اولین مطلبی که در مورد برنامه ریزی بر پایه سناریو باید توضیح داده بشه تصمیم گیریه که در ادامه قسمت اول اون رو می بینید:
تصميمگيري:
1- عوامل تصميمگيري
آيا تصميمگيري، پديدهاي عجيب و ناشناخته است يا آنكه كار راحت و سادهاي است؟ تصميمگيري مهم ترين وظيفه يك مدير در سطح عالي است و درعين حال راحت ترين كار براي آن است كه انسان اشتباه نمايد. مگرآنكه مدير به فرآيند تصميم عنايت داشته باشد.
تصميمگيري تحت تأثير تعدادي از عوامل است، از جمله:
· عوامل عقلايي: منظور، عوامل قابل اندازه گيري از قبيل هزينه، زمان، پيشبينيها و غيره ميباشد. يك تمايل عمومي وجود دارد كه بيشتر بدين عوامل پرداخته و عوامل غير كمي را از ياد ببريم
· عوامل روانشناختي: مشاركت انسان در پديده تصميمگيري روشن است. عواملي از قبيل شخصيت تصميم گير، توانائيهاي او، تجربيات، ادراك، ارزش ها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصميمگيري ميباشند.
· عوامل ارتباطي: موافقت ديگران بخصوص كساني كه تصميم به نوعي بر آنان تأثير مي گذارد، از مسائل مهم تصميمگيري است. توجه به اين عوامل از مقاومت ديگران در برابر تصميم ميكاهد.
· عوامل فرهنگي و اجتماعي: محيط داراي لايههاي فرهنگي متعددي است كه به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ كشور و فرهنگ جهاني خوانده ميشود. همچنين فرهنگ خود سازمان نيز بايد مطمح نظر قرار گيرد. اين فرهنگ ها بر تصميم فردي و يا سازماني ما در قالب هنجارهاي مورد قبولجامعه، رويهها و ارزش ها تأثير ميگذارند.
2- تصميمگيري و مديريت
هربرت سايمون محققي است كه در رابطه با مفهوم و مكانيسم تصميمگيري مطالعات زيادي بعمل آورده است. از نظر او مديريت و تصميمگيري دو واژه هم معني و مترادف ميباشند. پیتر دراكر می گوید تاكيد مديريت آينده بر فرایند تصميمگيري و درك اين فرایند است.
كونتز معتقد است كه تصميمگيري، اصل و اساس برنامهريزي را تشكيل ميدهد. زيرا بديهي است طرح، برنامه، سياست و خط مشي نمي تواند وجود داشته باشد، مگر اينكه كسي، در جايي، تصميمي گرفته باشد. مدير معمولاً تصميمگيري را وظيفه اصلي خود بشمار ميآورد، زيرا عملاً مشاهده مينمايد كه بايد دائم به فكر اين باشد كه چه راهي را برگزيند و چه كاري را انجام دهد، چه كسي را مأمور و مسئول چه كاري كند و كار كي، كجا، و چگونه انجام گيرد
3- سياستها و مفروضات تصميم
ميتوان خطمشي تصميم را به بيانيهاي رسمي كه روابط مابين اطلاعات ورودي و جريان تصميمات متخذه را مشخص ميسازد، تعبير نمود. خط مشيهاي تصميمگيري و مفروضات و قواعد آن ميتواند به مديران كمك نمايد تا در زمان هايي كه اطلاعات در دسترس كافي نيست، بعنوان راهنماي تصميم عمل نمايند. اين قواعد و مفروضات در چارچوب مدلهاي ذهني كه خود محل ارزش ها و عقايد و شناخت ما از جهان است توسعه مييابند و بنابراين اگر قواعد تصميم را بخواهيم تغيير دهيم بايد مدلهاي ذهني خودمان را تغيير دهيم.
نقشه شناختي به مدل ذهني نزديك است و تاكيد بر ارتباط فضا و زمان دسته بندي داشته و عبارتست از طرح مقدماتي براي ايجاد ارتباط مابين احساسهاي آدمي در اينجا و آنجا.
اكثر مديران تصميمگيري را يك واقعه جدا كه در يك نقطه مكاني و زماني خاص اتفاق ميافتد ميدانند. در اين ارتباط برخي از مديران به حالتي ميرسند كه به آن رهبر تك نقطهاي ميگوئيم. رهبر تك نقطهاي، در انزوا فكر ميكند، سپس مشورت ميطلبد، گزارشها را ميخواند، بيشتر فكر ميكند، و سپس ميگويد كه بله يا خير و سازمان را مأمور تحقق آن ميسازد، در حالي كه بايد به تصميم با نگاه اجتماعي و سازماني برخورد نمود. واقعيت آن است كه تصميمگيري يك حادثه و يا واقعه و يا پيشامد نيست. يك فرآيند است كه در طول يك هفته، يك ماه و يا يك سال آشكار ميشود. تصميمگيري مملو از نگراني راجع بازيگران قدرت و سياست است و مملو از تفاوتهاي ظريف شخصي و تاريخ و سابقه نهادي وسازماني است. تصميمگيري با بحث و مذاكره قرين بوده و نيازمند پشتيباني همه سطوح سازماني براي اجراست. گاروين ميگويد كه تصميم گير خوب آن است كه معتقد است كه تصميم يك فرآيند است كه مدير آن را آشكارا و در جمع طراحي و مديريت مينمايد. تصميم گير بد فكر ميكند كه تصميم در يك لحظه ساخته ميشود و او آنرا به تنهايي كنترل ميكند.
درجه سختي و راحتي كار تصميمگيري به 4 عامل بستگي دارد:
· اطلاعات: در برخي از تصميمگيريها، تمامي اطلاعات مربوط به مسئله موجود است. اما در برخي ديگر گرچه اطلاعات بالاخره در جايي وجود دارد، اما ما به لحاظ محدوديت در تجزيه و تحليل آنها و يا نبود ابزار لازم بدانان دسترسي نداريم. هرچه كه اطلاعات كمتر در دسترس باشد، تصميمگيري مشكل تر است.
· نامعلومي: عموماً در مسائل تصميمگيري با پارامترهايي مواجه ميشويم كه اندازه، جهت و رفتار آنان براي ما كاملاً معلوم نيست. بعنوان مثال براي ارائه يك كالاي جديد به بازار، واقعاً رفتار بازار و استقبال مشتريان براي ما مشخص نيست.
· منابع كمياب: در اكثر اوقات و حتي با وجود اطلاعات مكفي و نبود نامعلومي، پديده كمبود منابع نكته مهمي در تصميمگيري است. وقتي كه منابع براي توليد كمياب است و ما با راه حلهاي رقابتي متعدد روبروئيم، در حقيقت ما با مشكل ارزشيابي هركدام از منابع و سپس تصميمگيري روبروئيم.
· عوامل رواني: اكثر تصميمگيريها مشكل هستند بلحاظ آنكه عوامل رواني از قبيل ترس، قدرت، اضطراب و نگراني نيز در اين فرآيند سهيم هستند.
4- انواع تصميمگيري بر مبناي اطلاعات موجود
با توجه به عوامل فوق، انواع تصميمگيري بر مبناي درجه اطلاعات موجود در باره وقوع متغيرهاي غير قابل كنترل از آن، به قرار ذيل است:
تصميمگيري در شرايط اطمينان: اين نوع تصميمگيري براي زماني است كه كليه متغيرهاي موثر موجود در آن ثابت فرض شوند. به زبان ديگر تصميم گيرنده نتيجه تصميم را ميداند. مدلسازي براي اين شرایط از تصميمگيري بيشتر بر اساس مدل هاي رياضي و مشخص مانند "تجزيه و تحليل هزينه-منفعت"، مدلهاي كلاسيك "بهينهسازي"، كنترل موجودي، مدل جايگزيني، تخصيص كار، برنامهريزي خطي و مواردي از برنامهريزي پويا است.
تصميمگيري در شرايط عدم اطمينان: اين بخش خود به دو حالت تصميمگيري در حالت عدم اطمينان كامل و تصميمگيري در شرائط ريسك تقسيم ميگردد.
تصميمگيري در شرائط عدم اطمينان كامل براي زماني است كه مشكل موجود شامل تعدادي از متغيرهاي غيرقابل كنترل نيز ميشود، ليكن اطلاعاتي از گذشته به منظور پيشبيني براي اين متغيرها در دسترس نبوده و از اين رو محاسبه احتمال وقوع براي آنها ممكن نيست. مدل سازي براي اين نوع تصميمگيري اكثراً توسط ماتريس تصميمگيري خواهد شد. دراين حالت همچنين تصميمگير به روشهاي شهودي و يا خلاق نيز مراجعه مينمايد. خلاقيت خود عاملي براي شناخت بيشتر مسئله است و همچنين شناسايي بديلهاست. تصميمگيري در شرايط ريسك براي زماني است كه مشكل موجود شامل تعدادي متغيرهاي غير قابل كنترل نيز ميشود، ليكن اطلاعات از گذشته در مورد وقوع آنها در دسترس است و بنابراين محاسبه احتمال وقوع براي آنها ممكن خواهد بود. به عنوان مثال، طراحي سناريوهاي حمله در دوران جنگ يك تصميمگيري همراه ريسك است، هرچند كه يك فرمانده سعي مينمايد كه اكثر اطلاعات راجع به دشمن را قبلاً تهيه نمايد. مدلهاي مورد استفاده براي اين شرايط از تصميمگيري ممكن است از انواع مدلهاي رياضي و احتمالي باشند. كليه مدل هاي رياضي را ميتوان در چارچوب علم تحقيق در عمليات معرفي نمود كه علاوه بر مدلهاي مطرح در مورد تصميمگيري در شرايط اطمينان، از مدلهاي احتمالي مانند ارزش مورد انتظار، برنامهريزي خطي، آناليز سربسر، بازگشت سرمايه ، تحليل بيز، منحني توزيع، مدل صف، تجزيه و تحليل بر اساس زنجيره ماركوف و تصميمگيري شاخهاي و تئوري بازي ها استفاده ميشود.
تصميمگيري در شرايط تعارض: براي زماني است كه استراتژيهاي رقبا براي يك تصميمگيرنده جايگزين متغيرهاي غيرقابل كنترل از شرائط تصميمگيري او شوند. در اين حالت از تئوري بازيها، براي حل مسئله استفاده خواهيم نمود.