اين فرار مرغي!

Oopsoop

عضو
سوال: چرا مرغ از خیابان رد شد؟!
ــ ارسطو : طبیعت مرغ این است که از خیابان رد شود.
ــ مارکس : مرغ باید از خیابان رد می شد . این از نظر تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود .
ــ ریاضیدان : مرغ را چگونه تعریف می کنید؟
ــ نیچه : چرا که نه؟
ــ داروین : طبیعت با گذشت زمان مرغ را برای این توانمندی ردشدن از خیابان انتخاب کرده است .
ــ همینگوی : برای مردن . در زیرباران
ــ اینشتین : رابطه مرغ و خیابان نسبی است .
ــ پاپ اعظم : باید بدانیم که هرروز میلیونها مرغ در مرغدانی می مانند و از خیابان رد نمی شوند . توجه ما باید به آنها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید درباره مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد می شود؟
ــ صادق هدایت : از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر!
ــ روانشناس : آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که می خواهد از خیابان رد شود؟
ــ نیل آرمسترانگ : یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها .
ــ حافظ : عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران برتو نخواهند نوشت .
ــ فردوسی : بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه .
ــ سهراب سپهری : مرغ را در قدم های خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم .
ــ طرفدار داستان های علمی تخیلی : این مرغ نبود که ازخیابان رد شد . مرغ خیابان و تمام جهان هستی را متر و سانتیمتر به عقب راند!
ــ اریش فون دنیکن : مثل هر باردیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان می کند . مگر آنتن های روی سر مرغ را ندیدید؟
ــ جرج دبلیو بوش : این عمل تحریکی مجدد از سوی تروریسم جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت ملی ایالات متحده و ارزش های دموکراسی دفاع کند محفوظ است .
ــ سعدی : و مرغی را شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم : از چه رو تعجیل کنی؟ گفت : ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کن.
ــ احمد شاملو : و من مرغ را، درگوشه‌های ذهن خویش، می جویم . من، می مانم . و مرغ، می رود، به آن سوی خیابان . و من، تهی هستم، از گلایه‌های دردمند سرخ.
ــ رنه دکارت : از کجا می دانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟
ــ لات محل : هیشکی نمتونه تو محل ما ازخیابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده . آی نفس‌کش!
ــ بودا : با این پرسش، طبیعت مرغانه خود را نفی می کنی.
ــ پدرخوانده : جای دوری نمی تواند برود .
ــ ماکیاولی : مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد .. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد . رسیدن به هدف، هرنوع انگیزه را توجیه می کند .
ــ هیتلر : اگر اراده ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهیم کرد ! فولاد آلمانی از خیابان رد خواهد شد.
ــ فردوسی پور : چه می کنه این مرغه!
 

Similar threads

بالا