" آلبــوم عکس شهدا "

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید سید مجتبی علمدار

شهید سید مجتبی علمدار









زندگی نامه­ی سردار شهیدحاج سید مجتبی علمدار
شهید سید مجتبی علمدار در تاریخ 11/10/1345 هنگام اذان صبح در یک خانواده متدین و مذهبی در شهرستان ساری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه­ی حشمت داوری سابق «شهید قره­جه» و راهنمایی را در مدرسه­ی نیما سابق «شهید دانش» ادامه داد و وارد هنرستان «شهید خیری­مقدم» شد. در سال دوم از هنرستان ترک تحصیل نمود ودر تاریخ 30/7/62 در سن 17 سالگی وارد بسیج شد. در پادگان منجیل آموزش دید و بعد از چندی به کردستان و اهواز و هفت تپه منتقل شد.
سیّد، فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم بود. او در تاریخ 17/4/66 ملبس به لباس سپاه شد.
بعد از عملیات کربلای پنج ضمن حضور در اکثر عملیات ها چند بار مجروح گردید. بعد از اتمام جنگ، در واحد طرح و عملیات لشکر25 کربلای ساری مشغول به خدمت شد.
سیّد علاوه بر اینکه مسئولیت تربیت لشکر را بر عهده داشت، به عنوان عضو اصلی هیأت رهروان حضرت امام (ره) هم ایفای وظیفه می کرد. او مداح اهل بیت (ع) بود و با صدای حزین خود مظلومیت اهل بیت (ع) را فریاد می کرد. سید مجتبی در تاریخ 11/10/1375 در حالیکه تاریخ شهادت خود را تعیین نموده بود، هنگام اذان مغرب به سوی معبود خود شتافت .

 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش:

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید حسن باقری ((1))

شهید حسن باقری ((1))



















حسن باقری (۵ اسفند۱۳۳۴، تهران - ۹ بهمن۱۳۶۱، فکه) با نام واقعی غلامحسین افشردی معروف به سقّای بسیجیان جوان‌ترین فرماندهٔ ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود. وی به‌عنوان فرماندهٔ قرارگاه‌های نصر و کربلا نقش بسیاری در موفّقیّت نیروهای ایران در عملیات‌های فتح‌المبین و رمضان و هم‌چنین بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر داشت. وی در هنگام شهادت ، سمت قائم‌مقامی فرماندهٔ نیروی زمینی سپاه را برعهده داشت.در سال ۱۳۵۴ در رشته دامپروری دانشگاه ارومیه پذیرفته شد. سپس یکسال بعد در اسفند ۱۳۵۶لباس سربازی را به تن کرد و پس از گذراندن دوران آموزشی در نقده، به ایلام فرستاده شد.در آنجا با روحانیون شهر، از جمله سید یدالله صدری امام جمعه شهر ایلام ارتباط داشت و اخبار پادگان را به وی منتقل می‌کرد.
در سال 1357 در پی فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازها از پادگان‌ها، با استفاده از غفلت مأمورین از سربازی فرار کرد. به دلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف کلانتری ۱۴ پادگان عشرت آباد در تهران نقش بارزی داشت.




او در ۹ بهمن۱۳۶۱ وقتی در منطقه فکه مشغول شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی عملیات والفجر مقدماتی بود، در سنگر دیده بان مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت و همراه با مجید بقایی به شهادت رسید. باقری در زمان شهادت ۲۷ سال داشت. محلّ دفن وی، قطعهٔ ۲۴ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران است.



وی تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت. در سال ۱۳۵۸ با ورود بهروزنامه جمهوری اسلامی در سرویس فرهنگی و سیاسی فعالیت خود را آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوتسازمان امل، از طرف این روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر ۱۵ روزه‌ای به لبنان و اردن انجام داد و طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمانان در آن منطقه تهیه کرد. پس از بازگشت در خرداد ماه سال ۱۳۵۸، دیپلم ادبی گرفت و سپس دوباره در امتحان وررودی دانشگاه‌ها شرکت کرد و با رتبه ۱۰۴ در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد.
وی اوایل ۱۳۵۹ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.در همان سال با آغاز فعالیتش در اطلاعات سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید.وظیفه او در اطلاعات سپاه شناسایی گروهک‌ها بود.محسن رضایی میرقائد مسئوول وقت اطلاعات کل سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای وی برگزید.


حسن باقری علاقه زیادی به کادرسازی و تربیت نیرو برای فرماندهی داشت. شهید مهدی زین‌الدین از معروفترین پرورش یافتگان اوست که بعدها به فرماندهی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب رسید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آذر دخت

عضو جدید
مثل همیشه عالی بود آقا مرتضی...
تاپیک هاتون باعث میشه آدم گاهی اوقات به خودش بیاد و ببینه داره چکار میکنه...
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید ابراهیم هادی (((3)))

شهید ابراهیم هادی (((3)))










ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت.



او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را یه بهترین نحو تربیت نماید.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال 55 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود.

از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.حضوردرهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیاردر رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود.

در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد.او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد.

ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شد.اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید ومردانه می ایستاد.مردانگی اورا می توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی درازو گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد.

حماسه های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند.دروالفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل وحنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند.

سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او راندید.او همیشه از خدا می خواست گمنام بماند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام وغریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.







 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید محمد رضا تورجی زاده

شهید محمد رضا تورجی زاده




















شهید محمد رضا تورجی زاده

زندگی نامه شهید محمد رضا تورجی زاده
شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.
ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .
کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت .
ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .
شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد
شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .
در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.

شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا
ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .
ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .
سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان.



 

مهندکس

عضو جدید









ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت.



او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را یه بهترین نحو تربیت نماید.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال 55 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود.

از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.حضوردرهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیاردر رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود.

در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد.او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد.

ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شد.اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید ومردانه می ایستاد.مردانگی اورا می توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی درازو گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد.

حماسه های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند.دروالفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل وحنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند.

سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او راندید.او همیشه از خدا می خواست گمنام بماند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام وغریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.








والیبال ، کشتی ، جبهه...خوش بحال شهید هادی که همه فن حریف بوده..واقعا اینام جوون بودن مام ادعامون میشه که جوونیم!!
اینا کجا و ماکجا؟؟!!
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با زیباترین جوان ایرانی در سال ۱۳۳۸ آشنا شوید + عکس

با زیباترین جوان ایرانی در سال ۱۳۳۸ آشنا شوید + عکس

تصویر زیر، عکس زیباترین جوان ایران در سال ۳۸ است که بر روی جلد مجلات آن سال منتشر شد. این تصویر متعلق به شهید «سید مجتبی هاشمی» است. او که بعدها به عنوان فرمانده گروه چریکی فداییان اسلام، با نیروهایی که لباس رزم‌شان، شلوار کردی و زیرپیراهنی بود، نه تنها قدرت ابتکار عمل را در آبادان از دشمن گرفت، که خواب‌های شوم او را برای تصرف کامل اهواز به کابوس بدل کرد.

شهید سید مجتبی هاشمی، در شهریور ۱۳۱۹ در محله شاپور تهران به دنیا آمد. او سومین فرزند خانواده بود و در جوانی به سبب ظاهر، نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد، به طوری که در سال ۳۸ به عنوان زیباترین جوان ایران شناخته شد. او برای استخدام به ارتش رفت اما جو حاکم بر ارتش را مناسب حالش نمی‌بیند و از آنجا بیرون ‌آمد و به شغل آزاد روی آورد. او که در کنار کار، به ورزش‌های باستانی و کُشتی نیز مشغول بود، در سال ۴۲ به هیئت‌های مذهبی پیوست و بارها به دلیل مبارزاتش، توسط نیروهای ساواک تحت تعقیب قرار گرفت.

آقا سید مجتبی، قبل از انقلاب، ازدواج کرد و با آغاز مبارزات مردم علیه شاه، کم کم زندگی‌اش رنگ و بوی سیاسی گرفت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. در زمان ورود حضرت امام جزو نخستین افراد حلقه محافظان حضرت امام در کمیته استقبال قرار می‌گیرد؛ وی بعد از پیروزی انقلاب، جزو یکی از مؤسسین کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹ بود.

او از سوی حجت‌الاسلام خلخالی مأمور به شناسایی و دستگیری ضد انقلاب شد و با آغاز غائله ضد انقلاب در غرب کشور، به پاوه رفت و اینجا بود که پایش به جنگ باز شد و با آغاز رسمی جنگ، جزو نخستین افرادی بود که خود را به جبهه‌های جنوب‌ رساند. اما در این مسیر حدود ۸۰ نفر از بچه‌های انقلابی را که از اعضای بیرون زده از ارتش پیش از انقلاب، اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر و کمیته انقلاب اسلامی سابق بوده‌اند را نیز با خود همراه کرد.

یک بار خواست با نیروهایش به جبهه برود که اتوبوس پیدا نمی‌کند. موضوع را به حجت‌الاسلام خلخالی اطلاع دادند، وی می‌گوید خود را با دو اتوبوسی که با آنها مواد مخدر حمل می‌شده و الان توقیف است، به جبهه برسانید و بعد که به مقصد رسیدید، راننده را آزاد کنید.

سید مجتبی هاشمی در سال ۵۹ گروه فداییان اسلام را تشکیل داد و تا سال ۶۱ و شکست حصر آبادان، بیش از ۱۰ هزار نفر نیروی مردمی از سراسر کشور در قالب فداییان اسلام به فرماندهی او وارد جنگ شدند.

سید مجتبی، در این مدت در دو محور عملیاتی، زیر پل خرمشهر و جبهه ذوالفقاریه آبادان با تشکیل دو خاکریز به عنوان خط اول (الله) و خط دوم (علی) نیروها را سازماندهی کرد و به مدت یک سال در سرما و گرمای بالای ۵۰ درجه با کمترین امکانات و تحمل رنج و مشقت زیاد، توانست سدی مقابل ماشین مجهز جنگی ارتش عراق ایجاد کند و با همرزمانش ۳۰۰ شهید و ۴۰۰ جانباز تقدیم اسلام کرد.

بعد از شکست حصرآبادان، حضرت امام خمینی (ره) طی پیامی تشکرآمیز از زحمات رزمندگان فداییان اسلام تقدیر و تشکر کرده و گروه فداییان اسلام رسماً به کار خود در جبهه‌ها پایان داد.

فعالیت‌های مبارزاتی پیش و پس از انقلاب شهید هاشمی علیه منافقین و ضد انقلاب، موجب شده بود که کینه او را به دل بگیرند و به هر طریقی در صدد از سر راه برداشتن او باشند. تا آنجا که در دوران حضور شهید هاشمی در جبهه‌های جنوب، چندین بار تلاش کردند در آبادان او را مورد هدف قرار دهند اما نتوانستند.

سید مجتبی هاشمی و خانواده‌اش بارها از طرف منافقین، تهدید به مرگ شده بودند اما سید لحظه‌ای از عزم خود برای یاری رساندن به جبهه‌ها فروگذار نکرد. او بعد از مدتی از جبهه‌ها برگشت و مغازه لباس‌فروشی‌اش را دوباره دایر کرد.به گزارش تهران۹۸ به نقل از فارس،بالاخره، بعد از پخش اعلامیه‌هایی که در آن نام آقا سید و چند تن دیگر از بچه‌های فداییان اسلام به نام افرادی که توسط منافقین اعدام خواهند شد،‌ ذکر شده بود، عاقبت در آستانه ماه مبارک رمضان سال ۶۴ شهید سید مجتبی هاشمی، از پشت سر هدف گلوله‌ خشم منافقین قرار گرفت و به شهاد رسید.
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالب بود
ولی فک کنم اگه تو تاپیک البوم عکس شهدا میزاشتین بهتر بود
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید محمدرضا تورجی زاده ................ یا زهرا(س) ....

شهید محمدرضا تورجی زاده ................ یا زهرا(س) ....

زندگی نامه شهید محمد رضا تورجی زاده



شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.

ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .

کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت .

ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .

شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد

شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .

در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا(س) را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا(س) و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.

شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا

ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .

ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .

سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا(س) بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان.
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شهید محمد رضا تورجی زاده ((1))

شهید محمد رضا تورجی زاده ((1))



















حضرت آیت الله جوادی آملی: (شهید تورجی زاده) قبل از شهادت در عشق حق سوخته بود! ... شهیدی که عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود ...


.....................................................

شعری از خود شهید:

هیهات، مصیبتی است تنها ماندن

هنگام رحیل همرهان جا ماندن

سخت است زمان هجرت همقفسان

مبهوت قفس شدن ز ره واماندن

درچون وچرای حسرت هستی تا چند

تا چند اسیر خود سریها ماندن

درحسرت پرکشیدن از دام وجود

ماندیم و نبود در خور ما ماندن

مشتاق رحیل و بال و پرسوخته ایم

سخت است دراین سرا خدایا ماندن
..........................


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام عزیزان
کسی از شهید عباس دوران عکسی داره که در کنار فانتومش باشه؟! البته در اندازه بزرگ می خوام ، و کیفیتش هم خوب باشه ...
 

Similar threads

بالا