مهندس جدی میگی؟ اذیت نکن؟ تعریف کن ببینیم از تجربیاتت اگه میشه لطفا
آره چرا نشه ولی همش خاطرات تلخی هست.البته کار در کارخونه خیلی خوب و شیرین هست خصوصا برای من که عشق سرامیک و دیرگداز و علاقه بسیار شدید به کار آزمایشگاهی دارم . ولی این عشق کار نمیتونه جواب گوی زندگی باشه .من اول توکارخونه کاشی کار می کردم خیلیم کارم را دوست داشتم تو آزمایشگاه مسئول کنترل کیفیت شدم و چیزی هم از مدیر تولید کم نمی آوردم فقط اون کمی تجربش بیشتر بود .ولی با توجه به تحریم بودن و گران شدن هزینه انرژی به خصوص گاز ،کارخونه نمیتونست جوابگوی حقوق باشه و مدتی حقوقش عقب بود بنابراین مجبور شدم از اونجا بیام بیرون هنوز هم مقداری پول ازشون طلبکارم البته خیال نکنی حقوقم میلیونی بود نه ماهی 400 هزارتومان بود که هنوز هم تسویه نشده است بعد از اونجا رفتم کارخونه بسپار اونجا هم شدم معاون آزمایشگاه ولی بازهم همون آش و همون کاسه تازه اینجا هم به خاطر حقوقم کارم به شکایت و شکایت کشی رسید و هنوز هم گرفتارشم .خلاصه بیخیال تخصص و درس و مشق شدم زدم تو بازار مواد غذایی و بعد از یکی دوبار زمین خوردن خلاصه خودم را جمع و جور کردم و یه درآمدی بدست آوردم بین (500تا 800هزار) سرمایه ای هم که قبلا گفتم دارم برای زدن شرکت بازرسی فنی از همین راه بدست آوردم.اتفاقا چند روز پیش هم رفتم یکی از این کارخونه های مواد غذایی از روی شوق و ذوق سرکی به آزمایشگاهش کشیدم و یه چند تا سوالم از یارو مسئول اونجا کردم که بنده خدا فهمید یه چیزایی بلدم ازم سوال کرد مگه چیکاره ای و قتی بهش گفتم لیسانس دارم و تو آزمایشگاه کار کردم بنده خدا مونده بود که با این تخصص و تحصیل اومدم پخش مواد غذایی را انجام میدهم. الانم فقط امیدوارم بتونم یه سرمایه ای از این کار فراهم کنم و بعدش برم یه کارخونه کوچیک تولید شیشه بزنم.
خلاصه که باید خیلی مواظب خودتون باشد و بدونید دارید چیکار میکنید.
شرمنده سرتون را درد آوردم
به امید موفقیت تمام بچه های مواد.