری، داری روش صحیحی رو انجام می دی.




همینقدر می دونستم
همیناشم نصفش خاطره یا حرفای دیگران بود
چقدر من مفید و آموزنده ام
:biggrin:...حرفتون کاملا متینه ولی این خانم چون همیشه بهم نیاز داره از اینکه منو از دست بده می ترسه:D......ولی دیگه کافیه:cool:
ممنونم دوستان
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلا برداشت بدی از حرفاتون نداشتم. منظورتون روبه طور کامل از "حرف من اینه که باید طوری تو جامعه برخورد کنیم که فکر نکنن بابا این حالیش نیست و..." متوجه شدم. اتفاقا سعی می کنم اینطوری باشم...فک نکنم دیر شده باشه:redface:

:biggrin:...حرفتون کاملا متینه ولی این خانم چون همیشه بهم نیاز داره از اینکه منو از دست بده می ترسه:D......ولی دیگه کافیه:cool:
ممنونم دوستان

خواهش میکنم وظیفه است
موفق باشید
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلام دوستان. یه دوست نه چندان صمیمی دارم که دو سالی میشه که احساس میکنه از من سو استفاده می کنه و من متوجه نیستم. چن هفته پیش دو تا امانتی رو داوطلبانه بهشون قرض دادم اما فقط یکیش رو پس دادن. اولش فک کردم شاید متوجه نشدن که فقط یه دونه ش رو پس دادن یا شاید موقع رد و بدل کردن تو خیابون افتاده اما مثل اینکه نمیدونم به چه علتی عمدا یکیش رو پس دادن و لابد فک کردن من متوجه نشدم! (کلا چون آدم خوش برخورد و مهربونیم شاید قضیه رو یه جور دیگه گرفتن!)،منم آدمی نیستم که تیکه بندازم یا پشت سر هم اس بدم و زنگ بزنم که فلانی زود باش امانتیم و پس بده و اینا. اصلا هم ناراحت نیستم که امانتیم رو پس ندادن، اصلا به ارزش و قیمت اون وسیله هم فک نمیکنم، یه کاری بوده که داوطلبانه انجام دادم چون فک کردم بهش نیاز داره.البته چون مادرم اطلاعی از این قضیه ندارن، خب مسلما مجبورم عین همون وسیله رو بخرم و بذارم سر جاش. ولی کاملا و شدیدا از این دلخورم که فک کردن میتونن یه همچین کاری انجام بدن و من متوجه نشم.ممکنه گمش کرده باشن، اصلا ایرادی نداره، میتونستن بگن من گمش کردم، یا هرچی...به هر حال، اصلا به روشون نیاوردم، اما می خوام رابطه م رو با ایشون به صورت کامل قطع کنم برا همین یکی دو هفته میشه که اصلا علاقه ای به جواب دادن به تلفنا و یا اساشون ندارم نه فقط به خاطر این کارشون به خاطر دو سال که دانشگاه بودیم و ایشون زرنگ بازی در آوردن. امروزم که متوجه یکی از دروغاشون شدم که خیلی اتفاقی بود. ایشون امشب بهم اس دادن با این مضمون که فلانی من ازت گله مندم چون امروز من و پیش فلانی دروغگو و خبرچین جلوه دادی و از اینجور حرفا.(من یه همچین کاری نکردم ایشون اتفاقی خودشون رو لو دادن)، و در آخر هم در کمال پر رویی اس دادن که این اواخر مثه قبلنا نیستی!!!!!!!!!!!!!......دوستان به نظرتون من با این موجود خیلی زرنگ چیکار کنم؟!:D

سلام

کلا جوابشو ندید میزاره میره، از این موارد زیاد دور و برم داشتم

انگار نه انگار که میبینیدش
 

lord70

عضو جدید
من خیلی بی انگیزم.هیچ هدف خاصی ندارم.به چیز خاصی علاقه ندارم.به نظرتون چی باید بکنم؟

من دقیقا الان بی هدف هستم دقیقا مثل شما اما
میخوام برای خودم یه هدف ایجاد کنم
دوستان هم اگه میتوانید بیشتر منو راهنمایی کنید
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم از جوابتون.ولی مشکل من اینه که نمی دونم باید چه راهی رو دنبال کنم.رشتم عمرانه ولی علاقه ی خاصی بهش ندارم.همه میگن همینو تموم کن ولی واقعا من درسامو خوب نخوندم.کاملا بیسوادم تو رشتم و دوست ندارم اینجوری فارغ التحصیل بشم.


باید تکلیفتون رو مشخص کنید با خودتون...ببینید اصلا عمران رو دوست ندارید یا چون سوادتون توش کم هست و مطمئنا با بی علاقگی میرین سر کلاس اینجوری هستین؟
اول تکلیفتون رو مشخص کنید ببینین دوست دارین این رشته رو یا نه.... میتونین چند تا کتاب اصلیتون رو بخونین...واقعا بخونین ببنین دوست دارین یا نه...
هیچ وقت دیر نیست...حداقل الان تو این سن....یه چیزی رو من به بقیه بچه ها هم گفتم...که تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنین و واقعا بخونین چون دیگه ما الان جغرافی و هندسه و این حرفا رو نمیخونیم که فقط خونده باشیم داریم یه درسی رو میخونیم که توش تخصص پیدا کنیم و باهاش کار کنیم...
پس زودتر تکلیفتون رو مشخص کنین و قشنگ بخونین تا متخصص و باسواد باشین تو رشتون...این حس رو وقتی بهتر میتونین درک کنین که دانشجوی تحصیلات تکمیلی بشین و واقعا اونجا قدر سواد رو متوجه میشین چون باید برین تو مجامع علمی...تو کنگره ها ...همایش ها...حتی طرح هایی که انجام میدین..مقالاتی که منتشر میکنین..اینکه واقعا به عنوان یه ادم باسواد روتون حساب کنن و بهتون حتی مراجعه کنن...من اینو همیشه میگم اگه ادم واقعا متخصص باشه تو رشته خودش انصافا اینو دیدم که میگم میان دنبالش برای کار....خیلی جاها دیدم...
پس عالی بخونین خودتون رو بکشین بالا....در حد امتحانای کارشناسی خودتون رو نگه ندارین...عمرمون هست که داره میره...مفید بگذرونیدش...
نگران تا الان هم نباشین مهمترین درسهای کارشناسی(بیشترشون رو) برای کنکور ارشد باید بخونین....ولی واقعا عالی بخونین که یه بار برای همیشه یادشون بگیرین....
من صحبت های بقیه بچه ها رو نخوندم...اگه تکراری گفتم ببخشین : )

من دقیقا الان بی هدف هستم دقیقا مثل شما اما
میخوام برای خودم یه هدف ایجاد کنم
دوستان هم اگه میتوانید بیشتر منو راهنمایی کنید
چرا بی هدف؟
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز

سوالات شرعیمونم میتونیم اینجا مطرح کنیم؟خخ
 

lord70

عضو جدید
باید تکلیفتون رو مشخص کنید با خودتون...ببینید اصلا عمران رو دوست ندارید یا چون سوادتون توش کم هست و مطمئنا با بی علاقگی میرین سر کلاس اینجوری هستین؟
اول تکلیفتون رو مشخص کنید ببینین دوست دارین این رشته رو یا نه.... میتونین چند تا کتاب اصلیتون رو بخونین...واقعا بخونین ببنین دوست دارین یا نه...
هیچ وقت دیر نیست...حداقل الان تو این سن....یه چیزی رو من به بقیه بچه ها هم گفتم...که تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنین و واقعا بخونین چون دیگه ما الان جغرافی و هندسه و این حرفا رو نمیخونیم که فقط خونده باشیم داریم یه درسی رو میخونیم که توش تخصص پیدا کنیم و باهاش کار کنیم...
پس زودتر تکلیفتون رو مشخص کنین و قشنگ بخونین تا متخصص و باسواد باشین تو رشتون...این حس رو وقتی بهتر میتونین درک کنین که دانشجوی تحصیلات تکمیلی بشین و واقعا اونجا قدر سواد رو متوجه میشین چون باید برین تو مجامع علمی...تو کنگره ها ...همایش ها...حتی طرح هایی که انجام میدین..مقالاتی که منتشر میکنین..اینکه واقعا به عنوان یه ادم باسواد روتون حساب کنن و بهتون حتی مراجعه کنن...من اینو همیشه میگم اگه ادم واقعا متخصص باشه تو رشته خودش انصافا اینو دیدم که میگم میان دنبالش برای کار....خیلی جاها دیدم...
پس عالی بخونین خودتون رو بکشین بالا....در حد امتحانای کارشناسی خودتون رو نگه ندارین...عمرمون هست که داره میره...مفید بگذرونیدش...
نگران تا الان هم نباشین مهمترین درسهای کارشناسی(بیشترشون رو) برای کنکور ارشد باید بخونین....ولی واقعا عالی بخونین که یه بار برای همیشه یادشون بگیرین....
من صحبت های بقیه بچه ها رو نخوندم...اگه تکراری گفتم ببخشین : )


چرا بی هدف؟
دارم ولی برای رسیدن به هدفم باید ازم حمایت کنند که کسی نیست

سوالات شرعیمونم میتونیم اینجا مطرح کنیم؟خخ

اره عزیز بپرس
 

Similar threads

بالا